۱۳۹۴ تیر ۲۰, شنبه

گاهشمار حزب توده ایران



۱۳۲۰
۱۰مهر: تاسیس حزب توده ایران
۱۳۲۱
تشکیل شورای متحده مرکزی کارگران که زیر نفوذ حزب توده بود
۱۳۲۳
تشکیل سازمان نظامی حزب با نام "سازمان افسران توده ایران"
فروردین ماه: تصویب اعتبارنامه هشت نفر از رهبران حزب توده در مجلس چهاردهم
مرداد ماه: تشکیل نخستین کنگره حزب توده
۱۳۲۴
مرداد ماه: شورش افسران توده ای در لشکر خراسان و شکست آن ها
شهریور ماه: تاسیس "فرقه دموکرات آذربایجان" و ادغام شاخه های ایالتی حزب در فرقه
۱۳۲۵
۲۳ تیرماه: اعتصاب بزرگ کارگران صنعت نفت به رهبری حزب توده
۱۰ مرداد ماه: ورود ایرج اسکندری، مرتضی یزدی و فریدون کشاورز سه تن از رهبران حزب به کابینه احمد قوام
۱۳۲۶
دیماه: اولین انشعاب از حزب توده. در میان انشعاب کنندگان خلیل ملکی، انور خامه ای، جلال آل احمد، نادر نادرپور و فریدون توللی دیده می شوند
۱۳۲۷
۳اردیبهشت ماه: دومین کنگره حزب در تهران
۱۶ بهمن ماه: اعلام غیرقانونی شدن حزب پس از تیراندازی به شاه در مقابل دانشگاه تهران و دستگیری عده ای از سران حزب
۱۳۲۸
۶ خرداد ماه :ترور احمد دهقان روزنامه نگار مخالف حزب توده و مدیر مجله تهران مصور
۲۴ آذر ماه : فرار ده تن از سران بلندپایه حزب توده از زندان قصر
۱۳۳۰
۲۳ تیر ماه: درگیری تظاهرکنندگان توده ای با نیروهای امنیتی به هنگام ورود نماینده آمریکا هریمن، برای میانجیگری در مذاکرات نفت ایران و بریتانیا
۱۳۳۱
۳۰ تیر ماه: تغییر استراتژی حزب توده و حمایت از محمد مصدق پس از قیام سی تیر
۱۳۳۲
۲۵ مرداد ماه: شکست کودتا و فرار شاه به رم. اعضا و طرفداران حزب توده با تظاهرات پراکنده شعار جمهوری را مطرح کردند و مجسمه های شاه را پائین کشیدند
۲۷ مرداد: دستور مصدق به جلوگیری از تظاهرات توده ای ها
۲۱ آبان ماه: اعلام مشارکت حزب توده در نخستین تظاهرات ضد دولتی به پیشنهاد جبهه ملی
۱۳۳۳
شهریور ماه: کشف "سازمان افسران توده ایران"
۴ مهر ماه: کشف و ضبط چاپخانه اصلی و مخفی حزب توده
اعدام اولین گروه از افسران نظامی حزب
بازداشت محمد بهرامی، علی علوی و امان الله قریشی اعضای کمیته مرکزی حزب
بهمن ماه: کشف انبار مهمات حزب
اسفند ماه: بازداشت مرتضی یزدی عضو هیئت اجرائیه و نادر شرمینی رئیس سازمان جوانان حزب
۱۳۳۴
اعدام آخرین گروه افسران نظامی حزب. به علت فشارهای بین المللی و عفو شاه حکم اعدام حدد ۵۰ افسر توده ای به حبس ابد تبدیل شد
۱۳۳۵: خروج نورالدین کیانوری و جودت، آخرین رهبران حزب از ایران
۱۳۳۶
تیر ماه: دستگیری خسرو روزبه
تیرماه: انتقاد از سیاست های حزب در دوران جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد در پلنوم چهارم و اعلام مارکسیسم لنینیسم به عنوان ایدئولوژی حزب
آبان ماه: آغازبه کار رادیوی حزب توده ایران(پیک ایران) از آلمان شرقی
۱۳۳۷
۲۱ اردیبهشت ماه: اعدام خسرو روزبه
۱۳۳۸:
خرداد ماه : اعدام علی علوی عضو هیئت اجرائیه حزب
۱۳۳۹
خرداد ماه: اعلام وحدت حزب با فرقه دموکرات آذربایجان
۱۳۴۲
بهمن ماه: جدائی تعدادی از اعضای مائوئیست حزب توده مقیم اروپای غربی از آن و اعلام تشکیل سازمان انقلابی حزب توده که بعدها به رنجبران تبدیل شد
۱۳۴۳
دی ماه: جدائی تعدادی از سران حزب و اعلام تشکیل سازمان توفان
۱۳۴۹
آذر ماه: برکناری رضا رادمنش از دبیر اولی حزب و انتخاب ایرج اسکندری به جای او در پلنوم چهاردهم
۱۳۵۳
۱۴ اسفند ماه: ترور عباسعلی شهریاری عنصر نفوذی ساواک در حزب توده توسط سازمان چریکهای فدائی خلق
۱۳۵۴
دی ماه: اعلام موجودیت "نوید"، سازمان زیرزمینی هوادار حزب توده در داخل ایران
۱۳۵۷
۲۸ مهر ماه: آزادی تعدادی از افسران نظامی حزب توده که هنوز پس از ۲۵ سال در زندان بودند
۲۴ دی ماه: برکناری ایرج اسکندری از دبیر اولی حزب و انتخاب نورالدین کیانوری به جانشینی او
۲۴ بهمن ماه: اعلام حمایت حزب توده از آیت الله خمینی در پلنوم شانزدهم
۱۳۵۸
۲۹ مرداد ماه: اشغال دفاتر حزب توده ایران توسط حزب الله
۱۶ آبان ماه: اعلام حمایت پنج عضو حزب توده از گروگانگیری سفارت آمریکا
۱۳۶۱
۱۷ بهمن ماه: دستگیری بیش از چهل تن از اعضای رهبری و کادرهای رده بالای حزب در عملیات سپاه با نام امیرالمومنین
۱۳۶۲
۷ اردیبهشت ماه: دستگیری تعدادی دیگر از اعضای حزب توده
۱۱ اردیبهشت ماه: نخستین اعترافات تلویزیونی رهبران حزب توده
۱۳ اردیبهشت ماه: اعترافات تعدادی از اعضای حزب توده به اتهام جاسوسی برای شوروی
۱۵ اردیبهشت ماه: تبریک آیت‌الله خمینی به نیروهای امنیتی به خاطر بازداشتهای حزب توده
اعلام غیرقانونی شدن حزب توده
۱۰آذر: اعدام ده نفر از نظامیان وابسته به حزب
۱۳۶۷
شهریور: اعدام تعدادی از اعضای هیئت سیاسی، کمیته مرکزی و کادرهای حزب توده در زندان اوین و دفن جسد آنها در گورهای دسته جمی خاوران

گفتگوی گزارشگران با یوسف زرکار فعال سیاسی و آگاه با مسائل منطقه درباره کوبانی

سايت گزارشگران
November 27, 2014

گزارشگران:
تغییر و تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و جابجائی های سیاسی آن بویژه با هجوم وحشیانه داعش به شهر کوبانی و آوارگی  بخش عظیم ساکنین این شهر و مقاومت زنان و مردان باقی مانده در برابر نیروهای مسلح داعش, امروز از موضوعات عمومی خبری است و خبرگزاری ها گزارشات لحظه به لحظه ای از موقعیت  نیروهای مقاومت و داعش در این شهر را به جهان مخابره می کنند. بنوعی میتوان گفت که مولفه های سیاسی که مدتی طولانی در محاسبات سیاسی منطقه ثابت مانده بودند امروزه تغییر کرده است. منتج از شرایط اضطراری و فوق العاده فعلی, اوضاع سیاسی آن ناحیه را شاید بتوان از نو تعریف کرد. هم از اینرو و برای روشنی بخشیدن هر چه بیشتر این وضعیت بسراغ یوسف زرکار فعال سیاسی آشنا رفته و از او برای این گفتگو دعوت کردیم.
با تشکر از شما
گزارشگران:
گفته میشود که در کوبانی و مناطق اطراف آن حکومتی از پائین و شبه شورائی و خودگردان موجود بوده است. قدرت از طریق اراده مردم اعمال میشده است. ار کانتون نام برده می شود. کانتون چیست و در اینمورد دانسته های شما چیست؟
یوسف زرکار:
با تشکر متقابل ازدعوت شما وضمن قدردانی از تلاشی که برای گزارشکری و آگاهی رسانی انجام میدهید ، مایلم که در ابتداء نکته ای را درباره توضیحات اولیه تان بیان کنم و آنگاه به سوال اول تان بپردازم :
اگر منظور از " ثبات مولفه های سیاسی" در منطقه خاورمیانه و یا بطور خاص کوبانی، در شرایط قبل از شروع سلسه اعتراضات و جنبش ها در شمال آفریقا و خاورمیانه موسوم به بهار عربی باشد ، بنوعی و تاحدودی می تواند درست باشد ، اما از زمان شروع آن جنبش ها و تحولات و حوادث پی درپی و نتایج مقطعی و شکننده ناشی از کشاکش مبارزات اقشارو طبقات، قومی و قبیله ای و توده ای با حکومت ها ی سرکوبگر و قدرت های امپریالیستی ، دیگر نمی توان از "ثبات مولفه های سیاسی" صحبت کرد، بلکه باید سیالیت یا همان روند پیشرفت حوادث را در نظر داشت که در تداوم و سرانجام نسبتا نهایی به ثبات نسبی خواهد رسید ولاجرم هنوززود است که بتوان اوضاع سیاسی منطقه را "از نو تعریف " کرد، بلکه باید منتظر ماند تاسیالیت اوضاع به ثبات نسبی برسد ، اما یک چیزمحرز است و آن اینکه باز تعریف و یا به تعبیر شما" تعریف نو" در حال شکل گیری و سر برآوردن است و این چهره جدید آتی بطور عام ازدل عملکرد مولفه های گوناگون، نظیر کشاکش نیروهای مختلف درگیر در منطقه ، سیاست هاو عملکرد حکومت های ارتجاعی و جهت گیری ها و اعمال قدرت های امپریالیستی بروز می کند و بطور خاص ازمنازعات ورقابت های منطقه ای بین عربستان و ایران ، ترکیه و سوریه، حتی قطر وعربستان ، کردستان عراق و حزب کارگران کردستان ترکیه(پ ک ک ) و نتیجه مبارزات کانتون های غرب کردستان و تقابل درونی آن، در چهارچوب و سیطره جهت گیری هاو سیاست های آمریکا وائتلافش، مقاومت و رقابت های روسیه با آن  و نقش آفرینی قدرت های منطقه ای ، بیرون خواهد آمد .
حال بپردازیم به سوال اول تان :
کردهای ساکن سوریه در طی سالیان دراز حکومت های سرکوبگر اسدها ( حافظ و بشار) در زیر شدیدترین فشارها و سرکوب قرار داشتند بنحوی که حتی بخشی از آنان از داشتن شناسنامه و تابعیت سوری محروم بودند و مبارزات آنان  نیزبرای تحقق شکلی از حق تعیین سرنوشت همواره با فراز و نشیب تداوم داشته است،اما زنجیره ای از  وقایع در دهه اخیرتاثیر گذاری ویژه ای داشته اند. حوادثی مانند " بهار دمشق سال 2001 " مبنی بر گشایش سیاسی کوتاه مدت در آغاز حکومت بشار اسد که بعدا ازترس گسترش سرکوب شده ، حمله آمریکا به ارتش عراق در جنگ خلیج ( اشغال و آزادسازی کویت ) ، حمله  و اشغال عراق در سال2003 توسط آمریکا و سرنگونی صدام و در این پروسه تشکیل اقلیم کردستان عراق ، برقراری مجدد و نسبی رابطه با حزب کارگران کردستان ترکیه(پ ک ک) با حکومت سوریه، وحتی تهاجم عده ای عشایر به کردها در یک مسابقه فوتبال در سال 2004 که منجر به کشته شدن بیش از 30 نفر و طرح وسیع اندیشه دفاع از خود گردید. این سلسله حوادث با تاثیرات سیاسی خود موجب تشدید فعالیت مبارزاتی احزاب و سازمان های کردهای سوریه  در این برهه گردید و مبارزات آنان ، رشد و گسترش یافت . منجمله حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه ( ی پ د - نزدیک و بنوعی متحد پ ک ک ) و حزب دمکرات کردستان سوریه ( نزدیک و مورد حمایت حزب دمکرات کردستان عراق – بارزانی ها ) و دیگرگروها و سازمان ها بر تحقق خواسته های خود بویژه حق تعین سرنوشت، پای فشردند ، اذهان توده ها را متوجه خود ساختند و از حمایت آنان برخوردار شدند .
پس از آغاز خیزش ها و جنبشهای دمکراسی خواهانه مردم سوریه که به شیوه ای مسالمت آمیز در طی بیش از یکسال تداوم داشت و همواره با سرکوب خونین و قتل عام حکومت دیکتاتور و سرکوبگر بشاراسد روبروگشت و بویژه پس ازکشتار 15  مارس 2011 در درعا شکاف ها و ریزش ها یی در ارتش سوریه پدید آمد و در برخی ار روستا و حتی شهرهای کوچک مبارزه مسلحانه علیه رژیم شکل گرفت ، این قطبی شدن مبارزات بین توده های معترض عمدتا سنی مذهب با فعالیت و حمایت های مالی و تسلیحاتی و سیاسی نیروهای ارتجاعی منطقه مانند سلفی – جهادی ها و قدرت های  منطقه ای مانند عربستان ، قطر و کویت و دیگران و نیروهای بین المللی مانند آمریکا – فرانسه – انگلستان و غیره از یکطرف و از طرف دیگر رژیم بشار اسد ، ارتش و نیروهای امنیتی ،علوی ها وشبیحه ، دروزی ها ، حزب الله لبنان، ایران ، روسیه و غیره ، تقابل و کشاکش را شدت بخشید و مناطقی در اختیار اپوزیسیون قرار گرفت . در نتیجه خلاء قدرتی در سوریه و منجمله در مناطق کردنشین پدید آمد . در چنین اوضاعی حزب اتحاد دمکراتیک ( ی پ د) براساس بینش الهام گرفته از پ ک ک و بویژه اوجالان مبنی براعمال حق تعیین سرنوشت در شکل خود مدیریتی و یا خود حکومتی در چهار چوب کنفدرالیسم، با خط  سیاسی  بیطرفی در کشمکش بین اپوزیسیون و حاکمیت ، ودر عین حال عدم جدایی از سوریه، دفاع ازحق تعین سرنوشت خلق کرد سوریه را در برنامه مبارزاتی خود قرار داده و همواره پی گیری نموده است و از سال 2011 در جلسات و نشست های مختلف احزاب مختلف کردهای سوریه تشکیل حکومت انتقالی یا موقت غیرنظامی را طرح کرده که با موافقت دیگر احزاب و سازمانها روبرو گردید .  اما دراین سال ها مردم مناطق کردنشین سوریه بارها مورد حملات و تهاجم از جانب نیروهای ارتجاعی درگیر با رژیم اسد مانند جبهه النصره ، ارتش آزاد سوریه ( جیش الحر ) و داعش قرار گرفتند و آنان نیز هر بار به مقابله و دفاع از خود برخاستند ، تا اینکه همزمان با عقب نشینی ارتش اسد از برخی کلانتری ها و پادگان منطقه، قیامی در 19 جولای 2012 در مناطق کردنشین رخ داد و عملا حزب اتحاد دمکراتیک بهمراه دیگران دفاع از مردم و مناطق روستایی و شهری را خود بدست گرفتند. بطور مشخص  حزب مذکوردر سال 2013 در نشستی متشکل از 36  حزب و سازمان کردستان سوریه در قامیشلی طرح ایجاد مناطق خود مدیریتی ( خودگردان ) و یا خود حکومتی باعنوان کانتون های سیاسی – نظامی را پیشهاد کرد که با موافقت و تصویب  روبرو گشت. بارعمده این تلاش نظری و عملی و سازمانگری را حزب اتحاد دمکراتیک بمثابه عمده ترین نیروی پیش برنده ( با60 – 70 درصد طرفدار )  بر دوش داشته و دارد. حال که از 15 سپتامبر 2014 کاننون کوبانی مورد تهاجم وحشیانه و هم جانبه داعش با کمک و پشتیبانی همه جانبه ترکیه قرار گرفته است با خطری عمده و بیرونی روبروست ، در حالیکه خطری داخلی در کمین است . حزب دمکراتیک کردستان سوریه طرفدار بارزانی و دیگر اخزاب همسو تحت عنوان ( شورای میهن کردستان سوریه ) ضمن همراهی با این شکل از خود مدیریتی ، اعتقادی به آن نداشته و همواره مترصد ضربه زدن و برچیدن آنند و این جدال حفظ هژمونی و رهبری بین پ ک ک ( نزدیکی با سوریه ) و حزب دمکرات کردستان عراق ( نزدیکی با ترکیه ) آن زمینه و خطری است که کانتون ها را از درون تهدید می کند.
کانتون بمعنای منطقه خودگران سیاسی – نظامی است که همه امور آن : سیاسی ،  نظامی،اجتماعی ،اقتصادی، بهداشتی ، آموزشی، قانونگذاری و غیره  توسط مردم و با رای مستقیم آنان و بر پایه شورا ها ونهاد ها، سازمان یافته و اداره می شود و برگرفته از تجربه مبارزاتی مردم سوئیس و بخشا بلژیک است . کانتون های سه گانه جزیره، عفرین و کوبانی اقوام و طوایف غیر کرد- عرب ها و ترکمن ها چچن ها و ارمنی ها-  را در برمی گیرد و اینان نیز در این سازمانیایی سهم و نقش دارند . مثلا شهرداری ها با شورایی متشکل از سه نفر یک کرد ، یک عرب و یک مسیحی اداره می شوند.
 سازماندهی در کانتون ها را شوراها و نهادهای توده ای محلی و سراسری تشکیل میدهند و هر کانتون دارای پارلمان و دولت خود جهت اداره امور می باشد و شورای قانونگذاری دارند که بر اساس موازین و مبانی دمکراسی پیشرو تهیه و تدوین قوانین مورد نیاز رابر عهده دارند . مثلا اینکه  زبان رسمی در کانتون ها کردی ، عربی و سریانی است و یا افراد زیر 18 سال و بالای 60  سال نباید در جنگ و دفاع شرکت کنند، نمونه هایی از این قوانین اند.
 زنان نقش ویژه ای در کانتون ها همدوش و برابر با مردان دارند.آنان سازمان های مستقل مربوط به خود وسازمان دفاعی خود را ایجاد کرده اند، که بصورت تمام وقت و یا نیمه وقت در آن به فعالیت نظامی مشغولند.
از زاویه نظامی و دفاعی کانتون ها دارای یگان های دفاع از خلق اند که همه افراد و ساکین مناطق در آن شرکت دارند و بطور تقریبی 80 در صد نیروی آن را کردها و 20 درصد را اعراب و اقوام دیگر تشکیل میدهند. کانتون ها هدف گسترش خود در سراسر سوریه را در افق پیش رو دارند و توازن قوای مبارزاتی نیروهای درگیروشرایط عمومی منطقه، آینده آن را رقم خواهد زد.
گزارشگران:
موقعیت جغرافیائی و سیاسی کوبانی چگونه بود و چرا داعش به این شهر هجوم آورد؟
یوسف زرکار:
موقعیت کوبانی جدا از موقعیت کلی مناطق کردنشین و بویژه مناطق سه گانه کانتونی نیست و با نگاهی به موقعیت این منطقه از زاویه جغرافیایی ، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی وضعیت کوبانی را روشنتر و مشخص تر درک خواهیم کرد.
جغرافیایی :
 کانتون سه گانه جزیره ، کوبانی و عفرین در شمال شرقی سوریه واقع اند. از سمت جنوب به رقه و جنوب غربی با حلب همجوار است که این مناطق  تحت کنترل داعش و جبهه النصره و ارتش آزاد قرار دارند. در بین این کانتون ها مناطق عرب نشین و عمدتا سنی تل ابیض و اعزاز قرار دارند که موجب  جدایی بین آنها و پیچیده گی جنبش سیاسی را باعث شده است. کوبانی ضعیف ترین و کوچکترین حلقه است و در بین جزیره و عفرین واقع است واکنون از سه طرف مورد حمته واقع شده و تنها  از شمال به ترکیه راه عبور و مرورد دارد .
اقتصادی :
تولیدات کشاورزی عمده ترین منابع درآمدی این منطقه است که امکان استقلال نسبی را برای توده های ساکن فراهم می سازد. 37 در صد گندم ، 39  درصد پنبه  و 23 درصد زیتون یا در مجموع 45 درصد از کل تولیدات کشاورزی سوریه از این مناطق تامین میگردد و زیرساخت های آن ها در مقایسه به دیگر مناطق سوریه تخریب نشده است . در منطقه رمیلان روزانه 250 هزار بشکه نفت تولید میشود وبرآوردشده که ذخایر آن به اندازه ذخایر نفت کرکوک است . این منابع در صورت سازماندهی نو و بکارگیری روش های بهینه امکان برقراری نسبی عدالت اجتماعی را بیشتر فراهم می سازند .
اجتماعی :
کردها که بزرگترین اقلیت قومی حدود10  در صد کل جمعیت سوریه اند،عمدتا در این مناطق کانتونی ساکن اند. کانتون جزیره با بیش از 2 میلیون، کانتون کوبانی 400 هزار و کانتون عفرین در حدود 300 هزارنفر جمعیت دارند. ترکیب جمعیتی گوناگون ( موزائیکی ) و چندگانه قومی و قبیله ای ، شهری و روستایی است و. در میان اقوام دیگر نظیر عرب ها ،آشوری ها ، ارمنی ها  ترکمن ها ، چچن هازندگی می کنند.از نظر مذهبی کردهای سوریه عمدتا سنی شافعی و بخشا علوی یا ایزدی اند و در مقایسه با دیگران دارای فرهنگ و تفکرات و نظرات بازتر و سکولارترند و بهمراه ارمنی ها و آشوری و علویان وچپ ها با اسلام سیاسی مرزبندی دارند. این چند گانگی جمعیتی جنبه های مثبت(چند فرهنگی) و منفی (پیچیده گی سیاسی )خود را دارد و د رروند مبارزاتی خود را آشکار می سازد .
سیاسی :
از این زاویه موارد چندی قابل طرح اند.
 یکم : درهم تنیده گی جفرافیایی و تاریخی کردهای  بخش سوریه با کردهای ترکیه و بویژه مبارزه مشترک با پ. ک .ک موجب  تاثیرگذاری و تاثیر پذیری شایانی شده است و این از نظر فکری ، سازمان یابی و همکاری های نظامی مشهوداست.
دوم: ایجاد مناطق خودگردان سیاسی – نظامی برمبنای اصول و مبانی دمکراسی پیشرو که فراتر از یک خودمختاری ساده است ، آن الگویی است که خارچشم حکومت های ارتجاعی منطقه و امپریالیست ها است و باید از دیدگاه آنان نابود شود یا ازدرون متلاشی گردد تا گسترش نیابد.
 سوم: برای دولت اسلامی عراق و شام ( داعش ) که ادعای ایجاد خلافت اسلامی را دارد و در این مقطع بخش هایی از عراق و سوریه ( رقه – حلب و غیره ) را در کنترل دارد، در اختیار گرفتن این مناطق کردنشین با توجه به ترکیب ودرهم تنیده گی جمعیتی ( تل ابیض و اعزاز) و با توجه به هم مرزی آن با ترکیه بمثابه تامین کننده پشت جبهه داعش   (  تسلیحاتی،آموزش و جذب نیرو، فروش نفت، تدارکات و غیره) اهمیت بسزایی کسب می کند . مضافا اینکه کوبانی از نظر راه های مواصلاتی به  دیگر نقاط از کانتون های دیگر مهم تر ولی از آنها کوچکتر است.
 چهارم : در رابطه با اتحاد تاکتیکی که بین عشایر عرب سنی عراقی که از کنارگذاشته شدن از قدرت توسط  نوری مالکی بشدت ناراضی بوده وهستند و بویژه توده های این عشایر که از سیاست های سرکوبگرانه مالکی ،علیرغم تلاش یکساله تظاهرات و اعتراضات سرخورده شده و از قدرت مرکزی روی برگردانده اند و افسران بعثی بازمانده از رژیم صدام به رهبری عزت ابراهیم  الدوری و دیگر گروه های سلفی – جهادی روی دا، ومنجر به تصرف بخش هایی از عراق (موصل ،تکریت وفلوجه وغیره) گردید، با توجه به تامین نیرویی که ازعشایر سنی عراق برای داعش فراهم گردید، ایجاد  و در اختیار داشتن منطقه ای که هم با فروش نفت ودریافت تدارکات از ترکیه، بتواند برای مدتی روی پای خود بایستد و هم با تهدید به تجزیه عراق، عامل قشاری قوی بر دولت مرکزی باشد ،   گسترش این مناطق ، تحت عنوان دولت اسلامی ضرورت فوری یافت ودر این رابطه  اهمیت اشغال مناطق کانتونی سه گانه و بویژه کوبانی بیشتر گشت و مورد حمله قرارگرفت.
 پنجم و مهم اینکه : اگر هم اینها را در همسویی با سیاست ها و حمایت های ترکیه ، عربستان و قطردر حمایت از داعش و جبهه النصره و ارتش آزاد درنظر بگیریم ، آنگاه این پازل ، کامل میشود و هر کدام می توانند از این نمد کلایی بدوزند ، ترکیه می تواند به هدف گسترش نفوذ و سرنگونی بشار اسد با شرط سه گانه اش مبنی بر ایجاد منطقه آزاد، پرواز ممنوع و آموزش " مسلحین معتدل" برسد ، عربستان و قطر می توانند به جای پایی برای اعمال نفوذ و مقابله با نفوذ وحضورایران ومقابله با محور عراق – سوریه و لبنان دست یابند و آمریکا با متحدنیش می تواند با کنترل و هدایت تحولات سیاسی و جنگی به گسترش پایگاهش در کردستان عراق بپردازد .فکر می کنم حال روشن باشد که چرا این منطقه و بویژه کوبانی اهمیت استراتژیک سیاسی و نظامی برای داعش دارد و چرا موضع گیری های رنگارنگ ، تعلل ها ، و یا دخالت ها از جانب حکومت های منطقه ای و بین المللی صورت می گیرد . شکست مبارزه و مقاومت یا استقامت و دوام کانتون ها بویژه کوبانی می تواند نقطه عطفی در سلسله تغییرات توازن قوای محلی و منطقه ای باشد
گزارشگران:
نیروهائی که در شهر ماندند و مقاومت کردند چه ترکیب و تعلقی داشتند و دارند؟
یوسف زرکار:
از 19 ژوئیه 2012 که عملا کردهای مقیم سوریه دفاع از خود را بدست خود گرفتند . در موارد پراکنده و متعددی مورد حملات جبهه النصره ، ارتش آزاد سوریه و داعش قرار گرفتند که با مقاومت و مبارزه آنان این حملات دفع گردید. اما از 15 سپتامبر 2014 که کوبانی مورد تهاجم وحشیانه نیروهای موسوم به داعش قرار گرفته است ، یک دفاع عمومی و همگانی متشکل از همه اقوام ونیروهای ساکن منطقه مانند عرب ها ، آشوری ها ،ارمنی ها و ترکمن و غیره با محوریت کردها و حزب اتحاد دمکراتیک ( صالح مسلم ) شکل گرفته است که دارای سازماندهی سیاسی و نظامی و خدماتی (آسایش) بشرح زیر است :
1- یگان های دفاع از خلق ( ی پ گ ) مردان مسلح بالاتر از 18 سال  وکمتر از 60 سال .    
2- یگان های دفاع از خلق زنان ( ی پ ژ) تشکیلاتی مستقل و متشکل از زنان بصورت تمام وقت و نیمه وقت.
3- یگان های تدارکاتی(آسایش)که کارهای مداوا،آذوقه رسانی و غیره را انجتم می دهند.
4- برکان الفرات: تشکیلات جداگانه ای متشکل از نیروهایی از کردهای ( ی پ د) و بخشی از دستجات و گروه هایی که با ارتش آزاد سوریه بوده اند ولی دارای روابط و مناسبات قبیله ای یا قومی و همسویی نظری ( سکولار و مخالف اسلام سیاسی ) و سیاسی با  حزب اتحاد دمکراتیک (ی پ د ) است و با ( هیات هماهنگی ملی سوریه ) که دفتر مرکزی اش درد مشق میباشد ، در ارتباط سیاسی هستند . البته باید توجه داشت که این بخش با ارتش آزاد سوریه  که متشکل از دستجات و گروهای مختلفی است که با گرایشات مذهبی سنی و غیره در طی پروسه درگیری ها از ارتش بشار اسد جدا شده اند وزیر چتر غیرمنسجمی بنام ارتش آزاد سوریه ( جیش الحر ) فعالیت می کنند، فرق دارد .
5- اعراب مسیحی و مسلمان ، ارمنی ها ، ترکمن  ها و آشوری های متشکل در کانتون ها.
6- نیروهای پیشمرگه شورای مهینی کردستان سوریه ( نزدیک به حزب دمکرات کردستان عراق و احزاب همسوی دیگر ) که با استقلال تشکیلاتی و همسوو همراه با یگان های مدافع خلق در این دفاع همگانی و مبارزه  مشارکت دارند.
گزارشگران:
نیروهای ائتلاف با تلاشهای آمریکا و انگلیس و بویژه پس از قتل وحشیانه خبرنگاران اسیر تشکیل شده و حملات هوائی به مواضع داعش را آغاز کردند. انگیزه و اهداف این نیروها چه بود؟
یوسف زرکار:
حمله داعش و متحدینش یعنی افسران بعثی همراه با نقش بندی هابه رهبری عزت ابراهیم دوری و عشایر سنی ناراضی از سرکوب های مالکی با تسخیر سریع بخش هایی از عراق با هدف اشغال بغداد حرکتی بود که از کنترل خارج شدن داعش را بنمایش گذاشت و بویژه سربریدن وحشیانه خبرنگاران اسیر آمریکایی و غیره آن نقطقه ای بود که امریکا و متحدینش را به نمایش قدرت واداشت و موجی شد که از کیسه پول شیوخ و دولت های ارتجاعی و وابسته عربی          ( عربستان ، قطر ، امارات ، کویت و بحرین ) و تامین مخارج  جنگی از جانب آنان به ائتلافی سیاسی و نظامی روی آوردند . اگر در نظر آوریم که در روزهای اولیه در حمله و سرکوب کردهای مناطق شنگال و سنجار که با بی عملی و عقب نشینی پیشمرگه های کردستان عراق و مقاومت و کمک نیروهای پیشمرگه کردستان سوریه و پ ک ک به مردم این منطقه همراه بود ، بی اعتباری سیاسی وسیعی در افکار عمومی علیه آمریکا و دولت های غربی که ادعای دفاع از دمکراسی و حقوق بشرداشتند را  موجب گشت، آنگاه ضرورت مقابله سیاسی با این نبروی وحشی و جنایت کار بشتر آشکار می شود. ااتئلاف بیش از 40 کشور (!!) به رهبری آمریکا به ظاهر در دفاع از بشریت و در مقابله با بربریت داعش شکل گرفت و در واقع برای کنترل و هدایت تحولات جنگی و سیاسی منطقه در خدمت به منافع خود و دوستان و هم پیمانان ترتیب یافته است. ارسال سیل سلاح ها به کردستان عراق و حملات هوایی به داعش در عراق و اطراف کوبانی ومذاکرات کجدار و مریزبا ترکیه را باید در همین چهار چوب کنترل و هدایت اوضاع دید و سنجید . بویژه اگر سخنان جو بایدن  معاون رئیس جمهور آمریکا  در دانشگاهی در آمریکا را به یاد آوریم که بیان کرد ( مشکل مادوستان ما در منطقه اند – نقل به معنی ) و بعدا آنرا یک به یک پس گرفت ، از یکطرف پیچیدگی اوضاعی که آمریکا و سیاست منطقه ای اش در آن قرار دارد را بیشتر نشان میدهد و از طرف دیگر نقش قدرت های منطقه ای و دولت های وابسته و ارتجاعی را به نمایش می گذارد . هدف آمریکا همان هدف گسترش مناطق نفوذ در خاوریانه و شمال آفریقا پس از دوران جنگ سرد و بیرون راندن روسیه از مواضع تا کنونی و یا محدودکردن آنست ، نگاهی به نتایج تاکنونی ، تحولات ناشی از قبل و بعد از بهار عربی ، حمله به افغانستان و اشغال عراق و سرنگونی قذافی و تغییرات مصر و حال جنگ سوریه چه در شکل "خاورمیانه بزرگ"و چه در پوشش دفاع از"دمکراسی و حقوق بشر" همین هدف را دنبال می کند و موتلفین (انگلیس،فرانسه،آلمان) و همراهان  نیزسهم خواهان و سهم برانند .
گزارشگران:
چرا نیروهای ائتلاف از پیاده کردن نیروهای زمینی حداقل تا این لحظه خودداری کرده اند؟
یوسف زرکار:
درپی بردن به چرایی اینکه ائتلاف از پیاده کردن نیروی زمینی تاکنون خودداری کرده است دلایل متعددی عملکرد دارند که می توان چنین بیان کرد:
- درس گیری از جنگ افعانستان وعراق که آمریکا وموتلفین مجبور به بیرون کشیدن نیروهای خود شدند و نیروهای محلی را جایگدین ساختند.
- مخارج سرسام آور لشگرکشی زمینی و تدارکات مربوطه .
- عدم همراهی افکار عمومی جهانی بویژه در آمریکا و انگلیس که انعکاس آن در مجالس آنان با رای ندادن خود را نشان داد .
-  مواضع مقابله جویانه روسیه بویژه پس از تجربه  لیبی و سرنگونی قذافی ومخالفت های چین و در سطح منطقه ای  ایران  .
- عدم ضرورت تاکتیکی تا مادامیکه با حملات هوایی و آموش و تجهیز نیروهای محلی بتوان کنترل اوضاع را در دست داشت .
گزارشگران:
فضای سیاسی بسیار پیچیده ای در منطقه مشاهده میشود. موقعیت ایران در همسوئی با غرب, اقلیم کردستان, سکوت و نظارت دولت سوریه, نافرمانی ترکیه هم پیمان غرب از پیمان ناتو و جهتگیری در برابر ائتلاف, توانائی های تسلیحاتی و مالی داعش و تغییر سیاست های عربستان در قبال داعش و... براستی امروز صف دوست و دشمن کجاست؟
یوسف زرکار:
براستی که در جلوه اول اوضاع سیاسی منطقه " بسیار پیچیده" می نماید و برخی از سیاست های رژیم های منطقه ای "متناقض" بنظر میرسد و تشخیص صف دوست و دشمن را مشکل می سازد . اما در شناخت یک پدیده در یک دید کلی همواره موضوع و موضع در یک رابطه دیالکتیکی با هم قراردارند . اگر شرایط و ویژه گی های موضوع درست و نسبتا کامل در نظر گرفته نشود و اگر از موضعی نگریسته شود که همه اجزا و نیرو های درگیر ساکن و منفعل در  نظر گرفته شوند، طبعا شناخت و بررسی به نتایج  یکجانبه وسطحی و مخدوش میرسد .
خاورمیانه بدلایل اینکه دارای منابع انرژی فسیلی و معدنی سرشار است و یا از بعد ژئوپولتیک ، همواره گره گاه تضاد های گوناگون امپریالیستی و موضوع کشمکش و اعمال نفوذ آنان بوده است . اگر از مقطع پایان دوران دو قطبی بودن جهان و فضای جنگ سرد در نظر بگیریم ، سیاست آمریکا و متحدنیش ( انگلیس ، فرانسه ، آلمان و غیره ) با افت و خیزهای متفاوت ، گسترش مناطق نفوذ و حذف رقیب یعنی روسیه و جلوگیری از گسترش نفوذ چنین می باشد، زمانی در پرتوسیاست ها ی جمهوری خواهان با تاکتیک جنگی تمام عیار زیر پوشش "خاور میانه بزرگ" ودر زمانی دیگردر تحت سیطره سیاست های دمکرات دها، زیر نام" دفاع از دمکراسی و حقوق بشر"، ولی باهمان هدف به پیش می رود . اینان در تلاش بودند و هستند تا عراق، لیبی وسوریه را به بلوک خود ملحق سازند،پس باید رژیم های باقی مانده از آن دوران و بلوک روسیه یعنی دیکاتورهای نافرمان و غیروابسته به غرب را سرنگون یا دگرگون سازند ، حال چه مستقیم با عملیات جنگی  درعراق و لیبی و یا با بهره گیری از اپوزیسیون حاضر به خدمت در  سوریه. پس آمریکا و شرکا برای پیش برد سیاست ها ی خود باید عوامل و پایگاههای خودرا بخدمت گیرند  تا به هدفشان برسند . اما این رژیم های وابسته یا اپوزسیون های پرورده شده ، هر کدام ویژه گی ، اهداف و جلوه های خود را دارند. اگرحکومت های وابسته را فقط گوش به فرمان و سگ زنجیری ( این واژه میان تهی غیر مارکسیتی که هرگونه گرایش و منافع طبقاتی را در این حکومت ها نادیده می گیرد ) بدانیم و از ترکیب و گرایشات طبقاتی و نقش و عملکرد آنها ، پروسه شکل گیری و تاثیرات ایدئولوژی حاکم بر آنان غافل شویم و نادیده بگیریم ، طبعا بسیاری از موارد و جلوه های سیاسی و موضع گیری ها  را نمی توانیم درست ببینیم و بررسی کنیم. مثلا، روشن است که این گرایشات و منافع سیاسی و اقتصادی ترکیه است که رژیم اردوغان را به " نافرمانی" با متحدینش در ناتو می کشاندویا خواستار سرنگونی اسد می شود،و در این راه تلاش می کند وبه انواع و اقسام جهادیون سلفی از مناطق مختلف اجازه عبوربه سوریه می دهد ویا شرایط تدارکاتی  وحمایتی انان را فراهم  می کند. هم چنین این گرایشات ومنافع سیاسی حکومت عربستان و قطر در تخالف با گسترش نفوذ جمهوری اسلامی است که انها را به حمایت  از گروهای سلفی و عشایر سنی عراق و سوریه  وامی دارد تا با کنترل و هدایت آنان وبسط نفوذ سیاسی،  منافع آتی خود را حفظ کنند. و یا در اقدامات عملی ایران و غرب در مقابله با داعش ، هرکدام منافع و سیاست خود را اعمال میکنند، جمهوری اسلامی در تلاش  حفظ  محورعراق – سوریه – حزب الله لبنان  است و ائتلاف غرب با هدایت و کنترل اوضاع در گسترش  و تقویت پایگاهش در کردستان عراق و سوریه می کوشد، پس بدون اعلام رسمی ، همسویی عملی  در مقابله با داعش از خود بروز می دهند.
 اگر تاریخچه شکل گیری و رشد اپوزیسیون  های گوناگون جهادی- سلفی و یا شیعی ،زنده و فعال بودن آنان را بمثابه یک ارگانیسم اجتماعی بحساب نیاوریم و اگربه فعلیت تاثیرات مبارزاتی توده های  قومی یا قبیله ای  توجه نکنیم و آنان را فقط گوشت دم توپ و منفعل بدانیم،  اهداف و گرایشات ایدئولوژیک و جهت گیری های عملکردی آنان راتشخیص ندهیم،  بناچار همه چیز خلق الساعه ، عجیب و غریب و ناگهانی  بنظر می آید . مثلا همین داعش را در نظر بگیریم که از دید ژورنالیستی و یا حتی برخی مدعیان تحلیل مارکسیستی،  که به ناگهان و برق آسا بخش وسیعی از عراق و سوریه را اشغال کرده ، واعجبا سر میدهند . در حالیکه این جریان تاریخچه ای دارد که با پراکنده شدن کادر های القاعده پس از 11 سپتامبر وسرنگونی طالبان در افریقا و خاورمیانه  و مشخصا با فعالیت های ابومصعب زرقاوی در سال 2002 در عراق شروع و با تشکیل جماعت توحید و جهاد در 2003  پروسه رشد و نیروگیری  را ازسر  گذرانده است.ضمن مبارزه با اشغال آمریکا و بویژه علیه مزدوران بلاک واتر وبمب گذاری ها ی انتحاری علیه شیعیان ، در بین عشایر سنی در فلوجه و تکریت وغیره نیرو و طرفدارانی گرد می آورد تا جایی که بارها به زندان هایی حمله میکند و بسیاری را فراری داده و جذب می کند. با گروه های دیگرنظیر انصارالسنه شورای مجاهدین را شکل داده و امارت اسلامی عراق را اعلام می داردو همان موقع از پشتیبانی عزت ابراهیم الدوری (معاون سابق صدام)و نقشبندی ها برخوردارمی گردد.درسال 2006  با جنبش بیداری عشایر(الصحوات) که مورد حمایت دولت مالکی وآمریکا بود به نواحی بین عراق و سوریه رانده می شود. با شروع جریانات مسلحانه و درگیری های سوریه در2011  آنجا رشد کرده و بخش هایی ازرقه و مناطق دیگر را دراختیار می گیرد ودر 2014 دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را مطرح می سازد. بنابر دیدگاه خاص از قرائت اسلام سلفی - وهابی و شیوه های جنایت کارانه در برخورد با اسرا (سربریدن ها و قتل عام ها غیره ) و بدلیل جنگ قدرت و کسب رهبری از القاعده اعلام جدایی میکند. اگر قبلا از حمایت های مالی عربستان و قطر در تقابل با نفوذ ایران در عراق برخوردار بود ،  حال در سوریه علاوه بر آنها از پشت جبهه ترکیه و تسلیحات غرب نیز بهره مند می شود. و بمثابه کانون جذب عناصر ونیروهای جهادی اروپایی (حدود 3000 نفر) ومنطقه ای یمنی، تونسی، چچنی وغیره (حدود 12000 نفر)  ودر اتحاد با عشایر سنی عراق نظیر الدلیمی و دیگرقبایل،  افسران بعثی و و بعضا افسران  بازنشسته ترکیه ای،  خیانت برادر اسامه النجیفی بعنوان استاندار موصل که دستور تسلیم  ارتش نا راضی و سرهم بندی شده (افسران شیعی و بدنه سنی) را صادر میکند،  با شیوه های جنگی متحرک و هدایت افسران بعثی در زمانی کوتاه  مناطقی را در عراق متصرف میگردد. حال به عراق و سوریه بسنده نکرده و ادعای خلافت اسلامی  را دارد و حتی عربستان را "سر مار" می دند.  حال اگر همه اینها را که در یک پروسه بیش از 11 ساله رخ داده است را  نادیده بگیریم وفقط مقطع هجوم به غراق را مورد توجه قرار دهیم،  معلوم است که نتیجه چیزی جز  یاللعجب نخواهد بود و  فکرمی کنیم که یک شبه پیدا شده است وبمثابه بلیه ای آسمانی برق آسا نازل شده است.
 و اما براستی امروز  صف دوست و دشمن کجاست ؟
قبل از هر چیر باید از خود بپرسیم که دوست و شمن برای کی و چه کسانی؟ توده های زحمتکش منطقه و خلق های تحت ستم در این صف بندی موجود که ناشی از نیروهای جهانی و منطقه ای و محلی است، دوست  یا دوستانی ندارند ، اینان این چه آمریکا و ائتلاف غربی و عربی اش و گروهای مرتبط و همسو از یک از طرف، و از طرف  دیگر روسیه و  بشاراسد و جمهوری اسلامی با محور شیعی اش که طی 35 سال شکل داده است ، هیکدام مدافع منافع توده ها و خواست های دمکراتیک وآزادی خواهانه  آنان نیستند. اینان گرگ های بزرگ و کوچکند که بر سر لاشه شکار شده یا در حال شکار کردن با هم جنگ دارند . توده های زحمتکش و خلق های تحت ستم تنها با اتکاء به نیروی خود وسازماندهی  فعالیت مبارزاتی شان می توانند به دفاع از منافع خود برخیزند ودر بین خود دوستان و متحدینی را پیدا کنند ، و در میانه این "فضای پیچیده" ، این مبارزات مردم کوبانی است که بمثابه موردی درخشان وتاثیر گذار خودنمایی می کند که متاسفانه در محاصره گرگهای گونان است .
گزارشگران:
در گزارشات آمده بود که جامعه کردهای منطقه حمایت های هوائی آمریکا و ائتلاف را به فال نیک گرفته اند و بخشا نقد کرده اند که چرا با تعویق انجام شده است.آیا عملکرد ائتلاف با رهبری آمریکا را در مورد کوبانی مثبت ارزیابی می کنید؟
یوسف زرکار:
همانطور که اشاره شد اتئلاف به رهبری آمریکا در پی کنترل و هدایت تحولات منطقه در جهت گسترش منافع و نفوذ خود است و با توجه به کشاری که داعش در منطقه کردنشین عراق در شنگال و سنجار انجام داد،  زنان و کودکان را آواره کوهها کرد و به برده گی گرفت ودر بازار به فروش رساند و همه اینها در جوار اقلیم کردستان عراق که ادعای برپایی کردستان مستقل را داشت و آماده نظرخواهی می شد ولی در عمل با عقب نشینی شتابزده پیشمرگه ها ناتوانی خود را به نمایش گذاشت و اگر کمک ایران نبود شاید اربیل را هم از دست می داد ، حال که کوبانی مورد تهاجم همه جانبه وحشیانه قرار گرفته و با همراهی ترکیه با داعش نیز مواجهه شده ، چه از زاویه افکار عمومی و ادعایشان مبنی برحقوق بشر و چه از زاویه دلجویی از کردها برای حفظ گسترش پایگاهی اقلیم کردستان،  چاره ای جز حملات هوایی به برخی از مواضع یا وسایل نقلیه داعش نداشت و این طبعا در مقطع باعث کمک به کردهای کوبانی شده و از یک شکست موردی و یک کشتار عمومی وحشیانه جلوگیری کرده است ولی در دراز مدت بدلیل تقویت مواضع بارزانی ها و اعمال نقوذی که صورت خواهند داد، طبعا در جهت منافع توده های کردستان سوریه یا کانتون ها نخواهد بود ولی همواره نتیجه یک عمل با اهداف آن عمل یکسان نیست و این توازن قوای مبارزاتی است که نتیجه و  آینده آن را رقم خواهد زد .
گزارشگران:
کوبانی بلحاظ رسانه ای مورد حمایت گسترده قرار گرفته است. دولت ترکیه تحت فشارهای بین المللی به عبور بیش از صد پیشمرگه با سلاح های مختلف تن داده است. بنظر شما آزادیخواهانی که در منطقه نیستند و امید به ازادسازی کوبانی دارند چگونه میتوانند این مقاومت را یاری برسانند؟
یوسف زرکار:
اینکه کوبانی مورد حمایت گسترده رسانه ای قرار گرفته امری است که ناشی از مبارزه و مقاومت  درخشان توده های سازماندهی شد ه کوبانی و حمایت و تظاهرات کردهای ترکیه بوده است و اینکه ترکیه مجبور به پذیرش عبورتعدادی پیشمرگه از کردهای سوریه ای آموزش دیده در اقلیم کردستان شده است ، تنها ناشی از فشارهای بین المللی نبوده بلکه حفظ و گسترش رابطه اقتصادی و سیاسی نزدیکی که با اقلیم کردستان دارد و از طریق اینان نقشی که در تضعیف رهبری حزب اتحاد دمکراتیک و خود حکومتی کاننون ها می تواند ایفا کند،  نیز دلایل مشخص تر آنند. آزادی خواهانی    که دل در گرو پیشرفت مبارزاتی کاننون ها و بویژه کوبانی دارند می توانند با حمایت های مادی و معنوی، با شرکت در تظاهرات های حمایتی ، همایش هاو جلسات ، با ارسال کمک های مالی ، دارویی ، البسه و غیره و خلاصه با قدم و قلم از این مبارزه و مقاومت و این الگوی درخشان حمایت کنند .
گزارشگران:
آیا ناگفته ای مانده است؟
یوسف زرکار:
مایلم دو نکته را در ادامه طرح کنم که فکر می کنم به گفتگوی ما روشنی بیشتری می بخشد.
 اول:  طرح یک سوال است که  تحولات جاری منطقه چه سمت و سویی می یابد؟و یا به تعبیر شما " مولفه های سیاسی " چه گونه میتواند" از نو تعریف "شود؟. بطور مشخص تر آیا تحولات منطقه بسمت بالکانیزه شدن به پیش می رود؟ وبنا به نوشته یکی از روزنامه های آمریکایی طرح (گرچه این طرح تازه گی ندارد و از زمان اشغال عراق نیز بار ها مطرح شده ) سنیستان و شیعستان و علویستان و کردستان در رابطه با عراق و سوریه به پیش برده می شود یا با حفظ مرز های کنونی حاکمیت سوریه همراه با قرار داد سایکس – پیکو، تغییر میکند و چیزی شبیه مدل عرق ایجاد می گردد؟ این سوال مهمی است که پاسخ بدان، ما را در ارزیابی ها کمک میکند.
دوم :  باید اندکی روی برخی موارد یک چهارچوب تحلیلی روشن مند مکث کنیم تا شناخت و استدالال مارا تقویت کرده و روشنی بیشتری بخشد .
1- زمینه های مادی یا همان اوضاع اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی آن بستری است که یک پدیده یا حادثه و یا نیرویی در دل آن شکل میگیرد و سربلند می کند – این مولفه های درونی اند که عمد تا در پیدایش و شکل گیری آن تعیین کننده اند و عوامل خارجی تاثیرگذار ودر شرایطی خاص و ویژه بطور استثنایی می توانند حتی تعیین کننده باشند . اگر بستر و زمینه های اسفبار اوضاع زیستی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی موجود نباشد و عملکرد سرکوبگر انه مداوم حکومت های ارتجاعی با یا بی پسونداسلامی در کار نباشد ، ریشه های قومی ، قبیله ای و یا سیطره اسلام های گوناگون وجود نداشته باشد، نه  طالبان ها در پاکستان و افغانستان ( یا مجاهدین گوناگون ) نه القاعده و داعش، جبهه النصره ،سپاه بدر و صدر،اصاحب الحق و یا انصاربیت المقدس وغیره زمینه بروز و رشد نخواهند داشت. این تضادهای گوناگون اقتصای، اجتماعی و سیاسی اند که بمثابه آتش زیرخاکستر از طریق فعالیت مبارزاتی انسان ها در ابعاد طبقاتی یا توده ای یا ملی و یا قومی  ومذهبی ،با جرقه ای در سد اختناق دیکتاتوری ها شکاف می اندازند و آتش مبارزات توده ها را شعله ور می سازند و یا موجب پیدایش ، تداوم و رشد یک جنبش یایک جریان اجتماعی – چه مترقی و چه ارتجاعی – می گردد .
2- چگونگی شکل گیری یک جنبش یا یک جریان سیاسی ، رشد و سیر بعدی آن را مشروط می سازد.  اینکه مولفه های درونی یا بیرونی دارای چه وزن و جوهری باشند ، اینکه کشاکش عوامل داخلی و خارجی و تاثیرات متقابل آن چه میزان باشد ، نحوه رشد و حوزه دگرگون سازی آن را شکل می بخشد . چگونگی برخورد آن با تضادهای گوناگون اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی ، نحوه مواجه با ایده های  دیر پای مذهبی ( مثلا شیعه یا سنی و غیره ) و نوع بهره برداری از آن ، میزان نفوذپذیری از قدرت های منطقه ای و بین المللی ، در چهارچوب فعالیت و عملکرد آن پدیده یا جریان سیاسی ، سمت و سو ، اتخاذ مواضع و در نهایت مترقی یا ارتجاعی بودنش را آشکار می سازد. بنطر میرسد که درمصداق با گروه های ارتجاعی  نامبرده و یا دیگر احزاب فعال در منطقه خاورمیانه ،دیگر نیازی به توضیح بیشتر نباشد .
3- زنده و فعال بودن آن جنبش  یا جریان، استقلال نسبی عملکردش، بروز جلوه های علت وجودی اش ،اهداف و گرایشات انها را نباید نادیده انگاشت و از نظر دور داشت. بمثابه یک پدیده یا جریان اجتماعی - سیاسی تنها تاثیر پذیر نیست بلکه تاثیر گذار نیز هست.می تواند در خدمت  اهداف عوامل و نیروی  های قویتر قرار گیرد ویا از کنترل خارج شودو هدف خود را پی گیرد.بمثابه یک ارگانیسم اجتماعی می تواند جاذبه و دافعه داشته باشد والخ. باز هم  بنظر میرسد که نگاهی به عملکرد و مواضع  گروه های مذکوربنحوی آشکار این موارد را در می یابیم.
4 - هیچ حالی از گذشته اش جدا نیست و در واقع از آن زاده میشود و هیچ آینده ای از حال نیز منفک نیست و نتیجه و برآیند آتی،  برخاسته از آنند . گدشته ،حال و آینده در واقع سیر تاریخی حرکت یک پدیده یا جریان را نشان میدهد . پیوستگی پروسه و مقاطع ، خط تداوم حرکتی آن را با برجستگی مقاطع جلوه گرمیسازد. دیدن تنها فعلیت نیروها و کشاکش آنها در حال  یا همان مقطع ، و ندیدن گذشته  یا همان پروسه و عدم  درک  رابطه آنها، موجب سردرگمی یا  تعجب می گردد که چرا مثلا داعش یک دفعه در این شکل و شمایل ظاهر شده ویا چرا  کوبانی  جانانه مقاومت می ورزد .
خلاصه اینکه : با تحلیل مشخص از شرایط مشخص یعنی با دیدن زمینه های مادی و شرایط شکل گیری یک پدیده ویا جنبش ویا  یک جریان، و رشد آن در پروسه طی شده بمثابه یک ارگانیسم اجتماعی زنده و فعال، با درک رابطه های کلی و جزیی اش در مقطع ، با فهم کشاکش ومبارزه نیروهای طبقاتی، توده ای،  قومی ،و حتی قبیله ای، ودرک نظرگاه های مسلط بر آنان (مذهبی یا سکولار، رادیکال یا لیبرال)، میزان سیطره سیاست ها وکمک های قدرت های جهانی ورقابت آنان و نقش آفرینی قدرت های منطقه ای می توان به درک نسبی از موقعیت یک جریان یا گروهی مثل طالبان و یا داعش دست یافت.
گزارشگران
با سپاس از شما
یوسف زرکار:
با سپاس از اینکه امکان چنین گفتگویی را فراهم کردید. 
   25 /11  / 2014