کاتی چند، در ارتباط با ترور «چهره ی کلیدی» برنامه های اتمی جمهوری اسلامی
شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ - ۲۸ نوامبر ۲۰۲۰
محمدعلی اصفهانی
همزمان با هرچه نزدیک تر شدن فروپاشی ج.ا، به نظر می رسد که دیگران، زود تر و آماده تر از ما دست به کار شده باشند.
فروپاشی نزدیک ج.ا، نه فقط یک آرزو یا یک امید، بلکه حتمیت سرنوشتی است که قوانین عام حیات برای این پدیده ی رو به زوال رقم زده است.
آنچه مهم تر است، چگونگی این فروپاشی است اما.
فروپاشی، بیان یک حالت است که الزاماً نیاز به تکمیل شدن با فعل و فاعلِ مشخص ندارد.
فروپاشی، هم می تواند از فروپاشیده شدن بگوید بدون فعل و فاعل مشخص. و هم می تواند از فروپاشانیدن بگوید با فعل و فاعل مشخص.
نتیجه، در کتاب و دفترچه و روی تخته سیاه، به لحاظ قواعد دستور زبان یکی است، اما بیرون تخته سیاه و دفترچه و کتاب و املا و انشا، قواعد دیگری حاکمند.
ــــــــــــــــــــ
به نظر می رسد که هدفی متفاوت داشته باشد اسراییل در این با قبول رسمی یا تلویحی مسئولیت خود، پشت سر هم و پی در پی، عملیاتی را علیه ج.ا در خارج و داخل ایران انجام دادن، و به طور مستقیم یا غیر مستقیم، ابعاد عملیات خود را با آب و تاب به رخ همه کشیدن.
اسراییل، ظاهراً دارد عامدانه به انواع حدس و گمان ها دامن می زند تا برای نه چندان غیر منتظره بودن آنچه احتمالاً قصد انجامش را دارد فضاسازی کند.
نتانیاهو، همین دیشب، ساعاتی بعد از عملیات دیروز، ریلکس و آرام در برابر دوربین قرار گرفت و شادان و خندان و مزاح کنان، با لحنی شیطنت آمیز گفت که میخواهم لیستی از کارهایی که این هفته انجام دادهام را با شما در میان بگذارم. یک لیست جزئی. چون نمی توانم همه چیز را به شما بگویم!
و اضافه نکرد البته که در هفته های باقی مانده تا ۲۰ ژانویه، شاید اتفاقاتی بیافتند که بتوانم به شما بگویم و اصلاً نتوانم به شما نگویم، چون کاملاً آشکار خواهند بود.
مثلاً پرواز چند هواپیما به سمت ایران، و مراکز مهم اتمی را تا اندازه یی که مقدور باشد متلاشی کردنشان و با خاطری آسوده از بابت آینده ی برجام، دست نخورده به مقصد برگشتنشان.
شما فکر می کنید که در آن صورت، ج.ا چه کاری می تواند بکند؟
هیچ، به جز یک شکایت خشک و خالی به سازمان ملل، و مثل گذشته مشت های محکمی در نماز های جمعه ی مجازی و غیر مجازی و راه پیمایی های دشمن شکن حواله ی اسراییل کردن (اگر عقل داشته باشد)؛ و پرتاب موشک و زمینه را برای بمباران کامل مراکز استراتژیک خود، این بار توسط آمریکا، فراهم آوردن (اگر عقل نداشته باشد).
این، همان سناریویی است که جان بولتون، رویش به خوبی کار کرده بود، و رسماً اعلامش هم کرده بود.
همانطور که قبلاً نوشته ام، احتمالاً یک دلیل ما را از مدارسه بیرون آمدیم شدن بولتون، تشویق کردن پنهانی اسراییل بوده باشد توسط او به انجام چنین حرکت و حرکاتی، و اطمینان دادن به نتانیاهو در مورد حمایت ترامپ وقتی که این دو، دست در دست هم، او را در برابر عمل انجام شده قرار داده باشند. (۱)
ــــــــــــــــــــ
اما، مسأله فقط به عقل داشتن و عقل نداشتن ج.ا در پاسخ ندادن یا پاسخ دادن به آن حملات احتمالی، محدود نمی شود.
اگر واقعاً تصمیمی به گسترش دامنه ی عملیات وجود داشته باشد ـ که هیچ معلوم نیست وجود داشته باشد ـ برادران جاسوس ریش و پشم دار موساد در بالاترین مدار های سپاه پاسداران و بقیه ی مراکز نظامی و سیاسی حساس رژیم راهش را بلدند:
مثلاً پرتاب یک موشک منفجر شونده و خنثی شونده در هوا به سمت اسراییل توسط یک آتش به اختیار غیور، بد ایده یی نیست.
و شاید هم چنین زمینه یی، بدون دخالت و اراده و تمایل اسراییل، بلکه با دخالت دستگاه های اطلاعاتی متعدد متوازی و متنافر و متقاطع خارجی و داخلی مسلط بر نظام سوراخ سوراخ ج.ا فراهم آید، اگر قرار باشد که فراهم آید.
با انگیزه های متفاوت و حتی متضاد.
جنگی در نخواهد گرفت.
نیازی به جنگ نیست.
یک سلسله بزن و در رو حساب شده و برنامه ریزی شده و سریع، همراه با خنثی کردن موقت قدرت دفاعی و قدرت تهاجمی ج.ا کفایت می کند.
این هارت و پورت های ج.ا که ما همه جای جهان را زیر پای شما جهنم می کنیم هم مفت نمی ارزد.
هیچ فرد و جریان اصطلاحاً «مبارز» یا «مجاهد» یا «انقلابی» یی در در دنیا به خاطر گل روی ملایان از آن ها حمایت نمی کند، بلکه به ازای دریافت کمک های مالی و سیاسی و نظامی است که بعضی جریان ها و خرده جریان های عمدتاً منطقه یی سنگ ملایان را به سینه می زنند.
ادامه ی این کمک ها اما، منوط است به این که بساط ملایان، دستکم به همین صورت فعلی برقرار بماند.
هرچند که این صورت فعلی، دیگر همان صورت گذشته ها نیست و نمی تواند باشد.
در ماجرا های مکرر ضربات متعدد اسراییل بر نیرو های ج.ا در سوریه، معنای هارت و پورت های ملایان را همگان فهمیده اند.
ــــــــــــــــــــ
تکمله یی بر بخش بالا:
بعد از پایان نگارش این مقاله، خبری به عنوان شاهد از غیب رسید حاوی سخنان خامنه ای در مورد ترور دیروز.
فرمانده جبون و زبون کل قوا که از وحشت اسراییل، کم مانده است که قالب تهی کند، علی رغم همه ی شواهد و قرائن، و علی رغم انبوه اظهارات سربازان و سردارانش و جبهه اش و پشت جبهه اش، و از جمله اظهارات رییس جمهورش و وزیر امور خارجه اش، با پیچانیدن کلمات، به جای اسراییل، «مزدوران جنایتکار و شقاوت پیشه» را عامل ترور نامیده است و گفته است که باید از این ها انتقام گرفت [و نه از اسراییل].
این سخن، صرف نظر از این که تا به کجا ترس و وحشت او از اسراییل را آشکار تر از آشکار می کند، نکته ی مهم تر دیگری را در خود دارد:
صدور دستور به شکنجه گران سپاه و اطلاعات، که اسیران دست از همه جا کوتاهی را بیابید و زیر شکنجه وادارشان کنید که آنچه من می گویم را به خود نسبت دهند، و بعد هم اعدامشان کنید و بگویید که انتقام گرفتیم و تمام شد.
از جنس همان کاری که بعد از لو رفتن ماجرای قتل های زنجیره یی، در سخنرانی اش کرد.
نگاهش کنید! تماشایی است ولی امر مسلمین جهان!
تماشایی است، و هر روز تماشایی تر می شود او.
یک پا در گور خویش و یک پا در گور نظام خویش، هراسان از در و دار و دیوار، زار و خوار و زبون و ذلیل در برابر قدرتمداران شرق و غرب و شمال و جنوب و این سو و آن سو، اما چاقو بر کف در کنار قفس پرو بال بستگان!
ــــــــــــــــــــ
یک نکته را هم در معادلات و محاسبات، در نظر داشته باشیم:
برای اسراییل، یک ج.ا ضعیف و ناتوان در ایران، مطلوب تر است از یک جمهوری مردمی مستقل و نیرومند و آزاد و سزبلند که بالقوه توانایی این را خواهد داشت که هژمونی طلبی اسراییل در منطقه را به چالش بگیرد.
خدمات ج.ا به اسراییل، تا به امروز، بسیار بوده است و می تواند بسیار تر از بسیار هم بشود به شرطی که بال و پرش ریخته باشد ج.ا.
چه دوستی بهتر از دشمن نادان؟
دشمن نادان لاف زن مفلوک!
ــــــــــــــــــــ
اصلاً بیاییم و از همه ی این احتمالات که در مقاله آمده اند صرف نظر کنیم.
فروپاشی ج.ا، مشروط به تحقق احتمالاتی از این دست نیست، هرچند که تحقق احتمالاتی از این دست، می تواند سرعت روند این فروپاشی را بیشتر کند.
آمدن بایدن، بر خلاف محاسبات ملایان و بسیارانی از مخالفان ملایان، روی هم رفته، به نفع ج.ا تمام نمی شود.
چرا؟
بنا به دلایلی که باید در مقاله یی جداگانه، به آن پرداخت.
مشکل ج.ا فقط تحریم هایی که هیچ تضمینی وجود ندارد که با آمدن بایدن فوراً تعلیق شوند یا از میان بروند نیست.
ج.ا، به عنوان یک ارگان زنده، به پایان عمر طبیعی خود رسیده است.
موجود محتضری است که اجزایش، بعد از مدتی هماهنگی با همدیگر برای زنده نگاه داشتن او، رو به اضمحلال گذاشته اند، و دیگر امکان ادامه ی روابط ارگانیک میان خود را ندارند.
من این را پیش از این در چند مقاله، توضیح داده ام. (۲)
ــــــــــــــــــــ
اما، فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست که منجر به چه خواهد شد.
و از این «فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست منجر به چه خواهد شد»، دو نتیجه گیری متضاد می توان داشت.
نتیجه گیری اول:
از آنجا که فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست منجر به چه خواهد شد، بهتر است فعلاً به طریقی با ج.ا کنار بیاییم و سعی کنیم که اندک اندک سر عقل بیاوریمش. وگرنه ممکن است که یک سوریه یا یک لیبی دوم در ایران رقم بخورد، و حتی ایران یا تجزیه بشود و یا به اشغال بیگانگان در بیاید.
(هرچه باشد ملا ها، ملا های خودمان هستند و فارسی حرف می زنند و خودی به حساب می آیند، و از آن گذشته، با نعلین که سبک تر است ایران را اشغال کرده اند نه با پوتین.)
اصلاً چه طور است تا انتخابات ۱۴۰۰ صبر کنیم، و از الآن بدون تلف کردن وقت و از دست دادن فرصت، به فکر اجماع بر سر کاندیدای قدرتمندی باشیم که بتواند «اصولگرا» ها را شکست بدهد، تا بعد ببینیم چه می شود کرد؟
شاید بتوانیم در پی انتخاب او، رفراندوم قانون اساسی برپا کنیم و قسمت مربوط به «ولایت مطلقه» را به ولایت غیر مطلقه تغییر دهیم، و آن وقت با استناد به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، خامنه ای را وادار کنیم که ولی فقیه خوبی باشد.
بعداً، اصل ولایت فقیه را هم یک وقت دیدید که توانستیم در دوره ی چهارساله ی دوم ریاست جمهوری، از قانون اساسی حذف کنیم.
نتیجه گیری دوم:
از آنجا که فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست منجر به چه خواهد شد، به جای منتظر فروپاشی ماندن، به فروپاشانیدن فکر کنیم.
اتحاد نیرو های اپوزیسیون ـ که غالباً منظور از آن، اتحاد چند تشکل چند یا چندین نفره است که قرار است در چندین یا چند تاشان هم به زودی انشعاب های تازه یی رخ دهد ـ اگر یک وهم و خیال نباشد، یک رؤیای لابد برای بعضی ها شیرین است که همچنان که تا به امروز تعبیر نشده است حالا حالا هم تعبیر نخواهد شد که نخواهد شد.
و تازه تعبیر بشود هم باز نتیجه ی چشمگیری از آن حاصل نمی شود که نمی شود.
تعارف بی خودی را کنار بگذاریم، و به دنبال نخود سیاه نرویم و دیگران را هم به دنبال نخود سیاه نفرستیم.
برای فروپاشانیدن ج.ا باید توانمندی های بالفعل و بالقوه ی توده ها را ارزیابی کرد، و متناسب با آن، راهکار هایی عملی یافت و یا ساخت.
توده ها احتیاجی به اتحاد و ائتلاف این گروه و آن گروه با یکدیگر ندارند، و بار ها نشان داده اند که خود به خود ـ در عمل ـ متحد هستند.
منسجم و سازمان یافته نیستند.
اما متحد، چرا.
کم و بیش.
و کم یا بیش.
«ما فلان چیز را محکوم می کنیم»، یا «ما از فلان چیز استقبال می کنیم»، یا «ما خواهان فلان چیز هستیم»، یا «اینطور کنید!»، یا «آنطور نکنید!» (و هر دو با همین علامت کذایی) در بهترین شکل خودش اعلام موضع است و نه بیش از آن.
نه آن که بدباشد.
بدنیست، اما ارزشی بیش از ارزش اعلام موضع ندارد.
گفتن و نوشتن این که ج.ا بد می باشد و جنایت می نماید و نابود باید گردد هم کاری است در حد برشمردن مضرات دست و روی خود را نشستن، و فواید پشم گوسفند.
ــــــــــــــــــــ
به نظر دیگران کاری ندارم، و نظر هر کسی برای خودش محترم است، اما تا جایی که به نظر خودم بر می گردد، در ارتباط با فوریت های احتمالیِ مربوط به تحقق احتمالاتی که در بخشی از این نوشته مورد اشاره قرار گرفته اند، به مقاله ی «ده قدم تا اخرین نبرد ـ ضرورت آمادگی برای شرایط حمله ی احتمالی نظامی به ایران» ارجاع می دهم، و در ارتباط با آنچه از آبان ۹۸ به بعد باید بیشتر در موردش فکر کرد ـ از جمله ـ به «چه کسی گفته است که مبارزه باید همیشه مسالمت آمیز باشد؟ ـ هفت نکته برای بحث و بررسی در محضر خرد جمعی».
۸ آبان ۱۳۹۹
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
ــــــــــــــــــــ
۱ ـ و حالا بعد از جان بولتون، و قبل از حمله ی نظامی احتمالی به ایران ـ ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ ـ به همین قلم
www.ghoghnoos.org/aak/190916.html
۲ ـ از جمله:
شرط درونی سقوط ج.ا فراهم است، شرط بیرونی را رصد کنیم ـ ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/aak/200310.html
٭ ده قدم تا آخرین نبرد ـ ضرورت آمادگی برای شرایط حمله ی احتمالی نظامی به ایران ـ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/aak/190514.html
٭ چه کسی گفته است که مبارزه باید همیشه مسالمت آمیز باشد؟ ـ هفت نکته برای بحث و بررسی در محضر خرد جمعی ـ ۲۹ آبان ۱۳۹۸ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/aak/191120.html
فروپاشی نزدیک ج.ا، نه فقط یک آرزو یا یک امید، بلکه حتمیت سرنوشتی است که قوانین عام حیات برای این پدیده ی رو به زوال رقم زده است.
آنچه مهم تر است، چگونگی این فروپاشی است اما.
فروپاشی، بیان یک حالت است که الزاماً نیاز به تکمیل شدن با فعل و فاعلِ مشخص ندارد.
فروپاشی، هم می تواند از فروپاشیده شدن بگوید بدون فعل و فاعل مشخص. و هم می تواند از فروپاشانیدن بگوید با فعل و فاعل مشخص.
نتیجه، در کتاب و دفترچه و روی تخته سیاه، به لحاظ قواعد دستور زبان یکی است، اما بیرون تخته سیاه و دفترچه و کتاب و املا و انشا، قواعد دیگری حاکمند.
ــــــــــــــــــــ
به نظر می رسد که هدفی متفاوت داشته باشد اسراییل در این با قبول رسمی یا تلویحی مسئولیت خود، پشت سر هم و پی در پی، عملیاتی را علیه ج.ا در خارج و داخل ایران انجام دادن، و به طور مستقیم یا غیر مستقیم، ابعاد عملیات خود را با آب و تاب به رخ همه کشیدن.
اسراییل، ظاهراً دارد عامدانه به انواع حدس و گمان ها دامن می زند تا برای نه چندان غیر منتظره بودن آنچه احتمالاً قصد انجامش را دارد فضاسازی کند.
نتانیاهو، همین دیشب، ساعاتی بعد از عملیات دیروز، ریلکس و آرام در برابر دوربین قرار گرفت و شادان و خندان و مزاح کنان، با لحنی شیطنت آمیز گفت که میخواهم لیستی از کارهایی که این هفته انجام دادهام را با شما در میان بگذارم. یک لیست جزئی. چون نمی توانم همه چیز را به شما بگویم!
و اضافه نکرد البته که در هفته های باقی مانده تا ۲۰ ژانویه، شاید اتفاقاتی بیافتند که بتوانم به شما بگویم و اصلاً نتوانم به شما نگویم، چون کاملاً آشکار خواهند بود.
مثلاً پرواز چند هواپیما به سمت ایران، و مراکز مهم اتمی را تا اندازه یی که مقدور باشد متلاشی کردنشان و با خاطری آسوده از بابت آینده ی برجام، دست نخورده به مقصد برگشتنشان.
شما فکر می کنید که در آن صورت، ج.ا چه کاری می تواند بکند؟
هیچ، به جز یک شکایت خشک و خالی به سازمان ملل، و مثل گذشته مشت های محکمی در نماز های جمعه ی مجازی و غیر مجازی و راه پیمایی های دشمن شکن حواله ی اسراییل کردن (اگر عقل داشته باشد)؛ و پرتاب موشک و زمینه را برای بمباران کامل مراکز استراتژیک خود، این بار توسط آمریکا، فراهم آوردن (اگر عقل نداشته باشد).
این، همان سناریویی است که جان بولتون، رویش به خوبی کار کرده بود، و رسماً اعلامش هم کرده بود.
همانطور که قبلاً نوشته ام، احتمالاً یک دلیل ما را از مدارسه بیرون آمدیم شدن بولتون، تشویق کردن پنهانی اسراییل بوده باشد توسط او به انجام چنین حرکت و حرکاتی، و اطمینان دادن به نتانیاهو در مورد حمایت ترامپ وقتی که این دو، دست در دست هم، او را در برابر عمل انجام شده قرار داده باشند. (۱)
ــــــــــــــــــــ
اما، مسأله فقط به عقل داشتن و عقل نداشتن ج.ا در پاسخ ندادن یا پاسخ دادن به آن حملات احتمالی، محدود نمی شود.
اگر واقعاً تصمیمی به گسترش دامنه ی عملیات وجود داشته باشد ـ که هیچ معلوم نیست وجود داشته باشد ـ برادران جاسوس ریش و پشم دار موساد در بالاترین مدار های سپاه پاسداران و بقیه ی مراکز نظامی و سیاسی حساس رژیم راهش را بلدند:
مثلاً پرتاب یک موشک منفجر شونده و خنثی شونده در هوا به سمت اسراییل توسط یک آتش به اختیار غیور، بد ایده یی نیست.
و شاید هم چنین زمینه یی، بدون دخالت و اراده و تمایل اسراییل، بلکه با دخالت دستگاه های اطلاعاتی متعدد متوازی و متنافر و متقاطع خارجی و داخلی مسلط بر نظام سوراخ سوراخ ج.ا فراهم آید، اگر قرار باشد که فراهم آید.
با انگیزه های متفاوت و حتی متضاد.
جنگی در نخواهد گرفت.
نیازی به جنگ نیست.
یک سلسله بزن و در رو حساب شده و برنامه ریزی شده و سریع، همراه با خنثی کردن موقت قدرت دفاعی و قدرت تهاجمی ج.ا کفایت می کند.
این هارت و پورت های ج.ا که ما همه جای جهان را زیر پای شما جهنم می کنیم هم مفت نمی ارزد.
هیچ فرد و جریان اصطلاحاً «مبارز» یا «مجاهد» یا «انقلابی» یی در در دنیا به خاطر گل روی ملایان از آن ها حمایت نمی کند، بلکه به ازای دریافت کمک های مالی و سیاسی و نظامی است که بعضی جریان ها و خرده جریان های عمدتاً منطقه یی سنگ ملایان را به سینه می زنند.
ادامه ی این کمک ها اما، منوط است به این که بساط ملایان، دستکم به همین صورت فعلی برقرار بماند.
هرچند که این صورت فعلی، دیگر همان صورت گذشته ها نیست و نمی تواند باشد.
در ماجرا های مکرر ضربات متعدد اسراییل بر نیرو های ج.ا در سوریه، معنای هارت و پورت های ملایان را همگان فهمیده اند.
ــــــــــــــــــــ
تکمله یی بر بخش بالا:
بعد از پایان نگارش این مقاله، خبری به عنوان شاهد از غیب رسید حاوی سخنان خامنه ای در مورد ترور دیروز.
فرمانده جبون و زبون کل قوا که از وحشت اسراییل، کم مانده است که قالب تهی کند، علی رغم همه ی شواهد و قرائن، و علی رغم انبوه اظهارات سربازان و سردارانش و جبهه اش و پشت جبهه اش، و از جمله اظهارات رییس جمهورش و وزیر امور خارجه اش، با پیچانیدن کلمات، به جای اسراییل، «مزدوران جنایتکار و شقاوت پیشه» را عامل ترور نامیده است و گفته است که باید از این ها انتقام گرفت [و نه از اسراییل].
این سخن، صرف نظر از این که تا به کجا ترس و وحشت او از اسراییل را آشکار تر از آشکار می کند، نکته ی مهم تر دیگری را در خود دارد:
صدور دستور به شکنجه گران سپاه و اطلاعات، که اسیران دست از همه جا کوتاهی را بیابید و زیر شکنجه وادارشان کنید که آنچه من می گویم را به خود نسبت دهند، و بعد هم اعدامشان کنید و بگویید که انتقام گرفتیم و تمام شد.
از جنس همان کاری که بعد از لو رفتن ماجرای قتل های زنجیره یی، در سخنرانی اش کرد.
نگاهش کنید! تماشایی است ولی امر مسلمین جهان!
تماشایی است، و هر روز تماشایی تر می شود او.
یک پا در گور خویش و یک پا در گور نظام خویش، هراسان از در و دار و دیوار، زار و خوار و زبون و ذلیل در برابر قدرتمداران شرق و غرب و شمال و جنوب و این سو و آن سو، اما چاقو بر کف در کنار قفس پرو بال بستگان!
ــــــــــــــــــــ
یک نکته را هم در معادلات و محاسبات، در نظر داشته باشیم:
برای اسراییل، یک ج.ا ضعیف و ناتوان در ایران، مطلوب تر است از یک جمهوری مردمی مستقل و نیرومند و آزاد و سزبلند که بالقوه توانایی این را خواهد داشت که هژمونی طلبی اسراییل در منطقه را به چالش بگیرد.
خدمات ج.ا به اسراییل، تا به امروز، بسیار بوده است و می تواند بسیار تر از بسیار هم بشود به شرطی که بال و پرش ریخته باشد ج.ا.
چه دوستی بهتر از دشمن نادان؟
دشمن نادان لاف زن مفلوک!
ــــــــــــــــــــ
اصلاً بیاییم و از همه ی این احتمالات که در مقاله آمده اند صرف نظر کنیم.
فروپاشی ج.ا، مشروط به تحقق احتمالاتی از این دست نیست، هرچند که تحقق احتمالاتی از این دست، می تواند سرعت روند این فروپاشی را بیشتر کند.
آمدن بایدن، بر خلاف محاسبات ملایان و بسیارانی از مخالفان ملایان، روی هم رفته، به نفع ج.ا تمام نمی شود.
چرا؟
بنا به دلایلی که باید در مقاله یی جداگانه، به آن پرداخت.
مشکل ج.ا فقط تحریم هایی که هیچ تضمینی وجود ندارد که با آمدن بایدن فوراً تعلیق شوند یا از میان بروند نیست.
ج.ا، به عنوان یک ارگان زنده، به پایان عمر طبیعی خود رسیده است.
موجود محتضری است که اجزایش، بعد از مدتی هماهنگی با همدیگر برای زنده نگاه داشتن او، رو به اضمحلال گذاشته اند، و دیگر امکان ادامه ی روابط ارگانیک میان خود را ندارند.
من این را پیش از این در چند مقاله، توضیح داده ام. (۲)
ــــــــــــــــــــ
اما، فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست که منجر به چه خواهد شد.
و از این «فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست منجر به چه خواهد شد»، دو نتیجه گیری متضاد می توان داشت.
نتیجه گیری اول:
از آنجا که فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست منجر به چه خواهد شد، بهتر است فعلاً به طریقی با ج.ا کنار بیاییم و سعی کنیم که اندک اندک سر عقل بیاوریمش. وگرنه ممکن است که یک سوریه یا یک لیبی دوم در ایران رقم بخورد، و حتی ایران یا تجزیه بشود و یا به اشغال بیگانگان در بیاید.
(هرچه باشد ملا ها، ملا های خودمان هستند و فارسی حرف می زنند و خودی به حساب می آیند، و از آن گذشته، با نعلین که سبک تر است ایران را اشغال کرده اند نه با پوتین.)
اصلاً چه طور است تا انتخابات ۱۴۰۰ صبر کنیم، و از الآن بدون تلف کردن وقت و از دست دادن فرصت، به فکر اجماع بر سر کاندیدای قدرتمندی باشیم که بتواند «اصولگرا» ها را شکست بدهد، تا بعد ببینیم چه می شود کرد؟
شاید بتوانیم در پی انتخاب او، رفراندوم قانون اساسی برپا کنیم و قسمت مربوط به «ولایت مطلقه» را به ولایت غیر مطلقه تغییر دهیم، و آن وقت با استناد به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، خامنه ای را وادار کنیم که ولی فقیه خوبی باشد.
بعداً، اصل ولایت فقیه را هم یک وقت دیدید که توانستیم در دوره ی چهارساله ی دوم ریاست جمهوری، از قانون اساسی حذف کنیم.
نتیجه گیری دوم:
از آنجا که فروپاشی خود به خودی، اصلاً معلوم نیست منجر به چه خواهد شد، به جای منتظر فروپاشی ماندن، به فروپاشانیدن فکر کنیم.
اتحاد نیرو های اپوزیسیون ـ که غالباً منظور از آن، اتحاد چند تشکل چند یا چندین نفره است که قرار است در چندین یا چند تاشان هم به زودی انشعاب های تازه یی رخ دهد ـ اگر یک وهم و خیال نباشد، یک رؤیای لابد برای بعضی ها شیرین است که همچنان که تا به امروز تعبیر نشده است حالا حالا هم تعبیر نخواهد شد که نخواهد شد.
و تازه تعبیر بشود هم باز نتیجه ی چشمگیری از آن حاصل نمی شود که نمی شود.
تعارف بی خودی را کنار بگذاریم، و به دنبال نخود سیاه نرویم و دیگران را هم به دنبال نخود سیاه نفرستیم.
برای فروپاشانیدن ج.ا باید توانمندی های بالفعل و بالقوه ی توده ها را ارزیابی کرد، و متناسب با آن، راهکار هایی عملی یافت و یا ساخت.
توده ها احتیاجی به اتحاد و ائتلاف این گروه و آن گروه با یکدیگر ندارند، و بار ها نشان داده اند که خود به خود ـ در عمل ـ متحد هستند.
منسجم و سازمان یافته نیستند.
اما متحد، چرا.
کم و بیش.
و کم یا بیش.
«ما فلان چیز را محکوم می کنیم»، یا «ما از فلان چیز استقبال می کنیم»، یا «ما خواهان فلان چیز هستیم»، یا «اینطور کنید!»، یا «آنطور نکنید!» (و هر دو با همین علامت کذایی) در بهترین شکل خودش اعلام موضع است و نه بیش از آن.
نه آن که بدباشد.
بدنیست، اما ارزشی بیش از ارزش اعلام موضع ندارد.
گفتن و نوشتن این که ج.ا بد می باشد و جنایت می نماید و نابود باید گردد هم کاری است در حد برشمردن مضرات دست و روی خود را نشستن، و فواید پشم گوسفند.
ــــــــــــــــــــ
به نظر دیگران کاری ندارم، و نظر هر کسی برای خودش محترم است، اما تا جایی که به نظر خودم بر می گردد، در ارتباط با فوریت های احتمالیِ مربوط به تحقق احتمالاتی که در بخشی از این نوشته مورد اشاره قرار گرفته اند، به مقاله ی «ده قدم تا اخرین نبرد ـ ضرورت آمادگی برای شرایط حمله ی احتمالی نظامی به ایران» ارجاع می دهم، و در ارتباط با آنچه از آبان ۹۸ به بعد باید بیشتر در موردش فکر کرد ـ از جمله ـ به «چه کسی گفته است که مبارزه باید همیشه مسالمت آمیز باشد؟ ـ هفت نکته برای بحث و بررسی در محضر خرد جمعی».
۸ آبان ۱۳۹۹
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
ــــــــــــــــــــ
۱ ـ و حالا بعد از جان بولتون، و قبل از حمله ی نظامی احتمالی به ایران ـ ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ ـ به همین قلم
www.ghoghnoos.org/aak/190916.html
۲ ـ از جمله:
شرط درونی سقوط ج.ا فراهم است، شرط بیرونی را رصد کنیم ـ ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/aak/200310.html
٭ ده قدم تا آخرین نبرد ـ ضرورت آمادگی برای شرایط حمله ی احتمالی نظامی به ایران ـ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/aak/190514.html
٭ چه کسی گفته است که مبارزه باید همیشه مسالمت آمیز باشد؟ ـ هفت نکته برای بحث و بررسی در محضر خرد جمعی ـ ۲۹ آبان ۱۳۹۸ ـ به همین قلم:
www.ghoghnoos.org/aak/191120.html