۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

حسن سبحاني: سال آينده 40 درصد از قدرت خريد مردم كم مي‌شود

اسفند- ايلنا - اگر سال آينده توليد به دليل اجراي هدفمندكردن‌يارانه‌ها با مشكل ركود مواجه شود، اشتغال جديد كمتري اتفاق مي‌افتد/ يارانه‌ها اقتصاد را افسون كرده‌اند و براي نجات از اين افسون نيز داريم تصميم غلط مي‌گيريم.

ايلنا: اگر سال آينده توليد به دليل اجراي هدفمندكردن‌يارانه‌ها با مشكل ركود مواجه شود، اشتغال جديد كمتري اتفاق مي‌افتد.
دكتر حسن سبحاني استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، با بيان اين مطلب اظهار داشت: حداقل تبعات اين تصميم اين است كه پرداخت‌ها به كارگران با تاخير مواجه مي‌شود؛ يا اگر به توقف توليد يا تعطيلي موقت بيانجامد، مشكلات بيشتري ايجاد مي‌شود.
وي افزود: حتي اشتغال‌هاي جديد، كمتر رخ مي‌دهد. از سوي ديگر شوراي عالي كار كه افزايش حقوق را به صورت سنواتي بررسي مي‌كند، با قانون يارانه‌هاي سال آينده با مشكل در نظر گرفتن تورم و محاسبه مزد مواجه خواهد شد.
سبحاني با بيان اينكه پيش‌بيني‌ها از محاسبات دولت براي اجراي سال اول يارانه‌ها نشان مي‌دهد كه پرداخت‌هاي نقدي چندان بالا نيست، تصريح كرد: اگر مبناي محاسبه را 20 هزار ميليارد توماني كه در قانون يارانه‌ها پيش‌بيني شده در نظر بگيريم-زيرا هنوز معلوم نيست كه مجلس اين عدد را تصويب كند- 10هزارميلياردتومان قرار است توزيع نقدي صورت گيرد و مابقي سهم توليد و دولت خواهد شد.
وي افزود: با يك حساب سرانگشتي به علاوه ميزان تورمي كه حداقل 40 درصد پيش بيني شده مي‌توان گفت كه سال آينده 40 درصد از قدرت خريد مردم كم مي‌شود و اين دقيقا نشان مي‌دهد كه زواياي اين تصميم كاملا ديده نشده است.
نماينده دور پنجم، ششم و هفتم مجلس شوراي اسلامي درباره تورم‌زا بودن منابع هدفمند كردن يارانه‌ها در لايحه بودجه سال 89 خاطرنشان كرد: بايد ديد كه مجلس با مقاديري كه دولت پيشنهاد كرده چگونه برخورد مي‌كند. اما يكي از راز و رمزهاي بودجه نويسي در كشور ما اين است كه هنگام بررسي لوايح بودجه دولت، نمايندگان براي اصلاح پيشنهاد درآمدي دولت، چون نگاهي به هزينه‌ها دارند يا فكر مي‌كنند كه ممكن است از بودجه عمراني حوزه‌هاي انتخابيه آنها كاسته شود، معمولا از اين‌گونه پيشنهاد تمكين مي‌كنند.
وي اظهار داشت: اما اين بدان معنا نيست كه نبايد اميدوار بود كه اين رقم تصويب شود.
تصميم غلط يارانه‌ها
اين اقتصاددان تورم حاصل از اجراي قانون هدفمندكردن‌يارانه‌ها را بسته به مدل‌هاي اجرايي آن دانست و گفت: علاوه بر ميزان تورمي كه تا 40 درصد نيز پيش بيني مي‌شود، بايد تورم آينده اقتصاد را هم به اين عدد اضافه كرد.
او تاكيد كرد: به هرحال اين كار خطرناكي است و اعتقاد دارم كه يارانه‌ها اقتصاد را افسون كرده‌اند و براي نجات از اين افسون نيز داريم تصميم غلط مي‌گيريم.
سبحاني به ارسال نامه‌اي به رييس قوه قضاييه كه چندي پيش از سوي وي انجام شده بود، اشاره كرد و گفت: در اين نامه نگراني‌هاي خود را اعلام كردم و نوشتم كه تصميمي كه براي خروج از افسون يارانه‌ها گرفته شده، درواقع آيين بيراهه‌هاست كه اين آيين به كشور ما در قالب قانون هدفمند كردن يارانه ها تحميل مي‌شود.
او تاكيدكرد: نرخ‌هايي كه براي آزاد سازي يارانه ها پيش بيني شده، براي اقتصاد ما بسيار شكننده است، بنابراين ترجيح مي‌دهم الان تصوري هم درباره آنها نكنم، شايد مجلس در بررسي قانون ملاحظاتي را لحاظ كند.
سهم 30 درصدي توليد
سبحاني درباره نحوه توزيع سهم 30 درصدي توليد از آزادسازي يارانه‌ها گفت: اين موضوع يكي از ضعف‌هاي مجلس است كه در قوانين مختلف هم وجود دارد؛ معمولا پولي كه قرار است توزيع شود انعطاف‌پذير مي‌نويسد كه هرگز امكان بررسي آن وجود نداشته باشد.
وي ادامه داد: با اين شيوه‌اي كه قانون شده، توزيع يارانه نقدي به هرشكل و ميزاني كه پرداخت شود خلاف قانون نيست چون بين روش‌هاي پيش‌بيني شده عبارت ”يا“ قرار گرفته و اين نشان مي‌دهد كه امكان نظارت بر شيوه هزينه كردن آن عملي نيست.
به گفته اين استاد دانشگاه سيستم اداري كشور چنان ناكارآمد است كه تشخيص اينكه كي به چه ميزان دريافت كند، كار آساني نيست.
نماينده دورپنجم، ششم و هفتم مجلس شوراي اسلامي با ذكر اين مثال كه هنوز معلوم نيست درآمد براي توزيع نقدي چقدر است، تصريح كرد: اين موضوع براي توليدكننده هم صدق مي‌كند. زيرا اين كار به يك نظام اطلاعاتي گسترده نياز دارد كه براي اجرايي كردن آن بروكراسي عظيمي در دستگاه‌هاي دولتي راه مي‌افتد.
وي تاكيد كرد: به همين دليل اين شيوه توزيع يارانه به بخش توليد به هيچ وجه رافع مشكلات توليد نيست، شم اينكه در گيرودار نظام پر پيچ و خم اداري نبايد اين‌گونه مسايل به وجود آيد چون در آن دخالت‌هاي وسيع صورت خواهد گرفت كه خيلي‌ها وقت خود را صرف اين چانه زني نمي‌كنند و در مقابل تصميم‌گيري‌ها نيز منوط به ذهنيت مسئولان ادارات كل استان‌ها از توليد متكي مي‌شود كه زيان‌هاي خاص خود را دارد.
ريسك نفت 65 دلاري
استاد اقتصاد دانشگاه تهران درپاسخ به اين سئوال كه آيا نفت 65 دلاري به دليل احتمال كاهش قيمت نفت، ريسك‌پذير خواهد بود، گفت: ميانگين فروش نفت درسال 88 همين حدود بود و دولت هم برهمين مبنا بودجه 89 را تنظيم كرده است، اگرچه اين عدد ريسك‌پذير است اما ممكن است ريسك بالايي نداشته باشد.
وي با اشاره به نفت 40 دلاري كه برخي از كشورهاي منطقه در بودجه سال آينده در نظر گرفته‌اند، تصريح كرد: آنهايي كه قيمت 40 دلار را براي قيمت نفت در بودجه در نظر گرفته‌اند، ميزان ظرفيت خرج در اقتصاد ملي خود را لحاظ كرده‌اند.
او ادامه داد: اما نفت 65 دلاري، يعني خرج ما سال آينده بيشتر مي‌شود. درحالي كه ظرف اقتصاد در يك حدي است و اين‌گونه نيست كه هرچه داريم خرج كنيم.
سبحاني اظهار داشت: بايد ظرف اقتصاد ما ظرفيت پذيرش اين پول را داشته باشد كه به اعتقاد من اين ظرفيت وجود ندارد.
پايان پيام 1388/12/7

صعود ممانعت پذير پاسداران سلطه اقتصادي پاسداران

صعود ممانعت پذير پاسداران
سلطه اقتصادي پاسداران / نوشته بهروز عارفی و بهروز فراهانی

منبع : لوموند دیپلماتیک ir.mondediplo.com
در روزهائي که ايران سي و يکمين سالگرد انقلاب اسلامي را جشن مي گيرد، جنبش اعتراضي که از ژوئن ٢٠٠٩ تداوم يافته، بر تحولات اجتماعي تاثيري برجسته داشته است. رژيم که با تغيير و تحول وبحران کنوني روبروست، ميان سرکوب و مصالحه در نوسان است. تحولات پاسداران رويدادهاي انقلاب اسلامي را بازتاب مي دهد.

اندکي پس از تاسيس جمهوري اسلامي ايران در سال ١٩٧٩، آيت الله خميني بخاطر از هم پاشيدگي ارتش به ارث رسيده از رژِيم سلطنتي و نگراني از احتمال انجام کودتا، در ٢٢ آوريل ١٩٧٩ دستور ايجاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را صادر کرد. اصل ١٥٠ قانون اساسي جمهوري اسلامي به اين نيروي نظامي که در ابتدا آنرا «ارتش مستضعفان» نيز مي ناميدند، جنبه قانوني داده است. در اين اصل، ماموريت آن، «حفظ انقلاب اسلامي، امنيت و نظم عمومي» ذکر شده است.

وخامت بحران دروني حکومت در سال هاي ١٩٨١-١٩٨٠، عزل ابوالحسن بني صدر، اولين رئيس جمهوري کشور، سپس شورش مسلحانه سازمان مجاهدين خلق ايران(١)، پاسداران را بسوي سرکوب بيشتر سوق داد تا قدرت خميني استحکام يابد. هنگامي که در سپتامبر ١٩٨٠، عراق به جنگ با ايران پرداخت، سپاه پاسداران خود را بمثابه تنها نيروي سازمان يافته قادر به دفاع از رژيم چه در درون کشور و چه در مرزها نشان داد. سپاه پاسداران علاوه بر برنامه ريزي نقشه هاي جنگي، بر واردات کالا و جيره بندي آن ها نظارت داشت. پاسداران همچنين حفاظت از مسئولان حکومتي را به عهده گرفته و در کميته هاي انقلابي امام نقش داشتند.

با تلاشي سازمان هاي رزمنده مخالف وکسب نخستين پيروزي ها در جبهه هاي جنگ با عراق، دوره «انقلابي» بسر رسيد و آيت الله خميني در بيانيه اي ٨ ماده اي در تاريخ ٦ دسامبر ١٩٨٢ بر مشروعيت مالکيت و بخش خصوصي تاکيد کرده و از پاسداران خواست تا تلاش هاي خويش را بر روي جنگ متمرکز کنند.

در سال ١٩٨٩، پس از درگذشت بنيان گذار جمهوري اسلامي، پاسداران از انتخاب آقاي علي خامنه اي (٢) به مقام رهبري و آقاي اکبر هاشمي رفسنجاني به رياست جمهوري حمايت کردند. و اگر در سال هاي دهه ١٩٩٠، از نفوذ سياسي سپاه پاسداران کاسته شد، درمقابل تسلط اقتصادي آن ها بر کشور تقويت گرديد. فعاليت اقتصادي سپاه پاسداران به اصل ١٤٧ قانون اساسي استناد مي کند: «دولت بايد در زمان صلح از افراد و تجهيزات فني ارتش در کارهاي امدادي،آموزشي، نظامي، توليدي و جهاد سازندگي، بارعايت کامل موازين عدل اسلامي استفاده کند در حدي که به آمادگي رزمي آسيبي وارد نيايد.» سپاه پاسداران در سال ١٩٩٠ «قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا» را تاسيس کرد که بنام شرکت عمده اين مجموعه يعني «قرب» نيز شهرت يافته است. اين مجموعه فعاليت هاي اقتصادي شرکت هاي تابع سپاه پاسداران را سرپرستي مي کند.

گسترش قدرت نزديکان آقاي هاشمي رفسنجاني که توام با انباشتن ثروت هاي کلان بود،هشداري به آقاي خامنه اي و محافل محافظه کار رژيم به حساب مي آمد. هنگامي که در ماه مارس سال ١٩٩٦«کارگزاران» وابسته به آقاي رفسنجاني در دور اول انتخابات مجلس راي چشمگيري آوردند ، رهبر از پاسداران استمداد طلبيد. خامنه اي نه داراي فرهمندي آقاي خميني بود ، نه جاذبه سياسي وي و نه اقتدار مذهبي او را داشت و در نتيجه به نيروي کمکي نياز پيدا مي کرد. سردار پاسدار، يحيي (رحيم) صفوي در نطقي آتشين در ٦ آوريل ١٩٩٦ اعلام کرد: «ما در مرحله دوم انتخابات بايد به صحنه بيائيم و با راي خود نگذاريم [از] ليبرال ها ولو يک نفر اين ها به مجلس بروند و بخواهند براي ملت و کشور مشکل درست کنند...» (٣)

اين مداخله توازن قوا را بر هم زده و جلو پيشروي «اصلاح طلبان» را گرفت. اما انتخابات ناگهاني آقاي محمد خاتمي در ١٩٩٧ به رياست جمهوري و شکست نامزد محافظه کاران شکنندگي اين توازن را نشان داد.

در دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي (٢٠٠٥-١٩٩٧)، پاسداران بر ضد اصلاحات وي به فعاليت پرداختند. در همان حال، سپاه کنترل يک سوم واردات ايران را با ايجاد شصت اسکله در سواحل خليج فارس و درياي عمان و حدود ده فرودگاه و از جمله فرودگاه پيام در نزديکي تهران را،که رسما متعلق به وزارت پست و تلگراف و تلفن* بود، در اختيار گرفتند. بنا بر اظهار آقاي محمد علي مشفق، از مشاوران آقاي مهدي کروبي، رئيس سابق مجلس، «علنا اعلام شده که در فرودگاه بين المللي مهرآباد تهران بيش از بيست و پنج راهرو ورودي و خروجي خارج از کنترل اداره گمرگ هستند، وهيچ اقدامي صورت نگرفته تا دولت کنترل خود را اعمال کند.» (٤)

چندين وزير و مشاور دولت از پاسداران پيشين بوده و در نتيجه قرارگاه خاتم الانبياء بدون شرکت در مناقصه ها و مزايده ها قرارداد هاي کلان بدست مي آورد. براي مثال در دوران آقاي احمدي نژاد شهردار تهران بود(٢٠٠٥-٢٠٠٣)، پاسداران انجام پروژه هاي بزرگ نظير ساختن مترو و بزرگراه را به مبلغ ٢/٢ ميليارد دلار بدست آوردند. در سال ٢٠٠٥، به دنبال پراکندگي در اردوگاه طرفداران آقاي خاتمي و پيروزي آقاي احمدي نژاد برآقاي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري بر قدرت پاسداران افزوده شد. بسياري از مردم آقاي رفسنجاني را نماد زد و بندهاي مالي مي دا نستند.

ماشين جنگي بي مصرف؟

در سايت آقاي مير حسين موسوي، نامزد آخرين انتخابات رياست جمهوري، مي خوانيم که مجتمع قرب، بيش از ٨٠٠ شرکت فعال را زيرپوشش خود دارد که در رشته هاي مختلف به فعاليت اقتصادي مشغولند. از جمله در زمينه هاي نظامي (توليد موشک و راکت)؛ ساختمان و توسعه (طرح هاي جاده سازي، سد سازي، استخراج معادن، آبياري و لوله کشي و غيره ...)؛ نفت و گاز (در تابستان ٢٠٠٩، پاسداران پروژه ساخت ٦٠٠ کيلومترخط لوله نفت به هند را به مبلغ ٢/٢ ميليارد دلار کسب کردند)؛ در همين تابستان، کنسرسيوم توسعه اعتماد مبين وابسته به پاسدارن، بيش ازنيمي از سهام شرکت مخابرات ايران را بدون شرکت در هيچ مزايده اي از آن خود ساخت (به ارزش ٨ ميليارد دلار!)؛ در زمينه فعاليت هاي مالي، صندوق هاي باصطلاح امداد وابسته به پاسداران و بسيج در حال تبديل شدن به بانک هستند. در پائيز گذشته، پاسداران قرارداد ايجاد خط راه آهن چاه بهار به ارزش ٥/٢ ميليارد دلار را امضا کردند. در اول مهر ١٣٨٨، سرلشگر پاسدار محمد علي جعفري، فرمانده سپاه اظهار داشت: «...سپاه پس از جنگ، يک ماشين جنگي بي مصرف نشد که ديگر براي دوره صلح ناکارآمد باشد... »(٥). و چون خود را مواجه با پرسش هاي مجلس و مطبوعات ديده و از مقايسه سپاه با «مافيا» خبر دارد اضافه کرد : « ...تجربه مافياهاي نظامي که در بسياري کشورهاي دنيا از جمله برخي همسايگان مان پيش چشم هستند، مطلقا با تجربه سپاه همخواني ندارد.»

در پي تظاهرات اعتراضي به تقلب درانتخابات ژوئن ٢٠٠٩ ( ٦)، پاسداران نقش مرکزي در سرکوب و نيز پشتيباني از آقاي خامنه اي را به عهده دارند. ١٢٥ هزار عضو سپاه در بخش هاي گوناگون نظامي حضور داشته و بسيج را نيز کنترل مي کنند.

سرتيپ عبدالله عراقي فرمانده سپاه محمد رسول الله اظهار داشت« که اين سازمان مسئوليت حفظ امنيت را در ماه هاي پس از انتخابات به عهده داشته است» (٧). يدالله جواني، رئيس اداره سياسي سپاه به نوبه خود، در مقاله اي خواستار دستگيري و محاکمه کروبي و موسوي شد. (٨). در آستانه تظاهرات پشتيباني از آقاي خامنه اي ، پس از عاشورا، سپاه پاسداران در فراخواني از مردم دعوت کرد تا در روز ٢٩ دسامبر ٢٠٠٩ براي حمايت از رهبر به تظاهرات پردازند و در همان بيانيه مخالفین آقاي خامنه اي را ماموران بيگانه خطاب کرد( ٩). سپاه همچنين، از انتخابات به بعد در سايت اينترنتي «گرداب» با چاپ عکس تظاهرکنندگان، «مردم مسلمان» را دعوت به شناسائي، افشا ومعرفي آنان مي کرد و مي کند.

با وجود اين، کم نيستند جريان هاي درون جمهوري اسلامي که از عدم شفافيت و گسترش فعاليت هاي سپاه پاسدران در زمينه هاي سياسي و اقتصادي ناخرسندند. از جمله ميتوان از محافل نزديک به بازار، برخي بخش هاي خصوصي يا جناح هاي سياسي ميانه رو نام برد. البته نمي توان خود سپاه پاسداران را از شکاف و تفرقه مبرا دانست. بخشي از پايه آن ها از لايه هاي فقير جامعه اند و زد و بندهاي سياسي و اقتصادي ، فشار و اختناق را تاييد نمي کنند. اين اختلاف نظرها مويد اين حقيقت است که جمهوري اسلامي بر سر دوراهي انتخاب خطيري قرار دارد. تلاش براي يافتن راه مصالحه يا ادامه سرکوب و اختناق. ------

* در سال ١٣٨٢ به وزارت ارتباطات و فناورى اطلاعات تغيير نام داد . مترجم

پاورقي ها:

١- سازمان مجاهدين در سال ١٩٦٥ در چارچوب مبارزه مسلحانه برعليه شاه بنيان گذاشته شد و در سرنگوني رژيم سلطنتي در سال ١٩٧٩ شرکت داشت. در سال ١٩٨١ از رژيم خميني گسست و وارد اپوزيسيون مسلحانه شد. پس از سرکوب اين سازمان بسياري از رهبرانش به خارج از کشور پناهنده شدند. درسال ١٩٨٦ سازمان يک پايگاه نظامي در عراق مستقر کرد( در حين جنگ ايران و عراق) و با رژيم صدام حسن اعتلاف نمود.

٢- رهبر انتقلاب توسط مجلس خبرگان انتخاب مي شود و بالاترين مقام سياسي – مذهبي جمهوري اسلامي ايران است.

٣- روزنامه کيهان ١٧ آوريل ١٩٩٦

٤- www.aei.org/outlook/27433

٥- www.sepahnews.com

٦- دیگ جوشان قدرت در ایران ، آحمد سلامتیان، لوموند دیپلماتیک ژوئیه ٢٠٠٩

٧- بی بی سی فارسی ٤ اکتبر ٢٠٠٩

٨- صبح صادق چاپ تهران، چهرشنبه ٢٩ مهر ١٣٨٨

٩- http://www.khabaronline.ir/news-33058.asp

ادامه سریال دادگاههای نمایشی و اعترافات ساختگی : شرفیابی وانابه در حضور رهبری

(جرس): خبرها از تهران حاکی از اجرای نمایش تازه ای تحت عنوان" شرفیابی و درخواست عفو و انابه در حضور رهبری"است.


خبرنگار جرس از تهران گزارش می دهد که مسئولان نظام جمهوری اسلامی در تدارک اجرای نمایشنامه جدیدی برای ایام میلاد پیامبر (ص) هستند.

گفته می شود که قرار است که کلیه زندانیان بازداشت شده بعد از انتخابات که تحت فشار بازجویان تن به مصاحبه داده بودند، به دفتر رهبری رفته و دو نفر از آنان با تشکر از رهبری و برائت از "فتنه سبز" رسما درمحضر رهبری توبه کرده و ایشان نیز توابین را مشمول عفو قرار دهند.

خبرنگار جرس می افزاید که قرار است کلیه جوانان بازداشت شده در وقایع بعد از انتخابات که ارتباط خود را با بازجوهایشان حفظ کرده اند نیز به عنوان سیاهی لشکر در این نمایشنامه شرکت کنند.

از سوی دیگرشرط آزادی بسیاری از جوانانی که هنوز در زندان هستند نیز حضور در این مراسم اعلام شده است.

صحنه گردانان این نمایش برای اجرای نقش اصلی دکتر محمد رضا تاجیک (از مشاورین میرحسین موسوی) ، مهندس محمد عطریان فر (از اعضای ستاد موسوی و عضو حزب کارگزاران) و حجت الاسلام سید محمد علی ابطحی (از مشاورین کروبی و رئیس دفتر خانمی) را در نظر گرفته اند.

گفته می شود که دکتر سیعد حجاریان برغم فشارهای فراوان به دلیل دشواری تکلم توانست از ایفای نقش شانه خالی کند.

خبرنگار جرس می افزاید این افراد بارها نقشی را که به آنها سپرده شده تمرین کرده اند.

کارگردانان این نمایش که الگو برداری از شیوه های زمان استالین است، هنوز در مورد اینکه نقش اول و دوم را چه کسی به عهده بگیرد و سناریو در کدام روز اجرا شود به تصمیم نهائی نرسیده اند.

شنیده ها حاکی از آن است که علت اصلی اجرای این سناریوی جدید افسردگی شدید آقای خامنه ای بعد از استماع شعار های تظاهرکنندگان ماههای اخیر علیه وی است. رهبر جمهوری اسلامی در دیدار آیت الله موسوی اردبیلی با وی بشدت از شعارتظاهرکنندگان علیه خود گلایه کرده بود.


گفته می شود که خانواده این زندانیان در حال تحمل بیشترین فشار هستند.


مردم با شرف ايران! اين جنايتکاران کوی دانشگاه را شناسائي کنيد!

آیا « عبدالمالک ریگی »، جا پای « دادشاه » می‌گذارد؟

همنشین بهار


آیا « عبدالمالک ریگی »، جا پای « دادشاه » می‌گذارد؟

حکومتی که همه ابزار قدرت را در اختیار دارد...

«عبدالمالک ریگی» را که مدعی بود «دادخواهی‌ش برای برابری و دمکراسی است اما، اعتنایی به شعور جمعی برای بکارگیری و شیوه مبارزه جمعی نداشت» و بیشتر شیعه ستیز و قصاص گر و ماجراجو بود تا یک انقلابی پاکباز ــ نباید با امثال حنیف و حمید اشرف و شکرالله پاکنژاد و الله قلی جهانگیری یکی پنداشت.

البته دبدبه و کبکبه صیادان‌ «عبدالمالک ریگی»، عینهو باد و بروت ساواک شاه در مقابله با به اصطلاح «خرابکاران» است.

وقتی مبارزین دلیری چون «دکتر اعظمی» و «سلیمان معینی» و «مرضیه اسکویی» و «فاطمه امینی»...به تنگنا می‌افتادند ــ شلاق به دستان رژیم شاه، خدا را هم بنده نبودند.

برای حکومتی که «اهل بخیه» است و به معامله تن می‌دهد و همه ابزار قدرت، از جمله پول و پله برای خریدن این و آن و تجهیزات بسیار پیشرفته‏ی رصد کردن را در اختیار دارد، گیرانداختن مخالفین‌ش غیرممکن نیست. اگر جز این باشد غیرطبیعی است کما اینکه حضور و دوام «اسامه بن لادن» که دولت ایالات متحده و شرکاء به بهانه اقدامات او، کافه را به هم ریختند و عنان از کف دادند و مرزهای تازه ای از ویرانی و کشتار و اشغال به جا گذاشتند، تعجب برانگیز است. جتی برای کسانیکه با «تئوری توطئه» Conspiracy theory میانه ای ندارند نیز، تعجب برانگیز است که قدرت حاکمه ای مدعی است زمین و زمان را رصد می‌کند اما هنوز دربدر پی «بن لادن»ش می‌گردد!!

.......................................................................................

غرب دوچهره کاسبکار، به وقت لزوم چشمانش را می‌بندد.

  • کنار کشیدن سازمان اطلاعات پاکستان (Pakistan’s Inter-Services Intelligenc (ISI از جندالله و، متقابلاً قطع حمایت جمهوری اسلامی از بلوچ‏های جدایی‏طلب در پاکستان،
  • همدمی آخوندها با مقامات پاکستان بر سر طالبان و، همراهی در کنفرانس بين‌المللی افغانستان در لندن (۲۸ ژانويه ۲۰۱۰ّ)،
  • قرار داد فروش گاز به پاکستان و،
  • تفاهم‌نامه تجارت بين مرزی که ۳ روز پيش از دستگيری «ريگی» بين جمهوری اسلامی و پاکستان امضا شد ــ

همکاری ميان دستگاه های اطلاعاتی رژيم جمهوری اسلامی و پاکستان (پاکستان همپيمان با آمريکا و غرب) را که پیشتر هم در تحویل برادر ریگی و... وجود داشت، به مدار تازه ای کشيد.

عوامل فوق، در کنار رويارويی اماراتی‌ها با دستگاه اطلاعاتی اسراييل (موساد) بر سر ترور «محمود المبحوح» فرمانده حماس در دوبی، رودست خوردن پاکستانی‌ها از آمریکا با اعلام استراتژی جدید اوباما در افغانستان و زد و بند پنهان رژیم با آمريکا (از جمله بر سر آمريکايی های زندانی شده در ايران)، همه و همه گيرافتادن «عبدالمالک ريگی» را که علاوه بر هویت قومی، از هویت مذهبی (سنی) دم می‌زند، تسريع کرده است.

زدوبند، آدم ربايی و استرداد پناهندگان، از قديم و نديم رواج داشته و نمونه هايی چون ملا مصطفی بارزانی و عبدالله اوجلان پيش روی ما است.

از اهداف سه گانه رژیم (استرداد رهبران مجاهدین خلق، ریگی، و احزاب کردی در کردستان عراق) که در هر مذاکرات، گریزش را می‌زند و روضه‌اش را می‌خواند، دوتای دیگر باقی است و می‌بینیم که شب دراز است و غرب دوچهره کاسبکار هم، به وقت لزوم چشمانش را می‌بندد.

.......................................................................................


جامعه جهانی به جای اینکه جانب مردم بپاخاسته را بگیرد، «ریگی» را پیشکش می‌کند.

گرچه برای خيلی ها، هدف وسيله را توجيه می‌کند و خوب هم توجيه می‌کند اما، هر عمل کثیفی را بنام مبارزه با ظلم نمی‌توان توجیه کرد.

عملکرد «عبدالمالک ریگی» که «بی توجه به مدنیت حاکم بر اندیشه انسان مبارز امروز، تنها تصویر عریان و بیرحم انتقام را نشانه گرفته و بر بوم سیاست‌ش می‌نشاند.» ــ قابل دفاع نیست اما، از حق انسانی و شهروندی او و همرزمانش باید دفاع کرد. باید به ربودن و شکنجه ی او اعتراض نمود و پرسید:

آیا به خطر انداختن جان مسافرین هواپیما و اجبار به فرود یک هواپیمای غیرنظامی خلاف تعهدات بین‌المللی نیست؟

الان که سه روز از ماجرای دستگیری «عبدالمالک ریگی» گذشته نه سازمان هواپیمایی بین‌المللی، نه دولت‌های اروپایی و آمریکایی، نه سازمان ملل، هیچکدام عملیات راهزنی هوایی رژیم را محکوم نکردند.

اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک، به کار افتادند و شکلات «ریگی» را در دهان رژیم گذاشتند، آیا از یک زد و بند همه جانبه خبر می‌دهد؟ آیا سراغاز یک دوره از تبادلات خواهد بود؟

چرا جامعه جهانی به جای اینکه جانب قیام مردم به جان آمده را بگیرد به یك باره «ریگی» را به آخوندها پیشکش می‌کند؟

به تورانداختن سران اپوزیسیون ایران در دستور کار رژیم جمهوری اسلامی است و آینده نشان خواهد داد استعمار و ارتجاع بازهم به ساز همدیگر می‌رقصند و همنوایی می‌کنند.

برگردیم به «ریگی»

.......................................................................................

عصیان مردم ستمدیده واکنش حق کشی ها و بیداد حکومت جائر است.

در دوم آوریل ۲۰۰۷، صدای آمریکا VOA با نامی که گروه جندالله بر ریگی نهاده بود (رهبر جنبش مقاومت خلق ایران) ــ از وی پرده نمایی کرد.

نام «ریگی» کم کم بر سر زبان ها افتاد و یکى از شبکه هاى تلویزیونى سلطنت طلب بارها وى را «دکتر عبدالمالک» نام داد و حلوا حلوا کرد.

در همان سال ۲۰۰۷ شبکه خبری ABC نیوز، از قول منابع اطلاعاتی آمریکا و پاکستان، راست یا دروغ گزارش کرد که مقام‌های آمریکایی به طور مخفیانه به گروه ریگی توصیه کرده‌اند دولت ایران را بی‌ثبات کند.

در جولای ۲۰۰۸ نیز، یک روزنامه‌نگار آ‌مریکایی به نام «سیمور هرش»، Seymour (Sy) Myron Hersh فاش کرد که مقام‌های کنگره آمریکا به طور پنهانی با تقاضای دولت بوش برای اعطای ۴۰۰ میلیون دلار کمک به گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی و بخصوص ریگی، به توافق رسیده‌اند.

در این واقعیت که در آمریکا و غرب و عربستان سعودی...و، به ویژه در اسرائیل، کسانی بوده و هستند که خواب پیش از ۲۲ بهمن ۵۷ را می‌بینند و پشت شعارهای حقوق بشری موضع می‌گیرند و امثال «ریگی» را هم باد می‌کنند و جلو می‌اندازند تردیدی نیست، اما واقعیت بزرگ تر، ستم رژیم آخوندی است که نه تنها دستاوردهای انقلاب بزرگ ضدسلطنتی را بر باد داده و بالاترین بهره را نصیب شرکت های غارتگر چند ملیتی و مدعیان صاحب اختیاری جهان کرده است، نه تنها حرث و نسل مردم را به تباهی کشیده و غنچه لبخند را بر لبان ستمدیدگان پژمرده است، به تروریسم دولتی و رافضی گری هم لعاب دین و ایمان زده و به ماجراجویی و سنی ستیزی (که آن روی سکه‌اش شیعه ستیزی است)، میدان داده است.

عصیان مردم ستمدیده و توسل به اسلحه و رفتن به کوه و کمر، واکنش حق کشی ها و بیداد حکومت جائر است.

اگر امثال ریگی دفاع از حقوق اهل سنت ایران را پیش می‌کشند و در بلوچستان که احساس برابر بودن با فارس ها خنده ‌دار است ــ همانند قهرمان بلوچ، «دادشاه سفیدکوهی» (دوست محمد)، حرفشان خریدار دارد ــ به انحصارطلبی و ستم دولتی مربوط است و تا در، براین پاشنه می‌چرخد، دهها «ریگی» هم دستگیر شوند، بی فایده است. هر روز غائله ای برپا می‌شود و البته استعمارگران که چون کوسه به فکر ریش‌اند، پشتش می‌روند و تدارک می‌چینند.

.......................................................................................

مشکل اساسی در بلوچستان‏ امثال «ریگی» نیست.

بد و بیراه به «ریگی» و اینکه از اول بدجنس و جیره خوار و شرور و بی سر و پا و نوکر اجنبی بوده، خودگول‌زنی و مردم فریبی است.

عوامل شخصیتی و خانوادگی نمی‌تواند به تنهایی رفتار امثال او را توضیح دهد.

عبدالمالک ریگی یک طلبه در حوزه دینی سراوان بود. چه عواملی باعث می‌شود فردی مثل او جامع المقدمات و سیوطی را کنار بگذارد و خنجر و کلاشینکف بردارد و در کوههای مرزی سه کشور: ایران، افغانستان و پاکستان موی دماغ جمهوری اسلامی شود تا در طی ۶ سال ۴۰۹ کشته و زخمی و ۲۳ اسیر به حسابش واریز شود؟

مشکل اساسی در بلوچستان (سرزمین فقر و بیکاری)، ‏ امثال «ریگی» نیست. ستم و بی‏عدالتی‏ای است که همیشه در آن منطقه حاکم بوده و هم‏چنان دارد با شدت بیشتری ادامه پیدا می‏کند.

از همین رو، بازداشت ریگی، نمیتواند پایان سناریوی وحشت و خونریزی، یا دادخواهی و انتقام، در منطقه تلقی شود.

عبدالمالک ریگی نباشد، «محمد ظاهر بلوچ» یا فرد دیگری در میان بلوچها، اسلام سلفی سنی را عَلم خواهد کرد و برخواهد خاست. هم‏چنان که پیش از عبدالمالک هم افراد دیگری بودند.

تا زمانی که ریشه‏ی اساسی حل نشود، آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.

چون زمینه رویش و رشد «ریگی» وجود دارد، در غیابش، انتقام جویی باب خواهد شد و چنانچه سیکل خشونت ادامه یابد، چه بسا گروه موسوم به «جندالله» میدان فعالیت خود را از بلوچستان به داخل ایران هم بکشد...

«بیشترین عملیات گروه جندالله را افرادی انجام دادهاند که خود را در اثنای عملیات منفجر کردهاند، این نشانگر عمق فاجعهی ظلم و ستم در ایران زمین است و تنها راه مقابله با اینگونه سلاحهای انسانی از بین بردن اسباب و عللی است که جوان‌های اهل سنت را مجبور میسازد دست به چنین عملیات انتقام جویانهی بزنند.»

عملیات گروه ریگی در حسینیه زاهدان، منطقه تاسوکی در جاده زابل به زاهدان و، کشتن مسافران عبوری در منطقه دارزین...، زشت بود اما زشت تر از آن، رفتار حکومت ظالمی است که به انحصارطلبی و خودبینی خو گرفته است.

«اگر مولوی عبدالقدوس تنها به جرم روشنگری جوانان اهل سنت منطقهی محروم خویش اعدام نمیشد، برادر زادهی او هرگز به فکر منفجر ساختن خود در حسینهی زاهدان به هدف گرفتن انتقام خون عموی خود برنمیآمد!!»

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که که را کشتی تا کشته شدی زار

تا باز که او را بکشد آن که ترا کشت

.......................................................................................

آیا ایمان به صبح، جایش را به کفر خواهد داد؟

سر و صدای دستگیری عبدالمالک ریگی، با یکی دو مصاحبه و با مرور زمان، خواهد خوابید و ...، این نیز بگذرد اما لو رفتن و به تله افتادن او سئوالات بسیاری پیش می‌آورد:

· آیا طیف حامیان ریگی با تحویل دادن او احساس کرده اند که با حمایت از جندالله چیزی برایشان نمی‌ماسد و در پی هدفی بالاتر هستند؟

· آیا ریگی می‌تواند هدیه‌ای برای ایجاد اعتماد میان واشنگتن و تهران باشد؟

· چه اتفاقی افتاده که ریگی را به عنوان یک شکلات به جمهوری اسلامی تقدیم کرده و سایه امنیتی را از او سلب نموده اند؟

  • آیا جمهوری اسلامی که در دست گروه جندالله گروگان دارد، با عبدالمالک ریگی به تفاهم می‌رسد و در نتیجه جندالله اسرا را آزاد خواهد کرد و سلاح را زمین خواهد گذاشت؟...یا بر عکس، شکنجه و آزار او، بر زخم مردم بلوچ نمک خواهد پاشید؟
  • آیا رنج و شکنج زندانیان سیاسی و آنچه در جامعه و دانشگاهها گذشت، در گرد و خاک دستگیری ریگی، گم و گور خواهد شد؟

.......................................................................................

آیا ایمان به صبح، صبح روشنی که از دل شب تار طلوع می‌کند، جایش را به کفر خواهد داد؟ هرگز،

خورشید خواهد دمید، خروسان نيز در سحرگهان آواز نخوانند خورشيد خواهد دميد.

زیرنویس:

«دادشاه»، يكي‌ از نامدارترين ‌چهره‌هاي‌ ملي‌ در تاريخ‌ معاصر بلوچ‌ است.‌

دادشاه سفیدکوهی، از منطقه سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان بود. بر اثر ستم خوانین، با آنان جنگید و با حمایت حکومت پهلوی از آنان، مبارزه دادشاه سمت و سوی ضدرژيمی پیدا کرد.

دولت مرکزی مدام نقشه می‌ریخت تا او را از سر راه بردارد اما به جایی نمی‌رسید، تا اینکه با سران محلی رویهم ریخت و به وسیله آنان کلکش را کندند.

بر اثر خیانت خوانینی که صحبت از مذاکره و گفتگو با دادشاه کرده بودند، در ۲۱ دی ماه ۱۳۳۶ او را به کمین گاه کشیدند و به رگبار بستند.

دادشاه تا امروز يكي‌ از نامدارترين ‌چهره‌هاي‌ ملي‌ در تاريخ‌ معاصر بلوچ‌ است‌ و زندگي‌ و مبارزه‌اش‌ در ترانه‌ها و سرودهاي‌ بيشمار نقل‌ مي‌شود و در سرتاسر بلوچستان‌ ورد زبان‌ مردم‌ است.‌ مبارزه دادشاه تأثیر زیادی بر ادبیات و تاریخ شفاهی بلوچها گذاشته است.

برخی از دوستداران عبدالمالک ریگی (که وی را مولوی خطاب می‌کنند و بزرگ می‌شمارند)، می‌گویند نباید چهره قهرمان جوان و مردمی بلوچستان خدشه دار بشود و عبدالمالک ریگی با «دادشاه» که بلوچ کش و ضعیف کش بود، مقایسه شود.

یادآوری کنم که در اوايل سال ۱۳۳۶ ه. ش. مأمورين آمريكايي و ايراني «اصل چهار» Point Four Program توسط گروه دادشاه كشته شدند و همین عامل، باعث فشار آمریکا بر دولت ایران شد تا کار دادشاه یکسره شود.

«كويين كارول» رئيس اداره اصل چهار كرمان و همسرش «آنيتا كارول»، «برستيل ويلسن»، مشاور حوزه عمران... «مهندس محسن شمس» (معاون ايراني ويلسن) و «هراند خاكچيان»، راننده جيب استيشن از اتباع كشور ايران، هنگام عبور از «تنگ سرحه» همگي به دست دادشاه و يارانش به قتل رسيدند.

.......................................................................................

«سیمورهرش»، روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی افشا می‌کند.

سیمور مایرون هرش (Seymour (Sy) Myron Hersh ) که مقالاتش معمولاً در نشریهٔ نیویورکر The New Yorker منتشر می‌شود، از روزنامه نگاران و نویسندگان آمریکایی است که موفق به کسب جایزه ادبی پولیتزر شده است.

او در سال ۱۹۶۹ از کشتار حدود سیصد تا پانصد نفر از غیرنظامیان ویتنامی توسط سربازان آمریکا و همینطور دودوزده بازی ارتش آمریکا در این مورد در روزنامه‌های ایالات متحده گزارش داد.

این گزارشها احساسات ضد جنگ ویتنام را در آمریکا برافروخت.

سیمور هرش با نوشتن مجموعه مقالاتی نشان داد که شکنجه‌کردن زندانیان عراقی برخلاف ادعای دولت آمریکا که اینکار توسط چندین سرباز آمریکایی «سرخود» انجام شده، با اطلاع بالادستی‌ها بوده‌ و دفتر دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا از آن خبر داشته است.

در جولای ۲۰۰۸ «سیمورهرش»، فاش کرد که مقام‌های کنگره آمریکا به طور پنهانی با تقاضای دولت بوش برای اعطای ۴۰۰ میلیون دلار کمک به گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی و بخصوص ریگی، به توافق رسیده‌اند.

Preparing the Battlefield

The Bush Administration steps up its secret moves against Iran.

by Seymour M. Hersh July 7, 2008

Late last year, Congress agreed to a request from President Bush to fund a major escalation of covert operations against Iran, according to current and former military, intelligence, and congressional sources. These operations, for which the President sought up to four hundred million dollars, were described in a Presidential Finding signed by Bush, and are designed to destabilize the country’s religious leadership. The covert activities involve support of the minority Ahwazi Arab and Baluchi groups and other dissident organizations…

http://www.newyorker.com/reporting/2008/07/07/080707fa_fact_hersh

.......................................................................................

دستگیری چهار نفر در فرودگاه مناس Манас در رابطه با ریگی؟

هواپیمایی که «ریگی» با آن پرواز می‌کرد، وقتی در فرودگاه بین‌المللی مناس Манас اصلی‌ترین فرودگاه‌ کشور قرقیزستان (در ۲۵ کیلومتری شمال غربی بیشکک) به زمین نشست، نیروهای امنیتی آن کشور وارد هواپیما شدند و ۴ نفر را از میان مسافرین با خود بردند.

آیا دستگیری آنان در رابطه با لو رفتن ریگی بود؟

بخشی از گزارش روزنامه کمرسانت “Коммерсантъ » روزنامه پرنفوذ اقتصادی در کشور روسیه در مورد عبدالمالک ریگی

گزارش مزبور که پنج شنبه ۲۵ فوریه ۲۰۱۰ توسط الکساندر رئوتوف Александр Реутов / بک اوروزالیف Бек Орозалиев تهیه شده، به دستگیری ۴ مسافر هواپیما در فرودگاه «مناس» نیز، اشاره می‌کند. این روزنامه عکسی هم از مسافران هواپیما دارد که دارند اعتراض می‌کنند. گویا در فرودگاه بندرعباس، مامورین امنیتی جمهوری اسلامی دقیقا می‌دانستند ریگی و دوستش کجا نشسته اند، مستقیم سراغشان رفته و دستبند می‌زنند...

Примечательно, что после прибытия злополучного Boeing в Бишкек первыми на борт лайнера поднялись сотрудники киргизских спецслужб. Как рассказал "Ъ" источник в аэропорту "Манас", они арестовали четырех пассажиров. Однако не ясно, связан ли их арест с задержанием Абдолмалека Риги. Известно лишь, что в связи с принудительной посадкой своего самолета власти Киргизии никаких претензий Ирану не высказали.

http://www.kommersant.ru/doc-y.aspx?DocsID=1327742

Газета «Коммерсантъ» № 32 (4332) от 25.02.2010

هدف وسيله را توجيه می‌کند خوب هم توجيه می‌کند !

در برابر تز «الغايات تبرر الوسیله‏» که امثال ابوجهل و ابوسفیان رواج میدادند که همان «هدف وسیله را توجیه می‌کند» ماکیاول است، امثال محمد و علی معتقد بودند «الغايات النبيلة لا تبرر الوسائل غير النبيلة» یعنی نمی‌توان به هدف‌های شريف با وسائل غير شريف دست يافت.

در دیدگاه علی، استفاده از ابزار زشت برای رسیدن به پیروزی جایی نداشت. او بارها سوگند یاد کرد که چنین روشی را پیشه نخواهد کرد و تا زنده بود حتا در سخت ترین شرایط نبرد، چنین کاری نکرد و رهروانش را از انجام آن پرهیز داد.

مارکس نیز معتقد بود هدف (انسانی) وسیله (انسانی) را توجیه می‌کند. این یکی از زیباترین جملاتی است که اندیشمند بزرگ کارل مارکس نیز گفته و مرتجعین تاریخ با ناصادقانه ترین شیوه‌ها سعی در وارونه جلوه دادن معنی و قلب مفهوم عمیق آن کرده‌اند. آنانی که مفهوم زبان را می‌شناسند و به ویژه آن‌هایی که به عمق نگاه انسانی مارکس واقفند، می‌دانند که او چه می‌‌گوید. اتفاقاً بر عکس آنچه که به غلط متداول است، مارکس معتقد است که یک آرمان انسانی و یک هدف انسانی از آنجا که انسانی است به وسایل و ابزار انسانی نیز متوسل می‌شود. یعنی این هدف زیبا، نیازمند به کار گیری ابزار زیبا نیز هست. این هدف است که وسایل رسیدن به آن را توجیه می‌کند. امکان ندارد شما از طریق به کارگیری ابزار و وسایل خوب و زیبا به یک هدف زشت و غیر انسانی برسید. در این جا باز تأکید می‌کنم، هیچ‌گاه نمی‌توان برای رسیدن به یک هدف خوب و انسانی از اهداف غیر‌انسانی و زشت استفاده کرد.

«آن کس که وابستگی‌های سیاسی و ایدئولوژیکش را نفی کند خود را نفی می‌کند» ایرج مصداقی

http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?kategori=goftogoo

.......................................................................................

در برابر ستمگر و غیر ستمگر، رکوع و سجود ممنوع

آب گفت آلوده را در من شتاب

گفت آلوده که دارم شرم از آب

آب گفت این شرم بی من کی رود

بی من این آلوده کی زائل شود؟

اگرچه آنچه تعئین کننده‌است، نتیجه رابطه‌است (نه خود رابطه)

اگرچه رویارویی با دشمن گاه به مذاکره با او را اجتناب ناپذیر می‌کند و نمونه های تاریخی از صلح حدیبیه و ولایت عهدی علی بن موسی رضا گرفته تا تنظیم رابطه امثال لنین و هوشی مین و عرفات...پیش روی ما است اما، زمین زدن دشمن، توجيهی برای دوّلا و راست شدن‌های مبتذل، آنهم نزد قاتلين پاک‌ترين فرزندان اين ميهن ستمديده، نبوده و نيست.

آنچه گاه ديپلماسی انقلابی می‌خوانيم چيزی جز همان فتوای «ريش و شامپو»، نيست که ‌اگر سياست و مصلحت ايجاب کند ريش، و البته سبيل را هم، در ... خر فرو کنيم و چون کار از کار گذشت بيرون آريم و گلاب زنيم و نماز، يا سرود انترناسيونال خوانيم...

«آيا به من دستور می‌دهيد برای پيروزی خود، از جور و ستم... استفاده کنم؟!

به خدا سوگند! تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می‌کنند، هرگز چنين کاری نخواهم کرد.

أَتَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ! وَاللهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَميرٌ وَمَا أَمَّجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً!

نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶

در برابر ستمگر و غیر ستمگر، رکوع و سجود ممنوع است.

«آن نمی‌دانم چه‌ی نمی‌دانم کجای همیشه موجود»، که به قول «آندره ژید» نمی‌توان او را در جائی جز همه جا دید ــ حسابش جدا است امّا، باور کنیم و من به‌ این به ‌اصطلاح «کفر»، ایمان دارم که آن حی لایزال نیز ـ برتر از سئوال نیست...

همنشین بهار

hamneshine_bahar@yahoo.com


منبع: پژواک ایران