ابراهیم غفاری، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران، گفته است ۲۱ درصد کودکان خیابانی در تهران، تجربه رابطه جنسی داشته‌اند. فعالان اجتماعی اما اصطلاح دیگری را برای این موضوع به‌کار می‌برند: تجاوز.
Koudak-kar
روزنامه جهان صنعت روز ۱۶ مهرماه به نقل از معاون اجتماعی بهزیستی نوشت که ۳/ ۱۱ درصد با همجنس خود و ۱/ ۲۴ درصد با هر دو جنس رابطه داشته‌اند.
حدود دو سال قبل، علی‌اکبر سیاری، معاون وزیر بهداشت، گفته بود از بین هزار کودک کار و خیابان در تهران، ۲۹ درصد رابطه جنسی داشته‌اند؛ حدود ۱۵ درصد با بیش از یک نفر.
پنج سال پیش هم پژوهشی در تهران نشان داد پنج درصد کودکان کار و خیابان، مبتلا به ایدز هستند.
بهار سال ۹۲، یک عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان گفت که نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز ۴۵ برابر جامعه است.

کودک به مثابه برده

تجاوز و سوءاستفاده جنسی پیامد بدون واسطه رها شدن کودکان در خیابان است، اما تنها پیامد آن نیست. ۱۸ مهر ماه، جام‌جم‌آنلاین در گزارشی نوشت کودکان کار و خیابان در تهران خرید و فروش می‌شوند یا اجاره داده می‌شوند. قیمت خرید و فروش کودکان، بسته به جنسیت و تجربه‌شان بین ۱۰۰ هزار تا پنج میلیون تومان است. همچنین برخی پدر و مادرها کودکان را به فامیل یا باندهای متکدی اجاره می‌دهند تا برای آن‌ها کار کنند. کودکان باید تا آخر شب مقدار مشخصی پول به خانه ببرند و گرنه به اجبار تن به کارهای دیگری می‌دهند.
امیر‌حسین، ۱۳ ساله: «من باید روزی ۴۰ هزار تومان کار کنم و برای پدرم ببرم وگرنه کتک می‌خورم و اجازه ندارم به خانه بروم.»
جام‌جم‌آنلاین: «یکی از مشکلات غیرقابل تحمل این است که سوءاستفاده‌های دیگری هم از این کودکان می‌شود.»
منظور نویسنده احتمالا سوءاستفاده‌های جنسی است، چیزی که در سخنان معاون سازمان بهزیستی، از آن با عبارت «رابطه» یاد شده است.
بر اساس تحقیقی که سازمان بهزیستی نتایج آن را در سال ۹۳ منتشر کرد، حدود ۳۰ درصد از کودکان کار به مدرسه نمی‌روند. حدود ۳۱ درصد این کودکان شش تا ۱۱ سال و ۹ درصد نیز زیر شش سال سن دارند.
فعالان حقوق کودک معتقدند شمار کودکان کار در ایران همچنان رو به افزایش است.
طبق پژوهش‌های انجام شده از سوی فعالان حقوق کودک در ایران، ۳۲ درصد کودکان کار مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار می‌گیرند.

متولیانی که مسئولیت نمی‌پذیرند

مرداد ماه سال جاری، هادی شریعتی، فعال حقوق کودک، در گفت‌وگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت: «با این‌که نهادهای مختلف از جمله بهزیستی و شهرداری در مورد کودکان کار و خیابان مسئولیت دارند، اما وضعیت آن‌ها بدتر شده است.»
علاوه بر شهرداری و بهزیستی، قرار است دفتری هم در قوه قضائیه با هدف «حمایت از کودکان آسیب‌دیده» تشکیل شود. فعالان حقوق کودک می‌گویند این دفتر ممکن است موازی‌کاری موجود را تشدید کند.
۱۰ مرداد ماه سال جاری، عبدالعلی میرکوهی، معاون حقوقی و امور مجلس وزیر دادگستری از رسیدگی به وضعیت کودکان کار انتقاد کرده بود و گفته بود در پیگیری امور این کودکان «کاستی‌هایی وجود دارد.»
«ساماندهی کودکان خیابان» از کلیدواژه‌های متولیان مسائل شهری ایران است، طرحی که البته هیچ‌کس چیزی از جزییات آن نمی‌داند. گفته می‌شود در سال ۹۲، پنج هزار کودکان خیابان ساماندهی شده‌اند که قرار است به مرور همه آنان زیر پوشش بیمه سلامت قرار بگیرند.
علاوه بر این که آمار دقیقی از تعداد کودکان کار و خیابان در دسترس نیست، حتی در آمار ارائه شده از کودکان «ساماندهی‌شده» هم تناقض وجود دارد: رئیس سازمان بهزیستی، تعداد کودکان خیابانی ساماندهی‌شده در سال ۱۳۹۲ را دو هزار و ۶۰۰ نفر اعلام کرده بود.
اسفند ماه ۹۲، فاطمه دانشور، رئیس وقت کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، موازی‌کاری بین دستگاه‌ها، نبود اعتبارات لازم و همچنین نبود سند جامع را از علل به نتیجه نرسیدن ساماندهی کودکان خیابانی برشمرده بود. او گفته بود: «شورای شهر درصدد است با همکاری بهزیستی سندی جامع برای ساماندهی این کودکان تصویب کند تا دستگاه‌ها ملزم به اجرای آن باشند».
تاکنون اما خبری از این سند نشده است.

از زبان خودشان …

پس از سال‌ها فعالیت حقوق کودک و تلاش فعالان اجتماعی که بهای زیادی هم برای آن پرداخت شده است، حکومت و جامعه ایران دیگر نمی‌توانند وجود کودکان کار و خیابان را انکار کنند. رسانه‌های داخلی ایران به این موضوع می‌پردازند و صداوسیمای دولتی هم به شیوه خود به آن می‌پردازد. اما گزارش اخیر جام‌جم‌آنلاین، شاید از اولین دفعاتی باشد که صدایی از بین خود این کودکان را منعکس کرده است.
Kudakan-e-Kar
محمدعلی، ۱۴ ساله، یکی از کودکان کار در تهران، به چند سوال رادیو زمانه پاسخ داده است. محمدعلی در چهارراه‌ها اسپند دود می‌کند یا گل می‌فروشد و پدرش کارگر اخراجی یک کارخانه است. تا قبل از اخراج شدن پدرش، محمدعلی به مدرسه می‌رفت و اقتصاد خانواده نیازی به کمک او نداشت. پدر حالا کارگر روزمزد است
– چرا کار می‌کنی؟
محمد‌علی: چون پول لازم داریم.
– کسی مجبورت می‌کند؟
– نه!
– اگر کار نکنی چه می‌شود؟
– نمی‌توانیم اجاره خانه را بدهیم و خرید کنیم.
– حقوق پدرت کافی نیست؟
– نه.
– مادرت هم کار می‌کند؟
– آره. می‌رود خانه مردم را تمیز می‌کند. ولی نه هر روز.
– مدرسه می‌روی؟
– تا پارسال می‌رفتم. الان نه.
– دوست نداری به‌ جای کار کردن بروی مدرسه؟
– بعد برادر و خواهرم گرسنه می‌مانند.
– اگر به اندازه کافی پول داشته باشید، باز هم کار می‌کنی یا می‌روی مدرسه؟
– می‌روم مدرسه.
محمدعلی در پاسخ به این سوال که آیا حاضر است به جایی برود که همه نیازهایش تامین شود و بتواند به مدرسه برود، می‌گوید: «نه! باید به خانواده‌ام کمک کنم و گرنه برادر و خواهرم گرسنه می‌مانند.»
او که یک خواهر ۱۰ ساله و یک برادر چهار ساله دارد، دوست ندارد در مورد مشکلاتی که در خیابان برایش ایجاد می‌شود، حرفی بزند و در این مورد سکوت می‌کند.

فقر، ریشه کار کودک

رسانه‌های حکومتی در ایران اصرار دارند ریشه کار کودکان و رها شدن‌شان در خیابان را فقدان نهاد خانواده یا خانواده بد نشان دهند. در سریال‌های تلویزیونی البته گاه پای باندهای تبهکاری که کودکان را از خانواده‌شان می‌دزدند هم وسط می‌آید.
فعالان اجتماعی و کارشناسان اما نظر دیگری دارند. الهام هومین‌فر، جامعه‌شناس، به رادیو زمانه می‌گوید: «وجود کودکان کار و خیابان نتیجه مستقیم وجود و گسترش فقر است.»
در فقدان دولت رفاه و تامین اجتماعی، کودکان ناچارند برای کمک به اقتصاد خانواده کار کنند.

زنانه شدن فقر

هومین‌فر با اشاره به وضعیت بدتر اقتصادی برای زنان، می‌گوید: «خروجی مستقیم آسیب‌پذیر بودن زن، به وجود آمدن بیشتر کودکان کار و خیابان است.»
دستمزد کمتر و شانس کمتر شاغل بودن برای زنان، خودبه‌خود آن‌ها را از نظر اقتصادی در موقعیتی ضعیف‌تر نسبت به مردان قرار می‌دهد.
این جامعه‌شناس می‌گوید: «همین استفاده از عبارت “زن سرپرست خانوار” به این معنی است که زن و مرد در موقعیت برابر نیستند و زنی که بار اقتصادی خانواده را بر دوش دارد، نیاز به حمایت دارد.»
بنا بر گزارش‌ها بین سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰، سالانه ۱۴ هزار نفر از جمعیت زنان شاغل در ایران کم شده است. به عبارتی در پنج سال، ۷۰ هزار زن از کار بیکار شده‌اند.
هومین‌فر این روند را «زنانه شدن فقر» می‌نامد و معتقد است آسیب ضعیف‌تر شدن روزافزون زنان از نظر اقتصادی، مستقیم متوجه کودکان است.

چه باید کرد؟

محمد، ۱۱ ساله، کودک کار دیگری در خیابان‌های تهران است که با واسطه به چند سوال زمانه پاسخ داه است. پدر محمد به سوءمصرف مواد مخدر مبتلا بوده و چند سال است که او، خواهر و مادرش خبری از پدر ندارند. محمد در کنار کار کردن، در کلاس چهارم دبستان درس می‌خواند: «می‌خواهم بروم خارج درس بخوانم و مامان و خواهرم را هم با خودم ببرم.»
– اگر کار نکنی چه می‌شود؟
محمد: مامانم می‌گوید نمی‌توانیم اجاره‌خانه را بدهیم و صاحب‌خانه وسیله‌های‌مان را می‌ریزد توی کوچه.
– مامانت مجبورت می‌کند کار کنی؟
– نه!
– پس چرا کار می‌کنی؟
– گفتم که! چون باید اجاره‌خانه را بدهیم.
محمد هم از پاسخ به این سوال که در خیابان با چه مشکلاتی روبه‌روست، طفره می‌رود و هیچ جوابی نمی‌دهد.
او به این سوال که آیا حاضر است از خانواده‌اش جدا شود و در جایی زندگی کند که نیازی به کار کردن نداشته باشد، پاسخ منفی می‌دهد.
هومین‌فر در مورد این که آیا جدا کردن کودکان از خانواده‌ها کار درستی است یا نه، می‌گوید که این خود به معضل دیگری تبدیل می‌شود: «توانمند ساختن خانواده‌هایی که کودکان‌شان کار می‌کنند یا در خیابان رها شده‌اند، تامین حداقل‌های زندگی و تامین اجتماعی برای این‌که نیازی به کار کودک نباشد و استفاده از مددکار اجتماعی برای این کودکان، تنها راه‌حل قطعی مساله کودکان کار و خیابان است.