۱۳۹۴ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی(۵) انقلاب ایدئولوژیک

گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی(۵)
انقلاب ایدئولوژیک  
 
 
از نظرگاهست ای مغز وجود
اختلاف مومن و گبر و یهود
در کفِ هر کس اگر شمعی بُدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب
کف همی بینی و دریا نه؟ عجب! 
...
این بخش پنجم گفت‌و‌شنود با شاعر و نویسنده ارجمند «اسماعیل وفا یغمائی» در مورد «انقلاب ایدئولوژیک» است.
...
...
...
...
...
...
سایت همنشین بهار 

«غلام‌علی حدادعادل» را در نشست انجمن سلطنتی فلسفه پیش از انقلاب نشان می‌دهد.

مشاورين!مقام!معظم!ازهمين قماشند!مشتی مداح معتاد وهمجنس باز ولات وچاقو کش!ميداندار و کار چاق کن!ايکاش از "مطهری" همکار و همراه سيد حسن نصريادی هم ميکرديم ۰ 

ازبرکات پیوند دختر«غلام‌علی حدادعادل»با"پسر رهبر" مقام!معظم!


**********************************************************************
«غلام‌علی حدادعادل» را در نشست انجمن سلطنتی فلسفه پیش از انقلاب نشان 
می‌دهد. «غلام‌علی حدادعادل» مشاورعالی  خامنه‌ای، در حالی‌که کراوات بر گردن دارد، در کنار «احسان نراقی» و «سیدحسین نصر» مشاهده می‌شود.
این عکس در کتاب ٬حکمت و سیاست٬ «خاطرات شفاهی دکتر حسین نصر» 
 سیدحسین نصر از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ ریاست دانشکده ادبیات و سپس معاونت دانشگاه تهران را برعهده داشت. دکتر نصر در سال ۱۳۵۱ با حکم محمدرضا شاه پهلوی به ریاست دانشگاه صنعتی آریامهر(دانشگاه صنعتی شریف امروز) منصوب گردید. فرح پهلوی دکتر نصر را در سال ۱۳۵۲ مأمور کرد تا با حمایت وی مرکزی برای مطالعه و آموزش فلسفه تأسیس کند. در سال ۱۳۵۳، انجمن شاهنشاهی فلسفه بنیاد گردید و بسیاری از پژوهش‌گران از جمله هانری کربن و توشیهیکو ایزوتسو در آن‌جا گردهم آمدند. انجمن، به برگزاری نشست‌ها و سخنرانی‌ها اقدام کرد و دوره‌های بلند مدّت و کوتاه‌مدّت پژوهشی را در زمینه‌های فلسفه اسلامی و فلسفه تطبیقی برای علاقه‌مندان دایر گردانید.
در اواخر سال ۱۹۷۸ میلادی(۱۳۵۷)، فرح پهلوی از نصر خواست ریاست دفتر وی را برعهده بگیرد، و نصر نیز این پیشنهاد را پذیرفت. وی بعدها در توضیح این اقدام گفته است:
«احساس می‌کردم که تنها کسی بودم که می توانستم هم‌چون میانجی به ایجاد موقعیتی کمک کنم که در آن مثلا  خمینی با شاه مصالحه کنند و نوعی حکومت سلطنتی اسلامی برپا شود، همان‌طور که در عصر صفوی داشته‌ایم، که در آن علما نیز درباره بعضی از امور مملکتی اظهارنظر کنند اما ساختار سلطنتی کشور دچار تحول نشود. بسیاری از علما در آن دوره همین نظر را داشتند، چرا که مثل من می‌ترسیدند سقوط رژیم به قدرت گرفتن کمونیست‌ها یا مجاهدین خلق بی‌انجامد.»
حدادعادل به عنوان نفر اول در حوزه انتخابیه تهران در۱۲ اسفند ۱۳۹۰ به مجلس نهم راه یافت.
در تاریخ خرداد ۱۳۹۱و پس از نامه «روح‌الله زم» به غلامعلی حدادعادل و بیان مطالبی در آن نامه، «سیدمجتبی واحدی» مشاور سابق مهدی کروبی، به بیان خاطراتی از همکاری حدادعادل با رئیس دفتر فرح پهلوی پرداخت.
مجتبی واحدی در وبلاگ خود نوشت: «روز اول اسفندماه سال ۱۳۸۲یعنی روز برگزاری انتخابات مفتضح مجلس هفتم را به یاد می آورم. در آن روز در خانه آقای کروبی، همراه با او اخبار مربوط به دخالت مستقیم بسیج در انتخابات و تلاش گسترده بسیجی‌ها برای پُر کردن صندوق‌ها با آرای قلابی برای گروه «آبادگران» را پیگیری می‌کردیم. از مدت‌ها قبل برای همگان اشکار شده بود که دستور رهبری به بسیج، بالا آوردن گروه آبادگران به سرپرستی غلامعلی حدادعادل و نشاندن «غلام» علی بر کرسی ریاست مجلس است. آقای کروبی مشغول صحبت تلفنی با فرماندار شهریار بود که سیدحسن خمینی به همراه یکی از روحانیون سرشناس وارد منزل شیخ شدند.‌ آن روحانی معروف، قبل از آن‌که سلام و احوال‌پرسی را آغاز کند با لحنی فریادگونه گفت: «کار ما به جایی رسیده که می‌خواهند کسی را به ریاست مجلس برسانند که «کیف کِش» رئیس دفتر فرح پهلوی بوده است.»
آقای واحدی در ادامه یادداشت خود آورده است: «در مورد ارتباط حدادعادل با مسئولان دفتر فرح پهلوی، قبل از آن نکاتی شنیده بودم اما اظهارات این روحانی، شفاف‌ترین سخن از زبان کسی بود که شیخ کروبی هم به او اعتماد داشت. درعین حال، به نظر من، سابقه همکاری حدادعادل و «کیف کشی» او برای مقاماتی از رژیم گذشته و حتی رابطه فرضی پدرش با ساواک، بسیارشرافت‌مندانه تر از رفتار و گفتار او در سه سال اخیر بوده است. ما ساواک را محکوم می‌کنیم زیرا معتقدیم در جنایت علیه مخالفان رژیم گذشته دست داشته است و …»
گفتنی‌است غلام‌علی حدادعادل جزو ۸ فردی بود که صلاحیت آن‌ها برای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری(۱۳۹۲) توسط شورای نگهبان تایید شد،
org-z1432023465a71331209abcdcde4441e7e1effd4eb91bbddc7f
  پاسدار احمدی مقدم اسفندماه سال گذشته در حالی از سمت خود عزل شد که هنوز چند ماه از مهلت تمدید حکم وی باقی مانده بود و اگر به طور ناگهانی برکنار نمی شد، تا امروز فرمانده پلیس کل کشور بود. اما با گذشت بیش از دو ماه، هنوز هیچ کس از مسئولان قضایی و امنیتی کشور توضیح نداده اند که چرا او به طور ناگهانی مجبور به خداحافظی با نیروی انتظامی شد.
 و اطلاعات به دست آمده از منابع مطلع سیاسی و پارلمانی نشان می دهد که نه تنها برکناری احمدی مقدم یک جا به جایی خودخواسته نبوده و با کشف یک شبکه فساد در زیرمجموعه های ناجا مرتبط بوده، بلکه خود او نیز درباره پرونده سوء استفاده مالی یک دهه گذشته در مجموعه های مرتبط با نیروی انتظامی، متهم واقع شده و دست کم برای دو روز بازداشت شده بود.
بر اساس این گزارش، فرمانده کل نیروی انتظامی در شرایطی بازداشت شد که هنوز از فرماندهی پلیس عزل نشده و چند ماه از مهلت تمدید حکمش باقی مانده بود. این در حالی است که چند روز بعد، تشریفات تودیع و معارفه او با پنهان کاری هرچه بیشتر درباره پرونده مذکور برگزار شد و رهبری هم در حکم خود برای فرمانده جدید، هیچ اشاره ای به علت واقعی برکناری احمدی مقدم نکرد و صرفا از “تلاش های بی دریغ و موثر” وی تشکر کرد.
بر اساس این گزارش، علاوه بر احمدی مقدم که از آن زمان تحت بازجویی قرار داشته و شایعاتی مبنی بر بازداشت دوباره وی نیز وجود دارد، دست کم دوازده نفر از مسئولان ارشد بنیاد تعاون ناجا و سرداران مرتبط با این باند، از جمله سردار ق. مدیرعامل سابق این بنیاد، در بازداشت هستند. این فرد از مهرماه ۱۳۸۸ فروردین سال گذشته، مدیرعامل بنیاد تعاون ناجا بود.
علاوه بر اینها، یکی از اعضای خانواده احمدی مقدم نیز در ارتباط با همین پرونده بازداشت شده، برکناری ناگهانی یکی از معاونان شهردار تهران نیز در ارتباط با همین پرونده بوده و زمزمه هایی در خصوص ارتباط خود قالیباف با پرونده نیز مطرح است.
رقم ابتدایی سوء استفاده کشف شده در این پرونده، که به عزل زودهنگام فرمانده ناجا و دستگیری و برکناری چندین مقام مرتبط با تخلفات در نیروی انتظامی و شهرداری منجر شده، مبلغ ۱۲ هزار میلیارد ریال بوده است که با پیگیری های بیشتر، احتمال افزایش چشمگیر آن وجود دارد. اما با دستور مقامات بالا، نوعی خندق اطلاعاتی به دور این پرونده ایجاد شده است تا هیچ اطلاعاتی از ابعاد آن به بیرون درز نکند.
بنیاد تعاون ناجا یکی از ثروتمندترین بنیادهای نزدیک به نهادهای امنیتی و نظامی است، و مجموعه های اقتصادی و مالی مرتبط با آن از جمله بانک قوامین، از مراکز اصلی فعالیت این شبکه بوده است. ابعاد تخلفات این باند که در آغاز سال ۱۳۹۳ روشن شد، به حدی گسترده بود که به برکناری فوری مدیرعامل این بنیاد منجر شد و هنوز چند ماه نگذشته، برخی نمایندگان صحبت از تحقیق و تفحص به میان آوردند. سردار احمدی مقدم در ظاهر برای ورود مجلس به این پرونده اعلام آمادگی کرد و تلویحا اصل تخلف را پذیرفت ولی ادعا کرد که سوء استفاده تنها در یکی از زیرمجموعه های مرتبط با این بنیاد بوده است. اما واقعیت بیش از اینها بود.
اخلال در بازار ارز، دست اندازی به منابع عمومی و واریز نکردن پول حاصل از فروش سرمایه ملی نفت به خزانه، کمترین حد از سوء استفاده کشف شده بود. ولی با پنهان کاری شدید دستگاه قضایی با همکاری نهاد امنیتی، تلاش می شود که ابعاد تخلفات مخفی بماند.
باند بانفوذ نظامی و اقتصادی دخیل در این پرونده، تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا موفق شوند جلوی تحقیق و تفحص مجلس از بنیاد تعاون ناجا را بگیرند، ابعاد این پرونده را محدود کنند و راه را بر گسترش دایره پیگیری ها ببندند. با این حال سال ۱۳۹۳ هنوز به پایان نرسیده بود که مشخص شد نه فقط عالی ترین مقام پلیس کشور در این پرونده متهم است، بلکه رد پای چند سردار سپاه که اکثر آنها در زمان فرماندهی قالیباف به نیروی انتظامی منتقل شده بودند و برخی از ایشان با قالیباف به شهرداری رفته بودند، هم در این پرونده به چشم می خورد.
اینها همه در حالی است که مسئولان رسمی تاکنون حتی یک جمله در این باره به مردم توضیح نداده اند. بازداشت فرمانده پلیس کل کشور به اتهام سوء استفاده مالی، در هر کشور دیگری که رخ می داد، به زلزله سیاسی و مدیریتی می انجامید. اما حاکمیت مدعی اصول آنقدر غرق فساد شده و نیز آنچنان خود را در جراحی غده های سرطانی ناتوان می بیند که تاکنون کوچک ترین توضیحی درباره این پرونده به مردم نداده است.
ابهام و سکوت در این باره، به خصوص وقتی اهمیت پیدا می کند که به دایره نفوذ و دست اندازی مسئولان این بنیاد بزرگ توجه شود؛ مسئولانی که علاوه بر امکانات اقتصادی و منابع مالی، به قوه قهریه و سلاح و دستبند و باتوم و بازداشتگاه نیز دسترسی آسانی دارند و سابقه آنها در سال ۱۳۸۸ نیز نشان می دهد که برای استفاده بی محابا از این ابزارها نیز پروایی ندارند.
ناگفته پیداست که وقوع فساد در چنین موقعیت مهیبی، تا چه حد ابعاد وحشتناکی می تواند داشته باشد. به ویژه آنکه پای رئیس پلیس، سرداران سپاه و مسئولان بانفوذ در شهرداری هم در میان باشد. اما مسئولان با کشف تخلفات هنگفت در چنین بنیاد بزرگ و فسادخیزی، چگونه برخورد کرده اند؟
پرونده فساد بزرگ در بنیاد تعاون ناجا، در شرایطی مطرح است که بسیاری از پرسنل شاغل و بازنشسته ناجا از کمترین امکاناتی که قرار بود از این طریق برای آنها فراهم شود، بی بهره مانده اند. برخی از نیروهای پلیس با وجود واریز پیش پرداخت برای پروژه های ساخت و ساز مسکن از مدت ها قبل، هنوز خانه ای دریافت نکرده اند یا وام های مسکنی را که به آنها وعده داده شده بود، دریافت نکرده اند. در بسیاری از شرکت های زیرمجموعه این بنیاد، حقوق کارگران برای ماههای متوالی به تعویق می افتد و در برخی از آنها زمزمه های ورشکستگی مطرح شده است. اما همزمان خبر از فسادهای هزاران میلیاردی می رسد.

Merci à toutes et à tous pour votre accueil chaleureux à la fête d'Avion.
Sur Investig'Action, dès que possible (pas tout de suite), des images vidéo du débat.
Aidez-nous à relayer l'info de nos prochaines conférences.
Faites découvrir à votre entourage nos livres et articles sur la désinformation des médias, la propagande de guerre et les stratégies impérialistes. Nous sommes tous concernés, au nord comme au sud. La lutte pour la vérité continue!
Prochain rendez-vous:
JE SUIS OU JE NE SUIS PAS CHARLIE ?
Conférence de MICHEL COLLON & SAID BOUAMAMA
MERCREDI 27 MAI A 19 HEURES
Salle CEREMONIA
5 RUE DE COURTRAI
59100 ROUBAIX
چهارشنبه 20 مه 2015 مانا نیستانی

زیدآبادی مستقیما از زندان به تبعیدگاهش فرستاده می‌شود



|
20 mai 2015
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Franco-Vénézuélien résidant au Venezuela depuis des décennies, je reçois fréquemment des mails de mes amis européens, du genre : « Je te transmets cet article. Toi qui habites là-bas, pourrais-tu me dire si c'est la réalité ou encore une fois la diabolisation du Venezuela ? »



En réalité, cette réaction face aux médias n’est pas exclusive des lecteurs européens. Au mois de juin de l’année dernière, la célèbre Gallup publia les résultats d’une enquête qui a mis en évidence le fait que la plupart des Etats-uniens se méfiaient de leurs médias, leur confiance atteignant un niveau historiquement bas.

Seuls 18% des enquêtés montrèrent une confiance dans ce qui est diffusé dans les journaux, les nouvelles à la radio ou les journaux télévisés ; et beaucoup cherchaient à s’informer sur Internet, ce qui, bien évidemment, ne veut pas dire que tout ce qui est publié sur internet soit considéré comme fiable. Aussi l’enquête Gallup mesura la confiance des Etats-uniens par rapport à leurs institutions et il faut dire que les pourcentages baissent en flèche de façon dramatique, que ce soit concernant la Présidence (29%) comme sur le Congrès (7%).

Eh bien, sans plus de préambule, revenons sur l’article publié sur Agora Vox et signé par ... une caricature de Morice. On peut donc supposer qu’il s’agit d’un monsieur X, alias Morice. De façon générale il est bien plus agréable d’identifier l’auteur de l’article qu’on voudrait commenter, mais tant pis, nous devrons nous contenter de l’appeler “ Alias Morice”.

Cette fois-ci, je reçus l’article suivant, publié le 10 avril. Voici donc l’entête :
Bien sûr, cela m’interpella fortement de voir d’emblée une carte du Venezuela avec ce titre alarmant : “les routes de la cocaïne au Venezuela”.



Alors j’ai attaqué la lecture, mais j’ai rapidement eu la tentation d’appeler un service d’assistance, car j’ai eu l’impression d’halluciner et, comme je ne consommais pas de stupéfiants, je me demandais si je n’avais pas été drogué à mon insu.

Dans un article destiné à aborder le sujet du narcotrafic, l’introduction écrite par Alias Morice cite le Venezuela plus de treize fois et illustre le trafic de drogue mondial avec une carte du Venezuela. Je conclus que je ne souffrais pas d’hallucinations et que c’était peut-être l’auteur qui avait fumé la moquette...à moins que ses intentions journalistiques se trouvaient ailleurs, pour répondre à Dieu sait quels autres objectifs cachés. Au fur et à mesure que je continuais la lecture du texte d’Alias Morice commencèrent enfin à apparaître quelques autres explications, telles que les banques qui blanchissent de l’argent, des chefs d’Etat et leurs familles en Colombie, les cartels de la drogue, les juges confrontés à la mafia, la cocaïne colombienne acheminée vers le marché des États-Unis, des pays comme le Mexique, la République Dominicaine, Haïti, le Honduras, le Guatemala, le Costa Rica ou Belize, avec, pour chacun, leur lot de corruption des hommes politiques.

Tout cela est également illustré par Alias Morice avec des cas notoires d’avionnettes et de navires interceptés avec les moindres détailles sur les dates, lieux, noms des navires, types d’avions et numéros d’immatriculation.

A l’évidence, Alias Morice dispose de quelques bonnes sources, telles les enquêtes de la DEA, l’Agence Anti Drogue états-unienne. Il finit même par affirmer que la Colombie, avec l’aide des États-Unis, a commencé à resserrer la surveillance de son espace aérien.

Avec son introduction et sa carte de présentation, la soupe t’a été servie par Alias Morice. Il s’agit bel et bien de diaboliser le Venezuela, et d’adresser par la même occasion quelques commentaires hostiles envers son confrère européen, le journaliste Michel Collon, dont les points de vue sur le Venezuela diffèrent des siens. Peut-être que lui, il connaît vraiment ce pays et son peuple. Le coup semblerait avoir réussi. Bon, peut-être pas tout à fait lorsqu’on constate que 79% des lecteurs désapprouvent cet article. Puisque le sujet avait l’air d’être sérieux, j’ai poursuivi la lecture jusqu’au dernier mot de la dernière phrase d’Alias Morice pour découvrir si quelque chose de positif avait été dit à propos du Venezuela. Surprise ? ... ¡Nada ! ¡Niente ! Walou ! ...

Seulement un pays de routes de cocaïne destinée à une distribution mondiale avec un gouvernement comme l’un des principaux bénéficiaires du narcotrafic. C’est donc sans surprise qu’on découvre la tentative d’associer le Président Chavez à ce scénario, au moyen d’allusions à ses échanges avec Manuel Marulanda, le chef de la guérilla colombienne FARC-EP (Fuerzas Armadas Revolucionarias, Ejercito del Pueblo) selon ce qui fut révélé par les disques durs de l’ordinateur de ... Paul Reyes. Non, c’était Raul en fait.

Alors, inquiet par cette description alarmante du pays dans lequel je vis, je décidai d’investiguer moi aussi afin d’offrir à cet Alias Morice quelques informations supplémentaires.

D’abord, commençons par clarifier les choses. Le narcotrafic est un fléau au Venezuela, sans doute !

Et dans ce monde globalisé ce fléau-là concerne aussi, malheureusement, de nombreuses nations. Il y aurait au Venezuela quelques trafiquants et corrompus. On est d’accord ! Nous le savons tous, comme nous savons qu’il y en a à l’échelle mondiale et que peu de nations peuvent prétendre le contraire. N’est-ce pas ? Mais il y a également ceux qui luttent contre ce fléau, contre les trafiquants et les corrompus, mais il paraît que ceux-là ne méritent pas la moindre attention de la part d’Alias Morice. Eh bien, maintenant nous allons en parler. Alias Morice, prends-en note !

Venezuela et le trafic de drogue : un pays victime, carte en main

La carte du Venezuela sur la une de l’article d’Alias Morice mérite une vision un peu plus élargie afin de couvrir l’ensemble du continent américain et pouvoir situer géographiquement qui est qui dans cette histoire. C’est ainsi que vous verrez qu’au nord de l’Amérique se trouvent...les États-Unis d’Amérique, le pays qui consomme le plus de drogue dans le monde. Non, ce n’est pas nous qui le disons. Cela fut révélé par les Nations Unies dans son rapport annuel de 2011, où elle affirme que les Etats-Unis sont en tête de la liste des pays consommateurs de drogue dans le monde entier, selon une étude de l’Organe international de contrôle des stupéfiants (Junta Internacional de Fiscalización de Estupefacientes, JIFE). Dans cette étude, l’accent est mis sur le fait que les Etats-uniens consomment annuellement entre 150 et 160 tonnes de cocaïne, et que le 90% de cette drogue parvient aux Etats-Unis après être passée par le Mexique et d’autres pays d’Amérique centrale.

Cependant, les Etats-Unis ont le culot de publier chaque année, à travers leur Département d’Etat, une liste de disqualification des 22 pays où le trafic de drogue et le blanchiment d’argent sont les plus élevés. Fait intéressant, parmi les premiers accusés se trouve le Venezuela. Est-ce parce que Washington aime l’idée d’éradiquer le gouvernement socialiste afin de s’approprier les hydrocarbures de notre pays ?

Vous verrez aussi qu’au nord-ouest de l’Amérique du Sud se trouve la Colombie, considérée comme l’un des plus grands producteurs de drogue dans le monde. Vous constaterez donc que la Colombie partage sa frontière avec le Venezuela, une nation qui se trouve presque au milieu d’une ligne directe imaginaire entre la Colombie et les Etats-Unis. Sachant que le Venezuela n’est pas un pays producteur de drogue, que la Colombie est l’un des plus grands producteurs et que les États-Unis sont le plus grand consommateur, ce n’est pas nécessaire d’être un génie pour se rendre compte de combien il est facile que le Venezuela subisse les éclaboussures néfastes des narcotrafiquants et de leurs partenaires corrompus. L’on trouvera, malheureusement, et de façon inévitable, des consommateurs parmi la population la plus vulnérable.

 Lutte contre le narcotrafic au Venezuela
Image du travail quotidien des forces de sécurité de l’Etat (Mars-Avril 2015)

DEA, Colombie, Etats-Unis et les disqualifications

Alias ​​Morice nous présente donc cette analyse simpliste du duo Colombie-DEA, le Drug Enforcement Agency : la Colombie, avec l’aide des États-Unis, aurait commencé à resserrer la surveillance de son espace aérien. Il fait probablement référence aux sept bases militaires que les Etats-Unis possède en territoire colombien, même si, lorsqu’on prend la peine d’analyser leurs armes et troupes, on constate qu’elles ne semblent pas les plus appropriées pour la surveillance et la lutte contre le narcotrafic.

La vérité est tout autre. La vérité est que, pour que les Etats-Unis puissent contrôler le Venezuela, ils ont besoin d’occuper militairement la Colombie. Et ce n’est pas non plus nous qui le disons. Cela fut déclaré par Paul Coverdall, sénateur républicain, en tant que premier porte-parole du Plan Colombie, au Sénat des États-Unis en 1998. Aujourd’hui, depuis ses bases militaires en Colombie, les Etats-Unis réalisent ou soutiennent des activités subversives au Venezuela, en Equateur, en Bolivie et au Nicaragua. Par contre, ils ont échoué à contrôler les FARC-EP, et encore moins à réduire la production et la distribution de drogue.

Ils ont également échoué à contrôler les fêtes des agents de la DEA dans les bâtiments publics avec des prostituées payés avec l’argent des cartels de la drogue colombiens. Ce scandale eut une telle ampleur qu’il provoqua la démission de Michele Leonhart, la directrice de la DEA. La raison : le manque d’éthique de ses agents. Le scandale atteignit son point culminant lorsque les agents des services secrets d’Obama en personne furent les acteurs d’événements similaires à Cartagena de Indias, lors de la préparation du Sommet des Amériques en 2012.

L’année dernière, malgré la célèbre liste annuelle des États-Unis pour discréditer les nations à propos des drogues, l’Organisation des États américains (OEA) souligna l’efficacité du gouvernement vénézuélien dans ses efforts pour arrêter ce fléau. L’ambassadeur du Venezuela à l’OEA, Roy Chaderton, rejeta la disqualification des Etats-Unis sous le prétexte des drogues et le gouvernement vénézuélien dut émettre un communiqué déclarant que « Nous n’accepterons pas que les États-Unis aient l’intention d’utiliser la lutte contre le narcotrafic comme un mécanisme de domination et violation de la souveraineté de notre pays ».

Chavez, DEA et Uribe

Dans sa tentative de représenter le Venezuela via les FARC-EP, Alias Morice a essayé de mettre Chavez sur la scène. Mais il mentionne également l’ancien président colombien Uribe et sa famille, sans vouloir développer le côté le plus sombre de ce personnage, à savoir la relation d’Uribe avec les paramilitaires et leurs infiltrations actuelles au Venezuela.

Dans un passé pas si lointain que cela, Washington tenta également de lier le président Chavez avec le terrorisme, le narcotrafic, et bien sûr de disqualifier son mandat sous l’appellation de "dictature", et en lui prêtant toutes les méchancetés que l’on puisse imaginer.

Cependant, et malgré cette "telenovela" impressionnante, la seule chose concrète et officielle qui restera dans les annales du DEA sera le dossier N°82 contre Alvaro Uribe, un fichier issu des services de renseignements des Etats-Unis, qui l’accuse de narcotrafic et blanchiment d’argent.



Washington, D.C., 1 August 2004 –
« L’ancien sénateur et actuel président de la Colombie, Alvaro Uribe était un ami proche de Pablo Escobar. Uribe s’occupait d’établir un partenariat entre le cartel [de la drogue] de Medellin et les hauts officiers du gouvernement [le gouvernement colombien de l’époque], selon des sources de l’agence de renseignement des Etats-Unis et de l’agence DIA [rédigés] par des officiers en Colombie ».

Fin de la 1ère partie ...à suivre dans le Journal de Notre Amérique n°5

Source : Journal de Notre Amérique n°4, Mai 2015.