مشاورين!مقام!معظم!ازهمين قماشند!مشتی مداح معتاد وهمجنس باز ولات وچاقو کش!ميداندار و کار چاق کن!ايکاش از "مطهری" همکار و همراه سيد حسن نصريادی هم ميکرديم ۰
ازبرکات پیوند دختر«غلامعلی حدادعادل»با"پسر رهبر" مقام!معظم!
**********************************************************************
«غلامعلی حدادعادل» را در نشست انجمن سلطنتی فلسفه پیش از انقلاب نشان
میدهد. «غلامعلی حدادعادل» مشاورعالی خامنهای، در حالیکه کراوات بر گردن دارد، در کنار «احسان نراقی» و «سیدحسین نصر» مشاهده میشود.
این عکس در کتاب ٬حکمت و سیاست٬ «خاطرات شفاهی دکتر حسین نصر»
سیدحسین نصر از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ ریاست دانشکده ادبیات و سپس معاونت دانشگاه تهران را برعهده داشت. دکتر نصر در سال ۱۳۵۱ با حکم محمدرضا شاه پهلوی به ریاست دانشگاه صنعتی آریامهر(دانشگاه صنعتی شریف امروز) منصوب گردید. فرح پهلوی دکتر نصر را در سال ۱۳۵۲ مأمور کرد تا با حمایت وی مرکزی برای مطالعه و آموزش فلسفه تأسیس کند. در سال ۱۳۵۳، انجمن شاهنشاهی فلسفه بنیاد گردید و بسیاری از پژوهشگران از جمله هانری کربن و توشیهیکو ایزوتسو در آنجا گردهم آمدند. انجمن، به برگزاری نشستها و سخنرانیها اقدام کرد و دورههای بلند مدّت و کوتاهمدّت پژوهشی را در زمینههای فلسفه اسلامی و فلسفه تطبیقی برای علاقهمندان دایر گردانید.
در اواخر سال ۱۹۷۸ میلادی(۱۳۵۷)، فرح پهلوی از نصر خواست ریاست دفتر وی را برعهده بگیرد، و نصر نیز این پیشنهاد را پذیرفت. وی بعدها در توضیح این اقدام گفته است:
«احساس میکردم که تنها کسی بودم که می توانستم همچون میانجی به ایجاد موقعیتی کمک کنم که در آن مثلا خمینی با شاه مصالحه کنند و نوعی حکومت سلطنتی اسلامی برپا شود، همانطور که در عصر صفوی داشتهایم، که در آن علما نیز درباره بعضی از امور مملکتی اظهارنظر کنند اما ساختار سلطنتی کشور دچار تحول نشود. بسیاری از علما در آن دوره همین نظر را داشتند، چرا که مثل من میترسیدند سقوط رژیم به قدرت گرفتن کمونیستها یا مجاهدین خلق بیانجامد.»
حدادعادل به عنوان نفر اول در حوزه انتخابیه تهران در۱۲ اسفند ۱۳۹۰ به مجلس نهم راه یافت.
در تاریخ خرداد ۱۳۹۱و پس از نامه «روحالله زم» به غلامعلی حدادعادل و بیان مطالبی در آن نامه، «سیدمجتبی واحدی» مشاور سابق مهدی کروبی، به بیان خاطراتی از همکاری حدادعادل با رئیس دفتر فرح پهلوی پرداخت.
مجتبی واحدی در وبلاگ خود نوشت: «روز اول اسفندماه سال ۱۳۸۲یعنی روز برگزاری انتخابات مفتضح مجلس هفتم را به یاد می آورم. در آن روز در خانه آقای کروبی، همراه با او اخبار مربوط به دخالت مستقیم بسیج در انتخابات و تلاش گسترده بسیجیها برای پُر کردن صندوقها با آرای قلابی برای گروه «آبادگران» را پیگیری میکردیم. از مدتها قبل برای همگان اشکار شده بود که دستور رهبری به بسیج، بالا آوردن گروه آبادگران به سرپرستی غلامعلی حدادعادل و نشاندن «غلام» علی بر کرسی ریاست مجلس است. آقای کروبی مشغول صحبت تلفنی با فرماندار شهریار بود که سیدحسن خمینی به همراه یکی از روحانیون سرشناس وارد منزل شیخ شدند. آن روحانی معروف، قبل از آنکه سلام و احوالپرسی را آغاز کند با لحنی فریادگونه گفت: «کار ما به جایی رسیده که میخواهند کسی را به ریاست مجلس برسانند که «کیف کِش» رئیس دفتر فرح پهلوی بوده است.»
آقای واحدی در ادامه یادداشت خود آورده است: «در مورد ارتباط حدادعادل با مسئولان دفتر فرح پهلوی، قبل از آن نکاتی شنیده بودم اما اظهارات این روحانی، شفافترین سخن از زبان کسی بود که شیخ کروبی هم به او اعتماد داشت. درعین حال، به نظر من، سابقه همکاری حدادعادل و «کیف کشی» او برای مقاماتی از رژیم گذشته و حتی رابطه فرضی پدرش با ساواک، بسیارشرافتمندانه تر از رفتار و گفتار او در سه سال اخیر بوده است. ما ساواک را محکوم میکنیم زیرا معتقدیم در جنایت علیه مخالفان رژیم گذشته دست داشته است و …»
گفتنیاست غلامعلی حدادعادل جزو ۸ فردی بود که صلاحیت آنها برای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری(۱۳۹۲) توسط شورای نگهبان تایید شد،
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر