۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

صدور حکم اعدام برای یک نظامی



خبرگزاری هرانا – دادسرای نظامی استان تهران، یک نظامی به نام علی محمدی مقدم را به اعدام محکوم کرد.

به گزارش خبرنگار هرانا، جلسه رسیدگی به پرونده علی محمدی مقدم،یکی از نظامیان به جرم اقدام علیه امنیت ملی تشکیل شد.


در این جلسه دادسرای نظامی استان تهران، نامبرده را در مورد اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق جاسوسی مجرم شناخت و محمدی مقدم را به اعدام محکوم کرد.

از فراخوان وبلاگ نویسان علیه اعدام حمایت کنید

به کدامین گناه ؟



کمپین شماره 2 وبلاگ نویسان علیه اعدام

2/2 اسناد خیانت سازمان اکثریت


1/2 اسناد خیانت سازمان اکثریت


جنگ ، جنگ تا پيروزی ! جنگ ، جنگ تا رفع فتنه در عالم !


جنگ ، جنگ تا پيروزی !

جنگ ، جنگ تا رفع فتنه
در عالم !

جنگ نعمت است !

تنور جنگ را گرم
نگهداريد!



امام جنايتکاران !

CHE



















Che Guevara - Viva La Revolución!

نگاه مشترک توده و اکثریت بر دشواری های انقلاب

منبع: سايت ديدگاه

گفتگو راديو ندا با فاطمه گل گزي، مادر منصور اسانلو


گفتگو راديو ندا با فاطمه گل گزي، مادر منصور اسانلو

برای شنیدن فایل صوتی لطفا اینجا را کلیک کنید.

نامه جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل بهایی خطاب به ملت شریف ایران

29 اسفند 1388


ملت شریف ایران

سلام. در ابتدا نیازی نمی دیدیم تا از عشقمان به ایران و ایرانی چیزی بگوییم اگر چه نیازی هم نیست. هر کسی که با بهاییان در ایران ارتباط داشته باشد بدون شک از عشق آنان به خاک سرزمینشان و هموطنان عزیزشان آگاه است اما به قول شاعر

قفس داران سکوتم را شکستند

دل دائم صبورم را شکستند

اما دیگر جای درنگ نیست. در کف قدرت‌مندان زورگو قلم جز به تحریف و افترا و استهزا نمی پردازد و کاغذ جز سیاهه‌ی تعصب و نفرت و خود کامگی نیست. قلم و کاغذ را تو عزیز هموطن باید بدست بگیری چون توعاشق آزادی هستی، توعاشق این هستی که از عشق و محبت بگویی. هموطن، قدرت فکر و قلب تو از هزار سلاح کوبنده تر است.

ایرانی بهایی هستیم و تمام آرزوهایمان در سرافرازی خاک ایران و ایرانی خلاصه می شود. اگر چه در خاک سرزمینمان از حداقل حقوق حقه‌ی شهروندی محروم هستیم، اگر چه در دانشگاه‌های سرزمینمان حق ادامه تحصیل نداریم اما لحظه‌ای در دفاع از حریم عزت و شرف و آزادگی ایرانیان سستی نورزیدیم و با روح و جان غمخوار این خاک و مردمش بوده ایم و با وجود این محرومیت‌ها و بی عدالتی‌ها همچنان خاک ایران برایمان مقدس و مایه مباهات است. به دنبال پیگیری حق تحصیل به سازمان‌های دولتی چون وزارت علوم، سازمان سنجش، ریاست جمهوری و ... مراجعه کرده‌ایم اما تنها مورد اهانت و گاهی تهدید آنها قرار گرفته‌ایم. هر چند نقض آگاهانه حقوق شهروندی و قانون در ایران مساله‌ی جدیدی نیست و هر کسی به نوعی با آن مواجه هست اما شاید بهاییان بیش از دیگران در طول سی سال گذشته از حقوق انسانی خود محروم بوده‌اند و لحظه‌ای عدالت و انصاف و برابری را تجربه نکرده اند . ناقضین حقوق تنها به تهمت و افترا بسنده نکرده‌اند بلکه در کارنامه‌ی سیاه خود که به آن افتخار می کنند از سوزاندن بهائیان تا غارت و مصادره اموالشان، حبس، شکنجه، تهدید و ... را ثبت کرده‌اند و اگر چه ظلمی نبوده است که بر بهاییان روا ندارند اما لحظه‌ای سر تسلیم در مقابل این بی‌عدالتی ها فرو نیاورده‌اند.

با این وصف از این ظالمان هیچ گله ای نیست؛ بر همه واضح است قدرت و مال دنیا وابستگان به آن را کور می کند، احساسات متعالی را به نفرت و خشونت بدل می کند تا جایی که انسان برای همنوع خود ارزشی قائل نباشد چه برسد به رعایت حقوق آنان. جوانان بهائی را که تنها به صرف خدمت به هم‌وطنا‌نشان مشغول یاری به کودکان محروم شهرشان بوده‌اند، دستگیر و محبوس می کنند که چرا شما به هم وطنا‌نتان کمک می کنید! افرادی را که به دنبال پیگیری حق تحصیلشان به نهاد‌های رسمی حکومتی مراجعه می کنند مورد اهانت و تهدید قرار می دهند و عده‌ای از آنان را در حال حاضر باز داشت کرده اند. قلم به دست مزدورانی می دهند که هیچ از بهائیان نمی دانند اما هر آنچه می خواهند برای تضعیف موقعیت آنان می نویسند بدون آنکه حتی قدری از آنها صحت داشته باشد و اگر برای روشن شدن و تفهیم حقائق سخنی بگویی به کذب و دروغ پرونده سازی می کنند که اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات و اسلام کرده ای. اما همان طور که گفته شد از آنان گله و توقعی نیست اما از هموطنی آزرده هستیم که گوشش را به دست کسانی می سپرد که هر آنچه می خواهند می گویند، حقایق را تحریف می کنند، تهمت می زنند و حتی قانون را به راحتی زیر پا می گذارند. ازآن هموطنی دل شکسته‌ایم که ایرانی هم خونش را از روی تعصبات مذهبی مورد آزار و اذیت قرار می دهد، از روی جهل و نادانی مدارس فرزندان خردسال بهائی را به مکانی برای توهین و تحقیر آن مظلومان تبدیل می نماید، بدون تحقیق و بررسی هر آنچه می گویند را می پذیرد بدون آنکه آثارش را ببینند.

هر چه کنی باز هموطن و هم نوع هستی و ذره‌ای از مهر و محبتمان به تو کم نخواهد شد. نه نفرت و کدورتی، تنها عشقت در قلبمان می ماند. هموطن زورگو و ستم کار دوستت داریم. هموطن مظلوم و ستم دیده دوستت داریم. مسلمانی یا مسیحی یا هر اعتقاد و باوری که داری، هر مقام و منصبی که داری، غنی هستی یا فقیر، منصف هستی یا ظالم، با سواد هستی یا بی سواد، سفید هستی یا سیاه در هر حال صمیمانه دوستت داریم.

سال جدید بهانه دوباره نو شدن افکار و احساسات را بیا با هم جشن بگیریم و صرف نظر از هر تعصبی دست در دست هم با روح همدلی و محبت و احترام برای خدمت به خاک مقدس ایران قیام نمائیم.

جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل بهایی

٢٨/۱٢/۱۳٨۸

گزارش نیوزویک از مهاجرت دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف




(تیتر از جنگ خبر)
پارسینه - 4 فروردین
در سال ۲۰۰۳، هنگامی که گروهی از دانشجویان خارجی موفق به دریافت نمراتی چشمگیر و بی‌سابقه در آزمون ورودی دشوار دکترا شدند، مسئولان دپارتمان مهندسی برق دانشگاه استنفورد متحیر مانده بودند. این‌که آن نخبگان جوان، آمریکایی نبودند چندان عجیب نبود؛ پیش از این هم دانشجویانی از آسیا و دیگر نقاط جهان برتری خود را در چنین آزمون‌هایی در آمریکا نشان داده بودند. به گفته مدیران استنفورد، آنچه بیش از هرچیز شگفت‌آور می‌نمود، این بود که اکثر آنها از یک کشور و یک دانشگاه آمده بودند: دانشگاه صنعتی شریف در ایران.

استنفورد به یکی از محبوب‌ترین دانشگاه‌های فارغ‌التحصیلان شریف برای ادامه تحصیل بدل شده است. بروس ای وولی، رئیس سابق دانشکده مهندسی برق دانشگاه استنفورد، در بیان علل این موضوع می‌گوید دانشگاه شریف اکنون یکی از بهترین برنامه‌های آموزشی مهندسی برق در جهان را به دانشجویان ارائه می‌کند. اگر این نکته را در نظر بگیریم که شرکت‌کنندگان در این رقابت از کدام دانشگاه‌ها می‌آیند، درمی‌یابیم که تحسین و تمجید بروس وولی را نباید دست‌کم گرفت. دانشجویانی از ام‌آی‌تی (دانشگاه صنعتی ماساچوست)، کالتک (انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا) و استنفورد در آمریکا، سینگهوا در چین و کمبریج در بریتانیا از جمله رقبای شرکت‌کننده در این آزمون هستند.

شهرت و اعتبار دانشگاه شریف نشان‌گر این است که در همان حالی که ایران به‌خاطر اظهارات بحث‌انگیز و آتش‌افروز رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد در راس خبرها قرار می‌گیرد و کشمکش هسته‌ای این کشور با ایالات متحده ادامه می‌یابد، دانشجویان ایرانی آوازه‌ای جهانی به‌دست می‌آورند و در دنیا به عنوان فوق‌ستاره‌های عرصه علم شناخته می‌شوند. مسئولان استنفورد تنها کسانی نیستند که چنین مساله‌ای توجه و حیرتشان را برانگیخته، دانشگاه‌های کانادا و استرالیا هم که محدودیت کمتری برای گرفتن ویزا دارند، از افزایش جهشی حضور ایرانیان خبر می‌دهند. تعداد دانشجویان ایرانی در کانادا از سال ۱۹۸۵ با افزایشی ۲۴۰ درصدی مواجه شده و بر اساس گزارش‌های منتشر شده در مطبوعات استرالیایی، در پنج سال گذشته تعداد دانشجویان ایرانی در این کشور پنج برابر شده و به رقمی در حدود ۱۵۰۰ نفر رسیده است.

دانشجویان ایرانی از دانشگاه شریف و دیگر دانشگاه‌های برجسته ایران، همچون دانشگاه تهران یا دانشگاه صنعتی اصفهان، در المپیادهای علمی بین‌المللی نیز نقشی مهم ایفا کرده و در رشته‌های فیزیک، ریاضی، شیمی و رباتیک، جوایز ارزنده‌ای به‌دست می‌آورند.اخیرا شهر اصفهان میزبان المپیاد جهانی فیزیک بود، و این خود گواهی بر این موفقیت‌های نوظهور و نیز افتخاری است که نصیب هیچ کشور دیگری در خاورمیانه نشده است، چرا که هیچ‌یک از همسایگان ایران چنین دانشجویان نخبه ای در اختیار ندارند.

کمپانی‌های تکنولوژیک غربی نیز برای این‌که از قافله عقب نمانند، با اشتیاق شروع به به‌کارگیری نیروهای ایرانی کرده‌اند. کمپانی‌های مستقر در "دره سیلیکون"، از گوگل گرفته تا یاهو، و نیز موسسات پژوهشی در سراسر غرب، اکنون صدها تن از متخصصان و فارغ‌التحصیلان ایرانی را استخدام کرده‌اند. به گفته مطبوعات ایرانی، برندگان المپیادها بیش از دیگران مورد توجه قرار می‌گیرند؛ بیش از نود درصد آنان برای ادامه تحصیل یا کار در خارج، کشور خود را ترک کرده‌اند.

اما علت مهاجرت متخصصان ایرانی و بخصوص فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف چیست؟ این کشور با معضلاتی جدی روبرو است که از آن جمله می‌توان به تورم شدید و مزمن، رکود دستمزدها، بخش خصوصی کم‌رمق، مدیریت ضعیف اقتصادی و صعف در تنظیم مقررات اشاره کرد. اساتید دانشگاه‌ها وضعیت مالی مناسبی ندارند و حقوق پرداختی به آنان به ندرت کفاف زندگی روزمره‌شان را می‌دهد؛ به نوعی که حتی برخی از آنها مجبورند شغل دومی همچون راننده تاکسی یا فروشنده خرده‌پا داشته باشند.

تحریم‌های بین‌المللی هم علاوه بر دشواری‌هایی که به زندگی ایرانیان تحمیل می‌کند، موجب تاخیر در واردات تجهیزات علمی و دیگر امکانات مورد نیاز می‌شود و به انزوای بیشتر (متخصصان ایرانی) دامن می‌زند. تا چندی پیش ایرانیان از انتشار مقالات خود در ژورنال موسسه مهندسان برق و الکترونیک (IEEE) - مهم‌ترین نهاد تخصصی بین‌المللی در این حوزه - محروم بودند. همچنین آنها هنگامی که قصد شرکت در کنفرانس‌های علمی در غرب را داشتند، در اغلب موارد با بی‌حرمتی و رد درخواست‌های ویزای خود مواجه می‌شدند.

اما پیشرفت و بالندگی شریف و همتایانش همچنان ادامه دارد. محمد منصوری، از فارغ‌التحصیلان شریف (در سال ۱۹۹۷) که اکنون استاد دانشگاه در نیویورک است، تمایل والدین ایرانی به وارد شدن فرزندانشان به رشته‌های پزشکی و مهندسی و ترجیح آن بر رشته‌های دیگری همچون حقوق از سوی خانواده‌ها را از علل تداوم این موفقیت‌ها می‌داند.

شریف هم در نوع خود روال گزینشی بسیار دشواری برای جذب دانشجویان دارد. هر سال نزدیک به یک و نیم میلیون دانش‌آموز ایرانی که مقطع دبیرستان را به پایان رسانده‌اند، در کنکور (آزمون ورودی دانشگاه‌ها) شرکت می‌کنند، که تنها ده درصد از آنها موفق به کسب امتیاز لازم برای ورود به دانشگاه‌های دولتی می‌شوند و از این میان نیز فقط یک درصد از افراد می‌توانند به دانشگاه‌های برجسته‌ای مانند شریف راه پیدا کنند. منصوری می‌گوید: "روال پذیرش، نخبه‌ترین، باانگیزه‌ترین و کوشاترین دانشجویان کشور را در اختیار دانشگاه‌هایی همچون شریف قرار می‌دهد."

دانشگاه شریف از یک هیات علمی ممتاز نیز برخوردار است. این دانشگاه در سال ۱۹۶۵ توسط (محمدرضا) شاه تاسیس شد؛ کسی که می‌خواست یک موسسه علمی و فنی ممتاز و درجه‌یک بسازد. این دانشگاه تحت نظارت مشاورانی از دانشگاه ام‌آی‌تی تاسیس شد و بسیاری از اساتید و اعضای هیات علمی آن در حال حاضر از تحصیل‌کردگان ایالات متحده هستند. (بر اساس آمار موسسه بین‌المللی آموزش، در زمان حکومت شاه، ایرانیان برزگ‌ترین گروه دانشجویان خارجی در دانشگاه‌های آمریکا بودند.) رمز دیگر موفقیت شریف، سیستم آموزشی مقطع متوسطه در ایران است که در آن به علم ارزش خاصی داده شده و موضوعاتی به دانش‌آموزان تدریس می‌شود که آمریکاییان تا زمان رسید به کالج با آن مواجه نمی‌شوند. این سنت آموزشی (بر مبنای مطالعات پیشرفته) برای دانشجویان مقطع لیسانس نیز به کار گرفته می‌شود. منصوری و دیگران می‌گویند در مقطع لیسانس مباحثی به آنها آموزش داده شد که در آمریکا فقط به دانشجویان مقاطع بالاتر (فوق لیسانس) آموزش داده می‌شود.

برخی از فارغ‌التحصیلان شریف به یکی دیگر از عوامل انگیزه‌بخش نیز اشاره می‌کنند. یکی از آنها که خواست ناشناس بماند، می‌گوید: "وقتی شما در ایران زندگی می‌کنید و با مشقات زندگی روزمره مواجه می‌شوید، ترک کشور برایتان به یک رویا تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، کتاب‌ها و تحصیلات شما می‌تواند در حکم بلیتی برای یک زندگی بهتر باشد." او ادامه می‌دهد: "در این وضعیت، درس دیگر فقط درس نیست، یک وسواس فکری است که به‌خاطر آن مجبورید ساعت ۴ صبح از خواب برخیزید تا پیش از شروع کلاس، چند ساعتی وقت داشته باشید."

موفقیت ایران، از جهاتی تراژدی این کشور هم است: دانشجویان هیچ چیزی جز لحظه فارغ‌التحصیلی خود نمی‌خواهند (تا به محض رسیدن به آن کشور خود را ترک کنند). اگرچه این مساله برای دانشگاه‌ها و موسسات خارجی منفعت‌آور است، از سوی دیگر اما از علل مهم فرار مغزها از جمهوری اسلامی است. رامین فرجاد راد، یکی دیگر از فارغ‌التحصیلان شریف (در سال ۱۹۹۷) که اکنون مدیر اجرایی کمپانی آکوانتیا در دره سیلیکون است، می‌گوید: "فرصت‌های شغلی مناسب، به سهولت و به اندازه کافی در دسترس فارغ‌التحصیلان ایرانی نیست." بدتر آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که دانشجویان نخبه و ممتازی که در ایران می‌مانند و تلاش می‌کنند تا بیزینسی به راه بیاندازند، از این‌که مقامات دولتی در صدد سوءاستفاده برمی‌‌آیند و بخشی از منافع را طلب می‌کنند یا موانعی غیرضروری بر سر راه آنان ایجاد می‌کنند، شکایت دارند. بنابراین بسیاری از ایرانیانی که نمی‌توانند به غرب بروند، به جای آن رهسپار دوبی می‌شوند. یکی از فارغ‌التحصیلان شریف در فرودگاه خلیج فارس می‌گوید: "اینجا تحصیلات ما کاملا باارزش محسوب می‌شود و برای موفقیت به ما آزادی می‌دهند. اما در ایران مانع ما می‌شوند."

چنین مصائب و مشقاتی، برای آینده ایران پیامدهای بدی خواهد داشت. درست است که محصول این سیستم در سال‌های اخیر تعداد چشمگیری از دانشجویان نخبه و ممتاز بوده است و تاریخ این کشور مملو از این کامیابی‌ها است. نوابغی همچون بوعلی سینا، بزرگ‌ترین دانشمند جهان در قرون وسطی، محمد خوارزمی، مبدع الگوریتم ریاضی (مبنای علوم کامپیوتر) و عمر خیام، ریاضی‌دان و منجم مشهور. اینها همه میراث فاخری هستند. اما اگر این روند اصلاح نشود همه این ظرفیت‌های بالقوه و آن تاریخ پرافتخار بر باد خواهد رفت.

شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی بهروز جاوید طهرانی در سلولهای انفرادی معروف به سگدونی



بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در شرایط قرون وسطائی و غیر انسانی در سلولهای انفرادی بند1 معروف به سگدونی نگهداری می شود.
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی 17 اسفند ماه با یورش وحشیانه حسن آخریان رئیس بند4 و پاسداربندها او را با ضرب وشتم و تهدید به قتل به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج معروف به سگ دونی منتقل کردند.آقای جاوید طهرانی در روزهای بعد از انتقال به سلولهای انفرادی چند بار به حفاظت و اطلاعات زندان برده شد و گفته می شود که او در اطلاعات زندان توسط کرمانی و فرجی تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت. همچنین در طی این مدت چند بار به زیر 8 برده شد و تو سط حسن آخریان رئیس بند 1 مورد اذیت وآذار قرار گرفت.حسن آخریان کینه حیوانی نسبت به این زندانی سیاسی دارد و سال گذشته توسط این فرد مورد ضرب وشتم قرار گرفت و به بند 1 زندان گوهردشت کرج منتقل شد و از آن زمان تا به حال همچنان در میان زندانیان عادی و خطرناک بسر می برد.
شرایطی که در این شکنجه گاه معروف به سگدونی حاکم است به قرار زیر می باشد؛ زندانیان 3 بار حق استفاده از سرویسهای بهداشتی / غذای زندانیان از کیفیت و کمیت بسیار پایینی برخوردار است و زندانی در حد زنده ماندن غذا دریافت می کند/ شکنجه زندانیان با باتون های برقی و سایر باتون ها صورت می گیرد/ زندانیان هر چند هفته یکبار حق استفاده از حمام را دارند/ زدن دست بند و پابند به زندانی و رها کردن او در سلول/محروحیت کامل ار امکانات درمانی ودارو/قطع کامل ارتباط زندانی با خانواده و جهان خارج از سلول و همچنین موارد متعدد دیگر شکنجه می باشد.
شکنجه گرانی که در سلولهای انفرادی معروف به سگدونی زندانیان بی دفاع و اسیر را مورد شکنجه های وحشیانه قرار می دهند به نام های محسن خالصی و محسن بامداد می باشد. شکنجه ها با نظارت و همکاری حسن آخریان رئیس بند 1 صورت می گیرد.
انتقال به سلولهای انفرادی و شکنجه زندانیان سیاسی به دستور بازجویان وزارت اطلاعات صورت می گیرد ودستوارت آنها توسط علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان و کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان و رئیس بندها به اجرا در آورده می شود
.

آزمایش تشعشعات گاما بر روی زنان زندانی در ایران









آزمایش تشعشعات گاما بر روی زنان زندانی در ایران

Kategorie: Nachricht

Thursday, March 18, 2010

این گزارش بوسیله گروهی از ایرانیان شاغل در یک مرکز پزشکی در یکی از کشور های تازه استقلال یافته از شوروی سابق فراهم شده است. این افشا سازی باید به گوش همه جهانیان برسد. جنایاتی که رژیم ایران با همکاری روسیه مرتکب می شود.
لطفا این اطلاعات را به رسانه های خبری، وبسایت های اینترنتی و دولتی در سرتاسر جهان اطلاع دهید و منتشر کنید. تمامی مردم دنیا می باید از این اطلاعات آگاه باشند.
شواهدی در دست است که نشان میدهد زنان در زندان ها ی ایران برای مقاصد تحقیقاتی با استفاده از تشعشعات مورد سوء استفاده قرار می گیرند. جنایتکاران رژیم ایران زنان زندانی را مورد تجاوز قرار داده و سپس خود و بچه های متولد نشده را تحت تاثیر دوز های متوسط تا بالا از تشعشعات گاما قرار می دهند (دوزGy 1.4 تا 4.2). بعضی از این زنان جان خود را از دست داده اند و جنایتکاران از اجساد آنها نیز سوء استفاده کرده اند تا شواهد جنایت های غیر انسانی آنها پنهان بماند.
گزارش را در زیر می خوانید:
در خلال سال های 1972 تا 1979 در روسیه، آزمایش های گوناگونی برای درمان اثرات تشعشعات انجام گرفت. قسمت عمده ای از این آزمایش ها روی زندانیان سیاسی انجام شد: بدین صورت که آنها را در معرض تشعشعات قرار می دادند و سپس روش های درمانی جدید را روی آنها آزمایش می کردند.
در اوایل سال 1989 در دو مورد توسط یک روزنامه نگار مشهور روسی و یک سوئدی این پروژه افشا گردید. این افشاگری باعث شد که لوبیانکا رییس سازمان اطلاعات روسیه در سال 1992 تمامی پرونده های این آزمایش ها را معدوم کند.
در سال 1999، 13 سال بعد از حادثه انفجار چرنوبیل، و این بار به دلیل علاقمندی نظامی ها، حمایت های مالی برای این پروژه حاصل شد و مجددا پروه آزمایش تشعشعات بر روی انسان ها و اثرات آنها پیگیری شد. اینک آشکار شده است که در سال 2007 و بدنبال آن در سال 2008 یک هیات نمایندگی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهمراه شخصی به نام آقای باطنی که به نظر می رسد از آموزش های پزشکی برخوردار بوده، به روسیه سفر میکنند و 13 ماه تمام را به مطالعه و تحقیق در مورد اثرات تشعشعات به ویژه اشعه گاما بر روی بدن انسان سپری می کنند. در این مدت رژیم ایران دو دستگاه تولید کننده دوز های متوسط تا بالای این تشعشعات به دست می آورد که قادر هستند 1.4 تا 4.2 Gy تشعشعات از خود صادر کنند. در تابستان سال 2009 گزارش های دریافت شد که کارکنان پزشکی “European Looking” از زندان شناخته شده و بدنام ایران، "زندان اوین" بازدید کرده بودند.

همزمان با این گزارش، گزارش های دیگری منتشر شد که سه پزشک خارجی به مدت دو هفته از امکانات آزمایشگاهی پیشرفته ومدرن بیمارستانی در تهران استفاده می کرده اند. موضوعاتی که این پزشکان در حال کار کردن روی آن بوده اند، برای دیگر کارکنان بیمارستان مطلقا ممنوع و نامشخص بوده است.
در همین زمان، تابستان 2009 گزارش های زیادی در باره شرایط پزشکی زندانیان سیاسی در ایران مخابره شد که دچار ریزش بسیار سریع مو، وجود خون در مدفوع و خونریزی بینی شده اند. همچنین گزارش شده بود که این افراد دچار تهوع های غیر عادی و استفراغ شده اند که همه این موارد می تواند نشانه این باشد که فرد در معرض تشعشعات قرار گرفته است. این گزارش ها عمدتا از تهران، اراک و آمل مخابره شده است.
در سال 2008 یک واحد از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور می شود تا اثرات تشعشعات با دوز های بالا را بر روی کبد، مغز، پستان، دستگاه تناسلی و جریان خون آزمایش کند. دو نفر از دانشمندان کشور روسیه سفید برای این پروژه تعیین می شوند. یک قسمت از این مطالعه ارزیابی جهش زایی (تغییرات) ژنتیکی در زنان و بچه های متولد نشده ی آنها (قبل و بعد از لقاح) بود. که در واقع ادامه تحقیقات انجام شده در روسیه در سال 1975 بود. یکی از ویژگی های برجسته این مطالعات درمانی، ردیابی اثرات تشعشعات بر روی اندام های تولید مثلی زنان و و یافتن اثرات احتمالی این اثرات بر روی بچه های درون رحم زنان است.
کارشناسان پزشکی می گویند اثرات تشعشعات در دو زمان افزایش چشمگیر دارد: زمانی که زنان در مراحل اولیه حاملگی قرار دارند و در معرض تشعشعات قرار می گیرند، و زمانی که سه تا ده هفته بعد از اینکه در معرض تشعشعات قرار گرفتند، حامله می شوند. (این همان چیزی است که جهش یا تغییرات ژنتیکی سلول نامیده می شود)
در شماری از موارد (در حدود 5 مورد که ما اطلاع داریم) زنان 21 تا 40 ساله پس از بازداشت سوزانده شده اند و یا تماما معدوم شده اند. گرچه گزارش هایی از تجاوز جنسی به مردان و زنان در زندان های ایران وجود دارد، اما درمان های صورت گرفته بر روی این زنان یک نوع درمان های پزشکی خاص را در بر می گیرد که ماهیت آنها برای ما ناشاخته است.
با این حال و با وجودیکه تعدای از زنانی که در فاصله اکتبر و دسامبر 2009 آزاد شده اند، برای ما قابل دسترس هستند، اما تاکنون هیچ کس برای بیان این موضوع ابراز آمادگی نکرده است. آنچه برای ما مسلم است این است که شماری از این زنان دچار استفراغ و تهوع های مزمن، خونریزی و ریزش موی سر و حتی ریزش مژه ها شده اند. نشانه هایی که همگی در روسیه سفید بعد از حادثه انفجار چرنوبیل در سال 1986 مشاهده شده اند. در طول هشت ماه گذشته موارد زیادی از کسانی که بازداشت شده اند و در زندان جان خود را از دست داده اند وجود داشته است. در مواردی جسد افراد اسید واش (سوزاندن با اسید) شده است. و همه این موارد زنانی بوده اند که اندام تناسلی آنها بطور گسترده ای توسط اسید تخریب و دفرمه شده و کاملا تحلیل رفته است تا به هیچ وجه هیچ شاهد و مدرکی از آزمایش های انجام شده باقی نماند. دست کم در چهار مورد جسد زنان کاملا سوزانده شده و یا معدوم شده است. مشخص کردن اینکه آیا زنان در معرض اشعه گاما بوده اند یا خیر و یا اینکه تزریق هایی بعد از تشعشع برای کاهش اثرات تشعشعات گاما صورت گرفته یا خیر، تقریبا غیر ممکن است مگر اینکه آزمایش ساختار سلولی انجام شود. یکی از دلایل سوزاندن اندام تناسلی زنان می تواند آزمایش "ورود اجسام لوله ای" باشد. در طی این آزمایش و به منظور جدا کردن ناحیه مورد آزمایش از سایر نواحی و تمرکز بیشتر تشعشعات به منظور ایجاد آسیب در یک ناحیه متمرکز، یک جسم لوله مانند درون دستگاه تناسلی قرار می گیرد و اصابت های کوتاه 45 ثانیه ای از اشعه گاما (تا میزان 3 Gy) به بافت هدف ساطع می شود و سپس اثرات این تشعشعات در 48 ساعت آینده زمانیکه بیشتر آسیب های سلولی را می توان ارزیابی کرد، ردیابی شده و در همان زمان برای نوع درمان تصمیم گیری می شود.
Gy = واحد بین المللی اندازه گیری میزان دوز جذب شده از تشعشعات یونی، معادل یک ژول در هر کیلوگرم
لطفا این نوشتار را منتشر کنید. دیگران را از جنایات انجام شده و در حال انجام توسط رژیم حاکم آگاه کنید.
رسانه شمایید!

iranvvv.blogspot.com/2010/03/blog-post.html

How Turkish Ununiformed Policemen Break


(4) کوی دانشگاه تهران در آتش


(3) کوی دانشگاه تهران در آتش

فیلم جدید از حمله به کوی دانشگاه تهران