۱۳۹۳ مرداد ۱۵, چهارشنبه

ترجمه بخشی از کتاب جهانشاه بختیار در باره ارتباط موساد با پدربزرگش، شاپور بختیار

جهانشاه بختیار، نوه شاپور بختیار در خرداد 1393 کتابی بنام «من ایرانی، جاسوس سیا و موساد» منتشر کرد که در آن از نقش موساد در خارج کردن شاپور بختیار از ایران و کمکهای مالی به او، پرده برداشته است. او از داود آلیانس نام می برد، کسی که نقش واسطه با موساد را داشته و کمک مالی نیز می کرده است. نقش داود آلیانس در رابطه با آقای شاپور بختیار در اسناد آرشیو بریتانیا نیز آمده است. ترجمه بخشی از کتاب آقای جهانشاه بختیار در مورد ارتباط موساد با آقای شاپور بختیار و قسمتهائی از اسناد آرشیو بریتانیا در رابطه با داود آلیانس و متن مصاحبه آقای منوچهر رزم آرا، وزیر بهداری آقای بختیار در باره منابع کمکهای مالی به آقای بختیار، را برای اطلاع، به نظر خوانندگان می رسانیم.


ترجمه بخشی از کتاب جهانشاه بختیار در باره ارتباط موساد با پدربزرگش، شاپور بختیار

یکروز (بهار 1979) خانمی این نامه را برای پدربزرگم آورد: «من یک دوست هستم، می خواهم شما را از کشور خارج کنم، بزودی به دیدن شما می آیم. اگر موافق هستید کاغذ را پاره کنید، روی تیکه کاغذ باقی مانده بنویسید: "براون" و آنرا به این خانم پس بدهید»، محبوس در یک زیر شیروانی، در کشوری که تا این اواخر بر آن حکومت می کرده، بابابزرگ دنبال راه فراری است، بدین خاطر این پیشنهاد را می پذیرد. اینچنین موساد با او رابطه را آغاز کرد. سرویسهای مخفی اسرائیلی قبلا با مادرم تماس گرفته بودند و گفتند: «می خواهیم به شما کمک کنیم، آیا مایل هستید؟». زمانیکه من انگلیس بودم، مادرم دو بار به تل آویو رفته بود. با اطلاع از این موضوع شوکه شدم و با کمی پرخاشگری از او پرسیدم: «به اسرائیل رفته بودی، چه کار کنی؟ چه کسی را آنجا می شناسی؟». مادرم به من جواب نداد، پدربزرگم بهم فهماند که من نیستم که باید سوال بکنم و بهتر است که سکوت کنم. داوود آلیانس یک یهودی ایرانی تبار که در لندن تاجر شده است، در جلسات با ماموران موساد شرکت می کند. آنها به مادرم توضیح می دهند: «ما نقشه داریم اما به زمان نیاز داریم، باید زمینه را آماده کنیم، آیا موافق هستید؟»، مادرم موافقت می کند.
طرحشان این است که بابابزرگ را از طریق فرودگاه مهرآباد از کشور خارج کنند، محلی که بیش از سایر جاها منتظرش هستند، محلی که بیش از همه جا تحت نظر است و محلی که کسی تصور نمی کند که او آنقدر دیوانه باشد که بخواهد از آن استفاده کند.
موساد یک ایرانی را پیدا کرده که شبیه شاپور بختیار است، او را آرایش می کنند و با همان آرایش چند بار سوار هواپیمای پاریس می کنند، هیچوقت دستگیر نمی شود و دفعه پنجم پدربزرگم سوار هواپیما شد. در روز موعود یک مامور موساد او را به فرودگاه می رساند، قبلا عده ای دیگر مسلح در محل حضور داشتند تا اگر او شناسایی شد تیراندازی کنند، این طرح ثانوی آنهاست. به مادرم گفته بودند: «وقتی که متعهد می شویم تا آخر می رویم، این شهرت ماست». به این دلیل است که من تا این حد خود را مدیون دولت اسرائیل می دانم، بدون آنها پدربزرگم می مرد.
بابابزرگ با گریم بدلش در صف ایستاده، اما اگر به خود اجازه بدهم که چنین چیزی درباره او بگویم در گمرک یک اشتباه بچه گانه انجام می دهد. وقتی که یک خارجی از ایران خارج می شود، باید پول خروجی بدهد، پدربزرگم بدون توجه به آن  رد می شود. اما او پاسپورتی فرانسوی دارد که اسرائیلی ها بخاطر آشنایی خوب او با فرهنگ و زبان فرانسه این ملیت را برایش انتخاب کرده اند. یک مامور گمرک او را صدا می کند: "آقا شما پول خروجی(tax) را فراموش کردید". پدربزرگ زیر چشمهای ماموران اسرائیلی که آماده دخالت هستند، برمی گردد، پول را می پردازد و با سرعت وارد قسمت پرواز می شود. (ص 42 ).
....
چند روز بعد داوود آلیانس به دیدن ما می آید. پدربزرگم می گوید: «پس آدم ما در انگلیس شما هستید؟». در پیامهایی که موساد به پدربزرگم در زیرشیروانی می فرستاد، آلیانس تحت عنوان "آدم ما در انگلیس" معرفی می شد. آلیانس تائید می کند: «بله، من هستم» و اضافه می کند: «یک کادو برای شما دارم». 2 میلیون فرانک (300000 یورو) در حسابی به نام او در سوئیس واریز کرده بود. 
یک یهودی ایرانی ساده که بدون پول وارد انگلیس شده بود، از راه تجارت منسوجات ثروتمند شده بود و در 2009 ساندی تایمز ثروتش را 408 میلیون پوند انگلیس (495 میلیون یورو) تخمین زد. اسمش را از داوود به دیوید تغییر داد و لقب اشرافی "لرد" را از ملکه دریافت کرد. در اسرائیل یک مرکز تحقیق که به ایران اختصاص دارد، امروز به نام اوست. لرد آلیانس به دوست صمیمی خانواده، خصوصا مادرم تبدیل شد، او بود که شوهر آینده مادرم را معرفی کرد.
بجز 2 میلیون لرد انگلیس، پدربزرگم 50 میلیون فرانک از عبدالله ولیعهد آنزمان و پادشاه کنونی عربستان سعودی گرفت. باید گفت که خمینی رژیم سعودی را فاسد و خائن به اسلام می خواند و طبیعتا سعودی ها از این کار عصبی می شدند. اسرائیلی ها از طریق آلیانس و سعودی ها ناخواسته متحد شده بودند که از تنها مردی که به زعم آنها قادر است رژیم ملاها را سرنگون کند، حمایت مالی کنند. 
با این پول است که پدربزرگ وقتی  به فرانسه آمد، 1000 پوند داشت، حزب جدید نهضت مقاومت ملی ایران را راه انداخت (ص 44).

داود آلیانس، در اسناد آرشیو ملی بریتانیا و نقش او در ارتباط با شاپور بختیار

سایت انقلاب اسلامی در هجرت: در اسناد آرشیو ملی بریتانیا آمده است که داوود آلیانس واسطه شاپور بختیار برای تماس با انگلیسها بوده است:
در همان روز ۲۴ مارس، داوود آلیانس بازرگان و سرمایه گذار مشهور یهودی ایرانی مقیم بریتانیا، در دیداری در نیویورک با آنتونی پارسونز (Anthony Parsons)نماینده دایم بریتانیا در سازمان ملل و سفیر پیشین لندن در تهران درباره ارتباطات بختیار در ایران و آماده شدن مقدمات بازگشت او به ایران ادعا کرد: "بختیار گفت که تماس‌های عالی با ایران دارد. او در تماس با اعضای ارشد تعدادی از کمیته‌ها در ایران و حتی در تماس با آیت الله بهشتی هم هست. شریعتمداری هم آماده است در زمان مناسب به هر کس شانس سرنگونی خمینی را داشته باشد قول همکاری بدهد."
به عقیده پارسونز: "بختیار به این نتیجه رسیده که احساسات ضد خمینی در سراسر ایران در حال گسترش است و لحظه سرنوشت چندان دور نیست. به نظر می‌رسد بختیار پول زیادی برای این عملیات دارد. صحبتهایی درباره فوران نعمت عراقی شده است. آلیانس همچنین گفت که اسراییلی‌ها هم کمک کرده‌اند."
پارسونز در پاسخ به درخواست آلیانس برای حمایت بریتانیا از بختیار گفت: "من در جریان امور ایران نیستم. با این حال برای من به شدت سخت است تصور کنم که در شرایط فعلی بختیار بتواند پیروزمندانه به فرودگاه مهرآباد و کشورش بازگردد."
در این دیدار آلیانس نتوانست قول همکاری بریتانیا با بختیار را از پارسونز بگیرد. در همین ارتباط، روز ۱۹ ژوئن/ ۲۹ خرداد، دیوید میرز رییس بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به درخواست اضطراری آلیانس با او دیدار کرد. این دیدار به دنبال دیدار بختیار با آلیانس صورت گرفت.
به گفته آلیانس: "بختیار اکنون در پول غلت می‌زند و آماده اقدام است. او یک سازمان در ایران و سه ایستگاه رادیویی دارد، یکی به صورت سیار مستقر و فعال در اطراف تهران، یکی در عراق و یکی جایی دیگر." میرز توضیح می‌دهد که رسانه‌های آمریکایی‌ها این رادیو را به اویسی نسبت می‌دهند.
در ادامه، آلیانس از طرف بختیار از میرز پرسید: "بختیار می‌خواهد بداند که موضع بریتانیا چیست؟ او از آمریکایی‌ها دست کشیده و آن‌ها را احمق و بی ربط می‌داند. ولی بریتانیایی‌ها عاقل‌ترند."
آلیانس به میرز توضیح داد که به بختیار گفته، حمایت بریتانیا از او "بوسه مرگ" است. بختیار ضمن تایید نظر آلیانس گفته بود که مقامات لندن باید نقشه‌ای داشته باشد، چرا که آن‌ها زیرک‌تر از آن هستند که بنشینند و اجازه دهند ایران به دست کمونیست‌ها بیفتد. او فقط یک تضمین حمایتی برای آغاز کار می‌خواهد و این امر مغایرتی با برنامه‌های لندن نخواهد داشت.
میرز ضمن تایید دیدگاه آلیانس درباره بوسه مرگ پاسخ داد: "ایرانیان همواره در قابلیت بریتانیا در دخالت در امور ایران اغراق می‌کنند. به نظر من، پس از تغییرات بنیادی در ایران، غیرواقع بینانه خواهد بود اگر تصور شود که بریتانیا هنز در صحنه آن کشور نفوذ دارد."
دیپلمات بریتانیایی افزود: "زمانی که از هم جدا می‌شدیم، آلیانس مجددا به نکته بوسه مرگ اشاره کرد و از من پرسید: اگر بختیار برای کسب محبوبیت در بین تندروان ایرانی به بریتانیا حمله کند، موضع حکومت علیاحضرت ملکه چه خواهد بود؟ آیا شما این اقدام را تایید می‌کنید؟ من گفتم بختیار باید خودش انتخاب بکند. ولی فکر می‌کنم چنین اقدامی از سوی بختیار، هم از سوی بریتانیا و هم از سوی ایرانیان به فرصت طلبی تعبیر خواهد شد."
از زمان اوج گیری انقلاب در سال ۱۹۷۸، اندرو ویتلی (Andrew Whitley) نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی که در آن زمان، گزارشگر روزنامه فایننشال تایمز در تهران بود، معمولا از او به عنوان یکی از افراد طرف مشورت وزارت خارجه بریتانیا در مساله ایران نظر خواسته می‌شد.
در دیدار ویتلی با استیون لمپورت از مسئولان بخش خاورمیانه وزارت خارجه، در ۲۵ ژوئن ۱۹۸۰/ ۴ تیر ۱۳۵۹ مسایل مختلف ایران به ویژه وضعیت اپوزیسیون مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
به عقیده ویتلی، وجود سه رادیو صدای آزاد ایران (متعلق به ارتشبد غلامعلی اویسی)، رادیو ایران (متعلق به شاپور بختیار) و یک مورد جدید به نام رادیو وطن (از قاهره) تاثیر زیادی در ایران داشتند. بر اساس این گزارش، رادیو وطن "به احتمال قریب به یقین توسط آمریکایی‌ها حمایت مالی می‌شود."
ویتلی همچنین از انجام یک نشست هماهنگی مخالفان حکومت ایران در لندن در منزل جولین ایمری خبر داد. در این نشست، ارتشبد فریدون جم، ارتشبد اویسی و پرویز ثابتی مدیر کل سابق ساواک شرکت داشتند. احتمالا این همان نشستی است که در بالا به آن اشاره شد.
در ادامه این گزارش همچنین از احتمال حمایت عراق، سعودی و کشورهای خلیج [فارس] از فعالیتهای اپوزیسیون خارج از کشور سخن گفته شده است.
در همین ارتباط، پیتر تمپل موریس (Peter Temple-Morris) عضو ارشد حزب محافظه کار در پارلمان بریتانیا و داماد خواهر اسدالله علم به همراه جولیان ایمری، پس از دیداری طولانی و جداگانه با اویسی و بختیار در پاریس، گزارشی از این دیدار را در تاریخ ۳۰ ژوئن/ ۹ تیر برای وزارت خارجه کشورش ارسال کردند. این گزارش به قلم ایمری است. گفتنی است که این دیدارها در فاصله‌ای کمتر از دو هفته قبل از شکست کودتای نوژه صورت گرفته بود.
منبع: مجید تفرشی - بازتاب مسائل داخلی ایران در اسناد آرشیو ملی بریتانیا (۴) – اختصاصی “زمانه (http://www.radiozamaneh.com/30791)

کدام دولتها و کدام اشخاص به شاپور بختیار کمک کرده اند - از زبان منوچهر رزم آرا، وزیر بهداری بختیار
دکتر رزم آرا: انگولکها، تحریکها که بر علیه عراق و صدام حسین شد، از ایران شروع شد. در حقیقت، صدور انقلاب اسلامی بود، در نتیجه، خطری که عراق و کلیه کشورهای اسلامی عرب پیدا کرده بودند، باعث شد که اینها با دکتر بختیار نزدیک بشوند. من اینرا پرده پوشی نمی کنم. اینها کمکهای بسیار، بسیار ارزشمند و بسیار قابل توجه ای به بختیار کرده اند. بختیار در جیبش از ایران که آمد بیرون، دیناری پول نداشت. تهمتی که به بختیار می زنند، اینست. این آمد، رفت با صدام حسین ساخت که به ایران حمله بکنند. این نیست. بختیار با برادر صدام حسین که به دارش زدند، می آمد اینجا به دیدار بختیار.
بختیار به او گفته بود به پرزیدنت صدام حسین بگوئید غلط است. مملکتی که در انقلاب است، هر حمله ای بهش شود، ایرانیها که خیلی ناسیونالیست هستند، این کار را نکنید. البته، بختیار یک رادیو در قاهره داشت، یک رادیو هم در بغداد.
آقای اوستا: آقای دکتر، در یک سفر در سعودی که شما رفته بودید، پادشاه عربستان چمدان دلار به همه کادو داده بود. دکتر رزمارا چمدان را نگرفته است!
دکتر رزم آرا: بله، چمدان را دادم به دکتر بختیار. تمام وزرا بختیار که پنج تا بودیم - سبک عربها اینطوری است که هر کسی که می آید، اینطور کادو می دهند-، قرار شد و همچنین دکتر بختیار - گفتیم به فرض که اینها را حمل می کنیم، پلیس فرودگاه فرانسه، می گیرند- قرار شد - پرنس سعودی که مهماندار بود، همین که حالا پادشاه است، آنموقع ولیعهد و نخست وزیر عربستان بود، اینها را  گرفتند و فرستادند به سوئیس به حساب مقاومت ملی.
آقای اوستا: سامسونت پر دلار بود که به خود شما داده بود. آن موقع در شرایط سختی در پاریس زندگی می کردید.
دکتر رزم آرا: مرتب در بخشهای رئآنیماسیون می رفتم کار می کردم. تا مطبم راه بیفتد. مطب که از امروز به فردا راه نمی افتد. آنهم در مملکت پاریس! ما در قصری که در ریاض بود، ما را جا داده بودند، من سویتم کنار سویت دکتر بختیار بود. روزی که ما را بردند به جده، از جده به مکه، صبح آمدم بیرون، دیدم که در سویت من، در دفترش، یک سامسونیت است. در سامسونت را باز کردم، دیدم یک اسکناسها سبز، سبز است
آقای اوستا: دلار! عین فیلمها شده بود، آقای دکتر!
دکتر رزم آرا: اول خیال کردم از این کاغذی است برای مدل. نگاه کردم، دیدم، نه دلار است! بستم و رفتم در سویت بختیار. گفتم شاپور خان، من در سئویت یک سامسونیت پر از دلار پیدا کردم. گفت:«منوچهر، چرا از این حرفها می زنی! گفتم نگو، برای خودت هم گذاشتند اما حجم مال تو دو برابر است!
آقای اوستا: آقای دکتر، یک نکته دیگر که خیلی جالب است از زبان شما بشنویم، علیرغم کمک ها که از عراق و کشورهای منطقه گرفته است
دکتر رزم آرا: کمکها که به بختیار شد، به شما بگویم: اول کسی که به دکتر بختیار کمک کرد، شادروان نصرالله رشیدیان بود، 500000 دلار داد. والاحضرت اشرف، نمی دانم 500 یا 700000 دلار داد، خیامی بود، 700000 دلار، عربستان سعودی 3-4 میلیون دلار- که یک موردش را به شما گفتم- عراق 60 میلیون دلار، کویت یا قطر هم داد. این صورت کلیه پولها ئیست که به دکتر بختیار دادند. و بختیار تمام اینها را خرج کرد. پیش از 500 نفر، تمام بازماندگان افسران در قیام شاهرخی کشته شده بودند، سالها اینجا به آنها پول می داد. 150 دانشجویان ایرانی در ترکیه، در استامبول تحصیل می کردند، به شهادت آقای شرفشاهی، بیش از 50 نفر از افسرهای در لس آنجلس، دو سه بار وقتی شادروان تیمسار بهرام آریانا مریض شده بود، که ایشان چیزی نداشت. دو مرتبه من را فرستاد صورت حسابها 200000 فرانک را من دادم.
آقای اوستا: بختیار روز آخر، هیچی نداشت.
بله، آفائی که خیلی پرفسورانه صحبت می کند، من را مسخره کردند، آقای کورش رادمنش، که اگر دکتر بختیار مدیریت داشت. نه دکتر بختیار مدیریت داشت، ولی یک قلم 15 میلیون دلار اسلحه که خریده بود برای قیام شاهرخی، روی همین خیانتها که شد، اسلحه عوض اینکه تحویل آنجا داده شود، تحویل مجاهدین افغانستان شد!...

ابر دانستن شرم آور تجاوز به کودکان با همجنسگرایی توسط مشاور وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک / تعرض ناظم مدرسه گاهی با رضایت کودکان بوده است!

برابر دانستن شرم آور تجاوز به کودکان با همجنسگرایی توسط مشاور وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک / تعرض ناظم مدرسه گاهی با رضایت کودکان بوده است!

بی بی سی : مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری ایران در واکنش به تجاوز ناظم یک مدرسه در تهران به چند کودک ۸ تا ۱۱ ساله گفته است: "تمامی این موارد به زور نبوده و در برخی موارد این گرایش، دو طرفه بوده است. بنابراین باید زمینه این گونه گرایش‌ها از بین برود."

آقای الوندی در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، افزوده: "از نظر علمی نیز برخی اعتقاد دارند که این کشش‌ها و گرایش‌ها به صورت دو طرفه در برخی مقاطع سنی وجود دارد... فضاهای مجازی و ماهواره بر روی کودکان تاثیر می‌گذارند؛ و به نظر می‌آید که کارهای فرهنگی و آموزش می‌تواند موثر‌تر از اقدامات قضایی در این زمینه باشد."

اولین بار، روزنامه همشهری در شماره روز دوازدهم خردادماه امسال، خبر داد که "ناظم مدرسه‌ای که متهم است چند نفر از دانش‌آموزان یک مدرسه پسرانه ابتدایی در غرب تهران را مورد آزار و اذیت قرار داده است در شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران به‌صورت غیرعلنی در حال محاکمه است."

به نوشته روزنامه همشهری، این مرد ۳۳ ساله که از پنج سال پیش، ناظم دبستانی در شهرک دانشگاه تهران بوده، در ۱۹ اردیبهشت ماه امسال با شکایت پدر و مادر دانش آموزان بازداشت شده و در ابتدا به تجاوز به دو دانش آموز پسر متهم شده بود.

با آنکه خبررسانی چندانی در باره این موضوع صورت نگرفت، روزنامه شهروند کمی بعد به نقل از مونیکا نادی، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان خبر داد که سازمان پزشکی قانونی تجاوز این ناظم به شش کودک را تأیید کرده، اما تعداد دیگری از دانش آموزان این مدرسه نیز می گویند که ناظم مدرسه آنها را نیز اذیت کرده و اکنون برای تایید ادعایشان به پزشکی قانونی می روند.

مقام های قضایی یا مسئولان وزارت آموزش و پرورش درباره این خبر توضیح چندانی نداده اند و همین سکوت باعث شد شیوا دولت آبادی، عضو هیئت مدیره انجمن حمایت از کودکان، از وزارت آموزش و پرورش به دلیل "پنهان کاری" انتقاد کند و از مسئولان آموزش و پروش بخواهد که تعرض جنسی به دانش آموزان را مخفی نکند.
خانم دولت آبادی گفت: "در چنین مواقعی وزارت آموزش و پرورش تمام تلاش خود را می کند که این مسائل لاپوشانی شود و خیلی در جامعه درز پیدا نکند، در حالی که اگر این وقت را برای آموزش و پیشگیری والدین و دانش آموزان خرج کند، شاید نتیجه بهتری حاصل شود."

یکسان انگاری تجاوز جنسی به کودکان و همجنسگرایی
آقای الوندی در حالی از گرایش برخی از دانش آموزان ۸ تا ۱۱ ساله به داشتن رابطه جنسی با مردی ۳۳ ساله سخن گفته که داشتن چنین گرایش هایی حتی برای افراد بالغ در ایران هم جرمی سنگین و گناهی کبیره محسوب می شود که می تواند مجازات اعدام را به همراه داشته باشد.

در سال های اخیر، مردان و حتی پسرانی زیر ۱۸ سال به اتهام لواط و داشتن رابطه جنسی با مرد یا پسری دیگر در ایران بازداشت و در مواردی به اعدام محکوم شده اند. اغلب این احکام اعدام به اجرا در نیامده اند، اما در مواردی نیز مانند آنچه در سال ۱۳۸۴ در مشهد روی داد، نوجوانانی که در زمان تجاوز به کودکی ۱۲ ساله و نیز داشتن رابطه جنسی با یکدیگر زیر ۱۸ سال سن داشتند، به دار آویخته شدند.

گذشته از این، سخن گفتن از گرایش و به طور تلویحی رضایت از داشتن رابطه جنسی برای کودکان هشت تا ۱۱ ساله اصولا از نظر حقوقی و عرفی و یا حتی از نظر شرعی موضوعیت ندارد.

در قوانین جزایی اسلامی در ایران، داشتن رضایت در رابطه جنسی دو مرد طبیعتا بزرگسال که مساله رضایت در مورد آنها می تواند مصداق داشته باشد، تغییری در جرم بودن این رابطه و مجرمانه بودن رفتار آنان ایجاد نمی کند.

براساس ماده ۲۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، "حد لواط برای فاعل در صورت عنف، اکراه و وجود شرایط احصان (یعنی داشتن امکان همخوابگی با زن)، اعدام و در غیر این صورت صد ضربه شلاق است. حد لواط برای مفعول در هر صورت (وجود یا عدم احصان) اعدام است.»

در تبصره این ماده نیز گفته شده: "در صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول مسلمان باشد حد فاعل اعدام است."

این قوانین در حالی در ایران به تصویب و به مرحله اجرا رسیده که بعضی مقامات ارشد در جمهوری اسلامی اساسا وجود همجنسگرایی در ایران را رد کرده و چنین امری را مختص کشورهای غربی و جوامعی دانسته اند که به گفته آنها تحت تاثیر "فرهنگ منحط غرب" هستند.

در غرب، به رغم همه بحث های موافق و مخالفی که در مورد همجنسگرایی و رعایت حقوق همجنسگرایان وجود دارد، در تفکیک آن از تجاوز جنسی به کودکان و یا سوء استفاده جنسی از کودکان هیچ اختلاف نظری وجود ندارد و اگر در برخی از کشورها، به تدریج حقوق مدنی مساوی بیشتری برای همجنسگرایان در نظر گرفته می شود، همزمان مجازات تجاوز جنسی و یا سوء استفاده جنسی از کودکان تشدید می شود.

سخنان آقای الوندی، بار دیگر نشان می دهد که از نگاه مقامات مسئول در جمهوری اسلامی، تفاوتی میان حق انتخاب آزادانه افراد بزرگسال در زندگی جنسی خود با تجاوز به کودکانی بی پناه از سوی مردان و پسران مسن تر وجود ندارد.

آقای الوندی که مسئولیت تاسیس مرجع ملی حقوق بشر در وزارت دادگستری را نیز بر عهده دارد، پیش از آنکه به عنوان مشاور مصطفی پورمحمدی و دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک منصوب شود، مدیر کل زندان‌های استان گیلان، مشاور رئیس و مدیر کل روابط عمومی سازمان زندان‌ها و رئیس مرکز آموزشی و پژوهشی سازمان زندان‌های کشور بوده است.

او هفته گذشته در واکنش به حوادث غزه، بر به رسمیت شناخته شدن حقوق کودک در جمهوری اسلامی تاکید کرده و گفته بود: "کنوانسیون حقوق کودک در کشور ما به رسمیت شناخته شده است و ما به عنوان مسئول اجرای کنوانسیون در ایران موظف هستیم به وضعیت کودکان بی دفاع غزه عکس العمل نشان دهیم."
 / فقط در حکومت اسلامی ایران، داعش و طالبان
اجرای حکم شلاق فبل از اعدام متهم به تجاوز در کرج








۱۱ نفر در آتش سوزی «عمدی» زندان شهر کرد جان باختند

به گزارش خبرگزاری ايسنا، علی‌اصغر جهانگير،۱۴ مرداد ۱۳۹۳  گفت: « دوربين‌ها لحظه وقوع آتش‌سوزی در زندان شهر کرد را ثبت کرده‌اند که بر اساس آن يک نفر به طور عمدی اقدام به ايجاد آتش در زندان کرده است ».
به گفته آقای جهانگير اين  فرد زنده مانده و شناسايی شده است. 
به گزارش رسانه های ايران بر اثر آتش سوزی در زندان شهرکرد که در ساعت ۱۶ روز دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ رخ داده ۱۱ زندانی کشته شده اند.
صادق آملی لاريجانی،رئيس قوه قضاييه، سه شنبه با صدور حکمی ناصر سراج، رئيس سازمان بازرسی، را مامور تحقيق،بررسی و رسيدگی به اين حادثه کرد.
علی‌اصغر جهانگير،رييس سازمان زندان‌ها در پاسخ به اين سوال که آيا زندانيان زندان شهرکرد شورش کرده‌اند گفت: «  اين امر در دست بررسی است ».
به گزارش سايت سحام نيوز اين آتش سوزی پس از آن رخ داده که تعدادی از زندانيان در اعتراض، به تنبيه هم بندان خود توسط رئيس زندان بخشی از لباس‌های خود و تشک‌های زندان را آتش زده اند.

براساس اين گزارش زندانبانان با قفل کردن درهای اصلی زندان مانع امدادرسانی به زندانيان شده اند و رئيس اين زندان نيز با استدلال امکان فرار زندانيان به واحدهای آتش نشانی شهرکرد اجازه تخريب ديوار زندان را برای امداد رسانی نداده است.
منصور فيروزبخت،مديرکل پزشکی قانونی استان چهارمحال و بختياری، نيز از ارائه جسد ۱۱ نفر برای تعيين هويت و صدور جواز دفن خبر داد و افزود: «خانواده‌های زندانيان فوت شده در اين حادثه می‌توانند برای تحويل اجساد و دريافت جواز دفن به مرکز پزشکی قانونی استان مراجعه کنند. ».
درسال های گذشته نيز گزارشهايی درباره کشته شدن تعدادی از زندانيان پس از شورش و اقدام به فرار منتشر شده است.
تعدادی از زندانيان «محکوم به اعدام »زندان قزلحصار در ۲۴ اسفند سال ۱۳۸۹ با انجام «شورش گسترده قصد فرار داشتند» که توسط گارد حفاظت زندان کشته شدند.
مقامات رسمی آماری از کشته شدگان اين درگيری ارائه نکردند اما کميته گزارشگران حقوق بشر تعداد کشته های اين حادثه را ۳۴ نفر اعلام کرد.
فروردين ماه سال ۱۳۸۹ نيز علی شمس ، معاون سازمان زندان‌ها ،از دستگيری سه محکوم به  اعدام  فراری از زندان شهرکرد خبر داده بود. 
در اسفند ماه سال ۱۳۹۲ در تعدادی از زندانهای ايران مانور ضد شورش برگزار شد، از  جمله خبرگزاری دولتی ايرنا از برگزاری مانور ضد شورش در زندانهای بجنورد و مراغه خبر داده بود.
 

جوانان اهوازی با تمجید از قهرمانی وپایمردی یاران شهید خود عید فطر را جشن گرفتند+ویدئوی رقص عربی چوبی

جوانان اهوازی با تمجید از قهرمانی وپایمردی یاران شهید خود عید فطر را جشن گرفتند+ویدئوی رقص عربی چوبی




جوانان اهوازی با تمجید از قهرمانی وپایمردی یاران شهید خود عید فطر را جشن گرفتند+ویدئوی رقص عربی چوبی
لندن-هدهد نیوز- امسال نیز همانند سالهای گذشته اهوازیها پس از بجا آوردن نماز عید فطر در شهرها ومحله های مختلف عرب نشین به طور گروهی به دید وبازدید و تبریک گویی عید سعید فطر پرداختند.
 
مردم عرب در جنوب ایران همچون هم تباران خود در کشورهای همسایه عربی عید فطر و عید قربان را عید ملی می دانند. 

طبق سنت دیرینه مردم عرب اهواز،اولویت تبریک گوئی در ساعات اولیه عید فطر به خانواده هایی است که در یکسال گذشته عزیز از دست رفته ای داشته باشند. 
 
افراد یک محله پس از بجا آوردن نماز عید فطر ودادن «فطریه» برای نشان دادن همدردی خود نخست پیش خانواده های مصیبت‌زده‌ محله خود می‌روند تا در این روز مهم،آنها را تنها نگذارند. فطریه مبلغی معین از مال است که برحسب تعداد افراد یا خانواده به فقرا ونیازمندان پرداخت می شود. 
 
 خانواده های مصیبت دیده نیز رسم است که لباس سیاه خود را به احترام عید فطر یک روز ویا برای همیشه از تن بیرون می‌کنند. پس از آن دسته دسته مردم محله به سوی خانه بزرگان محله برای تبریک گویی می روند. 
 
طبق گزارشهای رسیده از شهر اهواز،امسال جوانان عرب اهوازی در محله های مختلف پس از اقامه نماز عید در اولین ساعات روز عید فطر با راه انداختن یک راهپیمایی منظم ومسالمت آمیز به سوی منازل خانواده مبارزان اعدام شده اهوازی حرکت کردند. 
 
شرکت کنندگان در این راه پیمائی بدون ترس و واهمه از نیروهای انتظامی وامنیتی تا دندان مسلح رژیم جمهوری اسلامی با سر دادن شعارهای ملی به تمجید از قهرمانیها وپایمردی یاران شهید خود پرداختند. 
 
در بعد از ظهر این عید ملی نیز در مناطق مختلفی از شهر اهواز گروه های موسیقی معروف به«فرقة الچوبي» در چندین جای این شهر به رقص وپایکوبی پرداختند.
 
ویدئوی زیر از جشن وپایکوبی جوانان عرب اهوازی در عید فطر امسال است.




الاربعاء 30 يوليوز 2014

کشف پیکر بی‌جان سید جمال حسینی، سردبیر خبرگزاری هرانا در ترکیه

کشف پیکر بی‌جان سید جمال حسینی، سردبیر خبرگزاری هرانا در ترکیه




کشف پیکر بی‌جان سید جمال حسینی، سردبیر خبرگزاری هرانا در ترکیه
خبرگزاری هرانا – صبح امروز پلیس ترکیه، پیکر «سید جمال حسینی» (اسفندیار بهارمس) سردبیر خبرگزاری هرانا و از مسئولان ارشد مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (HRA) را پشت میز کارش و در حالی یافت که ساعاتی پیش جان داده بود.
 
بر اساس اطلاعاتی که تاکنون به دست ما رسیده است، صبح سه‌شنبه، چهاردهم مرداد ماه (پنجم آگوست) پلیس ترکیه پیکر بی‌جان سید جمال حسینی (اسفندیار بهارمس) از مسولان ارشد این تشکل را در منزل وی، در پشت میز کارش و در حالی که قطراتی از خون بر صورت و برخی نقاط منزل وی دیده می‌شد، یافت. بر اساس گزارش‌های دریافتی، هنوز از علت مرگ ناگهانی این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر اطلاعی در دست نیست اما پلیس ترکیه تحقیقات خود را درباره این موضوع آغاز کرده است که به محض دریافت اطلاعات تکمیلی، شرح ماوقع به استحضار هموطنان گرامی خواهد رسید.
 
جمال حسینی ۳۴سال داشت و از بنیانگذاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و نیز مسئول هماهنگی این تشکل بود. وی نقش بسیار برجسته‌ای در پیدایش، رشد و تداوم فعالیت این تشکل در تمامی سالهای فعالیت آن برعهده داشت.
 
جمال حسینی که سال‌ها از عوارض شرایط تحمیلی بعنوان یک پناهنده سیاسی و کمبود رسیدگی و امکانات پزشکی در رنج بود هیچگاه اجازه نداد مشکلات یادشده مانعی در مسیر فعالیت‌های انسان دوستانه و آرمانهای والای او شود و در آخر نیز درحال نوشتن آخرین گزارش‌های خود و در حین کار جان خود را از دست داد.
 
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در راه پر فراز و نشیبی که طی کرده و به ویژه در روزهای دشوار کنونی همواره آقای حسینی را چونان نیرویی صادق، پاکباز و در ‌‌‌‌نهایت از خودگذشتگی در کنار خود داشت و از حضور ارزشمند وی بهره‌مند بود. وی در پی گیری حقوق از دست رفته هم میهنمانمان روز از شب نمی‌شناخت و به این دلیل نیز همواره آماج تهدید‌ها و تخریب‌های دستگاه امنیتی بود.
 
این تشکل مدافع حقوق بشر فقدان این سرمایه ارزشمند را به مردم ایران، فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و به ویژه زندانیانی که در تمامی این سال‌ها، وی صدای رسای آن‌ها و نزدیکانشان بود، تسلیت می‌گوید و برای بازماندگان و خانواده آن مرحوم تقاضای صبر و شکیبایی دارد.
 
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

live free





Photo: @Amina_Semlali: "Powerful! #Barcelona painted hands red, symbolizing blood of those silently watching #Gaza massacres."

Barcelona painted hands red, symbolizing blood of those silently watching Gaza massacres.

Photo: Made by a follower of this FB page: "If you are neutral in situations of injustice, you have chosen the side of the oppressor" #GAZA #WarCrimes #Genocide  http://9gag.com/gag/aypEAQM/



Finally,  this is NOT just about Palestine....

You either live free or the state kills you. The state either kills you slowly by depriving you of the resources you need for life, liberty, and the pursuit of happiness (and you end up living a pitiful 'half-life'), or the state kills you quickly when you're too much trouble.

Sadly so many apathetic people choose the security of the state over true freedom, not knowing that in the end, they won't deserve the both, either. You have to earn it. You have to have self-responsibility, as well as to not lose touch with the rest of humanity.

"A wise and frugal government which shall restrain men for injuring one another, which shall leave them otherwise free to regulate their own pursuits of industry and improvement, and shall not take from the mouth of labor the bread it has earned. This is the sum of good government." ~ Thomas Jefferson, 1801

"The more corrupt the state, the more numerous the laws."  ~ Tacitus, Roman Senator and historian (c.56-c.115)


نظردکتر ناصر زرافشان! در موردکشتار غزه


Finally, this is NOT just about Palestine....

Photo: How Israel warns people in Gaza before murdering them...PhotoPhoto: This is actually the most 'polite' cartoon I've  seen depicting the Arab League and Arab Leaders...the others are a bit crude & vulgar...Photo: There were approximately 1.8 million Palestinians in Gaza before the current siege of Gaza and 750+ have been slaughtered in the last few days.  A Palestinian child has died every hour, and with the death of the children goes the future of the Palestinian people.  The children who survive are traumatized with PTSD. A six year old child will have already experienced three wars in his or her lifetime.  Unlike other people who flee war, Gazans are trapped. They have nowhere to go.  And Palestinians in the West Bank, if they are able to leave, have no right of return.

See UNRWA Gaza Emergency page for ways to help: https://unrwausa.org/gazaemergencyPhoto: The injustice has gone on for too long. The Palestinians deserve their dignity and freedom - a just peace.



Photo: @Amina_Semlali: "Powerful! #Barcelona painted hands red, symbolizing blood of those silently watching #Gaza massacres."

Barcelona painted hands red, symbolizing blood of those silently watching Gaza massacres.

Photo: Made by a follower of this FB page: "If you are neutral in situations of injustice, you have chosen the side of the oppressor" #GAZA #WarCrimes #Genocide  http://9gag.com/gag/aypEAQM/



Finally,  this is NOT just about Palestine....

You either live free or the state kills you. The state either kills you slowly by depriving you of the resources you need for life, liberty, and the pursuit of happiness (and you end up living a pitiful 'half-life'), or the state kills you quickly when you're too much trouble.

Sadly so many apathetic people choose the security of the state over true freedom, not knowing that in the end, they won't deserve the both, either. You have to earn it. You have to have self-responsibility, as well as to not lose touch with the rest of humanity.

"A wise and frugal government which shall restrain men for injuring one another, which shall leave them otherwise free to regulate their own pursuits of industry and improvement, and shall not take from the mouth of labor the bread it has earned. This is the sum of good government." ~ Thomas Jefferson, 1801

"The more corrupt the state, the more numerous the laws."  ~ Tacitus, Roman Senator and historian (c.56-c.115)