25 شهریور 1361، سالگرد اعدام قطب زاده- بخشی از دفاعیات محکم او در مقابل ری شهری
۱۳۹۲/۰۶/۲۵ -سایت انقلاب اسلامی- این نظام ضد انسانی از چندی بعد از انقلاب مخالفانش را بعنوان مخالفت با ولایت فقیه به زندان کشید و و یا از بین برد و یا مجبور به ترک وطن کرد. آنچه اکنون نسل جوان به چشم خود میبیند متاسفانه جدید نیست. صادق قطب زاده که زحمات زیادی برای بسرانجام رسیدن انقلاب بهمن 57 کشیده بود یکی از قربانیان پرشمار دستگاه ولایت فقیه بود. در زیر مدافعات صادق قطب زاده را در سالروز اعدام او برای آگاهی نسل جوان می آوریم. مطالب زیر در نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شهریور ماه 1361 بچاپ رسیده است.
قطب زاده در زندان اوین به شهادت رسید
«دادگاه انقلاب ارتش» رژیم بالاخره پس از مدتها تاخیر در صدور رای دادگاه، صادق قطب زاده را که روز 17 فروردین ماه 1361 باتفاق عده ای دیگر به اتهام طرح توطئه براندازی رژیم دستگیر شده بود، محکوم به اعدام کرده و سحرگاه روز پنجشنبه 16 سپتامبر (25 شهریور ماه) او را در زندان اوین به شهادت رسانید. متن اطلاعیه ای که از رادیوی رژیم پخش شد بشرح زیر است:
شعبه اول دادگاه انقلاب ارتش در رابطه با اتهام صادق قطب زاده مبنی بر اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل جلسه داد و با بررسیهای مکرر در جلسات مختلف و با توجه به اعترافات آقای قطب زاده نتیجه گیری شد که وی مرتکب دو جرم شده که مجازاتش از نظر اسلام اعدام است. جرمهای صادق قطب زاده:
1- طراحی توطئه براندازی جمهوری اسلامی ایران و اقدام عملی با تقسیم پول میان افراد برای پیاده کردن منویات خود و اعزام نماینده برای هماهنگ کردن کشورهای خارج و جناحهای مخالف داخل و دریافت کمکهای اطلاعاتی و مالی.
2- طرح توطئه برای ترور مسئولین رده اول کشور و در راس همه حضرت امام و اقدام عملی با در اختیار گذاشتن سفته 50 هزار تومن پول و منزل و قول باینکه در روز عملیات چند نفر در این رابطه در اختیار خواهد گذاشت.
با توجه به مطالب یاد شده آقای قطب زاده بعنوان باغی و بعنوان یکی از مصادیق بسیار روشن مفسد فی الارض محکوم شد و حکم صادره پس از تائید دادگاه عالی قضائی شب گذشته، بمرحله اجرا در آمد. احکام سایر متهمین نیز بزودی اعلام خواهد شد.
بر اساس گزارشهای موثق رسیده از ایران، در آخرین روزهای زندان، احمد خمینی به ملاقات قطب زاده رفته و از او می خواهد که به «امام» متسل شده و از او طلب عفو کند. اما قطب زاده از انجام چنین کاری خودداری کرده است. همین گزارشها به نقل از دوستان قطب زاده که ارتباط نزدیکی با دفتر خمینی دارند، حاکی است که دوستان وی اعدام او را خیلی بعید می دیده اند، فقط بشرط اینکه او دست از «قد» بازی بردارد و در دادگاه و نیز در زندان «کوتاه» بیاید.
منابع نزدیک به قطب زاده می گویند وی در 4 روز اول دستگیری اش بشدت شکنجه شده بوده است. رژیم جریان محاکمه او را سانسور کرده و از پخش قسمتهائی از دفاعیات قطب زاده که وی طی آن به خمینی و رژیم او انتقادهای سختی کرده جلوگیری بعمل آورده است.
قطب زاده بهنگام شهادت 46 سال داشت. وی از نزدیکترین دوستان خمینی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب (تا مدتی پیش) بشمار میآمد و علاقه او به خمینی علاوه بر جنبه های سیاسی، جنبه های عمیق عاطفی داشت. با اینحال، پس از استقرار کامل دیکتاتوری خمینی و «حزب جمهوری اسلامی» وی در آشکار و خفا به رژیم انتقاد کرده و یکبار هم بخاطر مصاحبه ای که با کانال 2 تلویزیون ایران کرد، دستگیر و مدت کوتاهی زندانی شد. از جمله کسانیکه با قطب زاده دشمنی و کینه ریشه داری داشتند، بهزاد نبوی و اسدالله لاجوردی «دادستان انقلاب مرکز» را می توان نام برد.
لازم به یادآوری است 12 نفر دیگر نیز در این ارتباط اعدام شده اند که رژیم از افشای اسامی آنان خودداری کرده است. ولی از شواهد می توان حدس زد که: حسن عباسی (داماد آیت الله شریعتمداری)، مهدی مهدوی (روحانی)، عبدالرضا حجازی (روحانی)، و مناقبی (روحانی) جز اعدام شدگان باشند.
مدافعات سانسور شده صادق قطب زاده
قطب زاده در دادگاه، ضمن دفاع از خود، پرده از چهره خمینی برداشت و نقش او را در گروگانگیری و بازیهای سیاسی این «برصیصا»ی عابد را برملا ساخت.
او نقش حزب جمهوری ملاتاریا و رژیم اختناق را در سوق شرایط بسوی آنچه، نزدیک ترین دوست خمینی را وادار کرد تا کمر به قتلش بندد، برشمرد. طبیعی است که رژیم لرزان خمینی که آنقدر به خود اعتماد ندارد تا بتواند از جان قطب زاده لااقل بپاس 30 سال مبارزه اش بگذرد، حتمآ یارای آنرا هم ندارد که انتقادات شدید «صادق» و حرفهای او که از یک تجربه تلخ سخن می گفت به گوش مردم برسد. از این جهت دادگاه قطب زاده با برقراری سانسور شدید ولی با حفظ ظاهر در جراید ایران برگزار گردید.
رژیم بداند که هیچگاه سانسور نمی تواند ابدی گردد و هر چقدر دیوار سانسور ضخیم و نفوذ ناپذیر باشد، نمی تواند از نفوذ حقیقت بخارج جلوگیری کند، بامید اینکه در آینده از چند و چون دفاعیات واقعی قطب زاده با خبر شویم- بپاس پایمردی او و برای جبران حق بیانی که از او سلب شده است، سرمقاله این شماره را به آن قسمت از سئوال و جوابهای دادگاه که روزنامه کیهان به بهانه «حفظ مسائل اخلاقی» که در شان روزنامه نیست، سانسور کرده بود، اختصاص می دهیم، با اذعان باینکه این تازه تمام حقیقت نیست، ولی ما را پاسداری «حقیقت» و «آزادی بیان» بدرج همان قسمت از حقیقت ولو بسیار اندک هم که باشد وظیفه مند می کند:
حاکم شرع: شما که می گوئید نظام جمهوری اسلامی در جایش باقی میماند، بعد از مرگ شما چه چیزی از نظام جمهوری اسلامی باقی میماند؟
قطب زاده: اصل قانون اساسی اش، البته با تغییری که در قانون اساسی میدادیم.
حاکم شرع: شما می خواستید قانون اساسی را نیز عوض کنید؟
قطب زاده: ما صحبت از قانون اساسی نکردیم و طبعآ این موضوع بحث نمیشد.
حاکم شرع: اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه است؟
قطب زاده: ما هیچ مبنای اینطوری نداریم.
حاکم شرع: یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی بر محور ولایت فقیه است؟
قطب زاده: قانون اساسی یک سری مواد دارد که یکی از آن مواد این است که حق ندارد تلفن شخصی کسی را کنترل کنند و خود شما این مسئله را نقض کردید.
حاکم شرع: شما می خواستید در قانون اساسی جدیدتان مسئله ولایت فقیه باشد یا خیر؟
قطب زاده: ما اصلآ فکرش را نکرده بودیم و صحبتی هم از قانون اساسی نبود.
حاکم شرع: شما می گوئید حرکت بر علیه افراد بوده است یعنی کودتائی و حرکت نظامی بوده بر علیه افراد این مملکت. و لیکن ما میخواستیم نظام جمهوری اسلامی ایران باقی بماند؟
قطب زاده: همه اش باقی میماند. یعنی جمهوری اسلامی باقی میماند ولی نحوه اجرای آن تغییر میکرد.
حاکم شرع: اگر همه اش باقی میماند، پس به ما بگوئید فرماندهی کل قوا که در قانون اساسی با ولایت فقیه است، آیا این باقی میماند؟
قطب زاده: تا آن موقع که تغییر میکرد، بله.
حاکم شرع: شما یک حرکت نظامی میکردید علیه فرمانده کل قوا. آیا باز هم فرمانده کل قوا باقی میماند؟
قطب زاده: تا زمانی که تکلیف فرمانده کل قوا روشن میشد باقی میماند.
حاکم شرع: چه جور تکلیف فرمانده کل قوا را روشن میکردید؟ آیا با گلوله؟
قطب زاده: نخیر با استدلال تکلیفش را روشن میکردیم.
حاکم شرع: با استدلال؟ کدام استدلال؟ شما میتوانستید تشریف ببرید آنجا استدلالتان را به ایشان بگوئید.
قطب زاده: نه متاسفانه اینطور نمی شد. چون ما در این زمینه تجربیاتی کرده بودیم.
حاکم شرع: یعنی با گفتن نمیشد؟ حتمآ باید با یک حرکت نظامی باشد؟
قطب زاده: نه باید اسناد و مدارک از آن جاهایی که هست گیر آورد و به ایشان نشان داد، که وضع را که آن طور تصور میکنند، آن طور نیست.
حاکم شرع: بعد از جریان شما، فرمانده کل قوا میماند یا نه؟
قطب زاده: فرمانده کل قوا باقی می ماند.
حاکم شرع: دستگاه قضائی کشور هم باقی میماند؟
قطب زاده: بله دستگاه قضائی کشور هم باقی میماند. اگر شما میخواهید اینطور تصور کنید که بعد از حرکت، هم قانون اساسی و هم دستگاه قضائی و جاهای دیگر به همان صورت باقی بماند، پس ما دیوانه بودیم که این کار را انجام بدهیم. نه عزیزم، نه جانم، اینطور نبود. افراد باید دقیقآ تغییر میکردند. من فقط و فقط کسی را که استثنا کرده بودم، شخص امام بود. ولی در مورد بقیه افراد، معلوم بود که تغییر میکردند.
حاکم شرع: شما آخر نگفتید از نظام جمهوری اسلامی چه چیزش باقی میماند؟
قطب زاده: قانون اساسی اش و رهبری آن هم باقی میماند.
حاکم شرع: اگر : قانون اساسی اش باقی میماند، آیا طبق قانون اساسی، این، احتیاج به یک حرکت نظامی داشت؟
قطب زاده: متاسفانه اینطور نیست. موارد قانون اساسی از دو سال و نیم به این طرف همه اش بطور کلی نقض شده و کسی نمی تواند نفس بکشد.
حاکم شرع: شما قانون اساسی را قبول دارید یا نه؟
قطب زاده: معلوم است که قانون اساسی را قبول دارم. ولی شرایط اجرای آن را قبول ندارم.
حاکم شرع: اگر شما قانون اساسی را قبول دارید آیا قانون اساسی به شما اجازه میداد که شما این حرکت نظامی را انجام دهید؟
قطب زاده: من قانون اساسی را یک قرارداد میدانم بین مردم و اصحاب آنها که دو طرف قضیه ملزم به اجرای آن قرارداد هستند. فردی نقض میکند، دستگاه حکومتی به او میگوید تو نقض قرارداد بین من و خودت را کردی و باید مجازات بشوی. و اگر حکومت، خودش موارد قانون اساسی را نقض کند، آن موقع باید چه کار کرد؟ در آن موقع طبیعتآ اگر قدرت و زور باشد، میگویند: کردیم که کردیم و چشمتان چهارتا باشد، باید گوش کنید ولی عده دیگری بلند میشوند و میگویند: این دفعه تو بودی که قانون را نقض کردی، پس بنابر این من جلوی تو را میگیرم و متاسفانه نقض اصلی توسط کارگزاران انجام شده است. و آنها هستند که باید جواب بدهند که وضع چرا اینطور شده؟
حاکم شرع: شما بلاخره سئوال ما را جواب ندادید که آیا قانون اساسی را قبول دارید یا نه؟
قطب زاده: من تعجب می کنم، من تا کنون 5 بار به این سئوال جواب دادم. و گفتم قبول دارم.
حاکم شرع: شما که قانون اساسی را قبول دارید آیا قانون اساسی بشما اجازه میدهد که در ایران کودتا کنید؟
قطب زاده: من گفتم قانون اساسی یک قرارداد است بین آحاد ملت و کارگزاران دولت.
حاکم شرع: آن قرارداد بشما چنین اجازه ای میدهد؟
قطب زاده: نه به من چنین اجازه ای نداده است و همچنین به کارگزاران دولت هم اجازه ای نداده است.
حاکم شرع: آیا قانون اساسی به شما اجازه داده است که کودتا کنید؟
قطب زاده: نخیر قانون اساسی، به کسی چنین اجازه ای نداده است.
حاکم شرع: شما عملآ کاری کردید که قانون اساسی را قبول ندارید؟
قطب زاده: عکس العمل در مقابل عمل است حتی بعد از انقلاب، قانون اساسی منهای مسئله سلطنتش با ایجاد یک شورای انقلاب، تمام موارد دیگرش اعمال شده تا قانون اساسی جدید بوجود آمد.
حاکم شرع: آیا شما صلاحیت این کار را در خود میدیدید؟
قطب زاده: هیچکس به تنهایی صلاحیت ندارد. من رهبر اجرائی بودم و در مسائل فکری و فقهی به افراد صلاحیتدار مراجعه میکردم و قصد بیشتر از 2 ماه ماندن برسر کار را هم نداشتم. بلکه قصد داشتم حکومت را بدست افراد صلاحیتدار بدهم.
حاکم شرع: شما خود را صالح برای این کار میدانید؟
قطب زاده: برای اقدام بله.
حاکم شرع: شما از نظر اخلاقی و مذهبی آیا صلاحیت کاری را داشتید که به قول خودتان امام نتوانسته است موفق بشود؟
قطب زاده: مرا دارید بجائی میکشانید که بگویم هیچکس صلاحیت آنرا ندارد. زیرا هیچکس معصوم نیست و ما 14 معصوم بیشتر نداشتیم.