در گرامی داشت 8 مارس روز جهانی زن
مختار شلالوند
تبعيضات تحقيرکنندهي جنس زن نه ناشي از ارادهي خداوند است، نه حاصل يک نظام طبيعي،
ونه مبتني بر زيست شناسي، بلکه نتيجه نظام اجتماعي تبعيض آميز ورفتار اجتماعي نا عادلانه با زنان است.
وجدان بيدار جامعه بشري به همراه زنان از تبعيض جنسي به مثابه يکي از نا عادلانه ترين شيوهها
جهت فرو دست نشان دادن بيش از نيمي از جمعيت جهان، رنج مي برد.
کتاب "پيکار با تبعيض جنسي" به تقاضاي يونسکو، نهاد علمي، فرهنگي،آموزشي سازمان ملل و با هدف هشدار به افکار عمومي جهان نسبت به مسئله تبعيض جنسي در کتاب هاي درسي و کتاب هاي کودکان، و نيز پيکار با آن، به رشته تحرير در آمده است. سخن کتاب با جوانان، بزرگ سالان، پدران، مادران، معلمان، مربيان، نويسندگان، تصويرگران، ناشران، رسانه هاي گروهي و همه کساني است که امروز و فردائي بهتر وعالم وآدمي ديگر، به دور از تبعيض و ستم را خواستارند.
شهيد محمد حعفر پوينده- (1) ترجمه اين کتاب را به دخترش، "نازنين و تمام هنر جويان هنرستان موسيقي دختران که با خوش درخشيدن در عرصه والاي هنر، گوشه اي از توانائي هاي پايان نا پذير دختران ديار ما را زيبا و گيرا به تصوير مي کشند" تقديم نموده است. انتخاب کتاب پيکار با تبعيض جنسي براي بر گرداندن به زبان فارسي توسط پوينده، خود گوياي اهميت مطالب و محتواي آن براي همه فارسي زبانان و بويژه براي مردم و جامعه ايران است. مردمي که در حاکميت استبدادي و ارتجاعي آخوندها ،خود موضوع تبعيض جنسياند و روزمره بي عدالتي و نا روائيهاي مضاعفي را از بابت اعمال تبعيضات جنسي متحمل ميشوند .
دکتر آندره ميشل، پژوهشگر نامدار فرانسوي ، بررسيهائي را در زمينه شناخت تبعيض جنسي در کليه کتابهاي کودکان، بويژه کتب درسي در قارهها و کشورهاي مختلف دنيا به عمل آورده و رهنمودهاي ارزندهاي نيزدرراستاي مبارزه ورفع تبعيض جنسي يعني موقعيت فرو دست زنان که به خصوص با تکيه بر کليشهها و پيش داوريهاي تبعيض آميزحفظ شده واستمرارمي يابد ارائه نموده است.
تبعيض جنسي، يعني رفتار، پيشداوريها وايدئولوژيهائي که زنان را فرو دست و کم ارزشتر از مردان ميداند، هنوز در رديف بدترين مصيبتهائي هستند که مايه درد ورنج ومحروميت بشر ميباشد. اين مصيبت، جهاني است و مقابله با آن، پيکاري جهاني را طلب مي کند.
در مقدمه کتاب آمده است :عبارت تبعيض جنسي ابداع شده تا نشان دهد که تفاوتهاي تحقير کنندهي جنس زن، نه ناشي از ارادهي خداوند، نه حاصل يک نظم طبيعي و نه مبتني بر زيست شناسي است، بلکه نتيجه رفتاراجتماعي نا عادلانه با زنان است. چنين رفتار غيره عادلانهاي از اين پس بايستي کنار گذاشته شود و موقعيت شايستهي زنان جايگزين آن گردد.
تبعيض جنسي در کنار تبعيض طبقاتي و نژادي ضلع سوم مثلث تبعيض ها و نا برابري هائي را مي سازد که از دير باز در چهار گوشه جهان مايع رنج و عذاب و محرو ميت نوع بشر بوده است.
بخش اول کتاب به تعريف و تشريح"کليشه"هاي تبعيض جنسي در کتب درسي و جامعه پرداخته و ضمن تاکيد بر اين که تبعيض جنسي تکريم يک جنس و تحقير جنس ديگر را در بر دارد، مي نويسد : کليشه، نظري است که بدون هيچ تغييري تکرارو باز توليد ميشود، در تشخيص خصوصيات و تفاوت هاي فردي آدمها عاجز است و با تعميم نا بجا و افراطي همراه خواهد بود.
لذا کليشه هاي تبعيض جنسي که به خوار شمردن زنان و دختران ميپردازند، پديدهاي مخرب است که تحريف واقعيت را در پي دارد . نقش مخرب کليشههاي تبعيض جنسي وشيوههاي رسوخ و نيروي القاء آنها در کتابهاي درسي ، در جامعه، در دنياي سياست و در رسانه هاي گروهي بسيار جدي است: داوري هائي که مردان را چنان معرفي ميکند که گوئي در برابر زن و فرزندان، هميشه نقش رئيس را دارند، کليشهاي مبتني بر تبعيض جنسي. اين نظر که پرخاشگري را ويژهي مردان و سر به زير بودن را ويژهي زنان ميداند و نقش تربيت را در زندگي پسرها و دخترها نا ديده ميگيرد، يک کليشه تبعيض جنسي است. قطعاً شما به کرات ديده يا شنيده ايد که پدر و مادري به پسرشان گفته اند" گريه نکن مگر تو دختري"!
خانم آندره ميشل مي نويسد: رايج ترين نمونهي نابرابري جنسي در کتابهاي درسي، درادبيات کودکان و در رسانههاي جمعي اين است که فقط نقش عاطفي، مادرانه وخانوادگي دختران ترسيم و ستوده ميشود. اين امر موجب ميگردد که راه تمام ديگر نقش هاي اجتماعي، حرفه اي وسياسي بر دختران مسدود شود. حال آن که پسر ها با الگوهاي هويت يابي بسيارمتنوعي روبرو هستند ونقش خانوادگيشان عاملي جزئي و بي اهميت به حساب ميآيد.
هدف کليشه هاي تبعيض جنسي، تقويت و توجيه وابستگي، فرو دستي ونا برابري موقعيت زنان در جامعه ميباشد. واقعيت اين است که در تمام جوامع معاصر، هنوز مردان قدرت وسلطه خود را بر زنان در سطح خانواده، دراقتصاد، در سياست، در دين و در فرهنگ اعمال ميکنند. سازمان ملل، موقعيت فرو دست زنان در سطح جهاني را به اين صورت خلاصه کرده است :
زنان 50 در صد جمعيت جهان را تشکيل داده و 66 درصد از کل ساعات کار را انجام ميدهند (کار بامزد و بي مزد) با اين وضع فقط 33 در صد از نيروي کار مزد گرفته به آنان تعلق ميگيرد. زيرا مردان غالب کارهاي با مزد را به خود اختصاص ميدهند.
زنان، اقليتي نا چيز از مسئولان بلند پايه سياسي را در سطح ملي يا بين المللي تشکيل ميدهند.
زنان، فقط 10 در صد ازکل درآمد جهاني را دريافت ميکنند و صاحب کمتر از يک درصد از املاک جهاني هستند.(2)
کتاب، در شيوههاي رسوخ کليشههاي تبعيض جنسي بويژه از رهگذر کتابهاي درسي، خاطر نشان ميکند: در مجموعهاي بنام "گزيده متون" که براي کودکان در چين منتشر ميشود و بسيار پرطرفدار است، دو سوم ازداستانهائي که درسال 81 به چاپ رسيده قهرمان اصلي اشان، پسر بچهها هستند.
در فرانسه، کليشههاي تبعيض جنسي در کتابهاي کودکان در تمام گروه هاي سني از نوزادي تا بلوغ ديده ميشود. کتاب هاي مصور براي کودکاني که هنوز راه رفتن، سخن گفتن، خواندن ونوشتن نميدانند، انباشته از تصويرهاي تبعيض جنسي است. کليشه هائي که کودک را وا مي دارند تا به جنس ديگر صفتها، امتيازها يا کم بودهاي سنتي را نسبت دهند. هر چه کودک کوچکتر باشد کمتر ميتواهد در برابرهجوم کليشه ايستادگي کند.
تحقيق در باره کشور پرو نشان ميدهد که در متنها و تصاوير کتاب هاي درسي در تمام سطوح آموزش ابتدائي، غلبه و تقدم با مردان و پسران است. در متنها 78 درصد ارجاعات به مردان و پسران است و 22 در صد به زنان و دختران. در تصويرها اين نسبت 75 در صد به 25 درصد است. در کتابهاي دبستاني دنياي کار اساساً متعلق به مردان است. از 104 شغل شمارشده، فقط 8 شغل مختص زنان است.
در امريکا، پيرامون پيامد کليشههاي تبعيض آميز که مدرسه و جامعه در مغز شاگردان فرو ميکنند بررسيهاي بسيار ژرفي صورت گرفته است. در اين بررسيها بويژه به نقش مدرسه در شکل گيري احساس حقارت در ميان دختران تاکيد شده است.
خانم ميشل در ادامهي تبعيض جنسي، کاربرد زبان، واژگان، دستور زبان، ضرب المثلها و کنايات را بررسي کرده و به اصطلاحي بنام " نيمه پسر" يا "نميه مرد" اشاره ميکند. اين اصطلاح براي دختري به کار ميرود که مثلاً به خود اجازه داده از درختي بالا برود، فوتبال بازي کند يا لباسش را کثيف کند! گفتني است که اصطلاح "نيمه مرد" در زبان فارسي نيز با کار کرد تبعيض جنسي وجود دارد. شاعري بنام اسدي مي گويد "زن، ارچه دلير است وبا زور است، همان نيمهِ مرد است هرچون که هست".
کودکان، طرفداري از تبعيض جنسي را نه تنها از کتاب هاي درسي و غيره درسي بلکه از سلسل مراتب نظام آموزشي مي آموزند. در فرانسه درسال 7 6، قريب 68 در صد آموزگاران زن بودند وفقط 43 درصد مديران را تشکيل ميدادند. در انگلستان و ايتاليا و ايرلند نيز آمار از همين قرار است. در فرانسه ، در بهترين حالت، کتبهاي درسي، باز تاب ايدئولوژي مسلط وتجسم تبعيض جنسي حاکم بر محيط هستند. چالب اين است که در پرو معلمان از اين مي ترسند که رد نقشهاي سنتي زن ومرد، ارزشهاي اخلاقي را متزلزل سازد، ارزش هائي که درنظر آنان به بر داشت سنتي از خانواده و زن به عنوان "اساس کانون خانوادگي" وابستهاند.
دنياي سياست و رسانه هاي گروهي نيز حامل نا برابريهاي جنسي هستند. در چهار گوشه جهان در تمام کشورها، تصاويري که رسانه ها از مردان و زنان ارائه ميدهند، بر کليشه هاي تبعيض آميز بنا شده است. مردان همه جا در دولت، درمجلس، درسازمانهاي بين المللي، در جلو صحنه قراردارند اما زنان يا غايباند يا نقش فرعي به عهده دارند.
خانواده - اعم از اين که به کشوري توسعه يافته يا رو به توسعه تعلق داشته باشد - مهم ترين عامل انتقال تبعيض جنسي است. در تمام کشورها کارهاي خانگي زنان بيش از مردان است. کار مرد ارزش دارد چون که پول ساز است. اما کار خانگي مادر با وجودي که آسايش همسر و فرزندان را تامين ميکند بي ارزش است. تقسيم کاري که کودک بين پدر و مادر خود مشاهده ميکند، در شکل گيري هويت پسرانه يا دخترانهي او نقش اساسي دارد.
در بازار کار نيز کارها و مشاغل به صورت زنانه و مردانه تقسيم شده و به کارهاي مشابه زنان و مردان مزد برابر تغلق نمي گيرد.
بخش دوم کتاب، عمدتاً به ارائه رهنمودهائي در زمينهي پاک سازي کتابهاي کودکان از کليشههاي تبعيض جنسي اختصاص يافته است. اين رهنمودها عبارتند از: تهيه و توليد کتابهاي کودکان و کتابهاي درسي تبعيض ستيز، تقسيم عادلانه اشخاص مونث و مذکر در اين کتابها، تقسيم عادلانهي نقشهاي متفاوت زنان و مردان در خانه، در زندگي درسي، در زندگي شغلي، درنقشهاي اجتماعي وسياسي، تقسيم عادلانهي ويژه گيهاي مثبت و منفي ميان هر دو جنس، پرهيز از تبعيض جنسي در دستور زبان و واژگان و نيز اقدامات ضروري جهت پاک سازي نظام آموزشي، وزارت خانهها، مدارس، رسانه هاي گروهي، افکار عمومي و ... از تبعيض جنسي.
بخش دوم کتاب با اين نتيجه گيري به پايان ميرسد: پاک سازي کتابهاي درسي از کليشههاي تبعيض آميز ضروري است، اما تا دگر گونيهائي درديگر مطالب ومواد آموزشي صورت نگيرد، تا معلمان در نيابند که رفتار آنان با پسران و دختران نا درست و تبعيض آميز است، تا زنان بيشتري در مقامهاي رياست و مديريت نباشند، تا ساختارهاي مدرسه که امکان واميد متفاوت براي دختران و پسران به وجود مي آورند از اساس دگرگون نشود، صرف زدودن کليشههاي تبعيض آميز از کتابهاي درسي، کافي نيست. دگرگونيهائي از اين قبيل در دانشگاهها و دانش سراهاي تربيت معلم و به خصوص در رسانههاي گروهي نيز ضروري است.
دکتر آندره ميشل در بخش پاياني کتاب با تاکيد بر اين حقيقت که فعاليت بر ضد تبعيض جنسي بايستي مجموعه پيکره جامعه را در بر بگيرد مينويسد " بايد هر فردي آگاهي بيابد که خود ميتواند عاملي براي دگر گوني باشد. هر فرد بايد در يابد که خودش چه بسا نا خود آگاه ، با رفتارخود همهي انواع پيش داوريهاي تبعيض آميز را منتقل نمايد. در نتيجه هر کس پيش از متقاعد کردن ديگران به ضرورت محو کليشههاي تبعيض آميز، بايد در وحلهي نخست، کنار گذاشتن پيش داوريها و رفتار تبعيض آميز را از خود شروع کند."
در صورت امکان، مطالعهي کتاب ارزشمند "پيکار با تبعيض جنسي" را به همه گان توصيه مي کنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - محمد جعفر پوينده در 17 خرداد 1333 در يزد به دنيا آمد. پس از پايان تحصيلات متوسطه در شمار نفرات اول آزمون دانشگاه تهران در رشته حقوق قضائي پذيرفته شد و همگام با تحصيل، در مبارزات دانشجوئي عليه رژيم شاه فعالانه شرکت جست. بعد از اخذ ليسانس حقوق در سال 1353 براي ادامهي تحصيل در رشتهي جامعه شناسي به دانشگاه سوربن فرانسه رفت و در سال 1356 به دريافت فوق ليسانس نايل گرديد. در شهريور سال 57 در آستانه سرنگوني رژيم شاه به ايران باز گشت. وي ترجمه از فراسه را از بيست وپنج سالگي با آثار ادبي آغاز کرد و سپس به سوي جامعه شناسي ادبيات کشيده شد. مهمترين ويژگي پوينده در زمينهي ترجمه، پرکاري، سخت کوشي وخستگي ناپذيري او بود. به طوري که در فاصلهاي حدود ده سال، بيست وهفت کتاب به فارسي ترجمه کرد . کاري که در نوع خود کم نظير است.
پوينده، اين سخت کوشي و خستگي ناپذيري را در زمينهي فعاليت صنفي اهل قلم نيز داشت واز طرفداران پي گير تشکيل کانون نويسندگان ايران بود. به حق بايد او را از بنيان گزاران دوره سوم فعاليت اين کانون به شمار آورد. وي در تدوين، انتشارو دفاع از "متن 134 نويسنده" نقشي چشم گير داشت. اما بيش از همه، او به گونهاي پي گير، سرسختانه و اصولي از آزادي بي قيد وشرط بيان ، دفاع مي کرد. پوينده مي گفت، بدا به حال حکومتي که ملتاش با اختناق و سانسور از انحراف و فساد محفوظ بماند."
پوينده در بعد از ظهرچهارشنبه 18 آذر ماه 77 در خيابان ايرانشهر، توسط مزدوران جنايتکارآخوندهاي حاکم بر ميهنمان ربوده شد وجسد خفه شدهاش را در روستاي بادامک شهريار انداختند. بانک بلند آزادي خواهي پوينده، اين شهيد آزادهي قلم، همواره و بويژه در آثار او زنده و پر طنين خواهد بود.
2 – در ميهن خودمان ايران نيز به موجب تازه ترين آمار اگر نو زادان دختررا حساب کنيم 5/29 ميليون زن وجود دارد، در حالي که تنها حدود 600 هزار نفر زنان شاغل هستند. 40 در صد مواد غذائي را بانوان توليد مي کنند و اين در حالي است که زنان ودختران بيش از ديگران در معرض سوء استفاده تغذيه قراردارند.