۱۳۹۲ فروردین ۱۶, جمعه


نیمه شب نوشته ها – 52 – بهروز سورن: خانه تکانی عید را فراموش کردیم؟


خانه تکانی عید رسم و سنتی است والا برای نوباوری و نواندازی و نوسازی. هر آنچه کهنه است یا دور ریخته می شود و یا گرد دیرینه زمان از او ستانده می شود.این فرهنگ تنها مختص به ایرانیان نیست. اغلب ملل در مناسبت های فرهنگی سنتی و یا گاها مذهبی خود ایامی را به گردگیری و نوسازی اختصاص میدهند و آنرا از دیرباز پاس میدارند. نیروی نهفته در این رسم و آئین چنان قوی است که میتوان بسهولت آنرا به عرصه های مختلف زندگی و از جمله سیاست بسط داد. بسیار مقالات سیاسی که با عنوان خانه تکانی کنیم تا کنون منتشر شده است و گفتمانش عرصه های متنوع سیاسی تشکیلاتی بوده اند.
هم از اینرو این نوشتار هم به زوایائی از مبارزه سیاسی نظر داشته و خواهان تغییر است. تغییری که میتواند جامه زنگ زده تشکل های سنتی را از پیکر آنها بزداید و مختصاتی نوین و تازه را به آنها اهدا کند. کرختی, جمود بودن و خمود و عدم راهیابی برای پاسخگوئی به نیازها و مطالبات جامعه سیاسی و وقایع مربوطه گویای موجودیت و حفظ سنت های دیرینه آنها بوده است و آنچه میتواند خانه تکانی معنا شود در همین ارتباط قرار می گیرد.
چنانچه به تاریخچه بخش اعظم تشکلهای سنتی  بنگریم بندرت شاهد تکان بوده ایم. انشعاب ها نیز نه از زاویه تلاطم های خانه تکانی که اغلب از زوایای مکانیسم های داخلی و تشکیلاتی صورت گرفته است. اختلافات نظری در انشعاب ها بندرت برگ اصلی مباحثات و جدائی ها بوده است. به کارکرد و جهت گیری های سیاسی بخش های منشعب اگر با دقت نگاه کنیم تفاوت چندانی نخواهیم دید.
 موضوع,  جداسری ها صفبندی های درونی آنها بوده است که در زبان منتقدین گروه بندی ها , صفبندی ها, تیم بندی ها و فرقه سری های درون آنها بوده است. آنچیز که در این اثنا فراموش میشود. خانه تکانی در معنی و مفهوم نو نگری ها, طرح های نو و خروج از خمود و جمود سیاسی است.
طیف سرنگونی طلبان  را میتوان در جرگه بی توجهان به خانه تکانی های نوبه ای بشمار آورد. اما خوشبختانه در سال گذشته استثنائی را شاهد بوده ایم. بخش غالب چپ سرنگون طلب که تقریبا بیست و چند سازمان و نهاد هستند در یک خانه تکانی جمعی شرکت جستند و بنابر گزارشات و نقل قول ها گامهائی جدی برای آغاز اقدامات مشترک سیاسی برداشته اند.
امید که این روند مثبت و سازنده و تکان دهنده! با موفقیت ادامه یابد. اما این همه قضایا نیست. گفته میشود که بخش اندکی از این طیف گسترده بدلائلی در تلاش است تا مجموعه مصمم این اتحاد را از ریل خارج کند. هر چند ممکن است استدلالی نیز در پشت آن نهفته باشد اما هیچ استدلالی در دفاع از روند درازمدت بی عملی و خمودگی سازمانهای تاکنونی سنتی مقبول نخواهد افتاد.
هم از اینرو میتوان گفت که دو نظر موجودند. نظر اول در دفاع از گذشته است و دیگری در رد آن و نگاه به آینده و واقعیات حضور چپ در صحنه سیاسی بعنوان یک نیروی مقتدر و اثر گذار. نیروهای منفرد چپ که تعلقات تشکیلاتی ندارند و تا کنون از صحنه این مباحثات دور نگه داشته شده اند اما وظایفی سنگین خواهند داشت. وظایفی که دوره های تاریخی به آنها یادآوری خواهد کرد. از جمله این دوره ها امروز است که با دخالت و اثرگذاری بر نزدیکی این نیروها با فرقه گرائی های معمول و اشتراک گریزان این طیف گسترده مرزبندی نموده و آرزویی دیرینه برا قدرت یابی چپ را عینیت ببخشند.
امروز دفاع از این مجموعه که سرمایه چپ کشورمان و به تبع آن دفاع از دمکراسی و برابری خواهی است, دفاع از حقانیت مبارزات رادیکال جاری در کشورمان میباشد.
سالها نقد کردیم و ناله که چرا چپ پراکنده فکری به حال خود نمیکند؟ تا کی در پشت دیوارهای سازمانی خود پنهان میشوند تا آسیبی نبینند. چگونه همسایه های خود را نمی بینند؟ تا کی رهبران, رهبران می مانند و مو هم لای درزشان نمی رود؟ و ... امروز اما با توجه به تلاشهای صورت گرفته و به هر دلیلی نمیتوان نقد را به همان شیوه سابق روان داشت. نقادان هم میباستی خانه تکانی کنند و نوع نقد خویش را با حقایق کنونی هم ساز سازند. حمایت فعالین جنبش و بویژه فعالین مستقل و منفرد چپ قطعا میتواند این روند را تسریع نماید.
به امید روزهای بهتر برای همه تشکل ها و نهادهای دخیل در این امر خیر سیاسی

شأ ن مقام معظم رهبری!! ازدهان يک مزدور


یکی از مَزایایِ حجابِ اسلامی: سکسِ بی دَردسَرِ وَزیر عُلوم دَر آسانسور! ۲۰۲

- سکسِ وزیر عُلوم با رییس موزه ملی ایران در آسانسور:

چندی پیش فیلمی بَر روی اینترنت قرار گرفت که دَر آن کامران دانشجو، وزیر علوم حکومت اسلامی را در حالِ بغل کردن، لَمس نمودن و بوسیدن خانم آزاده اردکانی که رییس موزه ملی ایران است، نشان می دهد؛ این فیلم به صورت مخفیانه و از طریق دوربین های نصب شده در آسانسورِ ساختمان کارگزینی وزارتِ علوم ضبط و منتشر شده است.
اینکه آیا واقعن آن مرد وزیر علوم و آن خانم رییس موزه ملی ایران است، هنوز کاملن مشخص نیست اما مسئله چیز دیگری است؛ چگونه است که در حکومت اسلامیِ امام زمانی سزایِ دوستی دختران و پسرانِ جوانِ ایرانی با یکدیگر توهین، تحقیر، زندان و شکنجه است و در هَر کوی و بَرزنی گشت های ارشادِ اسلامی دَر روابط خصوصی و انسانی شهروندان ایران زمین سَرک می کشند تا مبادا، خدایی ناکرده، فعلِ حرامی! صورت گیرد و آبروی مسلمانانِ جهان خدشه دار شود اما اداره جات و سازمان های دولتی مملکت به فاحشه خانه ها و صیغه خانه ها تبدیل شده اند؟
فرتور خانم آزاده اردکانی، رییس موزه ملی ایران که در آسانسور مشغول ایفای نقش در کنار آقای وزیر بودند را نشان می دهد! به راستی که ایشان سمبل یک بانوی کامل مسلمان هستند که با استفاده از حجاب اسلامی خواستار تطهیر ماهیت راستین خویشند.
چرا یک دختر و پسر جوان ایرانی که به یکدیگر علاقه مندند اجازه ندارند تا آزادانه در اجتماع ظاهر شده، عشق بازی کرده و به یکدیگر ابراز محبت کنند و باید تمامی کارهایِ مربوط به رابطه شان همراه با تَرس و خفقان و تاریکی باشد اما وَزیر علوم کشور یا هر فَرد مسئول دیگری با هَر پُست دولتی – سیاسی به سادگی و بدونِ کمترین تَرس و هَراسی به بوسیدن و دست مالی کردن و تجاوز به زنان و دخترانِ مجرد و متأهل زیر دستش در محل کار خود مشغول است؟

سکسِ چهره های سیاسی در آسانسور و حَریم خصوصی ایشان:

پَس از انتشار آن ویدیو عده ای اپوزوسیونِ ایرانی را که بدین مسئله پرداختند را متحجر و عقب مانده خواندند و همچون همیشه بَرخی از هم میهنان مان، کاتولیک تَر از پاپ گشتند و به دفاعِ غلط از حقوق انسانی آقای دانشجو و خانمِ اردکانی پرداختند؛ پاسخ نگارنده بدان دوستان این است که گرامیان، روابط خصوصی آن اَفراد کاملن به خودشان مربوط است اما به دو دلیل زیر، پرداختن رسانه ها بدین موضوع، نقض حریم خصوصی ایشان نیست:
یک: در مملکتی که داشتنِ هرگونه رابطه دوستانه و انسانی میان دُختر و پسر قَبل از ازدواج رَسمی شان به سبکِ محمد بن عبدالله و طبق سنت شَرم آور وی جُرم خوانده می شود و افرادی که تابو شکنی کرده و با تمامی این سَختی ها و قوانین عقب افتاده با جنس مخالف خود رابطه برقرار می کنند، با پیگرد و مجازات قانونی رو به رو می شوند؛ یک مسئول دولتی که به اصل نظام معتقد است و خود بارها و بارها روابط انسانی میان دختران و پسران را کوبیده و هرگونه ارتباطی میانِ آنان را حرام می داند، نمی تواند با خانمی در آسانسورِ اداره محل کارش، عشق بازی کند!
اینگونه افرادی (مانند آقای دانشجو) که دیگران را از انجام کارهایی مَنع می کنند اما خودشان مشغول انجامِ آن اعمالند را ریاکار خوانده و کردارِ زشت شان را به زبانِ عامیانه “جا نماز آب کشیدن” می نامند؛ دانشجو و امثالِ وی که از مدافعان طرحِ تفکیک جنسیتی دانشگاه ها بوده و خواهانِ جدایی هر چه بیشتر دختران و پسران از یکدیگر و پیچیده شدن بانوان ایرانی در میان چادرِ سیاهِ تازیان اَند اما خودشان مشغول سکس با منشی دفاتر محل کار و سایر زنان اطراف شان هستند، مصداق بارز افرادِ دو رو و ریاکار می باشند و پرداختنِ رسانه ها به ماجراهای جنسی ایشان، به هیچ وجه شکستن حریم خصوصی شان نیست.
در این ویدیو بوسیدن و دست مالی کردن خانم اردکانی توسط وزیر علوم حکومت اسلامی در آسانسور اداره محل کارشان را مشاهده می کنید.
دو: اصولن چهره های مشهور و سیاسی که شخصیت هایی عمومی هستند و مردم آنان را با رویِ چهره های شان شناسایی می کنند، زَمانی که در خیابان ها و در کنار سایر شهروندان قدم می زنند و یا هنگامی که در محل کارشان و یا یک سفر خارجی دولتی حضور دارند، چیزی به نام زندگی خصوصی ندارند؛ هَر آنچه هست به دلیل اینکه در پیشگاهِ دید مردمان جامعه است، عمومی است و جنبه خصوصی ندارد.
بَرای مثال زَمانی که رییس جمهور یک کشور در طیِ یک سخنرانی، انگشت در بینی خود می کند، با اینکه این یک عَمل شخصی است (هر چَند جلوه خوبی ندارد) اما رسانه ها بین کار خواهند پرداخت و تیتر بَرخی از روزنامه ها و مجلات خواهد شد! این در حالی است که امکان دارد رییس جمهور نام بُرده تمام وقتی که در خانه خود حضور دارد را انگشت به بینی! سَر کند و این موضوع شخصی وی است و پرداختن به آن، شکستن حریم خصوصی او می باشد.
حال کدام منطقی می پذیرد که دَست مالی و بوسیدن خانم آزاده اردکانی توسط آقایِ دانشجو در آسانسور محل کارشان، آن هَم در یک کشور اسلامی همانند ایران که هر گونه رابطه میان زَن و مَرد در صورت عدمِ ازدواج شان با یکدیگر، حَرام و غیر قانونی است! جنبه خصوصی دارد و پرداختن رسانه ها بدین مسئله، نقض حریم خصوصی افراد است؟ تَصمیم گیری با شما خواننده گرامی است.

- حجابِ اسلامی خانمِ اَردکانی سَببِ سکسِ بی دَردسَر آقای وَزیر:

همانطور که در ویدیو مشاهده کردید، خانم اَردکانی از یک حجابِ اسلامی تمام عَیار برخوردارند و از دیدِ روحانیون مسلمان و رَهبر حکومت اسلامی، وی یک بانویِ کامل و پاک مسلمان است! نخست اینکه این ویدیو خود ثابت می کند که داشتنِ حجاب اسلامی به مَعنای داشتنِ حیا و عفت و نجابت نیست! هَر زَنی دَرمانده ای که تَن به قوانین نکبت بارِ اسلامی داده و بَرایِ لقمه ای نان و یا خواسته های شَخصی دیگری همچون ثَواب بُردن! صیغه این و آن می شَود نیز چادر به سَر دارد و حجاب اسلامی را رعایت می کند!
فرتور کامران دانشجو، وزیر علوم رژیم اسلامی را نشان می دهد که اخیرن خواستارِ ممنوعیت ورود جوانان آزادی خواهی که در سال 88 در جنبش مردمی ایران شرکت داشتند، به دانشگاه ها شده بود. به راستی پاسخ این آدمک ریاکار را چه باید داد؟!
نکته دیگر اینکه این ویدیو به روشنی ثابت می کند که “حجاب مصونیت نمی آورد” و چشم های ناپاک مردمانی همچون آقای دانشجو، بانوانِ غرق در حجابی همچون خانم اردکانی را نیز از زاویه جنسی بَرانداز کرده و سَرانجام زنان محجبه اسلامی را به بستر های چرکین شان می کشند! حجاب داشتن به مَعنای شرافت و انسانیت داشتن نیست و اصولن حجاب اجباری و زشت زنان مسلمان، با آزادگی و خردگرایی رابطه عَکس دارد؛ هَر چفدر یک زَن با حجاب تَر است، وی بیشتر به اسارتِ دین دَرآمده و توان کمتری بَرای بهره بردن از خرد و منطقش دارد.
نکته آخر اینکه حجاب به شدت اسلامیِ سرکار خانم اردکانی، کام گرفتن را بَرای آقای وزیر بسیار ساده تَر کرده است؛ چرا که وَقتی اشخاصِ دیگری واردِ آسانسور می شوند، آن بانویِ مسلمان حجابش را سِفت تر می گیرد و نقابِ پاکی و عفت به صورت می زند و فکر اینکه خانمِ رییس و آقای وزیر در حال عشق بازی بوده اند، به ذهن هیچ کسی خطور نمی کند.
در یک جمله می توان گفت که حجاب اسلامی خانم رییس تَنها نقابی است که هَرزگی را به بَندگی تبدیل می کند؛ هَر زمان که وی با آقای وَزیر تنهاست نقاب بَر افتاده و وی خودش می شود و کام دل می گیرد اما به محض ورود شخص ثالثی، چادر سیاه رنگی که به سَر دارد را مُحکم بغل گرفته و خود را پاک و مطهر و نجیب نشان می دهد! این یکی از مزایایِ حجاب اسلامی است که هَر زَن بی اخلاق و پست و دون مایه ای را قدیسی آسمانی نشان می دهد!


ادامه مطلب: یکی از مَزایایِ حجابِ اسلامی: سکسِ بی دَردسَرِ وَزیر عُلوم دَر آسانسور!فضول محله | فضول محله http://www.fozoolemahaleh.com/2013/01/20/%d8%b3%da%a9%d8%b3-%da%a9%d8%a7%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4%d8%ac%d9%88-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%b3%d9%88%d8%b1#ixzz2PaCj2TeO

شورش سیاسی احزاب علیه دولت فرانسه

پنجشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۴ آپريل ۲۰۱۳

نادر عصاره

طی شب و روز گذشته، احزاب سیاسی فرانسه بخصوص حزب راست افراطی جبهه ملی و حزب راست محافظه کار یو. ام. پ.، علیه عالی ترین مقامات سیاسی فرانسه یعنی رئیس جمهور و نخست وزیر به حملات بی سابقه و دم افزونی دست زده اند. حزب راست افراطی جبهه ملی به رهبری مارین لوپن که یکی از شاه کلید های سیاست آن برای رفع مشکلات جامعه، خارجی ستیزی و اخیرا مسلمان ستیزی است، خواستار انحلال مجلس و برگزاری انتخابات مجدد پارلمان شده است. حزب یو. ام. پ.، حزب پشتیبان نیکلا سرکوزی رئیس جمهور پیشین، حزبی که یکی از دو گرایش اصلی آن در خارجی ستیزی با راست افراطی رقابت می کند، خواستار استعفای کابینه شده است. چپ های رادیکال فرانسه نظیر ژان لوک ملانشون سخنگوی حزب چپ و اولیویه بزانسونو از کادر های ان پ آ هر کدام بنحوی به موضوع وارد شده و به اعتراض و افشای دولت اقدام کردند. حتی صفوف حزب سوسیالیست فرانسه متاثر گشته و برخی از اعضا از ترک حزب سخن می گویند. برخی تحلیل گران، از اوضاع کنونی، بعنوان بزرگترین بحران دولت سوسیالیست نام می برند. «قضیه کائوزاک»، جرقه ای بود که به این انفجار سیاسی انجامیده است.

«قضیه کائوزاک»

«جرم کائوزاک»، وزیر بودجه دولت سوسیالیستی فرانسه بوده است که از حدود دو ماه پیش از این پست برکنار شده است. بر کناری او، که به در خواست رئیس جمهور بوده، وقتی برای بازپرسی احضار شد، صورت گرفت. بازپرسی از او پیش زمینه ای داشت. چهار ماه قبل، سایت «مدیا پارت»، به ریاست «ئدووی پلونل»، ژورنالیست مستقل قدیمی و ضد قدرت فرانسوی او را متهم به فساد مالی کرد. مطابق قانون فرانسه، هر فرانسوی بایست اداره مالیات را از حساب های بانکی خود در خارج از کشور مطلع کند .بنا به اطلاع این سایت، نواری محتوی سخنانی از «جرم کائوزاک» در اختیار داشته که نامبرده در ان اعتراف به داشتن حسابی در خارج از کشور می کند. کائوزاک، این ادعای سایت مدیا پارت را تکذیب می کند. او بر تکذیب خود در برابر رئیس جمهور، نخست وزیر و پارلمان و دستگاه قضایی هفته ها پافشاری کرد. طی این مدت و تا قبل از برکناری او، رئیس جمهور و نخست وزیر و دیگر مقامات دولتی فرانسه بر اساس تکذیب های او و نیز با توجه به اصل «برائت افراد از گناه مگر اثبات عکس آن»، به او ابراز اعتماد می کردند. اما، بالاخره دیروز، چهار ماه بعد از خبر مدیا پارت و دو ماه بعد از برکناری از وزارت بودجه، او به داشتن دو حساب بانکی در خارج اعتراف کرد و از «گردونه دروغ بافی» بقول خود او خارج گشت. تا ان جا که اطلاعات منتشر شده خبر می دهند، او دو حساب یکی در سوئیس و دیگری در سنگاپور داشته است که از سال ها پیش مبلغی حدود ششصد هزار یورو به آن ها واریز شده است. با این اعتراف، سه خطا به کائوزاک نسبت داده می شود : فساد مالی، رفتار غیر قانونی و دروغ. او وزیر دولتی بوده است که اقدامات خود را با رعایت اخلاق و عدالت مشروعیت می داده و می دهد. در شرایط کنونی از بحران اقتصادی که حداقل ها نیز کاهش می یابند تا صرفه جوئی شود، کاهش هایی که کائوزاک وزیر سابق بودجه مسئول انجام آن ها به ضرر جامعه فرانسه بوده است، در چنین شرایطی، فساد او توسط رئیس جمهور و نخست وزیر بعنوان خیانت و غیر قابل بخشش اعلام شد. حزب سوسیالیست نیز او را از حزب اخراج کرد. رئیس جمهور و نخست وزیر و دیگر سخنگویان دولت و حزب سوسیالیست فرانسه ضمن ابراز نارضایی و تاسف عمیق از این اتفاق، آن را اتفاقی فردی می دانند و از وجود مطبوعات آزاد، دستگاه قضایی مستقل و عدم دخالت دولت در دستگاه قضایی بنفع نزدیکان خود بعنوان یک ضامن مبارزه با فساد نام می برند. رئیس جمهورفرانسه، بدنبال این فساد و خیانت کائوزاک، اقدامات دیگری را نیز برای پیش گیری از فساد در دستگاه دولتی پیش بینی کرده است.

«خیانت کائوزاک» یا «مسئولیت رئیس جمهور و نخست وزیر فرانسه»

سخنگویان حزب راست محافظه کار کشور فرانسه از اولین لحظات پخش این خبر، «قضیه کائوزاک» را با این پرسش همراه کردند که رئیس جمهور، نخست وزیر و دیگر مقامات دولت چه اطلاعاتی در این باره داشته اند که ان ها را پنهان کرده اند؟ آنان خواستار استعفای نخست وزیر نیز شده اند.

حزب راست افراطی جبهه ملی مارین لوپن، «قضیه کائوزاک» را نشانه ای از فساد فراگیر دولتی و نمایندگان دانسته است. موضع این حزب همواره متهم کردن مقامات دولتی و پارلمان فرانسه بوده است.

جان لوک ملانشون رهبر حزب چپ اعلام می کند که نمی توان باور داشت که یک موسسه مطبوعاتی مثل مدیا پارت از قضیه کائوزاک خبر داشته باشد ولی رئیس جمهور و نخست وزیر اطلاع نداشته باشند.

برخی از ژورنالیست ها نیز در این جهت بهمراه احزاب سیاسی و نمایندگان پارلمان اپوزیسیون فعالیت می کنند. امواجی پشت سرهم در فضای سیاسی اوج می گیرند تا از «قضیه کائوزاک» بیشترین صدمه به رقیب سیاسی وارد شود.

در این مبارزه سیاسی که بدون تردید رقابت صرف میان رفبا، قاعده بازی را کوته بینانه و یا بیرحمانه می نمایاند، سخنانی نیز شنیده می شود که جامعه را به برخورد عقلانی و فاصله گرفتن از برخورد واکنشی و عاطفی فرا می خوانند.

یک تحلیل گر سیاسی، تبدیل «قضیه کائوزاک» به قضیه ای علیه رئیس جمهور هولوند و دولت او را، در دراز مدت به نفع حزبی می داند که می خواهد بدبینی و بی اعتمادی را به نیروهای سیاسی جامعه دامن زند. این حزب راست افراطی جبهه ملی است.

از ژورنالیست مشهور کانال دو تلویزیون فرانسه داوید پیوجاداس می توان دریافت که بدون تردید فساد کائوزاک در نتیجه فعالیت مدیا پارت افشا شد و این اعتماد به مدیا پارت و دیگر مطبوعات مستقل را تقویت می کند. اما او از انحراف دیگری خبر و با ان برخورد می کند. انتقاد ئدووی پلونل رئیس مدیا پارت به فرانسوا هولوند این است که او در فاصله اعلام این سایت تا برکناری کائوزاک دو ماه طول داده است. خبرنگار به او یاد اوری می کند که اگر زودتر او کائوزاک را برکنار می کرد، احترام به «اصل برائث افراد از گناه مگر اثبات عکس آن» چه می شود. پلونل با اصرار مجدد می گوید که ما در باره مدارک خود به رئیس جمهور خبر دادیم ولی او بود که اقدام نکرد. این روزنامه نگار با سماجت، توجه نمی کند که خود را جای قوه قضایی می گذارد و از دولت نیز می خواهد که بر مبنای اطلاعات ژورنالیست تصمیم به این یا آن اقدام بگیرد.

وقتی به قوه اجرایی ایراد می گیرند که چگونه یک سایت مطبوعاتی می تواند اطلاعات داشته باشد ولی دولت نمی تواند، نماینده ای از پارلمان پاسخ می دهد که از دولت انجام اموری که به قوه قضایی مربوط است در خواست می شود در حالی که این قوا باید از هم جدا بمانند و وظیفه دولت این است که امکانات لازم را از قوه قضایی دریغ نکند تا کار آن دستگاه آزادانه انجام شود.

آشوب سیاسی احزاب علیه دولت فرانسه در این مورد چندی دیگر به پایان می رسد. بدلایل مختلف از جمله بحران اقتصادی و شکاف های درونی حزب سوسیالیست فرانسه، مبارزه دولت فرانسه با نیروهای راست در شرایطی نا مساعد برای دولت انجام می گیرد. این نبرد سیاسی آثار کوتاه مدت و دراز مدتی خواهد داشت چه بسا به نفع راست و راست افراطی. اما این قطعی است که دموکراسی فرانسه با مطبوعات آزاد و قوه قضایی مستقل در این مورد ظرفیت های خود را در مبارزه علیه فساد بنحو درخشانی به نمایش گذاشت.

چهارشنبه ۱۴ فروردين ۱٣۹۲ - ٣ آوريل ۲۰۱٣

'خلیج فارس' در اسناد تاریخی مصر +عکس
با اینکه گفته می‌شود جمال عبدالناصر کسی بود که در اعتراض به حمایت محمد رضا پهلوی از رژیم صهیونیستی برای اولین بار نام مجعولی برای خلیج فارس به کار برد اما واقعیت حکایت از موضوع دیگری دارد.
به گزارش فارس، جمال عبدالناصر بارها از نام تاریخی خلیج فارس در اظهارات و نوشته‌های خود استفاده می‌کرد و اسناد تاریخی بر این موضوع گواهی می‌دهد. مصری‌ها به عنوان یک کشور دارای فرهنگ و تمدن قدیمی فهم این موضوع را داشتند که بازی با اسامی قدیمی و تاریخی، بازی بچه گانه‌ای است که کشورهای با سابقه از آن ضرر خواهند کرد. به همین علت مصری‌ها صرف نظر از اقدامات سیاسی که گاه برای اعمال فشار در صحنه سیاسی از آن سود می‌بردند، در صحنه عملی همواره نام صحیح و کامل خلیج فارس را به کار می‌بردند.
نمونه این نگرش صحیح را به نام واقعی خلیج فارس در مراجعه به نقشه های تاریخی که در مصر به چاپ رسیده، می‌توان مشاهده کرد. در اسناد و نقشه‌هایی که در مرکز نقشه برداری مصر به چاپ رسیده است ( مربوط به سال 1908) از نام صحیح خلیج فارس استفاده شده که هم اکنون در مراکز رسمی مصر، قابل دستیابی است.
موضوع مهم دیگر، وجود خیابانی به نام خلیج فارس در قاهره است. این خیابان که در نزدیکی خیابان‌های ایران، تهران و مصدق قرار دارد و کمی دورتر، خیابانی به نام قمبیز (معرب شده کمبوجیه و کامبیز) ناشی از همین نگاه صحیح مصری‌ها به واقعیت‌های تاریخی است. مصری‌ها در دوره اخیر نام خلیج فارس را بر اساس مسائل سیاسی زودگذر تغییر داده و آن را ابتدا به نامی مجعول تبدیل کردند، اما گویا به خطرناکی بازی با اسامی تاریخی پی‌بردند و آن را با نام «عبدالمحسن سلیمان» عوض کرده‌اند؛ که هنوز تابلوهای قدیمی هر 3 نام قابل مشاهده است.
بدون تردید چندان دور از ذهن نیست که با گذشتن موجی که سال‌ها می‌خواست مصر را از تاریخ و تمدن و هویت خود دور کند و به رفتاری شبیه به رفتار برخی کشورهای نوظهور و ماجراجو بکشاند، جای خود را به رفتاری متناسب با ملت ریشه داری چون مصر بدهد و بار دیگر نام خلیج فارس را بر یکی از خیابان‌های مهم مصر شاهد باشیم. اقدامی که تحقق آن از سوی دولتی برآمده از یک انقلاب مردمی، چندان دور از انتظار نیست.

کد خبر:87062 - فرهنگ

عذرخواهی شادروان صدرحاج سيد جوادی از ملت ايران