۱۳۹۷ فروردین ۱۷, جمعه
بصیر نصیبی: یک بام وچند هوا؟ پیرامون جنایتی به عنوان قتل های زنجیره ای، چگونه ابراهیم زال زاده را با شقاوت کشتند . به روایت حسین زال زاده
پیش آغاز
مرگ برادر مرگ درد ناکی است که هیچگاه فراموش نمی شود اما خاموشی ابراهیم زال زاده یک اتفاق عادی نبود نظام نا انسان ج. اسلامی به شیوه ای داعشی او را به قتل رسانید،وپیکرش را در بیابان ها ،رها کرد، زال زاده انسانی بود ادب شناس ، در سر زمین بلا زده ما با وجود فشار سانسور وخفقان ،همت والایی را برای حفظ واشاعه ادب فرهنگ وهنر از خود نشان میداد . این انسان ها از دیدگاه آدمکشنانی که مردم یک سر زمین را به اسارت گرفته اند فردی نامطلوب است که باید سر به نیست شود، بخشی از مردم ما هم با این که خودشان را همدل وغمخوار مصیبت دیده ها ، زندانیان، اعدام شدگان، میداند اما بین آنها که با شنیع ترین شیوه به قتل رسیده اند تفاوت قائل می شوند. اگر فرد مقتول سابقه ی وکالت، وزارت در نظام ناانسانرا داشته باشد اگر ربوده می شود،شکنجه میشود،به قتل میرسد البته که باید ازحق او هم دفاع کرد باید نسبت به رفتار غیر انسانی با هرکس واکنش شدید نشان داد . باید برای دادخواهی اینان نیز در حد توانمان امکان فراهم کنیم.اما بخشی از ما مرعوب جو سازی ها می شویم و نسبت به کسانی از شقاوت وبیرحمی نظام خود ویا بستگانشان آسیب دیده اند یکسان واکنش نشان نمیدهیم .برای نمونه خانم نسرین ستوده یک زندانی سیاسی است که با ید در حد دیگران نسبت به سلب حق آزادی اش از او دفاع کرد وبرای رهائیش اقدام کرد اما درمی یابیم که همه بسیج می شویم تا اجازه خروج فقط برای بستگان این خانم بگیریم اما چرا نسبت به بستگان زندانیانی که از اجازه ملاقات عادی در زندان هم محروم هستند هیچ حساسیتی نشان نمیدهیم؟ سران اروپا + امریکا هم که نحوه ی نگاهشان را با گرایش های دوم خردادی ها تطبیق داده اند .فقط نگران وضعیت ایشان وجعفر پناهی ، اکبر گنحی ونظایزشان هستند ،تیم یا بهتر بگوئیم باند شیرین عبادی هم اکثرا برای رهایی دوستان شیرین عبادی بسیج میشوند .اما اکبر محمدی هم زندانی سیاسی بود و در اعتصاب ، اما جنایتکاران اسلامی چون بی کس، بی پناه بودجانش را گرفتند بی آنکه اقدام جدی برای نجاتش بشود . ویا اکبر گنجی که در جنایت های ج. ا سهم عمده دارد هم به ظاهر اعتصاب غذا کرده بود اما به موقع خود نظام امکان خروجش را فراهم کرد. این جا هم ادعای رهبری دارد وکلید طلایی شهر ها را تقدیمش می کنند ،برای رهایی زندانیان به میهمانی های هولیوود دعوت می شود تا با انداختن عکس یادگاری با هنرپیشگان هولیود زندانیان سیاسی را آزاد کند !! . اگر بخواهیم از این نمونه ها بیاوریم به دهها وصد ها مورد مشابه هم میرسیم . حالا دایره صحبت را محدود می کنیم و میرسیم با جنایت هولناکی که در دوره خاتمی با چراغ سبز این شارلاتان، رژیم مرتکب شد که به قتل های زنجیره ای مشهور شد در این مورد هم از زخم خورده ها ، مصیبت دیده ها ومقتولین یکسان حمایت نمی شود .
ابراهیم زال زاده، ناشر، ادب شناس ، حقوقدان هم بدست عوامل رژیم با همان شقاوت که فرو هر ها به قتل رسیدند، جان باخت اما نه وزیر بود ، نه وکیل نه ملی ونه ملی مذهبی، انسان بود وانسان گرا چون گرایش به چپ داشت چون آثار برتر وکارهای شاملو را نشر میداد چون انتشاراتش پاتوق اکثر روشنفکران غیر دولتی بود، وچون. .. او را هم با شقاوت به قتل رساندند اما نگذاشتند که صدای بستگانش رسا شود .
سخن کوتاه کنم در باره انسان نازنین ابراهیم زال زاده که میخواهند یادونامش را به فراموشی بسپارند از زبان برادرش حسین زال زاده که در هر موقعیتی ودر کنفرانس ج. اسلامی در برلین در جویی در محاصره دوم خردادی ها صدای اعتراضش را به گوش ها ی ناشنوا هم رسانید واقعیت های مرتبط با نحوه ی خاموش کردن صدای ابراهیم که خود اتفاق بسیار دردناکی است را از زبان حسین زال زاده بشنویم .ب. نصیبی
خبر کوتاه بود . در ۲۱ سال پیش در آیام نوروز خبر رسید که ابراهیم زال زاده را نیز کشتند ۲۱ سال از قتل ابراهیم زال زاده توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی و اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی گذشت و عاملین وآمرین این جنایت هولناک هنوز آزادانه و بدون هیچ مجازاتی و حتی در پست های بالاتری مشغول انجام وظیفه! می باشند. رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران همواره در این مدت تلاش نموده تا جنایتی که با قتل او و انسان های دیگر مرتکب شدند را از حافظه تاریخی ایرانیان پاک کند و همواره در قبال اینگونه جنایات سکوت کرده و یا موضع انفعالی اتخاذ نموده و تقریبا همه این پرونده ها را مختومه اعلام کرده اند تا بدین وسیله شاید بازماندگان و یا مردم آگاه ایران، این گونه جنایت ها را به فراموشی بسپارند. غافل از اینکه هر جنایتی آثار خود را در تاریخ باقی خواهد گذاشت وحتی در یک چنین فضای اشباع شده از خفقان و ترور فریاد رسای دادخواهی با شعار نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم” بلند تر از هرروز شنیده می شود.
در تاریخ پنجم اسفند ۱۳۷۵ که روز تولد ابراهیم زال زاده حقوقدان، نویسنده و روزنامه نگار و مدیر موسسه فرهنگی و انتشاراتی ابتکار و بامداد بود در تهران ناپدید شد و ۳۷ روز پس از مفقود شدن او در ۱۲ فروردین ماه ۱۳۷۶ پیکر بیجانش را که با قمه شمع آجین شده بود را در بیابانهای های یافت آباد در اطراف تهران پیدا کردند. درست چند ماه پس از قتل او داریوش و پروانه فروهر ، محمد مختاری ،محمد جعفر پوینده، حمید حاجی زاد، دوانی را نیز به قتل رساندند. جلادان امنیتی رژیم ایراهیم را با ۱۷ ضربه قمه بر سینه و پشت او را پاره پاره کرده بودند و ده انگشت او را نیز خورد کرده ( قلم های مسموم را بشکنید ـ خامنه ای) و سپس جسد او را در بیابانها یافت آباد رها کرده بودند. زال زاده یکی از قربانیان قتلهای سیاسی نویسندگان ، روزنامه نگاران و قتل های موسوم به قتل های زنجیره ای بود. پرونده قتل او نیز همچون سایر پرونده های قتلهای سیاسی تا کنون بدون دادخواهی و رسیدگی قانونی، بی سرانجام مانده است. در مورد انگیزه قتل او بسیار گفته و نوشته شده است. از آن جمله: ـ او اولین روزنامه نگاری بود که قبل ازانقلاب ۵۷ مسئولین اصلی آتش سوزی رکس آبادان را افشا کرد بود. این اقدام در شرایطی اتفاق افتاد که کسی در آن دوره شهامت اینکه این آتش سوزی را به آیت الله ها و روحانیت منتسب کند را نداشت. این افشا گری شجاعانه در ان دوره یکی از دلایلی بود که خشم و کینه روحانیت را بر علیه او برانگیخته بود. او در این مقاله به چند و چون این جنایات و عاملین و عامرین آنها پرداخته بود و از چند آیت الله و روحانی و دست نشاندگان آنان به نام های آیت الله جمی و آیت الله موسوی تبریزی ، حسین تکبعلی زاده ، رشیدیان نام برده بود که این جنایت هولناک را طرح ریزی و اجرا کرده بودند. ـ او پس از قیام ۵۷ موسسه فرهنگی و انتشارتی ابتکار را بنیان گذاشت . مدتی از تاسیس این موسسه فرهنگی نگذشته بود که این محل مرکز و پاتوقی برای نیرو های اپوزیسیون ، شاعران و نویسندگانی همچون شاملو ، اخوان ثالث ، سیمین بهبهانی، م.آذرم، بهرام بیضایی، گلشیری و …. شد. ـ مقالات متعدد زال زاده در مورد سانسور قرون وسطایی ، افشا عملکرد های ارتجاعی حاکمیت در رسانه های مختلف خبری، بستن فله ای روزنامه هاو ….. و سپس مقالات متعدد او با نام مستعار که در نشریات برون مرزی انتشار می یافت. ـ سرمقاله مشهور او در نشریه معیار با تیتر ” آقای رئیس جمهور ما اذان بی وقت میگوئیم” که عبور از خط قرمز رژیم به حساب می آمد. او در این سرمقاله خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته بود: “آقای رئیس جمهور در تاریخ دیده ایم که هیچ نظام دیکتاتوری پایدار نبوده و نخواهد بود . شما بهتر میدانید که هر نظامی که نتواند از تاریخ بیاموزد و سیاست های خود را در راستای خواسته و مطالبات توده های مردم منطبق نکند سرنوشتش همان خواهد شد که بر سر نظام های دیکتاتوری پیشین آمده است و سرنگون خواهد شد. تاریخ را نه من و نه شما می نویسیم، بلکه این خود توده ها هستند که این تاریخ را رقم زده و میزنند ” نشریه معیار با سردبیر ی ابراهیم زال زاده از اوایل سال ١٣۵۷ شروع به کار کرده بود و پس ازنامه سرگشاده او توقیف گردید. اطرافیان هاشمی رفسنجانی اظهار داشته اند که او پس از خواندن مقاله مذکور به خشم آمده و به اطرافیانش گفته بوده: ” این چه وضعی است آیا کسی نیست که او را ساکت کند؟ که البته مدت زمانی طول نکشید و در پایان خلافت او جیره خواران امنیتی اطرافیان او را به سکوت مجبور کردند. به گفته سعید حجاریان: ” تیم سعید امامی یا سعید اسلامی معاون علی فلاحیان طرح ترور زال زاده را به مرحله اجرا درآورد” . ـ کتابهای نوشته شده توسط او عبارتند از کتاب واقعه سینما رکس آبادان، سانسور و شرایط کنونی نویسندگان و هنرمندان در ایران و مجموعه مقالات (البته کتاب اول و دوم اگر چه نوشته شده بود . اما قبل از اینکه او بتواند آنها را زیر چاپ ببرد کشته شد) زال زاده یکی از ناشران پیشرو در دهه هفتاد بود که کار های ادبی شاعران و نویسنگان بزرگ ایران و ادبیات کودکان را به جامعه و مردمش ارائه می داد از آن جمله بیشتر آثار احمد شاملو را پس از قیام ۵۷ منتشر کرد. او همچنین در کسوت روزنامه نگاری مقالات متعددی در رابطه با شرایط اسفبار فقر اقشار محروم و زحمتکش، جوانان، شرایط نابرابر و شکاف طبقاتی توده های زحمتکش کشور ،بیکاری ، راندخواری، کشتار روزنامه نگاران در کشور های مختلف، سانسور و ممیزی نوشت. بی شک قتلهای زنجیره ای همچون قتل های دهه ۶۰ و ۶۷ حکایت از یک فاجعه انسانی در یک دوره زمانی طولانی بوده که توسط رژیم جمهوری اسلامی رقم خورده . در این فاجعه انسانی تعداد زیادی از بهترین فرزندان این آب و خاک توسط حکومت قرون وسطایی و خرافی جمهوری اسلامی بقتل رسیده اند که بی شک نباید و نمی توان در مقابل این جنایات غیر انسانی سکوت اختیار کرد و یا اجازه داد تا قبار فراموشی بر آن بنشیند. ما و دیگر خانواده های اینگونه قتل ها همواره به دنبال دادخواهی و رسیدگی عزیزانمان بوده ایم . ما در طی بیست سال گذشته کماکان بر خواست به حق خود مبنی بر افشای تمامی حقایق در مورد این جنایت و جنایت های مشابه پای فشار کرده و خواستار تشکیل یک دادگاه مردمی و علنی برای رسیدگی به پرونده این جنایات بوده و هستیم. این کشتار ، کشتاری سازمان یافته بوده است و مسئولین اصلی این ترور ها تا کنون رسما اعلام نشده. بی شک این جنایات سیاسی زخمی التیام نیافته بر پیکره جامعه ایران بوده و است. اما ما مطمئن هستیم که هیچ انسان آزاده و نیروهای پیشروی سیاسی نمیتوانند در مقابل این جنایات ضد بشری بی تفاوت باشند. بدیهی است که ما نیز هرگز از دادخواهی دست بر نخواهیم داشت و خواستار رسیدگی به این جنایات هولناک هستیم و تردید نداریم که مردم آگاه ایران و نیرو های پیشرو و برابری طلب ما را در این راه تنها نمیگذارند. اگر چه ما خوب میدانیم، تا زمانی که این نظام ارتجاعی بر اریکه قدرت تکیه زده باشد اقدامی مثبت در این جهت انجام نخواهدگرفت. آز این روست که از همه مردم آگاه ایران و آزادیخواهان کشور تقاضا داریم که ما را در این راه همراهی کنند و با ما برای افشای حقایق پشت پرده و محاکمه آمرین، مسئولین و عاملین این قتل هم صدا شوند
ح ـ زال زاده
روحانیونی که از سیا پول گرفتند اسناد تازه منتشرشده درباره نقش کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد چه میگویند؟
روحانیونی که از سیا پول گرفتند
اسناد تازه منتشرشده درباره نقش کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد چه میگویند؟
بخشهایی از اسناد مربوط به کودتای ۱۹۵۳ که به تازگی از ردهبندی محرمانه خارج شدهاند، نشان میدهند تعدادی از روحانیون سرشناس ایرانی در روزهای پیش از کودتای ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) برای سرنگونی مصدق، «مقادیر بسیار زیادی پول» از مقامات آمریکایی دریافت کردهاند. این اسناد بریتانیایی هستند ولی محققین آنها را در آرشیو امنیت ملی آمریکا پیدا کردهاند. این اسناد برای نخستین بار توسط آرشیو امنیت ملی آمریکا که نهادی غیردولتی واقع در دانشگاه جورج واشنگتن است، منتشر میشوند.
گزارش بریتانیا به تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۵۳، با عنوان «ایران: بازنگری سیاسی از بحرانهای اخیر» برای نخستین بار در مجلد رسمی وزارت امور خارجه آمریکا در سال ۱۹۸۹ منتشر شد ولی دو بخش بسیار مهم از این اسناد به دلایل امنیتی حذف شدند.
مارک گازیوروسکی، محقق و کامبیز فتاحی از خبرنگاران بیبیسی، هر کدام به صورت مجزا به نسخه کامل این سند در آرشیو ملی کالج پارک مریلند دست یافتهاند.
با اینکه چندین دهه از این کودتا میگذرد ولی هنوز سؤالات در مورد نقش روحانیون در سرنگونی مصدق بیپاسخ ماندهاند. گزارشهای پیشین که توسط ماموران اطلاعاتی آمریکا و محققین گردآوری شده بودند، نشان میدادند که سیا قصد داشت بودجهای در اختیار برخی از روحانیون بانفوذ قرار دهد تا آنها تظاهرات خیابانی را سازماندهی کنند ولی هرگز مشخص نبود که آیا این مبالغ وصول شدهاند یا نه و در صورت وصول، آیا گیرنده این مبالغ به منبع اصلی ارسال این پول واقف بوده است؟(۱)
به طور کلی، به دست آوردن حقایق و حتی منابع قابل اطمینان در زمینه کودتا سال ۱۹۵۳ بسیار دشوار است. مدارکی که باقی ماندهاند به هیچ عنوان کامل نیستند و اکثر آنها را از بین بردهاند؛ گزارشهای همان دوره نیز پراکنده بوده و اکثرا قابل اطمینان نیستند. به همین دلیل قضاوت در مورد آنچه که امروز موجود است، کار بسیار مشکلی است. در مورد گزارش انگلیس که در این مطلب منتشر میشود، حتی وزارت امور خارجه آمریکا نیز از آن اطلاع چندانی نداشت. در پانوشت مجلد وزارت امور خارجه FRUS اشاره شده که اطلاعاتی از منبع آن در دسترس نیست و از چگونگی دسترسی وزارت امور خارجه به این منبع نیز اطلاع ندارند.
بیشترین اطلاعاتی که گردآوران مجلد وزارت امور خارجه در اختیار داشتند این بود که سند مذکور به اسناد یک کشور خارجی و یا سفارت بریتانیا «شباهت دارد».
آنطور که از ظاهر سند برمیآید یک نسخه پیشنویس است زیرا چندین غلط تایپی در آن به چشم میخورد و به نظر میرسد که مخاطب آن دولت بریتانیاست و اگرچه کسی از تمامی جزئیات عملیات اطلاع نداشته ولی در این سند معمولا با عنوان رمزی تیپی آژاکس ـ در آمریکا - و BOOT در بریتانیا اشاره شده است.
اگرچه این سند حاوی اطلاعات فوق محرمانه بوده ولی هرگونه اشاره به همکاری بریتانیا در این عملیات از سند حذف شده است. این امر نشان میدهد که خوانندگان این سند اجازه دسترسی به چنین اطلاعاتی را نداشتهاند. اطلاعات بسیار پیشپاافتاده همچون نقش آمریکا در کودتا نیز از این سند حذف شدهاند و فقط نوشته شده که «برخی منابع» به نقش واشنگتن اشاره کردهاند. گزارش به نام این منابع اشاره نکرده و در عوض از تعابیر کلی همچون «منابع قابل اعتماد» استفاده کرده است.
در سالهای اخیر، تفاسیر جدیدی از کودتا ارائه شده که صحت اسناد بایگانی شده در آمریکا و گزارشهای شخصی را زیر سؤال برده، نقش سیا و سازمان اطلاعاتی بریتانیا را کمرنگ جلوه داده و هرگونه ارتباط و همکاری میان روحانیون سرشناس و قدرتهای غربی را ناممکن میشمارد.(۲)
هدف آن است تا چنین طرز فکری را قدرت ببخشد که در اصل ایرانیان، از جمله روحانیون، به تنهایی (تا حدی) در سرنگونی مصدق دست داشتهاند.
این اسناد جدید نشان میدهند که بریتانیا تا چه حد تاثیر واشنگتن بر کودتا را تقویت کرده است. این گزارش نه از جانب منابع آمریکایی بلکه «افراد پرنفوذ در ایران» نقل قول میکند که در پایتخت ایران نوعی از «شعف و شادی» جریان داشت که «آمریکا باید به نجات کشور میآمد» و اضافه میکند که «اکثرا به این نتیجه رسیدهاند که اگر هدایت و راهنماییهای آمریکا، کمکهای مالی و همچنین جرات بخشیدن به شاه برای مقابله با این تحقیر نبود، نقشه سرنگونی دولت مصدق عملی نمیشد». (ص ۸)
در مورد مساله رابطه میان ماموران سیا و برخی روحانیون، شواهد دقیقی در دو سند «جدید» به چشم میخورد. در نخستین سند، که در مجلد وزارت امور خارجه از آن به عنوان گزارش بریتانیا اسم برده میشود، دو بخش از سند که پیشتر حذف شده بودند در دسترس قرار گرفتهاند. اولین و مهمترین بخش در پاراگرافی بدون شماره میان نکات ۱۱ و ۱۲ «فاز اول» از صفحه ۲ موجود است. در این عبارت آمده است: «بنا بر گزارشهای موثقی که در روز ۱۰ آگوست به دستمان رسیده، سفارت آمریکا مقادیر بسیار زیادی پول را به برخی از افراد بانفوذ، از جمله روحانی سرشناس آیتالله بهبهانی، تحویل داده است.» این گزارش توضیح نمیدهد که تحویل این پول به چه منظور بوده، ولی از مفهوم متن مشخص است که به منظور استفاده در کودتا ارسال شده است. (خبرنگار بیبیسی کامبیز فتاحی پیشتر به این موضوع اشاره کرده است)
بخش دوم حذف شده در «فاز دوم»، پاراگراف ۵ از نکته ۷ قرار دارد. این بخش به آیتالله بهبهانی مربوط نیست. با این وجود در پاراگراف بعدی، قبل از شروع نکته ۸، (بالای صفحه پنجم)، سند به نام بهبهانی اشاره میکند و از «منابع معتبر» نقل قول میآورد که او «مسئول سازماندهی تظاهرات بود» و از نقشه کودتا «آگاهی داشت». وقتی این دو نکته را کنار هم قرار دهیم متوجه میشویم که سیا به بهبهانی پول پرداخت کرده تا برای سرنگونی مصدق تظاهرات سازماندهی کند.
«نبرد بر سر ایران»، سند دومی که منتشر شده است، اطلاعات بیشتری دارد. «نبرد»، یکی از سه تاریخچه مربوط به سرنگونی کودتا در اسناد داخلی سیا، پیشتر به صورت خلاصه منتشر شده بود. پس از درخواست مجدد توسط آرشیو اسناد ملی، سیا در سال ۲۰۱۷ این سند را مورد بازنگری قرار داد و عبارات حذف شده را منتشر کرد.
آخرین نسخه منتشر شده شامل دو بخش بسیار جالب مربوط به دخالت روحانیون در جریان کودتاست. نخست، در پایین صفحه ۶۵، اشاره میشود که طراحان نقشه کودتا تلاش کردند تا «روحانیون سرشناس قم را متقاعد سازند که فرمان جهاد مقدس علیه عوامل کمونیسم را صادر کنند» اما «هیچ نتیجه قطعی از آن حاصل نشد». این بخش به وضوح به آیتالله بروجردی اشاره دارد و نشان میدهد که مقامات سیا هم باور داشتند که بروجردی نقش چندانی در عملیات ایفا نکرده است.
دومین بخش مربوط به این موضوع (صفحه ۶۶) نشان میدهد که آیتالله ابوالقاسم کاشانی «تعداد زیادی از مردم را سازماندهی کرد» که منظور همان جمعیت روز ۱۹ آگوست است. این بخش نشان میدهد که مبحث قبلی در مورد نقش روحانیون در سازماندهی تظاهرات حقیقت داشته است. در این گزارش هیچگونه اشارهای نشده که کاشانی از سیا پول دریافت کرده است اما باید در نظر داشت که قبل و بعد از این پاراگراف بخشهایی حذف شدهاند که به احتمال زیاد چنین موضوعی را مطرح کردهاند. (در مورد میزان اهمیت این بخشهای حذف شده به پانوشت شماره ۳ رجوع کنید.)
به جز آنچه که از متن حذف شده، مطلبی در این اسناد وجود ندارد که با استقلال عمل روحانیون از تیم سیا مغایرت داشته باشد. نتیجهگیری آنکه، این دو سند جدید شواهد محکمی هستند دال بر اینکه روحانیون نیز در کودتا دست داشتهاند، به خصوص آیتالله بهبهانی و آیتالله کاشانی. در حالی که اسناد گزارش بریتانیا شاهدی است بر این مدعا که دستکم آیتالله بهبهانی از سیا پول دریافت کرده تا در کودتا شرکت کند.
اما «نبرد بر سر ایران» ادعای محققین مبنی بر عدم شرکت آیتالله بروجردی در کودتا را تائید میکند. هنوز نکات مبهم فراوانی وجود دارند و این اسناد مدرک قطعی و نهایی نیستند (به خصوص آنکه هنوز بخشهایی از آن حذف شدهاند)، اما هرگونه سند مشروعی در زمینه کودتای ۱۹۵۳ قابل تامل و بررسی است.
پینوشت ۱:
برای نمونه دو مامور سیا که در کودتا شرکت داشتند و در اواسط دهه ۱۹۸۰ در مصاحبه با گازیوروسکی شرکت کردند، به صورت جداگانه عنوان کردهاند که مبلغ ۱۰۰۰۰ دلار را به یک واسطه دادهاند تا به دست آیتالله کاشانی برسد تا او تظاهرات ترتیب دهد، ولی هر دو گفتهاند که نمیتوانند تائید کنند که آیا این پول به دست کاشانی رسیده است یا خیر. (مالکوم برن در سال ۲۰۰۰ با یکی از این افراد مصاحبه کرد؛ او نیز همین اطلاعات را داد.) برای مطالعه بیشتر در این زمینه به تاریخچه درونسازمانی سیا نوشته شده توسط دونالد ویلبر در مارس ۱۹۵۴ رجوع کنید.)
پینوشت ۲:
توضیح مفصل این مبحث در کتاب «ایران و سیا: بازنگری سقوط مصدق»، نوشته داریوش بایندر
پینوشت ۳:
این بخش به احتمال زیاد بر مبنای اسنادی است که از ژوئن ۲۰۱۷ در مجموعه مجلد وزارت امور خارجه آمریکا در دسترس عموم قرار گرفتهاند. برای نمونه رجوع کنید به سند ۱۹۲، گزارشی با عنوان «عوامل تاثیرگذار در سقوط مصدق» که تاریخ ندارد ولی در۱۶ آوریل ۱۹۵۳ توسط رئیس بخش ایران (والر) برای روزولت ضمیمه شده است. این تحلیل راجع به نیروهای ایرانی که میتوانند بر کودتا نقش داشته باشند صحبت میکند و عنوان یکی از بخشهای آن به این ترتیب است: «بررسی نیروهایی که در هرگونه تلاش برای جانشینی مصدق و تشکیل یک دولت باثبات ایفای نقش خواهند کرد و همچنین ارزیابی گرایشهای آنها». در این بخش به توضیح «عناصر مذهبی» نیز پرداخته میشود ولی به شدت نقش بروجردی را ناچیز میشمرد زیرا «نمیتوان او را متقاعد کرد» تا از نفوذ و قدرت خود برای حمایت مستقیم از شاه استفاده کند. (صص۵۳۰، ۵۳۴-۵۳۳)
در عین حال، سیا امیدوار بود تا عناصر مختلف از جمله روحانیون را به سمت سرنگونی نخستوزیر هدایت کند. همانطور که از عنوان یک بخش دیگر برمیآید: «عناصری که میتوان آنها را به سمت جایگزینی مصدق هدایت کرد». تحت این عنوان، بخشهایی با موضوعیت «عوامل مذهبی» نوشته شده ولی این بخش - ۱۷ خط - به طور کامل محرمانه باقی مانده است که نشان میدهد مقامات آمریکایی هنوز هم نمیخواهند تا هرگونه ارتباط احتمالی با روحانیون سرشناس افشا شود. (صص ۵۳۶-۵۳۵)
یکی دیگر از اسناد مجلد وزارت امور خارجه، تلگرامی از پایگاه تهران به دفتر مرکزی سیا به تاریخ ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ است که شامل یک درخواست بسیار اضطراری برای حمایت به روشهای مختلف است. از جمله درخواست از روحانیون عراقی «تلگرامی به بروجردی برای درخواست از او تا فرمان جهاد علیه کمونیسم را اعلام کند.» (ص ۶۹۸
خشک شدن یک رودخانه ی پرآب چیزی نیست که تنها در اثر یک اتفاق و یا اشتباه رخ داده باشد. اتفاقی که امروز گریبان زاینده رود را گرفته در نتیجه ی عوامل مختلفی است. در جای جای زاینده رود پل هایی وجود دارند که ارتباط میان دو سوی این رودخانه را میسر می کنند. اما این پل ها زمانی معنا پیدا می کنند که رودی جریان داشته باشد.چندسالی است دیگر خبری از آن زنده رود نیست .
وسعت دریاچه ارومیه 22 کیلومترمربع کم شد
وسعت دریاچه ارومیه امسال در مقایسه با سال قبل ۲۲.۹۱ کیلومترمربع و نسبت به میانگین
درازمدت ۲۲۴۹ کیلومترمربع کاهش یافت، این در حالی است که وضعیت نسبت به اول مهرماه
سال ۱۳۹۶ ۵۰۵ کیلومترمربع افزایش را نشان میدهد.
براساس آخرین آمار ارائه شده در خصوص وضعیت دریاچه ارومیه در حال حاضر
تراز سطح آب دریاچه ۱۲۷۰.۷۴ متر است که این عدد در اول مهرماه سال ۱۳۹۶ معادل ۱۲۷۰.۳۱
متر بوده است.
گفتنی است تراز سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال قبل دو سانتیمتر و نسبت به میانگین
گفتنی است تراز سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال قبل دو سانتیمتر و نسبت به میانگین
درازمدت ۳.۹۳ متر کاهش یافته است.
علاوه بر این حجم آب موجود در دریاچه نیز نسبت به سال قبل ۰.۰۴ میلیارد مترمکعب و ۱۴.۲۸
علاوه بر این حجم آب موجود در دریاچه نیز نسبت به سال قبل ۰.۰۴ میلیارد مترمکعب و ۱۴.۲۸
میلیارد مترمکعب نسبت به میانگین درازمدت کاهش داشته است.
نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد در نشستی در دانشگاه دوک توافق اتمی گروه ۱+۵ با ایران را "بد" نامید. او همچنین برنامه موشکی ایران را تهدیدی برای ثبات منطقه خواند و گفت: «ما میتوانیم آزمایشهای موشکهای بالستیک ایران را متوقف کنیم.»
نیکی هیلی: برجام توافق بدی است و باید اصلاح شود
سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد گفت، آمریکا و شرکای اروپایی در حال مذاکره برای اصلاح توافق هستهای با ایران هستند. نیکی هیلی همچنین بر ضرورت توقف برنامه موشکی ایران و پاسخگو کردن این کشور تأکید کرد.
نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد در نشستی در دانشگاه دوک توافق اتمی گروه ۱+۵ با ایران را "بد" نامید. او همچنین برنامه موشکی ایران را تهدیدی برای ثبات منطقه خواند و گفت: «ما میتوانیم آزمایشهای موشکهای بالستیک ایران را متوقف کنیم.»
نیکی هیلی که عصر پنجشنبه ۱۷ فروردین (۵ آوریل) در این نشست تحت عنوان "مقابله با چالشهای حکومتداری در جهان امروز" سخن میگفت، با اشاره به "ناکارآمدی" توافق هستهای افزود: «برای سالها نه تنها ایالات متحده بلکه شرکای ما در اروپا راهاندازی موشکهای بالستیک، حمایت از تروریستها و سرکوب مردم ایران را به منظور حفظ توافق اتمی نادیده گرفتند.»
هیلی گفت، معماران توافق هستهای رفتن به مسیر جنگ را تنها بدیل این "توافق بد" میدانستند که برایش مذاکره میکردند. او افزود: «دولت (فعلی آمریکا) این جرأت را داشته تا این انتخاب بد را به چالش بکشد.»
هیلی یادآورد شد که آمریکا با شرکای اروپایی خود در تلاش است تا این توافق اصلاح شود.
بیشتر بخوانید: ایران به اروپا هشدار داد تحریم جدیدی وضع نکند
او همچنین گفت که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، تا نیمه ماه مه مهلت تعیین کرده تا ادامه مشارکت در این توافق را مشخص کند.
سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد تأکید کرد: «چه در توافق هستهای بمانیم یا نمانیم، تقویت رویکرد پاسخگو کردن ایران برای اعمالش، پیامی قوی به این کشور میفرستد.»
ایران و شش کشور گروه ۱+۵ شامل آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان در تیر ۱۳۹۴(ژوئیه ۲۰۱۵) برای حل و فصل مناقشاتی که محور آن برنامه اتمی ایران بود به توافق رسیدند.
دونالد ترامپ از ابتدای ریاست جمهوری خود این توافق را "بد" خواند که در زمان باراک اوباما، رئيسجمهور پیشین آمریکا بسته شده بود. او در آخرین موضعگیری خود با تعیین مهلتی که ۱۲ مه (۲۲ اردیبهشت) به پایان میرسد خواستار رفع نواقص برجام شد تا توافق تمدید شود.
قاضی دادگاه هنگام صدور حکم گفت که "مبلغی که این متهم همراه با چوی دریافت کردند به ٢٣ میلیارد وون میرسد و من این متهم را به پرداخت ١٨ میلیارد وون به عنوان جریمه محکوم میکنم."
رئیس جمهوری سابق کره جنوبی به ٢٤ سال زندان محکوم شد
پارک گوئن-هه، رئیس جمهوری سابق کره جنوبی به ٢٤ سال زندان محکوم شده است.
روز جمعه، ١٧ فروردین (٦ آوریل)، دادگاهی در کره جنوبی پارک گوئن-هه را در ارتباط با اتهام فساد مالی، سوء استفاده از قدرت و ارعاب کارمندان دفتر ریاست جمهوری مجرم شناخت و به زندانی شدن او رای داد. علاوه بر دوره زندان، دادگاه خانم پارک را به پرداخت مبلغ ١٨ میلیارد وون (معادل ١٧ میلیون دلار) هم محکوم کرده است.
قاضی دادگاه هنگام صدور حکم گفت که "مبلغی که این متهم همراه با چوی دریافت کردند به ٢٣ میلیارد وون میرسد و من این متهم را به پرداخت ١٨ میلیارد وون به عنوان جریمه محکوم میکنم."
اشاره قاضی به چوی سون-سیل، دوست نزدیک خانم پارک در زمان ریاست جمهوری است که فعالیتهای او در دفتر ریاست جمهوری به بازداشت و محاکمه خود او و برکناری خانم پارک منجر شد. در اقدامی بیسابقه، قاضی اجازه داده بود تا با توجه به اهمیت این پرونده از نظر افکار عمومی، روند دادرسی به طور زنده پخش شود و اعتراض وکلای متهم به این تصمیم را رد کرد.
دادستانی پرونده برای پارک گوئن-هه درخواست ٣٠ سال حبس و نزدیک به ١٠٠ میلیون دلار جریمه کرده بود.
براساس محتوای پرونده، خانم پارک و دوست او، خانم چوی متهم بودند که با اخذ رشوه از شرکتهای بزرگ کرهای از جمله شرکت سامسونگ، امتیازاتی را در قراردادهای دولتی به این شرکتها دادند. وجوه دریافتی در چند طرح مورد نظر پارک گوئن-هه و چوی سون-سیل شامل چند موسسه غیرانتفاعی و خیریه مورد حمایت این دو نفر به کار رفت.
خانم چوی همچنین متهم بود که بدون دارا بودن سمت رسمی اداری، تصمیمهای رئیس جمهوری از جمله در برخی انتصابات دولتی اعمال نفوذ میکرد. مخالفان خانم پارک معتقد بودند که چوی سون-سیل، که دختر یک کشیش بود، رئیس جمهوری را تحت نفوذ خود قرار داده بود. یکی از مخالفان خانم پارک شرایط موجود در دفتر رئیس جمهوری را "ترسناک و مشابه شرایط در یک حکومت دینسالار" توصیف کرده است
افشای فعالیتهای چوی سون-سیل تظاهرات گستردهای را علیه رئیس جمهوری به دنبال آورد و به بازداشت خانم چوی و سرانجام تصمیم پارلمان کره جنوبی به سلب صلاحیت از رئیس جمهوری در اواخر سال ٢٠١٦ و تایید این تصمیم توسط دیوان عالی در مارس ٢٠١٧ منجر شد. در پی تصمیم خانم پارک از سمت معلق . وظایف ریاست جمهوری به نخست وزیر محول و پس از اعلام رای دیوان عالی، رسما از این سمت برکنار شد.
از زمان استقرار دموکراسی در کره جنوبی در اواسط دهه ١٩٨٠ میلادی، خانم پارک اولین رئیس جمهوری این کشور است که با رای پارلمان از این سمت برکنار شد. او همچنین اولین رئیس جمهوری زن در کره جنوبی بود.
با اعلام رای دادگاه در روز جمعه، گروهی از هواداران پارک گوئن-هه که در برابر دادگاه تجمع کرده بودند، این رای را غیرمنصفانه دانستند و خواستار آزادی رئیس جمهوری سابق کره جنوبی شدند.
اشتراک در:
پستها (Atom)