۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

یمت سوخت در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه در حدی است که با وجود ریسک بالای قاچاق، باز هم قاچاقچیان نمی توانند از سود این کار چشم پوشی کنند

به گزارش ایرنا به نقل از وزارت نفت، صندوق بین المللی پول کل یارانه انرژی پرداختی در جهان را طی سال ۲۰۱۵، ۵٫۳ تریلیون دلار (معادل ۶.۵٠ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان) پیش بینی و تأکید کرده که پرداخت یارانه برای مصرف انرژی موجب بروز مشکلات سلامت شهروندان و آلودگی هوا می شود.
** قاچاق
این رقم احتمالاً از کل هزینه های بهداشتی و درمانی کشورهای جهان که در سال ٢٠١٣ توسط سازمان بهداشت جهانی برآورد شده است (۶ درصد تولید ناخالص داخلی) فراتر می رود.
در ایران هم برابر قانون هدفمندی یارانه ها که در سال ٨٩ در مجلس تصویب شد، قرار بر این است که از محل اصلاح قیمت حاملهای انرژی و افزایش آن، دولت منابعی را کسب و این منابع را در راستای افزایش رفاه و تامین اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور هزینه کند.
البته در اینجا بحث بر سر ۴٨ هزار میلیارد تومان یارانه ای که در سال به اقتصاد کشور تزریق می شود و خود عاملی برای رشد نقدینگی و تورم است، نیست؛ بلکه موضوع بحث، تفاوت عملکرد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در مقوله ای به نام یارانه انرژی است.
ناگفته نماند که یکی از عوامل موثر در افزایش حجم یارانه انرژی در کشوری مثل ایران، پایین بودن بهره وری انرژی به دلیل رعایت نکردن استانداردهاست که منجر به بالا بودن شدت انرژی شده است.
همچنین به این نکته باید افت شدید ارزش پول ملی را در سالهای پایانی دولت دهم اضافه کنیم که منجر به افزایش چند پله ای و یکباره فاصله میان قیمت های ریالی انرژی در داخل و خارج از ایران شد که بحث آن را به فرصتی دیگر وامی گذاریم.
بنزین و نفت گازی که در سراسر جهان داد و ستد می شود، دارای قیمت تجاری مشابهی در سطح بین المللی است، اما قیمت پرداخت شده توسط مصرف کننده نهایی تا حد زیادی منعکس کننده سیاست های قیمتگذاری ملی است.
در برخی مناطق از جمله اروپا، شاهد تحمیل مالیات های بالا و در کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا و عربستان شاهد پرداخت یارانه های بالا به مصرف کنندگان سوخت هستیم.
استفاده و قیمت گذاری بنزین و نفت گاز (دیزل) در هر کشور و منطقه از عواملی مانند قیمت جهانی نفت خام، هزینه های فرآوری و توزیع، تقاضای محلی، ارزش پول ملی، مالیات وضع شده و در دسترس بودن منابع (عرضه) تاثیر می پذیرد. در این میان، کشورهای عمدتا توسعه یافته تقریبا بالاترین نرخها را در استفاده بنزین و نفت گاز به ازای هر فرد نسبت به دیگر کشورها دارا هستند و این به معنای درآمدهای بیشتر برای آنها از محل مالیات بر بنزین و نفت گاز (دیزل) است.
به طور مثال، در سال ٢٠١٢ هزینه نفت خام ۶٢ درصد، هزینه تصفیه ١٢ درصد، مالیات ها و توزیع ١٢ درصد و بازاریابی ١۴ درصد از قیمت نهایی یک گالن بنزین را در ایالات متحده به خود اختصاص داده است.
در این سال، در کشور ترکیه سهم مالیات در قیمت بنزین ٧٢ درصد بود که در مقام مقایسه با سهم مالیات در قیمت بنزین در آلمان (۶٢ درصد)، ایتالیا (۵٧ درصد)، ژاپن (۶٠ درصد)، کانادا (٢۵ درصد) و ایالات متحده (١٢ درصد) رقم بالاتری را به خود اختصاص داده است.
در هند نیز مالیات دولت مرکزی و ایالتی تقریبا نیمی از قیمت بنزین فروش رفته در پمپ های بنزین را تشکیل می دهد. مجموع مالیاتهای دولت مرکزی (٢۴ تا ٢۶ درصد) به همراه دیگر مالیات ها در نهایت حدود ۵٠ درصد از قیمت نهایی بنزین فروخته شده از سوی پمپ های بنزین را به مشتریان در بر می گیرد.
کسب درآمد کشورهای یادشده از محل فروش فرآورده های نفتی و با هدف تامین اعتبارات بودجه ای دولت در حالی است که تعداد دیگری از کشورهای جهان به بنزین و دیگر فرآورده های نفتی یارانه پرداخت می کنند.
در این گونه کشورها که عمدتا صادرکننده نفت هستند، یارانه ها، هزینه های حمل و نقل و قیمت کالاها را ارزانتر می کند اما بهره وری مصرف سوخت را به شدت پایین و قاچاق سوخت و شدت انرژی را به شدت بالا می برد.
به طور مثال، هم اکنون پرداخت یارانه انرژی و پایین بودن قیمت سوخت در ایران، علاوه بر بار مالی ۴٨ هزار میلیارد تومانی برای دولت، آسیب های زیست محیطی غیرقابل جبرانی را در پی داشته و موجب شدت گرفتن قاچاق سوخت شده است.
قیمت سوخت در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه در حدی است که با وجود ریسک بالای قاچاق، باز هم قاچاقچیان نمی توانند از سود این کار چشم پوشی کنند و بیشتر آحاد متوسط جامعه به بالا هم تمایل چندانی به استفاده از وسایل نقلیه عمومی ندارند. علاوه بر این، قیمت پایین انرژی از جمله اصلی ترین مشوق هایی است که در طی سالیان گذشته استفاده از کالاهای انرژی بر را در ایران رونق داده و هم اکنون بخش بزرگی از تولیدات نفت و گاز ایران را می بلعد.
قیمت بنزین و دیزل در ایران و کشورهای همسایه ای که عمده ترین قاچاق سوخت به این کشورها صورت می گیرد، نشانگر برخی دلایل آشکار قاچاق سوخت است که به همراه عوامل پنهان، هر روز شرایط را برای متولیان اداره امور کشور سخت تر و سخت تر می کند.
در این زمینه نگاهی هر چندکوتاه به تفاوت قیمت ها در ایران و برخی کشورهای همسایه گویای همه چیز است!.
** قیمت بنزین و دیزل در ایران
در ٢۵ مه ٢٠١۵، پس از افزایش قیمت ها در ایران، قیمت هر لیتر بنزین ۰٫۳۰٠ دلار (١٠٠٠ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) و قیمت هر لیتر دیزل آزاد(گازوییل) حدود ۰٫۱۸ دلار (۶٠٠ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی آزاد) و قیمت هر لیتر دیزل سهمیه ای حدود ٠.٠٩ دلار (٣٠٠ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی آزاد) گزارش شده است.
** قیمت بنزین و دیزل در عراق
در ٢۵ مه ٢٠١۵، قیمت هر لیتر بنزین در عراق ۰٫۶۳ دلار (٢٠٧٩ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) و قیمت هر لیتر دیزل (گازوییل) حدود ٠.۶٢ دلار (٢٠۴۶ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) گزارش شده است.
براین اساس، قاچاق هر لیتر بنزین از ایران به عراق حدود ۰٫۳۳ دلار (١٠٨٩ تومان) و قاچاق هر لیتر دیزل (گازوییل) بالغ بر ۰٫۴۴ دلار (١۴۵٢ تومان) سود در بردارد. در این حالت یک قاچاقچی خرده پای سوخت تنها با قاچاق روزانه ١٠٠ لیتر بنزین به مدت ٣٠ روز در ماه، حدود ٣ میلیون و ٢٠٠ هزار تومان و در بخش دیزل و با همین مقدار قاچاق، حدود ۴ میلیون و ٣٠٠ هزار تومان سود به جیب می زند!.
** قیمت بنزین و دیزل در ترکیه
در ٢۵ مه ٢٠١۵، قیمت هر لیتر بنزین در ترکیه ١,٨١ دلار (۵٩٧٣ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) و قیمت هر لیتر دیزل (گازوییل) حدود ١.۵۴ دلار (۵٠٨٢ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) گزارش شده است.
براین اساس قاچاق هر لیتر بنزین از ایران به ترکیه حدود ۱٫۵۱ دلار ( ۴٩٨٣ تومان) و قاچاق هر لیتر دیزل (گازوییل) بالغ بر ١.٣۶ دلار ( ۴۴٨٨ تومان) برای قاچاقچیان سود در بر دارد. در این حالت یک قاچاقچی خرده پای سوخت تنها با قاچاق روزانه ١٠٠ لیتر بنزین به مدت ٣٠ روز در ماه، حدود ١۴ میلیون و ٩٠٠ هزار تومان و در بخش دیزل و با همین مقدار قاچاق، حدود ١٣ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان سود به جیب می زند!.
** قیمت بنزین و دیزل در پاکستان
در ٢۵ مه ٢٠١۵، قیمت هر لیتر بنزین در پاکستان ۰٫۸۴دلار ( ٢٧٧٢ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) و قیمت هر لیتر دیزل (گازوییل) حدود ٠.٨٢ دلار ( ٢٧٠۶ تومان با دلار ٣٣٠٠ تومانی) گزارش شده است.
براین اساس قاچاق هر لیتر بنزین از ایران به پاکستان حدود ۰٫۵۴ دلار (١٧٨٢ تومان) و قاچاق هر لیتر دیزل (گازوییل) بالغ بر ٠.۶۴ دلار (٢١١٢ تومان) سود در بر دارد. در این حالت یک قاچاقچی خرده پای سوخت تنها با قاچاق روزانه ١٠٠ لیتر بنزین به مدت ٣٠ روز در ماه، حدود ۵ میلیون و ٣٠٠ هزار تومان و در بخش دیزل و با همین مقدار قاچاق، حدود ۶ میلیون و ٣٠٠ هزار تومان سود به جیب می زند!.
چنانکه ملاحظه می کنیم، با توجه به تفاوت باور نکردنی قیمت بنزین و دیزل (گازوییل) در بین ایران و برخی کشورهای همسایه، قاچاق سوخت از ایران دارای چنان جذابیتهایی برای قاچاقچیان است که با وجود قوانین موجود مبارزه با قاچاق، یعنی ضبط اصل محموله به نفع دولت و وضع جریمه ای معادل سه برابر ارزش محموله، قاچاقچی اگر از هر ٣ محموله قاچاق سوخت تنها یک محموله را سالم به مقصد برساند بازهم این کار به قدری سودآور است که به او قدرت تحمل این ریسک را می دهد. به نظر می رسد راه حل موثر برای مبارزه با این معضل، تعدیل قیمتهای داخلی سوخت و متناسب کردن آن با نرخهای بین المللی با هدف کاهش حاشیه سود قاچاق سوخت باشد.
در غیر این صورت تفاوت قیمت های سوخت بین ایران و کشورهای همسایه، ضمن رونق دادن به بازار قاچاق از ایجاد انگیزه لازم برای کارآفرینی در حوزه های تولید بویژه در مناطق مرزی جلوگیری خواهد کرد و در عین حال سهم قابل توجهی از سود حاصل از تجارت سوخت را از جیب بیت المال به جیب عده ای سودجو سرازیر خواهد کرد.

دستفروشان و دوره‌گردها!
















«محمود صالحی» فعال کارگری، به دنبال چهار روز بستری مخفیانه در بیمارستان توحید سنندج، امروز شنبه ۹ خردادماه، از بازداشتگاه اطلاعات این شهر آزاد شد.

آزادی محمود صالحی در شرایط وخیم جسمی 


«محمود صالحی» فعال کارگری، به دنبال چهار روز بستری مخفیانه در بیمارستان توحید سنندج، امروز شنبه ۹ خردادماه، از بازداشتگاه اطلاعات این شهر آزاد شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این عضو بنیانگذار کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های کارگری، در حالی با واگذاری "فیش حقوقی" به عنوان وثیقه آزاد شده است که چهار روز اخیر را در بخش دیالیز بیمارستان توحید سنندج با نام مستعار و به صورت مخفیانه بستری بوده است.
وخامت حال این فعال کارگری به حدی بوده است که خانواده وی تصمیم می‌گیرند که سریعا او را جهت درمان فوری به شهرستان ارومیه منتقل کنند؛ گویا در میانه راه «محمود صالحی» تقاضا کرده، وی را به شهرستان سقز منتقل کنند.
گفته شده «محمود صالحی» با نارسایی کلیه به تک سلولی منتقل شده است. در آنجا داروهایش به وی داده نشده، کلیه‌اش از کار افتاده و در نهایت به بیمارستان منتقل شده است.
یک منبع مطلع از وضعیت «محمود صالحی» درباره آزادی او به «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفت: "دیشب با خانواده محمود تماس گرفته بودند که به ملاقات او بروند. خانواده هم بی‌خبر از وضعیت وی، راهی سنندج شده بودند. وقتی به اطلاعات رسیدند، به آنها گفتند محمود آزاد می‌شود و تا لحظه‌ای که محمود بیرون آمده است، اعضای خانواده او را ندیده‌ بودند. محمود وقتی آزاد شد نه می‌توانست راه برود و نه حرف بزند. او را به سرعت به ارومیه منتقل کردند؛ چون پزشک معالج وی آنجاست."

پیش‌تر به خانواده این فعال کارگری اعلام شده بود که بازداشت «محمود صالحی» تا ۳۱ خردادماه ۱۳۹۴، جهت رسیدگی به پرونده تمدید خواهد شد. همچنین پرونده این فعال کارگری از شعبه پنجم دادسرای شهر سنندج به شعبه چهارم بازپرسی انتقال داده شده بود.
«محمود صالحی» در ساعت ۵ و ۴۰ دقیقه عصر روز سه‌شنبه ۸ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴، در پی حمله نیروهای لباس شخصی به منزل وی در شهرستان سقز، بازداشت و به اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد. بازداشت وی در حالی روی داد که حکم جلب وی از تهران صادر شده بود.
تصاویر زیر مربوط به دقایقی پس از آزادی «محمود صالحی» از بازداشتگاه اطلاعات سنندج است.

۱۳۹۴ خرداد ۹, شنبه

بیش از 50 درصد معادن ایران غیر فعال است

بیش از 50 درصد معادن ایران غیر فعال است


محمد رضا باختری روز شنبه در همایش روز معدن در همدان افزود: از پنج هزار معدن دارای پروانه بهره برداری در کشور دو تا سه هزار مورد از این معادن غیر فعال است.

وی اظهار کرد: در سالهای اخیر با عنوان حفظ منابع طبیعی سنگ اندازی های زیادی در پیش روی معدن داران انجام می شود.

وی گفت: هم اکنون معادن حدود زیر یک درصد از وسعت کشور را به خود اختصاص داده است در حالیکه منابع طبیعی رقم چشمگیری از این وسعت را دارد، پس فعالیت معادن نمی تواند تهدید جدی برای این منابع باشد.

وی اضافه کرد: اگر هدف، ایجاد اشتغال و توسعه از طریق معادن است پس باید بهانه های واهی را رد کرده و به مشکلات معدن داران دامن نزنند.

وی ادامه داد: معدن کاران اعتماد لازم را برای ادامه کار ندارند چرا که هر روز باید منتظر بازدید ها و برگه های جریمه ای باشند که نجات از این مشکلات فقط با باج دادن معدن داران رفع می شود.

در حاشیه شهر شیراز بازاریست که مردم محل به آن شیطون بازار می‌گویند.

 جمعه بازار شیراز


در حاشیه شهر شیراز بازاریست که مردم محل به آن شیطون بازار

می‌گویند. شیطون بازار روزهای جمعه دایر است و محل خرید و

فروش اجناس دست دوم سمسارها می‌باشد.



























نوبخت : در 8 سال گذشته 800 میلیارد دلار خورده شد و چیزی باقی نمانده است/ یک میلیون بشکه نفت میفروشیم ولی اجازه انتقال پول به داخل کشور را نداریم

IRAN !!KHOMINIREJIEM

«جمهوریت» اسناد ارسال سلاح از ترکيه برای شبه‌نظامیان سوريه را منتشر کرد

1B4DF819-CD96-446D-93BB-A3ED37E9E326_w640_r1_s_cx0_cy8_cw0.jpg
یکی از روزنامه‌های پرتيراژ ترکيه که از مخالفان حکومت اسلامگرای رجب طيب اردوغان است روز جمعه هشتم خرداد برخی از اسناد و تصاوير مربوط به روابط ترکيه و گروه‌های شبه نظامی سوريه را منتشر کرد.
به دنبال انتشار گزارش ويژه‌ای در روزنامه «جمهوريت» ترکيه درباره کشف اسلحه و مهمات از چند کاميون متعلق به سازمان امنيت آن کشور، دادستانی استانبول دستور آغاز تحقيقات درباره «جان دوندار» سردبير ارشد اين روزنامه را صادر کرد.
پس از تحقيقات قضايی ممکن است سردبير روزنامه جمهوريت به نقض قوانين ضد تروريسم ترکيه متهم و محاکمه شود.
روزنامه جمهوريت در شماره روز جمعه خود در یک گزارش اختصاصی برای نخستين بار تصاوير و ويدیويی از چند کاميون متعلق به سازمان امنيت ترکيه، ميت، منتشر کرد که در آنها اسلحه و مهمات جاسازی شده‌ای که قرار بود به سوريه فرستاده شود، ديده می‌شود.
بر پايه گزارش «جمهوريت» و ديگر رسانه‌های غير دولتی ترکيه، در ۱۹ ژانويه سال جاری میلادی ماموران ژاندارمری بر اساس اخباری که دريافت کرده بودند و به دستور دادستان شهر چند کاميون باری را که راهی مرز سوريه بودند، متوقف کردند.
ماموران مخفی سازمان امنيت ترکيه ابتدا سعی کردند جلوی بازرسی محموله کاميون‌ها را بگيرند اما حضور دادستان در محل و اصرار او، به باز شدن صندوق‌های موجود در اين کاميون‌ها منجر شد.
به نوشته روزنامه جمهوريت، در اين صندوقها مقدار زيادی فشنگ که در قوطی‌های داروی آنتی بيوتيک جاسازی شده بودند، خمپاره و راکت‌های کوچک کشف شد.
چند هفته پس از اين واقعه، رجب طيب اردوغان نخست وزير وقت در اجتماع بزرگ شهر آدانا گفت: «با کاميون‌هايی که برای ترکمن‌های سوريه کمک‌های انساندوستانه می‌بردند مانند دشمن و خائنان رفتار کردند. موقعی که من اينها را ديدم به عنوان نخست‌وزير بسيار ناراحت و عصبانی شدم. بايد بدانيم هرکسی که کاميون‌های ما را متوقف کرده خائن است».
اما چند روز پس از اين ماجرا، نماينده ترکمن‌های سوريه به خبرنگاران گفت که آنها کمکی از ترکيه دريافت نکرده‌اند.
همزمان با ادامه کشمکش‌ها بين دولت و حزب اسلامگرای توسعه و عدالت و احزاب اپوزيسيون که رجب طيب اردوغان را به دخالت در امور داخلی کشور ديگر متهم می‌کردند، «ياسين آکتای» از اعضای حزب توسعه و عدالت در ۱۸ مه ارسال اسلحه و مهمات به سوريه را تايید کرد.
او در مشاجره با يکی از مخالفان حزب حاکم که می‌پرسید سلاح‌های کشف شده در کاميون‌ها به کجا می‌رفتند، گفت که اين سلاح‌ها برای ارتش آزاد سوريه بود و گروه داعش بزرگترين دشمن ارتش آزاد سوريه است.
اوایل ماه جاری ميلادی چهار تن از دادستان‌هايی که دستور بازرسی کاميون‌ها را صادر کرده بودند بازداشت شدند و عليه دستکم ۳۰ نفر از ماموران امنيتی محلی نيز پرونده‌های قضايی تشکيل شده است‌. عده‌ای از آنان با اتهاماتی از قبيل جاسوسی نظامی و تلاش برای سرنگونی دولت روبرو هستند.
رجب طيب اردوغان، ریيس جمهوری ترکيه، دادستان‌های محلی، برخی رسانه‌های مخالف و شخصيت‌هايی که در کشف و افشا عمليات سازمان امنيت ترکيه دست داشتند را به همکاری با فتح‌الله گولن، رهبر معنوی بسياری از شهروندان آن کشور متهم کرده است.
آقای اردوغان و حزبش هواداران گولن را به تشکيل دولت موازی و تلاش برای براندازی حکومت او متهم کرده‌اند.

احزاب و گروه‌های اپوزيسون در ترکيه ساعاتی پس از انتشار اين گزارش ويژه در روزنامه جمهوريت و آغاز تحقيقات قضايی عليه سردبير آن، حمايت خود را از اين روزنامه اعلام کردند.

Faux antifascistes et Indymedia Paris soumis au détecteur de mensonge Observatoire du néoconservatisme | 4 avril 2014


Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Depuis quelques années nous avons vu fleurir de nombreux groupuscules se réclamant de la lutte antifasciste. Ces activistes sont-ils les dignes héritiers de l’antifascisme historique, celui issu de la coalition de partis de gauche à l’origine de la formation du Front populaire qui, sous l’occupation, résista à l’Allemagne nazie et au régime de la collaboration ? Mais s’agit-il de protestations de bonne foi ? Quelles sont leurs sources ? Leur raisonnement tient-il debout ? Qui se cache derrière ces pseudo "antifas" ?

 

I - L’alerte antifasciste : décryptage d’une manipulation 

L’alerte (pseudo)-antifasciste s’apparente à une chasse aux sorcières maccarthyste, déguisée en combat contre le racisme. Elle est menée par quelques publications aux méthodes insidieuses et bien rodées (voir la propagande néoconservatrice déguisée en gauche progressiste). Derrière une façade pétrie d’idéaux et de symbolique d’inspiration libertaire, il s’agit pourtant bien d’outils de propagande néoconservatrice, donc raciste et guerrière.
 
Le procédé utilisé par de faux antifascistes mais vrais néoconservateurs est simple : une campagne médiatique haineuse contre une personne ou un groupe, avec pour seuls arguments l‘amalgame, l’insinuation et le procès. Par le biais d’un tract ou d’un article infamant, ces soi-disant défenseurs des libertés tentent, par exemple de faire annuler une conférence si elle sort de la ligne éditoriale des néoconservateurs.
 
Les personnes décriées, intimidées, diabolisées, ont pour seul point commun la contestation du leadership étatsunien sur le reste du monde, et de la politique d’apartheid et de spoliation du gouvernement israélien contre le peuple palestinien. Nous retrouvons constamment les mêmes cibles : Des gens de gauche, de droite et d’extrême droite, systématiquement assimilés sans distinction. Par ailleurs, l’extrême droite y représente un point d’ancrage argumentaire permanent, signe d’une manipulation évidente également en usage dans les rangs des réseaux néocons comme nous allons le voir.
A- Une source néoconservatrice commune à ces pseudo alertes antifascistes
A la source des alertes, nous retrouvons généralement le blog administré par Rudy Reichstadt « Conspiracy Watch », le doigt inquisiteur qui sert de grille de lecture à l’ensemble des protagonistes de la galaxie néocons. Pour le contenu de leurs alertes, nos petites frappes rééditent en permanence le même papier et si la démarche n’était pas aussi perverse, nous pourrions parler de « comique de répétition ».

B- Trois marqueurs révélateurs de l’idéologie contenue dans la pseudo alerte antifa
1- Parmi les dossiers antimusulmans, Rudy Reichstadt cite 22 fois leMEMRI, l’officine de propagande néoconservatrice, considérée par beaucoup de médias de gauche américains comme l’usine à fabriquer du consentement occidental aux guerres pétrolifères, et de l’islamophobie. Rappelons que l’on retrouve au sein du MEMRI des acteurs décisionnels de la gouvernance G.W. Bush (dossier completici). Dans son utilisation du MEMRI, Rudy Reichstadt se paie même le luxe de battre le site d’extrême droite Riposte Laïque, qui pourtant n’est pas avare dans le domaine de la haine antimusulman.

2- La recherche « Pierre-André Taguieff » sur le moteur de recherche du site Conspiracy Watch donne 69 résultats. Or, Monsieur Taguieff était un théoricien zélé du Cercle de l’Oratoire, groupuscule intellectuel omniprésent dans les médias français pour vous faire avaler la pilule des guerres bushiennes en Afghanistan et en Irak, grâce à l’image d’intellectuel de gauche de certains de leurs membres. Pendant de longues années et jusqu’il y a encore quelques mois, Monsieur Taguieff était administrateur du site d’extrême droite Dreuz.info (dont les auteurs affichent une islamophobie décomplexée), et bien entendu le MEMRI représente aussi une source de premier choix pour Dreuz.
 
3- Palestinian Media Watch, l’autre site de propagande antimusulmane, est géré par Itamar Marcus, un israélien qui vit dans une colonie d’Efrat en Cisjordanie située en territoire palestinien, en violation du droit international. Jusqu’à récemment, Itamar Marcus occupait le poste de vice-président de la Caisse Centrale d’Israël (Central Fund of Israël), une ONG de droite basée à New York, en réalité en charge du financement des groupuscules colons israéliens les plus violents. Ces dernières années, Itamar Marcus est l’auteur de nombreux rapports douteux, censés documenter une agressivité palestinienne à l’égard d’Israël. Ces rapports témoignent d’une diabolisation dans le but d’empêcher la création d’un Etat palestinien.
 


Palestinian Media Watch est présent deux fois sur Conspiracy Watch, et exploité à l’extrême par Dreuz, la continuité idéologique du site de Rudy Reichstadt. Mais la palme revient au site du CRIF qui se réfère abondamment à Palestinian Media Watch. Il n’y a donc rien de très surprenant de voir cette agence être soutenue par le CRIF, qui visiblement n’est pas très regardant sur l’origine de ses sources et détient, selon toute vraisemblance, le record français absolu pour la diffusion des dépêches du MEMRI(22 pages d’articles). Il n’est pas non plus surprenant de retrouver sur le site du CRIFPierre André Taguieff via Dreuz, pris en flagrant délit d’insulte à la mémoire de Stéphane Hessel, sans que ce média ne soit rappelé à l’ordre par les autorités compétentes, ni dénoncé par la moindre alerte antifasciste.
 
Rappelons que Stéphane Hessel avait rejoint les Forces française libres en 1941. Arrêté, puis torturé, il sera déporté à Buchenwald.

II- Deux poids deux mesures, ceux que l’alerte antifasciste épargne

A. L’extrême-droite d’obédience néoconservatrice, systématiquement épargnée
 
Les nervis néocons déguisés en antifas épargnent donc systématiquement tout un pan de l’extrême droite Française, d’où ils tirent pourtant leurs sources théoriques.
Pas la moindre « alerte antifa » contre l’extrême droite néoconservatrice française, comme par exemple les anciens voyous du groupe Occident. Parmi eux, Xavier Raufer qui collaborait à l’Elite européenne, une revue qui faisait la promotion de l’agence portugaise Aginter-Press, contrôlée par la PIDE, la police politique du dictateur António de Oliveira Salazar. Raufer s’est depuis reconverti dans le Business sécuritaire.
 
Pas d’ « alerte antifa » contre Alain Robert qui constitua l’équipe dirigeante du Groupe union défense, puis d’Ordre nouveau l’année suivante. En 2004, il entre au Conseil national de l’UMP. Des cas similaires à MM. Raufer et Robert furent fabriqués et recyclés par dizaines grâce à « la planche à billets » du patronat : L’IUMM, via le duo Georges Albertini/Claude Harmel, les deux anciens du RNP, parti acquis à la collaboration avec l’Allemagne nazie.
 
B. Les théoriciens de l’islamophobie, eux aussi systématiquement épargnés
En effet, pas d’« alerte antifa » non plus pour les adeptes de la théorie Eurabia. Inventé par l’essayiste Bat Ye’or, ce fantasme islamophobe voudrait nous faire croire que les élites européennes chercheraient à soumettre l’Europe au monde arabe afin de former une nouvelle entité appelée Eurabie. Cette thèse délirante fut comparée à la théorie du complot juif des Protocoles des Sages de Sion par le journaliste et écrivain Johann Hari.
 
 
Egalement épargné par les « alertes antifa », le théoricien Pierre-André Taguieff, auteur et administrateur durant plusieurs années de l’officine de propagande de Bat Ye’Or,DREUZ.info. Rappel sans appel : « Deux millions de musulmans en France, ce sont deux millions d’intégristes potentiels. » Pierre-André Taguieff, France Inter, 1997.
Pourquoi les antifas n’alertent-ils pas contre le racisme non voilé de Finkielkraut
.

III- Ceux qui sont ciblés par l’alerte antifasciste

A- Pourquoi les militants anti-guerres de gauche en sont arrivés à accepter les bombardements de l’OTAN ?
 
Domenico Losurdo est un philosophe qui enseigne l’histoire de la philosophie à l’université d’Urbino (Italie). Dans une chronique publiée sur son blog, intitulée « du mensonge dans le cadre de la machine de guerre impérialiste », Losurdo décrypte la rhétorique belliqueuse qui a servi à justifier un grand nombre d’interventions de l’Occident ces dernières années :
« L’année 1989 est celle où le passage de la société du spectacle au spectacle comme technique de guerre se manifestait à l’échelle planétaire. Nicolae Ceaucescu est encore au pouvoir en Roumanie. Comment le renverser ? Les médias occidentaux diffusent massivement dans la population roumaine les informations et les images du « génocide » opéré à Timisoara par la police précisément de Ceaucescu. Deux ans après, en 1991, survenait la première guerre du Golfe. La situation n’était pas facile pour le Pentagone (et pour la Maison Blanche). Il s’agissait de convaincre de la nécessité de la guerre une population sur laquelle pesait encore le souvenir du Vietnam. Alors généreusement ou fabuleusement récompensée, une agence publicitaire trouvait remède à tout. Elle dénonçait le fait que les soldats irakiens coupaient les « oreilles » aux Koweitiens qui résistaient. Mais le coup de théâtre de cette campagne était ailleurs : les envahisseurs avaient fait irruption dans un hôpital « en sortant 312 nouveau-nés de leurs couveuses et en les laissant mourir de froid sur le pavement de l’hôpital de Koweït City » (Macarthur 1992, p. 54). Brandie à l’envie par le président Bush junior, réaffirmée au Congrès, avalisée par la presse la plus autorisée et jusque par Amnesty international, cette information si horrible mais si circonstanciée aussi, au point d’indiquer avec une précision absolue le nombre de morts, ne pouvait pas ne pas provoquer une bouleversante vague d’indignation : Saddam Hussein était le nouvel Hitler, la guerre contre lui était non seulement nécessaire mais urgente même et ceux qui s’y opposaient ou étaient récalcitrants devaient être considérés comme des complices, plus ou moins conscients, du nouvel Hitler ! L’information était évidemment une invention savamment produite et diffusée par »


B- Les "mauvais régimes" selon les imposteurs maquillés en antifascistes
Ils ont été soigneusement sélectionnés par les administrations américaines successives, largement inspirées par le texte néoconservateur fondateur du PNAC, un document édifiant que chacun devrait avoir à l’esprit avant de lire une « alerte antifa » ou un article géopolitique. Ces pays sont désormais parqués dans un univers médiatique consensuel qui les désigne depuis 2000 sous le nom d’Axe du Mal, sémantique illustrant une terreur de Satan et donc une guerre religieuse, ce qui a de quoi sidérer quand on se veut une démocratie laïque. Les pays sélectionnés font l’objet de sanctions diverses restreignant leur activité économique et/ou subissent une invasion barbare occidentale mortifère. Pour repérer les discours faussement antifascistes des vrais, il suffit d’observer les pays que ces alertes ciblent … et surtout ceux qu’elles épargnent. En effet, les publications « antifas » tentent toujours de mobiliser les opinions de gauche contre tous les opposants aux guerres d’ingérence (fussent-ils de gauche et d’extrême-gauche, voire anars), et pratiquent « l’indignation humanitaire sélective » ou le grossier mensonge par omission. Sous les paroles d’apparence libertaire et toujours sous un prétexte humanitaire culpabilisant, la police de la pensée néoconservatrice est omniprésente.

C- Syrie : point Godwin pour un massacre
Lorsque « Indymedia Paris » titre sa chronique « Alerte antifasciste Lille conférence de soutien à Bachar-el-Assad », en substance la méthode est habituelle et consiste à faire croire qu’il y a un rapprochement entre le Parti Baas Syrien, la gauche anti-impérialiste pacifiste, et l’extrême droite dont une partie reste antisioniste. Pour ce faire, la novlangue néocons usuelle se fonde sur l’utilisation du point Godwin, lui-même appuyé sur l’idée que le dirigeant désigné à la vindicte planétaire (par des coalitions variables sous contrôle de l’OTAN) est un nouvel Hitler et que celui ou celle qui pense que la paix passe par la diplomatie est un négationniste voire un nazi. Pour ce faire, il convient de placer des mots magiques tels que « Hitler », « Staline », « Rouge-brun » et autres anathèmes dans un minimum d’espace, se dispensant ainsi de tout argument politique puisque l’adversaire est un infâme avec qui il ne convient pas de dialoguer. Ce dessin de Fakir illustre avec humour ces campagnes d’infamie par la méthode de l’amalgame :


D- Une propagande identique servit de prétexte en Irak
En 2002, les membres du cercle de l’oratoire diffusaient un message digne de la novlangue Orwellienne de "1984". Le but, à cette période, était de faire la promotion de la guerre menée par Bush en Irak avec une constante invariable en toile de fond : le Front National, monstre utile des néocons français, qui leur permet de faire oublier leur propre monstruosité. Pour faire la promotion d’une guerre, il ne faut surtout pas négliger d’assimiler tout pacifiste à l’épouvantail FN. Pascal Bruckner, André Glucksmann et Romain Goupil écrivaient :
 
« Force est de constater que l’antiaméricanisme n’est pas un accident de l’actualité ou la simple réticence face à l’administration de Washington, mais le credo d’une politique qui soude les uns avec les autres, en dépit de leurs divergences, le Front national et les Verts, les socialistes et les conservateurs, les communistes, les souverainistes… A droite comme à gauche, ils sont rares ceux qui n’ont pas cédé à ce "nationalisme des imbéciles" qui est toujours un symptôme de ressentiment et de déclin. »
1. « Saddam Hussein utilise des gaz de combat » (comme en Syrie) :
Le lecteur n’aura pas manqué de remarquer que la méthode développée est adaptable au cas syrien, nous aurions pu prendre pour titre « Assad utilise des gaz de combat sur sa population ».
En réalité, si Saddam Hussein a bien utilisé des gaz à des fins militaires, ce fut dans les années 80, contre les troupes iraniennes. En aout 2013, le magazine Foreign Policy apporte d’ailleurs la preuve que les Etats Unis avaient connaissance de ce crime de guerre dès 1983.
 
Cependant, les Etats-Unis attendront 20 ans avant de s’en offusquer, et à ce moment là,aucune expertise n’a pu confirmer que l’Irak était toujours en possession d’un tel arsenal, et encore moins qu’il ait eu quelque intention guerrière à l’égard d’une autre nation ni à l’égard de son propre peuple.


Qu’à cela ne tienne, nous sommes priés de ne pas contester le bien-fondé du subterfuge abject mis en œuvre par le gouvernement US pour assaillir l’Irak sans raison morale, dans le discours que le débat public surnommera « l’affaire du flacon d’urine ». La motivation géostratégique à désorganiser un pays pour y gérer les puits de pétrole et la reconstruction est pourtant transparente à tout lecteur de bonne foi.
 
2. « Le régime irakien opprime son peuple »
Si le régime irakien n’était pas un régime souple, les pires crimes infligés à la population irakienne ne sont pas imputables à Saddam Hussein mais à l’alliance atlantique. On estime qu’entre 1991 et 2003, un million d’enfants irakiens sont morts suite à l’embargo imposé par les Etats-Unis. La liste des produits interdits allait de simples denrées alimentaires à la quasi totalité des produits pharmaceutiques. En 1996, ce crime fut assumé par Madeleine Albright, secrétaire d’État de l’administration Clinton. Des informations qui ne posent pas le moindre problème de conscience à nos super résistants « antifas ». 10 ans plus tard, la Libye puis la Syrie ont droit au même traitement de mauvaise foi : l’intervention des intellectuels français.
.

IV- Leur but non-avoué : interdire le débat public contre le néocolonialisme

"Les guerres ne commencent pas par des bombes, elles commencent par des médias-mensonges".
Le journaliste Michel Collon lutte contre la désinformation et ces guerres d’ingérences. Il s’en explique dans de nombreux articles sur son site Investig’Action. Pour cette raison, il est souvent en première ligne face aux chantres de l’idéologie néoconservatrice déguisés en antifascistes.
Selon lui, la propagande de guerre repose sur 5 principes :
1.  Occulter l’histoire
2.  Occulter les intérêts économiques
3.  Diaboliser l’adversaire
4.  Présenter notre camp comme n’attaquant pas un peuple, mais seulement un dirigeant
5.  Monopoliser l’information, empêcher le vrai débat
 
Ces principes, on les retrouve dans tous les conflits, affirme Collon. Il illustre ses propos en réexaminant plusieurs cas de propagande en Yougoslavie, en Afrique, ainsi qu’au Proche et au Moyen-Orient.
La leçon à en tirer : toutes les guerres sont économiques. Les raisons humanitaires ne sont faites que pour emporter l’adhésion des populations des pays agresseurs.
.

V- L’exemple type : Indymedia Paris soumis à l’épreuve du détecteur de mensonges

Pour le lecteur inattentif, peu au fait de la géopolitique, ou crédule, ce site semble relayer des informations d’inspiration libertaire, anarchiste, humanitaire et antiraciste. Une source antifa s’il en est, mais a priori seulement. Car ce que nous avons vu plus haut n’est pas une anecdote : nous avons soumis Indymedia Paris à son propre moteur de recherche en guise de détecteur de mensonge par omission :
Comparons les résultats de recherche pour « Hugo Chavez » (une liste entière d’articles qui l’attaquent directement) et pour « Arabie saoudite » (trois articles critiques) ou « Qatar » (une critique directe de ce régime). Nos « antifascistes » sont très bruyants quand il s’agit de désigner les cibles choisies par les néoconservateurs et leurs théoriciens fascisants (Rassemblement solidarité Syrie devant l’Ambassade d’Iran – paris indymedia).

A- Les régimes réellement fascistes épargnés
En revanche, l’émirat du Qatar qui de facto possède tous les critères d’un régime fasciste, reste lui miraculeusement épargné par la critique alors même que notre régime entretient en notre nom des relations privilégiées avec ses gouvernants. Dans ce régime, la liberté d’expression est soumise à des restrictions strictes, des cas de torture sont régulièrement signalés, les femmes continuent de subir des discriminations et des violences, dans la législation et en pratique, et les travailleurs migrants, qui forment la majorité de la main-d’œuvre, sont exploités et maltraités. Ainsi, le lundi 21 octobre 2013, 15 années de prison furent confirmées pour le poète Mohamed Ibn Al Dheeb, qui a écrit un poème considéré comme critique envers la famille royale.

Autre allié historique des occidentaux généralement épargné par les imposteurs, l’Arabie Saoudite. Liée aux États-Unis par des intérêts financiers depuis la ratification du Pacte de Quincy en février 1945, cette monarchie absolue autoproclamée est l’un des régimes les plus violents que l’Histoire du monde ait connu, comme par exemple sur le dossier accablant des violences faites aux LGBT. Pas de commentaire sur Indymedia Paris, voir les résultats de la recherche. A l’exception de quelques rares notes, les atrocités commises par leRoyaume wahhabite ne semblent pas être prioritaires sur ce site.

Une omission révélatrice quand nous comparons ce traitement avec celui qui fut réservé à l’ancien président socialiste du Venezuela Hugo Chavez. Il est instructif de constater qu’un site puisse dépenser autant d’énergie pour s’acharner sur un chef d’un Etat laïc qui a échappé à un coup d’état organisé par les États-Unis grâce au soutien de son peuple. Et malgré des problèmes récurrents (approvisionnements, corruption, inflation, banditisme, insécurité), le Venezuela a su fait des efforts pour développer une vraie structure sociale et des services jusqu’aux villages les plus reculés.
Ci-dessous l’illustration de notre soutien réel aux monarchies du Golfe :
B- L’assimilation du défenseur des opprimés à un oppresseur fasciste
S’il est assez aisé de voir que le « néolibéralisme » a remplacé le « capitalisme » dans le vocabulaire des élites gouvernantes contemporaines, les autres euphémismes et exagérations de la novlangue néocon ne sont pas toujours aussi faciles à reconnaître. Cela correspond malheureusement à une technique de déculturation politique des lecteurs par le vol des mots issus des luttes populaires. Maxime Vivas milite contre les guerres impériales et est coadministrateur du site Le Grand Soir. Le journal revenait en 2012, à l’occasion d’un débat sur les médias libres, sur la campagne de diffamation dont il avait été victime : une action menée par plusieurs médias qui se présentent comme appartenant à la « gauche » dont certains pratiquent « l’alerte antifa » : Rue89, Charlie Hebdo, article 11, CQFD et le site lyonnais Rebellyon, qui conclut comme à l’accoutumée : « les fachos hors de nos quartiers, pas de quartier pour les fachos ». On pourrait en rire quand on connaît la plume de Maxime Vivas et la ligne éditoriale du Grand Soir, mais au final cette dérive est extrêmement dangereuse. En effet, des slogans qui parlent « d’écraser les fachos » (alertes antifascistes), ou des encouragements guerriers tels que « pas de quartiers » (rebellyon) sont susceptibles de faciliter le passage à l’acte de castagneurs contre des cibles ainsi désignées et qui, de plus, sont tout sauf fascisantes.
 
A l’occasion de cette rencontre, Maxime Vivas expliquait aussi le rôle de Reporters sans Frontières (RSF) au service d’une cause sans rapport avec les objectifs affichés. Il dévoile les paravents de RSF en dollars, il revient longuement sur la personnalité de Robert Ménard, ancien président de RSF et peut-être futur Maire de Béziers, soutenu aujourd’hui par le Front National.

VI- Extrême droite en Ukraine : sans surprise, pas d’alerte antifa

Pour comprendre l’intérêt des stratèges pour l’Ukraine, il faut avoir lu "Le grand échiquier", du théoricien Zbigniew Brezinski. Il déclare sans ambage "celui qui gouverne le heartland (l’Europe de l’est et le continent nord asiatique) domine l’île monde (le Nord riche, l’Eurasie et les sources d’énergies) et qui gouverne l’île monde domine le monde [...] Le pivot géopolitique est un Etat dont l’importance tient moins à sa puissance réelle et sa motivation qu’à sa situation géographique sensible et sa vulnérabilité potentielle."

Pour ce géostratège qui a conseillé les présidents Carter, George W. Bush et Obama, l’Ukraine est l’un de ces 5 pivots. Et il a des projets pour elle : "L’indépendance de l’Ukraine modifie la structure de l’Etat russe. De ce seul fait, cette case importante de l’échiquier géopolitique est un pivot : sans l’Ukraine, la Russie n’est plus un empire en Eurasie."

Repassons Indymédia Paris au détecteur de mensonges par omission. Sans plus de surprise nous ne trouvons pas le moindre dossier sur les néo-nazis en Ukraine qui sont pourtant bien présents dans le gouvernement actuel non élu de Kiev. Rebellyon affiche le même vide sidéral face à un nouveau gouvernement composé vice-premier ministre et trois autres ministres membres du parti d’extrème-droite Svoboda… L’antifascisme à décidément des œillères très sélectives.

Rappelons qu’en 1998, lors d’une conférence, Brezinski déclarait : "L’Ukraine constitue l’enjeu essentiel (pour soumettre l’Eurasie) [...]. Si l’occident devait choisir entre une Ukraine démocratique et une Ukraine indépendante, ce sont les intérêts stratégiques et non des considérations démocratiques qui devront déterminer notre position."
.
Conclusion 


Il arrive que l’histoire se répète, les corbeaux sont là pour nous le rappeler : à l’instar des militants del’extrême droite identitaire des années 60 et 70 qui produisaient des brochures anonymes anti-Mitterrand et anti-communistes via la « Société d’Etudes et de Recherches Visuelles d’Impression » financée par l’UIMM (la caisse noire du patronat), les petites frappes de la nébuleuse néocon utilisent la même stratégie d’intimidation. Une seule différence : la couleur des publications, adaptée à notre époque. Elles ont viré aux couleurs libertaires et altermondialistes, dans des publications qui se réclament de l’antifascisme. Pour le reste, très peu de différences : le corbeau de droite d’hier était un jeune cogneur nostalgique ducolonialisme, alors que le néo-corbeau d’aujourd’hui est un défenseur acharné dunéocolonialisme guerrier sur fond de thèses fascistes. Cependant, vous en conviendrez, l’erreur serait impardonnable de confondre quelques barbouzes au service de la pensée néoconservatrice prédatrice et fascisante avec le véritable esprit libertaire, solidaire et pacifiste. Pour cette raison, il nous a semblé utile de rappeler le sens de ces valeurs en laissant la conclusion de ce billet à un illustre anarchiste :