۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

چگونه خبرگان را به جای مجلس موسسان قالب کردند


چگونه خبرگان را به جای مجلس موسسان قالب کردند
دکتر‌‌محمد‌‌ ملکی
دکتر‌‌محمد‌‌ ملکی
سه روز پس از آمدن آقای خمینی به ایران، ایشان طی حکمی آقای مهندس بازرگان را به نخست‏وزیری دولت موقت منصوب نمودند، متن حکم چنین است :

"بسم‏الله‏ الرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب برحسب حق شرعی و حق ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طبق اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت می‏نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت برطبق قانون اساسی جدید را بدهید. مقتضی است که اعضای دولتِ موقت را هر چه زودتر و با توجه به شرایطی که مشخص نموده‏ام تعیین و معرفی نمائید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت می‏نمایم.روح‏الله الموسوی الخمینی" (۱).

هموطنان عزیز، جوانان؛
از شما می‏خواهم این متن را با دقت و موشکافی مطالعه کنید تا روشن گردد چگونه شد که افکار و اندیشه‏های آقای خمینی کشور را به سمت و سویی برد که امروز شاهد آن هستیم. من تنها به دو نکته از این فرمان می‏پردازم و نکات دیگر را به خوانندگان وامی‏گذارم. و آن نکات عبارتند از "شورای انقلاب". و "تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید".
در مورد "شورای انقلاب" و چگونگی شکل‏گیری آن روایت‏های مختلف خوانده یا شنیده‏ایم. دکتر صادق طباطبایی از نزدیکانِ آقای خمینی می‏نویسد: "گفتگوی مرحوم مطهری با امام مقدمه‏ی تشکیل شورای انقلاب و دعوت از افراد مورد اطمینان شد. دکتر بهشتی زمانی که به دیدارامام آمد من آن‏جا نبودم، ایشان دو سه روز بیشتر در نوفل لوشاتو نماند. روزی که ایشان تصمیم می‏گیرد به ایران بیاید در فرودگاه آتن یونان مطلع می‏شود که دولت نظامی ازهاری روی کار آمده است (۱۴ آبان ۱٣۵۷) لذا ایشان به هامبورک رفته دو - سه روزی آنجا ماند و سپس به ایران بازگشت" (۲).

صادق طباطبایی در جایی دیگر می‏نویسد:
"امام طی پیامی خطاب به ملت ایران در ۲۲ دی ماه رسماً برنامه‏ی سیاسی خودشان را اعلام کردند و اعلام داشتند که جهت تحقق اهداف اسلامی شورایی به‏نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهد کرد. براساس نظر امام این شورا مأموریت خواهد داشت تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی قرار داده و مقدمات آنرا فراهم سازد. تشکیل شورای انقلاب هرچند در ۲۲ دی اعلام شد اما مقدمات آن از هنگام سفر آقایان مطهری و بهشتی به پاریس فراهم شده بود. بیانیه ۲۲ دی اثرات بسیار مهمی در تسریع روند انقلاب داشت...چند روز بعد از دستور تشکیل شورای انقلاب توسط امام، آقای دکتر یزدی به امام اطلاع داد که دوستان از تهران پیغام دادند که آقای طالقانی از عده‏ای از چهره‏های سیاسی دعوت کرده‏اند که شورایی برای اداره مسائل انقلاب تشکیل دهند. این موضوع مورد نگرانی بود. امام گفتند چرا اینکارها در چهارچوب شورای انقلاب صورت نمی‏گیرد و به من گزارش داده نمی‏شود. یادم نیست دکتر یزدی بلافاصله پاسخ داد یا با تهران تماس گرفت و معلوم شد آقای بهشتی یا شخص دیگری از کادر اولیه شورای انقلاب از آقای طالقانی به تصور اینکه ایشان با جبهه ملی فعالیت داشته و احیاناً مطابق میل قلبی امام نباشد، دعوت به عمل نیاورده‏اند" (٣).
آنچه از نوشته‏های آقای طباطبایی استنباط می‏شود این است که آقایان بهشتی و مطهری و چند نفر از دوستانِ روحانی‏شان شورای انقلاب را تشکیل داده‏اند تا قبل از پیروزی انقلاب عنان کارها را در دست گیرند و حتی به بهانه‏های پوچ از آقای طالقانی که در آن موقع انقلاب را در ایران رهبری می‏کرد دعوت نکردند، اگرچه در حقیقت برای این بود که به کسی که معتقد به شرکت نمایندگان همه اقشار ملت در چنین شورایی بود اجازه‏ی حضور در چنین جمعی از روحانیون را ندهند و خود یکه‏تاز میدان باشند. بنظر من اندیشه‏ی ولایت مطلقه فقهی از همان روزها در فکر آقایان وجود داشت.
برای آگاهی بیشتر از ترکیب شورای انقلاب و نقشی که در سال‏های اول تغییر نظام بازی کرد، نظری به بخشی از سخنان مهندس بازرگان میاندازیم. ایشان میگوید: "قدر مسلم آن است که اواخر آبان و اوایل آذرماه ۱٣۵۷ اندیشه‏ی چنین شورایی به منظور رهبری انقلاب و تدبیر جریان‏های امور در داخل کشور به‏عنوان گروه نماینده‏ی رهبری در داخل پدید آمد... ترکیب شورای انقلاب چهاربارعوض شد ولی همیشه اکثریت آن‏را معممین تشکیل می‏دادند و مُقرَب‏تر بودند" (۴).
دکتر بهشتی در گزارشی که به مجلس شورای اسلامی در اوایل تأسیس آن داد می‏گوید: "افراد را امام تعیین می‏کردند به این معنی که اوّل امام به یک گروه سه نفری از روحانیت حکم دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره‏ی آینده‏ی مملکت تلاش کنند این عده عبارت بودند از آیت‏الله مطهری، هاشمی رفسنجانی و خود بنده (بهشتی)، به‏هر حال آن شش نفر اولیه یعنی آقایان مطهری، رفسنجانی، باهنر، موسوی اردبیلی، مهدوی کنی و خود من (بهشتی) شروع به مطالعه روی افراد کردیم".
در هر حال پس از تشکیل شورایی از سوی آقای خمینی به‏نام شورای انقلاب اسلامی افراد زیر در مراحل مختلف به آن راه یافتند، آیت‏اله طالقانی، مطهری، هاشمی رفسنجانی، دکتر بهشتی، مهدوی کنی، حسن حبیبی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر،ابراهیم یزدی، دکتر یدالله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، مهندس کتیرایی، تیمسار مسعودی، تیمسار قرنی، مهندس بازرگان، مهندس سحابی، دکتر شیبانی، بنی‏صدر، قطب‏زاده، مهندس موسوی، دکتر پیمان ، جلالی، مهندس معین‏فر، دکتر رضا صدر، (آقایان دکتر پیمان، مهندس موسوی و جلالی چند جلسه بیشتر در شورا شرکت نکردند).
حال سوال اینجاست آیا واقعاً ترکیب فوق می‏توانست خواست‏های ملت ایران را از تغییر نظام شاهی و آمدن نظام جدید برآورده کند؟ بد نیست در اینجا جواب سئوال را از زبان مرحوم مهندس سحابی بشنویم:
"شورای انقلاب آینه‏ی تمام نمای ملت ایران و انقلاب بزرگ و فراگیر آن نبود، طرفداران شریعتی و نمایندگان احزاب سیاسی و ملی قدیم در آن‏جا نبودند، از نمایندگان جوانان و دانشجویان فعال هم هیچ‏کس نبود، از چپ‏ها و مارکسیست‏ها هم هیچ‏کس در آنجا نماینده نداشت، مجاهدین نماینده نداشتند، ولی آقایان روحانیون شورای انقلاب در سال ۵٨ تا ۵۹ من را به‏عنوان نماینده مجاهدین و اصحاب مرحوم دکتر شریعتی تلقی می‏کردند، ملیون هم بطور اخص نماینده نداشتند" (۵).
نهایتا طبق آخرین اظهار آقای حسن حبیبی "با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه ی قانون‏گذاری را برعهده داشته نیز به پایان رسید" (۶).
آخرین اعضاء شورا عبارت بودند از ابوالحسن بنی‏صدر، آیت‏الله موسوی اردبیلی، مهندس بازرگان، محمدجواد باهنر، دکتر بهشتی، آیت‏الله خامنه‏ای، مهندس عزت‏الله سحابی، عباس شیبانی، صادق قطب‏زاده، محمدرضا مهدوی کنی، اکبر هاشمی رفسنجانی، و حسن حبیبی. به این ترتیب شورای ساخته و پرداخته آقای خمینی مرکب از روحانیون و جمعی از روشنفکران مذهبی بدون دخالت اقشار دیگر جامعه که در این راه هزینه‏های بسیار پرداخته بودند، ادامه‏ی کار خود را به مجلس شورا و قانون اساسی ساخته و پرداخته خود سپردند.
*    *    *
لازم بود خوانندگان عزیز قبل از هر چیز از ماهیت شورای انقلاب مطلع گردند تا ریشه‏ی آن‏چه در انتخابات مربوط به رفراندوم و مجلس موسسان و مجلس نمایندگان ملت گذشت را بهتر و بهتر بشناسند و به قضاوت بنشینند. در قسمت اوّل این یادداشت‏ها به رفراندوم تغییر نظام پرداختیم و در این قسمت بداخلاقی ها و عدم صداقت قدرت رسیدگان در تشکیل "خبرگان" را بررسی خواهیم کرد.

هدف از تغییر نام مجلس "موسسان" به مجلس "خبرگان"چه بود؟
بررسی زندگی آقای خمینی نشانگراین واقعیت است که ایشان در طول حیات خود یک هدف را تعقیب می‏کرد و آن به قدرتِ مطلق رساندن روحانی‏ها و برپایی نظامی که قدرت بطور کامل در دست آنها باشد بوده است. مطالعه تاریخ زندگی آیت‏الله حاکی از این امر است که او گام به گام خود را به این هدف نزدیک و نزدیک ‏تر می‏کرد. وقتی به ایران آمد در قطعه ۱۷ بهشت‏زهرا در آن سخنرانی به یادماندنی گفت: "بر همه واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که این‏ها ساقط بشوند و ما به واسطه‏ی آراء مردم مجلس موسسان درست کنیم". آنگاه که رفراندوم به دلخواه ایشان انجام شد، نوبت به مجلس موسسان تصویب کننده پیش‏نویس قانون اساسی رسیده بود. چند روز پس از پایان کار رفراندوم آقای احمد صدر حاج سید جوادی وزیر کشور گفت: "حداکثر تا حدود یک ماه‏ونیم دیگر انتخابات مجلس موسسان انجام می‏شود و همه‏ی احزاب، گروه‏ها و مردم می‏توانند افراد مورد اعتماد خود را نامزد نمایندگی در مجلس موسسان کنند و هر شخصی می‏تواند خود را برای این مسئولیت نامزد کند" (۷). آقای احمد مدرسی مشاور ایشان در رابطه با تعداد نمایندگان مجلس موسسان هم گفت: "طبق قانون اساسی قدیم این عده به تعداد مجموع نمایندگان مجلس سنا و شورا باید باشند ولی ما مجلس سنا را به رسمیت نمی‏شناسیم امکان دارد از هر صد هزار نفر یک نفر برای عضویت در مجلس موسسان انتخاب شود" (٨).
و بالاخره جناب آقای دکتر سحابی وزیر مشاور در طرح‏های انقلاب در مصاحبه‏ای اعلام فرمودند: "آیین‏نامه‏ی مجلس موسسان برای سرعت بیشتر در کار این مجلس به تصویب رسیده است. در مجلس موسسان نمایندگان همه گروه‏های اجتماعی، از جمله نمایندگان روحانیون، کارگران، کشاورزان، دانشگاهیان، پزشکان، قضات، بازاریان و سایر طبقات شرکت خواهند داشت" (۹).
اما آقای خمینی بلافاصله بعد از پایان رفراندوم، در مورد چگونگی تشکیل مجلس موسسان و نمایندگان این مجلس زمزمه‏هایی را آغاز کرده بود. از جمله یک روز پس از پایان رفراندوم گفت: "قدمِ بعدی فرستادن طبقه‏ی فاضله به مجلس موسسان و تصویب قانون اساسی است" (۱۰) و در ملاقات با دانشجویان دانشسرای شهمیرزاد گفت: "شما در قضیه مجلس موسسان... وکلای متعهد مسلم و امین بفرستید" (۱۱). آن‏ها که با ادبیات آقای خمینی آشنا بودند می‏دانستند منظور ایشان از "طبقه‏ی فاضله"، "متعهد و مسلم و امین" چه کسانی و چه طبقه‏ای هستند. آیا در دیدگاه آقای خمینی جز طبقه‏ی روحانی، فرد دیگری می‏توانست دارای این خصوصیات باشد؟ مسلماً خیر.
اما کم‏کم نیت آقای خمینی از این سخن‏ها روشن‏تر شد. هنوز دو روز از مصاحبه دکتر سحابی وزیر مشاور در طرح‏های انقلاب دائر بر شرکت نمایندگان همه گروه‏های اجتماعی در مجلس موسسان نگذشته بود که روز سه‏شنبه اول خرداد ۱٣۵٨ اعضای شورای انقلاب و دولت موقت از سوی آقای خمینی به قم احضار شدند تا اوامر ایشان را بشنوند و در مسیر پیاده کردن اسلام فقاهتی آماده شوند و مجلس موسسان را به فراموشی سپارند و در راستای مجلس مشورتی "خبرگان" گام بردارند. پس از این جلسه که می‏گویند حدودِ ۶ ساعت طول کشید و اوامر لازم از سوی آقای خمینی به شورایِ انقلاب و دولت موقت ابلاغ گردید، یک مرتبه وضع دگرگون شد و برنامه‏ی مجلس موسسان منتفی گردید. بشنوید نظرات چند تن از شرکت‏کنندگان در آن جلسه ۶ ساعته را. آقای صادق قطب‏زاده سرپرست رادیو و تلویزیون ملی ایران و از اعضاء شورای انقلاب که در جلسه حضور داشت در گفتگوی خصوصی با روزنامه اطلاعات گفت: "مذاکراتی که دیروز در حضور امام صورت گرفت تماماً درباره ی طرح قانون اساسی جدید و نحوه‏ی تصویب آن و به رأی گذاشتن آن بوده است" (۱۲). آقای مهندس امیرانتظام معاون نخست‏وزیر و سخنگوی دولت در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی گفت: "مطالب مورد بحث درباره‏ی قانون اساسی و مجلس موسسان در این مذاکره مطرح بود که هنوز هم جزئیات آن‏را نمی‏توانم بگویم ، بعد از اینکه از طرف دولت و امام تصمیم گرفته شد که جزییات در اختیار مردم قرار داده شود خواهم گفت" (۱٣). و دکتر مفتح از نزدیکان آقای خمینی هم به کیهان گفت: "مجلس موسسان آن‏طور که در حالِ حاضر در اذهان منعکس شده است شاید تشکیل نشود و براساس آخرین تصمیمی که از سوی رهبر انقلاب اتخاذ شده پس از انتشار متن پیشنهادی قانون اساسی نمایندگان استان‏ها و اقلیت‏های مذهبی درباره‏ی آن اظهار نظر خواهند کرد و اگر لازم بود اصلاح شود موارد مورد بحث اصلاح خواهد شد و پس از آن متن اصلاح شده به همه‏پرسی گذاشته می‏شود" (۱۴) و در همین اظهارنظرها و بدون این ‏که کسی به مردم بگوید در آن جلسه‏ی ۶ ساعته در قم و در حضور آقای خمینی چه گذشت که تمام وعده و وعیدها که از طرف آقای خمینی و دولت منصوب ایشان به مردم داده شده بود یک مرتبه باد هوا شد و به سادگی آقایان عضو شورای انقلاب و دولت موقت عهد خود را با مردم شکستند و در موافقت با آن‏چه آقای خمینی می‏خواست از جمله وارد کردن اصل پنجم (اصلی که در آن ولایت فقیه آمده) به قانون اساسی به یک بداخلاقی بزرگ دست زدند. در هر حال چهار روز بعد از آن نشست کذایی آقای خمینی در نامه‏ای به جناب مهندس بازرگان آب پاکی را روی دست مردم ریخت و دستور داد "ترتیبی دهند تا مردم هر استان و هر یک از اقلیت‏های مذهبی نمایندگان صاحب نظر خود را به تعدادی که شورای انقلاب و دولت تعیین می‏کنند انتخاب کنند" (۱۵). آقای صادق طباطبایی معاون سیاسی و اجتماعی وزارت کشور در توضیح و توجیه دستور آقا به خبرنگار کیهان گفت: "امام تأکید داشتند بر اینکه قانون اساسی هر چه زودتر از تصویب ملت ایران بگذرد... مجلس موسسان که قرار بود برای طرح و بررسی و تصویب قانون اساسی تشکیل شود در شرایط موجود حداقل ماه‏ها به طول خواهد انجامید، لذا امام در پیام خود به نخست‏وزیر دستور دادند که خیلی سریع یک مجلس تشکیل شود که از همه ی استان‏ها نمایندگانی داشته باشند و تعداد نمایندگان به تناسب جمعیت، همچنین از اقلیت‏های مذهبی نمایندگانی داشته باشند. وی اضافه کرد که به‏نظر او این هیأت حدود ۴۰ نفر خواهند بود" (۱۶). بدین ترتیب در عمل دیدیم مجلس موسسان را برخلاف تمام وعده‏ها با زیر پا گذاشتن اخلاق و صداقت بشکلی درآوردند تا در آن از پیش‏نویس قانون اساسی و اصلاح آن در مدت تعیین شده در آئین‏نامه‏ی مصوب هیأت دولت که می‏گفت باید اینکار در ٣۱ روز انجام شود خبری نباشد. در این‏جا سئوالی که مطرح می‏گردد این است، آیا آیت‏الله خمینی از این تغییرات و آن‏چه باید به‏وقوع می‏پیوست اطلاع داشت یا نه؟ کسی بی‏اطلاعی ایشان را باور نمی‏کند چون در آن شرایط نه دولت موقت و نه شورای انقلاب و نه وکلایی که به مجلس "خبرگان" راه یافته بودند جرأت نمی‏کردند بدون اطلاع ایشان دست به کاری بزنند. به‏هرحال این بداخلاقی بزرگ صورت گرفت.
موضوع دیگر بحثی بود که پس از انجام رفراندوم تغییر نظام در مورد چگونگی تصویب پیش‏نویس قانون اساسی درگرفته بود. عده‏ای معتقد بودند با توجه به موافقت آقای خمینی و بسیاری از روحانیون حوزه علمیه قم و جمعی از شخصیت‏های صاحب نفوذ باید پیش نویس قانون اساسی را به رای گیری میگذاشتند. از جمله از آقای رفسنجانی نقل قول شده که "هی میگید مجلس موسسان، خیال می‏کنید چه کسانی می‏آیند یک مشت متعصب خشک و متحجر، این‏ها می‏آیند و یک کلمه‏ای را هم بکار برد که فلان می‏کنند توی قانون اساسی، بگذارید آقا! این قانون اساسی که به این پاکیزگی تهیه شده تصویب بشود" (۱۷). مهندس سحابی در خاطرات خود و در همین زمینه می‏گوید: "مهندس بازرگان و پدر من به‏عنوان نمایندگان دولت به جلسه شورای انقلاب آمدند بحث راجع به مجلس موسسان بود حرف پدرم و بازرگان این بود که چون در ماده‏ی آخر فرمان امام به آقای بازرگان تشکیل مجلس موسسان آمده ، این حکم وعده‏ای به مردم را دارد، لذا اگر ما بخواهیم مجلس موسسان را تشکیل ندهیم ، خلف وعده کرده‏ایم، این درست نیست، تا اینکه آخر سر آقای هاشمی به پدر من روکرد و گفت آقای دکتر، این قدر روی مجلس موسسان اصرار نکنید با این حال و هوایی که کشور دارد و تجربه‏ای که ما در این چند ماهه انقلاب پیدا کرده‏ایم مطمئنیم که اگر انتخابات مجلس موسسان بشود، هفتاد هشتاد درصد اعضای آن آخوند خواهند بود، آن وقت یک قانون اساسی ارتجاعی به شما تحویل می‏دهند که از پشیمانی انگشتتان را گاز بگیرید" (۱٨). بدین ترتیب مجلس موسسان تبدیل به مجلسِ خبرگان گردید و آن بلای بزرگ بر سر قانون اساسی آمد.
در هر حال پس از آماده شدن مقدمات کار و با وجود مخالفت بسیاری از گروه‏ها و شخصیت‏های اجتماعی انتخابات مجلس خبرگان انجام شد. در این‏جا لازم می‏دانم اشاره‏ای به چگونگی دومین انتخاباتی که در نظام ولایی انجام شد داشته باشیم تا نسل سوم انقلاب که روی سخن با آنهاست بیشتر با آنچه در اوایل انقلاب و برای تثبیت نظام ولایی گذشت آگاه شوند.
در این‏جا به بعضی مخالفت‏ها و اعتراض گروه‏ها و شخصیت‏ها اشاره میکنم. آنها که پس از سالها مبارزه با استبداد خاندان پهلوی حال می‏خواستند پس از تغییر نظام در انتخابات مجلس موسسان شرکت کنند ناگهان با تشکیل مجلس خبرگان که معلوم بود چه کسانی در آن راه خواهند یافت، آرزوهایی را که چند دهه دنبال آن بودند بر باد رفته می‏دیدند و به اعتراض برخاستند. به‏عنوان نمونه کانون وکلا، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان، نهضت رادیکال ایران، حزب جمهوریخواه، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، شورای اصناف تهران، سازمان طوفان، سازمان مجاهدین خلق ایران، گروه سیاسی ایران امروز، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و بسیاری از سازمان‏های سیاسی دیگر، جزو گروههایی بودند که اعتراض خود را نشان دادند.
بعضی از شخصیت‏ها نیز در اینباره اعلام نظر کردند. مثلا آیت‏الله علامه نوری گفت: "بهتر است شورای ریاست جمهوری به پا گردد و مجلس موسسان تشکیل شود و روحانیت در سنگر هدایت بماند"(۱۹). محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست گفت: "به نظر من مجلس موسسان از نظر حقوق بین‏الملل اصول شناخته شده و صحیحی است، چون بهترین راه این است که در یک انتخابات آزاد نمایندگان از سوی مردم انتخاب شوند و در مجلس موسسان به بحث و بررسی و تصویب قانون بپردازند" (۲۰). دکتر منوچهر هزارخانی گفت: "با ترتیبی که پیش گرفته شده یعنی یک مجلس ۷۵ نفری و با شرایطی که در نظر گرفته شده بسیاری از ملیت‏ها یا نمی‏توانند شرکت کننند و یا شرکت آن‏ها صرفاً جنبه نمایشی خواهد داشت (۲۱). دکتر کاظم سامی دبیرکل جاما گفت: "انتخاب رئیس‏جمهور و وکلای شورای ملی همزمان انجام شود و مجلس، تدوین و تصویب قانون اساسی دائمی را به جانشینی مجلس موسسان انجام دهد"(۲۲). دکتر ابوالحسن بنی‏صدر گفت: "من موافق بودم که مجلس موسسان تشکیل شود چون از ابتدا این‏طور اظهار شد" (۲٣). دکتر سیدعلی شایگان گفت: "اگر قانون اساسی برای همه مردم است پس همه‏ی مردم باید در تهیه و تصویب آن شرکت داشته باشند، مگر این‏که کسانی معتقد باشند عده‏ای از مردم فقط به درد این می‏خورند که به آن‏ها امر و نهی شود" (۲۴). دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیر حزب دموکرات کردستان گفت: "تشکیل مجلس موسسان مرکب از نمایندگان کلیه خلق‏های ایران ضرورت تاریخی دارد، مردم کردستان بطور اعم و حزب دموکرات به‏طور اخص طرفدار آن چنان قانونی است که حاوی اصول و موازین فوق‏الذکر بوده و در مجلس موسسان مورد بحث و گفتگوی نمایندگان راستین همه خلق‏های ایران قرار گرفته و به تصویب نهایی برسد" (۲۵). بالاخره احمد شاملو شاعر ملی در گردهمایی حزب سوسیالیست کارگران گفت: "آقایانی که امتیازاتی در انقلاب برای خودشان قائل هستند اتکایشان به ناآگاه ‏ترین افراد جامعه است. اگر مجلس خبرگان تشکیل شود خواهید دید همین پیش‏نویس قانون اساسی را ۷۵ درصد به سوی راست گرایش خواهند داد وگرنه چه هراسی از تشکیل مجلس موسسان است؟" (۲۶).

انتخابات مجلس خبرگان چگونه برگزار شد
پس از آنکه پیش‏نویس قانون اساسی در معرض افکار عمومی قرار گرفت آقای خمینی گفت: "مسئله مهم فعلاً این است که پیش‏نویس قانون اساسی به معرض افکار عمومی گذاشته شده است... درباره‏ی قانون اسلام باید اسلام‏شناس نظر بدهد. قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی قانون اساسی اسلام، حق این مطلب با شماست با علمای اعلام و با مراجع عظام است" (۲۷). به این ترتیب آقای خمینی تکلیف همه را روشن کرد که در مجلس خبرگان چه کسانی باید انتخاب شوند و چه باید بکنند. امّا هنوز به علت اینکه مسئله‏ی پیش‏نویس قانون اساسی که باید مورد بررسی قرار گیرد مطرح بود، وقتی قرار انتخابات مجلس خبرگان پیش آمد بسیاری از گروه‏ها و افرادیکه مخالف مجلس خبرگان به جای مجلس موسسان بودند هم در انتخابات شرکت کردند و کاندیدا معرفی نمودند. در عین حال بعضی گروه‏ها بنحوه کار دولت به شدت اعتراض داشتند، از جمله سازمان چریک‏های فدایی خلق در بیانیه‏ای اعتراض خود را چنین مطرح کرد: "هم میهنان مبارز، با آنکه ٨ روز به انتخابات مجلس به اصطلاح خبرگان مانده است و با وجود آنکه دولت قبلاً اعلام داشته بود که وقت کافی برای استفاده از رادیو تلویزیون را به نیروهای شرکت‏کننده در انتخابات خواهد داد اما دولت به این وعده نیز مانند بسیاری از وعده‏های دیگر تاکنون عمل نکرده است. دولت نه‏تنها هنوز فرصت استفاده از رادیو و تلویزیون را به نیروهای انقلابی شرکت‏کننده نداده است بلکه رادیو و تلویزیون در چند روز اخیر تبلیغات زهرآگین و عوام‏فریبانه‏ی خود را علیه این نیروها به‏ویژه سازمان چریک‏های فدایی خلق ایران افزایش داده است. ما ضمن محکوم کردن این رویه‏ی انحصارطلبانه مصراً می‏خواهیم که موضع خود را در این مورد هرچه زودتر روشن کنند"(۲٨).
نهایتا آقای مهندس هاشم صباغیان دستور شروع انتخابات را به همه استانداری‏ها و فرمانداری‏ها صادر کرد "براساس فرمان امام رهبر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و دستور شماره ۱٣۹ م مورخه ۱٣/۴/۵٨ جناب آقای مهندس بازرگان نخست‏وزیر دولت موقت جمهوری اسلامی ایران درخصوص انجام انتخابات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در تاریخ ۱۲ مرداد ۱٣۵٨ خواهشمند است براساس قانون انتخابات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی نسبت به انجام برنامه مطابق آئین نامه‏ی انتخابات اقدام و در جهت حسن اجرای برنامه مربوطه نهایت سعی و کوشش را به‏عمل آورید تا همکاری و مشارکت همه اقشار جامعه فراهم گردد" (۲۹).
*    *    *

هموطنان، عزیزانم؛
با وجود آن بداخلاقی بزرگ و عهدشکنی حاکمان و تبدیل مجلس موسسان به مجلس خبرگان و با عنایت به تعریف آقای خمینی از خبرگان ملت از آن‏جا که بسیاری از گروه‏ها فکر می‏کردند با فرستادن نمایندگان خود به مجلس، نقشی در تدوین یک قانون اساسی که منافع ملی و حقوق اساسی مردم در آن ملحوظ شده می‏توانند داشته باشند، بسیاری از احزاب و سازمان‏ها و گروه‏های منتقد هم در انتخابات شرکت کردند و کاندیداهای خود را معرفی ‏کردند. آیا آن‏ها نمی‏دانستند این مجلس و انتخاباتش در آن شرایط چه چیزی از آب در خواهد آمد؟ تحلیل سازمان‏ها و احزاب و گروه‏ها برای شرکت در انتخابات چه بود؟ آیا همه جوگیر شده بودند یا می‏خواستند از موقعیت انتخابات استفاده کنند با این امید که نمایندگانی در مجلس داشته باشند؟ اینها مسائلی است که روزی باید برای نسل سوم توضیح داده شود.
من در اینجا نام نامزدهای چند گروه مهم را برای اطلاع خوانندگان ذکر میکنم. نامزدهای مشترک حزب جمهوری اسلامی در ائتلاف با جامعه‏ی روحانیت مبارز، مدرسین حوزه علمیه قم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انجمن اسلامی معلمان ایران عبارت بودند در تهران آیت‏الله حسینعلی منتظری، آیت‏الله سیدمحمود طالقانی، حجت‏الاسلام دکتر محمد بهشتی، حجت‏الاسلام موسوی اردبیلی، حجت‏الاسلام دکتر گلزاره غفوری، استاد ابوالحسن بنی‏صدر، دکتر عباس شیبانی، علی محمد عرب (کارگر) مهندس عزت‏الله سحابی و خانم منیره گرجی (٣۰) و در ۲۲ استان دیگر بیش از ۵۷ نفر را تعیین کرد که اکثریت آن‏ها از روحانیون اعضاء حزب بودند (٣۱). همان روز حزب زحمتکشان ملت ایران (به رهبری دکتر مظفر بقایی کرمانی) در کرمان ضمن مراجعه به روزنامه‏ی کیهان اعلام کرد حزب ما برای مجلس خبرگان کاندیدای به‏خصوص ندارد و اعلام می‏داریم که از کاندیداهای منتسب به جامعه روحانیت حمایت خواهیم کرد(٣۲). نهضت آزادی پس از چند تغییر در لیست خود بالاخره افراد زیر را معرفی کرد: "آیت‏الله طالقانی، مهندس سحابی، دکتر حسین حبیبی، دکتر حبیب‏الله پیمان، دکتر علی‏اصغر حاج سیدجوادی، خانم زهرا رهنورد، دکتر علی غفوری، دکتر ناصر کاتوزیان و دکتر مهدی ممکن" (٣٣).
حزب جمهوری خلق مسلمان که با حمایت و پشتیبانی آیت‏الله العظمی شریعتمداری در آذربایجان (تبریز) و به دبیرکلی دکتر احمد علی‏زاده تشکیل شده بود نامزدهای خود را در استان آذربایجان شرقی چنین معرفی می‏کرد: "آیت‏الله حاج‏میرزا محمدعلی انگجی، آیت‏الله جعفر اشراقی، استاد جعفر سبحانی، دکتر احمد علیزاده، مهندس رحمت‏الله مقدم، دکتر ابوالفتح ابوالفتحی" (٣۴).
جبهه ملی ایران ضمن انتقاد شدید از دولت و شورای انقلاب خواستار انحلال شورای انقلاب شد و اعلام کرد "دولتی که قدرت ندارد باید کنار برود" ولی روز بعد کاندیداهای خود را به شرح زیر اعلام کرد "در تهران دکتر کریم سنجابی، ابراهیم کریم‏آبادی، مهندس کاظم حسینی، دکتر مهدی آذر، نصرت‏الله امینی" (٣۵).
گروه‏های سیاسی جنبش به رهبری علی‏اصغر حاج سیدجوادی، جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران به رهبری دکتر سامی، جنبش مسلمانان مبارز به رهبری دکتر حبیب‏الله پیمان، سازمان اسلامی شورا )ساش( و سازمان مجاهدین خلق ایران که برای شرکت در انتخابات ائتلاف کرده بودند با شرایطی از جمله حق نظارت بر نحوه‏ی رأی‏گیری و حفاظت صندوق‏ها و شمارش آرا، حق استفاده متساوی از رادیو و تلویزیون برای تبلیغات انتخاباتی کلیه احزاب و گروه‏ها، نامزدهای مشترک خود را به شرح زیر اعلام کردند: حضرت آیت‏الله طالقانی (در صورت پذیرش خود آن حضرت)، آقای حبیب‏الله پیمان، آقای علی‏اصغر حاج سیدجوادی، آقای مسعود رجوی، کاظم سامی، عزت‏الله سحابی، طاهر صفارزاده، علی غفوری، ناصر کاتوزیان، عبدالکریم لاهیجی (٣۶).
سازمان چریک‏های فدایی خلق ایران در یک مصاحبه مطبوعاتی اسامی کاندیداهای چریک‏های فدایی برای مجلس خبرگان را اعلام کرد و در عین حال خاطرنشان ساخت از آیت‏الله طالقانی و مسعود رجوی از رهبران مجاهدین خلق پشتیبانی می‏نماید. در این مصاحبه حشمت‏الله رئیسی (کارگر) و مصطفی مدنی و رقیه دانشگری از سوی چریک‏های فدایی خلق برای نمایندگی مجلس خبرگان معرفی شدند و سخنگوی چریک‏های فدائی ضمن تشریح موضع سازمان در مورد مجلس خبرگان از جمله گفت: "ما مجلس خبرگان را محصول یک سلسله موضع‏گیری‏هایی از سوی دولت می‏دانیم که از فردای قیام شروع شد. دولت کوشیده است که مهار قدرت را از چنگ توده‏ها خارج کند و خود در اختیار بگیرد این حرکت از طریق نفی مجلس موسسان تکمیل شد... با این دید شرکت نمی‏کنیم که این مجلس مورد تأیید ماست ما با این دید شرکت نمی‏کنیم که نماینده‏ای در مجلس داشته باشیم، چون می‏دانیم که اگر انتخاب هم شویم چنان تأثیری نخواهد داشت، چون جهت این مجلس از پیش مشخص است... ما با شرکت خود می‏خواهیم این را ثابت کنیم که اداره‏کنندگان این مجلس در جهت منافع توده‏ها حرکت نمی‏کنند. ما می‏خواهیم با شرکت در این انتخابات نشان دهیم که نیروهایی که چهره مخالف بخود می‏گیرند چه ماهیتی دارند. ما می‏خواهیم ثابت کنیم که از طریق شرکت مردم در شوراها و شرکت نمایندگان مردم در ارگان‏های قدرت منافع توده‏ها تعیین می‏شود" (٣۷).
در اینجا برای آگاهی بیشتر مردم بویژه نسل سوم جریانی را می‏آورم تا بهتر روشن گردد نقش گروههای حزب اللهی ساخته و پرداخته حکومت از روزهای اول انقلاب از سوی آقای خمینی و سردمداران حکومت چگونه تنظیم شده بود تا با حذف دگراندیشان مقدمات یک انتخابات فرمایشی دیگر فراهم گردد. گروه چریک‏های فدایی خلق پس از اعلام نامزدهای انتخاباتی خود تجمعی در زمین چمن دانشگاه تهران برپا کردند تا کاندیداهای خود را معرفی کنند. "در این اجتماع هنگامیکه مصطفی مدنی و حشمت‏الله رئیسی (کارگر پالایشگاه تهران) به معرفی خود پرداختند و مواضعشان را اعلام نمودند، گروهی با شعار حزب فقط حزب‏الله رهبر فقط روح‏الله و... تلاش کردند که از طریق رخنه در داخل جمعیت مراسم را برهم بزنند اما خونسردی جمعیت مانع از برخورد شد در عین حال در ضلع جنوبی زمین چمن چندبار تعدادی سنگ به سوی جمعیت پرتاب شد که در نتیجه ۲ تن زخمی شدند که به درمانگاه انتقال یافتند" (٣٨).
جالب آنکه در این موقعیت حزب توده ایران اعلام کرد: "درهر منطقه‏ای که آیت‏الله خلخالی نامزد باشد به ایشان رأی خواهند داد" (٣۹). یک گروه سیاسی چپ هم مرکب از رزمندگان آزادی طبقه کارگر، مبارزین آزادی خلق ایران ، اتحاد مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر، پیوند مبارزان راه طبقه کارگر، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر (پیکار) نیز ائتلاف کردند و کاندیداهای خود را برای تهران به شرح زیر اعلام کردند: (حسین) آلادپوش ، خانم افخم احمدی (۴۰). همین ائتلاف در بیانیه دیگری پشتیبانی خودشان را از کاندیداهای سازمان چریک‏های فدایی خلق اعلام کردند (۴۱).
بطوریکه ملاحظه می‏فرمایید اکثر قریب باتفاق گروه‏های سیاسی شناخته شده در انتخابات شرکت کردند. لازم به یادآوریست که تنها چند گروه و سازمان و حزب اعلام کردند در این انتخابات شرکت نمی‏کنند که عبارت بودند از "جمعیت آزادی، حزب کمونیست کارگران و دهقانان ایران، جمعیت اتحاد برای آزادی، حزب آزادیخواهان ایران، حزب راه آینده، حزب آزادگان ایران، راه نو، حزب جمهوریخواه فدراتیو خلق‏های ایران، گروه سیاسی ایران امروز، جمعیت بیداری زنان، گروه اشرف دهقانی، (گروه چریکی) اتحاد برای رهایی کار، احزاب وابسته به جبهه ملی، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان" (۴۲).

نتایج انتخابات مجلس خبرگان
بالاخره پس از بحث و گفتگو و موافقت و مخالفت فراوان و بداخلاقی‏ها و عهدشکنی‏ها و توطئه‏ها و زمینه‏چینی‏ها و چماق و چماق‏کشی‏های وابستگان به حکومت، روز ۱۲ مرداد سال ۱٣۵٨ انتخابات مجلس خبرگان انجام شد و این درحالتی بود که تنها ۱۷٣روز از پیروزی انقلابی میگذشت که مردم برای رسیدن به آزادی، برابری و یک جامعه‏ی عاری از ظلم و استبداد و انحصارطلبی قیام کردند و با هزاران آرزو به امید بهار آزادی نشستند.
از همان لحظات اول روز انتخابات ، بداخلاقی‏ها شروع شد به نحوی که سروصدای بسیار از سوی همه گروه‏ها حتی طرفداران حاکمیت بلند شد. در این‏جا به گوشه‏ی کوچکی از این اعتراضات می‏پردازم. جامعه‏ی علمیه مشهد در تلگرافی به نخست‏وزیر و وزیرکشور می‏نویسد: "جامعه‏ی مدرسین حوزه‏ی علمیه مشهد این انتخابات را مطابق موازین آزادی ندانسته و آنرا ابطال می‏نماید، انتظار داریم که هیأتی برای رسیدگی به محل اعزام شود" (۴٣).
حضرت آیت‏الله العظمی حاج‏حسن قمی اعلام کرد: "آن‏چه در این چند روز واقع شده انصافاً بسیار زننده و نگران‏کننده و تأسف‏بار بود که انسان هیچ خیال نمی‏کرد... انتخابات خراسان از نظر ما در کمال بی‏اعتباری است و هیچ مورد قبول و تأیید ما نیست. از شهرهای دیگر کشور که نیز خبرهای فوق‏العاده آمد و حرف‏ها زیاد است" (۴۴).
آیت‏الله بهاءالدین محلاتی گفت: "نظر به سوء جریان و خدعه و اعمال نفوذی که در امر انتخابات مشاهده شده و سیل شکایاتی که از طرف وجوه طبقات به اینجانب روان گشته لازم می‏دانم هر چه زودتر هیأتی را جهت رسیدگی به این موضوع حساس و مخاطره‏آمیز به فارس اعزام دارید، بدیهی است چنین انتخابات مشکوکی که در محیط اخشاق‏آمیز و جوی غیر آزاد انجام شده نمی‏تواند مورد قبول اینجانب وقاطبه ی مردم فارس قرار گیرد" (۴۵).
مهدی فهیمی مسئول حزب جمهوری اسلامی در تبریز ضمن استعفا از سمت خود گفت: "این‏گونه انتخابات موجب از بین رفتن دستگاه اباعبدالله الحسین(ع) و تحریف احکام الهی است" (۴۶).
مهندس نورالدین غروی استاندارآذربایجان شرقی بطور ناگهانی به مشهد می‏رود و با آیت‏الله العظمی شریعتمداری ملاقات و از آیت‏الله تقاضا می کند اجازه دهند صندوق‏های رأی باطل شود آیت‏اله گفت: "در صورت باطل شدن صندوق‏های رأی تبریز باید آرای سراسر استان آذربایجان شرقی باطل شود"(۴۷).
سازمان چریک‏های فدایی خلق طی تلگرافی به ستاد مرکزی انتخابات چنین نوشت: "طبق اطلاعات واصله و بازدید نمایندگان این سازمان از شعبه‏های انتخاباتی در اکثریت قریب باتفاق شعبه‏های انتخاباتی به اشکال مختلف تقلب صورت می‏گیرد" (۴٨). سازمان پیکار در راه آزادی طبقه‏ی کارگر و نیروهای موتلف با آن در نامه‏ای به وزارت کشوراعلام نمود: "با قولی که داده بودند، رادیو تلویزیون به‏طور مساوی در اختیار تمام کاندیداهای مجلس خبرگان جهت معرفی برنامه‏های خود قرار گیرد پیام‏های رادیو تلویزیون کاندیداهای ما ضبط شد ولی متأسفانه برخلاف قولی که داده بودید پیام رادیویی ابراهیم نظری و پیام تلویزیونی مرتضی آلاپوش پخش نشد. لذا لازم دانستیم که این مسئله را به اطلاع شما رسانده و نظر شما را جویا شویم" (۴۹).
و اما دکتر نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده ایران در اظهارنظری گفت: "ما به انحلال یا تجدید انتخابات معتقد نیستیم و امیدواریم کاندیداهایی که انتخاب شده‏اند بتوانند نقش خود را در تکمیل مثبت قانون اساسی به نحو احسن ایفا نمایند" (۵۰).
سازمان مجاهدین خلق و گروه‏های ائتلافی در اولین موضع‏گیری خود در رابطه با انتخابات گفتند: "ضمن مراجعه به حوزه‏های رأی‏گیری مجلس خبرگان معلوم شد نام آقای دکتر حبیب‏الله پیمان از لیست نامزدهای استان تهران حذف شده در صورتی‏که قبولی نامزدی ایشان قبلاً از طرف فرمانداری تهران تأیید گردیده بود، با تماس با مقامات فرمانداری و هیأت نظارت و وزارت کشور مقامات مسئول اظهار داشتند که نام ایشان اشتباهاً حذف شده و قول دادند بلافاصله از طریق رادیو، تلویزیون و وسائل ارتباطی اشتباه تصحیح و نام ایشان به فهرست نامزدها در حوزه‏های اخذ رأی افزوده شود با پی‏گیری که بعمل آوردیم مسئولان رادیو علیرغم دریافت توضیح و دستور وزارت کشور از اعلان خبر خودداری کردند و در حوزه‏ها هم نام دکتر پیمان به فهرست نامزدها اضافه نشد به استناد اطلاعات دریافت شده موارد نقص آزادی انتخابات خیلی زیاد است که در اولین فرصت به اطلاع ملت ایران خواهیم رساند" (۵۱). و در اطلاعیه دیگر نوشتند: "به اطلاع عموم مردم شریف تهران می‏رساند، تقلباتی که در اعمال نفوذ و تحمیل یک صورت اسامی مشخص تحت نام امام و مخالفت از رأی دادن به نامزدهای مطلوب تا ضرب و جرح و دستگیری هواداران و تقلب در صندوق‏ها و قرائت آراء و حتی دستگیری بازرسان وزارت کشور و غیره گسترش داشته و مدارک مستند آن به وزارت کشور تسلیم شده است ، مدارکی که به امضاء بازرسان خود این وزارتخانه رسیده و هر وجدان منصف و بی‏طرفی را به مخدوش بودن آراء حوزه‏های مزبور واقف می‏سازد، مقامات دولت به‏خصوص شخص نخست‏وزیر و آقای وزیرکشور را به اعتراض حقه آقایان علی‏اصغر حاج سیدجوادی و دکتر لاهیجی که قبل از انتخابات اعلام گردیده جلب می‏کنیم. این آقایان به شرکت اعضای شورای انقلاب در انتخابات مجلس بررسی قانون اساسی ایران به دلیل مسئولیت‏های اجرایی گسترده شورای انقلاب اعتراض کرده‏اند، همان مسئولیت‏هایی که به استناد آن اعضاء هیأت دولت و معاونین وزرا و استانداران و امثالهم از شرکت در انتخابات محروم شدند ، به‏خصوص که برابر تصریح رئیس دولت که در روزهای قبل از انتخابات در کلیه وسائل ارتباط جمعی منعکس گردید دولت و شورای انقلاب در یکدیگر ادغام شده‏اند"(۵۲).
٣ روز بعد از انتخابات، هواداران جنبش مسلمانان مبارز طی یک نامه سرگشاده در رابطه با انتخابات چنین نوشتند: "نوشتن این نامه را تنها راه نیافتن نامزد ما به مجلس خبرگان قلمداد نکنید، کم‏وبیش می‏دانید که نامزد ما دکتر پیمان مبارزه علیه رژیم طاغوتی و عقاید باطل را خیلی زودتر از همه‏ی شما آغاز کرد. اغلب دوستان حزبی ‏تان از این حقیقت آگاه هستند که انگیزه‏ی جاه‏طلبی، اشغال پست و مقام در نماینده‏ی ما نیست. که اگر می‏خواست فرصت به ‏دست آوردن استانداری و وزارت تا عضویت در شورای انقلاب به‏خوبی در اختیارش بود و خود شما مصرّ بودید که وی بپذیرد. این قسمت را برای این نوشتیم تا بدانید و بدانند آن‏طور که به گوش ساده‏دلان بی‏اطلاع خوانده‏اند وی نه جدیدالاسلام است و نه تازه به مبارزه و انقلاب رسیده. تجربه انتخابات مجلس خبرگان موقعیتی پیش آورد تا درجه‏ی ایمان و صداقت شما نسبت به اصول و ارزش‏های اسلام و قرآن ظاهر شود و مردم بدانند تا چه حد به این پای‏بند هستید. شما را متهم می‏کنیم که در جریان انتخابات علناً و به طرز بسیار زننده‏ای اصول و ارزش‏های اسلامی را زیر پا نهادید. وحشتی که از احتمال پیروزی نامزدهای سایر گروه‏ها بر شما مستولی شد به اعمالی وادارتان کرد که برتری و پیروزی طبیعی شما را بی‏اعتبار ساخت. کمتر کسی است که شاهد هجوم اعضای حزب (جمهوری اسلامی) و افراد مسلح در سراسر کشور به خیابان‏ها برای پاره کردن اعلانات و پوسترهای تبلیغاتی سایر گروه‏ها در هفته‏ی گذشته نباشد. آیا نباید اجازه داد که مردم با همه اقوال آشنا شوند و بعد بهترین را انتخاب کنند؟ آیا صداقت یکی از اصول ارزشی قرآن نیست؟ آیا درست بود که صندوق رأی حوزه‏ای را که اعضای حزب و کمیته‏ی شما فکر می‏کردند از آرای نامزدهای دیگر پر خواهد شد به‏جای بودن در همان حوزه (که مسجد بود) به شعبه حزب ببرند؟ و همان‏جا پر کنند؟" (۵٣).
جناب دکتر علی‏اصغر حاج سیدجوادی چون اعلام نتیجه رسمی انتخابات تهران به طول انجامید در مصاحبه‏ای گفت: "آن‏طور که از شواهد امر برمی‏آید و من هم شنیده‏ام، نتیجه انتخابات معلوم است و حزب جمهوری اسلامی در این انتخابات پیروز خواهد شد، پاسداران انقلاب که یک عامل نظم هستند و باید بی‏طرف باشد جزو گروه‏های موتلقه جمهوری اسلامی است بنابراین تمام قدرت‏ها در دست حزب جمهوری اسلامی است. دخالت‏های بی‏جا بسیار دیده شده و حتی شنیدم که در بعضی حوزه‏ها اسم مرا خط زده‏اند و حتی بسیاری از آراء مربوط به آقای مسعود رجوی را نخوانده‏اند. این مجلس نه مجلس موسسان است و نه مجلس خبرگان است که گروه‏ها و احزاب افراد صالح خود را بفرستند و علاوه بر آن اگر از اساتید دانشگاه‏ها، حقوقدانان، و از گروه‏های غیر سیاسی از جمله انجمن حقوقدانان، کانون وکلا، جامعه‏شناسان و اقتصاددانان دعوت می‏شد، در این صورت تعادل نیروهای سیاسی حفظ می‏شد. در صورتی‏که مجلس خبرگان هیچ‏کدام از این دو نیست و من فکر نمی‏کنم کسانی که در این مجلس انتخاب می‏شوند همگی خبره باشند. یک آقای روحانی نمی‏تواند ادعا کند که از کلیه مسایل سیاسی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی آموزشی و فرهنگی و هنری اطلاع دارد" (۵۴). گذشته از آنچه گفته شد دانشجویان دانشگاه‏ها از جمله دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه پلی‏تکنیک، دانشگاه علم و صنعت و... به این همه تقلب و فساد در انتخابات اعتراض کردند (۵۵).
در نهایت بجز احزاب خودساخته حکومت مانند حزب جمهوری و وابستگان به آن مانند سپاه، روحانیت مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و... در تهران ۱۹ سازمان و حزب سیاسی شناخته شده و مطرح انتخابات را مخدوش اعلام کردند. از جمله سازمان چریک‏های فدایی خلق، سازمان پیکار، رزمندگان آزادی طبقه کارگر، اتحاد در راه آرمان طبقه‏ی کارگر، مبارزین آزادی خلق ایران ، حزب توده‏ی ایران، جبهه ملی ایران، حزب ملت ایران ، حزب توحیدی، مجاهدین خلق ایران ، جنبش (حاج سیدجوادی)، جنبش مسلمان مبارز (دکتر پیمان)، جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران جاما (دکتر سامی) و سازمان اسلامی شورا (ساش) (۵۶).
*    *    *

هموطنان، عزیزانم؛
این‏چنین انتخابات مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی برگزار شد. انتخاباتی پر از تقلب و بداخلاقی و نیرنگ و فریب تا آن‏جا که اعتراض مراجع تقلید، احزاب ، گروه‏ها و سازمان‏های مبارزی که نقش اساسی در پیروزی انقلاب داشتند و دانشجویان و دانشگاهیان و کارگران و تعدادی از روحانیون و بعضی از گردانندگان انتخاب مانند استانداران و فرمانداران را برانگیخت. چرا چنین کردند؟ هدف مشخص بود، باید کسانی به مجلس خبرگان راه یابند تا بتوانند قانون اساسی بنویسند که تمام امور و قدرت در دست یک نفر آن هم یک فقیه باشد.
به نتایج دقت کنید؛ در تهران کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی صد درصد به مجلس راه یافتند. از مجموع ۷٣ نفر که به مجلس راه یافتند، ۵۱ روحانی، ۱٨ غیر معمم و ۴ نفر از اقلیت‏های مذهبی بودند. از این عده بغیر از ۴ نفر عزت الله سحابی، ابوالحسن بنی‏صدر، رحمت‏الله مقدم مراغه‏ای و عبدالرحمن قاسملو، که از نیروهای ملی - مذهبی و قومی بودند، ۱۲ نفر دیگر یعنی حسن آیت، جلال ا‏لدین فارسی، اکبر پرورش، سیدکاظم اکرمی، محمد رشیدیان، محمود روحانی، حسن عضدی، علی قاسمی امیری، عباس شیبانی، محمد کیاوش، علی محمدعرب و منیره گرجی از اعضای حزب جمهوری و جمعیت موتلفه اسلامی بودند. نکته جالب اینکه "در پایان انتخابات مجلس خبرگان هیچ‏گاه بطور رسمی از سوی دولت تعداد شرکت‏کنندگان در این انتخابات اعلام نشد، اما حدود یک دهه بعد یکی از محققین مسائل اجتماعی با استفاده از کتاب راهنمای استفاده از صورت مذاکرات مجلس خبرگان و مراجعه به آرای ۲۴ استان و اقلیت‏های مذهبی، به این نتیجه رسید جمعِ کل شرکت‏کنندگان در ایران ۹۷۹/۱۲۱/۱۲ نفر بوده است (۵۷).
بهرحال مجلس خبرگان روز ۲٨ مرداد ۱٣۵٨ ساعت ۹ صبح با حضور ۷۲ نفر از ۷۵ نفر در کاخ سابق مجلس سنا آغاز بکار کرد. اما نهایتا چه کرد و قانون اساسی دست‏پخت آن چه بود؟ امید که این مساله را بتوانم در قسمت سوم این نوشته تحت عنوان "نتیجه کارکرد مجلس خبرگان" به عرض خوانندگان برسانم.

اما در پایان از هموطنانم به ‏ویژه نسل سوم تقاضا می‏کنم نگذارید بار دیگر حکومت‏گران مانند سی سال گذشته هر طور می‏خواهند نمایش انتخابات را روی صحنه بیاورند. باید مردم ما به ویژه نسل جوان و دانشجویان با درس آموزی از گذشته عدم شرکت در انتخابات نمایشی را به یک تحریم فعال و هدفمند تبدیل کنند. مردم و معترضین به چنین انتخاب‏هایی که سه دهه در نظام ولایی تجربه شده، باید با هوشیاری و ایستادگی خود این پیام را به حکومت‏گران و ذوب ‏شدگان در ولایت و آن‏ها که آرزوی بازگشت به "دوران طلایی" دارند برسانند که با اعتراض و تحریم فعال انتخابات نشان میدهیم که فقط در یک انتخابات آزاد، عادلانه و سالم که با حضور نمایندگان تمامی ایرانیان برگزار شود، شرکت خواهیم کرد.


پی نوشت:
۱- طلوع و غروب دولت موقت. نوشته احمد سمیعی ص۲ و ٣
۲- خاطرات سیاسی اجتماعی (جلد ٣) دکتر صادق طباطبایی ص۱۱٣
٣- همان منبع ص ۱۴٣-۱۴۴
۴- شاملو، علی، مقاله "اسمهایی که مخفی نماند"، روزنامه‏ی شرق ۲٣/۱۰/٨٣
۵- منبع پیشین
۶- منبع پیشین
۷- اطلاعات ۱٨/۱/۱٣۵٨ ص ۷
٨- اطلاعات ۲۱/۱/۱٣۵٨ ص ۷
۹- اطلاعات ۲۹/۲/۱٣۵٨ ص ۱
۱۰- اطلاعات ۱۲/۱/۱٣۵٨ ص ۱
۱۱- اطلاعات ۲۵/۱/۱٣۵٨ ص ٨
۱۲- اطلاعات ۲/٣/۱٣۵٨ ص ۲
۱٣- کیهان ۵/٣/۱٣۵٨ ص ۵
۱۴- کیهان ۷/٣/۱٣۵٨ ص ۱
۱۵- اطلاعات ۵/٣/۱٣۵٨
۱۶- روزنامه کیهان ۷/٣/۱٣۵٨ ص ۱
۱۷- احمدی، حمید، ۱٣٨۰، درس تجربه، خاطرات ابوالحسن بنی‏صدر، پاریس انتشارات انقلاب اسلامی
۱٨- سحایی، عزت‏الله، ۱٣٨٣. ناگفته‏های انقلاب و مباحث بنیادی ملی ، تهران گام نو، چاپ اول ص ۲٣۰-۲۲٨
۱۹- اطلاعات ۲۷/٣/۱٣۵٨ ص ۶
۲۰- اطلاعات ۲۷/٣/۱٣۵٨ ص ۱۲
۲۱- منبع پیشین
۲۲- منبع پیشین
۲٣- اطلاعات ۴/۴/۱٣۵٨ ص ٨
۲۴- کیهان ۱۴/۴/۱٣۵٨ ص ۱
۲۵- کیهان ۱۴/۴/۱٣۵٨ ص ۱
۲۶- اطلاعات ۴/۴/۱٣۵٨ ص ۲
۲۷- اطلاعات ٣۱/٣/۱٣۵٨ ص ۱۱
۲٨- اطلاعات ۴/۵/۱٣۵٨ ص ٨۲
۲۹- کیهان ۱٨/۴/۱٣۵٨ ص ۲
٣۰- کیهان ۴/۵/۱٣۵٨ ص ۱
٣۱- اطلاعات ۴/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
٣۲- کیهان ۴/۵/۱٣۵٨ ص ۲
٣٣- اطلاعات ۶/۵/۱٣۵٨ ص ۱۱
٣۴- اطلاعات ٣۱/۴/۱٣۵٨ ص ۶
٣۵- ٣/۵/۱٣۵٨ ص ۱
٣۶- اطلاعات ۲٨/۴/۱٣۵٨ ص ۱
٣۷- اطلاعات ۱/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
٣٨- اطلاعات ۲/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
٣۹- کار، ارگان سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، شماره ٣۹ آذر ۵٨ ص ٨
۴۰- اطلاعات ۴/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۴۱- اطلاعات ٨/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۴۲- اطلاعات و کیهان صص ۱ و ۲
۴٣- کیهان ۱۶/۵/۱٣۵٨ ص ۱
۴۴- نشریه خلق مسلمان، دوره‏ی جدید شماره ۲، یکشنبه ۲٨ مرداد ۱٣۵٨
۴۵- اطلاعات ۱۵/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۴۶- اطلاعات ۱٣۵٨/۵/۱۵ ص ۲
۴۷- کیهان ۱۶/۵/۱٣۵٨ ص ۱
۴٨- اطلاعات ۱٣/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۴۹- اطلاعات ۱۶/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۵۰- کیهان ۲۲/۵/۱٣۵٨ ص ٨
۵۱- کیهان ۱٣/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۵۲- کیهان ۱۵/۵/۱٣۵٨ ص ۱۲
۵٣- کیهان ۱٨/۵/۱٣۵٨ ص ٨
۵۴- کیهان ۱۷/۵/۱٣۵٨ ص ٨
۵۵- اطلاعات ۲۲و۲٣/۵/۱٣۵٨ صص ۱و۲
۵۶- قسمت اعظم اسناد و مدارک آمده دراین نوشته ازکتاب "پیروزی تا استحاله" که تحقیقات جناب آقای علی محمد جهانگیری می باشد اتخاذ شده است.
۵۷- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، ۱٣۶٨ راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. تهران، مجلس شورای اسلامی، چاپ اول صص ٣٣۴-۴۰۵

انتخابات نمایشی مجلس، پایان سی سال عوامفریبی

تولدی دیگر،

تولدی دیگر،
به مناسبت تولد فروغ فرخزاد



فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه یا آنگونه که خواهرش پوران می گوید در هشتم دی
ماه 1313در تهران بدنیا آمد.در شانزده سالگی با نویسنده ای به نام پرویز شاپور
یکی از اقوام مادرش ازدواج کرد که حاصل آن پسری به نام کامیار که در سال
1331به دنیا آمد.این ازدوج در سال 1334 به طلاق انجامید.
 
فروغ تا پیش از مرگش در بهمن 1345 در «کارگاه فیلم گلستان»به عنوان تدوینگر
فیلم مشغول بود.حاصل کار او از دوران «کارگاه فیلم گلستان»فیلم مستند«خانه
سیاه است»(1341)بود که از بهترین های سینمای مستند ایران محسوب می شود.این
فیلم از جشنواره فیلم کوتاه اوبرهاوزن به جایزه نخست دست یافت.
 
فروغ نخستین دفتر شعرش را با عنوان «اسیر»در سال1331منتشر کرد.پس از آن مجموعه
شعر های «دیوار»و «عصیان»به چاپ رسید.در سال 1342فروغ در نمایش «شش شخصیت در
جستجوی نویسنده»نوشته لوئیجی پیراندلو و به کارگردانی پری صابری بازی کرد و در
اواخر همان سال مجموعه «تولدی دیگر»با تیتراژ بالای 3هزار نسخه توسط انتشارات
مروارید منتشر کرد.
 
«ایمان بیاوریم به آغاز فصلی سرد»کتاب شعر دیگری از فروغ است که در سال
1343منتشر شد.
 
فروغ فرخزاد در روز 24 بهمن1345در سانحه رانندگی جان سپرد و در قبرستان
ظهیرالدوله دفن شد.
 
 
 تولدی دیگر

همه هستی من آیه تاریكیست
كه ترا در خود تكرار كنان
به سحرگاه شكفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه كشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم


زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد ، در فاصلهء رخوتناک دو
همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید " صبح بخیر "


زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد
ودر این حسی است
که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت


در اتاقی که به اندازهء یک تنهاییست
دل من
که به اندازهء یک عشقست
به بهانه های سادهء خوشبختی خود مینگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو در باغچهء خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازهء یک پنجره میخوانند



آه...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من ،
آسمانیست که آویختن پرده ای آنرا از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله مترو کست
و به چیزی در پوسیدگی و غربت و اصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست
و در اندوه صدایی ان دادن که به من بگوید :
" دستهایت را
دوست میدارم "


دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد ، میدانم ، میدانم ، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت


گوشواری به دو گوشم میآویزم
از دو گیلاس سرخ همزاد
و به ناخن هایم برگ گل کوکب میچسبانم
کوچه ای هست که در آنجا
پسرانی که به من عاشق بودند ، هنوز
با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر
به تبسم های معصوم دخترکی میاندیشند که یک شب او را
باد با خود برد


کوچه ای هست که قلب من آن را
از محل کودکیم دزدیده ست


سفر حجمی در خط زمان
و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن
حجمی از تصویری آگاه
که ز مهمانی یک آینه بر میگردد


و بدینسانست
که کسی میمیرد
و کسی میماند
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد ، مرواریدی
صید نخواهد کرد .


من
پری کوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام ، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد