۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

کاتوزیان: پرونده یک میلیارد دلار دولت توسط دادستان‌های دیوان محاسبات در حال بررسی است

کاتوزیان: پرونده یک میلیارد دلار دولت توسط دادستان‌های دیوان محاسبات در حال بررسی است/ بخشی از درآمدهای نفتی و گازی به خزانه کشور واریز نشده است

پارلمان‌نیوز: رئیس کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به جلسه مشترک با دیوان محاسبات تاکید کرد که پرونده یک میلیارد دلار همچنان مفتوح است.

حمیدرضا کاتوزیان در پاسخ به خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس«پارلمان‌نیوز»، درباره جلسه مشترک شب گذشته کمیسیون انرژی با دیوان محاسبات گفت:«دیوان محاسبات بنا دارد تا با كمیسیون‌های مجلس ارتباط بیشتری داشته باشد و این ارتباط با كمیسیون انرژی شروع شده است و در این جلسه دیوان محاسبات نواقصی را در دستگاه‌های نفت و گاز برای ما باز كردند كه برخی از ابعاد آن برای مجلس قابل پیگیری است و فكر می‌كنم دستگاه اجرایی خیلی دقیق‌تر از آنچه تاكنون عمل كرده باید در نحوه‌ هزینه‌كرد و تخصیص منابع اعمال كند.»

وی افزود:« پرونده یک میلیارد دلار همچنان باز است و دادستان‌های دیوان محاسبات در حال بررسی این پرونده هستند.»

رئیس کمیسیون انرژی مجلس تصریح کرد:«تخلفات دولت در حوزه نفت و گاز شامل مواردی از جله دیر واریز کردن درآمد ناشی از افزایش قیمت نفت از سوی دولت به خزانه است، انتظار بود که وزارت نفت و اقتصاد درآمدهای حاصله از افزایش قیمت فروش نفت را سریع‌تر به حساب ذخیره منتقل کننده اما بر اساس گزارش‌های موجود در این زمینه تاخیر وجود دارد که این تاخیر در آینده اثرگذار خواهد بود.»

وی با بیان اینکه در بخش گاز هم ابهاماتی در مورد عملکرد دولت وجود دارد، خاطر نشان کرد:«در این بخش هم عدم دقت وجود دارد و در پول‌هایی که باید واریز می‌شده کمبود وجود دارد.»

نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال كه آیا در مورد پروژه كرسنت نیز بحثی صورت گرفت، ابراز داشت:«در این زمینه بحث مشخصی انجام نشد، اما دیوان محاسبات بر روی موضوع میدان مبارك بررسی‌هایی داشته و همچنان این بررسی ادامه دارد.»

کاتوزیان خاطر نشان کرد:«در دیوان محاسبات این نكته مهم است كه آقای رحمانی‌فضلی رویه‌ای مدرن و جدید را به كار گرفته است و به شكلی به صورت روزانه مسائل بودجه را پیگیری می‌كند و در اختیار مجلس قرار می‌دهد و این بسیار مثبت است، زیرا ما دیگر گزارش تفریغ بودجه را كه قبلا با یكی، دو سال تاخیر داشتیم، امسال به صورت همزمان خواهیم

مادر مرحوم رامین پوراندرجانی خطاب به دکتر روح الامینی: جان پسر من به خاطر پسر تو در خطر است

اطلاعات تازه نوروز در خصوص مرگ مشکوک پزشک وظیفه زندان کهریزک
مادر مرحوم رامین پوراندرجانی خطاب به دکتر روح الامینی: جان پسر من به خاطر پسر تو در خطر است


درحالیکه فرمانده نیروی انتظامی مدعی می شود مرحوم رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک، خودکشی کرده است، آخرین اطلاعات موثق دریافتی توسط خبرنگار نوروز حاکی از آن است که مادر رامین پوراندرجانی، قبل ازرحلت پسرش با دکتر روح الامینی، پدر شهید محسن روح الامینی تماس می گیرد و ضمن بیان اینکه محسن توسط رامین پیش از شهادت مورد معاینه قرار گرفته بود به او می گوید که جان پسر من به علت بیان حقایقی در مورد شکنجه و شهادت پسر شما در خطر است."

بنا بر اطلاعات دریافتی توسط نوروز که برای اولین بار و پس از اطمینان از صحت خبر آنرا افشا می کند، دکتر روح الامینی هم در پاسخ به مادر رامین می گوید: "شما می خواهید من چه کار کنم؟ اگر رضایت بدهم مشکل شما حل می شود. شما با کسانی طرف هستید که متهم پرونده هستند نه من"

تحلیل خبرهای پس از انتشار خبررحلت دکتر پوراندرجانی مبین آن است که نیروی انتظامی و قوه قضائیه در مورد این خبر بسیار منفعلانه برخورد می کنند و غیر از تکرار ادعاهای قدیمی در مورد برخورد با حوادث کهریزک صحبت های جدیدی مطرح نمی نمایند.

نوروز پس از انتشار گزارش های دریافتی در مورد مرگ دکتر رامین پوراندرجانی و متهم نمودن سردار احمدی مقدم- فرمانده نیروی انتظامی-، سردار رادان- جانشین وی- و سعید مرتضوی دادستان وقت کل کشور که به صورت مستقیم در حوادث کهریزک دخالت داشتند، با پاسخی از سوی آنان مواجه نمی شود که با توجه به سوابق افراد فوق در متهم کردن افراد به جرم های خودساخته و ارتباط دادن اکثر حوادث به نیروهای خارجی امری بسیار بعید به نظر می رسد.

برخی اطلاعات مبین آن است که از افراد فوق درخواست شده است در مورد این پرونده صحبت نکنند تا با موج فشارهای بیشتری مواجه نگردند. امری که آنها نیز تاکنون سعی دارند مطابق آن عمل کنند و صحبت های زیادی در مورد نقش خود به خصوص در مورد پرونده مرگ رامین پوراندرجانی بیان نکنند.

صحبت های فرمانده نیروی انتظامی که از کشف وصیت نامه مرحوم پوراندرجانی و طرح ادعای خودکشی وی می گوید از معدود مواردی است که فرمانده نیروی انتظامی به عنوان عالی ترین مقام این نیرو به صورت مستقیم مطرح می کند تا فشارهای زیادی را که این روزها نیروی انتظامی کشور با آن مواجه است کاهش دهد. ادعایی که به علت طرح اتهاماتی چون دخالت مستقیم وی و جانشینش در این پرونده غیرقابل باور و ساختگی به نظر می رسد. به خصوص که توجه داشته باشیم مرحوم رامین قبل از رحلت و طی صحبت تلفنی با یکی از دوستانش به او گفته بود که سه شنبه به تبریز خواهد رفت. برای اثبات دروغین بودن ادعاهای فرمانده نیروی انتظامی می توان به دریافت پذیرش از یکی از دانشگاه ها آلمان توسط رامین پوراندرجانی هم اشاره کرد. او قصد داشت جهت ادامه تحصیل و گرفتن تخصص به این کشور برود.

نوروز بازهم سئوال های مطرح شده در مورد این پرونده را که پیش از این مطرح شده بود به عنوان راهی برای پی بردن به ابعاد جنایات کهریزک و شهادت افرادی چون محسن روح الامینی و رامین پوراندرجانی می داند و منتظر پاسخ روسای قوه مجریه و مقننه و همچنین رئیس کمیسیون امنیت ملی و اعضای کمیته ویژه بررسی حوادث پس از انتخابات است.

در عین حال نوروز آمادگی دارد جواب های فرمانده نیروی انتظامی یا جانشین وی و حتی سعید مرتضوی را به این پرسش ها منتشر کند. همانگونه که قبلاً هم گفته شده است پرسش های قابل طرح به قرار زیر دوباره به اطلاع می رسد:

1- تاخير طولاني در قرائت گزارش كميته ويژه و عدم برگزاري دادگاه متهمان كهريزك ، به چه علت و با فشار چه اشخاص و نهادهايي بوده است و ارتباط مرگ مرموز دکتر پوراندرجاني با اين تاخيرها و خصوصا متن قرائت نشده گزارش كميته ويژه مجلس چیست؟

2- با توجه به حضور و شهادت دادن دکتر پوراندرجاني در جلسه كميسيون امنيت ملي و كميته ويژه و با توجه به اينكه بارها اين مرحوم قبل از مرگ نسبت به عدم امنيت جاني خود هشدار داده بود، چرا از وي محافظت نشد و او همچنان در اختيار نيروي انتظامي كه مقامات عالي آن از متهمان اصلي پرونده جنايات كهريزك هستند، قرار داشت تا شب هنگام، در سن 26 سالگي و در خواب سكته داده شود یا مرگ وی خودکشی تلقی گردد؟

3- در حالي كه خانواده اين مرحوم ساكن تبريز هستند و او نیز در نهایت در تبريز دفن شده است، علت برگزاري مراسم تغسیل و تکفین در تهران چه بوده است؟

4- علت مخالفت مقامات امنيتي با كالبدشكافي جنازه اين شهید توسط پزشكان مستقل که از حقوق مسلم خانواده متوفی بوده است چيست؟

5- اگر شهيد پوراندرجاني به مرگ طبيعي فوت شده است و یا خودکشی کرده است به چه دليل مراسم ترحيم وي با حضور نيروهاي امنيتي و در شرايطي غيرعادي برگزار شده است به طوری ‌که حتی دوستان نزدیک این مرحوم هم جرات حضور در مراسم تدفین را پیدا نکرده‌اند؟

6- ارتباط مرگ مشكوك رامين پوراندرجانی با متهمان اصلي جنايات شكنجه‌گاه كهريزك و به طور مشخص احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي، رادان جانشين فرمانده اين نيرو و مسئول بازداشتگاه كهريزك و سعید مرتضوي دادستان وقت تهران كه متهمان با دستور وي و معاونانش قاضي حداد و قاضي حيدري فر به كهريزك منتقل شده اند ،چيست؟ (اطلاعات نوروز مبین آن است که شخص احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی بارها رامین را مورد تهدید قرار داده و دستور به سکوت او داده بود)

7- آيا شباهت عجيب نحوه اعلام شدن مرگ اين جوان۲۶ ساله يعني ايست قلبي در هنگام خواب با قتل‌هاي سياسي در سال‌هاي گذشته، سوال برانگيز نيست؟

هم جنسی کهریزک و قتل های زنجیره ای

آبان 1388 - سایت دویچه وله

اول آذرماه سالروز قتل پروانه و داریوش فروهر است. قتل
رهبران حزب ملت ایران به عنوان آغاز قتل های سیاسی
زنجیره ای ثبت شده، گرچه پروژه حذف دگراندیشان بسی
پیش از آن شروع شده بود. مراسم بزرگداشت فروهرها درتهران برگزار می شود.
پرستو فروهر، فرزند فروهرها که مقیم آلمان است، برای برگزاری مراسم بزرگداشت
پدر و مادرش به تهران سفر کرده است.
دویچه وله: خانم فروهر، به یازدهمین سالروز قتل مادر و پدرتان، پروانه اسکندری و داریوش
فروهر، که اول آذر است، نزدیک می شویم. شما از زمان آن واقعه هر سال تلش کرده اید مراسمی را
در حسینیه ارشاد، یا مسجد یا در خانه تان برگزار کنید. امسال چه تصمیمی در این مورد دارید؟
پرستو فروهر: امسال هم ما تصمیم داریم مراسمی را در خان هی آن دو عزیز در خیابان هدایت،
کوچه ی شهید مرادزاده، پلک ۱۸ برگزار کنیم. برای برگزاری این مراسم و گردهمایی در مکان های
سربسته ی شخصی هیچ احتیاجی به مجوز به لحاظ قانونی وجود ندارد و منعی هم که در طی سال های
گذشته از سوی دستگاه های انتظامی اطلعاتی وجود داشته، غیرقانونی بوده است. بدین ترتیب، ما
روی حق خود برای برگزاری بزرگداشت آن دو عزیز در خانه ی خودشان پافشاری می کنیم و این
مراسم را قصد داریم در خانه برگزار کنیم.
شما هر سال برای گرفتن مجوز به مقامات رسمی مراجعه
کرده اید؟
من در آن سال هایی که فکر می کردم ما می توانیم از یک مکان
عمومی برای برگزاری این مراسم استفاده کنیم، به قصد گرفتن
مجوز مراجعه کردم. بعد از گذشتن پنج سال، دیگر به ما هیچ
جا مجوزی ندادند. من گفتم، برای مکان شخصی نیازی به داشتن مجوز به لحاظ قانونی وجود ندارد.
منتهی مسئله ی تأمین امنیت شرکت کنندگان وجود دارد که آن، وظیفه ی نیروی انتظامی است که از
حمله ی گروه های فشار جلوگیری کند. این مسئله را آن ها هر سال بهانه می کردند. ما تقاضای مجوز
نکردیم، و آن ها گفتند که اجازه ی برگزاری این مراسم را نمی دهند. خب روال سال های گذشته این بوده
که از صبح زود روز اول آذرماه که سالروز قتل آن دو عزیز است، دو طرف کوچه ی ما را می بستند؛
اصطلحی که خودشان به کار بردند "قرنطینه" است. به کسی، حتی به نزدیکترین کسان ما، به
اقوام مان، اجازه ندادند داخل خانه شوند؛ به برادرم، من، خاله هایم، دایی ام که شب در این خانه مانده
بودیم، اجازه نمی دادند که از خانه بیرون برویم. این روال پنج سال گذشته بوده است. منتهی من به هر
صورت امسال امید دارم که این روال را نداشته باشیم. امید دارم که اجازه بدهند کسانی که می خواهند
برای بزرگداشت آن دو عزیز بیایند، بتوانند به درون این خانه بیایند.
خانم فروهر، اگر شما در پرتوی حوادث اخیر به فاجعه ی ۱۱ سال قبل فکر کنید، الن چه برداشت
تازه ای از این ماجرا می کنید؟ چه گوشه هایی از آن برایتان روشن تر شده است؟
فاجعه ی قتل های سیاسی که از سال ها قبل از قتل پدر و مادر من، از سوی دستگاه اطلعاتی − امنیتی
، ایران برضد دگراندیشان در درون و بیرون مرزهای ایران اجرا شده، با قتل های سیاسی آذر ۷۷
نقطه ی عطفی پیدا کرد و جامعه نسبت به این جنایت ها یک واکنش حسی همراه با انتقاد و اعتراض
نشان داد. ما یادمان نمی رود که در تشییع جنازه ی پدر و مادر من، در تشییع جنازه ی محمد مختاری و
محمدجعفر پوینده، هزاران هزار شهروند تهرانی، علی رغم جو ترس شرکت کردند و اعتراض در
درون و بیرون ایران ابعادی گسترده پیدا کرد و ادامه یافت با کاری که مطبوعاتی که آزادی های نسبی
پیدا کرده بودند، روی این پیگیری ها انجام دادند. به هر صورت دریچه ای برای اعتراض نسبت به
خشونت سیاسی علیه دگراندیشان باز شد. امروز با توجه به جنبشی که در ایران در جریان است، ما
می بینیم که چه لطمه های سنگینی این دید انحصارطلب نسبت به حضور دگراندیشان می تواند داشته
باشد. حق مردم برای تعیین سرنوشت زیر پا گذاشته شده و اعتراضات آن ها با خشونت روبه رو
می شود. آنچه به عنوان یک خواست اساسی، امروز در جامعه ی ما مطرح است، حق بیان اندیشه ای
غیر از اندیشه ی حاکم است، بدون اینکه فرد قربانی خشونت سیاسی شود. و من فکر می کنم این دنباله ی
همان جریان اعتراض نسبت به قتل دگراندیشان است و در اعتراض نسبت به انواع فشارها و
کشتارهایی است که علیه دگراندیشان طی سال های گذشته انجام شده است.
هم اکنون مجموعه ای از پرونده ها با سرنوشت مبهم در ایران وجود دارد. شما چه ارتباطی بین این
بین کهریزک و قتل های زنجیره ای؟ V پرونده ها می بینید، مثل
این ها همه سرچشمه اش در مشروعیت دادن به خشونت برای سرکوب اعتراضات سیاسی است. آنچه
بیان اعتراضات سیاسی ای بود که در جامعه وجود داشت. آنچه قربانیان f پدر و مادر من می گفتند، صرفا
بیان اعتراض نسبت به شرایط سیاسی حاکم بود. اما حربه ای که f این زندان های مخوف می گفتند، صرفا
در مقابله با این مسئله به کار برده شد، خشونت عریان و فوق العاده سنگین بود که جامعه امروز در
مقابلش واکنش نشان می دهد. به نظر من می آید که مسئله ی اساسی در جامعه ی ما مهار خشونتی است
که به صورت سازمان یافته برضد اندیشه های دگراندیشان در این جامعه اعمال می شود. من امیدوارم که
این موج اعتراض، آنچنان گسترده شود که دیگر در سرزمین ما کسی به جرم داشتن عقیده ای غیر از
حکومت کشته نشود، به زندان نیفتد، به او تجاوز نشود و دچار چنین سرنوشت هایی نشود.
می توانیم این حرف شما را با عنوان پیام ویژه ی بزرگداشت خاطره ی پدر و مادرتان امسال برداشت
کنیم؟
از شما ممنونم. بله.
خانم فروهر، با وقوع حوادث اخیر، نسل جدید شروع به سؤال کردن از نسل قدیم کرد. آیا نسل جوان
با شما هم سؤال هایی را درباره ی قتل های زنجیره ای مطرح کرده است؟
بله. در تمام مدت، حال چون من ساکن خارج از کشور هستم، نسل جوانی که در خارج از ایران
میدان دار اعتراضات است و شاید از آگاهی های کافی در مورد آنچه در این سرزمین در طی ۳۰ سال
گذشته اتفاق افتاده، برخوردار نیست، پر از سؤال است و پر از کنجکاوی برای دانستن آن چیزی که
حکومت سعی کرده از حافظه ی تاریخی این ملت حذف کند. در این چند روزی هم که در تهران هستم،
برخوردها و تماس ها با جوانان همواره همراه با همین سؤال ها بوده است؛ سؤال هایی که امروز به حق
در ذهن این جوانان است که می خواهند بدانند چطور شد که این روند به اینجا رسید که ما در تله ی
خشونت گرفتار شدیم و هرچه تلش می کنیم این دور بسته را بشکنیم، الن نسل هاست که در این دور
بسته گرفتار آمده ایم. بچه هایی که در زندان آن طور آسیب دیدند یا کسانی که در خیابان ها کشته شدند،
ای نها همسن فرزندان من هستند و برای من از دست دادن پدر و مادرم و بسیاری از هم نسلن خودم که
قربانی اعدام ها شدند و بعد هم حال نسلی که نسل فرزندان من است و قربانی خشونت می شود، این
تلخ است و ما باید روزی بایستیم و ایستادگی کنیم، همچنان که امروز در این جامعه این ایستادگی f واقعا
برای حذف خشونت از روابط سیاسی انجام می گیرد.
مصاحبه گر: کیواندخت قهاری
تحریریه: بابک بهمنش

اوضاع به شدت بحراني در سقز

26 آبان 1388روز سه شنبه بيش از صدها نفر از مردم در شهر سقز در نقاط مختلف آماده بودند تا در صورت خبر ورود تيم اعدام به زندان و يا شنيدن خبري در اين مورد به خيابانها ريخته با مزدوران حكومتي درگير شوند.

به گزارش ايران خبر ، همچنين احزاب كردي مسلح بصورت انفرادي وچند نفره آماده حمله نظامي به پاسگاهها ومقرهاي بسيچ وسپاه ونيروي انتظامي بودند. در داخل شهر نيز لباس شخصي ها ومزدورانشان از داخل ماشين ها وسوار برموتورها درحال گشت زني درداخل خيابانها بودند .

نيروهاي اطلاعات از پشت بامها مردم را تحت نظر داشتند و از آنها فيلم وعکس ميگرفتند.آنها از چند روز پيش بصورت گسترده جوانان را به بهانه هاي مختلف دستگيرکرده وبا اخذ تعهد وگرفتن آدرس وآوردن خانواده هايشان به پاسگاه و ادارات و اماکن ونيروي انتظامي آنها را تهديد ميكردند که درصورت دستگيري در اغتشاشات وشورش ها خيلي گران برايشان تمام خواهد شد.

نيروهاي حراست آموزش وپرورش در اين چند روز بارها بصورت سرزده به مدارس رفته واوضاع را کنترل مي کردند. دانشگاه آزاد وپيام نور تقريبا به حالت نيمه تعطيل درآمده بود. ازطرف فرمانداري به اتحاديه هاي اصناف تاکيد شده بود,.چنانچه هرمغازه اي بعنوان اعتصاب تعطيل کند به مدت شش ماه برق وآب وتلفن وگاز منزل ومغازه اش قطع خواهد شد وپروانه کسب آنها باطل خواهد شد.

همچنين مزدوران حكومتي را به پايگاههاي بسيج فراخوانده وشبها براي آنها گشت وکنترل شبانه با اسلحه گذاشته بودند .

اين شهر طي دو روز گذشته آماده هرگونه انفجار بود. در بسياري از محله ها پلاکاردهايي براي تسليت شهادت احسان فتاحيان نصب شده بود.

متن كامل گزارش البرادعي در مورد برنامه هسته اي ايران


چهار شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۸ - ۱۸ نوامبر ۲۰۰۹
ايلنا: گزارش «محمد البرادعي»، مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره ايران روز دوشنبه در اختيار اعضاي شوراي حكام قرار گرفت.
اين گزارش ‪ ۱۰‬ روز پيش از برگزاري آخرين نشست فصلي شوراي حكام در وين در اختيار ‪ ۳۵‬عضو اين نهاد قرار گرفت.
قرار است شوراي حكام آژانس 26 نوامبر جلسه‌اي را براي بحث و بررسي اين گزارش تشكيل دهد.
متن كامل اين گزارش به شرح زير است:
1. مديركل در تاريخ در 28 آگوست 2009 درباره اجراي توافقنامه پادمان‌هاي ان‌پي‌تي و مفاد مرتبط با قطعنامه‌هاي 1737 (2006)، 1747 (2007) ، 1803 (2008) و 1835 (2008) شوراي امنيت در جمهوري اسلامي ايران به شوراي حكام گزارش داد (GOV/2009/35). گزارش پيش رو به پيشرفتهاي مرتبط از آن تاريخ تا كنون مي‌پردازد.
A. فعاليتهاي مرتبط غني‌سازي فعلي
A.1. نطنز: تاسيسات غني‌سازي سوخت و تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت
2. ايران در دوم نوامبر سال 2009 گاز يواف6 به 18 آبشار دستگاه آ24 (A24) و 6 آبشار دستگاه آ26 (A26) در تاسيسات غني‌سازي سوخت در نطنز تزريق مي‌كرد. (1) در آن روز، 12 آبشار ديگر دستگاه آ26 (A26) تحت خلا بودند. ايران به نصب آبشارها در دستگاه A28 ادامه داده است؛ تا دوم نوامبر 2009، 17 آبشار نصب شده بودند و نصب آبشار ديگر در حال ادامه بود. (2) تمام دستگاههاي نصب شده تا تاريخ مزبور سانتريفيوژهاي IR-1 با 165 دستگاه در هر آبشار هستند. كار نصب در دستگاههاي A25 و A27 همچنان ادامه دارد.

3. ايران تخمين زده است كه، بين 18 نوامبر 2008 و 30 اكتبر 2009، 10 هزار و 395 كليوگرم گاز يواف6 به آبشارها تزريق شده و در مجموع 924 كيلوگرم گاز يواف6 با درصد غناي پايين توليد شد(3)، كه به توليد در مجموع يك هزار و 763 كيلوگرم گاز يواف6 با درصد غناي پايين از زمان آغاز بكار تاسيسات غني‌سازي سوخت منتج مي‌شود. مواد هسته‌اي در تاسيسات غني‌سازي سوخت (شامل تزريق، محصول و دور‌ريز) بعلاوه تمام آبشارهاي نصب شده، تزريق و ايستگاههاي تخليه تحت نظارت و مهار آژانس باقي هستند.
4. راستي‌آزمايي فهرست اقلام فيزيكي (PIV) بعدي در تاسيسات غني‌سازي سوخت براي 22 تا 30 نوامبر 2009 برنامه‌ريزي شده است. همانگونه كه پيشتر به شوراي حكام گزارش شد، در آن زمان، آژانس اقلام مواد هسته‌اي در تاسيسات را راستي‌آزمايي و تعادل مواد هسته‌اي را ارزيابي خواهد كرد. (5)
5. بين 14 آگوست و 27 اكتبر 2009، مجموعا حدود 53 كيلوگرم گاز يواف6 به آبشار IR-2m ده دستگاه و سانتريفيوژهاي IR-1 تكي، IR-2m و IR-4 در تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت تزريق شد. مواد هسته‌اي در تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت بعلاوه ناحيه آبشاري، تزريق و ايستگاههاي تخليه تحت نظارت و مهار آژانس باقي هستند. (4) آژانس در حال حاضر نتايج راستي‌آزمايي فهرست اقلام فيزيكي را كه بين 14 و 16 سپتامبر 2009 در تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت انجام داد، ارزيابي مي‌كند.
6. نتايج نمونه‌هاي محيطي گرفته شده در تاسيسات غني‌سازي سوخت و تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت نشان مي‌دهد كه حداكثر سطح غني‌سازي اعلام شده
(كمتر از پنج درصد غني‌سازي اورانيوم-235 (U-235)) در هيچكدام از اين تاسيسات فراتر نرفته است.(6) از زمان گزارش قبلي، آژانس دو بازرسي سرزده از تاسيسات غني‌سازي سوخت انجام داده است، كه در مجموع شمار بازرسي‌هاي سرزده آژانس از تاسيسات غني‌سازي سوخت از مارس 2007 تا كنون به عدد 31 مي‌رسد.
A.2. قم: تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو
7. ايران در نامه‌اي به مديركل به تاريخ 21 سپتامبر 2009 به آژانس اطلاع داده است كه "بر اساس حق مسلم پادماني [آن] ... تاسيسات هسته‌اي حساس از طريق ابزارهاي مختلف نظير بكارگيري سيستم‌هاي پدافند غيرعامل ... [ايران] تصميم گرفته است كه يك تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت (تا غني‌سازي 5 درصد) بسازد ". ايران اعلام كرد كه زيرساختهاي مورد نياز براي اين تاسيسات آماده شده و اين مركز در حال ساخت است. آژانس در نامه‌اي به تاريخ 25 سپتامبر 2009 از ايران خواست تا اطلاعات بيشتري را در زمينه وضعيت فعلي ساخت آن مركز و برنامه‌هاي ايران براي معرفي مواد هسته‌اي اين تاسيسات ارائه كند. آژانس همچنين درخواست كرد كه ايران پرسشنامه اطلاعات طراحي (DIQ) مفصلي را ارائه كرده و به محض امكان دسترسي به اين تاسيسات را مهيا كند.
8. ايران در جريان نشستي با مديركل در تهران در تاريخ 4 اكتبر 2009 توافق كرد كه به آژانس اجازه دسترسي به تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو را بدهد. ايران همچنين ضمن نامه‌اي به آژانس به تاريخ 18 اكتبر 2009 يك پرسشنامه اطلاعات طراحي مقدماتي درباره تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو ارائه كرده است.
9. آژانس در 26 و 27 اكتبر 2009 راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي (DIV) در تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو را انجام داد، كه در حدود 20 كيلومتري شمال شهر قم واقع است. آژانس همچنين در 25 و 28 اكتبر 2009 دو نشست در تهران براي بازبيني پرسشنامه اطلاعات طراحي و بحث درباره زمانبندي طراحي و ساخت تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو بعلاوه وضعيت و ماهيت آن برگزار كرد. آژانس راستي‌آزمايي كرد كه تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو در حال ساخت تا 16 آبشار با مجموع حدودا 3 هزار سانتريفيوژ را در خود جاي دهد. ايران گزارش كرد كه در حال حاضر برنامه دارد تا فقط سانتريفيوژهاي IR-1 در تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو نصب كند، اما اينكه اگر ايران تصميم بگيرد چنين سانتريفيوژهايي را در آينده استفاده كند، اين تاسيسات مي‌تواند به منظور داشتن سانتريفيوژهايي از نوع پيشرفته‌تر، دوباره شكل بگيرد. ايران اعلام كرد كه برخي از تجهيزات واقع شده در تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو از سايت نطنز آورده شده‌اند، و اينكه سايت نطنز پشتيباني اصلي از تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو، نظير مونتاژ سانتريفيوژ و رفع آلودگي تجهيزات را تامين خواهد كرد. ايران همچنين اعلام كرد كه هيچ مواد هسته‌اي به تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو وارد نشده است.
10. راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي شامل بررسي تصويري دقيق همه نواحي تاسيسات، عكسبرداري لوله‌كشي آبشار و ساير تجهيزات فرآيند، نمونه‌برداري محيطي و ارزيابي دقيق طراحي، پيكربندي و ظرفيت اجزا و سيستم‌هاي مختلف تاسيسات بود. ايران دسترسي به تمام نواحي تاسيسات را مهيا كرد. آژانس تاييد كرد كه اين تاسيسات مطابق با اطلاعات طراحي ارائه شده توسط ايران بود و با وجود اينكه هيچ سانتريفيوژي به اين تاسيسات وارد نشده بود، اين تاسيسات در مرحله پيشرفته ساخت قرار داشت. پايه‌هاي نصب سانتريفيوژ، لوله‌هاي اصلي و فرعي، لوله‌كشي آب، كابل‌هاي برق در اطاقك نصب شده اما هنوز متصل نبودند؛ مخازن غيرفعال، تله‌هاي شيميايي، تله‌هاي سرد و جعبه‌هاي خنك‌كننده همچنين نصب شده بودند، اما متصل نبودند. علاوه بر آن، يك ساختمان تاسيسات شامل ترانسفورماتور برق و چيلرهاي آب همچنين نصب شده بودند.
11. آژانس در جريان نشست در تهران در 25 اكتبر 2009 توضيحاتي را درباره پرسشنامه اطلاعات طراحي مقدماتي ارائه شده توسط ايران ارائه كرد و درخواست كرد كه يك پرسشنامه اطلاعات طراحي مقدماتي بازبيني شده با اطلاعات بيشتر ارائه شود، كه ايران آن را در دور نشست بعدي در 28 اكتبر انجام داد. ايران به آژانس اطلاع داد كه با پيشرفت تاسيسات، اطلاعات بيشتر مورد نياز در پرسشنامه اطلاعات طراحي را تهيه خواهد كرد. آژانس به ايران اطلاع داد كه، مطابق با توافقنامه پادمان‌هاي آن، تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو از اين به بعد تحت راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي توسط آژانس قرار خواهد داشت. راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي بعدي قرار است پايان نوامبر 2009 انجام شود.
12. ايران اعلام كرد كه سايت فردو در نيمه دوم 2007 به سازمان انرژي اتمي ايران اختصاص يافته است و اينكه آن زمان، موقعي بود كه ساخت تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو آغاز شده بود. ايران متعاقبا طي نامه‌اي به تاريخ 28 اكتبر 2009 اين توضيحات را تاييد كرد. در آن نامه ايران اعلام كرد كه:
"در نتيجه افزايش تهديدات حملات نظامي عليه ايران، جمهوري اسلامي ايران تصميم گرفت مراكز اضطراري براي سازمان‌هاو فعاليت‌هاي مختلف ايجاد كند.
"تاسيسات غني‌سازي نطنز در ميان اهدافي بود كه مورد تهديد نظامي قرار گرفته بود. بنابراين، سازمان انرژي اتمي خواستار سازمان پدافند غيرعامل شد تا يكي از مراكز مذكور را به منظور [يك] مركز غني‌سازي اضطراري اختصاص يابد، تا اينكه در صورت هر گونه حمله نظامي فعاليتهاي غني‌سازي تعليق نشوند. در همين رابطه، سايت فردو، كه يكي از آن مراكز ساخته و آماده شده است، در نيمه دوم سال 2007 براي سازمان انرژي اتمي اختصاص يافت. ساخت تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو همان زمان آغاز شد. ساخت آن هنوز ادامه دارد. بنابراين اين تاسيسات هنوز براي فعاليت آماده نيست و قرار است در سال 2011 عملياتي شود. "
13. آژانس در جريان اين نشست به ايران اطلاع داد كه تصاوير ماهواره‌اي سايت فردو قابل دسترس از طريق بازرگاني را به دست آورده بود كه نشان مي‌دهد بين سالهاي 2002 و 2004 در اين سايت فعاليت ساخت انجام شده بود و اينكه فعاليت‌هاي ساخت در سال 2006 از سرگرفته شده و تا به اين تاريخ ادامه يافته است. آژانس همچنين به اطلاعات وسيع ارائه شده به آژانس توسط شماري از كشورهاي عضو درباره جزئيات طراحي تاسيسات رجوع كرد، كه با طراحي همانگونه كه توسط آژانس در جريان راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي راستي‌آزمايي شده بود، سازگار بود. آژانس همچنين به ايران اطلاع داد كه اين كشورهاي عضو ادعا كردند كه كار طراحي تاسيسات در سال 2006 آغاز شده بود.
14. آژانس همچنين گزارش داد كه هنوز سئوالاتي را درباره هدف اين تاسيسات و چگونه اين سايت مناسب برنامه هسته‌اي ايران بود، دارد. آژانس همچنين گزارش داد كه اعلام تاسيسات جديد ايران سطح اعتماد در نبود ساير تاسيسات هسته‌اي تحت ساخت را كاهش مي‌دهد و سئوالاتي درباره اينكه آيا تاسيسات هسته‌اي ديگر در ايران وجود دارد كه هنوز به آژانس اعلام نشده است، مطرح مي‌كند.
15. نظر به موارد فوق، آژانس دسترسي به مدير پروژه تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو و افراد مسئول طراحي تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو به همراه دسترسي به اسناد اصلي طراحي نظير نقشه‌هاي مهندسي را به منظور تاييد توضيحات ايران درباره زمانبندي و هدف تاسيسات، درخواست كرد.
16. ايران اعلام كرد كه هيچ تاسيسات هسته‌اي ديگر كه در حال حاضر در دست ساخت يا فعاليت باشد و تا كنون به آژانس اعلام نشده باشد، ندارد. ايران همچنين اعلام كرد كه چنين تاسيسات آتي "مطابق الزامات ايران به آژانس، به آژانس گزارش خواهد شد ". آژانس طي نامه‌اي به تاريخ 6 نوامبر 2009 از ايران خواست تا تاييد كند كه براي ساخت يا تصويب ساخت هر گونه تاسيسات هسته‌اي ديگر كه به آژانس اعلام نشده است، تصميم نگرفته است.
17. بنا به دلايل ارائه شده در گزارش‌هاي قبلي به شوراي حكام، ايران به كد 1/3 بازبيني‌شده بخش عمومي ترتيبات اجرايي كه در سال 2003 با آن توافق كرده بود، پايبند باقي مانده است، (7) كه نيازمند اين است كه اطلاعات طراحي مقدماتي درباره يك تاسيسات هسته‌اي جديد به محض اينكه تصميم براي ساخت يا تصويب ساخت آن تاسيسات گرفته شود، در اختيار آژانس قرار داده شود. كد 1/3 بازبيني‌شده همچنين نيازمند اين است كه ايران اطلاعات طراحي بيشتري همزمان با اينكه طراحي در ابتداي تعريف پروژه، طراحي مقدماتي، ساخت و مراحل تصويب توسعه مي‌يابد، در اختيار آژانس قرار دهد. (8) حتي اگر، همانگونه كه توسط ايران اعلام شده، تصميم براي ساخت تاسيسات جديد در سايت فردو در نيمه دوم سال 2007 گرفته شده باشد، عدم اقدام ايران در اطلاع دادن به آژانس درباره تاسيسات جديد تا سپتامبر 2009 با الزامات آن تحت ترتيبات اجرايي توافقنامه پادمان آن در تناقض بود.
B. فعاليت‌هاي بازفرآوري
18- آژانس اتمي به بررسي استفاده و ساخت سلول‌هاي داغ در راكتور تحقيقاتي تهران (TRR) و تاسيسات توليد راديوايزوتوپ موليبدن، يد و زنون (MIX) ادامه داده است. آژانس راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي در راكتور تحقيقاتي تهران در تاريخ در 19 آگوست 2009 و 9 نوامبر 2009 در تاسيسات توليد راديوايزوتوپ موليبدن، يد و زنون انجام داد. هيچ نشانه‌هايي از فعاليت‌هاي مرتبط با بازفرآوري در دست اقدام در اين تاسيسات وجود نداشت. در حاليكه ايران اعلام كرده است هيچ فعاليت مرتبط با تحقيق و توسعه‌اي در ايران وجود نداشته است، آژانس قادر است اين امر را فقط با توجه به اين دو تاسيسات تاييد كند، اگرچه بندهاي پروتكل الحاقي در حال حاضر با توجه به آن براي ايران در دسترس نيست.
C. پروژه‌هاي مرتبط با راكتور آب سنگين
19- آژانس اتمي پرسشنامه‌ اطلاعات طراحي به روز شده براي تاسيسات توليد سوخت (FMP) در اصفهان را كه در تاريخ 21 آگوست 2009 (پاراگراف 9، GOV/2009/55) توسط ايران ارائه شده، بررسي كرده است. بر خلاف آنچه در نامه تاريخ 19 ژوئن 2009 آژانس اتمي درخواست شده بود، اين پرسشنامه‌ اطلاعات طراحي به روز شده شامل اطلاعات درباره مشخصات طراحي مونتاژ سوخت راكتور IR-40 نبود. آژانس اظهاراتي را درباره پرسشنامه‌ اطلاعات طراحي فوق براي ايران در تاريخ 5 نوامبر 2009 انجام داد و در آن تقاضاي خود مبني بر اينكه ايران اطلاعات مونتاژ سوخت را ارائه كند، تكرار كرد.
20- آژانس اتمي ارزيابي خود از نتايج راستي‌آزمايي فهرست اقلام فيزيكي را كه در آگوست 2009 در تاسيسات توليد سوخت (پاراگراف 10، GOV/2009/55) انجام داد را نهايي كرده است و نتيجه گيري كرده است كه فهرست مواد هسته‌اي در تاسيسات توليد سوخت همانگونه كه ايران اعلام كرده با آن نتايج مطابقت دارند، البته با در نظر گرفتن عدم قطعيت‌هاي اندازه‌گيري كه معمولا همراه تاسيسات توليد مشابه با چنين ظرفيت‌هايي وجود دارند. در 24 اكتبر 2009 آژانس يك راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي در تاسيسات توليد سوخت انجام داد. آژانس اتمي تاييد مي‌كند كه وضعيت اين تاسيسات بدون تغيير باقيمانده است و اينكه دستگاه‌ها، ميله‌ها و پالت‌هاي بيشتري توليد نشده است.
21- در تاريخ 7 نوامبر 2009 آژانس اتمي يك راستي آزمايي اطلاعات طراحي در راكتور IR-40 اراك انجام داد. آژانس تاييد مي‌كند كه ساخت و ساز اين تاسيسات در حال انجام است. آژانس همچنان به استفاده از عكسبرداري ماهواره‌اي براي زير نظر داشتن وضعيت "تاسيسات توليد آب سنگين " كه به نظر نمي‌رسد از زمان آخرين گزارش راه اندازي شده باشد، ادامه داده است.
22- در تاريخ 25 اكتبر 2009 در حين انجام راستي آزمايي اطلاعات طراحي در "تاسيسات تبديل اورانيوم " (UCF) اصفهان، آژانس 600 بشكه 50 ليتري كه بر اساس اعلام ايران حاوي آب سنگين بود، مشاهده كرد. آژانس در نامه‌اي به تاريخ 10 نوامبر 2009 از ايران تقاضا كرد تا تعداد اين بشكه‌ها و محتويات آنها را تاييد كند و اطلاعاتي در باره منشاء اين آب سنگين ارائه دهد.
D. ديگر موضوعات اجرا
D.1. تبديل اورانيوم
23- آژانس در نامه‌اي به تاريخ 16 اكتبر 2009، از ايران درخواست كرد تا اطلاعاتي درباره طرح، تجهيزات و نصب كه براي يك آزمايشگاه تحليلي در نظر گرفته شده ارائه كنند، آزمايشگاهي كه در پرسشنامه اطلاعات طراحي به روز شده براي تاسيسات تبديل اورانيوم كه در آگوست 2009 تحويل آژانس شد ايران اشاره كرده بود كه قصد دارد در محلي زيرزميني در يكي از نواحي ذخيره تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان نصب خواهد شد.
24- آژانس در تاريخ 25 اكتبر 2009 يك راستي آزمايي اطلاعات طراحي در تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان انجام داد. در آن زمان، اين تاسيسات در حال تعميرات و نگهداري بود. هيچ گاز هگزا فلوريد اورانيومي (UF6) از تاريخ 10 آگوست 2009 توليد نشده است. بنا بر اين مقدار كلي اورانيوم به شكل گاز هگزا فلوريد اورانيوم توليد شده در تاسيسات تبديل اورانيوم از تاريخ مارس 2004 ، 366 تن باقي مانده است كه مقداري از آن به تاسيسات غني سازي سوخت و تاسيسات غني‌سازي آزمايشي سوخت انتقال داده شد و اينكه موردي براي نظارت و مهار آژانس باقي مانده است (پاراگراف 12، GOV/2009/55). بين 11 آگوست 2009 و 25 اكتبر 2009، 92 نمونه‌ از "ديورانات آمونيوم " (ADU) كه شامل حدود يك كيلوگرم اورانيوم بود از طريق تاسيسات توليد اورانيوم بندرعباس در تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان دريافت شد.
25- اطلاعات طراحي
ايران تا كنون اجراي متن اصلاح شده بخش عمومي ترتيبات اجرايي موسوم به كد 1/3 در خصوص تهيه اوليه اطلاعات طراحي را از سر نگرفته است و فقط وضعيت فعاليت‌هاي هسته‌اي كه توافق پادمان‌هاي جامعي در اجرا دارد باقي است اما در حال اجراي مفاد كد اصلاح شده 3.1 نيست. اشاره به اين مطلب مهم است كه نبود چنين اطلاعات اوليه‌اي زمان در دسترس آژانس براي طراحي ترتيبات پادمان‌هاي ضروري را بويژه براي تاسيسات جديد كاهش مي‌دهد و سطح اعتماد را در غياب ديگر تاسيسات هسته‌اي در دست ساخت همانطور كه در بالا اشاره شد، كاهش مي‌دهد.
26- آژانس در دسامبر 2007 اطلاعات طراحي مقدماتي نيروگاه برق هسته‌اي كه قرار است در دارخوين ساخته شود را تقاضا كرد (پاراگراف 11، GOV/2008/38). ايران در نامه‌اي به تاريخ 22 سپتامبر 2009 اطلاعات طراحي مقدماتي اين نيروگاه را ارائه داد كه همانطور كه در نامه 21 سپتامبر 2009 درباره تاسيسات غني سازي سوخت فردو اشاره كرده است، تمايل دارد به جاي الزام قانوني همكاري كند. در اين اطلاعات طراحي مقدماتي، نيروگاه دارخوين به عنوان يك راكتور 360 مگاواتي با آب تحت فشار توصيف شده كه ساخت و ساز آن قرار است در سال 2011 آغاز شود و قرار است در سال 2015 برق آن در شبكه وارد شود. آژانس اتمي اين اطلاعات طراحي را بررسي كرده است و از ايران شفاف‌سازي‌هاي اضافي،علاوه بر چيزهاي ديگر، در خصوص طراحي دستگاه‌هاي سوخت و طرح اين تاسيسات درخواست كرده است.
27- به دلايلي كه در گزارش‌‌هاي پيشين شوراي حكام آمده است، آژانس اتمي بر اين باور است كه كد اصلاح شده 3.1 براي ايران لازم الاجرا باقي مانده است. بنا بر اين همانطور كه در بالا در خصوص تحويل ديرهنگام اطلاعات طراحي تاسيسات غني سازي سوخت فردو اشاره شد، عدم موفقيت ايران در ارائه اطلاعات طراحي تاسيسات دارخوين تا سپتامبر سال جاري ميلادي در مغايرت با تعهدات آن تحت ترتيبات اجرايي توافقنامه پادمان‌هاي آن است.
D.3. ديگر موارد
28- انجام يك راستي‌آزمايي فهرست اقلام فيزيكي در نيروگاه اتمي بوشهر براي 17 نوامبر 2009 در نظر گرفته شده است.
29- آژانس در 23 سپتامبر 2009 يك راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي را در آزمايشگاه شيمي اورانيوم در اصفهان انجام داد و قادر است وضعيت توقف اين تاسيسات را تاييد كند (پاراگراف 17، GOV/2009/55).
30- بر اساس تصاوير ماهواره‌اي و اسناد پشتيبان مرتبط با نمونه‌هاي ديورانات آمونيوم دريافت شده در تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان (پاراگراف 23 بالا را مشاهده كنيد) آژانس ارزيابي مي‌كند كه فعاليت‌هاي بازيابي اورانيوم در ناحيه تاسيسات توليد اورانيوم بندر عباس تداوم دارد.
E. ابعاد نظامي احتمالي
31- همانگونه كه در گزارش‌هاي پيشين مديركل آژانس به شوراي حكام توضيح داده شد (جديدترين مورد آن در پاراگراف 18، GOV/2009/55)، چند مورد موضوعات باقيمانده وجود دارد كه موجب نگراني‌هاي شده و بايد به منظور عدم وجود ابعاد نظامي احتمالي در برنامه هسته‌اي ايران شفاف سازي صورت پذيرد. همانطور كه در آن گزارش‌ها اشاره شد، براي آنكه آژانس قادرباشد به اين نگراني‌ها بپردازد و در تلاش‌هاي خود براي ايجاد تضمين در خصوص عدم وجود مواد و فعاليتهاي هسته‌اي اعلام نشده در ايران پيشرفت حاصل كند، ضروري است ايران علاوه بر چيزهاي ديگر پروتكل الحاقي را اجرا كند و اطلاعات و دسترسي ضروري براي حل موارد زير را فراهم كند تا سوالات مرتبط با مطالعات ادعايي حل شود، شرايط به دست آورد اسناد فلز اورانيوم شفاف سازي شود، فعاليت‌هاي اكتساب و تحقيق و توسعه موسسات و شركت‌هاي نظامي مرتبط كه مي‌تواند به موضوع هسته‌اي مرتبط باشد شفاف سازي گردد و توليد تجهيزات و اجزاي مرتبط هسته‌اي متعلق به شركت‌هاي متعلق به صنايع دفاع شفاف سازي گردد.
32- آژانس اتمي هنوز منتظر پاسخي از ايران به تقاضاي آن براي ملاقات با مقامات ايراني مرتبط با اين موضوعات است. آژانس همچنين هنوز منتظر پاسخ ايران به درخواست هاي مكرر آژانس براي دسترسي به افراد، اطلاعات و مكان‌هاي اعلام شده در اسناد مطالعات ادعايي است تا صحت اظهارات ايران مبني بر اينكه اين اسناد ساختگي و جعلي هستند را بيازمايد. تحليل‌هاي بيشتر اطلاعات در دسترس آژانس بر اهميت تعامل ايران با آژانس را به روشي اساسي و جامع تاكيد مي‌كند و همچنين خواستار دسترسي تقاضا شده است تا اينكه احتمالا مسايل باقيمانده حل شوند. در اين خصوص، كمك كننده است كه كشورهاي عضو آژانسي كه اسناد را به آژانس ارائه كرده‌اند موافق باشند تا بيشتر اين اسناد به نحو مقتضي با تهران تبادل شود.
خلاصه
33- آژانس به راستي‌آزمايي نبود انحراف در مواد هسته‌اي اعلام شده ايران ادامه مي‌دهد. در حالي كه ايران اخيرا اطلاعات طراحي مقدماتي راكتور دارخوين را ارائه كرد، آژانس به تاكيد بر اينكه ايران به كد بازبيني شده 3.1 بخش عمومي ترتيبات اجرايي كه در سال 2003 با آن توافق كرد‌، و اجراي آن را در مارس 2007 متوقف كرد، پايبند نبوده است، ادامه مي‌دهد.
34 - ايران آژانس را در مورد ساخت يك تاسيسات جديد غني‌سازي آزمايشي، تاسيسات غني‌سازي سوخت فردو در قم مطلع كرده است. عدم اطلاع به آژانس از سوي ايران، مطابق با مفاد كد بازبيني شده 1.3 در مورد تصميم ساخت يا تصويب ساخت يك تاسيسات جديد به محض آن كه چنين تصميمي گرفته شود، و ارائه اطلاعات، زماني كه طراحي توسعه مي‌يابد، با تعهدات آن تحت ترتيبات اجرايي توافقنامه پادمان آن در تناقض است. علاوه بر اين، تاخير ايران در ارائه چنين اطلاعاتي به آژانس، به اعتمادسازي كمكي نمي‌كند. در حالي كه آژانس تائيد كرده است كه اين تاسيسات مطابق با اطلاعات طراحي ارائه شده توسط ايران است،‌ توضيحات ايران در مورد هدف اين تاسيسات و زمانبندي طراحي و ساخت آن نيازمند شفاف‌سازي است.
35- ايران فعاليت‌هاي مربوط به غني‌سازي يا كار در زمينه پروژه‌هاي مربوط به آب سنگين را كه درخواست‌ شوراي امنيت بوده، تعليق نكرده است.
36- بر خلاف درخواست شواري حكام و تقاضاهاي شوراي امينت، ايران نه پروتكل الحاقي را اجرا كرده و نه در رابطه با مسائل باقيمانده نگران‌كننده، كه بايد براي منع از ورود ابعاد نظامي به برنامه هسته‌اي ايران روشن گردند، با آژانس همكاري كرده است. اكنون بيش از يك سال از زماني كه آژانس قادر بود با ايران در بحث درباره اين مسائل باقيمانده تعامل كند، گذشته است. تا زماني كه ايران پروتكل الحاقي را اجرا نكرده و مسائل باقيمانده را از طريق مذاكرات اساسي روشن نسازد، آژانس در موقعيتي نخواهد بود كه بتواند تضميني معتبر در مورد نبود مواد و فعاليت‌هاي هسته‌اي اعلام نشده در ايران ارائه نمايد.
37 - مديركل به گزارش در اين خصوص به نحو مقتضي ادامه خواهد داد.

واکنش نیروی انتظامی به مرگ پزشک کهریزک bbc

رامین پور اندرجانی

فرمانده نیروی انتظامی ایران: علت فوت رامین پوراندرجانی احتمالا خودکشی بوده است

نیروی انتظامی ایران امروز 27 آبان ماه اعلام کرد علت فوت پزشک بازداشتگاه کهریزک احتمالا خودکشی بوده است.

به گزارش خبرگزاری مهر،اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران گفت با توجه به وصیتنامه ای که کنار جسد رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک پیدا شده او احتمالا خودکشی کرده است.

همچنین به گزارش ایلنا، خبرگزاری کار ایران، آقای احمدی مقدم گفت رامین پور اندر جانی در وصیتنامه خود به ترسش از محکومیت زندان اشاره کرده است .

فرمانده نیروی انتظامی گفت باید منتظر نظر قطعی پزشک قانونی بود.

به گفته آقای احمدی مقدم پزشک بازداشتگاه کهریزک به عنوان متهم حوادث اخیر در این بازداشتگاه احضار شده و با قرار وثیقه آزاد بوده است.

اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران گفت با توجه به وصیتنامه ای که کنار جسد رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک پیدا شده او احتمالا خودکشی کرده است.

در همین حال روزنامه تایمز چاپ لندن هم در شماره امروز، 18 نوامبر خود گزارشی درباره رامین پور اندر جانی منتشر کرده است.

مرگ بر اثر"حمله قلبی": دکتری که درباره شکنجه در کهریزک زیاد می دانست، عنوان این گزارش امروز است.

در گزارش روزنامه تایمز آمده:" دلیل رسمی مرگ آقای پور اندرجانی حمله قلبی اعلام شده است اما شواهدی وجود دارد مبنی بر این که مقامات رسمی او را کشته و یا مجبور به خودکشی کرده اند چون شاهد وحشی گری اعمال شده علیه دستگیر شدگان مخالف دولت در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بوده است."

در این گزارش از قول مسعود پزشکیان، وزیر پیشین بهداشت ایران و عضو کمیته بهداشت و درمان مجلس ایران نوشته شده که احتمال حمله قلبی آقای پور اندرجانی وجود ندارد.

به گزارش تایمز، پزشک بازداشتگاه کهریزک به دوستان خود گفته بود که نگران امنیت خود است که متعاقب آن رفتار مقامات هم بدگمانی دوستان او را شدت بخشیده است.

در بخش دیگری از این گزارش آمده، 4 ماه از تعطیلی کهریزک می گذرد و با وجود این، گزارش کمیته ویژه در این باره هنوز منتشر نشده و هیچ کس در این رابطه مجازات نشده است.

این در حالی است که به گزارش ایسنا، اسماعیل احمدی مقدم، تاکید کرده که آقای پور اندر جانی به عنوان پزشک در کهریزک مستقر نبوده و تنها هفته ای یک یا دو روز به این بازداشتگاه می رفته است.

دلیل رسمی مرگ آقای پور اندرجانی حمله قلبی اعلام شده است اما شواهدی وجود دارد مبنی بر این که مقامات رسمی او را کشته و یا مجبور به خودکشی کرده اند چون شاهد وحشی گری اعمال شده علیه دستگیر شدگان مخالف دولت در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بوده است.

روزنامه تایمز چاپ لندن

فرمانده نیروی انتظامی در بیان جزییات مرگ این پزشک گفت: "او که افسر وظیفه بوده، در پی بازگشت از دادسرا در آسایشگاه خوابیده و پس از آن هم آسایشگاهی هایش متوجه شده اند که فوت کرده است."

به گفته وی آقای پور اندرجانی برای ارایه پاره ای توضیحات در مورد حوادث اخیر به دادسرا احضار شده بوده و آنگونه که در وصیتنامه اش نوشته از نحوه دادرسی گلایه داشته و به پنج سال زندان تهدید شده بوده است.

پیشتر منابع نزدیک به اصلاح طلبان در ایران از مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک خبر داده بودند.

تغییر، پایگاه اطلاع رسانی حزب اعتماد ملی از "خودکشی" و سایت اینترنتی نوروز، نزدیک به جبهه مشارکت ایران اسلامی هم از مرگ این پزشک 26 ساله خبر داده و احتمال "خودکشی یا قتل" او را مطرح کرده بود.

به نوشته سایت تغییر آقای پوراندرجانی از سوی مقامات متهم شده بود که در زندان کهریزک، مرتکب قصور پزشکی شده است.

به گفته دوستان رامین پوراندرجانی، او پیش از مرگ به دوستانش خود گفته بود در جریان رسیدگی به پرونده بازداشتگاه کهریزک، اتهام قصور در انجام وظایف پزشکی به آقای پوراندرجانی زده شده و او هم به نوعی در مرگ بازداشت شدگان در کهریزک مقصر قلمداد شده است، که بعد از گزارش پزشکی قانونی مبنی بر فوت کشته شدگان بر اثر اصابت جسم سخت به سر، این اتهام از او رفع شده است.

رامین پوراندرجانی، 26 ساله،دوره خدمت سربازی خود را در بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ می گذراند و طبق برخی گزارش ها، بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ دلیل مرگ او در ۱۹ آبان را ایست قلبی در خواب و در خوابگاه محل خدمتش عنوان کرده است.

روز سه شنبه، 26 آبان ماه چند نفر از نمایندگان مجلس ایران مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک را "مشکوک" خوانده اند و اعلام کردند این موضوع را پیگیری خواهند کرد.

اسرائیل ساختمان فلسطینیان را با بولدوزر تخریب کرد

فلسطینیان خواهان تشکیل کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی هستند

یک روز پس از اعتراض آمریکا به تخریب خانه های فلسطینیان در بیت المقدس اشغالی، اسرائیل یک ساختمان متعلق به فلسطینیان را با بولدوزر تخریب کرده است.

گزارش های منابع فلسطینی حاکی از آن است در این ساختمان دو مکان تجاری و دو خانه شخصی فلسطینیان وجود داشت.

مقام های اسرائیلی معمولا می گویند که این خانه ها چون بدون مجوز ساخته شده اند، باید خراب شوند.

فلسطینیان نیز می گویند کسب مجوز از اسرائیلی ها برای ساخت خانه تقریبا محال است و آنها در هنگام کسب مجوز با تبعیض مقام های اسرائیلی مواجه می شوند.

تخریب خانه های فلسطینیان یک روز پس اعلام ساخت نهصد خانه جدید در شهرک یهودی نشین گیلو در بیت المقدس شرقی صورت می گیرد.

طبق قوانین بین المللی، کلیه فعالیت های شهرک سازی اسرائیل در مناطق اشغالی غیر قانونی است اما اسرائیل چنین تفسیری را رد می کند.

فلسطینیان خواهان تشکیل کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی هستند و می گویند فعالیت های شهرک سازی اسرائیل در این مناطق ارتباط میان شهرهای مختلف فلسطینی را با مانع جدی رو به رو می کند.

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در واکنش به ساخت خانه های جدید در اراضی اشغالی در بیت المقدس شرقی گفته است که این اقدام می تواند بسیار خطرناک باشد.

آقای اوباما در مصاحبه با تلویزیون فاکس گفت ساخت شهرک های جدید به امنیت اسرائیل کمک نمی کند و صلح با همسایگان را برای آنها دشوارتر می کند.

رئیس جمهور آمریکا افزود که این امر( فعالیت های ساختمانی جدید اسرائیل) فلسطینیان را ناخرسند و ناراضی می کند که در نهایت می تواند بسیار خطرناک شود.

آقای اوباما در عین حال خاطرنشان کرده که این اقدام اسرائیل بر حمایت و پشتیبانی آمریکا بر اسرائیل تاثیر نمی گذارد.

روسیه نیز از اقدام اسرائیل انتقاد کرده و آن را غیر قابل قبول خوانده است.

وزارت خارجه روسیه گفته است که این کشور این مساله را با حساسیت ویژه ای دنبال می کند. روسیه از اعضای گروه چهارگانه (کوارتت) برای حل مناقشه خاورمیانه است.

اتحادیه اروپا نیز از ساخت نهصد واحد مسکونی جدید توسط اسرائیل ابراز نگرانی کرده و گفته است این اقدام بر روند صلح تاثیر می گذارد.

این اتحادیه تاکید کرده که فعالیت های ساختمانی و شهرک سازی ها، تخریب خانه های فلسطینیان و اخراج خانواده ها از خانه های خود بر خلاف قوانین بین المللی است

Dispatches: Inside Britain's Israel Lobby

Britain must de-Zionise Itself Immediately

By Gilad Atzmon

November 17, 2009 "Information Clearing House" -- On Monday the British TV broadcaster, Channel 4 screened Inside Britain’s Israel Lobby, a devastating expose of the Jewish lobby in the UK*. ‘We couldn’t find a conspiracy’ affirmed Peter Oborne the Daily Mail’s political commentator behind the film. He was right. After running the show for so many years, the Jewish lobby’s purchasing of British politicians and media presence is in the open.

The Guardian reported today that two years ago a controversial study by American academics Stephen Walt and John Mearsheimer explored the influence of the Israel lobby over US foreign policy “but Britain's pro-Israel organisations have been subjected to far too less scrutiny.” This is indeed the case, and as Oborne disclosed, both British politicians and Zionist pressure groups enjoy it to the max.

In the film Sir Richard Dalton, a former ambassador to Libya and Iran, said: "I don't believe, and I don't think anybody else believes these contributions come with no strings attached." I would suggest that ‘strings attached’ is a very gentle way of putting it. ‘Chained to submission’ would be far closer to the truth.

Seemingly a British, consensus case against Zionism and Zionist infiltration is piling up.

The Jewish community is not happy at all. After so many years of setting the tone, bribing UK politicians and controlling the BBC they are used to being untouchable.

Labor MP Denis MacShane, who operates as the House of Common’s UK equivalent of the ‘anti defamation league’ told the Jerusalem Post "if there is a Jewish /Israel lobby here, it is not very effective, as Israel is almost treated as a pariah state in the media and has few friends in politics."

MacShane may be right; one cannot buy friendship with money. But according to Monday’s broadcast one can certainly buy British politician’s subservience for just a few shekels. According to the Guardian 50% of the Shadow Cabinet are now ‘friends of Israel’. In that context one common saying comes to mind. “Tell me who your friends are and I will tell you who you are”

I would assume that if there was any public respect left for the British Parliament, British political parties and the BBC, it should be gone by now. Just a few months ago Brits were devastated to find out about their MPs' personal expenses bills. Yesterday they learned about their leading politician’s affiliation with the darkest possible regime and ideology around. They also learned that their national broadcast corporation is influenced by Zionists pressure groups run from Jerusalem.

Mark Gardner from the Zionist ‘Community Security Trust’ is not happy either. He complained that Dispatches producers behaved as if they were investigating a “criminal gang rather than various Jewish community-linked organizations,"

Gardner is also correct. It is indeed tragic to admit that the Jewish lobby is far more worrying than a criminal gang. It is there to serve a murderous state with a devastating record of crimes against humanity. Thanks to the Jewish lobby, we are all complicit in the Zionist crime. Not only are those lobbyists heavily corrupted and removed from any ethical value system, they also corrupt everything they touch. They obviously contaminate every politician who is happy to take their shekels. Consequently they incriminate us all as a society.

Watching Cannel 4’s Dispatches yesterday I wondered to myself whether this is the ‘democracy’ some British politicians, such as David Miliband insist on spreading around. I also wonder whether this is the governing model that Jewish Chronicle writer Nick Cohen and the Israeli Hasbara committee author David Aaronovitch were trying to promote when they were supporting the invasion of Iraq back in 2003.

Political commentator Peter Oborne indeed fulfilled his promise. He told us almost everything we want to know about the lobby, “who they are, how they are funded, how they work and what influence they have, from the key groups to the wealthy individuals who help bankroll the lobbying.”

However, there is a single observation that must be added. People out there must never forget that Britain was taken into a war that cost more than a million Iraqi lives and at the time Lord Levy was the Number 1 Labour fund-raiser. Putting the two together: an illegal war that only serves Israeli interests and Sir Richard Dalton’s observation that Zionist ‘contribution’ comes with ‘strings attached’, leaves a very bitter taste. Due to its heavily corrupted politicians, Britain is now willingly serving the darkest possible racist national ideology and supporting a criminal terrorist state.

British politicians and media are caught in bed with too many Zionist wolfs. In order to reclaim sovereignty and dignity, Britain must de-Zionise itself immediately.

The TV program can be seen here:


..
[ Dispatches: Inside Britain's Israel Lobby

Video - Channel 4 UK - Broadcast November 16, 2009

Dispatches investigates one of the most powerful and influential political lobbies in Britain, which is working in support of the interests of the State of Israel.

Despite wielding great influence among the highest realms of British politics and media, little is known about the individuals and groups which collectively are known as the pro-Israel lobby.

Political commentator Peter Oborne sets out to establish who they are, how they are funded, how they work and what influence they have, from the key groups to the wealthy individuals who help bankroll the lobbying.

He investigates how accountable, transparent and open to scrutiny the lobby is, particularly in regard to its funding and financial support of MPs.

The pro-Israel lobby aims to shape the debate about Britain's relationship with Israel and future foreign policies relating to it.

Oborne examines how the lobby operates from within parliament and the tactics it employs behind the scenes when

بحران حاکم و حاکمیت بحران

عباس منصوران


بحران سیاسی کنونی حاکم در ایران که هم حکومت کنندگان و هم حکومت شوندگان را در خود فروبرده، در نوع خود سرنوشت ساز و تاریخی است. سرنوشت ساز؛ هم برای جنبش کارگری- سوسیالیستی،‌ لایه‌های زیر ستم، گستره‌ی رنگارنگ اپوزیسیون، باندهای حاکم و نیز به‌نوبه‌ی خود برای جامعه‌ی جهانی. حکومتی که بنا به تناقض‌های ساختاری با مناسبات سرمایه‌داری خود ویژ‌ه‌ی ایران- که خود بحران زاست- از همان آغاز به‌‌ ضرورت سرمایه‌ جهانی در کنفرانس «گوادولوپ» به مهار جنبش مردمی و پرتاب شد و به قدرت سیاسی دست یافت، به‌خود می‌بالید که در هدایت و مدیریت بحران مهارت دارد، اکنون با باری سنگین تا خرخره در گِل فرو رفته است. حکومت باندها، آنچنان در گرداب فروپاشی افتاده که می‌داند این بار «این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست!» در خیابان‌ها و کوچه و پشت‌بام، دانشگاه و آموزشگاه، فریاد «مرگ بر دیکتاتور»،‌ «مرگ بر خامنه‌ای»، «جمهوری اسلامی نمی‌‌خواهیم»...،‌ در سراسرایران، از تهران تا شیراز، اصفهان، اهواز ، رشت و... بسان سرود انقلاب، حکومتیان را روان‌پریش‌تر کرده است. حکومت الله به الله اکبر خود نیز شلیک می‌کند و روزهای مقدس خویش را تعطیل. پایگاه اجتماعی و بقایای حکومت، نه تنها جدا شده، بلکه با اراده‌ای توانمندتر، رویاروی اراده‌ی‌ سرکوب دولت سرمایه، برای سرنگونی به خیابان‌ها آمده است و می‌آید. بخش بزرگی از روحانیت، حوزه‌ها، باندها‌ی اصلی و ستون‌های تشکیل دهنده‌ جمهوری اسلامی، نیز در برابر باند الیگارش سپاه قرار گرفته اند. اختلاف‌‌های درون باندی، خونین شده وآشتی ناپذیر به جنگ تن به تن جناح‌های حکومتی تبدیل شده است.

حکومت پادگانی امنیتی‌ها

درندگی، وقاحت، تجاوز دستجمعی به زنان و پسران، به اسیران، کشتار فرزندان جامعه، سرکوب کارگران، با فتوای شرعی، چهره‌ی‌نمای خامنه‌ای و احمدی نژادها و مزدورانی همانند لابی‌های برون مرزی ارزان آنها در ردیف «دکتر هوشنگ امیراحمدی‌ها» شده است. بحران اقتصادی، هزینه‌ی نیروهای سرکوب، ‌آدمکشان، انرژی هسته‌ای و به طورکلی، بوروکراسی غرق در فساد و ماشین سرکوب، سیستم امنیتی و اطلاعاتی ... را در هم پیچیده است. کادرهای امنیتی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و سراسر دیوان‌سالاری فاسد دولتی دچار ریزش، پراکندگی، ‌سرپیچی، زندان، گریز از ایران، پیوستن به نیروهای مخالف ووو شده‌اند. نیروهایی که روزی، الگو و ارزش‌های حکومت اسلامی را تشکیل می‌دادند، از خانواده روح الله خمینی گرفته تا بهشتی،‌ مطهری، باکری‌ها و ... همه و همه در برابر الیگارش سپاه قرار گرفته‌اند. دختران و زنان برخی از سران رژیم با طرد همدستان احمدی نژاد، پدران و همسران منفور خویش را رها کرده و به افشاگری پرداخته‌‌اند. کردستان، بلوچستانَ، خوزستان، آذربایجان، سخت به صورت پادگان‌های نظامی و امنیتی درآمده‌اند. دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، پادگان شده‌اند. حکومت قاتلان و ترور، تجاوز به زنان ومردان را به ارزش‌های حکومتی مذهبی خویش افزوده، و دارها به پا و گردن‌ها بر فراز دار کرده‌اند. گرسنگی و بی خانمانی، بیکاری و مرگ و اعتیاد و ویرانی و فروش کلیه و دختران و نوزادان، کودکان و زنان خیابانی،‌ خودکشی‌ و آسیب‌های روانی میلیون‌ها انسان ووو دست‌‌‌آورد حکومت اسلامی و مناسباتی هستند که دیگر نه تنها نزد تود‌ه‌های زودباور، که در بین گروه‌های حزب‌الله و حماس و مافیای روس نیز مشروعیت از دست داده و آینده‌ای در پیش روی ندارد. باند ولی فقیه دراختلاف و ائتلاف با باند مهدویون و مؤتلفه- این کثیف‌ترین دلالان بازار و پیشاسرمایه‌داری- از یک سو، سنگر به سنگر، باند اصلی رقیب الیگارش رفسنجانی را از قدرت سیاسی و اقتصادی دور کرده و از سوی دیگر با جامعه‌ای به پا خاسته و نیز افکار عمومی جهان رویاروی می‌باشند. اکنون یک کمیته‌‌ی امنیتی، ‌در بر‌گیرنده‌‌‌ی ‌وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، اطلاعات نیروهای انتظامی، اطلاعات بیت رهبری، ارتش و... سرنوشت حکومت اسلامی و سرمایه و جامعه را دردست دارند. اتاق فکرسیاسی- امنیتی، «شورای عالی امنیت ملی»، کادرهای مشورتی و مخفی و علنی حکومت امثال «رامین‌ها»، «مشاعی‌ها»، امیر احمدی‌ها، ولایتی‌ها، رهنمودهای پوتین ووو در برابر کنترل بحران، ناتوان مانده‌‌اند. هر اقدام حکومتِ بحران، با بحرانی دیگر و شکستی دیگر پیوند می‌خورد.

بحران جهانی

در عرصه ی خارجی، دنیای سرمایه‌داری گرفتار در بحران ساختاری، بامهلک‌ترین رکود، دهشتناک‌تر از بحران سال ۱۹۲۹ فرو رفته است. امکان برون رفت از این بحران ذاتی و ادواری، با بهره گیری تا کنونی از دو جنگ جهان‌سوز، اما در این برهه، با جنگ جهانی، ناشدنی است. جنگ‌های،‌ داخلی، پراکنده و لوکال در سراسر جهان واپس نگه داشته شده، البته درائتلاف با بخش‌هایی از دولت‌های سرمایه‌های گلوبال، و همراه با ستیزهای جهانی اقتصادی با هم و همزمان تلاش برای مهار و سرکوب شورش گرسنگان در جهان به فلاکت کشیده شده،‌ از جمله ابزاری هستند برای رهایی از بحران و رکود فراگیر. در چنین شرایطی، انتقال خط تولید به تولید جنگ‌افزارها، و آنچه در راستای سرکوب و مهار جنبش‌ها کارساز می‌افتند، مانند شبکه‌های رسانه‌ای و سرگرمی‌‌های تلویزیونی و اینترنتی گرفته تا، ابزار شنود، پارازیت، و جاسوسی وماهواره‌‌ها .. همه و همه بحران مالی و اجتماعی برآمده از سرشت این مناسبات، راه‌کارهای گذرایی هستند برای انتقال بحران به فردا و نه حل همیشگی آن. بحرانی که اکنون با اسپیکولایسون، یا قماربازی سهام، به اوج خود رسیده، جهان سرمایه را در نوردیده و شورش گرسنگان، بیکاران و کارگران شاغل و تولید کنندگان خرد،‌ تهی دستان و گرسنگان جهان را ویران‌گرانه‌تر شدت بخشیده است، اما این بحران رکود و مالی برای باندهای حاکم در ایران، بسانِ تیغ دولبه‌ای هرآینه به گردن حکومت گران اسلامی نزدیک‌تر می‌شود و از سوی دیگر مجالی می‌‌دهد تا به توجیه تروریسم و تهدید شیعه‌ اتمی و اتم شیعی، بهانه‌ای باشند برای تشدید میلیتاریسم و تولیدات جنگی. در زوال لیبرالیسم اقتصادی،‌ مذهب بسان بمب‌ِ‌ باسیل سیاه زخم،‌ آخرین پرچم نجات مناسبات طبقاتی سرمایه را به دوش گرفته است.

دغدغه‌ی‌ «سبز موسوی»

میرحسین موسوی و «جنبش سبز» اهل بیتی که وی و همراهانش تبلیغ می‌کنند و خواهان آنند، همانگونه که در بیانیه‌‌های سیزده گانه وی به آشکارا برجستگی دارد، «حفظ ساختار» این نظام را وظیفه‌مند است. جلوگیری از «ساختار شکنی» نظامی که روبروی ما با پیشینه و سرشتی جنایت کارانه، سی سال با جنگ و نسل کشی و ویرانی ایستاده است- در یک کلام، نظام جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیش، نه کلمه کم! شاه‌ بیت روح‌الله خمینی در سال ۱۳۵۷ و نیز میرحسین موسوی در سال ۱۳۸۸ را واگویه می‌کند. کارنامه‌ی سی ساله‌ی این نظام، که میرحسین، نخست وزیر دوران جنگ و تثبیت‌ آن بود، چنان خونریز، فلاکت‌بار و شرم ‌تاریخ است که نیازی به مرور‌ش نیست. اکنون ساختار سیاسی این نظام درحال در هم شکستن است و موسوی و یارانش در تلاش ترمیم این زوال حتمی است. اختلاف موسوی‌ها، و باند خاتمی، ‌با الیگارش مهدویون، اختلاف در مدیریت همین «نظام» است. میرحسین از «مدیریت عقلایی» برای حفظ همین حکومت اسلامی با تمامی قانون اساسی،‌ ولایت فقیه، سپاه و مناسبات طبقاتی و استثماری‌اش و بازگشت به اصول دوران «امام راحل» و دوران جنگ و کوپونیسم جنگی و البته، هم نظر با احمدی‌نژادها در ضرورت انرژی هسته‌ای، سخن می‌گوید. در برابر وی و متحدین «خط سبز» وی، مهدویون که ولی فقیه را دور می‌زنند- هرچند آویزان به عبای آلوده‌ی وی تا اطلاع ثانوی- به خود «آقا امام منتظرشان مهدی» گزارش می‌دهند و رهنمود می‌گیرند. این باند انحصارگر قدرت و مراکز اقتصادی، تمامی سرچشمه‌های مالی، ارزش‌های افزوده از بهره‌کشیِ‌ نیروی کار وهستی جامعه، تنها حربه در برابر فروپاشی و حفظ رانت و پورسانتاژ و استثمار و سرقت را دست‌یابی و به‌کارگیری انرژی هسته‌ای و ایدئولوژی می‌داند.

جنبش ضد استبدادی

جنبش ضد استبدادی، که میرحسین و موسوی و یارانش، طیف رنگارنگ سرمایه از سلطنت طلبان گرفته تا طیف توده‌ای-اکثریتی همیشه بسته به خیمه حکومت و ولایت، می‌کوشند تا‌آ‌ن‌را زیر نام «جنبش سبزی» به مرداب سرمایه بکشانندش، با خط سبز «حفظ ساختار نظام»، یک نیروی هم‌ردیف و همراستا نیست. این «جنبش سبز»، برخلاف «خط سبز» موسوی-خاتمی، ساختار شکن است و کل جمهوری اسلامی را سرنگون می‌خواهد، در حال صف بندی و جدایی و سازمان‌یابی خویش‌ است. علیرغم تلاش «همه با همی» میرحسین و همراهانش در پافشاری به غیر ضروری بودن سازمان، برنامه و ساختار سیاسی در این اعتراض تاریخی، نیروی مادی و اصلی این اعتراض، به سازمانیابی، خواست‌های سیاسی، و اقتصادی و اجتماعی خویش رویکرد دارد. خط سبز اسلامی میرحسین‌ها، به شیوه‌‌ی خمینی- اما با نوعی «مدرنیت»-‌ همان فریبِ کهنه‌ی «امام» را برای رسیدن به قدرت سیاسی- اقتصادی در پیش گرفته است و این را به آشکارا بر خلاف خاک پاشی جارچیان برون مرزی‌اش، در هر مجالی به زبان می‌آورند. راه‌سبز باند خاتمی- موسوی، راهی است که در صورت پیروزی برای سال‌های سال - با توجه به اخلال در حافظه تاریخی- به همان جهنم جمهوری اسلامی می‌انجامد. جنبش ضد استبدادی سبزِ سرنگونی طلب در حال ساختاریابی، هرچند متفاوت‌تر، اما بنا به قانون ذاتی و باز تولید سرمایه، استبداد دیگری را در زهدان دارد،‌ گیریم این بار با پسوند یا پیشوند «دمکراتیک»، «سکولار» و... این بخش از اکثریت جامعه، می‌تواند میرحسین وهمراهانش را درپی‌ خود بکشاند. همانگونه که کارکرد این گرایش، دراین پنج ماهه نشان داده است، روز به روز با فاصله‌گیری از مهار و انحراف، به نوعی از استقلال سیاسی رویکرد دارد. این خط، تداوم خواسته‌های «قانون مداری» شکست خورده‌ی مشروطیت در ۱۰۳ سال پیش است و به‌همان اندازه از حتی بورژوازی آتاتورک در ترکیه، واپس مانده‌تر. این بخش بدون بازتاب خواست‌‌های روزمره‌ و انسانی کارگران و تهی دستان شهر و روستا در شعارهای خویش- که با افسوس، کمتر به‌گوش می‌رسد- بدون اعلام همبستگی با جنبش کار و کارخانه ، بدون خواست آزادی فعالین جنبش کارگری از زندان‌، و پشتیبانی از نهادهای طبقاتی کارگران، بدون اعلام و پشتیبانی از خواست‌های زنان، آموزگاران، کودکان کار و بدون همبستگی با ملیت‌های سراسر ایران و خواست‌هایشان، نمی‌تواند از چنگ پوپولیسم و خطر تبدیل شدن به اسب ترووای سرمایه و سوم شخص‌هایی که سرنوشت‌اش را تعیین می کنند، ایمن باشد.

ماتریالیسم تاریخی و قانون دیالکتیک تکامل انسان، بیانگر آن است که در مرداب سرمایه، جز با کشتی انقلاب کارگری- سوسیالیستی، نمی‌توان به کرانه‌ی رهایی رسید.

جنبش کارگری- سوسیالیستی

طبقه کار و جنبش سوسیالیستی در سراسر جهان با برخاستن از خاکستر سوسیالیسم آیینی و ایدئولوژیکی «سوسالیسم‌ موجود» نوع روسی و چینی و ورسیون‌های دیگر، روی‌کردی دیگر دارد. این نیروی اجتماعی، جهانی و سرنوشت ساز، با بحران نظری دست و پنجه نرم می‌کند و همانند «پرومته» بر می‌خیزد تا آتش و خرد زندگی بخش را برای انسان اسیر به ارمغان آورد و به انکار خدایان بایستد. کارگران و جنبش سوسیالیستی در پهنه‌‌ی جهان، در پیوند با دانش مبارزه طبقاتی، به دریافت فلسفی این خرد رهایی بخش، به خوانش کاپیتال و گروند ریسه، مانیفست و نگره‌ی انقلاب مارکس و انگلس، با نقد و کشف، ‌برای خود رهایی در هر بخش جغرافیایی از سرزمینی که برآمده، می‌شناسد و کارسازتر است، کوشنده‌ و سازمانگر این راه هستند. برای رهایی از اسارت، باید که سرانجام به‌رهایی بشر بیگانه از خویش و به ارزش‌های انسان نوعی و آزاد رسید.

رهروان راه سوسیالیسم و جنبش کارگری ایران تنها نیرویی است که می‌تواند در دستیابی با آگاهی طبقاتی، با دانش مبارزه طبقاتی،‌ با سازماندهی ساختارهای مناسب شورایی، شوراگرایانه در مراکز کار و تولید و برزن و دانشگاه و آموزشگاه، با خرد و مسئولیت‌پذیری و پی‌گیری انقلابی و با به کارگیری شرایط و موازین تلفیق فعالیت انقلابی مخفی و نیمه مخفی، به ساماندهی این بخش از جنبش اعتراضی بپردازد. تنها این نیروست که می‌تواند راهبری جنبش توده‌ای تا انقلاب سیاسی و تداوم آن و برقراری حاکمیت شوراها- نه حکومت حزبی یا ائتلاف احزاب و پارلمانتاریستی که سرانجامی جز سلطه‌ی استبداد طبقاتی نوع چینی و روسی و کره‌ای و کوبایی... نخواهد داشت- جانفشانی و امید توده‌‌ها برای آزادی را تضمین کند .


عباس منصوران

۱۷ نوامبر ۲۰۰۹

a.mansouran@gmail.com

منبع: سايت ديدگاه


بررسي روزنامه هاي چاپ تهران - (دوشنبه25/8/88) - تهیه



و تنظیم: نادر داروک

روزنامه كيهان

در سرمقاله اين روزنامه به قلم شريعتمداري و با عنوان آل سعود دو قدم مانده به سقوط چنين آمده است:
...از 10روز قبل كه سعودي ها رسماً به حمايت از دولت يمن وارد جنگ با شيعيان صعده شده اند، ساير شهرهاي استان صعده نيز با فاجعه اي مشابه روبروست... اجساد شهدا را با بنزين به آتش مي كشند و پيكر مردان را در مقابل چشم كودكان با ريسمان به خودروهاي نظامي بسته و براي عبرت ديگران در شهر مي گردانند و... هواپيماها و نظاميان آل سعود كه از مقابله با رزمندگان جان بركف و شجاع شيعيان صعده، ناكام مانده و به تنگ آمده اند، از زنان و كودكان بي پناه و پيرمرداني كه در شهرها و روستاهاي صعده باقي مانده اند، انتقام مي گيرند... حكام دست نشانده و خونريز آل سعود در صعده دست به همان جناياتي مي زنند كه صهيونيست ها در غزه، جنوب لبنان، دارفور، كفرقاسم و... زده بودند... در فوريه 2005-اسفندماه 1384- ساموئل هانتينگتون استراتژيست معروف آمريكايي... در يك همايش بين المللي با عنوان دموگرافي... گفت؛ «مرتجع ترين كشور منطقه خاورميانه يعني عربستان سعودي كه در آن هيچگونه انتخاباتي نيست و مردم آن كمترين نقشي در حاكميت ندارند و يك خانواده به گونه قرون وسطايي بر آن كشور ثروتمند حكومت مي كند، نزديك ترين روابط دوستانه را با آمريكا دارد و در همان حال، آمريكا با جمهوري اسلامي ايران كه دموكراتيك ترين كشور منطقه است و مجلس و دولت آن با رأي مردم انتخاب مي شوند، بيشترين دشمني ها را دارد... اما در آينده از كشور عربستان خبرهاي قابل توجهي به گوش خواهد رسيد... چند هفته بعد از حضور رسمي اوباما در كاخ سفيد، «سيمون هاندرسون» مسئول «موسسه پژوهشي واشنگتن»...در فصل مربوط به «عربستان سعودي» از گزارش مفصل خود به اوباما، نوشت «پيش بيني مي شود كه نظام حكومتي عربستان طي 5 سال آينده شاهد تحولات و تغييرات گسترده اي باشد و احتمال مي رود كه در اين فاصله چند پادشاه در اين كشور به سلطنت برسند»....گزارش فوق و شواهد فراوان ديگري كه شرح آن از محدوده اين نوشته محدود بيرون است، نشان مي دهد، عمر حاكميت دست نشانده آل سعود به پايان رسيده است... آمريكا اگر هم تمايل داشته باشد - كه دارد - ولي نمي تواند از اين سقوط جلوگيري كند... برخلاف ادعاي رسانه هاي غربي و مطبوعات و شبكه هاي تلويزيوني آل سعود، در حمله هوايي و زميني- و از ديروز محاصره دريايي- سعودي ها عليه مقاومت اسلامي صعده، مقاومت با صلابت ادامه دارد و تلفات سنگيني به نظاميان متجاوز و شكم باره و عياش آل سعود وارد شده است... بعد از فتنه اخير در انتخابات رياست جمهوري دهم... اين پيام به طور همزمان از سوي منابع رسمي آمريكا براي رهبران نهضت هاي مقاومت اسلامي منطقه، از جمله حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامي فلسطين و الحوثي، رهبر مقاومت شيعيان يمن ارسال شد... مضمون مشترك پيام ها آن بود كه ايران به عنوان پشتوانه و عقبه استراتژيك مقاومت هاي اسلامي با بحران در حاكميت روبرو شده!! و از رهبران نهضت هاي مقاومت خواسته شده بود، اين فاكتور را در مناسبات آينده خود به حساب آورند... فتنه انگيزي در ايران، تهديد حزب الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامي در فلسطين و حمله وحشيانه به شيعيان يمن، پروژه هايي هستند كه طراح، مجري و ستاد عملياتي واحدي دارند

كيهان اظهار نظرها در مورد سخنان اخير بوش را چنين منعكس كرده است:
جمعي از صاحب نظران و فعالان سياسي با انتقاد از اقدامات و اظهارات برخي اصلاح طلبان، تلقي بوش از خط مقدم بودن اين افراد در ايران را ناشي از رفتار دوم خردادي ها دانستند... احمد توكلي» رئيس مركز پژوهش هاي مجلس در همين رابطه اظهار داشت: در شرايطي كه اقدامات خصمانه آمريكا با ملت ايران ظهور ويژه اي پيدا كرده است و اوباما تمام تحريم هاي قبلي را امضا كرده، انتظار طبيعي از نيروهاي سياسي و اصلاح طلبان وطن دوست اين است كه صف خودشان را از نيروهايي كه مورد حمايت آمريكا هستند جدا كنند.
حسين ابراهيمي» نماينده تهران در مجلس نيز با بيان اينكه اصلاح طلبان بايد در مقابل اظهارات بوش موضع بگيرند گفت: بخش زيادي از اصلاح طلبان به انقلاب علاقمند هستند اما بخشي از آنها هم آشوب طلب هستند. اصلاح طلبان بايد اين جمع كوچك آشوب طلبان را طرد كنند. اگر اصلاح طلبان نسبت به اظهارات بوش تبري نجويند، نشان دهنده همراهي آنهاست
«حميدرضا ترقي»...بيان كرد: اگر اصلاح طلبان بر عليه اين اظهارات موضع نگيرند و راه خود را جدا نكنند به طور طبيعي در جبهه دشمن باقي مي مانند
«سيدرضا اكرمي» نماينده تهران و حامي موسوي در انتخابات نيز با اشاره به استفاده دشمن از نقاط ضعف ما براي نفوذ گفت: نبايد به دشمن ميدان بدهيم تا از نقاط ضعف ما سوء استفاده كند
«مرتضي سجاديان» مدير مسئول روزنامه توقيف شده كارگزاران نيز خطاب به سران اصلاحات خاطر نشان كرد: سردمداران جبهه اصلاحات مراقب باشند تا بيانيه ها و سخنراني هاي آنها موجب سوء استفاده دشمنان نشود

كيهان از اولين نشست سران سه قوه پس از انتخابات خبر داد:
در اين نشست كه نخستين نشست سران سه قوه پس از روي كارآمدن دولت دهم و رياست آيت الله آملي لاريجاني در دستگاه قضائي بود، مسائل مهم و جاري كشور مطرح و سران سه قوه به مشورت در خصوص اين مسائل پرداختند... مرتضي بختياري وزير دادگستري در اين خصوص گفت: در اين نشست مسائل و موضوعات كلان و مهم كشور مورد بحث و بررسي قرار گرفت و سران سه قوه در جمعي صميمي و دوستانه ضمن بررسي موضوعات مختلف بر هماهنگي و انسجام سه قوه تاكيد كردند

كيهان در ضمن خبري در مورد نقشه هاي تروريستي اسراييل به مسئله پناهندگي عسگري چنين اشاره كرده است:
در همين حال جزئيات تازه اي از نحوه ربوده شدن عليرضا عسكري نظامي بازنشسته ايراني در استانبول تركيه منتشر شد... براساس اين گزارش عسكري توسط موساد و با همكاري سازمان هاي اطلاعاتي انگليس و آلمان در تركيه ربوده شده و نهايتاً به زندان هاي رژيم صهيونيستي منتقل شده است... به گزارش «الف» عليرضا عسگري كه پس از بازنشستگي به تجارت زيتون و روغن زيتون در سوريه مشغول بود، در تاريخ 16 آذر 85 از دمشق وارد هتل جيران استانبول تركيه شد و دو روز بعد 18 آذر مفقود شد... در روزهاي ابتدايي اين آدم ربايي، ربايندگان براي دادن آدرس غلط و جنگ رواني عليه ايران، به نقل از منابعي در سرويس هاي اطلاعاتي غربي به رسانه هاي تركيه گفتند كه عسگري و خانواده اش پناهنده شده اند اما اين طرح فريب با مصاحبه اعضاي خانواده وي ناكام ماند... در روزهاي بعد، سازمان اطلاعات خارجي انگلستان اولين سرويسي بود كه استفاده رسانه اي از اين ربايش را آغاز كرد و رسانه هاي آمريكايي به نقل از منابعي در MI6 انگليس ادعا كردند عسگري به مأموران اين سازمان گفته است كه مقادير زيادي اورانيوم از يك پايگاه هوايي نظامي در كيسانگن سودان به ايران منتقل شده است
(نكته جالب اينكه همين خبر با كمي تغيير در متن مجددا در صفحه 14 روزنامه تكرار شده است!)

كيهان خبر از انتصاب دو نفر براي پست مديريت نمايشگاه بين المللي داد:
در ميان تناقض هاي موجود درباره واگذاري و عدم واگذاري نمايشگاه بين المللي وزير بازرگاني و مديرعامل سازمان تأمين اجتماعي نيروهاي مسلح (ساتا) در احكام جداگانه اي دو رئيس براي نمايشگاه منصوب كرده اند... درحاليكه هنوز مشخص نيست كه نمايشگاه بطور قطعي واگذار شده است يا خير، تنش براي مديرعاملي اين شركت به اوج خود رسيده است بطوريكه وزير بازرگاني حكم كاظم اكبرپور را به عنوان مديرعامل نمايشگاه زده است... ديروز شركت سهامي نمايشگاه بين المللي اعلام كرد كه «عباس قلي زاده بعنوان عضو اصلي هيئت مديره و مديرعامل شركت سهامي نمايشگاههاي بين المللي منصوب شد.»... صبح ديروز يك مقام مسئول در سازمان توسعه تجارت... گفت: «درحال حاضر نيروهاي نظامي در نمايشگاه بين المللي مستقر شده اند.»... اين درحاليست كه پيش از اين محمد نهاونديان رئيس اتاق ايران... گفته بود: «براي نحوه واگذاري نمايشگاه بين المللي درحال مذاكره با وزراي اقتصاد و بازرگاني هستيم... رئيس اتاق تهران نيز با بيان اينكه جنس كار نمايشگاه بين المللي مربوط به اتاق تهران است به فارس گفته بود: «همانطور كه نمايشگاه استانهاي ديگر زيرنظر اتاق بازرگاني آنها است درخصوص نمايشگاه بين المللي تهران هم الويت با اتاق تهران است.»... نظر به انعكاس اخباري مبني بر انتصاب جناب آقاي عباس قلي زاده به عنوان مديرعامل شركت سهامي نمايشگاه هاي بين المللي روابط عمومي وزارت بازرگاني ضمن اعلام نداشتن وجاهت قانوني حكم ساتا اعلام مي دارد، آقاي عباس قلي زاده از پرسنل وزارت بازرگاني مي باشد و صدور هرگونه حكمي براي ايشان بدون هماهنگي معاونت اداري و مالي وزارت بازرگاني وجاهت قانوني ندارد


روزنامه رسالت

در سرمقاله اين روزنامه به قلم انبارلويي چنين آمده است:
شنيدم که در محافل ضد انقلاب به طنز از موسوي - کروبي به عنوان «چيچو - فرانکو»ي سپهر سياست ايران ياد مي کنند و به ريش آنها و اصلاح طلبان در همگرايي با نامحرمان انقلاب مي خندند... در خبرها بود که مهندس موسوي باز هم از تنهايي حوصله اش سرآمده و به ديدار کروبي رفته و با هم به درد دل نشسته اند... کروبي هم که توفيق پيدا کرده بود شرکت کند، با گوش خود شعارهاي ساختار شکنانه منافقين و سلطنت طلبها و مارکسيستها را در تظاهرات شنيده، هر دو براي اولين بار به آن اعتراف کرده اند . اما گفته اند؛ «شعارهاي ساختار شکنانه اغلب متاثر از خشونت نيروهاي امنيتي است... بي آبرويي دست در دست ضدانقلاب گذاشتن و هم آوايي کردن با آنها و شعارهاي ساختارشکنانه دادن، کار دست آنها داده است و به ريزش نيروها شتاب بخشيده است... آنها خواب آشوبهاي خياباني با حضور ميليوني براي رسيدن به تاج و تخت «جمهوري ايراني» را مي ديدند.اما اين آرزو را حتي در عالم رويا نديدند... اين دو همچنان بر طبل بي مهري به نظام و همگرايي با دشمن مي کوبند. بايد ديد در نمايشنامه بعدي، آنها با مناسبت هاي جديد با چه آرايشي و چه کميتي به ميدان خواهند آمد... بي ترديد تشويق براي اغتشاش براي اينها «نان» نمي شود اما براي ضد انقلاب «آب» مي شود... خيلي ها در اين سه دهه در برابر ملت ايستادند اما عاقبت به خير نشدند. بايد ديد اين دو با اين آشفتگي در مواضع سياسي تا کجا مي خواهند بر ستم به ملت اصرار ورزند و حقوق اکثريت مردم را ناديده بگيرند

رسالت نظر فرمانده اسبق ستاد مشترك سپاه در مورد مسائل هسته اي را چنين منعكس كرده است:
يک کارشناس امور استراتژيک با هشدار نسبت به اينکه غربيها بدنبال اين هستند که اورانيوم توليد داخل را تماما از ايران خارج کنند، تصريح کرد: براي تامين سوخت اورانيوم کشور بايد يک مديريت جهاني صورت گيرد و دولت رفتار بين المللي خود را اصلاح نمايد... حسين علائي... با اشاره به موضوع هسته اي ايران اظهار داشت: متاسفانه در حال حاضر موضوع هسته اي ايران تبديل به يک موضوع سياسي شده است... طبق قوانين آژانس، جمهوري اسلامي ايران اورانيوم مورد نياز خود را از هر کجاي دنيا که بخواهد مي تواند تامين کند...(وي) با اظهار تاسف از اينکه دولت در بعد سياست خارجي وضعيت مناسبي را در رابطه با کشورهاي ديگر ندارد، گفت: روابط فعلي دولت با ساير کشورها موجب پرداخت هزينه گزافي براي تهيه اورانيوم خواهد شد... غربيها بدنبال اين هستند که اورانيوم توليد داخل را تماما از کشور خارج کنند،... در حقيقت غربيها تامين سوخت رآکتور تحقيقاتي تهران را به خارج کردن سوخت اورانيوم3/5 درصد گره زده اند

رسالت نظرات لاريجاني در مورد اختلافات بر سر لايحه هدفمند كردن را چنين منعكس كرده است:
لاريجاني... يکي از راه هاي رفع اختلاف ميان دولت و مجلس را درخصوص ماده13 لايحه هدفمند کردن يارانه ها استناد به اصل107 قانون اساسي درباره اختيارات مقام معظم رهبري دانست....(وي) افزود : طبق آيين نامه داخلي مجلس ، امکان بازگشت به مصوبه پيشين و اصلاح آن وجود ندارد.وي اضافه کرد: يکي از راه ها اين است که پس از تصويب نهايي اين لايحه در مجلس و ارسال آن به شوراي نگهبان ، اين شورا به اين لايحه ايراد بگيرد و دوباره آن را به مجلس بازگرداند تا نمايندگان اصلاحاتي درباره آن انجام دهند... وي با اشاره به اصل107 قانون اساسي درباره اختيارات رهبري افزود: بر اساس اين اصل، رفع اختلاف و تنظيم روابط ميان قوا بر عهده مقام معظم رهبري است... به استناد اين اصل، ايشان مي توانند به اين اختلاف ميان دولت و مجلس پايان دهند... ارتباط ما با اين لايحه به شکل تماس نقطه اي نيست و در زمان اجرا حتما فراز و فرودهايي وجود دارد که مجلس آنها را رصد خواهد کرد تا اگر در طي مسير نياز به تصويب قانوني در اين باره وجود داشته باشد اقدام کند

رسالت نظرات جديد جناب مولانا در مورد سياست خارجي را چنين بازگو كرده است:
پروفسور حميد مولانا در ميزگرد «ديپلماسي عمومي» بسيج افکار عمومي، صداقت و تبيين علمي را سه ضلع ديپلماسي عمومي يادکردوگفت:ديپلماسي ما بايد بسيج کند، يعني توجه آنها را به سمت ما جلب کند،دوم اينکه دروغ نگوييم و همواره صادق باشيم، سوم اينکه کار خود را به صورت علمي تبيين کرده و مدلولات فکري ارائه دهيم که تا اين سه ضلع وجود نداشته باشد، هدف ما محقق نخواهد شد... مردم دنيا همه به گوش هستند که احمدي نژاد چه مي گويد و اين موضوع مهمي است و ما بايد در امور ديپلماسي دنيا دخالت داشته باشيم. موضوع دوم وحدت و همبستگي داخلي است. بايد گفت که حرمت ها از بين رفته است. بزرگترين صدمه ما در اين دوران از بين بردن حرمت ها توسط موسوي، کروبي و برخي ديگر است. من در تمام عمرم هيچ جاي دنيا نديده بودم که حتي در کشورهايي که انتخابات به صورت فرمايشي است کانديدا شب انتخابات اعلام پيروزي کند... بهترين ديپلمات هاي ما که ديپلماسي عمومي را به حد اعلا رسانده اند مقام معظم رهبري و رئيس جمهور هستند



روزنامه آفتاب يزد

سرمقاله اين روزنامه به دسترسي به رسانه هاي خارجي اختصاص داده شده است:
امروز وجود صدها شبكه خبري و دسترسي آزاد آنها به اخبار و اطلاعات، راه‌هاي متعددي در برابر ايرانيان قرار داده است تا به جاي اخبار تنظيم شده و يك‌سويه بعضي رسانه‌هاي داخلي، خبرهايي را بشنوند كه محروميت ايرانيان از آن خبرها يا دسترسي ديرهنگام به آن، مي‌تواند هزينه‌هاي سنگيني براي امروز و فرداي كشور ايجاد كند... دو هفته اخير دو نمونه از اين اخبار توسط رسانه‌هاي خارجي منتشر شد. نخستين مورد، خبررساني شفاف تلويزيون دولتي تركيه در خصوص واگذاري امتياز بازاريابي براي 50 درصد از گاز استخراجي تركيه در فازهاي 22 تا 24 پارس جنوبي بود.... همزمان با اين خبررساني، رسانه‌هاي دولتي ايران مشغول شادماني از موفقيت دولت در انعقاد قراردادي بزرگ با تركيه علي‌رغم فشارهاي آمريكا و اروپا بودند.... دومين خبر كه بازتاب كمتري داشت اظهارات گستاخانه يك جاسوس‌زاده روسي است كه دو روز قبل توسط يكي از خبرگزاري‌هاي رسمي روسيه منتشر شد. گئورگي ميرسكي كه خبرگزاري نووستي روسيه، او را عضو ارشد آكادمي علوم روسيه خوانده است در پاسخ به گلايه نه چندان جدي بعضي مقامات ايران اعلام كرده است: »تحويل ندادن سيستم اس- 300 به ايران به خاطر پاسخ ندادن ايران به پيشنهاد آژانس در مورد ارسال اورانيوم غني شده ايران به خارج است.... اين خبر كه رسانه‌هاي رسمي ايران بر آن چشم بستند، احتمالا با اغماض سياستمداران علاقه‌مند به رابطه با روسيه در ايران نيز مواجه خواهد شد... اين خبر اولا نشان مي‌دهد كه روس‌هاي فرصت‌طلب، به دنبال بهانه هستند تا حقي از ايران ضايع كنند و به خاطر اين تضييع حق، پاداشي از اربابان آمريكايي و اروپايي خود بگيرند... ثانيا اين اظهارات نشان مي‌دهد كه طرف روسي، بابت خوش خدمتي به آمريكا و اروپا، احتمالا منتظر دريافت وجوه قابل توجه و برخي امتيازات ديگر از طرف ايراني بوده تا در ازاي آن اورانيوم 5/3 درصد را به غناي 75/19 درصد برساند... لذا تاخير ايران در اين اقدام و احتمال از دست دادن اين امتياز... روس‌هاي گستاخ را تحريك كرده تا با ايجاد ارتـبـاطي غيرمنطقي، تاخير غيرموجه خود براي تحويل سيستم دفاعي اس- 300 را موجه جلوه دهند... البته به نظر نگارنده، تقصيري متوجه روس‌ها و ساير كساني كه به منافع ايران، چشم طمع دوخته‌اند، نيست. بلكه اشكال از ‌خودي‌هاست كه چشم بر بعضي اظهارات و اقدامات گستاخانه و غيرقابل قبول روس‌ها، ترك‌ها، سران عرب و چيني‌ها بسته‌اند.... همانطور كه چين پس از چند بار همراهي با آمريكا و اروپا براي اعمال تحريم عليه ايـران، شاهد جانشيني شركت‌هاي نه چندان معتبر خود در پروژه‌هاي بزرگ نفتي ايران به جاي شركت‌هاي معتبر اروپايي است. لذا مطمئن است راي بعدي آن كشور به قطعنامه تحريم ايران يا عدم ايستادگـي در برابر آن نيز بـار ديگر بـا اغماض ايراني‌ها مواجه خواهد شد... سران عرب وقتي مي‌بينند كه هر بار در قـطعنامه‌هاي خود با گستاخي تمام، ايران را اشغالگر مي‌خوانند و مسئولان مهرورز ايراني چشم خود را تنها به اين بهانه كه اين ادعا، يك سخن روتين است بر اين »چشم طمع اعراب« مي‌بندند حق دارند كه كشور برادر ما، سوريه را نيز در اين ادعاها با خويش همراه كنند و از هيئت لبنان در سازمان ملل نيز بخواهند كه به هنگام سخنراني احمدي نژاد، سالن مجمع عــمــومــي را تـرك كند... مخفي نگه‌داشتن برخي واقعيات و چشم بستن بر بعضي واقعيات ديگر، باعث خواهد كه حتي يك نماينده مجلس هم به جاي درخواست تنبيه طرف روسي تنها از اين موضوع گله ‌كند كه »پوتين بهتر از مدودف، قدر بازي با كارت ايران را مي‌دانست

اين روزنامه سخنان رضايي در مورد توافقات هسته اي را چنين منعكس كرده است:
محسن رضايي معتقد است كه غربي‌ها به دنبال اين هستند كه اهداف سياسي خود را در‌‌پوشش يك پيشنهاد فني به ايران تامين كنند و مسئولان دولت بايد مراقب باشند در تله ‌غربي‌ها نيفتند...(وي) در رابطه با پيشنهاد غربي‌ها براي معاوضه 1200 كيلوگرم اورانيوم 5/3 درصد ايران با 116 كيلوگرم سوخت 20 درصد براي رآكتور تهران گفت: واقعيت اين است كه در اين ‌پيشنهاد، دو موضوع با هم مخلوط شده؛ به عبارت ديگر يك موضوع كه تامين اهداف ‌سياسي و اعتماد سازي باشد، در پشت موضوع ديگر كه مسئله فني و تامين سوخت ‌رآكتور تهران است، توسط غربي‌ها پنهان شده است... ما بايد براي اينكه در تله غربي ها نيفتيم، اين دو موضوع را از هم تفكيك ‌كنيم. در حقيقت، معاوضه سوخت به منزله يك تيغ دو لبه است كه ‌اگر درست عمل نشود دست خودمان را مي‌برد.... همان طور كه اوباما در يكي از ‌سخنراني‌هاي خود به صورت ظريف اشاره كرده بود كه ايران براي اعتمادسازي، بخش ‌عمده يعني 75 درصد اورانيوم توليدشده خود را در اختيار آنها بگذارد، طبيعي است كه ‌اين مي‌تواند موضوع يك معامله سياسي باشد... تامين سوخت رآكتور تهران موضوعي كاملا فني و در چارچوب قوانين آژانس است و بايد تامين شود، اما آمريكا و روسيه اعلام مي‌كنند شما كه خودتان اورانيوم 5/3 ‌درصد را توليد مي‌كنيد، اورانيوم اين رآكتور را هم تامين كنيد. حداكثر اين است كه قبول ‌مي‌كنيم به اندازه سوخت موردنياز، اورانيوم 5/3 درصد را معاوضه كنيم

آفتاب يزد اظهارات محمد سلامتي در مورد جنبش سبز را چنين بازتاب داده است:
دبيركــــــل ســـازمــــان مجــاهديـــن انقــــلاب اســــلامــــي تاكيد كــــــرد: جنبش سبـــــز اپوزيسيــــون مقـــابـــــل نظام نيست و اگــــــر اعتراضي ‌هم به‌‌وضع موجود دارد، در چارچوب قانون است... جنبش سبز، ادامه حركت اصلاح طلبي است و بر اين اساس، حركتي مسالمت آميز و منطبق بـــــا ‌قانون است... طبعا اصلاح طلبان كه در اين جنبش حضــــور دارنــــد چارچوب نظام را قبــــــول دارنــــد و خودشان صاحب ‌انقلاب هستنـــــــد و براي پيــــروزي آن زحمـــات فراوانـــي كشيده‌اند و حركت آنان بــــــــه گونـــــه‌اي است كـــه مي‌خواهند مسير ‌قانون، ديدگاه‌هاي امام(ره) و مطالبات مردم را طي كنند... اصلاح‌طلبان نگـــــران هستنـــــد مبادا انقلاب و نظام از مسير خود خارج شـــــود ‌و در‌‌صورت چنين اتفاقي واكنش نشان خواهند داد،... شيوه بيان اعتراض در جنبش سبز، شباهتي به اپوزيسيون خارج نظام ندارد و لذا همه بايد مراقب ‌باشند تا ضدانقلاب و منافقين نتوانند از جنبش سبز سوءاستفاده كنند، زيرا در برخي مواقــــع ممكن است توسط ‌افراد فرصت‌طلب شعارهايي داده شود كـــــه بـــــا جنبش سبز هماهنگي نداشتــــه باشد... از هر پديده‌اي كه مردم استقبال مي‌كنند، عده‌اي هم سراغ سوء استفاده از آن مي‌روند كه مهم‌ترين آنان، محاربان و قدرت‌هاي خارجي مخالف هستند.... امثال بوش در اين مواقع، فرصت طلبي كرده و يك جنبش را بدنام مي‌كنند، در حالي كه آن حركت ‌ربطي به خارجي‌ها ندارد؛ البته آنها نمي‌توانند سوءاستفاده كنند و جناح مقابل داخلي هم با استفاده از سخنان ‌اينگونه، هميشه جنجال بزرگي درست مي‌كنــــد و از كاه، كوه مي‌سازد.... افراطيون داخلي به اين خاطر كه منافعشان به خطر افتاده و مي‌دانند كه برخي اقداماتشان ‌زير سوال است، به تكاپو مي افتند تا جواب نخبگان و مردم را ندهند. لذا دائما مطالبي را عليـــــــه اصلاح‌طلبان بيـــــان ‌مي‌كننـــــد و از چند نفر هم كـــــه مورد تائيد مجموعه اصلاح‌طلبان نيستند سوء استفاده كرده و افراد معتقد به نظام و ‌انقلاب را مخدوش مي‌كنند

پايان

افشای جزئیات قرارداد گازی ایران و ترکیه



فردا
در آستانه سفر هفته گذشته ریاست جمهوری ایران به کشور ترکیه نقل قول‌های متفاوت و متناقضی درباره قرارداد گازی دو کشور در رسانه‌ها منتشر شد تا جایی که در برخی از تحلیل‌ها قرارداد مبهم کنونی با قراردادهای پیش از ملی‌شدن صنعت نفت مقایسه شده‌بود.

به گزارش سرویس بین‌الملل «فردا»،‌ با توجه به چالش برانگیز بودن اخبار نسبت داده شده از طرف ترکیه، با پیگیری‌های مداوم، زوایای دقیق‌تری از این قرارداد آشکار شد.

کارشناس نفتی ترک که از نزدیک پیگیر مسائل قراردادهای بخش انرژی کشورش است، می‌گوید:" طبق این قرارداد شرکت جدیدی میان شرکت‌های دولتی ایران و ترکیه با نسبت سهم 50-50 تشکیل می‌شود. ترکیه مجوز برداشت و بازاریابی 50 درصد از گاز تولیدی از این حوزه گازی را خواهد داشت که تا رسیدن به بهره‌وری مدتی طول خواهد کشید. با توجه به برآورد 35 میلیارد متر مکعبی ذخایر قابل برداشت گازی در سال، 17.5 میلیارد متر مکعب آن سهم ترکیه می‌شود."

این استاد دانشگاه درباره روش استفاده از این حجم گاز پیش‌بینی می‌کند: "ممکن است که ترکیه این گاز را برای مصارف داخلی خود استفاده کند، زیرا قرارداد گاز 8میلیارد مترمکعبی این کشور با روسیه در سال 2011 به اتمام خواهد رسید.

بسیاری از مقامات رسمی ترکیه اعتقاد دارند که این قرارد تمدید نخواهد شد. از طرفی دیگر با توجه به حکم هفته گذاشته دادگاه،‌ پیشنهاد احداث نیروگاه هسته‌ای Atomstroyexport منتفی شده‌است. در نتیجه ترکیه برای تامین برق خود از سال 2015 به بعد نیازمند به گاز بیشتری خواهد بود."

این منبع آگاه که تمایل به فاش شدن نامش نداشت در پایان نقش تعیین کننده در نحوه استفاده از این گاز را روابط با روسیه در حوزه انرژی و همچنین برخورد اتحادیه اروپا با احتمال استفاده از گاز ایران در پروژه ناباکو، دانست.
اين اخبار درحالي منتشر شده است كه پيش از اين روابط عمومي وزارت نفت كشورمان طي جوابيه اي به رسانه هايي كه خبر «بازاريابي 50 درصد گاز استخراجي مندرج در قرارداد توسط طرف ترك» را انعكاس داده بودند اعلام كرده بود طرف قرار داد ايران يعني ترك ها گاز دريافتي را صرفا براي مصارف خانگي استفاده خواهد كرد و حق انتقال آن به خارج از مرز تركيه را ندارد.


تركها مختار در استفاده داخلي يا انتقال به خارج
یکی از مدیران نفتی ارشد ایرانی که در فازهای مختلف پارس جنوبی مسئولیت داشته‌است، در این زمینه به "فردا" می‌گوید:"‌ آمار 35 میلیار متر مکعب گاز در سال که در گفته کارشناس ترک آمده‌است با تخمین تولید 3 فاز پارس جنوبی که موضوع قرارداد ایران و ترکیه است همخوانی دارد. "

وی می‌افزاید:"‌ با توجه به اینکه واگذاری مالکیت بر ذخایر نفتی به کشور دیگر خلاف قانون اساسی است،‌ تمام قراردهای فازهای مختلف به صورت بیع متقابل بسته شده‌است. به این معنا که شرکت‌های سرمایه‌گذار در پایان کار بر اساس هزینه صورت گرفته جهت اکتشاف و استخراج، این اجازه را دارند که با فروش درصدی از محصولات پروژه در زمان معین –طبق مفاد قرارداد- هزینه خود را جبران کنند."

این مدیر درباره استفاده از واژه بحث‌انگیز "بازاریابی" که به صورت مبهمی در اخبار به نقل از نخست‌وزیر و وزیر انرژی ترکیه بکار رفته‌بود توضیح می‌دهد:"‌ برداشتی که در این زمینه شده‌است کاملاً غلط است. شرکت سرمایه‌گذار مجاز است که بر اساس قیمت روز از محصولات پروژه برداشت کند که به آن اصطلاح Lifting اطلاق می‌شود. شرکت فوق این اجازه را دارد که در صورت داشتن مشتری، آن گاز یا نفت را به کشور دیگری به قیمت دلخواه خود بفروشد."
وی گفت شرط معین شده برای حفاظت از بازار فروش انرژی ایران در این قراردادها این است که شرکت سرمایه‌گذار حق معامله با مشتریان جاری ایران را ندارد.

در کشور ما جذب سرمایه گذاری خارجی به دو صورت امکان پذیر است یا از طریق مشارکت در تولید (Production Shearing) و یا با استفاده از شیوه بیع متقابل (Buy Back)، که درمورد روش اول برخی معتقدند با توجه به اصول قانون اساسی امکان جذب سرمایه گذاری از این طریق نیست، بنابراین تنها راهکار موجود، روش بیع متقابل بود.

اساس «بای بک» این است که شرکت خارجی با سرمایه خودش ریسک کند و کار اکتشاف و بهره برداری را انجام بدهد و از محل درآمد طرح یا پروژه پولش را برداشت کند.