۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

گزارش هائی که از کهریزک توسط منابع شخصی و یا مدافعان حقوق بشر منتشر شده است،

خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان:

گزارش هائی که از کهریزک توسط منابع شخصی و یا مدافعان حقوق بشر منتشر شده است، از وضعیت دشواری حکایت دارد که دستگیر شدگان حوادث اخیر در زندانها با آن روبرو هستند. در این میان از زندانی در پادگان عشرت آباد نام برده می شود که زندانیان آن بدون رعایت موازین قانونی در شرایطی غیر انسانی، نگهداری می شوند.

به گزارش رادیو فرانسه، دکتر بهرام بیگدلی، فعال حقوق بشر و عضو جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی در ایران در شهر کلن آلمان، دسترسی به آمار صحیح از زندانیان سیاسی را بدلیل شرایط موجود ایران، ناممکن می داند و یادآوری می کند، درحالیکه ناظران بین المللی اجازۀ ورود به زندانهای ایران را ندارند، نمی توان رقم دقیقی از بازداشت شدگان ارائه داد. وی می افزاید، خود جمهوری اسلامی ایران از600 نفر اسم می برد و در مقابل آن رقم 2000 آورده می شود که فاصله زیادی را از آمار رسمی نشان می دهد.

این فعال حقوق بشری، با استناد به سخنان دکتر خلیل بهرامیان وکیل دادگستری در ایران می گوید، قوه قضائیه در ایران وجود خارجی ندارد. قاضیانی هستند که مأمورند تا آنچه را که وزارت اطلاعات می گوید اجرا کنند و به اتهامات رنگ قانونی بدهند و حکم صادر کنند.

دکتر بهرام بیگدلی معتقد است که هدف مسئولان امنیتی کشور، همچون سالهای 60 ، ایجاد ترس و وحشت در میان مبارزان است و چنانکه در سالهای 60 با اعدام های جمعی این هدف را دنبال کردند، اینک با کهریزک چنین می کننند. به نظر اواز آنجا که جناح های مختلف جمهوری اسلامی ایران پاسخگوی اعمال خود نیستند، امکان دارد هرگونه برخورد غیر قانونی در زندان صورت بگیرد و عشرت آباد نیز کهریزکی دیگر بشود و چنانچه سخنان روح الله حسینیان و دیگران نشان می دهد تنها راهی که آنها در اینگونه موارد می شناسند، کارهائی است که پشتوانه قانونی ندارد.

دکتر بهرام بیگدلی اگرچه به بی اعتنائی جمهوری اسلامی ایران به نامه های سازمان های حقوق بشری بین المللی اشاره می کند، ولی با این حال تنها راه مقابله با این برخوردهای غیر قانونی را اعمال فشار جهانی می داند و بر نلاش سازمانها و نهاد های مدافع حقوق بشر در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران تأکید می کند.

خطر اجرای حکم اعدام، هفده زندانی سیاسی کرد را تهدید می کند


اما پس از آغاز موج گسترده اعتراضات در ایران و علیرغم اینکه مناطق کردنشین در سکوت به نظاره این اعتراضات نشسته و حتی اعتراضات مستمر و فعالیت اپوزیسیون آن به خصوص در بعد نظامی نیز به سمت کاهش سطح در جریان بوده، افزایش غیرمنتظره و با قید فوریتی روند محکومیت به اعدام متهمان سیاسی و همچنین اجرای حکم اعدام دو تن از زندانیان به نامهای "احسان فتاحیان و فصیح یاسمنی" در زمان بندی پس از انتخابات و پروسه کاهش خشونت در کردستان در عین روندهای مبهم و پرنقص قضایی شرایط نگران کننده ای در خصوص امنیت جانی سایر زندانیان محکوم به اعدام و همچنین اهداف این رویه ایجاد کرده است

......................

در طی سالهای اخیر، اجرای احکام اعدامهای خاص، همچون اعدام زندانیان سیاسی بصورت یک ابزار در شکل واکنش حکومت ایران نسبت به شرایطی که در آن قرار دارد برای نیل به اهداف، تحت مدیریت دستگاه امنیتی آن درآمده است.

در همین رابطه، تا پیش از اعلام نتایج بحث برانگیر انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و آغاز اعتراضات گسترده مردمی، 14 زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام در سراسر ایران علیرغم خشونت های جاری و درگیری میان اپوزیسیون کرد و نیروهای دولتی وجود داشت که با وعده مستمر در دست اقدام بودن فضای باز از سوی مسئولان همواره به آن پاسخ داده می شد.

در طی این پروسه از 14 زندانی مورد اشاره، حکم اعدام دو تن از آنان به نامهای انورحسین پناهی و ارسلان اولیایی در دیوان عالی کشور نقض و همچنین حکم اعدام شورش مهدی خانی به اجرا درآمد تا زندانیان محکوم به اعدام به 11 تن کاهش پیدا کنند.

اما پس از آغاز موج گسترده اعتراضات در ایران و علیرغم اینکه مناطق کردنشین در سکوت به نظاره این اعتراضات نشسته و حتی اعتراضات مستمر و فعالیت اپوزیسیون آن به خصوص در بعد نظامی نیز به سمت کاهش سطح در جریان بوده، افزایش غیرمنتظره و با قید فوریتی روند محکومیت به اعدام متهمان سیاسی و همچنین اجرای حکم اعدام دو تن از زندانیان به نامهای "احسان فتاحیان و فصیح یاسمنی" در زمان بندی پس از انتخابات و پروسه کاهش خشونت در کردستان در عین روندهای مبهم و پرنقص قضایی شرایط نگران کننده ای در خصوص امنیت جانی سایر زندانیان محکوم به اعدام و همچنین اهداف این رویه ایجاد کرده است.

فارغ از پر نقص بودن رویه های محکومیت به اعدام در خصوص تمامی زندانیان فوق، دلایل اتخاذ چنین رویه ای از سوی دستگاه امنیتی، در زمانیکه فضای مناطق کردنشین آرامش نسبی را به خصوص در بعد خشونت ها شاهد بوده است مشخص نیست اما مسلما اجرای احکام این زندانیان تنها به ملتهب کردن فضای مناطق کردنشین در وهله اول و سپس کلیت کشور منتهی خواهد شد.

"مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران" نظر به مشاهده اراده ای که قصد دارد از طریق اعدام زندانیان سیاسی التهاب و خشونت آفرینی کند، نگرانی عمیق خود را از امنیت جانی 17 زندانی محکوم به اعدام دیگر به نامهای "زینب جلالیان، حبیب الله‌ لطیفی، شیرکو معارفی، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، حسین خضری، رشید آخکندی، محمد امین آگوشی، احمد پولاد خانی، سید سامی حسینی، سید جمال محمدی، رستم ارکیا، مصطفی سلیمی، انور رستمی، حسن ‌تالعی و ایرج محمدی" اعلام می کند.

این مجموعه همچنین دیگر سازمانهای مدافع حقوق بشر را برای جلوگیری از یک سناریوی خشونت بار سیاسی که با اعدام زندانیان محکوم به اعدام فوق در جریان است فرا میخواند.


دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

بهروز سورن: خطر اعدامهای گسترده توسط جانیان حاکم را جدی بگیریم

هم اینرو و با تکیه بر گستردگی بازداشت ها و تراکم اعتراضات میکوشند تا با طرح و تصویب و سرعت بخشیدن به مراحل قضائی و تسریع طرح اجرای احکام اعدام ها دوره ای از اعدامهای سراسری را پی ریزند. کنش اعتراضی و عمومی مردم و روند رادیکالیزه شدن آن تا کنون نشان داده است که دیوار ارعاب و وحشت از ابزار سرکوب رژیم حاکم شکسته شده است و تنها واکنش حاکمیت برای خفه کردن این اعتراضات میتواند در ابعادی بس گسترده و با بازداشت حبس و شکنجه و اعدام صورت پذیرد

..................

پر واضح است که جنایت و سرکوب خصیصه همیشگی و برجسته حکومت اسلامی بوده است و دست پروردگان آن امام جلاد هنوز اهرم های سرکوب و ارعاب را تنها نشان ارتباطی با مردمی میدانند که هرروزه بر خواستهای بر حق خود پافشرده و مرعوب ابزار فشار و دستگاه جهنمی آنان نمی گردند.

پر واضح است که غلیانهای اخیر اجتماعی و شورش و قیام مردمی سر اشتی با حاکمیت این جمهوری ننگین ندارند و سلاح ارعاب عمومی را دیگر وقعی نمیگذارند. حاکمیت اما در صدد ایجاد رعب و وحشت از نوع دیگری است و پیاپی با طرح و تصویب قوانین خود ساخته و خودانگیخته درصدد آن است که به کشتار وسیع جوانان زنان و مردان پاکباخته کشورمان سایه ای قضائی بیافکند.

هم اینرو و با تکیه بر گستردگی بازداشتها و تراکم اعتراضات میکوشند تا با طرح و تصویب و سرعت بخشیدن به مراحل قضائی و تسریع طرح اجرای احکام اعدام ها دوره ای از اعدامهای سراسری را پی ریزند. کنش اعتراضی و عمومی مردم و روند رادیکالیزه شدن آن تا کنون نشان داده است که دیوار ارعاب و وحشت از ابزار سرکوب رژیم حاکم شکسته شده است و تنها واکنش حاکمیت برای خفه کردن این اعتراضات میتواند در ابعادی بس گسترده و با بازداشت حبس و شکنجه و اعدام صورت پذیرد.

نا گفته پیداست که جمهوری اسلامی همواره برای بقای سلطه ننگین خود بر ایجاد رعب و وحشت و بتبع آن دست یازی به وسایل کشتار گسترده اتکا داشته است و امروزه نیز بیش از گذشته پایه های لرزان حاکمیت خود را با خروش عمومی مردمی در عرصه خیابانها لمس میکند.

اعدام فعالین سیاسی و محکومیت بسیاری از آنان به مجازات اعدام تحت لوای محارب و غیره از جمله تلاشهائی هستند که آغاز شده و میتواند در سکوت جامعه بین الملل و اپوزیسیون جمهوری اسلامی ابعادی بس فاجعه آمیز بخود گیرد. تنها در کردستان 17 حکم اعدام صادر شده است و بیم آن میرود که هر لحظه شاهد انتشار خبر اجرای آن باشیم.

در خواست برخورد قاطعانه تر با تظاهرکنندگان و معترضین به نظم حاکم پیش درآمد اقدامات وحشیانه تر با مردم بجان آمده از ستم سیاسی و اجتماعی است و میتوان انتظار داشت که حرکات و اعتراضات خیابانی همراه با تدارک زره پوشهای چینی در اینده با واکنشهای خصومت آمیز تر نیروهای سرکوب رژیم همراه گردد.

صرفنظر از اینکه کدام ابزار و زره پوش میتواند در برابر کوکتل مولوتوف دوام بیاورد اما یک نکته حائز اهمیت است که اعمال خشونت از جانب رژیم نمیتواند در دراز مدت با واکنش مسالمت آمیز مردم همراه گردد. نگاهی به تصویر زیرین گویای آغاز فازی جدید از مقابله مردمی در برابر ابزار سرکوب و وحوش حاکم است.

موج جدید و خشونت گرای جمهوری اسلامی که نظامی گری دستگاه قضائی را فزاینده تر در بر دارد میتواند با کنش همبسته ایرانیان در داخل و خارج کشورمان در امتداد همراهی با رادیکالیزه شدن امواج اعتراضی موجود روبرو شده و آثار تخریبی انسانی آن را به حداقل ممکن کاهش دهد.

پیوسته و همبسته در برابر آمال و انگیزه های غیر انسانی حاکمان بایستیم.

بهروز سورن

راهکارهای رهائی از يوغ سرمايه داری از منظر مولفين مکتب نظام جهانی سرمايه


- يونس پارسا بناب



درآمد
از ديدگاه مولفين مارکسيست متعلق به مکتب " نظام جهانی سرمايه " فراز و نشيب های تاريخ معاصر و آينده جهان و کشورهای درون آن را نمی توان جدا از چهارچوب نظام جهانی سرمايه که در اوضاع کنونی بويژه در شصت سال گذشته ، به خاطر تشديد جهانی شدن سرمايه موضع و عملکرد سلطه گرانه ( هژمونيک ) کسب کرده است ، مورد بررسی جامع و مناسب قرار داد . بدون ترديد ، کيفيت و ويژگی های ساختاری ، اقتصادی و اجتماعی هر کشور و جامعه از جمله عوامل و اجزای فرهنگی � سمبل ها ، زبان ها ، عادات ، رسوم ، مذاهب و.... � نقش مهمی در روند تکاملی آن جامعه و کشور و چند و چون فراز و نشيب های آنها بازی می کنند . ولی عامل تعيين کننده در سرانجام اين فراز و نشيب ها در جوامع بشری و بطور کلی در آينده جهان را بايد در چگونگی واکنش مجموعه نيروهای اساسی موجود در آن جامعه و کشور در مقابل حرکت سرمايه و سياست های نظام جهانی سرمايه جست وجو کرد . چون هدف نگارنده در اين نوشتار بررسی فرصت های نوينی که بحران عميق کنونی از منظر و ديدگاه مارکسيست های متعلق به مکتب نظام جهانی سرمايه است ، در اينجا پيش از پرداختن به فرصت های نوين و چند و چون استفاده از آنها توسط چالشگران ضد نظام جهانی به معرض اجمالی نکات اساسی اين مکتب می پردازم و اميدوارم مثمر ثمر واقع گردد .

نکات اصلی مکتب نظام جهانی
1 � واحد تحليل برای درک ريشه های روابط اجتماعی و جهانی منجمله کف بينی درباره آينده جهان معاصر و راه رهائی از يوغ سرمايه " واحد کل " ( نظام جهانی سرمايه ) است .
2 � برای کسب درک درست از اوضاع فعلی و آينده جهان بايد ساختار " مرکز � پيرامون " نظام و نقش انباشت سرمايه در پيدايش و رشد آن را بدقت مطالعه کنيم . منظور از " مرکز " کشورهای توسعه يافته " متروپل " جهان اول ( کشورهای شمال ) و منظور از " پيرامون " کشورهای توسعه نيافته " حاشيه ای " جهان سوم ( کشورهای جنوب ) است .
3 � اگر در کشوری و يا بخشی از جهان " انباشت سرمايه " در جهت کسب سود به وقوع بپيوندد ، اقتصاد و سياست در آن کشور و يا در آن بخش از جهان به " مرکز " نظام جهانی ملحق شده و به بخش پيرامونی ( حاشيه ای ) نظام جهانی تبديل می گردد .
4 � مطالعه نحوه انباشت سرمايه برای کسب سود مهمترين مشغله و اصلی ترين هدف محققان نظام جهانی است . زيرا انباشت سرمايه که امروز عامل اصلی بحران ساختاری عميق سرمايه داری محسوب می شود . مهمترين عامل سازنده قدرت ها و تمدن های صنعتی و تکنولوژيکی کشورهای مسلط مرکز در نظام جهانی است . به نظر سميرامين و امانوئل والرستين فرايند انباشت سرمايه موتور محرک تاريخ نظام جهانی سرمايه و عمده ترين علت گسترش و جهانی گرائی حرکت سرمايه در نظام جهانی است . تمامی اين نظريه پردازان منطق حرکت سرمايه ( انباشت ) را مهمترين نيرو و عامل تاريخ ساز و شکل دهنده به نظام جهانی می دانند . تقسيم جهان ما به دو بخش نابرابر مرکزهای مسلط و پيرامونی های در بند منبعث از منطق حرکت ويرانساز سرمايه در جهت کسب ابرسود در تاريخ سرمايه داری بوده است .
5 � شکلگيری و عروج مرکزهای مسلط و انباشت سرمايه در آن کشورها مستلزم غارت و استثمار منابع طبيعی و انسانی بخش های ديگر جهان و مبنا و عامل شکلگيری پيرامونی های در بند است . عقب ماندگی و حاشيه ای شدن کشورهای پيرامونی جهان سوم رابطه ديالتيکی و ارگانيک تاريخی با توسعه يافتگی و پيشرفت کشورهای مسلط مرکز داشته است .
6 � چون سرمايه داری وجه غالب و عمدتا حاکم نظام جهانی کنونی است و چون حرکت و گسترش سرمايه ( گلوبوليزاسيون ) در ماهيت و منطق سرمايه داری است ، در نتيجه جهانی گرائی سرمايه با درجه شکاف اندازی ( پولاريزاسيون ) در سطح جهانی رابطه مستقيم پيدا می کند . به کلامی ديگر ، جهانی شدن بيشتر سرمايه منجر به ايجاد ورطه هولناکتر و شکاف عظيم تر بين فقر و ثروت در سطح جهانی بين کشورها و مناطق حاشيه ای و نيمه حاشيه ای جهان سوم ( جنوبی ها ) و کشورهای توسعه يافته مرکز ( شمالی ها ) می گردد .
7 � از منظر مارکسيست ها و محققين متعلق به مکتب نظام جهانی ، اندازه و درجه روند جهانی شدن سرمای بلافاصله منجر به پولاريزاسيون بيشتر نه تنها بين کشورهای دربند پيرامونی و کشورهای مسلط مرکز بلکه در بين طبقات فرودست و فرادست در درون تمام کشورها و جوامع می گردد . اين رابطه ای ارگانيک تاريخی بين پروسه جهانی گرائی ( گلوبوليزاسيون ) و پروسه شکاف اندازی منبعث از ماهيت رابطه ديالکتيکی انباشت در جهت کسب سود بيشتر از سوی اوليگوپولی های انحصاری پنج گانه جهانی و افزايش فقر روزافزون در درون اقشار مختلف کارگری و ديگر فرودستان ( قربانيان نظام جهانی ) در سطح جهانی است . اين امر نشان می دهد که توسعه يافتگی مرکزهای مسلط و توسعه نيافتگی پيرامونی های دربند ( انباشت از يک سو و فقر زدائی از سوی ديگر ) دو روی يک سکه ، لازم و ملزوم و مکمل همديگر هستند .
8 � از نظرگاه خيلی از مارکسيست ها منجمله فعالين و روشنفکران متعلق به مکتب نظام جهانی ، اندازه و درجه روند جهانی شدن سرمايه بلافاصله منجر به پولاريزاسيون بيشتر نه تنها بين کشورهای دربند پيرامونی و کشورهای مسلط مرکز بلکه در بين طبقات فرودست و فرادست در درون تمام کشورها و جوامع می گردد . اين رابطه ای ارگانيک تاريخی بين پروسه جهانی گرائی و پروسه شکاف اندازی منبعث از ماهيت رابطه ديالکتيکی انباشت در جهت کسب سود بيشتر از سوی اوليگوپولی های انحصاری پنج گانه جهانی و افزايش فقر روزافزون در درون اقشار مختلف کارگری و ديگر فرودستان ( قربانيان نظام جهانی ) در سطح جهانی است . اين امر نشان می دهد که توسعه يافتگی مرکزهای مسلط و توسعه نيافتگی پيرامونی های دربند ( انباشت از يک سو و فقر زائی از سوی ديگر ) دو روی يک سکه ، لازم و ملزوم و مکمل يکديگر هستند .
8 � از نظرگاه خيلی از مارکسيست ها منجمله فعالين و روشنفکران متعلق به مکتب نظام جهانی در هيچ زمانی در گذشته پانصد ساله تاريخ سرمايه داری واقعا موجود به اندازه زمان حال شرايط عينی اجتماعی بويژه معيشتی توده های مردم در کشورهای مسلط مرکز با درجه فلاکت و فقر خلق های کشورهای دربند پيرامونی همگون ، همسان و مثل هم نبوده اند . از ديدگاه اينان ، راه مناسب ، عملی و منطقی قربانيان نظام جهانی برای رهائی از يوغ فقر و فلاکت " گسست " از مدار نظام جهانی و حاکم سرمايه و استقرار نظام های متعدد " فراسوی سرمايه " با چشم اندازهای سوسياليستی در مناطق مختلف جهان کنونی است . چگونگی طی اين راه مناسب و پيروزی در رسيدن به هدف يعنی رهائی از يوغ نظام ، مشغله بزرگ و مضمون اصلی راهکاری است که چالشگران متعلق به مکتب چهارچوب نظام حاکم سرمايه ارائه می دهند . در اين جا به نکات اصلی اين راهکار که براساس بررسی از کم و کيف بحران عميق کنونی سرمايه و فرصت های نوينی که وقوع آن در اختيار چالشگران و قربانيان اصلی نظام گذشته است .، می پردازيم .

نکات برجسته راهکار رهائی از يوغ نظام جهانی سرمايه
1 � سرمايه داری نيز مثل هر نظامی يک پديده ابدی نبوده و طول عمر آن در تاريخ بشر بيشتر از يک فصل کوتاه نيست . براندازی جدی اين نظام که خيلی از متفکرين آن را نه "ممکن " و نه " خوشايند " تلقی می کنند ، از سوی چالشگران آن يک شرط ضروری نه تنها برای رهائی کارگران و خلق های ستمديده ( 80 در صد بشريت به حاشيه رانده شده ) بلکه برای ادامه محيط زيست و بقای تمدن و زندگی بر روی کره خاکی محسوب می شود . دو بعد اين چالش بيش از پيش جداناپذير هستند : امروزه رهائی از يوغ سرمايه داری صرفا به تنهائی توسط مبارزات مردم شمال و يا جنوب به تنهائی و جدا از هم ميسر نيست . راه رهائی زمانی مهيا و آماده خواهد گشت که اين دو بعد از چالش با هم در يک صف قرار گيرند . اگر اين صف بندی و همبستگی به وقوع نه پيوندد در آن صورت احتمال دارد که خود نظام اين جهان را به سوی تخريب تمدن انسانی و احيانا خود زندگی در کره خاکی سوق دهد .
2 � برای چالشگران و قربانيان نظام امکان تکرار و احيای سناريوی نيمه دوم قرن بيستم وجود دارد . در طول آن زمان چالشگران با استفاده از " فرصت های نوين " منبعث از پی آمدهای اولين بحران عميق ساختاری توانستند انقلابات کارگری و جنبش های رهائی بخش ملی در " حلقه های ضعيف " و کشوری سه قاره را عليه نظام با موفقيت پياده سازند . منتهی اين امکان اين بار در محدوده الزامات برای درگيری بشريت زحمتکش در مسير يک راه طولانی گذار به سوسياليسم جهانی ميسر خواهد گشت . در مقابل اين الزامات چالشگران ضد نظام بويژه مارکسيست ها ، چه وظايفی به عهده دارند ؟ بر اساس تجزيه و تحليلی که مارکسيست های متعلق به مکتب نظام جهانی سرمايه از فعل و انفعالات بحران عميق ساختاری کنونی سرمايه داری ارائه می دهند ، وظيفه نيروهای چپ بطور اعم و مارکسيست های درون آن نيروها بطور اخص در مقام مقايسه با وظيفه آنان در گذشته دو چندان فراگيرتر و جهانی تر گشته است . نگارنده در اينجا به نکات اصلی و ابعاد اين وظيفه می پردازم .
3 � به نظر امانوئل والرستين ، سميرامين و بعضی از نويسندگان " مانتلی ريويو " ( که خود را از تبار پال باران و هری مکداف محسوب می دارند ) ، بحران عميق کنونی سرمايه داری و فاجعه و آشوبی که " بازار آزاد " نئوليبرالی در هماهنگی با اشتعال جنگ های ساخت آمريکا در بويژه بيست سال گذشته در سراسر جهان ببار آورده حکم می کند که نقد دوباره ريشه ای از سرمايه داری توسط چالشگران به شدت از سر گرفته شود . مسئوليت و امری که امروز خود چالشگران و قربانيان نظام را به چالش می طلبد تاسيس و احيای انترناسيوناليست کارگری و خلق های جهان در روياروئی جدی با سرمايه داری اوليگارشی جهانی است . تاسيس و رشد اين انترناسيوناليسم بايد به موازات پيشرفت های نوين انقلابی که بطور مثال در کشورهای آمريکای لاتين و نپال چشم اندازهائی از گسست از سرمايه داری عرضه می کنند به پيش رفته و گسترش يابد . در کشورهای جنوب مبارزه دولت ها و ملت ها برای گسست از سياست های هژمونی طلبانه راس نظام ( آمريکا ) می تواند با کسب حمايت از جنبش های مطالباتی کارگران درجه تاراج و استثمار منابع طبيعی و انسانی از سوی اوليگوپولی های انحصاری کشورهای امپرياليستی سه سره را محدود سازد . بدون ترديد در اين برهه از مبارزه ، نيروهای دموکراتيک در کشورهای شمال بايد از مبارزات ضد هژمونی طلبانه جاری در کشورهای جنوب حمايت کنند . در اين راستا ، چپ متحد اصيل ؟؟؟ در کشورهای سه سره امپرياليستی ( آمريکا ، ژاپن و اروپا ) بايد اين شهامت را داشته باشند که از جنبش ملی شدن صنايع بزرگ که در واقع اولين مرحله گريزناپذير در پروسه سوسياليزه ساختن جوامع خود است ، حمايت کرده و بدينوسيله به پروسه " دموکراتيزه ساختن دموکراسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) در آن کشورها شدت بخشد . بحران عميق ساختاری نظام طبيعتا فرصت های مناسبی بوجود آورده است که نيروهای چپ ضد نظام می توانند با استفاده از آنها و تعبيه و تنظيم ابتکارات نوين مبارزاتی با ايجاد يک جبهه ادغام يافته از نيروهای اجتماعی و سياسی که همگی قربانيان قدرت اوليگارشی های انحصاری بويژه مالی هستند ، موفق گردند . وقوع اين امر که بحران های سرتاسری ممکن است که فرصت های نوينی را در اختيار چالشگران ضد نظام قرار دهد ، در تاريخ سرمايه داری بی نظير و بی سابقه نيست .
4 � بررسی اولين موج مبارزاتی برای استقرار سوسياليسم در طول قرن بيستم ( که در واقع منبعث از فرصت هائی بود که اولين بحران عميق ساختاری سرمايه در اختيار چالشگران ضد نظام قرار داده بود ) نشان می دهد که چگونه جنبش های کمونيستی ، کارگری و ملی گرائی پوپوليستی با حمايت از يکديگر موفق گشتند که در طول قرن بيستم خدمات گرانبهائی به تمدن انسانی نموده و بطور نمايانی نظام جهانی سرمايه را وادار به عقب نشينی و دادن امتيازات به کارگران کشورهای شمال و دولت � ملت های جنوب سازند . و اما همين بررسی در ضمن نشان می دهد که چگونه محدوديت ها و کمبودهای جنبش سوسيال دموکرات های کارگری اروپا در سال های 1919 -1914 و سپس کمونيست های انترناسيونال سوم در سال های 1942 � 1919 و بعدها ملی گرايان پوپوليست " عهد باندونگ " در سال های 1975 � 1955 باعث گشتند که بلندپروازی های آنان برای استقرار سوسياليسم در مقابل منطق حرکت سرمايه با شکست ، فرود و تجزيه روبرو گردند .
5 � چالشگران معاصر ضد نظام که می خواهند از فرصت هائی که بحران عميق ساختاری کنونی در اختيار آنان گذاشته استفاده کرده و به امکانات اوج گيری موج دوم مبارزاتی برای استقرار سوسياليسم دامن زنند بايد به درس آموزی ها از محدوديت ها و کمبودهای موج اول بپردازند . با درس گيری از برنامه های استراتژيکی و فعل وانفعالات وقايع موج اول که عملا تاريخ پرتلاطم قرن بيستم را ورق زد ، چالشگران معاصر ضد نظام می توانند با ايجاد " ادغام تنوع ها " با تبليغ و ترويج سياست " ادغام تنوع ها " سازمان ها ، نوروم ها و کانون های مبارزاتی متعلق با کارگران و ديگر طبقات فرودست کشورهای جهان را در درون يک " جبهه " و " انترناسيونال جهانی " متشکل سازند . هر يک از اجزاء درون اين انترناسيونال يا به تنهائی ( و يا با مشارکت ديگر اجزاء ) می توانند به خواست خود با بقايای سوسيال � دموکرات های کارگری ، ملی گرايان پوپوليست و کمونيست های دهه های 1970 � 1950 و سازمان های مربوطه شان ارتباط برقرار ساخته و همکاری کنند .
6 � در پرتو اين نکات تحليلی ، بخش بزرگی از مبلغين و هواداران مکتب نظام جهانی سرمايه معتقدند که برای مارکسيست ها اين امر وظيفه ضروری است که درباره بازسازی و احيای " مارکسيسم خلاق " در زمان ما کوشا باشند . مارکس و انديشه هايش هيچ زمانی به اندازه زمان حال در درک و فهم اين جهان و دگرديسی آن مفيد و ضروری نبوده اند . برای يک مارکسيست تعيين کنند است که از مارکس شروع کند ولی نبايد با او و يا جانشينانش ( که مارکسيسم تاريخی را مطابق شرايط عينی و ذهنی قرن بيستم درک کرده و پياده ساختند ) مسئله را تمام شده تلقی کند . مارکس داهيانه و با هوشمندی قابل تحسينی به نقادی واقعيت های سرمايه داری و تبعات سياسی ، ايدئولوژيکی و فرهنگی منبعث از آن پرداخت . اين وظيفه حاميان " مارکسيسم خلاق " ( کمونيسم علمی ) معاصر است که نقادی مارکس از سرمايه داری را به سطح اعلائی ارتقاع دهند .
18 دی 1388

آیا باز هم خشونت میتواند مرگ رژِیم را به تعویق بیاندازد؟


مسعود ابراهیم نژاد


جمهوری اسلامی که از ابتدای روی کار آمدنش پایه های آن بر نقض فاحش حقوق بشر بنا شده است و سران جنایتکار آن راهی جز اعدام، شکنجه، ترور، تجاوز و قتل عام مردم را برای بقای حکومت ننگین خود نمیشناسند باز هم در تدارک بکار گیری آشکار و سراسری چنین شیوه هایی هستند. اینروزها تمامی جنایتکاران حاکم بر ایران در تدارک بر پایی دادگاههای صحرایی و چوبه های دار در خیابانها و شهرهای ایران هستند. از نمایندگان مجلس اسلامی تا نمایندگان مجلس خبرگان و سران قوه قضائیه و دیگر ارگانهای رژیم در تمامی مصاحبه ها و نمایشهای مضحک نماز جمعه و ... خواستار اعدام مردم معترض تحت عناوین "محارب" و یا " توهین کنندگان به مقدسات اسلامی" میباشند. جمهوری اسلامی که بارها در مقاطع بحرانی عمر ننگینش با توسل به چنین شیوه های ضد بشری توانسته است برای مدتی مردم را به عقب نشینی وادارد و بدین ترتیب مرگ خود را به تعویق بیاندازد، این روزها نیز در پی توسل به همان شیوه های کثیف و دیرینه خود میباشد.

خبرگزاری فارس در خبری نوشته است: "در پی صدور حکمی از سوی دادستانی تهران بعد از حوادث روز عاشورا تاکنون چهل نفر از طراحان پشت پرده این اغتشاشات دستگیر شده اند

حکومت اسلامی تنها به خونریزی بیشتر میاندیشد و این امری است که به ماهیت این رژِیم بر میگردد. رژِیم اسلامی حاکم بر ایران از تود ه های به خشم آمده که در خیابانها ی تهران و شهرستانها، اساس این رژِیم را هدف قرار داده اند، عصبانی است و میرود که طبق معمول همیشه با واکنشی ضد انسانی و جنون آمیز از این مردم انتقام بگیرد. در این مسیر هیچگونه ابائی از آسمان و ریسمان بهم بافتن ندارد، تا آنجاییکه مردم و جوانان کوچه و خیابان و دانشجویان به جان آمده این آب و خاک را یک روز به انگلیس، روز دیگر به آمریکا و امروز نیز به رژیِم سعودی( وهابی) نسبت میدهد.

خبرگزاری فارس به نقل از مرتضی تمدن، استاندار تهران نوشته است که کسانی در ناآرامی های روز عاشورا حضور داشته اند که نه سازماندهی و نه فرمانده آنها در داخل ایران بوده است.

البته امروز دیگر بر کسی پوشیده نمانده است که این حربه های نخ نما شده تنها بازار مصرفشان مغز های علیل "بسیجیان " جانی و متجاوز ی استکه در ازای دریافت مبالغی ناچیز دست به ارتکاب هر گونه جنایتی در جهت حفظ منافع حاکمان اسلامی ایران میزنند.

آقای تمدن گفت: " در بین دستگیرشدگان آن روز افرادی از گروهک منافقان (مجاهدین خلق)، چپ مارکسیسم، از جریان های اپوزیسیون سلطنت طلب، وهابیت و ... حتی تیم ترور حضور داشته اند و این نشان می دهد که آنها آماده بودند تا یک کشتار جمعی در تهران به راه اندازند و کشته‌های زیادی روی دست مردم بگذارند."

و بدین ترتیب زمینه را آماده میسازند تا بار دیگر با براه انداختن حمام خون ، آنچنان که در سالهای دهه 60 انجام داده بودند، مردم را از عواقب شرکت در تظاهرات و اعتراضات گسترده خیابانی بر حذر دارند. چرا که براستی این را دریافته اند که ادامه این روند حرکتهای اعتراضی همگانی بزودی جام زهر را به حلقوم خامنه ای خواهد ریخت، همانگونه که خمینی را وادار به سر کشیدنش کرده بود.

روزنامه جوان که گفته می شود وابسته به سپاه پاسداران است در شماره روز سه شنبه، 15 دی خود نوشته است که در تصاویری که از تلویزیون ایران پخش شده، فردی که در خیابان ولیعصر تهران در حال کندن تابلویی بوده، شناسایی شده است.

در اینجا سوالی که در مقابل همه مبارزان دمکراسی طلب میهن در بندمان قرار میگیرد این است که آیا بار دیگر رژِیم اسلامی میتواند مرگ خود را با گسترش اعدامهای کور و دسته جمعی به تعویق بیاندازد؟ و سوال بعدی این است که چگونه نیرو های سرنگونی طلب و خواهان دمکراسی میتوانند با این اعمال وحشیانه حاکمان اسلامی به مقابله برخیزند؟

آیا باید به نامه ها و رهنمودهای امثال سحابی عمل نمائیم و خودمان را از عرصه خیابانها عقب بکشیم و به مردم و جوانان نیز توصیه نماییم که برای" حفظ خود و خانواده تان" دست از پایین کشیدن و آتش زدن تابلوهای خامنه ای بردارید تا دشمن را عصبانی نکنید؟ ویا اینکه با جنبش و حرکتهای مردمی همراه و همگام گردیم و شعارهایی را تکرار کنیم که مردم در کوچه و خیابان آنها را سر میدهند و با خون خود نیز اصالت آنرا امضا و تایید میکنند؟ مانند شعارهای مردم ساخته " مرگ بر خامنه ای" ، " این ماه، ماه خونه، یزید سرنگونه!" و ...

15 دی 88

منبع: سايت ديدگاه

بعد از حضور در عرصه سیاسی- اجرایی؛ نظامیان رسما وارد قوه قضائیه شدند


مژگان مدرس علوم


شبکه جنبش راه سبز(جرس): در حالی که طبق وصیت نامه امام خمینی نظامیان از ورود به مناقشات سیاسی "منع" شده اند، اما عملکرد کاملا سیاسی نهادهای نظامی در دوران روی کار آمدن دولت احمدی نژاد به شدت محسوس بوده است. به طوری که در سال های اخير حضور اعضای سپاه و بسیج به عنوان نهادی نظامی در بخش های اجرایی کشور نه تنها در ساختار قدرت سیاسی بلکه با انحصارقراردادهای بزرگ اقتصادی، قدرت را در حوزه های سیاسی و اقتصادی کشور نیز در دست گرفته اند.

بدین ترتیب ورود مستقیم سپاه به رقابت ‌های سیاسی و اقتصادی در دولت باعث شده تا احمدی نژاد، ازاین نهاد نظامی به عنوان اهرمی در جهت سرکوب مخالفان دولتش استفاده کند.

این در حالی است که نزدیک به هفت ماه از اعلام نتایج انتخابات و "تداوم" اعتراضات مردمی می گذرد اما التهاب فضای سیاسی کشورفروکش نکرده است. سرکوب مردم معترض با دهها کشته، بازداشت‌های گسترده مخالفان، برگزاری دادگاههای نمایشی و صدور احکام غیر قانونی نه تنها هیچ نتیجه ای در توقف این جنبش مردمی نداشته بلکه مسئولین حکومتی را با بحران مشروعیت سیاسی و دینی مواجه کرده است که روزبروز بر ابعاد آن افزوده می شود. ترس از این جنبش مسالمت آمیز غیرقابل توقف، باعث شده تا صاحبان قدرت با نظامی کردن عرصه های اجرایی و قضایی کشور که امام هشدار آنرا داده بود در سرکوب مخالفان و معترضان سرعت بیشتری به اقدامات غیرقانونی خود بدهند.

نظامی کردن "قوه قضاییه" کشور

صادق لاريجاني، رئيس قوه قضائيه طی حكمي محمدباقر ذوالقدر یکی از سرداران ارشد سپاه که سابقه ای طولانی در سرکوب مخالفان احمدی نژاد دارد را به سمت مشاور خود انتخاب کرد. در این حکم به پایان ماموریت یا انتقال محمدباقر ذوالقدر از سپاه و ستاد کل نیروهای مسلح به قوه قضائیه اشاره‌ای نشده وبه نظر می‌رسد که وی با حفظ سمت نظامی خود به عنوان مشاور اجتماعی رئیس قوه قضائیه منصوب شده باشد.

از زمان روی کار آمدن دولت نهم، بسیاری از فرماندهان سپاه به شکل مستقیم وارد پست های اجرایی کشور شدند اما این برای اولین بار است که یکی از فرماندهان ارشد سپاه به چنین سمتی در قوه قضائیه منصوب می‌شود. این انتساب با بی توجهی به وصیت نامه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دلیل دیگری برعدم استقلال قوه قضاییه است وامنیتی- نظامی شدن این قوه را نمایان می سازد.

پیشتردرهمین زمینه ذوالقدر در دولت نهم گفته بود: "خوشبختانه فضای سياسی کشور به جايی رسيده است که نظاميان آشکارا و علنی مواضع خود را اعلام می کنند."

همچنین وی با بيان اينكه رهبرای از عملكرد پاسداران و بسيجيان رضايت دارند گفته است: " بنا بر فرمايشات ايشان بسياري از نخبگان مردود شدند، پاسداران اين سعادت را داشتند تا از آزمون بزرگ سربلند بيرون بيايند."

گفتنی است با انتصاب محمدرضا نقدی از سوی رهبری، حضور نیرو های بسیجی و لباس شخصی ها در سرکوب معترضین شدت گرفته و بردامنه حملات خود به دانشگاه‌ها، دفاتر برخی مراجع تقلید از جمله دفاتر و بیت آیت‌الله صانعی و آیت‌الله دستغیب افزوده‌اند. ذوالقدر نیز در حوادث پس از انتخابات بارها در سخنانش معترضان را مورد حمله قرار داده بود.

کارنامه سیاسی ونظامی ذوالقدر

بنا به گزارش وزارت کشور، محمدباقرذوالقدر فعالیت های سیاسی خود را از کمیته‌های انقلاب اسلامی شروع کرد و در دوران جنگ ایران و عراق مسول آموزش سپاه بود و سپس فرمانده قرارگاه جنگ‌های نامنظم سپاه شد. وی پس از جنگ ۸ سال رئیس ستاد مشترک سپاه و ۸ سال نیز جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران بود.

به گزارش سایت های دولتی، ذوالقدر قبل از انقلاب لیسانس اقتصاد را دردانشگاه اقتصاد دانشگاه تهران گرفت و پس از آن کارشناسی ارشد مدیریت دولتی را در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به پایان رساند و آخرین مقطع تحصیلی وی دکترای مدیریت راهبردی بوده‌است.

ذوالقدر از اعضای اولیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. وی عضو گروه منصورون یکی از هفت گروه تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آغاز تاسیس این سازمان بود. ذوالقدربعد از اختلافات نظری بین اعضای راست گرا و اعضای جناح چپ در سازمان، در انحلال آن در دهه ۶۰ نقش داشت.

محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، علت این اختلافات را همراهی عده‌ای از اعضای سازمان از جمله افراد گروه منصورون با سیاست‌های جناح بازار و مخالفت آن‌ها با بسیاری از مصوبات مجلس و دولت هم‌چون قانون کار می‌داند. او مهم‌ترین اعضای راست‌گرای آن زمان سازمان را حسین فدایی، محمدباقر ذوالقدر، محسن رضایی و احمد توکلی معرفی کرده‌است.

همچنین راستی کاشانی به عنوان نماینده ولی‌فقیه و با پیشنهاد گروه منصورون و دخالت‌های او در امور سازمان یکی ازعواملی بود که در نهایت موجب خروج جناح چپ‌گرای سازمان از جمله بهزاد نبوی و محمد سلامتی در سال ۱۳۶۱ شد.

تاکید امام بر"عدم" حضور نظامیان درعرصه سیاسی کشور

گفتنی است با "تاکید" امام خمینی مبنی بر"عدم" حضور نظامیان در گروه‌های سیاسی برخی از اعضای اصلی سازمان همچون محمدباقر ذوالقدر و محسن رضایی که فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده گرفته بود از سازمان خارج شدند و عده‌ای دیگر همچون محسن آرمین از فعالیت در سپاه انصراف دادند. این در حالی است که حضور این چهره نظامی بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد با اشغال پست های حساس در عرصه های سیاسی کشور کاملا نمایان است.

تعلقات فکری ذوالقدر به تشكيلات افراطی مصباح يزدي وارتباطات ويژه و تنگاتنگش با احمدي نژاد، باعث شده تا وی در به حاشیه کشاندن اصلاح طلبان و يکدست شدن قدرت در انحصار جناح راست افراطی در جريان سه انتخابات شوراي دوم، مجلس هفتم و ‏رياست جمهوري نهم نقش مهمي در سازماندهي ‏فعاليت هاي انتخاباتي سپاه و بسيج داشته باشد. به طوریکه بعد از انتخابات نهم ریاست جمهوری اعتراف نمود: " انتخاب آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور نتیجه یک برنامه چند لایه و پیچیده از سوی حامیان وی بوده است."‏

حضور پررنگ ذوالقدر در سرکوب اصلاح طلبان

محمدباقر ذوالقدر در سال ۱۳۷۶ و با کناره‌گیری محسن رضایی از فرماندهی سپاه و انتصاب یحیی رحیم صفوی به این سمت به عنوان جانشین فرمانده کل سپاه منصوب شد. ذوالقدر یکی از ‏مخالفان سرسخت اصلاح‌طلبان است که نقش ویژه وی در سرکوب دانشجویان بخصوص در حمله به کوی دانشگاه غیرقابل انکار است تا جاییکه که ازاو بعنوان یکی از هدایت کنندگان تحرکات گروه‌های فشار علیه دانشجویان و ‏اصلاح طلبان نام برده می‌شد.

وی از جمله فرماندهان سپاه است که در سال هفتاد و هشت امضایش در پای نامه ای تهدید آمیز به سیدمحمدخاتمی رییس جمهور دولت اصلاحات بود.

ذوالقدر در بهمن‌ماه ۱۳۸۷ در سخنانی با تاکید بر این که دوره هشت ساله ریاست جمهوری سید محمد خاتمی دوره ساختارشکنی و تلاش برای تغییرات ساختاری بود گفت: "نامگذاری دهه سوم به نام اصلاحات، معنایش این است که دهه سوم انقلاب، دهه اصلاحات بوده. که کدام اصلاحات؟ آیا آن چیزی که توسط همین گروهی که بودند بیان شد یا نه اصلاحات واقعی. تصور ما این است که اگرچه دورانی به دوران اصلاحات معروف شده است اما اصلاحات نبود. شاید دوران تلاش برای یکسری تغییرات سیاسی بود."

وی با ادعای اینکه بهتر است دوران اصلاحات را برای دوران احمدی نژاد بگذاریم، گفت: "نمی‌توانیم بگوییم که دوران خاتمی، دوران توسعه سیاسی بود. آن دوران هیچ نامی ندارد جز اینکه ما گرفتار مقطعی شدیم که تلاش‌هایی برای تغییرات ساختاری صورت می‌گرفت. باید نشست برای آن دوران یک واژه‌ای خلق کرد."

"تجربیات ارزنده" در برخورد با احزاب واصلاح طلبان

در حالی رئیس قوه قضاییه از "تجربیات ارزنده" ذوالقدر یاد می کند که وی یکی از مخالفان سرسخت دوران اصلاحات محسوب می شود و در همین زمینه کارنامه قطوری دارد.

ذوالقدردر سخنانی مبنی بر اينکه حزب مشارکت بايد حذف شود تا مسائل داخلی سامان بگيرد گفته بود: " مشکل امروز همين احزاب در داخل کشور می باشند که بايد با حذف اين عناصر، مسائل داخلی کشور را سامان دهيم ."

پیشترمحسن ميردامادی، دبیر کل دربند بزرگترین حزب اصلاح طلب ایران درششمین دوره مجلس شورای اسلامی زمانی که رياست کميسيون امنيت ملی مجلس را به عهده داشت، طی نطقی در مجلس با استناد به سخنرانی سرتيپ ذوالقدر نسبت به "دخالت نظاميان در سياست کشور" هشدار داده بود و همين سخنان باعث شد که ذوالقدر وی را به دادگاه بکشاند.

همچنین علی مزروعی یکی دیگر از چهره های برجسته اصلاحات است که با شکایت ذوالقدر به یک میلیون ریال جزای نقدی یکسال حبس تعزیری محکوم شده است.

علی مزروعی در این رابطه می گوید: "محتوای این شکایت مربوط است به مصاحبه این جانب در دوران نمایندگی مجلس ششم با رسانه ها در واکنش به سخنرانی آقای ذوالقدر در قم که بطور مشخص علیه نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم وجبهه مشارکت موضع گرفته بود ومن با استناد به گفته های اوگفتم که نظامیان حق ورود به مسائل ومناقشات سیاسی را ندارند وبا توجه به عملکرد ایشان می توان گفت که ایشان صلاحیت نظامی بودن را ندارد.آقای ذوالقدر این اعلام نظر را اهانت به خود دانسته واز اینجانب شکایت کردند."

برکناری ابهام برانگیز ذوالقدر از معاونت امنیتی دولت نهم

محمدباقر ذوالقدر در سال ۱۳۸۴ در دولت نهم به سمت معاونت وزارت کشور و معاون امنیتی انتظامی این وزراتخانه منصوب شد. اما در آذر ۱۳۸۶ اعلام شد او از معاونت امنیت وزارت کشور برکنار شده‌است.

در حالیکه بر کناری وی تبدیل به یکی از بحث برانگیزترین مسائل سیاسی شده بود مصطفی پورمحمدی وزیر کشور درباره علل برکناری وی توضیحی نداد و اعلام کرد: "بحث آقای ذوالقدر باید به وقت مناسبی سپرده شود. خود آقای ذوالقدر باید در این رابطه توضیح دهد." پورمحمدي در عين حال گفت: " ‏ذوالقدر از چند وقت پيش گفته‎ ‎بودند كه به كارهاي مطالعاتي علاقه‌مند هستند و مي‌خواهند از حجم كارهاي ‏اجرايي‌شان‎ ‎كاسته شود كه من با آن موافق نبودم".

اما محمدباقر ذوالقدر با امتناع از حضور در مراسم تودیع خود به طورغیر مستقیم نشان داد که برخلاف میل باطنی‌اش از مقام خود کنار گذاشته شده‌است.

در همین ارتباط روزنامه همشهري برکناري ذوالقدر را رفتاري پرهزينه ناميد و نوشت: "اگرچه در ‏خبرهاي رسمي سخن از استعفاست ولي واقعيت‎ ‎حكايت ديگري دارد. ذوالقدر به‌دلیل ارائه تحلیلی که با نگاه و تبلیغات رایج مسئولان‎ ‎عالی دولت انطباق کامل نداشت برکنار شد."

گفتنی است ذوالقدر پس از کناره گیری از وزارت کشور با حکم رهبر جمهوری اسلامی به سمت معاونت ستاد کل نیروهای مسلح در امور بسیج منصوب شد. علاوه بر این او قائم مقامی علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی را هم در کارنامه فعالیتهای خود دارد.

حضور"تفکر" بسیجی در بخش اجرایی دولت احمدی نژاد

ذوالقدر زمانی که سمت معاونت امنیتی و قائم مقام وزیر کشور را بر عهده گرفته بود تاکید داشت: "تفکر بسیجی یک تفکر دینی است و توسعه رفتار دینی در نظام اداری کشور می تواند نظام اداری را متحول کند. به علت غفلت برخی مدیران، بعضی عناصر ناصالح در سیستم اداری کشور حضور دارند و می خواهند چوب لای چرخ سیستم بگذارند و بسیج باید آنها را شناسایی کند. بنابراین از بالاترین تا پائین ترین سطوح اداری در وزارت کشور و استانداری ها، باید از بسیج استفاده و حتما باید در فرمانداری ها و بخشداری ها بسیج تشکیل شود."

ذوالقدربا تاکید بر ایجاد فرصت برای بسیج در دولت نهم ابراز داشت: " با تشکیل دولت محمود احمدی نژاد این فرصت فراهم شده که بسیج بتواند ایده ها و آرمانهای خود را در بخش اجرایی تثبیت کند."

همچنین ذوالقدر در نیمه شهریور ۱۳۸۸ با اشاره به اینکه امروز در دوره جنگ نرم هستیم گفته بود: "در جنگ سخت مرز بین خودی و دشمن مشخص است اما در جنگ نرم هیچ مرز و هیچ استحکامات مادی و عینی وجود ندارد و همه جا محل حضور دشمن است. در جنگ سخت ابزار ادوات جنگی است اما در جنگ نرم رسانه و امواج منتشر در هوا و قلم است که باید اعتراف کنیم دشمن در تجهیز این سلاح ها از ما مجهز تر است."

مردم شناسايي كنند؛ تصاوير جديد از 120 حرمت‌شكن روز عاشورا


















هموطن!

رژيم رو به سرنگوني به هر حربه فرسوده ای متوسل ميشود

تا مردم غيور ميهنمان واداربه عقب

نشينئ از حقوق انساني خود نمايد! هيهات ، اگر ملت،

در مقابل مشتي جنايتکار و دزد کوتاه بيايد .

تصاوير ذيل را دستگاه سازمان امينت منتشر کرده است

با در خواستي ذليلا نه برای شاسائي زنان و

مردان دلاور سر زمينمان!


************************************************************************

با انتشار تصاویر جدیدی از حرمت شکنان روز عاشورا که توسط مردم در اختیار يك نهادامنیتی قرارگرفته است از عموم ملت شریف خواسته شد تا در صورت اطلاع از این افراد و یا داشتن هرگونه مستنداتی درباره آسیب زنندگان به اموال عمومی و آشوبگران، با شماره تلفن 113 و یا 110 تماس بگیرند.

حجت الاسلام قرائتی، استاد مشهور قرآن نیز در يك برنامه تلويزيوني كه از شبكه تهران سيما پخش شد، بر ضرورت شناسايي حرمت‌شكنان از سوي مردم تأكيد كرد و اظهار داشت هركس از اين افراد اطلاعي دارد و يك جو دين دارد، بايد آن‌ها را معرفي كند.