۱۳۹۸ مرداد ۳۰, چهارشنبه

لئوناردو پادورا نویسنده کوبائی، سر خورده از کاستریسم، ماشا سِری (روزنامه لوموند)
ترجمه از علی شبان
 
Leonardo_padur_-fuentes.jpgیادداشت مترجم:
" کوبا کشوری بود که همه چیز در آن شکلِ سیاسی پیدا میکرد، از نانی که میخوردی تا آنچه را که میگفتی و با این روشِ حاکم در جامعه، به ما میگفتند که بدین گونه در تاریخ ماندنی خواهیم بود . حالا پس از پنجاه شصت سال زیستن در تاریخ، مردم خسته شده اند . و دیگر نمیخواهند اینگونه گفتمان ها را بشنوند . آنها میخواهند در اکنون زندگی کنند بدونِ داشتن نگاهی به گذشته و مهم تر از آن، نمیخواهند به آنچه را که آینده برایشان رقم خواهد زد، باندیشند." لئو ناردو پادورا
 
لئوناردو پادورا " ۱" نویسنده ی سرشناسِ کوبائی، چهره ای آشنا در میان کتاب خوان های جهان ست . این نویسنده با رُمان های پلیسی-سیاسی خود وبا پرسوناژ شناخته شده ی همیشه و همه جا حاضر در رُمان هایش، کار آگاه ماریو کونده " ۲"، شهرتی جهانی پیدا کرد . ماریو کونده، آدمی ست در بدر، الکلی و به هیچ چیز و هیچکس اعتقاد ندارد . پادورا در گفتگوئی با روزنامه آرژانتینی ناسیون ، میگوید " ماریو کونده یک پرسوناژِ نمونه ی نسلِ من است که همزمان؛ نوستالژی، نا امیدی، سرخوردگی و آرزوهای بر باد رفته و توهم های بر جای مانده را در خود دارد " . پادورا این پرسوناژ را در سالِ ۱۹۹۱آفرید، درست در آغازِ سقوطِ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که پس از آن، کوبا نتوانست از بحران های به یکباره رسیده ی اقتصادی، سیاسی و اگزیستانسیالیستی، رهائی یابد . لئوناردو پادورا که همواره کارِ روزنامه نگاری را پیشه خود کرده بود، با نا باوری از" ژورنالیسم ِ مبارز" حرف میزند : " یک مبارز از حزب خود حرف شنوی دارد. حزب تصمیم میگیرد و فرمان میدهد و در این حالت، روز نامه نگار محو و نابود میشود ." نخست در روزنامه ی کوبائی جووانتو دروبلد ( جوانان ِ سرکش ) به روزنامه نگاری رو آورد و سپس با تهیه ی رُپرتاژ های داستان گونه، توانست رمان های پلیسی - سیاسی بیافریند که از نگاه پاره ای از منتقدان، کتاب های او را میتوان آمیزه ای از همه اینها و حتی تاریخی- اجتماعی دانست . ماریو کونده، چون سایه ای به آفریننده خود شباهت دارد؛ طرفدار ِ فریب خورده ی استالین که ناظرِ حضور و تاثیر او در انقلاب ِ کوبا ست. پادورا معتقد ست که ماریو کونده یک کار آگاه ِ ضدِ پلیس است، یک مردِ احساساتی و فرهیخته، که به همین دلیل ، نمیتواند یک پلیس باشد بلکه قهرمانِ رُمان اوست . بیست و هشت سال ست که در کنارش زندگی میکند و در عین حال، با روشن بینی و هوشیاری قادر ست واقعیت ها را جست و جو کند .
 
کتاب پُر سر و صدای پادورا، مردی که سگها را دوست میداشت، نام دارد که در سالِ ۲۰۱۱ منتشر و به چندین زبان در سراسر جهان، ترجمه شد و سریعا شهرت جهانی یافت . در این رُمان، پادورا با پرداختن به ماجرای کشته شدن تروتسکی در ۲۱اوت ۱۹۴۰ بدست رامون مِرکادر " ۳"، سیستم سرویس های مخفی شوروی به رهبری استالین را با پرداختی ژرف و با تمامِ زوایای سیاسی و اجتماعی آن دوران، به خواننده نشان میدهد . در گفتگوی۱۴ژانویه۲۰۱۹ با رادیوی فرانسه ( فرانس کُلتور) " ۴"، پادورا فرو ریختن ِ دیوار برلین را سر آغازِ فرو پاشی ی بسیاری از خیال پردازی های عصرِ رمانتیکِ نسل خود که دچارِ توهمات ِ انقلاب بود، میداند . و اضافه میکند که تروتسکی یک مردِ ناشناس برای نسل او بود و خیانت کار به انقلاب معرفی شده بود. در حالیکه، استالین شخصیت سیاسی و انقلابی ی بود که او را نجات دهنده ی انقلاب میدانستیم و این فریب و گمراهی ذهنی ما، حاصلِ تلاشِ سیستم خبر رسانی در کوبا بود که این نوع پروپاگاند ها ی شوروی را، به ما می باوراند. . فزون بر این، تنها منبعِ خبری ما در آن زمان، سرویس های خبری شوروی بودند و واقعیت ها از ما پنهان میشد . برای نمونه درمورد جنگ های داخلی اسپانیا، خبرها بر اساس ِ آرشیو های مسکو به ما میرسید . پس از انتشار کتابم، مردی که سگ ها را دوست میداشت، بسیاری از کمونیست های فرانسوی متوجه شدند که در طی آن سال ها، به بازی گرفته شده بودند. پرسوناژِ پنهان ولی اصلی در این کتاب، استالین ست که در واقع نماینده ی سوسیالیسمِ مدرن ِ قرن بیستم قلمداد میشد و توانست از تروتسکی برای توجیه خود به خوبی بهره برداری کند .استالین توانست به گونه ای که میخواست فردی هوشیار را به بازی بگیرد و سرانجام قتل او را با کمکِ سرویس مخفی شوروی، با زیرکی ماهرانه ای بر نامه ریزی کند . در گفتگوی دیگری با همین رادیو در سالِ ۱۹۱۴، پادورا میگوید که این کتاب حاصلِ دو سال پژوهش و سه سال نوشتن است. او در این کتاب به تابو شکنی از انقلاب روسیه می پردازد، با استالین رویا رو میشود و همان طور که خود او میگوید، با تاریخِ کشورش در این دوره و نسل خودش تسویه حساب میکند . او چنین ادامه میدهد : آن استالینی را که به خورد ما داده بودند، با شخصیتی که بعدا شناختیم، اصلا شبیه نبود . تسویه حسابِ من با جهالتی ست که در آن زمان ما را احاطه کرده بود. ما از تروتسکی چیزی نمیدانستیم و در کوبا، آنهائیکه کتابم را نخوانده اند، هنوز هم چیزی در این باره نمیدانند.
 
با وجود اینکه از زبانِ اِیوان راوی این رُمان، تابلوئی تاثر آور و غم انگیز از کوبا به نمایش گذاشته میشود، استقبال آن حتی در درونِ این کشور، باور نکردنی بوده است . در سالِ ۲۰۰۹، این رُمان نخست در اسپانیا منتشر شد و در سال ۲۰۱۱بنا به گفته ناشر آن، با تیراژِ چها هزار نسخه به بازارِ فروش عرضه شد که با توجه به قدرتِ خرید کتاب در کوبا، رقم ِ چشم گیری ست . روزنامه ها و رسانه های کوبائی با سکوتِ مطلقِ خود، نه از نشر آن کلمه ای نوشتند و نه از جایزه هائی را که در کشورهای گوناگون از آن خود کرد . ولی کتاب با استقبالِ بسیاری در اسپانیا و کوبا روبرو شد و در این باره پادورا میگوید " این برایم اهمیت بیشتری داشت که خوانندگانِ کتابم این رُمانِ مرا در کوبا و سایر کشورها با شوق فراوان استقبال کنند. و روی داشت به این کتاب ، از سپاسگزاری رسمی برایم بزرگتر جلوه میکند . من این کتاب را نخست برای کوبائی ها نوشته بودم . "
 
گفت و گوی پادورا با روزنامه ی آرژانتینی ی ناسیون در سالِ ۲۰۱۳ و به هنگام انتشار رُمانِ "مردی که سگ ها را دوست میداشت"، سرو صدای بسیاری از خوانندگانِ رُمانتیک و سانتی مانتال ِ طرفدارِ انقلاب کوبا و کاستریسم را در آورد و آشوبی در آن کشور بر انگیخت . روزنامه نگار ِ لوموند، پولو.آ.پاراناگا " ۵"، در مقاله ی ۳۰ مه ۲۰۱۴ زیرِ عنوانِ " حمله ی طرفداران کاسترو به پادورا" ، مینویسد : گی لرمورو رودریگیز ریورا " ۶"، از چهره های با نفوذِ محافلِ روشنفکری کوبا ست . وی معتقد ست که اِیوان، قهرمانِ این رُمانِ که نویسنده ای له و لو رده شده و محروم از حقوقِ مدنی خود در آن کشورست، نمیتواند قشر روشنفکرِ کوبائی را نمایندگی کند . زیرا وی سعی میکند که پیوندِ بینِ استالینیسم و کوبای زیرِ نفوذِ سویتیک را به خوانندگان این رُمان نشان دهد . این روشنفکر کوبائی در حمله به پادورا چنین ادامه میدهد: اراده ی عدم وابستگی انسان ها، یک اشتیاق است نه یک واقعیت و اکثرا از آن بهره برداری سیاسی میشود . روزنامه نگارانِ مخالفِ انقلاب، به انقلابی ها عنوانِ " سر سپرده" میدهند و خود را " نا وابسته " به حکومت معرفی میکنند . ولی همان ها ئیکه این حرف را میزنند، از نظرِ اقتصادی و سیاسی، وابسته به قدرت ها و دولت های دیگرند.
 
Leonardo_padur_-fuentes_2.jpg
لئوناردو پادورا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همزمان با این موضع گیری ها، سینما گرِ کوبائی، جووان کارلوس تابیو " ۷" که نامش ما را بیادِ فیلم مشهورِ" توت فرنگی و شکلات" میاندازد، در جانب داری از پادورا میگوید : چرا هر بار که مقاله، کتاب و یا فیلمی به واقعیت های جامعه ی کوبا میپردازد، با علم کردنِ امپریالیسم و محاصره، همه چیز لوث میشود ؟ روزنامه نگار لوموند در پایان این مقاله چنین نتیجه گیری میکند : "آزادی یک کشور نمیتواند در تضاد ِ با آزادی فردی باشد . آزادی کوبا نمیتواند به بهای قربانی شدنِ آزادی کوبائی ها تمام شود . حتی اگر این آزادی چیزی جز آزادی اندیشیدن و بیانِ عقاید نباشد ."
آخرین رُمانِ پادورا، " آئینه ی زمان " نام دارد که در ژانویه ۲۰۱۹ در فرانسه منتشر شد و حضور کارآگاهِ ماریو کونده در آن، بطور چشم گیری جلب توجه میکند .
پادورا در گفت و گوی ۱۸ژانویه ۲۰۱۹ با برنامه ی "ادبیاتِ بدون مرز" که از رادیوی بین المللی فرانسه ( اِر اف ای ) پخش شد، به طور ویژه از این رُمان سخن گفت . خالی از لطف نیست که این یادداشت را با ذکر پاره ای از آنها به پایان رسانم . در پاسخ به این پرسش که شما در رُمان هایتان همیشه به یک نقشه برداری از جامعه میپردازید، گفت: آنگاه که من در کوبا به دانشگاه میرفتم، جامعه ای همگن و یکدست داشتیم و یک فقرِ عمومی ولی با منزلت در کوبا حاکم بود. همه در فقر زندگی میکردیم . با پولی که داشتیم میتوانستیم چند کتابی از همینگوی، سالنجر و داستایوسکی بخریم و به سینما ی ویسکونتی برویم . ولی در این بیست سی سالِ اخیر، آنها که سر و وضع خوبی پیدا کرده اند ، بیشتر به حکومت نزدیک تر شده اند و ندارها را به چشم یک محکوم نگاه میکنند . این بدون تردید همین طور ادامه خواهد یافت و پیشرفت اجتماعی برای ندار ها نخواهد بود . و در پاسخ به این سئوال که چه رابطه ای بینِ زمان و روشنائی و شفافیت در رُمانِ " آئینه زمان " می بینید، پادورا میگوید : من در این رُمان میخواهم نشان دهم که انسان ها چگونه طی دو سه سده ی اخیر تغییر کرده اند و چه تحولاتی در این چند دهه با اینترنت و فیس بوک رخ داده است . اگر بتوانیم خود را در آیینه ی زمان نگاه کنیم، کار بزرگی آنجام داده ایم . ادبیات، آنچه را که ما میدانیم ولی نمیتوانیم به بینیم به ما نشان میدهد، کار من در این کتاب، همین است . ع .ش
 
***
اکنون مقاله ی ماشا سری" ۸ " را زیر عنوانِ " من میخواهم یک نویسنده ی کوبائی باشم که در کوبا زندگی میکند و درباره کوبا مینویسد "، میخوانید. این مقاله در ۱۶مارس ۲۰۱۹در ضمیمه ی کتابِ روزنامه لوموند منتشر شده است :
در نقطه ای ثابت، جائی که بناگاه چشم اندازی گسترده خواهد شد، دیده بانی به کمین ایستاده، ظاهر میشود: اینچنین است تصاویری که لئوناردو پادورا از خود به جا میگذارد . دیالکتیک جنبش و عدم تحرک، هم در زندگی هنری وهم خصوصی ی او دیده میشود . قهرمانِ شگفت انگیز و افسانه ای، کا رآگاه ماریو کونده، را در نظر بگیرید : " او در چهار دیواری بلندی پناه گرفته که تنها، دوستان، کتاب ها، عشق ها، سگ ها و نوستالژی و خاطراتش را با خود دارد، در حالیکه دنیای بیرون از این دیوارهای بلند، رو به بهتری و یا بدتری ست ." این تصویری ست که آفریننده او، لئوناردو پادورا در گذری به پاریس، از قهرمانِ کتاب هایش به دست میدهد . آیا نمونه ای از بهتری اوضاع دیده میشود ؟ در گذشته، هنگامی که کوبائی ها به تبعید تن میدادند، از آب و برق محروم میشدند در حالیکه امروزه میتوانند وداع با وطن را با دوستان شان جشن بگیرند . در " آئینه زمان " یکی از دوستانِ نزدیکِ ماریو کونده، آماده میشود تا به دخترش که در آمریکا ست، بپیوندد : " نه اینکه تمایلی به ماندن در آنجا داشته باشم، مشکل این ست که در کوبا تقریبا هرگز، حتی به ما اجازه ندادند که اشتباه کنیم . "
 
احساسِ وابستگی با تمامِ وجود به کوبا
پادورا انتخابش ماندن در کوبا بود . از ۱۹۹۰، کوبا تمامِ کمک های بلوک شرق را از دست داد و کشورهای برادر از ارسالِ موادِ خوراکی خودداری کردند و شیرهای نفت بسته و قحطی گریبان گیرِ کوبا شد؛ ده سال شکم های خالی و دفترچه های سهمیه بندی و قطع برقِ همه روزه . در این هنگام، پادورا اولین رُمانِ خود بنامِ "گذشته ی بی عیب و نقص" را منتشر کرد و به کنگره ی ادبیاتِ پلیسی فلوریدا دعوت شد . برادرش در میامی زندگی میکرد . همه ی حدس و گمان ها بر این بود که او به کوبا بر نمیگردد . ولی او تصمیم به بازگشت گرفت : " من میخواستم یک نویسنده ی کوبائی باشم که در کوبا رندگی میکند و درباره ی کوبا مینویسد . " پادورا فقط میتوانست از حقِ تالیف نشر کتاب هایش در خارج از کوبا ، زندگی کند . او در خانه ای که مادر بزرگش شصت و سه سالِ پیش بنا نهاده بود ، و او در آنجا به دنیا آمده بود، زندگی میکند . از ازدواجش با لوسیا چهل سال میگذرد و کار نویسندگی را روی ماشین تحریرِ پدرش آغا ز کرد . اینها نقطه های ثابتِ زندگی پادوراست . او میگوید که آگاهانه تبعید را رد کرد، همان چیزی که بعنوانِ درام ِ دلخراش ِ هزاران کوبائی ست، که انگیزه ی نوشتنِ چندین اثر او گردید که از جمله ی آنها میتوان کتابِ " نخل و ستاره " ( ۲۰۰۳ ) را نام برد . . پادورا در این رُمان از پراکنده شدن نسل خود و انگیزه های مهاجرت حرف میزند و این سئوال را پیش میکشد که آیا آنها توانسته اند پیوند شان را با کشورشان همواره نگهدارند ؟ " آسان میتوان از مهاجرت های سیاسی و یا اقتصادی حرف به میان آورد، ولی بسیاری از انگیزه های دیگر را میتوان برشمرد که در زمره آنها، زندگی در دیاری دیگر و بدست آوردن فرصتی دیگر ست . من مطمئنا مورد حمله ی راست و چپ قرار میگیرم . منتقدان و مخالفانم خواهند گفت که مردم، کوبا را به خاطرِ یک حکومت خود کامه ترک میکنند . این ا مری ست مسلم و از پیش پذیرفته شده ، ولی دلایل دیگری که گاهی شخصی و یا انتخاب برتر ست هم میتواند در این تصمیم ها نقش بازی کند . " گره ی کورِ رُمان در این حرف خلاصه میشود که هر کسی حق دارد هر جا که خواست اوست، زندگی کند.
در این راستا، پادورا میگوید که کوچ ِ خیل عظیمی از کوبائی ها به امید بهره مند شدن و رسیدن به ارتقاء اجتماعی ست که شانس رسیدن به آن بیش از پیش در میهن شان ، کمتر شده است. نا برابری های اجتماعی به طورِ اجتناب نا پذیری در دلِ یک جامعه ی " مرد سالار- سوسیالیست " رو به فزونی گذاشته است . ماریو کونده در " آئینه زمان" در حالی که روی دزدیده شدنِ یک مجسمه ی کوچک قرون وسطائی بررسی میکند، به این امر پی میبرد . ماه ها کار کردن در محله های فروشندگان آثارِ هنری که اکثرا مرفه هستند و همزمان در حومه های حلبی آبادی که توسط " فلسطینی" ها - نامی که اصطلاحا آهالی هاوانا، به مهاجرانی که از آنسوی جزیره کوچ میکنند، میدهند - وی را به این نتیجه میرساند که " دو دنیای تهیدستی و ثروت بیش از پیش از هم دور میشوند و حتی نا مرئی میگردند و هیچگونه تماس و ارتباطی بین شان به چشم نمی خورد . تنگ دستان توان رفتن به رستورانی را که باید یک ماه و نیم از در آمد شان را صرف آن کنند، ندارند، وداراها، هیچگونه تصوری از شکلِ زندگی آنها، نمیتوانند داشته باشند." سرنوشت چنین رقم زده شد که ماریو کونده، شاهدِ دگرگونی های اجتماعی-سیاسی ی کشورش باشد .
برای هر کتابش، پادورای سازش نا پذیر و سرسخت، با مِتُد و روشی که خاص ِ اوست، جستجو های مستند و پژوهش های میدانی را بهم می آمیزد. این روش ، حاصل ِ کار ژورنالیستی وی در روزنامه ژووانتود روبلد ( جوانان سرکش) است .او پس از اخراجش از روزنامه اِل کایمون باربودو، به جهتِ سرپیچی از جزمیت ایدئولوژی کاستریست، کار خود را در این روزنامه آغاز نمود. کتاب های پادورا به پانزده زبان در کشورهای گوناگون به چاپ رسید و در همه ی آنها، ترسیمِ زندگی روزانه و روزمرگی های مردم کوبا خواستِ نخست او بود . سر انجام او توانست جایزه پر ارزشِ پرنسس دِ آستوری را در سالِ ۲۰۱۵ ار آن خود کند . در سخنرانی خود به همین مناسبت، پادورا، خود را فردی یکدنده و سمج میداند که تمامِ وجود ش را به عنوانِ یک نویسنده به " مبارزه برای چیره شدن به ترس و دو دلی هایش در بهتر عرضه کردنِ نوشتار هایش میداند " . سپس چنین ادامه میدهد : " نویسندگی موهبتی ست که من مسئولیتِ هنری و مدنی آن را با همه ی سختی و دشواری، همواره و همیشه به دوشم خواهم کشید . "
طی سه دهه ی گذشته، لئوناردو پادورا، با کتاب های پلیسی که ابعادی تاریخی دارند چون" آئینه زمان"، و یا با نوشتنِ رُمان های تاریخی که در آنها توانسته گمانه زنی ها و سوء ظنِ پلیسی بیافریند چون" مردی که سگ ها را دوست میداشت" ( ۲۰۱۱ )، که بزودی بروی پرده ی سینما میاید و داستان مرگ تروتسکی ست، این پرسش را پیش روی خواننده ی رمان هایش میگذارد که قلبِ مشترک آثار او در کجاست ؟ نویسنده در پاسخ به این سئوال میگوید : " ما همیشه در تاریخ زندگی میکنیم و تاریخ ست که راه ِ فرا روی ما را نشان میدهد. "
 
در دورانِ رژیم ِ کاستریست، ادبیات خشکیده شد
جزیره نشینی چون پادورا، خود را در مصبِ رودی میدید که آب های بسیاری چون رُمان های سیاه آمریکائی و هجوم پارتیزان های سال های ۱۹۶۰ در آن روان بودند . او میگوید " دو استادِ بزرگ، راه را به من نشان دادند: لئوناردو سیاسیا " ۹" ( ۱۹۲۱-۱۹۸۹) در ایتالیا و روبم فونسکا " ۱۰ " در برزیل " . قبل از پادورا، در رُمان های پلیسی ی کوبا، نا همخوانی سوژه ها و بهم آمیختگی تضادها دیده نمیشد و همواره امپریالیست های پلید و زشت، باعث و بانی همه ی گرفتاری ها بود ند و در دورانِ رژیم کاستریست، ادبیات خشکیده شد . " نویسندگانِ نسل من، یا از نوشتن دست کشیدند و یا سیاسی نویس شدند . و پادورا چنین ادامه میدهد : " نسلِ بعدی در گنگی و پیچیدگی پُست مدرنیسم، سر گردان ماند . امروزه کمتر نویسنده ای داریم که بخوبی قادر به بیان یک واقعه و یا حادثه باشد . "
خانم مِتِلیه، ناشرِ کتاب های پادورا در پاریس، میگوید : در نمایشگاه ها و غرفه های بین المللی کتاب در کوبا ، اکثرا کتاب ها به گفتمان های فیدل کاسترو یا نوشته های چه گوارا و بیوگرافی هوگو شاوز خلاصه میشود و کتاب های نویسندگان ِ خارجی بسیار گران ست و کمتر کسی میتواند به آنها دست یابد . در کتابِ آئینه زمان، پادورا اصطلاح "خستگی تاریخی" را بکار میگیرد که گویای تمام عیارِ شرایطِ ادبی- سیاسی آن کشورست : " کوبا کشوری بود که همه چیز در آن شکلِ سیاسی پیدا میکرد، از نانی که میخوردی تا آنچه را که میگفتی و با این روشِ حاکم در جامعه، به ما میگفتند که بدین گونه در تاریخ ماندنی خواهیم بود . حالا پس از پنجاه شصت سال زیستن در تاریخ، مردم خسته شده اند .و دیگر نمیخواهند اینگونه گفتمان ها را بشنوند . آنها میخواهند در اکنون زندگی کنند بدونِ داشتنِ نگاهی به گذشته و مهم تر از آن، نمیخواهند به آنچه را که آینده برایشان رقم خواهد زد، باندیشند. "
 
پا نویس ها
1- Leonardo padura fuentes رمان نویس و روزنامه نگارِ کوبائی در سالِ ۱۹۵۵در هاوانا بدنیا آمد و جوایز ادبی بسیاری را در کارنامه ی خود دارد. از دیگر کتاب های او "مرتد" و "گفت و گو و آزادی" را میتوان نام برد.
2- Mario Conde
3- Ramon Mercader یکی از مبارزانِ کمونیستِ اسپانیائی که در ۱۹۱۳در باسلون بدنیا آمد و در ۱۹۷۸در هاوانا چشم از جهان فروبست. در سازمانِ "ان . کا. و. د" وابسته به شوروی وظیفه ی مبارزه با مخالفان به عهده ی او بود و در ۱۹۴۰ تروتسکی را بدستور ِ استالین به قتل رساند.
4- میتوانید گفت و گو های لئوناردو پادورا را در سایت Radio France Culture گوش کنید .
5- Paulo.A. Paranagua
6- Guillermo Rodriguez Rivera
7- Juan Carlos Tabio
8- روزنامه نگارِ پر اعتبارِ لوموند و رِمان نویس فرانسوی. از آثارِ او میتوان "خاکسترهای بد گمانی، دوستانِ همه فصل ها: از اپولینر تا کامو" را نام برد
9- Leonardo Sciacia نویسنده، روزنامه نگار و سیاستمدار ایتالیائی
10- José Rubem Fonesca نویسنده و سناریستِ برزیلی
سرانجامِ «ابن‌سینا»ی حوزه علمیه قم و عضو شورای خبرگان طب اسلامی 
ایرج مصداقی
در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ وزارت بهداشت نظام ولایی با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که به دنبال پیگیری‌های این وزارتخانه برای برخورد با آنچه «سوداگران طب ایرانی و سنتی و دخالت‌های غیرمجاز و خطرآفرین در درمان» خوانده، اخیرا حکم قطعی محکومیت برای عباس تبریزیان و محمدحسین ناظری صادر شده است. در همین راستا مدیرکل نظارت بر درمان وزارت بهداشت به جای یادآوری مسئولیت نظام ولایی و سردمداران آن از مردم خواست که با هوشیاری در انتخاب شیوه‌های درمان صحیح، سلامت خود را تضمین کنند.
دکتر علیرضا عسگری مدیرکل دفتر نظارت و اعتباربخشی امور درمان وزارت بهداشت در گفت‌وگو با ایسنا،  در مورد محکومیت عباس تبریزیان و محمدحسین ناظری از سوی دادسرای ویژه روحانیت که به نام طب ایرانی و سنتی در امر درمان مردم دخالت می‌کردند، گفت:
«یکی از افرادی که به طور وسیع در سطح کشور و بدون داشتن تحصیلات و مهارت‌های لازم و تایید شده از سوی وزارت بهداشت و البته بدون دریافت مجوزهای لازم، اقدام به مداخله در امور درمان کرده بود که برابر گزارش‌های معاونت طب سنتی وزارت بهداشت منجر به بروز مشکلات چشمگیری در حوزه درمان شده بود، با پیگیری‌های وزارت بهداشت و همکاری و کمک قوه قضاییه و به‌ویژه دادگاه ویژه روحانیت رای محکومیت قطعی برای این فرد صادر شد.»
حکم قطعی محکومیت برای عباس تبریزیان و محمد حسین ناظری
حکم قطعی محکومیت برای عباس تبریزیان و محمد حسین ناظری
مسئولان وزارت بهداشت هیچ‌ اشاره‌ای به حامیان پرنفوذ تبریزیان نمی‌کنند.
در حالی که روحانیون معترض و منتقد در پی کوچکترین انتقادی با بازداشت و شکنجه‌ و زندان روبرو می‌شوند تردیدی نیست تبریزیان و ناظری که سال‌ها با جان و مال مردم بازی کرده‌اند و باعث مرگ عده‌‌‌ی زیاده‌ای شده‌اند در نظام ولایی نازکتر از گل نمی‌شنوند چه برسد پایشان به زندان برسد.
چنانچه «کمپین حمایت از آیت الله تبریزیان و درخواست بازگشایی مطب طب اسلامی آیت الله تبریزیان از رهبر معظم انقلاب» به راه افتاده است.
«بسم الله الرّحمن الرّحیم
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، ولی امر مسلمین جهان (متع الله المسلمین بطول بقائه الشریف )بدین وسیله امضا کنندگان این درخواست، جمعی از طلاب، دانشجویان، پزشکان و درمان شدگان و مدافعین طب اسلامی با توجه به کارآمدی و اقبال گسترده مردم شریف ایران اسلامی به طب اسلامی، بازگشایی مجدد مطب آیت الله تبریزیان(زید عزه) و ادامه ی فعالیت های درمانی ایشان در خدمت رسانی به مردم شریف ایران را از محضر شریف شما خواستاریم.
با سپاس و مسألت طول عمر و سلامتی حضرت عالی از درگاه ایزد منان» [1]
فروردین ۱۳۹۷ مقاله‌ای از من در رادیو زمانه منتشر شد با عنوان « طب اسلامی و خطری که جان مردم را تهدید می‌کند
در این مقاله به ده‌ها شیاد که تحت عنوان «طب اسلامی» مشغول فعالیت هستند و از جمله به «آیت‌الله تبریزیان» که از او به  عنوان «ابن‌سینا» حوزه علمیه قم نام برده می‌شد اشاره کردم .
پس از انتشار مقاله‌ام، روزنامه‌ی قدس چاپ خراسان که به آستان قدس رضوی نیز نزدیک است سراغ تبریزیان رفت.  این گفتگو توسط خبرگزاری تسنیم که بلندگوی سپاه پاسداران است بازنشر شد. تبریزیان در دفاع از طب اسلامی گفت:
«طب اسلامی، طب سنتی و طب مدرن هر کدام مقوله‌های متفاوتی هستند. طب اسلامی توجه ویژه‌ای به روح، معنویات، دعا، قرآن و… دارد. تفاوت این‌ها هم به گونه‌ای است که نمی‌توان به تلفیق آن‌ها فکر کرد. البته تفاوت طب اسلامی و طب سنتی مانند تفاوت بین اسلام و مسیحیت است که هر چند منبع و منشأ آن‌ها یکی است، ولی تلفیق آن‌ها امکان ندارد. مانند اینکه فردی ادعا کند می‌تواند اسلام و مسیحیت را با هم تلفیق کند. ولی تفاوت بین طب اسلامی و طب مدرن مانند تفاوت بین اسلام و مکتب‌های امروزی مانند سوسیالیسم، سرمایه‌داری و… است. تلفیق این مکتب‌ها که به هیچ وجه امکان‌پذیر نیست، زیرا منابع، پایه‌ها و ساختارهای متفاوتی با یکدیگر دارند.» [2]
وقتی خبرنگار تسنیم به او گفت:
« با این توضیح این‌طور برداشت می‌شود که فردی که دانا به طب اسلامی باشد به هیچ کدام از سایر گونه‌های طب احتیاجی ندارد، در حالی که در برخی روایات درباره حضور طبیب بر بالین اهل‌بیت(علیهم‌السلام) شنیده‌ایم. مثلا ما در روایت‌ها به حضور طبیب بر بالین امام علی(ع) پس از ضربت خوردن اشاره شده است.»
پاسخ داد:
«در پزشکی امروزی ما دکترهایی داریم که نسخه می‌نویسند و پرستارانی داریم که کارهای بالینی انجام می‌دهد. پزشکی که ائمه در برخی موارد احضار می‌کنند، همان پرستار است. یعنی فردی که برای انجام پانسمان زخم، حجامت و… حاضر می‌شود. وگرنه خود ائمه (علیهم‌السلام) از نظر علم و دانش نیاز به هیچ طبیبی ندارند و پیامبر(ص) هم می‌فرمایند: «این طبیبان هستند که به طب من نیاز دارند.»[3]
او در این مصاحبه ادعا کرد: « من حدود ۱۱ هزار روایت طبی جمع‌آوری کرده‌ام که تمامی جوانب علم طب در آن آمده است. یعنی روایات در این زمینه هیچ قصور و نقصی ندارد و کامل است. بر اساس این روایات می‌توان تمامی بیماران را درمان و تمامی مسائل پزشکی را بررسی و حل کرد.»[4]
آیت‌الله عباس تبریزیان که هیچ خبری در مورد میزان محکومیت او از سوی دادگاه ویژه روحانیت منتشر نشده، کیست و از سوی چه کسانی حمایت می‌شد.

آیت‌‌الله تبریزیان، “ابن‌سینا”ی حوزه علمیه قم

پایگاه اینترنتی «داروی اسلامی»[5] از جمله وب‌سایت‌های فعال در زمینه طب اسلامی است که زیر نظر این شیاد اداره می‌شود از او به عنوان «ابن‌سینا» یاد می‌کند.
سایت‌های نزدیک به او، تبریزیان را پدر طب اسلامی معرفی می‌کنند.
داروهای «آمادگی رحم»، «تقویت عصب»، «صاف‌کننده خون»، «تقویت و درمان ضعف مغز» از جمله محصولات پایگاه طب اسلامی زیر نظر تبریزیان است.[6]
عباس تبریزیان در مطبش
عباس تبریزیان در مطبش
تبریزیان ادعا می‌کند بیماری اوتیسم نوعی معلولیت ذهنی است که در روایات به خبل یاد شده است. او ضمن آن که منشاء این بیماری را ضایعه نخاعی کامل نشدن مغز معرفی می‌کند آن را معلول جن می‌داند که در نطفه یا هنگام زایمان به مغز نفوذ می‌کند و تا ده روز بعد در معرض آسیب جدی اجنه می‌باشد. همبستری در زمان قاعدگی نیز از علل این بیماری است. برای درمان آن نیز بخور حضرت مریم (سلام الله علیها)، قطره سداب سرکه، داروی جامع امام رضا (علیه السلام) به همراه آب انار، داروی ترکیبی عقل، داروی تقویت عصب و داروی طریفل تجویز می‌کند که همگی دست‌ساخت خود وی است.
او ضمن مخالفت با واکسیناسیون کودکان می‌گوید:‌
«برای واکسیناسیون طبیعی و طبق دستورات اسلامی باید چند کار را با دقت و زیر نظر استاد مجرب انجام داد:
مراقبت‌های قبل از تولد که در مواقع اقدام به بارداری تاکید شده است
مراقبت‌های هنگام بارداری که می توانید از اینجا مطالعه بفرمایید
چکاندن دو قطره جاوشیر مخلوط با آب باران در بینی راست و یک قطره در بینی چپ در بدو تولد(۱)
اذان در گوش راست نوزاد و اقامه در گوش چپ (جلوگیری از جن زدگی و ترس و…) (۲)
۱۰ روز ابتدای تولد نوزاد به هیچ عنوان تنها رها نشود حتا مدت کوتاه
استفاده از ظرف مشترک با دیگران خصوصا ظرف آب خوردن
حجامت در نقره سر اگر فرزند آب ریزش دهان یا بینی داشت و فقط سرش گرم شود (جلوگیری از فلج)
استفاده از داروی امام کاظم (ع) جهت پیشگیری و درمان سرماخوردگی
خواند سوره نأس و فلق هر کدام سه مرتبه و توحید ۱۰۰ مرتبه اگر نمی‌توانند ۵۰ مرتبه هر شب تا بزرگ شود (۲)
توصیه ها:
استفاده نوزاد از سویق حتا از بدو تولد هر چند به مقدار کم
نوزاد از شیر مادرش تغذیه کند اگر ندارد شیر خانم دیگری
مادر نوزاد را از هر دو سینه شیر بدهد(۴)»
پی نوشت:
(۱) اصول کافی ج۶ ص ۲۳
(۲) همان
(۳) اصول کافی ج۲ ص ۶۲۳
(۴) اصول کافی ج۶ ص ۴۰

او همچنین مدعی شده است «درمان تمامی بیماری‌های قلبی در طب اسلامی با هزینه‌ی اندک وجود دارد.» در تبلیغات دفتر وی آمده است:‌
«دست نگهدارید عمل قلب باز نکنید، داروی بازکننده عروق، رگ‌های قلب را باز می‌کنند یا تخم اسپند روزی ۴ گرم مصرف کنید رگ‌ها را باز می‌کند.
باتری نگذارید، به و به‌دانه بخورید و گوشت را با شیر بپزید قلب تقویت می‌شود.
دریچه یا سوراخ قلب با داروی قرص خون امام رضا علیه‌السلام صددرصد درمان می‌شود.
بنابر روایات معصومین علیهم‌السلام گرسنگی غذای قلب است با پرهیز و کم‌خوری بیماری‌های قلبی را درمان کنید.»
وقاحت و بی‌شرمی او در سایه‌ی نظام ولایی آن‌چنان بالا گرفت که از مداخله‌ی «ظالمانه و عدوانی پزشکان» در کار طبابت انتقاد کرد.
«پزشکان به‌ترتیبی ظالمانه و عدوانی در کار طبابت مداخله می‌کنند… هرچه بیشتر (درس) می‌خوانند جهل‌شان بیشتر و صدمه بیشتری می‌زنند» [7]
این آخوند متولد ۱۳۴۱ در نجف که درس خارج فقه نیز می‌دهد، دارای مطب و داروخانه و مرکز طب اسلامی در قم است و رسانه‌های اسلامی به ویژه خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران و شبکه‌های تصویری آپارات و … پوشش گسترده‌ای به او می‌دهند[8] و از وی به عنوان «پدر طب اسلامی» نام می‌برند.[9] او ادعا می‌کند که طب اسلامی پیشرفته‌ترین طب دنیا است چرا که جبرئیل به پیامبر و از طریق او به اهل بیت الهام شده است و از اروپا و آمریکا پیشنهاد‌های فراوانی برای او آمده است. حتی آن‌ها قول داده‌اند چنانچه وی به اروپا عزیمت کند و آن‌ها معجزات درمانی وی را مشاهده کند همگی مسلمان خواهند شد. از سوی دیگر او مدعی است که رئیس بیمارستان سرطان هلند شخصاً به او مراجعه کرده و حتی پیشنهاد ازدواج هم به او داده است. وی وزارت بهداشت و بیمه‌ها را مورد حمله قرار داده است که چرا حاضر نیستند داروهای گیاهی و افرادی همچون او را مشمول بیمه درمانی قرار دهند.
«اساتید حوزه علمیه قم» به دیدار وی رفته و از او برای تدریس طب اسلامی در حوزه علمیه دعوت به عمل آورده‌اند.[10]
تبریزیان در حال تدریس طب اسلامی
تبریزیان در حال تدریس طب اسلامی
وزیر سابق بهداشت در مورد وی می‌گوید:‌
«تعجب من این است که کسی که لباس پیغمبر تنش است می‌آید و هرچه می‌خواهد علیه پزشکی می‌گوید و هیچ‌کس صدایش در نمی‌آید، اما باید در این مسائل همه حرف بزنند و روشنگری کنند و اجازه ندهیم از کم اطلاعی مردم سوء استفاده شود…. من به سهم خودم در خفا تلاش کردم تا با افرادى که با لباس پیغمبر و به اسم دین به سلامت مردم آسیب مى‌زنند، مقابله شود. متاسفم که قوه قضاییه در برخورد با سوء استفاده گران از دین و آسیب به سلامت مردم حساسیت کمترى دارد، ما فقط در بخش‌هایى که به قدرت مربوط است شاخک‌هایمان خوب عمل مى‌کند، در حالى که دین چیزى جز رفتار و اخلاق نیست.»[11]
بلافاصله پس از موضع‌گیری وزیر بهداشت، صادق لاریجانی رئیس وقت قوه قضاییه به طور ضمنی به دفاع از این شیادان که با فریبکاری در امر طبابت دخالت کرده و با جان مردم بازی می‌کنند پرداخته و ادعا کرد آن‌ها از حق آزادی بیان‌شان استفاده می‌کنند:
«برخی مصداق‌ها و مثال‌هایی که از سوی وزیر محترم بهداشت بیان شده است، ابهام دارد. مثلاً ایشان گفته‌اند که دستگاه قضایی باید با برخی افراد که به نام دین مطالبی را منتشر می‌کنند و یا معتقدند مسواک زدن فایده‌ای ندارد یا زدن واکسن لازم نیست برخورد کند. به عقیده ما نمی‌توان هر حرف ناصحیحی را جرم تلقی کرد. کسانی هستند که اساساً معتقدند نباید حتا به پزشک هم مراجعه کرد! آیا کسی که چنین اعتقادی دارد مجرم است و باید او را زندانی کرد؟! سال‌ها قبل در جمع برخی پزشکان از یک جامعه شناس مشهور نقل کردم که کتابی با عنوان «طاعون پزشکی» نوشته و در این کتاب با برخی استنادها از خود پزشکان مدعی شده است که بسیاری از معالجات پزشکان، صحیح نیست و فایده ای ندارد. البته این قبیل اظهارنظرها افراطی به نظر می‌رسد اما فرض کنیم امروز کسی این سخنان را بر زبان بیاورد قوه قضاییه چه برخوردی می‌تواند با او داشته باشد؟ دستگاه قضایی در جایی که واقعاً جرم و تخلفی صورت گرفته و به موضوع ورود پیدا می کند، آه و ناله ها بلند می شود که قوه قضاییه مخالف آزادی بیان است. حال چگونه می‌توان انتظار داشت که دستگاه قضایی صرف اظهارنظر یک فرد در حوزه سلامت و در حالی که جرمی هم رخ نداده است به موضوع ورود پیدا کند و آن را مورد رسیدگی قرار دهد؟»
لاریجانی با حقه‌بازی به هدف خالی‌کردن شانه از زیربار مسئولیت، اظهار‌نظر یک جامعه شناس در مورد پزشکان را با دخالت شیادان در امر پزشکی یکی می‌کند.
وقتی وزارت بهداشت متوجه شد نمی‌تواند روی دستگاه قضایی تحت نظر صادق لاریجانی حساب کند و شیادان از حمایت لاریجانی برخوردارند به رسانه‌ها پناه آورد و نامه دکتر علیرضا عسگری در ارتباط با فعالیت‌های غیرمجاز تبریزیان و شاگردانش را در اختیار رسانه‌ها گذاشت.
در این نامه آمده بود:
« افراد مذکور در برخی موارد در پوشش لباس روحانیت و با استفاده از اماکن مقدس نسبت به ارائه خدماتی به نام طب اسلامی با فروش کتاب و داروهای ساختگی اقدام می‌کنند و تبلیغات محیطی خود را به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی گسترش و با ترفند درمان رایگان و ارائه طب اسلامی، بیماران را جذب و از اعتماد جامعه به روحانیت و طب غنی ایرانی سو‌ء استفاده می‌کنند و این در شرایطی است که اقدامات و مداخلات درمانی نامبرده به استناد نامه شماره ۱۸۳/د/۱۲۲ مورخ ۲۵/ ۲/ ۹۶ مشاور وزیر و مدیرکل دفترطب ایرانی به هیچ‌وجه مورد تایید نیست.»[12]
«نظارت بر فعالیت غیرمجاز آقای تبریزیان در حوزه طب اسلامی و معرفی نامبرده به مراجع قضایی»
«نظارت بر فعالیت غیرمجاز آقای تبریزیان در حوزه طب اسلامی و معرفی نامبرده به مراجع قضایی»
در دیماه ۱۳۹۷در مشهد سه سوله متعلق به تبریزیان شناسایی شد که در آن‌ها کار تولید، بسته بندی و انبار دارو با عنوان طب اسلامی صورت می‌گرفت و آنقدر وضعیت وخیمی داشت که به ورود مقامات قضایی و پلمب سوله‌ها منجر شد. دکتر سیدجواد مجتبوی، مدیر طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد می‌گوید:
«این سه سوله متعلق به فردی معروف به «پدر طب اسلامی ایران» و شرکای دیگری می‌باشد که در جاده کلات و خیابان عبادی مشهد مستقر بود. … در این انبار‌ها ۱۱ کارگر که اغلب اتباع خارجی هستند در شرایط بسیار غیربهداشتی مشغول فراوری و تهیه دارو‌های آماده گیاهی و نصب برچسب‌هایی تحت عنوان طب اسلامی بر روی آن‌ها بودند. این دارو‌ها بنا بود در سراسر کشور توزیع شوند که علاوه بر آسیب به سلامتی مردم سود سرشاری را نصیب مداخله گران با عنوان طب اسلامی می‌کرد.»[13]
کارگاه و انبار طب اسلامی
کارگاه و انبار طب اسلامی
 حوزه علمیه ، سپاه پاسداران، نمایندگان خامنه‌ای حامیان ابن‌سینای نظام ولایی
تبریزیان و همراهان او بدون داشتن حمایت در بالاترین لایه‌های نظام ولایی نمی‌توانستند سال‌ها باجان و مال مردم بازی کنند.
امیرافراز فلاح تحقیقی راجع به رسانه‌های‌ حامی تبریزیان داشته و می‌نویسد:
«وبسایت تسنیم، رسانه نزدیک به سپاه پاسداران حداقل ۵ مطلب ترویجی تاکنون در مورد ایشان منتشر کرده که ۱ مورد به حمایت آیت‌الله علوی گرگانی، دو مورد بیان توصیه درمانی و ۲ مورد مصاحبه و گفتگو با ایشان بوده است. فارس نیوز رسانه دیگر نزدیک به سپاه پاسداران مصاحبه‌ای مفصل حاوی سوالاتی تأییدی را با ایشان در قالب سه مطلب مفصل منتشر کرده است. بسیج نیوز رسانه رسمی سپاه محمد رسول‌الله تاکنون حداقل ۴ مطلب ترویجی در مورد کاربردهای درمانی طب اسلامی منتشر کرده است. وبسایت راسخون نزدیک به اصول‌گرایان مطالب و فیلم‌های متعددی از سخنرانی‌های آیت‌الله تبریزیان را بصورت منظم و دوره ای منتشر می‌کند.
ایسنا رسانه دانشگاهی و نزدیک به دولت ۲ مطلب در مورد این فرد منتشر کرده که یکی از آنها ترویجی بوده است. حوزه نیوز رسانه رسمی حوزه علمیه قم نیز تاکنون حداقل دو مطلب در مورد این فرد منتشر کرده که یکی خبری و دیگری ترویجی بوده است. سایت تبیان وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی دهها سخنرانی این فرد را منتشر کرده است. عجیب تر از همه آنکه آیت الله تبریزیان چند نوبت برنامه تلویزیونی در رابطه با ترویج طب اسلامی در شبکه تماشا داشته است. … روی هم رفته به نظر می‌رسد رسانه‌های نزدیک به سپاه پاسداران، حوزه‌های علمیه، صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی بیشترین نقش را در ترویج و معرفی طب اسلامی و تبریزیان بعنوان مدعی اصلی آن دارند.»
تبریزیان در پاسخ به سؤال خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، که حامی اصلی اوست و می‌پرسد «قبول دارید طب اسلامی و درمان شدگان آن باید و شاید معرفی و تبلیغ نشدند؟» می‌گوید:‌ «قبول داریم و اصلاً هم دنبال تبلیغ نیستیم! کسانی دنبال این کار هستند که می‌خواهد مشتری جذب کند! الآن که در هواپیما می‌آمدم مردم صف بسته بودند و همه از من درباره بیماری‌شان سؤال می‌کردند و نسخه می‌خواستند. این نشان می‌دهد که مردم آشنا شده‌اند. ما روزی پانصد نفر را ویزیت می‌کنیم. این‌ها همگی مبلغ این طب می‌شوند، زمانی که خواستم در قم کارم را شروع کنم به من گفتند که تبلیغ کنید. گفتم شما یک هفته به من مهلت بدهید. در طول یک هفته ویزیت برای یک سال پر شد!» [14]
تسنیم به منظور تبلیغ او می‌پرسد: «خارجی‌ها هم برای درمان به قم مراجعه می‌کنند؟» و او می‌گوید: «مرتب. [15] ما هر روز بیمارانی از کشورهای خارجی داریم». اما در مورد هویت این بیماران خارجی توضیحی نمی‌دهد.

محل‌های سخنرانی تبریزیان و حامیان پرنفوذ او

فلاح در این باره می‌‌نویسد:
«آیت‌الله تبریزیان در تاریخ ۴ آبان ۱۳۹۴ در حسینیه ثارالله شیراز و در جمع پاسداران سپاه و با حضور حاجی زاده نماینده ولی فقیه در سپاه شیراز به سخنرانی پرداخت و در بخشی از این سخنرانی طب مدرن و داروسازی را برساخته صهیونیستها دانست و ادعا کرد طب اسلامی در مقابل هیچ بیماری‌ عاجز نیست. در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۶ آیت‌الله در همایشی تحت عنوان همایش طب اسلامی با موضوع تخصصی اطفال به همت مجموعه‌ی فرهنگی مبین در حسینیه ی شهدای بسیج  ناحیه بسیج امام صادق اصفهان سخنرانی کرد. در تاریخ ۱ دی ۱۳۹۵ در برنامه ای دیگر در پایگاه مقاومت بسیج انصار الحسین بوشهر حاضر شد و به سخنرانی با موضوع ترویج طب اسلامی پرداخت. در تاریخ ۲۹ مرداد ۹۶ در جمع طلاب و اساتید مدارس علمیه خراسان شمالی حاضر شد و مدعی شد ” در طب اسلامی درمان سرطان و بیماری ام‌اس، مانند درمان سرماخوردگی بوده و راحت درمان می‌شود” در ادامه جلسه نیز به ترویج طب اسلامی و اعتقادات تاریخی و مبهم و بدون سند در مورد پزشکی یونانی و مدرن پرداخت و آن را توطئه امویان وغربی‌ها دانست. نامبرده در تاریخ ۲۵ اسفند ۹۵ در حوزه علمیه امام جواد کرج حاضر شد و به سخنرانی پرداخت. از جمله در بخشی از صحبت‌هایش بیان داشت: “طب شیمیایی تنها عوارض را از بین می‌برد ولی طب سنتی درمان ریشه‌ای می‌کند ، اما تنها طب اسلامی است که هم درمان ریشه‌ای می‌کند و هم عوارض را از میان بر می‌دارد” در تاریخ ۲ تیر ۱۳۹۴ آیت‌الله به همت اداره اوقاف یزد در این شهر حاضر شد و به ترویج طب مطلوب خود پرداخت از جمله آنکه در سخنانی جالب توجه مدعی شد: “طبق بررسی‌های کشور هلند تا ۸۰سال پیش بیماری سرطان نبوده است ولی الان از هر ۷نفر یک نفر به این بیماری مبتلا است.” و پزشکی مدرن را مسئول این فجایع دانست.
در میان حامیان پرنفوذ می‌توان به امام جمعه قم و تولیت آستان مقدس حضرت معصومه حجت الاسلام سعیدی اشاره کرد که در تاریخ ۴ آبان ۱۳۹۵ با این فرد دیدار کرده و به تایید طب اسلامی تحت نظر تبریزیان می‌پردازد. در این دیدار حجت‌الاسلام سعیدی خواهان گنجاندن طب‌ اسلامی در دروس حوزه علمیه می‌شود و البته بر لزوم پژوهش‌های علمی در این حیطه تاکید می‌کند. در تاریخ۱۲ مهر ۱۳۹۵ جلسه مشترکی میان امام جمعه ارومیه حجت‌الاسلام قریشی و آیت‌الله تبریزیان برگزار و در مورد گسترش طب اسلامی گفتگو می‌شود. از میان مراجع آیت‌الله علوی گرگانی در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۶ با تبریزیان دیدار میکند و در این دیدار پس از تجلیل فراوان از طب اسلامی میفرمایند “ریشه طب و پزشکی در اسلام است و دراین‌ بین نیز طب اسلامی و سنتی بسیار مورد توصیه و قبول اسلام است.” در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ آیت‌الله برای سفری ۴ روزه وارد خوزستان می‌شود و در اهواز به دیدار آیت‌الله جزائری امام جمعه و نماینده ولی فقیه در این شهر می‌رود. در این دیدار که فیلم آن بوسیله صدای پزشکان منتشر می‌شود امام جمعه اهواز پس از تجلیل از آیت الله، ایشان را ابن سینای زمان می‌خواند.» [16]

حکیم ناظری، مدعی درمان ۴۳ بیمار مبتلا به ایدز با طب اسلامی

محمدحسین ناظری دیگر شیادی است که عنوان «عضو شورای خبرگان اسلامی» را یدک می‌کشد. او نیز با محکومیت از سوی دادگاه ویژه روحانیت روبرو شده است.
او با همین عنوان در سال ۱۳۹۲ در در پاسخ به این سوال خبرگزاری فارس که آیا طب سنتی همان طب اسلامی است، گفت: طب اسلامی طبی جامع است که طب سنتی را در برگرفته و این طب از زبان انبیا است و در درمان هیچ بیماری عاجز نیست و هر نوع بیماری را درمان می‌کند.
«حکیم محمد‌حسین ناظری»
«حکیم محمد‌حسین ناظری»
او با اشاره به اینکه این طب کاملاً طبیعی است، افزود: شاخه طب اسلامی کاملاً طبیعی است که نیمی از آن از جانب معصومین بوده و نیمی از این طب سنتی است و نمی‌توان گفت که در این طب خطا وجود ندارد و همانطور که در طب شیمیایی خطا وجود دارد در طب سنتی هم خطا است.
عضو شورای خبرگان طب اسلامی کشور در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا این طب می‌تواند تمام بیماری‌ها از جمله ام.اس را درمان کند، خاطرنشان کرد: طب سنتی در درمان هیچ بیماری عاجز نیست و ام.اس را اگر در مراحل اولیه تشخیص دهیم، قادر به درمان آن هستیم، اما اگر در مراحل بعدی باشد چون این بیماری مثل بیماری سرطان رفته رفته در بدن منتشر می‌شود، اگر به موقع تشخیص ندهیم، درمان آن مشکل است.
او با اشاره به اینکه در طب اسلامی تشخیص بیماری‌ها از طریق ظاهر است، بیان کرد: در این طب ۹۰ درصد بیماری‌ها از طریق ظاهر و نبض، چهره، چشم و گوش تشخیص داده می‌شود و اگر انسان بتواند مزاج خود را به صورت متعادل نگه دارد، به بیماری صعب‌العلاجی مبتلا نخواهد شد.
ناظری با اشاره به اینکه تاکنون ۴۳ بیمار ایدز را با مدارک و شواهد کافی درمان کرده‌ایم، تاکید کرد: تاکنون ۴۳ بیمار ایدزی با استفاده از این علم درمان شده‌اند و تمامی مدارک و شواهد این ۴۳ نفر در دسترس است. [17]
از ناظری به عنوان «حکیم محمد‌حسین ناظری» یاد می‌شود.
او و محسن رضایی و تعدادی شیاد دیگر در «دومین گردهمایی شورای عالی طب سنتی ایران» شرکت و سخنرانی داشتند. [18]
ناظری ادعا می‌کند:‌ «یک طبیب سنتی حاذق باید بتواند از طریق نبض حداقل ۱۷ – ۱۸ بیماری از قبیل چربی کبد، کلسترول خون و دیابت، مشکلات روده، پوکی استخوان و … را  براحتی تشخیص بدهد.» [19] و در مورد تفاوت طب سنتی و مدرن می‌‌گوید:
«در طب سنتی از فرق سر تا کف پا در یک سیستم طبابتی قرارگرفته است و این در حالی است که در طب آکادمیک تخصص ها متمایز شده است و این اشکال جدی و مهمی در طب آکادمیک محسوب می‌شود که در بعضی موارد باعث تشخیص غلط بیماری و بوجود آمدن شرایط حادتری برای بیمار می‌شود.»[20]

پانویس‌ها

[1]   سایت fa.petitions.net
[3]   منبع پیشین
[4]   منبع پیشین
[5]   عنوان دیگر: پایگاه جامع طب اسلامی
[10]   وب‌سایت “طب اسلامی” (در آخرین کنترل دیده شد که مطلب مورد نظر از این سایت حذف شده است)
[15]   منبع پیشین
[20]   منبع پیشین

اگراز شرم نميميرد اين بی شرم و بی حيا، تعجب نکنيد!آخوند است

Les très bonnes raisons d'espérer la chute rapide de Macron

Rep Ayanna Pressley on Israel's Ban: “Bigoted, Short-Sighted and Cruel”

سنت نبوی و اسارت زنان 08192019

Michel Onfray - Les fautes d'orthographe (13 Août 2019)

Pete McCloskey Speaks: Korean War Hero Tells TruNews the Truth About Isr...

Zio-Lobby Makes Politician Apologize for 'Dual Loyalty Trope'