۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه

اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی
 عباس منصوران
این بخش از نوشتار پژوهشی ارواسیا به سبب اشغال «کریمه»به وسبله ارتش روسیه و بحران در اکراین، به موضوع بحران در این منطقه می پردازد. افزون بر 6 سال پیش تا کنون به پدیده دوگین، گایدر جمال (حیدر) و پوتین و پروژه ارواسیا پرداخته ایم. سال پیش تا کنون،  9 نوشتار در باره ارواسیا و نقش دوگین و کارگزارانش مانند رجب صفراف ها، الهه کولایی ها، مهدی سنایی ها، محقق دامادها([i]) ووو  به یاد کمونیست نامی کارل لیبکنشت و به نام وی نگاشته شد. تازگی هاست که رسانه های غربی در آستانه رودرویی بلوک غرب و ارواسیا، از مفهومی به نام ارواسیا نام می برند. از سوی دیگر، گویی بسیاری از نیروهای سیاسی ما به ویژه بسیاری از سوسیالیست ها که در نادیده گرفتن و نشنیدن مفاهیم و هنر واژگون سازی مفاهیم، پافشاری شگفتی دارند، ارواسیا را هنوز ندیده اند!   آنان، ذهنیتی که در دنیای مجازی درگردش است را سرخوش تا از آنچه به طور عینی در جهان مادی می گذرد بی خبری بمانند. دهن کنش پذیر، همانند ذهن آکسیون گرا، البته که کوچکترین توجه ای به موضوع خلاقیت، تحلیل و نقد ندارد. چنین فرهنگی، ارواسیا را که با سرانجام جهان موجود سرو کا ر دارد، مسئله اش نیست؛ گویی اگر دنیا را آب ببرد، لابد اینان را خواب ربوده است. بسیاری از دوستان که در بهترین حالت در ژورنالیسم ارزان و ملال آور و تکراری همچنان سرگرم و سرگردانند، البته که برایشان به مفاهیم تازه پرداختن و آفرینش و نقد و کشف، دشوار است. کاش بدل می ساختیم، که به هر روی ساختن است، اما متاسفانه واژگونه سازیم.
این نوشتارها  تا کنون از آنجا که غریب می آمد، از همان شماره نخست تا کنون شاید که در لایه زیرترین «مطالب رسیده» به اراده، همچنان مهجور مانده باشد.([ii])
در پیشگفتارهای  شماره های پیشن آمده است:
این نوشتارِ پژوهشی برای نخستین بار به پروژه‌ی روند شکل‌گیری قطب اروپا – آسیا می‌پردازد. نوتزاریسم رؤیای «امپراتوری» دیرینه‌ای که پیوسته پس از فروپاشی آغاز سوسیالیسم شورایی، جنگ سرد و فروپاشی بلوک «سوسیالیسم دولتی»، اکنون، قطبی در برابر دیگری قطب جهانی سرمایه‌ جاری بوده است، محور تز ارواسیا می‌باشد. این قطب به ویژه با ظهور پوتین در نیمه نیمه دوم سال 2000، به بازسازی خود پرداخته است، در حالی که با دوران بوریس یلتسین، در کشورهای بلوک شرق، با شوک درمانی مکتب فریدمن، نولیبرالیسم اقتصادی حاکم گردید،


[i]   آیت الله سید مصطفی محقق داماد و حلقه‌اش، عنصر معنوی  اوراسیا و ایدئولوگ و اتاق فکر سید علی خامنه‌ای و حکومت سرمایه در ایران می باشند. محقق داماد، از جمله عضویت در شورای عالی قضایی، و ریاست سازمان بازرسی کل کشوربه ظاهر در حالیکه اکنون، در هیچ یک از ارگانهای حکومتی، مسئولیت آشکاری ندارد، اما از جمله چند عنصرکلیدی حاکمیت به شمار می رود. محقق داماد با همدستی غلامرضا اعوانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، و خانم دکتر شهین اعوانی، رضا داوری اردکانی، کریم مجتهدی و...، در سیاست گذاری ها، تربیت کادرهای سیاسی، ایدئولوژیست، و اینتلجنسیای حکومتی، هماهنگی با دوگین  و کرملین، نقش اساسی در تداوم حاکمیت اسلامی سرمایه و سیه روزی جامعه دارند. او  مکمل مصباح یزدی و با ماسک روحانی نظام است. روحی که در روح الله دمیده شده بود و در روحانی هویدا شد، بدون صورتک  در آیت الله حجتی و احمد خاتمی پشت تریبونهای نماز جامعه تعزیه می گرداند، در محقق داماد، کفن سهروردی را از گور تاریخ به سر می کشد. او در سهروردی، برای دوگین علوفه می جوید.
 
[ii]   این گلایه شامل همه سایت ها از جمله سایت پیام سایت خبری حزب کمونیست ایران، نمی شود. از دست اندرکاران سایت ها و دوستانی که در بازتاب این نوشتارها همراهی داشته اند، سپاسگزارم.
ادامه‌ی مطلب را در لینک زیر بخوانید

دگرگونی ها و تحولات اجتماعی و عوامل این تغیرات بنیادین از منظر جامعه شناسی- بخش اول
کاظم رنجبر

ماخذ (1)
مقد مه : مقدمه : دگرگونی ها و تحولات اجتماعی ، عنوان یک مقاله نسبتا طولانی در زبان فرانسه است که توسط جامعه شناسان معتبر فرانسه در رابطه با تحولات و جنبش های اجتماعی جوامع امروز نوشته و تفسیر و تحلیل شده است . به عنوان یک جامعه شناس با تخصص در رشته جامعه شناسی سیاسی ، این مقاله را ضمن ترجمه و تحلیل و تفسیر با واقعیت های جامعه ایران امروز که مدت بیش از 32 سال است که بانظام دیکتاتوری دینی اداره می شود ، در اختیار هموطنان ایرانی قرار میدهم . البته بعد از پایان این مقاله زمینه تبادل اندیشه و نقد هموطنان با رعایت اصول دمکراتیک و استناد به وقایع تاریخی ایران امروز ،مسلما راه را برای بالابردن آگاهی فردی واجتماعی جامعه ایران در محدوه خود فراهم می سازد . آنچه که مسلم و یقین است ، تاریخ معاصر ملت ها نشان می دهند ،نظام هائیکه فاقد پایگاه دموکراتیک مردمی هستند ، آینده ای ندارند ، و نخواهند داشت . نظام دیکتاتوری کمونیستی ، که بیش از 74 سال (از سال 1917- تا 1991 ) با تمام وعده های دروغین و مردم فریبانه خود نه تنها در روسیه بلکه در سایر کشورهای کمونیستی اروپائی نیز فرو ریخت . تاریخ ملل جهان امروز به روشنی نشان میدهد نبود پایگاه مردمی و فساد حاکم در بطن دستگاه حکومتی دیکتاتوری های گوناگون به هرنام و هر ایدئولوژی ، وقتی پایگاه مردمی نداشته باشد ، فروپاشی آن نظام ها حتمی است .
جنبش ها و حرکت های اجتماعی مراحل مقدماتی این حرکت های تاریخ ساز هستند . لذا تلاش خواهد شد این حرکت ها از منظر جامعه شناسی در چند مقاله مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرند .
* * *
دگر گونی و تحولات اجتماعی عواملی هستند که جامعه را از منظر رفتاری و معیار ارزش ها در طول زمان بطور عمیق دگر گون می کند . به عنوان مثال ، در بخشی از جوامع اروپائی ، حکم اعدام یک قاتل که حتی به عمل خود یعنی به قاتل بودن خود بطور روشن و آشکار در دادگاه اعتراف می کند ، دادگاه های های این کشورها حکم اعدام قاتل را منسوخ کرده اند . باوجود لغو حکم اعدام قاتل ، بر تعداد قتل در این کشور ها اضافه نشده است . این نمونه از تحولات و تغییرات معیارهای رفتاری و اجتماعی یک جامعه در طول زمان هستند .
دگرگونی اجتماعی ، بنیادی و اساسی از منظر جامعه شناسی ،آن تغییرات عملی و رفتاری عموم جامعه هستند که در طول زمان معیار ها و رفتار های جامعه را عوض میکنند . در این پژوهش این معیار ها و عمل کرد آنان مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .
دوگرایش فکری و عقیدتی ، این تحولات بنیادی را در چهارچوب مکتب فکری خود تعریف می کنند .
- پیروان مکتب تکامل گرایان : (Evolutionnistes )
که ترقی و تکامل انسان را در رابطه با شرایط محیط زیست مورد مطالعه قرار می دهند . همچنانیکه زیست شناسان پیرو این مکتب موجود زنده و روند تکاملی آنرا را از منظر طبیعی موجود زنده ، چه ازمنظر ژنتیک و مورفولوژی (شکل اندام موجود زنده)همچنین نیز انسان را از منظر روند فرهنگی و اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهند .پیروان روند تکاملی موجودات زنده مکاتب متعددی دارند ولی بنیانگذاز این مکتب چارلز داروین (Charles Darwin-1809-1882) است .
-پیروان مکتب:نقشگرایان :(Fonctionnaliste )نظریه ایکه تغییرات اجتماعی را حاصل عمل کرد قوانین و ارزش های موجود در جامعه و نفوذ عوامل داخلی و خارجی ، چون اختراعات و توسعه و رشد علم و پخش آن در جامعه می دانند . عوامل تاثیر گذاز داخلی خود جامعه ، و همچنین عوامل تاثیر گذار خارجی در جهان و تمدن و نوع زندگی ، در دگرگونی ارزشهای سنتی جامعه نقش اساسی دارند . مسلما اختراعات چون برق ، رادیو ، تلویزیون ، سینما ، نلفن همراه ، کامپیوتر ، امروز مرزهای سانسور را شکستند و روند تکامل و تحولات فکری و ارزشهای اجتماعی را کاملا تغیر دادند . نقش گرایان به اصول و قوانین عملکرد دگرگونی این اختراعات بسیار دقیق و عمیق توجه می کنند . تمام جوامع بشری ، در یک عمل کرد مشترک روند تکاملی مرحله ای ، بر طبق قانون جهان شمول تضاد سنت با تجدد و نوگرائی پیش میروند .
نظریه روند تکاملی جامعه بر این اصل تکیه دارد که :مجموعه عمل کرد نوآوری ها در نهایت در یک مرحله به تغییرات زیر بنائی ارزشها و معیار های جامعه منتهی می شوند . حد و نهایت تغییرات اجتماعی ، از دو منظر مورد مطالعه قرار می گیرند .
1- از منظرجامعه شناسی محدود گروه های محدود جامعه .
2- از منظر جامعه شناسی گسترده گروهای گسترده جامعه .
به عنوان مثال : رفتار و ارزشهای روحانیون ، و یا رانندگان تاکسی در یک کشور ، رفتار یک گروه اقلیتی آن جامعه است نه رفتار کل جامعه .
تغییرات و دگرگونی اجتماعی از منظر جامعه شناسی دارای دو سطح است . تغییرات کوچک جامعه – تغییرات بزرگ جامعه . این تغییرات در عین حال شروع و پایان یک روند هستند . آنچه که این تغییرات مورد توجه جامعه شناسان قرار می گیرند ، تاثیر و عمق این تغییرات بر عمق ساختار جامعه است که مورد توجه جامعه شناسان قرار می گیرد . به عنوان مثال : حاکمیت مطلق دستگاه روحانیت در ایران ، در طول 35 سال ، تغییرات عمیقی از منظر جامعه شناسی در رفتار ایرانیان نسبت به روحانیت و باورهای دینی ملت ایران بجا گذاشته است .
این تغییرات در عین حال شروع و پایان روند هستند . این تغییرات باید به عمق ساختار جامعه تاثیر گزار باشند تا مورد توجه و مطالعات جامعه شناسان و پژوهشگران قرار بگیرند . البته نباید فراموش کرد تغییرات جامعه همیشه تغییرات بنیادین نیستند ، بلکه میتوانند فقط ظاهری باشند (به عنوان مثال انقلاب شاه و مردم در رژیم گذشته ، در حالیکه شاه جنبه های ظاهری فرهنگ اروپا را به ایران منتقل می کرد ، درصورتیکه از وجود اصول نظام های حکومتی دمو کراتیک خبری نبود ) فراموش نباید کرد تغییرات جامعه همیشه تغییرات بنیادی نیستند بلکه می توانند فقظ ظاهری باشند .
تغییرات اجتماعی ، یک سری تغییرات قابل دید و ملاحظه و قابل بررسی در طول زمان متوسط هستند ، به عبارت دیگر ، شعار نیستند . این تغییرات در روی اخلاقیات و فرهنگ عمومی جامعه تاثیر گذار هستند . روند تکاملی مجموعه تغییرات ممتد در طول زمان در جامعه تاثیر می گذارند . برای گی روشه (Guy Rocher جامعه شناش کانادائی متولد 1924 ) تمام تغییرات اجتماعی قابل ملاظه و قابل محاسبه در زمان هستند و تاثیرات آن مرحله موقتی نیستند، بلکه دائمی هستند . زیر بنا و عمل کرد جمعی جامعه ، در آن جامعه در طول تاریخ آن جامعه از بنیه عوض می شود .
دگرگونی اجتماعی چیست ؟
1 - اولا دگرگونی اجتماعی لزوماً یک پدیده و دست آورد جمعی است ، به عبارت دیگر شرکت جمع جامعه در دگرگونی اجتماعی امری است الزامی ویا بخشی ارزنده و برای تغیر ، لازم و ضرروی می باشد . مثلا برای دفاع از آزادی بیان واندیشه در یک نظام دیکتاتوری ، شرکت جمع فرهنگیان و دانشگاهیان جامعه امری است ضروری . در ثانی ، یک تغیر و تحول اجتماعی وقتی در جامعه میتواند قابل اجرا باشد ، که این تغییر و تحول را در بخشی از جامعه قبلا مشاهده کرد . به عبارت دیگر زمینه ذهنی و عینی برای این تغییر و دگرگونی ، حداقل در بخشی از جامعه قابل مشاهد باشد .
2- برای تغیر و تحولات اجتماعی مهم و اساسی است که نشان بدهیم و مشخص بکنیم ، که عناصر زیربنائی یا فرهنگی سازمان اجتماعی جامعه تغیر یافته اند و بتوانیم این تغییرات را بطور روشن توضیح بدهیم . به عنوان مثال امروز درجامعه فرانسه ، هیچ متفکری نمی تواند جدائی دین از سیاست را زیر سئوال ببرد . برای اینکه این اصل بعد از گذشت دو قرن نیم از انقلاب کبیر فرانسه ،(تاریخ انقلاب کبیر فرانسه -1789 ) بخشی از فرهنگ سازمان اجتماعی جامعه فرانسه شده است .
3- چنانکه یک اعتصاب کارگران یک موسسه صنعتی می تواند باعث افزایش دستمزد کارگران به تناسب هزینه زندگی بشود . این افزایش دستمزد را نمی توان تغییرات ساختاری جامعه به حساب آرود. این افزایش دستمزد کارگران یک موسسه تنظیم دستمزد تغیر توازنی محسوب می شوند نه تحولات بنیادی و ساختاری . ولی اگر همین اعتصابات با عث تغیر در راستای منافع کارگران سایر موسسات شبیه باشد در آن صورت می گوئیم :یک تغییرات ساختاری رخ داده است و در حقیقت تغییرات اجتماعی محسوب می شود .
سومین حالت : یک تغییرات زیر بنائی لازم میدارد که آنرا در طول زمان مورد مطالعه و توجه قرار بدهیم . به عبارت دیگر بتوانیم این تغییرات را در مجموعه زمان مشاهده بکنیم . (مثلا تغییرات بین شش ماه اول – شش ماه دوم شش ماه سوم ) در حقیقت این تغییرات اجتماعی را با مشاهده و استناد به واقعیت های عینی در طول زمان متوان تائید کرد .
(مثلا تغیر سن ازدواج دختران در یک جامعه اسلامی را با مشاهده این تغیر در طول 10 سال –15 سال - 20 سال- میتوان تائید و تصدیق کرد ) و با مشاهده این واقعیت ها در طول زمان است که می توان گفت در جامعه تغییرات بنیادین در رابطه با این موضوع روی داده است )
4- برای اینکه یک دگرگونی اجتماعی ، دگرگونی ساختاری محسوب بشود ، تمام دگر گونی جامعه باید نشان بدهند که این تغییرات ادامه دار هستند . به عبارت دیگر ، این تغییرات ریشه دار می باشند ، سطحی و ظاهری و کوتاه مدت نیستند .
5- بطور خلاصه چنین میتواند گفت : دگرگونی اجتماعی در روند و تحولات تاریخی جامعه نقش اساسی دارند . به عبارت دیگر اگر در جامعه ای دگرگونی اجتماعی نبود ، تاریخ آن جامعه ، تاریخ امروزی آن جامعه نمی بود . البته برای اثبات آن در عمل ، کار چندان آسان نیست . تاریخ از منظر تحلیل فرضی کاری است بس پیچیده و مشکل . به عنوان مثال اختراع صنعت چاپ ، تاریخ بشریت را عوض کرد و همه دنیا این را قبول دارند ولی اثبات این اصل در عین حال بسیار پیچیده است . .
6-این سئوالات و تفاسیر ایکه توضیح داده می شوند ، راه را هموار میکنند تا بتوانیم بگوئیم: به چه طریق جامعه شناسی معاصر مسئله دگرگونی اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهند . بطور خلاصه جامعه شناسان برای دگرگونی اجتماعی در مقابل شش سئوال قرار می گیرند .
1- اول از خود می پرسند ، چه چیز در یک جامعه عوض یا دگر گون می شود . این مسئله خیلی مهم است که بدانیم در جامعه کدام بخش ، یا در کجای جامعه دگرگونی رخ می دهد ؟ مثلا دگرگونی در زمینه زیربنائی جامعه رخ می دهد یا در زمینه فرهنگی ، اسطوره ها ، ارزش ها و ایده ئولوژی و باورها رخ میدهند ؟ معمولا عموم سعی میکنند سریعتر و اغلب صورت ظاهری و حدود این تغییرات را توضیح بدهند .
2- جامعه شناس این سئوال را از خود می کند : دگر گونی و تغییرات اجتماعی در عمل چگونه رخ می دهد ؟ چه روندی را طی می کند ؟ آیا این دگرگونی مداوم و روند خود را بطور مداوم ادامه میدهد و یا یک روند غیر منظم و هر از چند گاهی است ؟ از خود سئوال می کند : در جامعه ، کجا این دگرگونی به مقاومت سخت (سنت طلبان ) برخورد می کنند؟ این مقاومت به چه شکل خود را نشان میدهند ؟ به عنوان مثال : مخالفت آخوند ها در ایران با قوانین برابری زن با مرد ، مخالفت با تقسیم اراضی ، مخالفت شرکت زنان در انتخابات و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجلس شورامی ملی . نمونه هائی از این نماد دگرگونی جامعه و در مقابل انعکاس نیروهای بازدارنده این دگرگونی ها هستند .
3- روند و سرعت دگرگونی و تغییرات مهم هستند . لذا لازم است جامعه شناسان به این روند کاملا توجه بکنند .
4- بعد از آنکه امر واقعه دگرگونی جامعه شناخته و مسلم شد ، این بار میتوان این تغییرات و تحولات را تعریف و تفسیر بکنیم. در اینجا ضمن تفسیر و تجزیه سعی می شود عامل دگرگونی نیز تجزیه و تحلیل شود .
5- همچنین از خود سئوال می‌شود ،که عامل و یا عاملین فعال و نقش آفرین که به دگرگونی جامعه منتهی شدند چه عناصری بودند و هستند ؟ همچنین عناصر عناصر مخالف و مقاوم در مقابل دگرگونی جامعه نیز مورد سئوال و دقت قرار می گیرند .
6- در نهایت تمام تجزیه و تحلیل ها ، جا معه شناس را به این نتیجه می رساند که از خود بپرسد : که آیا میتواند روند وقایع آینده را پیشبینی بکند ؟ و راههای مختلفی را جامعه میتواند در وقایع گوناگون آینده محتمل است ، انتخاب بکند ؟
نقش آفرینان دگرگونی اجتماعی .
افراد : نقش عنصر انسانی : افراد . این عناصر گروهای فعالی هستند که در واقع موتور و قوه محرکه تغییرات اجتماعی می باشند . این عاملان فعال و آرمانگرا مدافع عقاید و ایده اولوژی ها ئی هستند که خود بر آن باورد دارند . همین عناصر فعال خود نشانگر کیفیت و تداوم خواسته های تغییرات اجتماعی می باشند .
الف- مفهموم نقش آفرین اجتماعی از منظر جامعه شناسی .
از منظر جامعه شناسی ، پدیده اعمال ، رفتار اجتماعی تداخل متقابل اعمال در اعمال اجتماعی می باشد . تمام پدیده ها چون اعمال انسان ، باورهای انسان ، رفتار انسان ، حاصل اعمال و تاثیر متقابل انسان می باشند . به عنوان مثال وجود یک نظام استبداد دینی در ایران ، ناشی از فقر فرهنگی و علمی عموم جامعه است که در طول قرون خرافات دینی در مغز ایرانی جای گرفته است . انسان دارای استعداد ، دقت و توجه کردن به محیط زیست و اجتماعی خود می باشد و آزادانه میتواند از این مشاهدات نتیجه گیری بکند . لذا برای رسیدن به نتایج ناشی از بررسی و تحلیل ازمحیط اجتماعی خود یک استراتژی و روشی را بکار می گیرد .
جامعه حاوی مشکلات و محدودیت هائی است که انسان مجبور است در مقابل این مشکلات و محدودیت ها ، برای خود یک استراتژی و برنامه ای را طرح و به اجراء بگذارد . این استعداد نقش آفرینی انسان در ساختن زندگی خود بخاطر محدود بودن منابع مورد احتیاج انسان ، زندگی انسان را با مشکلات روبرو می کند . این حوزه فاقد از اطمینان بستگی به استعداد انسان و جایگاهی را که درجامعه اشغال کرده کرده است ، دارد . و عدم اطمینان نسبت به محیط و حوادث زندگی ، نقش انسان را در اداره زندگی خود و محیط زنگی خود ، او را با محدویت ها روبرو می کند . این حوزه فاقد از از اطمینان بستگی به استعداد انسان و جایگاهی را که انسان در جامعه اشغال کرده است ، دارد . همچنین این استعداد و امکانات مثبت زمینه های قابل استفاده ،بستگی به همبستگی های درون اجتماعی ، احترام به قوانین و ارزشها حاکم درجمعه دارند . تمام انسان‌های فعال در یک محدوده مشخص ، در زمینه فعالیت هایشان ، نکات مثبت و منفی دارند ، که بر استراتژی و اهداف شخصی او در آینده غیر مشخص و پیش بینی نشده تاثیر گذار هستند . قدرت انسان فعال بستگی نسبی به زمینه های معلوم ایکه او میتواند کنترل بکند دارد . مهم آن است که بتواند مسائل پیش بینی نشده را از طریق عقل و منطق اداره بکند .
به عنوان مثال ، در«انقلاب اسلامی ایران » که بخشی از تحصیل کرده های دانشگاهی ایران با تمام صداقت و ایمان شرکت داشتند ، هرگز باور نمی کردند که بدست خود پایه یک نظام استبداد دینی را در ایران مستقر میکنند .
ب- نقش نخبگان جامعه در دگرگونی های اجتماعی .
بنا به تعریف : V- Pareto-ویلفردو – پارتو، متولد 1848- مرگ 1923- جامعه شناس فرانسوی ، نخبه‌گا ن جامعه اعضای برتر جامعه هستند . به عبارت دیگر ، نخبه گان جامعه کسانی هستند که در یک رشته تحصیلی و علمی و تخصصی معین و مشخص از کیفیت بالائی بر خوردار هستند .آنان گروهی متشکل از افراد هستند که در جامعه دارای قدرت و شخصیت می باشند . لذا در انتخاب نوع جامعه و نوع حکومت و روند ترقی جامعه تاثیر گذار می باشند . مفهوم نخبه از دو عنصر : حاکمیت وقدرت مایه می گیرد . نخبه گان یک جامعه متشکل از گروهی از جامعه می باشند که دارای قدرت و پرستیژ شخصیت و اعتبار و نفوذ دارند و در روند و اهداف جامعه تاثیر گذار هستند . کلمه نخبه از دو کلمه : سلطه و قدرت مایه گرفته است. نخبه گان جامعه در دگرگونی و تغییرات بنیادین جامعه از طریق اندیشه ها و عقاید خود تاثیر می گذارند ، لذا در مجموعه تحولات یک جامعه نقش مهمی دارند .
جنبش های اجتماعی .
از منظر فرانسوا شازل (Francois Chzel ) جامعه شناس فرانسوی معاصر ،
جنبشهای اجتماعی یک اتحاد و همبستگی گروه های اجتماعی سازمان داده شده ساختاری ، با اهداف مشخص و مشترک ، در راستای تغیر و چه بسا سرنگونی نظام حکومتی حاکم و جانشینی آن نظام با خواسته های مشخص و روشن خود هستند. جنبش اجتماعی نیز میتواند در راستای حفظ نظام حاکم در مقابل حرکت های مخالفین نظام وارد عمل شده و مانع سرنگونی نظام حاکم می گردند. این حرکت های اجتماعی در راستای تغیر نظام موجود ، یا مخالفت با تغیر نظام ، نشانگر و جود مبارزات سیاسی – اجتماعی هستند ، که از منظر زمان و فضا نامحدود می باشند . به عبارت دیگر نظام هائیکه فاقد پایگاه مردمی باشند ، واز طریق یک سیستم انتخاباتی دموکراتیک برای مدت زمان معین و مشخص انتخاب نشده اند ، این نوع نظام ها مسلماً دیر ویا زود مورد اعتراضات مردمی و جنبش های اجتماعی قرار می گیرند . مبازات اجتماعی، یکی از خصوصیات و اصول جوامع بشری امروز هستند .
بنا به عقیده جامعه شناس معروف فرانسه : آلن تورن :Alain Touraine (متولد 1925 ) برای اینکه جنبش های اجتماعی قابل درک باشند باید این جنبشها سه اصل را رعایت بکنند :
1- جنبش دارای خصوصیات مشخص باشد که او را از سایر جنبشها مشخص می کند شرکت کنندگان و اهداف آنها و خواسته هایشان باید روشن باشند ، و به جامعه نشان بدهند که جنبش از منافع خود درجامعه دفاع می کند .
2- جنبش باید رقیب داشته باشد . وجود یک رقیب مشخص برای یک جنبش اجتماعی در راستای دفاع از منافع خود ، ضروری است که رقیب وارد صحنه بشود . این رقابت بر جنبش اجتماعی اعتبار و اهمیت می بخشد .
3- جنبش در یک زمینه مشخص و معین ، به اهداف خود ارزش و اعتبار جهانشمول بدهد (مثلا در افشا ء استبداد دینی دفاع از اعلامیه جهانی حقوق بشر ) ، نشانگر آن است که این روند اجتماعی هدف اش جایگزین کردن ارزشهای جهان شمول هستند . این جنبش و حرکت اجتماعی هدف اش رسیدن به نظم نوین اجتماعی است . از این طریق این حرکت ها ، نهاد های غیر رسمی ، نهادینه و رسمی می شوند . اغلب حرکت های اجتماعی شرایط غیر منتظره ایجاد می کنند .
این افراد از گروهای فعال و نقش آفرین تشکیل شده اند که در واقع موتور و نیروی محرکه تغییرات اجتماعی می باشند . این عاملان آرمانگرا و مدافع عقاید و ایده ئولوژی ها و ارزش هائی هستند که به آنان باور دارند . همه این عناصر و داده های اجتماعی ، کیفیت و اهمیت و تدام خواسته های تغییرات اجتماعی را مشخص می کنند . (ادامه دارد )
پاریس 12 مارس 2014 .
اقتباس بطور کامل یا مختصر ، با ذکر منبع و نام نویسنده کاملا آزاد است .
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .
ماخذ : (*)


قش مافیای مواد مخدر و میزان آلودگی به اعتیاد در ایران


نقش مافیای مواد مخدر و میزان آلودگی به اعتیاد در ایران / جهانگیز گلزار


در اواخر حکومت طالبان تا قبل از آمدن آمریکاییان به افغانستان تولید تریاک 3700 تن در سال میگردید. دلیل اصلی پایین آمدن تولید در آن زمان، حرام اعلام کردن تریاک  از طرف ملا عمر بود. بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکاییان و طرح "مبارزه" با کشت خشخاش از طرف نیروهای انگلیسی مستقر در افغانستان، تولید تریاک  تا 7500 تن در سال بالا رفت. سال گذشته تولید تریاک  افغانستان 5500 تن بوده است. کشاورز افغانی در آمدش از هر کیلو تریاک 170 دلار می باشد. در آمد کشاورزان در افغانستان در مجموع از تولید کشت خشخاش حدود 1 میلیارد دلار در سال گذشته تخمین زده می شود. 

مافیای مواد مخدر، تریاک  را با منفعت 230 دلار در هرکیلو در مرز ایران به 400 دلار می فروشد. تریاک را اگر به هروئین تبدیل نمایند از هر 10 کیلو تریاک 1 کیلو هروئین خالص گرفته می شود. البته تا 30 درصد و بیشتر به تریاک و هروئین ناخالصی اضافه می شود. بایستی توجه کرد که این ناخالصیها ضررش برای انسان بیشتر از تریاک و هروئین می باشد. البته برای مافیای مواد مخدربعلت بالا بردن وزن  سود بیشتری را تولید می کند. طبق گفته سردار علی مویدی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، قیمت هر کیلو تریاک در مرزهای ورودی ایران 400 دلار است که در مرزهای غربی 1700 دلار فروخته می شود.  پس مافیای ایرانی از هر کیلو جابجایی تریاک در عمده فروشی برای جنس خالص 1300 دلار و برای جنس ناخالص 1700 دلار در آمد دارد. این جنس در خرده فروشی تا 5 برابر در آمد برای خرده فروشان بوجود می آورد. به گفته یک خرده فروش، قیمت هر گرم تریاک  بین ۴ تا ۵ هزار تومان در تهران بفروش می رسد و البته این مقدار تنها برای یک بار مصرف شخص معتاد می باشد.
در حال حاضر گفته می شود که قیمت هروئین گرمی 20 هزار تومان است. بر اساس گفته خریداران عمده در مرز ایران و افغانستان قیمت هر گرم تریاک 1200 تومان است و اگر بدست خرده فروشان برسد و او 30 در صد مواد از جگر شتر گرفته تا فضولات انسان و شکر سرخ و کدئین  به آن اضافه کند، می تواند آن را  به 5000 هزار تومان بفروشد که در آمدش بیش از 4000 هزار تومان در هر گرم برای خرده فروش تخمین زده می شود. این سود در مورد هروئین و برای مافیای حاکم بر حمل و تولید آن در بازار، بیشتر حاصل می شود.
 طبق گفته سردار علی مویدی رئیس‌ پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا، قیمت عمده فروشی یک کیلو هروئین در مرزهای ایران 5000 دلار و در ترکیه 17 هزار دلارمی باشد. البته بنا بر  نوشته روزنامه گاردین هر700گرم  هروئین در اروپا 85 هزار دلار ارزش دارد و در آمریکا  120 هزار دلار به فروش می رسد.
بنا بر این در آمد تنها حمل از افغانستان به ترکیه در هر کیلو 12000 دلار می باشد. تصور کنید زمانی که جدیدا در روزنامه ها اعلام  شد ماشینی را در درگیری گرفته اند که 700 کیلو هروئین در آن بوده است. یعنی معادل 3 و نیم  میلیون دلار جنس خریداری شده در حال دور زدن کشور بوده که در آمدی در مرزهای ترکیه معادل 8 و نیم میلیون دلار به جیب مافیای مواد مخدر واریز می کرده است. البته  ارزش این مقدار در اروپا  برای عمده فروشی معادل 60  میلیون دلار ارزش است که در آمدی برابر با 51 میلیون دلار ایجاد می کند.
  تولید تریاک در افغانستان همانگونه که ذکر شد در سال گذشته  حدود  5500 تن بوده است. اگر تولید هروئین حاصل از این مقدار تریاک فقط جهت محاسبه  معادل 55 هزار کیلو  شود و این مقدار  را بصورت عمده  در جهان  بفروش رسد، به میزان  85 تا 100  میلیارد دلار به فروش می رسد که در سطح خرده فروشی حدود 350 تا 500  میلیارد دلار در آمد تولید می کند.
   طبق داده ها نیمی از تولید تریاک افغانستان از ایران می گذرد. یعنی حدود 3000 تن در سال. بخشی از این مقدار در داخل ایران مصرف می شود و بخشی از آن ازایران بطرف اروپا  حمل می گردد.
ترانزیت این حجم از مواد مخدر  با قیمتی که دارد نمی تواند کار چند خرده پا و یا مواد فروش ساده  باشد. پشت این جریان یک عده به عنوان مافیای جهانی با سرمایه های بسیار زیاد قرار گرفته اند . در ایران چه گروهی و یا چه کسانی این کار را رهبری می کنند که کسی نمی تواند آنها را شناسایی و دستگیرکند؟
   نقش سپاه و بیت رهبری و آقا زاده ها در این کار تا چه حد است؟ نقش ریاست جمهورهای اصلاح طلب و یا تمامیت خواه و یا آقای روحانی به عنوان کسی که با شعار تدبیر برای ایران، مورد قبول رهبری نظام حاکم قرار گرفته برای مبارزه با این مافیا تا چه حد بوده و هست؟
این سوالاتی  است که جامعه ایران بایستی به آن پاسخ بدهد.
 سردار علی مویدی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا در 30 آذر 92 در گفتگو با ایسنا می گوید: "ما عملاً چیزی به نام ستاد مبارزه با مواد مخدر نداریم.
 وقتی که چند سال از آخرین جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر با شرکت اعضای آن و ریاست رئیس جمهور می‌گذرد، عملاً ستاد مبارزه با مواد مخدر تأسیس شده و تنها ما دبیرخانه مبارزه با مواد مخدر داریم در حالی که دبیرخانه با ستاد بسیار فرق می‌کند؛ طی چند سال گذشته چند جلسه با حضور ریاست رئیس جمهور تشکیل شده است؟ یک حادثه در کشور رخ می‌دهد و رئیس جمهور سریع آن را پیگیری می‌کند اما این مواد مخدر بلای جان هزاران جوان شده است کاری انجام نمی‌شود."
نگارنده خود بیاد دارم که کد خدایی برایم تعریف می کرد که در زمان شاه در منطقه خراسان شبی با کاروان مواد مخدر درگیر شدیم. بعد دستور  به مرکز ژاندارمری رسید که عقب نشینی کنید و بگذارید که کاروان به مشهد برود. روز بعد گفتند که محموله از اشرف بوده است. بعد از انقلاب اسم اشرف پهلوی از لیست مافیای مواد مخدر بیرون آمد.
 امروز نیز افرادی در راس نظام ولایت فقیه تریاک به قول خودشان حلال را نمی گذارند درآمدش برای آنها حرام بشود!
نبایستی  منتظر ماند تا فردای آزادی اسامی افرادی که مافیای مواد مخدر را تشکیل می داده اند افشا شود. بلکه هم اکنون مردم بایستی نسبت به بلای اعتیاد و نقش مافیای آن که به قمیت تباه شدن آینده نسلی به ثروت می رسند، حساسیت بتمام نشان دهد.
وضعیت معتادان و مواد مخدر در داخل چگونه است؟
شما هموطنان وقتی صبح از خانه بیرون می روید و معتادی را می بینید چه حالی به شما دست می دهد؟
وقتی کودکی را کنار خیابان می بینید که کار می کند چه حالی به شما دست می دهد؟
وقتی زنی را می بینید که حس می کنید برای خود فروشی در کنار خیابان ایستاده چه احساسی به شما دست می دهد؟
خود و خانواده و فرزندان خود را در امان حس می کنید؟
اگر جامعه  اطراف خود  را از خانواده خود جدا می کنید، بایستی در این طرز تفکر خود تجدید نظر کنید. فراموش نکنیم که بنی ادم اعضای یک پیکرند.
قصدم دادن  شعار نیست. بلکه توجه شما هموطنان را به این امر جلب میکنم که این واقعیت  عریان اجتماعی وطن ماست.
پیکر اجتماعی ما از این اجزاء فوق نیزساخته شده است. آسیبهایی که به این پیکر وارد می شود، دامن گیر من و شما نیز می شود.
آسیبهای اجتماعی مثل طلاق، کودکان کار، حاشیه نشینی که ناشی از افزایش فقر است، نبود اشتغال، اعتیاد و دیگر آسیبها همگی با هم یک مجموعه را می سازند. برای درمان این مشکلات اجتماعی بایستی طرحی را پیش برد که بتوان تمام آسیبها را درمان نمود.
در 29 آذر 92 آقای هاشمی رئیس سازمان بهزیستی اذعان کرد که 50 ماده جدید اعتیاد آور در حال ورود به ایران هستند. ایشان متذکر شده اند که پروتکل درمان شیشه در حال تدوین است.
در حال حاضر عنوان می شود که بیش از 2000 نوع ماده شیمیایی وارد بازار ایران شده است. در گزارشها نیز آمده است که تعدادی آشپزخانه شیشه را نیز پلیس منهدم نموده است. پس در ایران تولید کننده شیشه هم وجود دارد. یعنی مواد اولیه جهت تولید شیشه نیز به آسانی و با مجوز می توانند وارد ایران کنند. احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران در 2 اسفند 91 (ایسنا )از وجود آزمایشگاه‌های خانگی تولید مواد مخدر در استان آذربایجان غربی خبر داده بود و گفته بود: «قبلا تولید مواد مخدر صنعتی در آشپزخانه‌های تهران یا اسلام‌شهر انجام می‌شد، اما اکنون مثلا در استان آذربایجان غربی نیز این مواد تولید می‌شود، چرا که قاچاقچیان سعی دارند مواد را پس از ورود پیش‌سازها از خارج کشور، در همان محل تولید و توزیع کنند».
   اما معضلات مختلف اجتماعی باعث می شود که فردی به اعتیاد روی بیاورد. بنا بر این اعتیاد در بستر اجتماع روی می دهد.
نظام ولایت فقیه به اعتیاد به عنوان یک تقصیر نگاه می کند که متوجه تنها معتاد است. در صورتی که اعتیاد یک بیماری است که در اجتماع وجود دارد و شخص به آن بیمار می شود و اسمش می شود اعتیاد. در این صورت اجتماع و رژیم به عنوان مسئول برنامه ریزی پیشگیری و درمان بایستی به گونه ای عمل کنند که زمینه های بیماری را در جامعه از بین ببرند و روشی را اتخاذ نمایند که بیمار معتاد بتواند در قبول بیماری به مراکز باز پروری و یا درمان رجوع کند.
 مرکز رجوع برای بازپروری  نبایستی محلی باشدکه شخص بیمار معتاد از رجوع به آنجا ترس داشته باشد. لذا بایستی آن محل امن باشد.
همانگونه که انسانی که مشکل فشار خون دارد کسی به او با تحقیر نگاه نمی کند به شخص معتاد نیز همینگونه باید نگریست.
در حال حاضر وزیر کشور تعداد معتادان رایک میلیون 350 هزار نفر رسمی و 700 هزار نفر تفننی عنوان کرده است. تفاوتش با دوره های قبل این است که بجای 1 میلیون و 200 هزار معتاد او از یک میلیون 350 هزار نفر نام میبرد ولی بجای 800 هزار معتاد تفننی در حال حاضر وی تنها از 700 هزار نفر نام می برد و در مجموع به عدد 2میلیون معتاد می رسد. طبق اظهارات انجمن های مختلف مبارزه با مواد مخدر، تعداد واقعی معتادین را بین 3 تا 4 میلیون تخمین زد. یعنی به احتساب هر خانواده 4 نفره، حدود 12 تا 16 میلیون نفر در ایران بصورت مستقیم با مسئله اعتیاد در رابطه هستند. طبق آمار، سالانه 160 هزار نفر به تعداد معتادین اضافه می شود. با این حال دولت هر سال تعداد معتادین را ثابت اعلام می نماید.
    توجه کنید این افراد ایرانی و از همسایه ها و خانواده من و شما هستند که به اعتیاد کشیده می شوند. در ایران 400 هزار معتاد هروئین داریم. هر معتاد سعی می کند که در طول زندگی دیگران را به اعتیاد دعوت کند و در طول عمر 2 نفر را به اعتیاد می کشاند.
تعداد زنان معتاد بر اساس آمار ارائه داده شده، حدود 180 هزار نفر می باشند و بر اساس آمارهای غیر رسمی در کشور حدود 350 هزار نفرزن معتاد در کشور موجود  می باشند. این زنان اکثرا،  متاسفانه در رابطه با مردان معتاد به اعتیاد کشیده شده اند. بسیاری از آنها به دلیل فقر حاکم بر خانواده های خود مجبور به تن فروشی می شوند و در مواردی حتی فرزندان خود را به فروش می رسانند. بخش عمده بچه های کار در دامن چنین خانواده هایی بزرگ می شوند و مجبورند که به کارهایی بپردازند که مرگ زود رس نتیجه آن است.
   طبق آمار انتشار یافته 200 هزار کودک در سنین 6 تا 11 سال سرکلاسهای درس حاضر نمی شوند. کودکان بالای 11 سال هم که سر کلاس نمی روند به این آمار اضافه می شوند. نتیجه اینکه در ایران جمعیتی از کودکان حد اقل 300 هزار نفر به دلایل مختلف سر کلاس نمی روند و وارد بازار کار کودکان می گردند. از نتایج  این روند جامعه فقیر و آسیب دیده، شیوع ایدز و اعتیاد میان این کودکان می باشد.
به دستان بچه هایی که در سطل آشغال پلاستیک و یا هر چیز دیگر جمع می کنند نگاه کنید. دستان کوچکی که  بیماریهای  پوستی دارد و  با زخمها در جستجوی نان در میان آلودگیهای مختلف مشغولند هستند.
آیا حق این کودکان این است که ما با ترحم از کنارشان رد شویم؟
ایا حق این کودکان این است که به آنها کمک مالی بکنیم؟
مشکل از اینها بزرگتر است. این کودکان وسیله فروش مواد مخدر هم می شوند. انواع سوء استفاده جنسی و غیر جنسی نیزاز آنها می شود. اینها با این گونه آموزشی که در زندگی می بینند، بازگتشان به زندگی در رشد و آرامش و تحصیل بسیار سخت خواهد شد. این کودکان امروز معتادان و مواد فروشان آینده خواهند بود. بخش کوچکی از اینها می توانند به مجرای طبیعی زندگی بازگردند. کودکان کار نه در خیابان امنیت دارند و نه در خانه. این استرس در کودک کار همیشه وجود دارد که شب هنگام اگر دست خالی برگردد با خشم و اهانت پدر، مادر، سرپرست یا فردی که از او نگهداری می‌کند روبرو می‌شود. به همین خاطر است که او با سماجت و اصرارهای بچه گانه‌اش از این سو به آن سو به دنبال مشتری می‌دود تا چیزی بفروشد تا پولی به دست آورد.
حال به وضعیت خانواده هایی نگاه کنیم که معتادند.
یک معتاد تریاک  خرج موادش در روز حدود 20 تا 25 هزار تومان وخرج هروئین و شیشه 30 تا 40 هزار تومان می باشد.
اگر قیمتها افزایش یابد، معتادان به مواد شیمیایی ارزان روی می آورند که کشنده است و آسیبهای اجتماعی و درمانی آن بسیار سخت و بالاست. اگرقمیت مواد مخدر ارزان بشود کسانی که من باب مثال تریاک مصرف می کنند بیشتر به هروئین روی می آورند. بنا بر این یکی از راههای مبارزه که بازی با قیمتها است تا امروز ننتیجه نداده است.
در5 سال ابتدای انقلاب افزایش چشمگیر 10 برابری قیمت مواد مخدر را نسبت به سال 57  در ایران تجربه کردیم. اما اگر سال 67 را بررسی کنیم باز هم در کشور معتاد وجود داشت. معتادهای هروئینی بیشتر شده بودند. به خاطر افزایش ناگهانی قیمت تریاک مصرف‌کننده‌ها به سمت مصرف هروئین روی آورده بودند. دوم افزایش قیمت تریاک حدود 10 سال قبل که 2 الی 3 برابر شده بود باعث شد که موجی از مصرف‌کننده‌های تریاک ارزان را در کشور داشته باشیم. زمانی هم که شیشه کاهش قیمت داشت، مصرف شیشه بسیار افزایش پیدا کرد. باید توجه داشته باشیم که با افزایش قیمت، فروشنده‌های موادمخدر، ماده‌های مخدر ارزان را وارد بازار می‌کنند تا بازار خود را حفظ نمایند.
   جهت مقابله با اعتیاد روشهای خشونت باری چون اعدام تا امروز نتوانسته نتیجه مثبت بدهد. آمارها نشان می دهند که هم رشد مافیا و هم تعداد معتادین مثبت بوده است. مراکز ترک اعتیاد هم از طرف رژیم پشتیبانی نمی شود. بصورتی که نظام حاکم برای ترک هر معتاد تنها 30 هزار تومان  بودجه گذاشته است. در صورتی که هر معتاد به حد اقل 500 هزار تومان جهت ترک اعتیاد نیاز دارد.
در بودجه سال 93 آقای روحانی، هم چون گذشته به مسئله معتادان و راه حل مبارزه اساسی با آن توجهی نشده است.
یادمان باشد که استبداد از جوان معتاد و بی صدا و غیر معترض ناراضی نیست بالعکس هر چه جوانان چون و وچرا کنند و هشیار بیشتر به اعتیاد روی آورند و در لاک خود فرو روند، به نفع هر نظام استبدادی است.
اعتیاد بهترین  سود را برای مافیای حاکم چه از نظر در آمد پولی و چه از نظر حذف آدمهای غیر معترض و وابسته به مواد مخدر دارد.
راه حل مشکل اعتیاد در درجه اول  راه حلی است که  برای اولین بار در تاریخ ایران انهم در زمان ریاست جمهوری آقای بنی صدر به اجرا گذاشته شد و در آن به معتاد به مثابه بیمار نگاه شد و طرحی جهت درمان بیماری بکار گرفته شد.  استبداد حاکم با کودتا علیه منتخب مردم آقای بنی صدر  آن نظر و طرح را نابود کرد و از فردایش یعنی از دوره آقای رجایی معتاد بدل شد به  مجرم و برایش حدود قضایی تا حد اعدام را گذاشتند که هنوز نیز شاهد آنیم. در حالی که راه حل در برگشتن به آن دیدگاه بیمار است به معتاد.
روی سخنم با شما هموطنان به عنوان برادر و خواهر و پدر و مادر و دوست می باشد. در ذهن بایستی وافورهای اعتیاد به استبداد را شکست و در مقابل این استبداد استوار گفت من شهروند دارای حقم.
 تا بلکه بتوان در آزادی وطن از استبداد کاری بایسته برای این بخش از هموطنان آسیب دیده انجام داد. تا آن زمان به کمک مراکز درمانی و پشتیبانی خانواده ها بایستی در درمان این هموطنان کوشید.  

فقر و اعتیاد در مشهد در "حکومت ناب محمدی"









































برای خواهرم؛ بهاره (هدایت)

برای خواهرم؛ بهاره (هدایت)

++به مناسبت پنجمین روز از کمپین «ده روز با بهاره هدایت» با عنوان «بهاره یک فرزند و یک خواهر است»:

کودکی‌ات را به خاطر داری؟
در خاطراتت کدام وجه، غالب است؟
چه خاطره‌ای برایت شیرین است؟
از کودکی‌ات که تعریف کنی، بیشتر از چه کسی حرف می‌زنی؟
در گذر از کودکی به نوجوانی، چه کسی همراهت بوده؟
چه کسی درد دل‌ها و حرفهایت را شنیده؟
به ناگفته‌های چه کسی بیشتر گوش سپرده‌ای؟
نوجوانی‌ات را به خاطر داری؟
با چه کسی بیشتر پچ پچ کرده‌ای؟
شیطنت‌هایت را با چه کسی بیشتر مانور داده‌ای؟
با چه کسی رشد کرده‌ای؟ چه کسی با تو بزرگ شد؟
هنوز هم هست؟ کنار همید؟ هنوز با هم حرف می‌زنید؟
هنوز با هم خاطرات را مرور می‌کنید؟ می‌گید یادش به خیر . . .
من با بهار بزرگ شده‌ام.
بزرگ که می‌گویم، نه که فکر کنی قد کشیده‌ام؛ کلاس‌های بالاتر رفته‌ام ها؛ نه. اینها هم بوده، هم مدرسه‌ای بودن در قاموس زندگی‌مان رخنه داشت.او یک کلاس بالاتر، همیشه.
من با بهار رشد کرده‌ام.
کودکی‌هایمان را با هم بچگی کردیم، بازی، گریه، دعوا، قهر.
این آخری را فراموش نمی‌کنم که «قهر»مان هم خاطره بود، در «قهر» هم «شدن» را تمرین کردیم، جدا جدا. آشتی که کردیم یکی شدیم. یکی بودنمان را به گفت‌وگو نشستیم. دیگر دعوایی در کار نبود، قهری در کار نبود.
«گریه»‌ای اگر بود «درد» «چگونه شدن» بود.
همراه و همگام می‌رفتیم؛ او یک پله بالاتر.
او می‌گفت، من می‌دانستمش.
من می‌گفتم، او از قبل دانسته بود.
دانشگاه اما راه زندگی‌مان را روشنتر نشان‌مان داد. گویی او می‌باید ترسیم‌گر راهی دیگر شود و من راهی جدا، و من تنها.
بی‌خیال شدیم.
برای هم آرزو کردیم؛ یادت هست؟
آرزو کردیم در راهی که می‌رویم، پشیمانی اسیرمان نکند.
و تو رفتی؛
من اما رهایت نکردم بهار.
یادت هست؟
.
.
.
حالا دیگر چند سالی است که تو رفته‌ای
خیلی دور نه؛
اما یک پله بالاتر
اما من رهایت نکردم بهار
سپردمت به خدا؛ صدایم را می‌شنوی؟!
.
.
تو خاطراتت را با چه کسی مرور می‌کنی؟
.
عروسک بچگی‌هایمان را یادت هست؟ دختری با موهای زرد، لباسی که مادربزرگ برایش دوخت را چطور؟یادت میاد؟
خرگوشک حکیم باشی من
خرگوش بادی سبز تو
یه عروسک دیگه هم بود، پسره مال من، دختره مال تو.
سحرهای ماه رمضان را چی؟
دعوا می‌کردیم یادت هست؟
قهرمون؟
آشتی‌مون؟
حتما یادت هست.
آخر تو یک کلاس بالاتر بودی، یک سال بزرگتر
.
.
.
صدایم را می‌شنوی بهار؟
.
.
تو نیستی، من با کی بازی کنم؟

عکس‌های اختصاصی آلفرد یعقوب زاده از بحران اوکراین


Exclusive photos of crisis in Ukraine by Alfred Yaghobzadeh in Tableau Magazine