دگرگونی ها و تحولات اجتماعی و عوامل این تغیرات بنیادین از منظر جامعه شناسی- بخش اول
کاظم رنجبر |
ماخذ (1)
مقد مه : مقدمه : دگرگونی ها و تحولات
اجتماعی ، عنوان یک مقاله نسبتا طولانی در زبان فرانسه است که توسط جامعه
شناسان معتبر فرانسه در رابطه با تحولات و جنبش های اجتماعی جوامع امروز
نوشته و تفسیر و تحلیل شده است . به عنوان یک جامعه شناس با تخصص در رشته
جامعه شناسی سیاسی ، این مقاله را ضمن ترجمه و تحلیل و تفسیر با واقعیت های
جامعه ایران امروز که مدت بیش از 32 سال است که بانظام دیکتاتوری دینی
اداره می شود ، در اختیار هموطنان ایرانی قرار میدهم . البته بعد از پایان
این مقاله زمینه تبادل اندیشه و نقد هموطنان با رعایت اصول دمکراتیک و
استناد به وقایع تاریخی ایران امروز ،مسلما راه را برای بالابردن آگاهی
فردی واجتماعی جامعه ایران در محدوه خود فراهم می سازد . آنچه که مسلم و
یقین است ، تاریخ معاصر ملت ها نشان می دهند ،نظام هائیکه فاقد پایگاه
دموکراتیک مردمی هستند ، آینده ای ندارند ، و نخواهند داشت . نظام
دیکتاتوری کمونیستی ، که بیش از 74 سال (از سال 1917- تا 1991 ) با تمام
وعده های دروغین و مردم فریبانه خود نه تنها در روسیه بلکه در سایر کشورهای
کمونیستی اروپائی نیز فرو ریخت . تاریخ ملل جهان امروز به روشنی نشان
میدهد نبود پایگاه مردمی و فساد حاکم در بطن دستگاه حکومتی دیکتاتوری های
گوناگون به هرنام و هر ایدئولوژی ، وقتی پایگاه مردمی نداشته باشد ،
فروپاشی آن نظام ها حتمی است .
جنبش ها و حرکت های اجتماعی مراحل مقدماتی این حرکت های تاریخ
ساز هستند . لذا تلاش خواهد شد این حرکت ها از منظر جامعه شناسی در چند
مقاله مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرند .
* * *
دگر گونی و تحولات اجتماعی عواملی هستند که جامعه را از منظر
رفتاری و معیار ارزش ها در طول زمان بطور عمیق دگر گون می کند . به عنوان
مثال ، در بخشی از جوامع اروپائی ، حکم اعدام یک قاتل که حتی به عمل خود
یعنی به قاتل بودن خود بطور روشن و آشکار در دادگاه اعتراف می کند ، دادگاه
های های این کشورها حکم اعدام قاتل را منسوخ کرده اند . باوجود لغو حکم
اعدام قاتل ، بر تعداد قتل در این کشور ها اضافه نشده است . این نمونه از
تحولات و تغییرات معیارهای رفتاری و اجتماعی یک جامعه در طول زمان هستند .
دگرگونی اجتماعی ، بنیادی و اساسی از منظر جامعه شناسی ،آن
تغییرات عملی و رفتاری عموم جامعه هستند که در طول زمان معیار ها و رفتار
های جامعه را عوض میکنند . در این پژوهش این معیار ها و عمل کرد آنان مورد
مطالعه قرار خواهد گرفت .
دوگرایش فکری و عقیدتی ، این تحولات بنیادی را در چهارچوب مکتب فکری خود تعریف می کنند .
- پیروان مکتب تکامل گرایان : (Evolutionnistes )
که ترقی و تکامل انسان را در رابطه با شرایط محیط زیست مورد
مطالعه قرار می دهند . همچنانیکه زیست شناسان پیرو این مکتب موجود زنده و
روند تکاملی آنرا را از منظر طبیعی موجود زنده ، چه ازمنظر ژنتیک و
مورفولوژی (شکل اندام موجود زنده)همچنین نیز انسان را از منظر روند فرهنگی و
اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهند .پیروان روند تکاملی موجودات زنده مکاتب
متعددی دارند ولی بنیانگذاز این مکتب چارلز داروین (Charles
Darwin-1809-1882) است .
-پیروان مکتب:نقشگرایان :(Fonctionnaliste
)نظریه ایکه تغییرات اجتماعی را حاصل عمل کرد قوانین و ارزش های موجود در
جامعه و نفوذ عوامل داخلی و خارجی ، چون اختراعات و توسعه و رشد علم و پخش
آن در جامعه می دانند . عوامل تاثیر گذاز داخلی خود جامعه ، و همچنین عوامل
تاثیر گذار خارجی در جهان و تمدن و نوع زندگی ، در دگرگونی ارزشهای سنتی
جامعه نقش اساسی دارند . مسلما اختراعات چون برق ، رادیو ، تلویزیون ،
سینما ، نلفن همراه ، کامپیوتر ، امروز مرزهای سانسور را شکستند و روند
تکامل و تحولات فکری و ارزشهای اجتماعی را کاملا تغیر دادند . نقش گرایان
به اصول و قوانین عملکرد دگرگونی این اختراعات بسیار دقیق و عمیق توجه می
کنند . تمام جوامع بشری ، در یک عمل کرد مشترک روند تکاملی مرحله ای ، بر
طبق قانون جهان شمول تضاد سنت با تجدد و نوگرائی پیش میروند .
نظریه روند تکاملی جامعه بر این اصل تکیه دارد که :مجموعه عمل
کرد نوآوری ها در نهایت در یک مرحله به تغییرات زیر بنائی ارزشها و معیار
های جامعه منتهی می شوند . حد و نهایت تغییرات اجتماعی ، از دو منظر مورد
مطالعه قرار می گیرند .
1- از منظرجامعه شناسی محدود گروه های محدود جامعه .
2- از منظر جامعه شناسی گسترده گروهای گسترده جامعه .
به عنوان مثال : رفتار و ارزشهای روحانیون ، و یا رانندگان
تاکسی در یک کشور ، رفتار یک گروه اقلیتی آن جامعه است نه رفتار کل جامعه .
تغییرات و دگرگونی اجتماعی از منظر جامعه شناسی دارای دو سطح
است . تغییرات کوچک جامعه – تغییرات بزرگ جامعه . این تغییرات در عین حال
شروع و پایان یک روند هستند . آنچه که این تغییرات مورد توجه جامعه شناسان
قرار می گیرند ، تاثیر و عمق این تغییرات بر عمق ساختار جامعه است که مورد
توجه جامعه شناسان قرار می گیرد . به عنوان مثال : حاکمیت مطلق دستگاه
روحانیت در ایران ، در طول 35 سال ، تغییرات عمیقی از منظر جامعه شناسی در
رفتار ایرانیان نسبت به روحانیت و باورهای دینی ملت ایران بجا گذاشته است .
این تغییرات در عین حال شروع و پایان روند هستند . این
تغییرات باید به عمق ساختار جامعه تاثیر گزار باشند تا مورد توجه و مطالعات
جامعه شناسان و پژوهشگران قرار بگیرند . البته نباید فراموش کرد تغییرات
جامعه همیشه تغییرات بنیادین نیستند ، بلکه میتوانند فقط ظاهری باشند (به
عنوان مثال انقلاب شاه و مردم در رژیم گذشته ، در حالیکه شاه جنبه های
ظاهری فرهنگ اروپا را به ایران منتقل می کرد ، درصورتیکه از وجود اصول نظام
های حکومتی دمو کراتیک خبری نبود ) فراموش نباید کرد تغییرات جامعه همیشه
تغییرات بنیادی نیستند بلکه می توانند فقظ ظاهری باشند .
تغییرات اجتماعی ، یک سری تغییرات قابل دید و ملاحظه و قابل
بررسی در طول زمان متوسط هستند ، به عبارت دیگر ، شعار نیستند . این
تغییرات در روی اخلاقیات و فرهنگ عمومی جامعه تاثیر گذار هستند . روند
تکاملی مجموعه تغییرات ممتد در طول زمان در جامعه تاثیر می گذارند . برای
گی روشه (Guy Rocher جامعه شناش کانادائی متولد 1924 ) تمام تغییرات
اجتماعی قابل ملاظه و قابل محاسبه در زمان هستند و تاثیرات آن مرحله موقتی
نیستند، بلکه دائمی هستند . زیر بنا و عمل کرد جمعی جامعه ، در آن جامعه در
طول تاریخ آن جامعه از بنیه عوض می شود .
دگرگونی اجتماعی چیست ؟
1 - اولا دگرگونی اجتماعی لزوماً یک پدیده و دست آورد جمعی
است ، به عبارت دیگر شرکت جمع جامعه در دگرگونی اجتماعی امری است الزامی
ویا بخشی ارزنده و برای تغیر ، لازم و ضرروی می باشد . مثلا برای دفاع از
آزادی بیان واندیشه در یک نظام دیکتاتوری ، شرکت جمع فرهنگیان و دانشگاهیان
جامعه امری است ضروری . در ثانی ، یک تغیر و تحول اجتماعی وقتی در جامعه
میتواند قابل اجرا باشد ، که این تغییر و تحول را در بخشی از جامعه قبلا
مشاهده کرد . به عبارت دیگر زمینه ذهنی و عینی برای این تغییر و دگرگونی ،
حداقل در بخشی از جامعه قابل مشاهد باشد .
2- برای تغیر و تحولات اجتماعی مهم و اساسی است که نشان بدهیم
و مشخص بکنیم ، که عناصر زیربنائی یا فرهنگی سازمان اجتماعی جامعه تغیر
یافته اند و بتوانیم این تغییرات را بطور روشن توضیح بدهیم . به عنوان مثال
امروز درجامعه فرانسه ، هیچ متفکری نمی تواند جدائی دین از سیاست را زیر
سئوال ببرد . برای اینکه این اصل بعد از گذشت دو قرن نیم از انقلاب کبیر
فرانسه ،(تاریخ انقلاب کبیر فرانسه -1789 ) بخشی از فرهنگ سازمان اجتماعی
جامعه فرانسه شده است .
3- چنانکه یک اعتصاب کارگران یک موسسه صنعتی می تواند باعث
افزایش دستمزد کارگران به تناسب هزینه زندگی بشود . این افزایش دستمزد را
نمی توان تغییرات ساختاری جامعه به حساب آرود. این افزایش دستمزد کارگران
یک موسسه تنظیم دستمزد تغیر توازنی محسوب می شوند نه تحولات بنیادی و
ساختاری . ولی اگر همین اعتصابات با عث تغیر در راستای منافع کارگران سایر
موسسات شبیه باشد در آن صورت می گوئیم :یک تغییرات ساختاری رخ داده است و
در حقیقت تغییرات اجتماعی محسوب می شود .
سومین حالت : یک تغییرات زیر بنائی لازم میدارد که آنرا در
طول زمان مورد مطالعه و توجه قرار بدهیم . به عبارت دیگر بتوانیم این
تغییرات را در مجموعه زمان مشاهده بکنیم . (مثلا تغییرات بین شش ماه اول –
شش ماه دوم شش ماه سوم ) در حقیقت این تغییرات اجتماعی را با مشاهده و
استناد به واقعیت های عینی در طول زمان متوان تائید کرد .
(مثلا تغیر سن ازدواج دختران در یک جامعه اسلامی را با مشاهده
این تغیر در طول 10 سال –15 سال - 20 سال- میتوان تائید و تصدیق کرد ) و
با مشاهده این واقعیت ها در طول زمان است که می توان گفت در جامعه تغییرات
بنیادین در رابطه با این موضوع روی داده است )
4- برای اینکه یک دگرگونی اجتماعی ، دگرگونی ساختاری محسوب
بشود ، تمام دگر گونی جامعه باید نشان بدهند که این تغییرات ادامه دار
هستند . به عبارت دیگر ، این تغییرات ریشه دار می باشند ، سطحی و ظاهری و
کوتاه مدت نیستند .
5- بطور خلاصه چنین میتواند گفت : دگرگونی اجتماعی در روند و
تحولات تاریخی جامعه نقش اساسی دارند . به عبارت دیگر اگر در جامعه ای
دگرگونی اجتماعی نبود ، تاریخ آن جامعه ، تاریخ امروزی آن جامعه نمی بود .
البته برای اثبات آن در عمل ، کار چندان آسان نیست . تاریخ از منظر تحلیل
فرضی کاری است بس پیچیده و مشکل . به عنوان مثال اختراع صنعت چاپ ، تاریخ
بشریت را عوض کرد و همه دنیا این را قبول دارند ولی اثبات این اصل در عین
حال بسیار پیچیده است . .
6-این سئوالات و تفاسیر ایکه توضیح داده می شوند ، راه را
هموار میکنند تا بتوانیم بگوئیم: به چه طریق جامعه شناسی معاصر مسئله
دگرگونی اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهند . بطور خلاصه جامعه شناسان
برای دگرگونی اجتماعی در مقابل شش سئوال قرار می گیرند .
1- اول از خود می پرسند ، چه چیز در یک جامعه عوض یا دگر گون
می شود . این مسئله خیلی مهم است که بدانیم در جامعه کدام بخش ، یا در کجای
جامعه دگرگونی رخ می دهد ؟ مثلا دگرگونی در زمینه زیربنائی جامعه رخ می
دهد یا در زمینه فرهنگی ، اسطوره ها ، ارزش ها و ایده ئولوژی و باورها رخ
میدهند ؟ معمولا عموم سعی میکنند سریعتر و اغلب صورت ظاهری و حدود این
تغییرات را توضیح بدهند .
2- جامعه شناس این سئوال را از خود می کند : دگر گونی و
تغییرات اجتماعی در عمل چگونه رخ می دهد ؟ چه روندی را طی می کند ؟ آیا این
دگرگونی مداوم و روند خود را بطور مداوم ادامه میدهد و یا یک روند غیر
منظم و هر از چند گاهی است ؟ از خود سئوال می کند : در جامعه ، کجا این
دگرگونی به مقاومت سخت (سنت طلبان ) برخورد می کنند؟ این مقاومت به چه شکل
خود را نشان میدهند ؟ به عنوان مثال : مخالفت آخوند ها در ایران با قوانین
برابری زن با مرد ، مخالفت با تقسیم اراضی ، مخالفت شرکت زنان در انتخابات و
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجلس شورامی ملی . نمونه هائی از این نماد
دگرگونی جامعه و در مقابل انعکاس نیروهای بازدارنده این دگرگونی ها هستند .
3- روند و سرعت دگرگونی و تغییرات مهم هستند . لذا لازم است جامعه شناسان به این روند کاملا توجه بکنند .
4- بعد از آنکه امر واقعه دگرگونی جامعه شناخته و مسلم شد ،
این بار میتوان این تغییرات و تحولات را تعریف و تفسیر بکنیم. در اینجا ضمن
تفسیر و تجزیه سعی می شود عامل دگرگونی نیز تجزیه و تحلیل شود .
5- همچنین از خود سئوال میشود ،که عامل و یا عاملین فعال و
نقش آفرین که به دگرگونی جامعه منتهی شدند چه عناصری بودند و هستند ؟
همچنین عناصر عناصر مخالف و مقاوم در مقابل دگرگونی جامعه نیز مورد سئوال و
دقت قرار می گیرند .
6- در نهایت تمام تجزیه و تحلیل ها ، جا معه شناس را به این
نتیجه می رساند که از خود بپرسد : که آیا میتواند روند وقایع آینده را
پیشبینی بکند ؟ و راههای مختلفی را جامعه میتواند در وقایع گوناگون آینده
محتمل است ، انتخاب بکند ؟
نقش آفرینان دگرگونی اجتماعی .
افراد : نقش عنصر انسانی : افراد . این عناصر گروهای فعالی
هستند که در واقع موتور و قوه محرکه تغییرات اجتماعی می باشند . این عاملان
فعال و آرمانگرا مدافع عقاید و ایده اولوژی ها ئی هستند که خود بر آن
باورد دارند . همین عناصر فعال خود نشانگر کیفیت و تداوم خواسته های
تغییرات اجتماعی می باشند .
الف- مفهموم نقش آفرین اجتماعی از منظر جامعه شناسی .
از منظر جامعه شناسی ، پدیده اعمال ، رفتار اجتماعی تداخل
متقابل اعمال در اعمال اجتماعی می باشد . تمام پدیده ها چون اعمال انسان ،
باورهای انسان ، رفتار انسان ، حاصل اعمال و تاثیر متقابل انسان می باشند .
به عنوان مثال وجود یک نظام استبداد دینی در ایران ، ناشی از فقر فرهنگی و
علمی عموم جامعه است که در طول قرون خرافات دینی در مغز ایرانی جای گرفته
است . انسان دارای استعداد ، دقت و توجه کردن به محیط زیست و اجتماعی خود
می باشد و آزادانه میتواند از این مشاهدات نتیجه گیری بکند . لذا برای
رسیدن به نتایج ناشی از بررسی و تحلیل ازمحیط اجتماعی خود یک استراتژی و
روشی را بکار می گیرد .
جامعه حاوی مشکلات و محدودیت هائی است که انسان مجبور است در
مقابل این مشکلات و محدودیت ها ، برای خود یک استراتژی و برنامه ای را طرح و
به اجراء بگذارد . این استعداد نقش آفرینی انسان در ساختن زندگی خود بخاطر
محدود بودن منابع مورد احتیاج انسان ، زندگی انسان را با مشکلات روبرو می
کند . این حوزه فاقد از اطمینان بستگی به استعداد انسان و جایگاهی را که
درجامعه اشغال کرده کرده است ، دارد . و عدم اطمینان نسبت به محیط و حوادث
زندگی ، نقش انسان را در اداره زندگی خود و محیط زنگی خود ، او را با
محدویت ها روبرو می کند . این حوزه فاقد از از اطمینان بستگی به استعداد
انسان و جایگاهی را که انسان در جامعه اشغال کرده است ، دارد . همچنین این
استعداد و امکانات مثبت زمینه های قابل استفاده ،بستگی به همبستگی های درون
اجتماعی ، احترام به قوانین و ارزشها حاکم درجمعه دارند . تمام انسانهای
فعال در یک محدوده مشخص ، در زمینه فعالیت هایشان ، نکات مثبت و منفی دارند
، که بر استراتژی و اهداف شخصی او در آینده غیر مشخص و پیش بینی نشده
تاثیر گذار هستند . قدرت انسان فعال بستگی نسبی به زمینه های معلوم ایکه او
میتواند کنترل بکند دارد . مهم آن است که بتواند مسائل پیش بینی نشده را
از طریق عقل و منطق اداره بکند .
به عنوان مثال ، در«انقلاب اسلامی ایران » که بخشی از تحصیل
کرده های دانشگاهی ایران با تمام صداقت و ایمان شرکت داشتند ، هرگز باور
نمی کردند که بدست خود پایه یک نظام استبداد دینی را در ایران مستقر میکنند
.
ب- نقش نخبگان جامعه در دگرگونی های اجتماعی .
بنا به تعریف : V- Pareto-ویلفردو – پارتو، متولد 1848- مرگ
1923- جامعه شناس فرانسوی ، نخبهگا ن جامعه اعضای برتر جامعه هستند . به
عبارت دیگر ، نخبه گان جامعه کسانی هستند که در یک رشته تحصیلی و علمی و
تخصصی معین و مشخص از کیفیت بالائی بر خوردار هستند .آنان گروهی متشکل از
افراد هستند که در جامعه دارای قدرت و شخصیت می باشند . لذا در انتخاب نوع
جامعه و نوع حکومت و روند ترقی جامعه تاثیر گذار می باشند . مفهوم نخبه از
دو عنصر : حاکمیت وقدرت مایه می گیرد . نخبه گان یک جامعه متشکل از گروهی
از جامعه می باشند که دارای قدرت و پرستیژ شخصیت و اعتبار و نفوذ دارند و
در روند و اهداف جامعه تاثیر گذار هستند . کلمه نخبه از دو کلمه : سلطه و
قدرت مایه گرفته است. نخبه گان جامعه در دگرگونی و تغییرات بنیادین جامعه
از طریق اندیشه ها و عقاید خود تاثیر می گذارند ، لذا در مجموعه تحولات یک
جامعه نقش مهمی دارند .
جنبش های اجتماعی .
از منظر فرانسوا شازل (Francois Chzel ) جامعه شناس فرانسوی معاصر ،
جنبشهای اجتماعی یک اتحاد و همبستگی گروه های اجتماعی سازمان
داده شده ساختاری ، با اهداف مشخص و مشترک ، در راستای تغیر و چه بسا
سرنگونی نظام حکومتی حاکم و جانشینی آن نظام با خواسته های مشخص و روشن خود
هستند. جنبش اجتماعی نیز میتواند در راستای حفظ نظام حاکم در مقابل حرکت
های مخالفین نظام وارد عمل شده و مانع سرنگونی نظام حاکم می گردند. این
حرکت های اجتماعی در راستای تغیر نظام موجود ، یا مخالفت با تغیر نظام ،
نشانگر و جود مبارزات سیاسی – اجتماعی هستند ، که از منظر زمان و فضا
نامحدود می باشند . به عبارت دیگر نظام هائیکه فاقد پایگاه مردمی باشند ،
واز طریق یک سیستم انتخاباتی دموکراتیک برای مدت زمان معین و مشخص انتخاب
نشده اند ، این نوع نظام ها مسلماً دیر ویا زود مورد اعتراضات مردمی و جنبش
های اجتماعی قرار می گیرند . مبازات اجتماعی، یکی از خصوصیات و اصول جوامع
بشری امروز هستند .
بنا به عقیده جامعه شناس معروف فرانسه : آلن تورن :Alain Touraine (متولد 1925 ) برای اینکه جنبش های اجتماعی قابل درک باشند باید این جنبشها سه اصل را رعایت بکنند :
1- جنبش دارای خصوصیات مشخص باشد که او را از سایر جنبشها
مشخص می کند شرکت کنندگان و اهداف آنها و خواسته هایشان باید روشن باشند ، و
به جامعه نشان بدهند که جنبش از منافع خود درجامعه دفاع می کند .
2- جنبش باید رقیب داشته باشد . وجود یک رقیب مشخص برای یک
جنبش اجتماعی در راستای دفاع از منافع خود ، ضروری است که رقیب وارد صحنه
بشود . این رقابت بر جنبش اجتماعی اعتبار و اهمیت می بخشد .
3- جنبش در یک زمینه مشخص و معین ، به اهداف خود ارزش و
اعتبار جهانشمول بدهد (مثلا در افشا ء استبداد دینی دفاع از اعلامیه جهانی
حقوق بشر ) ، نشانگر آن است که این روند اجتماعی هدف اش جایگزین کردن
ارزشهای جهان شمول هستند . این جنبش و حرکت اجتماعی هدف اش رسیدن به نظم
نوین اجتماعی است . از این طریق این حرکت ها ، نهاد های غیر رسمی ، نهادینه
و رسمی می شوند . اغلب حرکت های اجتماعی شرایط غیر منتظره ایجاد می کنند .
این افراد از گروهای فعال و نقش آفرین تشکیل شده اند که در
واقع موتور و نیروی محرکه تغییرات اجتماعی می باشند . این عاملان آرمانگرا و
مدافع عقاید و ایده ئولوژی ها و ارزش هائی هستند که به آنان باور دارند .
همه این عناصر و داده های اجتماعی ، کیفیت و اهمیت و تدام خواسته های
تغییرات اجتماعی را مشخص می کنند . (ادامه دارد )
پاریس 12 مارس 2014 .
اقتباس بطور کامل یا مختصر ، با ذکر منبع و نام نویسنده کاملا آزاد است .
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .
ماخذ : (*)
|
|
۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر