۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

22 بهمن، آرایش مُوقتی "نرمش" را بر هم زد

منصور امان

کوتاه زمانی پس از ژست آشتی جویانه باند ولی فقیه برای به دام انداختن چهره های شناخته شُده مُنتقد و کشاندن آنها به موضع انفعالی یا حمایت از خود، شواهد از ناکامی این سیاست و نوسان دوباره آقای خامنه ای و همدستان بین پاندول تهدید و تطمیع حکایت می کُنند.

حمله شدید آیت الله یزدی به آقای رفسنجانی در ابتدای این هفته، نخُستین نشانه به جریان اُفتادن مرحله ی تازه کشمکشها و اصلاح کورس در پروژه "عُقلا" بود. واکُنش تُند رییس مجلس خُبرگان به سُخنان آقای یزدی و تهدید بی سابقه وی به "افشاگری" که در حقیقت مُتوجه رییس آقای یزدی، آیت الله خامنه ای بود، از بر هم زده شُدن آرایش مُوقتی و قرار گرفتن طرفها در صف آرایی ثابت خود خبر می داد. این تحوُل، توقُف نمایش تلویزیونی "نرمش" که در چارچوب یک دید و بازدید مُناظره ای به روی صحنه می رفت را درپی داشت.

رویدادهایی که مبنای شکل گیری آنها شکست طرح امنیتی آقای خامنه ای است، در روز گُذشته (یکشنبه) به گونه ی جهشی افزایش یافتند. نخُست، اعلام گردید که آقای رفسنجانی از سُخنرانی سُنتی خود در مراسم دولتی 12 بهمن، سالروز ورود آیت الله خُمینی از اروپا به ایران محروم شُده است و سپس یک نماینده مجلس بار دیگر به سُراغ اتهاماتی رفت که اعضای باند نظامی – امنیتی ولایت برای باجگیری از رییس مجمع تشخیص مصلحت به فرزندان وی نسبت می دهند.

از سوی دیگر، در همان حال که خبرگُزاریهای رسمی اطلاع می دادند که در مسجد مُتعلق به حُجت الاسلام هادی غفاری، یکی از اعضای باند رقیب، انبار اسلحه و مهمات کشف شُده است، 218 نماینده مجلس نیز نامه ای را امضا کردند که در آن خواسته های برآورده نشُده ای که آقای خامنه ای چند روز پیش تر مطرح ساخته بود، تکرار می شُد. آنها در این نامه تهدیدآمیز نوشتند: "خواص جامعه باید با اطاعت از رهبر انقلاب اسلامی، دست از سُخنان موهن و دو پهلو بردارند و مرز خود را با فتنه انگیزان و بیگانگان مُشخص کُنند."

با توجُه به اینکه یک محل مصرف فوری پروژه "آشتی" 22 بهمن بود، اتهام زنی و ناسزاگویی روز شنبه پاسدار همدانی و یکشنبه پاسدار نجار علیه مُخالفان و مُنتقدانی که در 22 بهمن به میدان می آیند، به گونه ی روشن شکست تدابیر سیاسی - امنیتی حکومت برای جلوگیری از شکل گرفتن تظاهُرات در این روز را به تصویر کشیده است.

مرتضی سمیاری در بیدادگاه نمایشی خطاب به قاضی صلواتی: فكر و اندیشه را در دادگاه محاكمه نکنید

يکشنبه، ۱۱ بهمن، ۱۳۸۸
در بیدادگاه نمایشی روز گذشته مرتضی سمیاری عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که از هفته های گذشته تحت فشار شدید برای حاضر شدن و اعتراف نمودن در این دادگاه ها قرار گرفته بود، بدون اطلاع و حضور خانواده و وکیل انتخابی اش و بدون آنکه امکان خواندن پرونده و آمادگی دفاع از خود را داشته باشد، حاضر شد و علیرغم فشار ماموران امنیتی برای بازگو کردن مطالب بازجویان، به دفاع از خویش پرداخت.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر مرتضی سمیاری در این دادگاه نمایشی که فقط نمایندگان رسانه های دولتی در آن حاضر بودند و به صورت گزینشی از تلویزون دولتی ایران پخش شد، خطاب به قاضی صلواتی گفت: «فكر و اندیشه را در دادگاه محاكمه نکنید.»


طبق گزارشی که خبرگزاری دولتی ایسنا از این دادگاه منتشر کرده است این عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، اتهام تبانی و اقدام علیه امنیت کشور را رد کرده است و در این مورد تاکید کرده است که: «ما به دنبال اصلاحات هستیم. » مطلبی که آقای سمیاری پیش از بازداشت نیز مکررا به آن اشاره میکرد و جنبش سبز را حرکتی اصلاحی قلمداد می نمود.


مرتضی سمیاری در بخشی دیگر از دفاعیاتش در دادگاه از «عدم امکان نقد مستمر و عدم وجود کرسی نقد آزادانه در دانشگاه‌های ایران» انتقاد کرده است.


وی همچنین به شکل هوشمندانه ای به فشار های مسئولان امنیتی و قضایی برای بازگو کردن اعترافات آنها اشاره کرد و در این دادگاه گفته است: «آقای دادستان به من گفته است طوری حرف بزن تا بر آنهایی كه بیرون هستند تاثیر بگذارد.»


به گزارش ایسنا که از مرتضی سمیاری با عنوان متهم پرونده دوم یاد کرده است، عضو در بند شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با اشاره با انسداد رسانه ای در داخل کشور گفته است: «من به بازجویم گفتم كه راه‌های رسانه‌های داخلی به روی ما بسته است و ما مجبوریم با رسانه‌های خارجی مصاحبه كنیم. بازپرس هم گفت چرا این اتفاق افتاد به او گفتم ما فرزندان پدری هستیم كه ما را از خانه بیرون كرده است.»


قاضی صلواتی همچنین از دعوت هیئت پارلمانی اروپا که قصد سفر به ایران را داشت، از مرتضی سمیاری برای گفتگو در مورد موارد نقض حقوق بشر پرسید، که وی با اشاره به اینکه این سفر و ملاقات های احتمالی با هماهنگی وزارت خارجه ایران قرار بوده برگزار شود، پاسخ داد: «به دعوت این هیئت پارلمانی برای ملاقات که البته به صورت رسمی و علنی بود، پاسخی ندادم و گفتم دعوتنامه‌ ای از سوی وزارت امور خارجه برای من بفرستید.»


گفتنی است سفر هیئت پارلمانی اروپا به ایران تنها یک روز پیش از این سفر در حالی که همه هماهنگی ها انجام و حتی بلیط سفر نمایندگان پارلمان اروپا به ایران تهیه شده بود، به صورت یکجانبه از طرف دولت ایران لغو شد.


مرتضی سمیاری در بخشی دیگر از صحبت هایش به وابستگی اقتصادی ایران اشاره کرد و گفت: «آنها می‌خواهند كشور ما از نظر اقتصادی مصرف‌محور باشد و به خاطر فضای سیاسی كه در كشور ایجاد شده فكر می‌كنم در این زمینه موفق بودند»


وی همچنین در بخشی دیگر از دفاعیاتش به از بین رفتن سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به حکومت اشاره کرد.


عضو در بند شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با گفتن جمله «شنیده‌ام برای ۲۲ بهمن برنامه دارند اما ۲۲ بهمن فصل‌ الخطاب است» به صورتی هوشمندانه و غیرمستقیم به دلیل برگزاری بیدادگاه های نمایشی که هیچ یک از اصول قضایی در آنها رعایت نشده است اشار کرد که این نمایش ها برای جلوگیری از حضور میلیونی مردم در روز ۲۲ بهمن است.


دبیر اجتماعی دفتر تحکیم وحدت در بخشی دیگر از سخنانش در محکومیت ظلم یزیدیان دعایی کرد و گفت: « در پایان یك دعایی را دارم كه شیعیانی نباشید كه عاقبت یزیدی داشته باشید.»


مرتضی سمیاری در دادگاه بر قانونی بودن دفتر تحکیم وحدت تاکید کرد و گفت برای بررسی بیانیه های این مجموعه دانشجویی باید دادگاه صلاحیت دار و به صورت مجزا تشكیل شود.


گفتنی است هم اکنون مهدی عربشاهی، مرتضی سمیاری، بهاره هدایت و میلاد اسدی ۴ عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و بیش از ۲۰۰ تن از فعالین دانشجویی دیگر در زندان های دولتی ایران دربند میباشند.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر دستگاه های امنیتی با نگهداری اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سلول های انفردای در اقدامی خلاف اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی بر این دانشجویان فشار می آورند که استعفای خویش از عضویت در دفتر تحکیم وحدت و تعهد مبنی بر عدم همکاری با این مجموعه را اعلام نمایند.

تهدید زندانیان سالن 12 جوانان به تجاوز جنسی توسط معاون زندان گوهردشت کرج

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تعدادی از زندانیان سالن 12 جوانان مورد شکنجه وحشیانه و تهدید به تجاوز جنسی و انتقال آنها به بند 1 معروف به بند آخر خطیها شدند.
روز پنجشنبه 8 بهمن ماه 2 زندانی سالن جوانان که خود در اثر یورش وحشیانه گارد زندان از ناحیه های مختلف دچار صدماتی شده بودند به نماینگی از سایر زندانیان جهت شکایت کردن علیه یورش وحشیانه گارد زندان به محمود مغنیان رئیس بند 4 زندان گوهردشت مراجعه کردند و ماجرای یورش و ضرب وشتم زندانیان جوان که در اثر آن در حدود 25 نفر از آنها دچار زخمها و صدماتی شدیدی شده و تعدادی هم بر اثر جراحات وارده به بهداری زندان منتقل شده بودند. این 2 جوان زندانی پس از تشریح ماجرا به او گفتند که می خواهند علیه آنها شکایت کنند.
محمود مغنیان از مجریان حملات خونین علیه زندانیان سیاسی، زندانیان مجتبی اسدی و میراحمد حسینی که برای شکایت به او مراجعه کرده بودند آنها را به زیر 8 برد وبه دستانشان دستبند زد وسپس آنها را آویزان کرد.مغنیان برای مدت طولانی این دو زندانی جوان را مورد شکنجه غیر انسانی قرار داد و همچنین به خانواده های آنها توهین می کرد. روز شنبه 11 بهمن ماه محمود مغنیان زندانیان مجتبی اسدی و میر احمد حسینی را به دفتر علی محمدی معاون زندان برد . او این دو جوان زندانی را مورد تهدید و توهین قرار داد و به آنها گفت:شماها را به بند 1 منتقل می کنم تا مورد تجاوز جنسی قرار دهند و هزار بلای دیگر بر سر شما بیاورند.
علی محمدی معاون زندان گوهردشت کرج از شکنجه گران شناخته شده زندان گوهردشت کرج است که سالها است در این زندان مشغول قتل،شکنجه،تجاوز، قاچاق دختران به دبی ،فروش اندام زندانیان،ورود مواد مخدر ،تشکیل باندهای مافیایی در بندهای مختلف برای فروش و سرکوب سایر زندانیان و از دستور دهندگان حملات گارد زندان به بندهای مختلف این زندان می باشد که همچنان ادامه دارد.
لازم به یاد آوری است در سالن 12 جوانان، تعداد زیادی از زندانیان جوان که در دوران کودکی مرتکب جرم و محکوم به مرگ شده اندو در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند نگهداری می شوند. روز سه شنبه 6 بهمن ماه گارد زندان به سالن 12 جوانان یورش برد و آنها را برای مدتی طولانی مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار داد که در اثر این یورش وحشیانه در حدود 25 نفر زخمی و مصدوم شدند که تعدادی از آنها بدلیل زخمهای شدید و شکستگی و خونریزی به بهداری زندان منتقل شدند.امیر آقایی یکی از فرمانده گارد زندان گوهردشت است که یورش وحشیانه را علیه جوانان زندانی را فرماندهی می کرد.
در طی 2 هفته گذشته گارد زندان 9 بار به سلولهای جوانان زندانی یورش برده است و این یورشها معمولا بین ساعت 24:00 تا ساعت 01:00 بعد از نیمه های شب صورت می گیرد. گارد زندان زندانیان را در سرمای شدید و گاها در زیر باران به محوطه زندان می برد و به آنها دستور میدهند که لباس ها ی خود را از تنشان بیرون آورند و سپس با باتونهای خود جوانان زندانی را برای مدت طولانی مورد ضرب وشتم وحشیانه قرار می دهند.
یورشهای وحشیانه گارد از بعد از اعتراضات گسترده مردم در روز عاشورا آغاز شده است و هر روز بر شدت آن افزوده می شود. این یورشها پیش از این در بند1،2 ،5 و 6 صورت گرفته بود . یورشها به فرماندهی افرادی مانند امیر آقایی، امیری ، سمیعی نژاد و خاکی صورت می گیرد و در هر یورش نزدیک به 50 نفر از نیروهای گارد زندان شرکت دارند. این یورشها تحت نظارت کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان و محمد مغنیان صورت می گیرد و به دستور بازجویان وزارت اطلاعات و علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج صورت گرفته است.
object width="425" height="344">

علی راسخ افشار ـ علی شاکری زند ـ خسرو شاکری زند ـ پرویز داورپناه

تمام اعدامها را محکوم می کنیم يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۳۱ ژانويه ۲۰۱۰

روز پنج شنبه هشتم بهمن ماه ۱۳۸۸ دو تن از زندانیان سیاسی در ایران به نام های محمدعلی زمانی، ۳۶ ساله و آرش رحمانی پور، ۲۰ ساله، پس از تایید حکم اولیه اعدام توسط دادگاه تجدیدنظر تهران به دار آویخته شدند.
خانم نسرین ستوده وکیل آرش رحمانی پور در گفت وگو با «کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران» گفته است: «پدر آرش حتی تا امروز ظهر [هشتم بهمن] در تماس تلفنی که با من داشت از اجرای حکم اطلاع نداشت. این نشان می داد که نه تنها حکم مخفیانه اجرا شده است بلکه حتی پس از اجرا هم خانواده را در جریان قرار ندادند. این درحالی است که قانون اجرای احکام مربوط به اعدام قوه قضاییه را ملزم می کند که در زمان اجرای حکم به خانواده اطلاع بدهد تا تشریفات قضایی و قانونی را پیش بینی کنند تا با حضور متهم و وکلا حکم اجرا شود. تمام این تشریفات در مورد موکلم آقای رحمانی پور نادیده گرفته شد تا به سرعت برق و باد اعدام شود و فقط پس از اجرای حکم خبر را در رسانه ها اعلام کردند.»

چند روز پیش از این نیز خدایار رحمت زهی شهنوازی، یکی از فعالان سیاسی فرهنگی بلوچستان را، در زندان زاهدان به دار آویختند.
اعلام خبراعدام احسان فتاحیان در تاریخ بیستم آبانماه ۱۳۸۸ در سنندج نیز موجی از تاسف و انزجار در سراسر کشور و نیز محافل حقوق بشر در جهان برانگیخت.

بر اساس گزارش کمیته بین المللی علیه مجازات اعدام، ۶۳ زندانی سیاسی در ایران در خطر اعدام قرار دارند. این لیست شامل ۲۸ نفر از کردستان، ۱۲ نفر از سیستان و بلوچستان، ۱۲ نفر اهواز و ۱۱ نفر تهران میباشند.

در شرایطی که کودتاگران نظام حکومت اسلامی بر شتاب خود برای انتقام از بازداشت شدگان تظاهرات مسالمت آمیز ماههای اخیر هر روز بیشتر از روز پیش می افزایند، گسترش مبارزه برای توقف شکنجه و اعدام، و آزادی زندانیان سیاسی باید در صدر مبارزه فعالان سیاسی در داخل و خارج کشور قرار گیرد.

ما امضا کنندگان زیر، جمعی از پایه گذاران سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا که همچون همه ی هواداران نهضت ملی طرفدار مبارزه مسالمت آمیز بوده، هر گونه روش مسلحانه را رد می نماییم، ضمن محکوم کردن احکام اعدام در تمامیت آن، در تهران و کردستان و بلوچستان و سیستان و سایر نقاط کشور به هر اتهامی که باشد، خواستار لغو کلیه ی آنها در سراسر کشور هستیم. این اعدامها جز اینکه بر تنفر و انزجار مردم نسبت به رژیم بیافزاید و وحشت و حقارت سران آن را نمایان تر سازد نتیجه ای ندارد. سران رژیم اگر کور و کودن نبودند باید پس از سی سال تجربه ی منفی از نتایج زندان و شکنجه و اعدام مردم بیگناه پی برده بودند که این حربه ها کمترین خللی در اراده ملت ایران برای حصول آزادی وارد نکرده است و نمی کند و می دیدند که به عکس، این جنایتها چگونه هر روز برگسترش صفوف مخالفان حکومت افزوده، عزم ملت را در راه برچیدن نظام جبار آنان نیرومند تر نیز ساخته است.

علی راسخ افشار ـ علی شاکری زند ـ خسرو شاکری زند ـ پرویز داورپناه
یازدهم بهمن ماه ۱۳۸۸ برابر ۳۱ ژانویه ۲۰۱۰

تقویت سیستم های ضدموشکی آمریکا در خلیج فارس bbc

ژنرال پترویس هفته پیش درباره این موضوع، بدون بیان جزئیات زیادی صحبت کرده بود

رسانه های گروهی آمریکا جزئیاتی از برنامه آمریکا برای استقرار سیستم های دفاع موشکی پیشرفته در خلیج فارس و چهار کشور عرب همسایه ایران منتشر کرده اند.

بر اساس گزارش ها، آمریکا دو کشتی مجهز به سیستم ضد موشک های بالستیک بنام "ایجیس" را به خلیج فارس اعزام کرده و همچنین در حال استقرار سیستم های ضد موشک "پاترویت" در چهار کشور عرب است.

روزنامه نیویورک تایمز روز شنبه نوشت، چهار کشور عرب عبارتند از: امارت متحده عربی، بحرین، کویت و قطر. دولت های این چهار کشور هنوز به خبر نیویورک تایمز واکنش نشان نداده اند.

به گفته نیویورک تایمز، در حال حاضر دو کشتی آمریکایی مجهز به سیستم دفاعی "اجیس" بطور شبانه-روز در حال گشت زنی در آب های خلیج فارس هستند.

ژنرال دیوید پترویس، فرمانده ارتش آمریکا درمناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی، روز 22 ژانویه طی نطقی در موسسه مطالعات جنگ وابسته به وزارت دفاع (پنتاگون) به اعزام دو کشتی یاد شده اشاره کرده و گفته بود که در هر یک از چهار کشور عرب، دو سیستم دفاع موشکی "پاتریوت" مستقر می شود.

نیویورک تایمز به نقل از منبعی در داخل دولت آمریکا، هدف از این اقدام را "انصراف" ایران از افزایش احتمالی تنش ها، آرامش خاطر اسرائیل و اطمینان دادن به کشورهای عرب درباره پشتیبانی آمریکا از آنان دانسته است.

گفته می شود که روند این اقدام آمریکا از چند ماه پیش آغاز شده اما به دلیل حساسیت امر، آمریکا و چهار دولت عرب تمایلی به علنی شدن افزایش همکاری های نظامی ندارند.

نیویورک تایمز همچنین نوشته است، کویت پذیرفته است که برخی سیستم های دفاعی قدیمی خود را با تسلیحات پیشرفته تر آمریکای تعویض کند.

در همین رابطه، ژنرال دیوید پترویس پیشتر گفته بود، برنامه های اتمی و موشکی ایران کشورهای عرب را به سمت آمریکا سوق داده و به اجرای طرح های نظامی این کشور در خاورمیانه کمک کرده است.

ایران حضور نظامی آمریکا در منطقه را محکوم می کند و می گوید که فعالیت های اتمی این کشور غیرنظامی و برنامه موشکی اش جنبه دفاعی دارد.

این در حالیست که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، اخیرا به ایران هشدار داده که در صورت تغییر ندادن خط مشی اتمی اش، با "پیامدهای فزاینده" روبرو خواهد شد.

ژنرال جیمز جونز، مشاور امنیت ملی باراک اوباما نیز هشدار داده که افزایش فشارها بر ایران می تواند منجر به واکنش شدید ایران از طریق گروه هایی مانند حزب الله لبنان علیه اسرائیل شود.

شنبه شب، بیش از ۲۰۰۰ نفر در مقابل زندان اوین

به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، بیش از ۲ هزار نفر از خانواده‌های زندانیان سیاسی، مادران عزادار و مردم در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و خواستار پایان دادن به اعدام و آزادی زندانیان سیاسی هستند.

روز شنبه ۱۰ بهمن ماه از حوالی ساعت ۱۹ خانواده های زندانیان سیاسی مادران عزادار و تعداد زیادی از مردم و حتی زندانیان که در روزهای اخیر آزاد شده بودند در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند. این تجمع علیه اعدام ۲ زندانی سیاسی و تهدید به اعدام بیشتر دستگیرشدگان و همچنین آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی صورت گرفته است. جمعیت به حدی زیاد است که از قسمت پایین تا درب اصلی زندان اوین مملو از مردم است. تا ساعت ۱۵ : ۲۱ بیش از ۲۰۰۰ نفر در مقابل زندان اوین تجمع کردند و همچنان بر تعداد آنها افزوده می‌شود. این تجمع تا نیمه‌های شب ادامه خواهد یافت.

از طرفی دیگر مادران عزادار که بطور معمول مراسم اعتراضات هفتگی خود را در پارک لاله برگزار می‌کردند امشب اعتراضات خود را در مقابل زندان اوین برگزار کردند. بعضی از مادران دست نوشته هایی در دست داشتند که بر روی آن نوشته شده بود “پروانه مداح راد آزاد باید گردد”.

در تجمع امشب حتی دستگیرشدگانی که در طی روزهای اخیر آزاد شده بودند همراه با خانواده‌های خود در بین مردم بودند مقاومت‌ها و خاطرات خود را برای دیگران تشریح می‌کردند و همچنین برخوردهای غیر انسانی و از نقل و انتقال‌های مستمر آنها از بندی به بند دیگر می‌گفتند. یکی از آنها در گفتگوی کوتاهی اعلام کرد تا رسیدن به آزادی هر ریسکی را به جان خواهیم خرید و آرام نخواهیم نشست.
بر اثر اعتراضات گسترده جاری در مقابل زندان اوین به خانواده‌ها ی دستگیرشدگان گفته شده است که قرار است ۲۳ نفر از دستگیرشدگان امشب آزاد شوند و تا این لحظه تعدادی از آن‌ها آزاد شدند که از جمله آنها یک دختر جوان ۲۳ ساله و یک خانم دیگر بوده است. این دختر جوان ضمن قدردانی از مردم در یک حرکت نمادین بر زمین خم شد و بر خاک ایران زمین بوسه زد. زندانیان سیاسی که آزاد می‌شدند با روحیه‌های بالا و با لبخند بر لب از درب مخوف اوین خارج می‌شدند. با آزادی هر زندانی مردم برای او دست می زنند و ابراز شادمانی می‌کردند. سرکوبگران و شکنجه گران زندان اوین هراسناک از تجمع مردم آن‌ها را تهدید می‌کردند که اگر دست بزنید و ابراز شادمانی کنید بقیه را آزاد نخواهیم کرد.


۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

گزارش مهدی اصلانی، هم‌راه با عکس‌های شادی امین. تظاهرات مقابل کنسولگری ایران

فرانکفورت. جمعه 9 بهمن 1388

اعدام، جنایت و قتلی است از قبل برنامه‌ریزی شده، و سکوت در مقابلِ جنایت با هر هدف و انگیزه‌ای تاًیید جنایت و جانی است. نمایش همه‌گانی دیروز در اعتراضِ هم‌آهنگ جامعه‌ی تبعیدی در اکثر نقاط و شهرهای اروپایی به حکم غیر‌انسانی اعدام آرش رحمانی‌پور و محمد‌رضا علی‌زمانی که در آستانه 22 بهمن و جشن تولد سی‌و‌دو‌ ساله‌گی نظام اسلامی، قربانی توطئه کثیف نظام با‌ج‌بگیران اسلامی شدند، نشان از این باور عمومی داشت.


در زیر بارش برف شدید و سرمای زیر صفر و در نامناسب‌ترین ساعت کاری یک روز غیر‌تعطیل، بسیاری از فعالین سیاسی و پشتیبانان جنبش اخیر مردمی در ایران در مقابل کنسولگری و خانه حکومت اسلامی در فرانکفورت به جنایت اخیر حکومت قداره‌بندان نه! گفتند. حرکت هم‌آهنگی که دیروز در اعتراض به اعدام‌های اخیر در آکسیون‌هایی مشابه با مضمون مخالفت با احکام صادره و اجرا شده اعدام در اکثر نقاط و شهرهای اروپا صورت گرفت. به دعوت "جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی کلن" و با حمایت بخشی از فعالان سیاسی فرانکفورت و پشتیبانان جنبش اخیر مردمی ایران در مخالفت با اجرای احکام اعدام، جمع کثیری در مقابل کنسولگری ایران در فرانکفورت با تجمع خود به سیاست سرکوب و ترور و اعدامِ مخالفان حکومت اعتراض کردند. دعوت‌کننده‌گان پیشاپیش از همه‌گان خواسته بودند در صورت تمایل با هر نوع شعار و پرچم که بدان تعلق دارند در مخالفت با احکام صادر و اجرا‌شده اعدام‌های اخیر در مقابل کنسولگری حضور پیدا کنند.

نیروهای پلیس آلمان که کار محافظت از کنسولگری را عهده‌دار بودند، با در اختیار قراردادن مکانی نزدیک به کنسولگری مانع نزدیک شدن تظاهرکننده‌گان به آن سمت شدند. ساعاتی پس از شروع تظاهرات و در اعتراض به این اقدام پلیس، جمعی از تظاهرکننده‌گان با شکستن موانع پلیس قصد نزدیک شدن به کنسولگری را کردند، تعدادی محدود از حاضرین نیز با پرت کردن تخم‌مرغ به شیشه‌های کنسولگری به بیان خشم و اعتراض خود اقدام ورزیدند که پلیس با خشونت اقدام به بازداشتِ یکی از معترضین کرد. تظاهرکننده‌گان با کار توضیحی برای پلیس و اعتراض به خشونتِ بی‌منطق اعمال شده توسط آنان، با بستن خیابان اصلی خواهان آزادی وی شدند. سرانجام با آزادی فرد مزبور توسط پلیس، این آکسیون موفق پس از حدود چهار ساعت و در زیر بارش بی وقفه برف و سرمای شدید پایان یافت. در پایان تعدادی از حاضرین با تاًکید بر آن‌که مخالفت با موج اعدام ها را نبایست تنها محدود به این روز خاص یا 22 بهمن کرد بر ادامه‌ی آکسیون‌های مشابه در روزهای آتی توافق کردند. منطق این جمع آن بود که: نبایست تنها به 22 بهمن اکتفا کرد. از همین حالا با تمامی امکاناتی که در خارج کشور در اختیار است استفاده و با رسانه‌ای کردن آن از فاجعه‌ای که در شرف وقوع است جلوگیری کرد. حرکت دیروز و هم‌آهنگ جامعه‌ی تبعیدی در سراسر اروپا نشان از آن داشت که خارج از هرگونه نگاه متفاوت به آینده و سرنوشت و سرشتِ جنبش، دست‌کم در مخالفت با حکم ضدبشری اعدام و در مبارزه‌ی متحد علیه آن می‌توان همبسته‌گی خود را با مبارزات داخل کشور نشان داد.

مخالفت هماهنگ و یک صدای ما شاید گونه‌ای تزریق انرژی به مبارازت داخل باشد. هرمقدار صفوف ما در مخالفت با کشتارهای برنامه ریزی شده سردمداران نظام مستحکم‌تر و پرشمارتر باشد، تقاضای فشار جهانی بر نظامِ رو به موت اسلامی را در کشورهای محل اقامت‌مان افزایش خواهد داد. خوشبختانه بدنه‌ی جنبش اجتماعی از چنان وزنی برخوردار است که مایه‌ی امیدواری همه‌ی ما محکومین به امید است.

آیا غبارابهام فرونشست؟!


سردمداران جمهوری اسلامی برای نجات خود ازغرقابی که درآن گرفتارآمده اند،روزگذشته دونفر اززندانیان سیاسی را به دارآویختند. گرچه اعدام زندانیان سیاسی تازگی ندارد و بخصوص مدتی بود درمورد اقلیت های قومی وملی - که دیوارشان کوتاه تراست- آن را باجراگذاشته بودند.اما دررابطه با اعتراضات این چند ماه اخیر ودرشهرتهران باید آن را گام جدیدی در ابرازسبعیت ودرندگی بشمارآورد.بخصوص اگردرنظربگیریم که این دستگرشدگان ربطی به حوادث عاشورا نداشتند و صرفا برای زهرچشم گرفتن ازدیگران قربانی شده اند، مشمئزکنندگی وجنایت باربودن آن دوچندان می شود.امری که جنتی جنایتکاربا تشکرازقوه قضائیه خواهان قاطعیت بیشترشد.علاوه برآنکه ارتکاب این جنایت درراستای سناریوی رژیم برای انتساب جنبش به نیروهای باصطلاح معاند و محارب وبیگانه صورت می گیرد تاباین بهانه ودستاویزبهتربتوان به سرکوب جنبش پرداخت.سخنان اخیرخامنه ای مبنی براینکه به کسی باج نخواهیم داد به منزله صدورفرمان کشتاروقتل عمد جدید بود.وسخنان فرمانده نیروی انتظامی مقدم مراغه ای مبنی براینکه امروزدیگربحثی از13 میلیون و24 میلیون نفرنیست وآنچه مطرح است حفظ نظام است و هیچ جای مدارانیست گویای همین رویکرداست. فرمانده نیروی انتظامی درادامه سخنان خوددلیل این رویکرد نظام را برطرف شدن ابهامات و فضای غبارآلود دانست!.

سخنان خامنه ای واو نشان میدهد که بزعم سران حاکمیت ودرارزیابی جدید آنها،گویا بهمین سرعت فضای غبارآلودبرطرف شده است وخامنه ای که درسخنان چندمدت پیش دلیل تعلل خود درسرکوب وبزن وبگیربیشتر را، باصطلاح ناشی ازبکارگیری تدبیربخاطر وجود فضای غبارآلودعنوان کرده بود،وازحزب اله ویاران وفاداروافراطی خود که ناشکیبا بودند –وطرح 5 روز کردن زمان رسیدگی دادگاه ها را به مجلس بردند وخواهان تداوم سیاست شکارو ترورمخالفین وفعالین سیاسی برای ایجاد رعب بودند -خواسته بود که فعلا ازاقدامات خود سرانه پرهیزکرده وبه مقامات قضاتی و سیاسی فرصت اقدام"قانونی" استفاده ازچماق قانون را بدهندو خود نیزآماده وگوش بزنگ باشند.اما همانطورکه اشاره شد زیگنال های جدید نشان می دهندکه اکنون ازنظرمقامات این فضای غبارآلودفرونشسته وظاهرا توانسته اند درهم آمیختگی صفوف مردم مبنی برعدم تمایزبراندازان محارب ومنتقدین را تفکیک کنند.دراینجا سوالی مطرح میشودکه براستی مگرچه تحولاتی دراین فاصله صورت گرفته که حاکمیت به این نتیجه رسیده است که غبارابهام ها فرونشسته است؟ یا آنکه رژیم بامحذوریت هائی که دارد ناچارشده است آن را نیمه تمام رهاکند؟

بی شک مهمترین رویدادهای دراین فاصله را باید بیانیه 17 موسوی و نامه وسخنان خاتمی وبالاخره بیانیه وبویژه گفتگو وسخنان اخیر کروبی دانست که جملگی حاکی ازبرسمیت شناختن آشکاریاضمنی ریاست جمهوری احمدی نژاد و مرزبندی با شعارهای ساختارشکن هستند.علاوه برعامل فوق رژیم به چند اقدام تاکتیکی مبادرت ورزیده است که شامل برنامه بسوی فردا در سیما وصدا می باشد که مطابق آن خواسته است درکناراهرم سرکوب،نقش باصطلاح منتفد را نیز بازی کرده وباین ترتیب مدیریت صحنه را بدست خود گیرد. عامل سوم تشکیل دادگاه محاکمات وتبلیغ "اقرارها" و نمایش آنهاست با هدف باصطلاح باثبات رساندن سناریوی دخالت بیگانگان وگروه های معاند درتظاهرات واعتراضات مردمی.وبالاخره به عامل چهارم باید اشاره کرد که مربوط می شود به یک سلسه اقدامات برای تقویت صفوف خودی وازجمله ملاقات وجلب حمایت مراجعی که عموما با سکوتشان اعتراض خود را نسبت به روند رویدادهانشان میدادند.باهدف درجرین گذاشتن آنها نسبت آنچه که درپشت اعتراضات وجود دارد ونسبت به دست داشتن دشمنان درحوادث واعتراضات وهم چنین هم آهنگ کردن مجلس و احمدی نژاد حول برخی منازعات فی مابین وتصویب بودجه واجرائی کردن هدفمندساختن یارانه ها و....

البته ازهمان نخست روشن بودکه هدف رژیم نه سازش وکنارآمدن با رقیب با بلکه وادارساختن آن به تسلیم کامل وتوبه است و بنابراین آنچه را که اتفاق افتاده است حتی نمی توان سازش خواند.چرا که آنها بهیچ وجه حاضربه تقسیم کیک قدرت ولوبه سهم کوچک وبزرگ نیستند.واین البته داستان دهان سوخته وآش نخورده برای موسوی و کروبی و خاتمی است که عنوان رهبران نمادین جنبش را یدک می کشند. آنها علیرغم آنکه بزرگترین امتیازسیاسی دردوحوزه فوق یعنی برسمیت شناختن احمدی نژاد ومرزبندی قاطع با ساختارشکنان را اعلام کردند(وبه یک معنا جام زهر را نوشیدند) واین مرزبندی را دردستورکارخود گذاشتند،بااین وجود همانطورکه فضای سیاسی نشان میدهد جناح حاکم خود را درموقعیتی بهترو مصم تربرای سرکوب یافته است.واکنش رفسنجانی دربرابرسخنان یزدی حاوی عبارت مهم و قابل توجه " این باربوی توطئه" می آید،نشان می دهد که آن ها-افراطیان حاکم- خیزبلندی برای فشارمجدد به رفسنجانی وگرفتن توبه نامه ازوی و نهایتا کنارگذاشتن اش را برداشته اندکه البته فعلا با تهدید متقابل رفسنجانی و پادرمیانی احمد خاتمی ظاهرا ازحالت انفجاری آن به خصوص با توجه به قرارداشتن درآستانه 22 بهمن کاسته شدولی هم چنان به مثابه بمبی با چاشنی آماده برای فرصت وزمان بعدی باقی مانده است. هم چنین سخنان رفسنجانی نشان میدهدکه تلاش های پشت پرده ای که توسط طیف های میانی اصول گرایان برای کنترل بحران وبه روایت خود آنها کنترل افراطیان هردوطیف صورت گرفته ومی گیرد،باتعرض جدیدی ازسوی افراطیون جناح حاکم مواجه شده است. بااین همه شروع اعدام ها،سخنان خامنه ای مبنی براین که هیچ گونه باجی نخواهیم داد، که به معنای درخواست تسلیم کامل حریف ازیکسو وتشدید سرکوب جنبش ازسوی دیگراست،بخصوص بانزدیک شدن سالگرد 22 بهمن،حاکی ازلااقل متوقف ومنجمد شدن آن دراین مرحله است. دلیل اصلی این انجماد قبل ازهرچیز همانطورکه اشاره شد حصلت زمان بندی شده رویدادها،نگرانی ازسیربحران در22 بهمن ونیازرژیم به ابرازقاطعیت دربرابرآن برای حفظ بقاء خود است.شروع کرکری خوانی افراطیون واحمدی نژاد وحمله کیهان به رفسنجانی و... جملگی حاکی ازهمین رونداست والبته قبل ازهرچیزبرای روحیه دادن به نیروهای خودی درآستانه 22 بهمن وباصطلاح مرعوب ساختن طرف مقابل.

درارزیابی ازوضعیت جدید وازعوامل تأثیرگذاردرآن نباید فراموش کرد که درمیان مجموعه عناصردخیل درصحنه سیاسی دوبازیگراصلی بیش ازدیگران نقش آفرینی می کنند.یکی ازآنها همان جناح حاکم است ودومی مردم وجوانانی که با مارش ها وتظاهرات ساختارشکن خود مشغول ورق زدن برگهای تاریخند.درهمین رابطه است که اولا میدان بازی وفرجه زمانی برای مانوردرمحدوده پس ازعاشورا و 22 بهمن قراردارد ورژیم قادربه برنامه ریزی های بلند مدت نیست وچراکه صحنه های عاشورا ووعده سرنگونی خامنه ای درماه بهمن این زنگ خطررا برای رژیم به صدا درآورده بود،که هرگونه تعلل مترادف با بی مهارشدن جنبش و خطرسرنگونی است. درچنین فضائی همه رویدادها با زمان بندی و شمارش معکوس همراه است.ازسوی دیگررژیم دریافت که بیانیه های موسوی وکروبی وخاتمی نتوانسته است خللی برنفرت وانزجارمردم وغلیان خشم وعزم آنها وارد سازد.برعکس مردم با ایراد فشارسنگین ازپائین به باصطلاح "رهبران نمادین" آنها را ناچارساخته اند که به توجیه وتعبیروتفسیراین بیانیه ها وسخنان خود بپردازند ووجودهرگونه سازش ومعامله را تکذیب نمایند. رهبرانی که بخصوص فقدان هیچ گونه انعطاف وامتیازازسوی جناح حاکم ورقیب وتداوم سرکوب، آنها را دروضعیت دشواری قرارداده است.تلاش های کروبی برای تعدیل سخنان خود وزهرا رهنوردبرای توجیه بیانیه ومواضع موسوی واذعان وانتشاراطلاعاتی دررابطه با نامه خاتمی ازسوی این جریان و تکذیب برخی ادعاهای جناح حاکم درمورد محتوای نامه ها وگفتگوها،و تلاش برای خنثی کردن تاکتیک شکاف افکنی آنها درمیان نیروهای موسوم به سبز،ازجمله این فعل وانفعالات بودند.

درهرحال رژیم با نزدیک شدن 22 بهمن واحساس خطر،تصمیم گرفت که بجای غرق شدن بیش ازاین درمعاملات پشت پرده، هرچه زودترتمامی توان خود را برای مقابله با آن بکارگیرد.اکنون اشاعه ترس ورعب افکنی درکناردستگیری ها و تمرکزنیروایجاد جنگ روانی و انواع اقدامات گوناگون پیشگیرانه مشغله اصلی رژیم را تشکیل می دهد.غافل ازآنکه درشرایطی که مردم پی به ماهیت کثیف وجنایتکارانه حاکمیت برده باشند وقدرت دگرگون کننده ناشی ازهمبستگی خود شده باشند ، طبعا درمسیرمبارزه ورسیدن به هدف های به حق وانسانی خود آماده پرداختن هزینه های بیشترمی شوندو اقداماتی هم چون قتل وکشتاروتجاوزواعدام-یاهمان قتل عمد-ونظایرآن جزتشدید خشم وکینه مردم و رانده شدن رژیم بسوی نقطه بن بست و بی بازگشت حاصلی ندارد . درچنین فضاهائی ازقضا ایجاد ارعاب و جنایت ،هم چون خاموش کردن آتش با بنزین، می تواند موجب برافروخته شدن شعله ها و دامن زدن به شجاعت ودلیری گردد.والبته اوراق تاریخ بویژه تاریخ استبداد بدون این نوع دلیری ها و شجاعت ها ورق نمی خورد.بامید ورق خوردن تاریخ استبداد

2010-01-29-09-11-88- تقی روزبه

www.taghi-roozbeh.blogspot.com


BAHARAN KOJESTE BAD.


بر اين صحنه خون بايد گريست


گزارش تکميلی از مراسم گراميداشت تولد اشکان سهرابی/متنی که مادران عزادار بر آرامگاه اشکان قرائت کردند


امروز شنبه 10 بهمن ماه تولد اشکان سهرابی يکی از شهدای راه آزادی مردم ايران بود .ساعت 14:24 به قطعه 257 رسيديم .خانواده اشکان ٰٰ مادران عزادار و حاميان آنها ٰ‌تعدادی از دوستان و هم دانشگاهی های اشکان و تعدادی از مردم حضور داشتند.
جمعيت به ده ها نفر می رسيد .مزار اشکان با قاب عکس های کودکی و جوانی او که مادرش با نگاهی اشک آلود به آنها می نگريست و نبودش را فرياد می زد ٰ گل های رز پرپر شده و گل های سفيد مريم ٰو شمع های روشن تزيين شده بود.
کيک تولد اشکان با نوشته رويش اشکان جان هميشه زنده ای در کنار گل های پرپر شده قرار داده بودند خبری از نيروی انتظامی و لباس شخصی ها نبود .يکی از مادران عزادار از طرف تمامی مادران نوشته ای را خواند و به مادر اشکان تقديم کرد تا همچنان استوار و ثابت قدم بماند.
هنوز از حضورمان 10 دقيقه ای نگذشته بود که دو اتومبيل نيروی انتظامی با 3 سر نشين به جلوی قطعه 257 آمدند يکی از اتومبيل ها بعد از چند دقيقه ای رفت اما يک اتومبيل نيروی انتظامی با دو مامور ماندند تا اوضع را کنترل و مانع شعار دادن بشوند. يکی از مامورين به طرف پدر اشکان رفت تا به او گوشزد کند شعار دادن ممنوع
حدود ساعت 15:20 بود که حضور لباس شخصی ها افزايش يافت . همه مهمانها با هم بر سر مزار ندا آقا سلطان و سپس سهراب اعرابی رفتند تا به آنها نيز ادای احترام کنند .اما همچنان لباس شخصی ها جمعيت را همراهی می کردند تا ساعت 15:35 که همه مهمان ها قطعه 257 را ترک کردند.

قطعه شعری که دائی اشکان برای خواهرزاده اش خوانده است:
اشکان عزيز

قصه تولد تو : حکايت شکفتن گل در ميان برفها بود
و قصه رفتنت : حکايت پرپر شدن گل به دست خزان ويرانگر
و خاطره ات : شيرينی ايام تلخ آينده مان
و عمر کوتاهت : پيام شکفتن گلزاری با شکوه در زمستانی سرد و تار است


متنی که مادران عزادار بر آرامگاه اشکان قرائت کردند
اشکان جان
تولدت را فرياد
و بر شعله شمع های افروخته بر مزارت بوسه خواهيم زد

خواهرم
در کنارت استاده ايم چون کوه استوار ٰ چون سرو سبز و چون لاله داغ بر دل درد ما اگر چه اندازه تو نيست کمتر از آن هم نيست
قاب عکس اشکان تو در خانه دل ماست چون نداٰ سهراب ٰ مسعود ٰ‌ترانه ٰ کيانوش ٰ احسان و ديگر فرزندانمان
می دانيم رنجها کشيده ای تا جوانه ات را با سرانگشتان مهربانت پرورش دهی .خون دلها خورده ای تا بزرگ و بزرگتر شد آنقدر که دست بيداد نتوانست رشد و بالندگی اش را ببيند و تبر خود را فرود آورد غافل از جنگل و سروهای ايستاده اش
خواهرم در کنار تو مادرانی ايستاده اند که پيش تر از آن جگرگوشه هايشان را به جرم آزاديخواهی در گوشه و کنار اين آب و خاک از دست داده اند مادرانی که نمی دانند بر کدامين گور بگريند
در کنار تو مادری است که ده سال به دنبال فرزندش می گردد او را از که بگيرد؟
از آنان که خود به در خانه آمدند و فرزندش را با خود بردند
در کنار تو مادرانی هستند که هر هفته با ضربه های باتوم مورد ضرب و شتم قرار می گيرند و با هجوم و دستگيری مواجه هستند
سرت را بالا بگير و فرياد عدالت خواهی ات را بلند کن اين حق توست که بدانی دست چه کسانی به خون فرزندت آغشته است
اين حق تو.ست که بدانی چه کسی ضربه آخر را زد
مادران عزادار در کنار خانواده های جان باختگان ٰ زندانيان ٰ مفقود شدگان هم صدا با آنها عدالت و آزادی را فرياد خواهند زد و خواهان آزادی بی قيد و شرط زندانيان سياسی و عقيدتی ٰ شناسايی و محاکمه و مجازات آمرين و عاملين کشتار فرزندان ملت در دادگاههای علنی و عادلانه می باشند.
فعالين حقوق بشر ودمکراسی در ايران
10 بهمن 1388 برابر با 30 ژانويه 2009




http://hrdai.blogspot.com
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.: 0031620720193

پرتاب تخم مرغ به سا ختما ن کنسولگری ایران در فرانکفورت و دخالت پلیس

گزارش تصویری از مراسم سالروز تولد 20 سالگی اشكان سهرابي در بهشت زهرا

امروز 10 بهمن ماه روز تولد اشكان است , اشكان سهرابي 20 ساله شد


گل وجودش به دست آدمكشان , زودتر از 20 سالگي به خون نشست قبل از اينكه بهار برسد گل وجودش در خاطره ياران دگرش جوانه زده است
قدم هاي بهار با ضربان قلب اشكان نزديك مي شود
در ساعت یک و نیم بعدازظهر پدر و مادر و چندین نفر از اعضا خانواده اشکان سهرابی براي سالگرد تولد اشكان در بهشت زهرا حضور يافتند. آنها با تزیین و گذاشتن گل و عکسهای اشکان مقبره او را مزین نمودند و بعد از ساعت 2 بود که کم کم ياران وي به اضافه اقوام نزدیک اشکان مثل خاله و عمو و غیره … نیز آمدند
آنگاه مادران داغداری که در روز شنبه به پارک لاله میرفتند نیز یکی پس از دیگری امدند و من جمله این مادران مادر ندا اقا سلطان نیز حضور پيدا كرد كه این مراسم زیباتر شد و دو مادر داغدار مراسم را هر چه با شکوه تر برگزار نمودند
ساير حاضران نیز با خواندن شعر و دکلمه با خانواده اشکان هم صدا شدند
در ساعت 2:40 دقیقه دو ماشین نیروی انتظامی آمدند و یکی از انها پارک کرده و ایستاد و دیگری سرنشینانش پیاده شدند و تاکید کردند که زودتر مراسم را تمام كرده وبروند
لباس شخصی ها هم در اطراف دائما در حال گشت زدن بودند و در کمین و ترس از هر حرکتی از سوي مردم بودند
جمعيت كه حدود 100 نفر مي شدند و برای هم صدایی با خانواده اشکان آمده بودند با پخش کیک تولد اشکان مراسم را تمام نمودند
این مراسم در ساعت سه و ده دقیقه به پایان رسید و مردم کم کم متفرق شدند

گزارشی ديگر از مراسم تولد اشکان برسرگورش، حضور مادرندا/تصوير


گزارش تصويری را http://mardaanegi.wordpress.com/2010/01/30/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-20-%D8%B3%D8%A7%D9%84/ببينيد.


امروز 10 بهمن ماه روز تولد اشكان است , اشكان سهرابى 20 ساله شد
گل وجودش به دست آدمكشان , زودتر از 20 سالگى به خون نشست قبل از اينكه بهار برسد گل وجودش در خاطره ياران دگرش جوانه زده است
قدم هاى بهار با ضربان قلب اشكان نزديك مى شود
در ساعت يک و نيم بعدازظهر پدر و مادر و چندين نفر از اعضا خانواده اشکان سهرابی براى سالگرد تولد اشكان در بهشت زهرا حضور يافتند. آنها با تزيين و گذاشتن گل و عکسهای اشکان مقبره او را مزين نمودند و بعد از ساعت 2 بود که کم کم ياران وى به اضافه اقوام نزديک اشکان مثل خاله و عمو و غيره � نيز آمدند
آنگاه مادران داغداری که در روز شنبه به پارک لاله ميرفتند نيز يکی پس از ديگری امدند و من جمله اين مادران مادر ندا اقا سلطان نيز حضور پيدا كرد كه اين مراسم زيباتر شد و دو مادر داغدار مراسم را هر چه با شکوه تر برگزار نمودند
ساير حاضران نيز با خواندن شعر و دکلمه با خانواده اشکان هم صدا شدند
در ساعت 2:40 دقيقه دو ماشين نيروی انتظامی آمدند و يکی از انها پارک کرده و ايستاد و ديگری سرنشينانش پياده شدند و تاکيد کردند که زودتر مراسم را تمام كرده وبروند
لباس شخصی ها هم در اطراف دائما در حال گشت زدن بودند و در کمين و ترس از هر حرکتی از سوى مردم بودند
جمعيت كه حدود 100 نفر مى شدند و برای هم صدايی با خانواده اشکان آمده بودند با پخش کيک تولد اشکان مراسم را تمام نمودند
اين مراسم در ساعت سه و ده دقيقه به پايان رسيد و مردم کم کم متفرق شدند

فیلمی از گرامی داشته سالروز تولد اشکان سهرابی


مسعودم، دست هایت را در باغچه زندان بکار، سبز خواهی شد می دانم؛


مهسا امرآبادی

همه اظهار تاسف می کنند اما کسی نمی داند که مسوولیت صدور دستور انتقال یک روزنامه نگار به زندان رجایی شهر بر عهده چه کسی است.

--------------------------------------------------------------------------------------


دایم در ذهنم زمزمه می کنم «دست هایم را در باغچه می کارم سبز خواهند شد می دانم می دانم»

هر کاری که به فکرم می رسد می کنم تا کمی آرام شوم. فقط کمی. به همان اندازه که بتوانم آنچه پیش آمده را هضم کنم. ترانه های مشترک را گوش می دهم. فیلم هایی که دوست داری و دوست دارم را دوباره می بینم، کتاب ها را ورق می زنم و فال حافظ می گیرم، می نشینم یک گوشه و برایت کاغذها را سیاه می کنم اما این دلشوره لعنتی لحظه ای رهایم نمی کند.

لحظه ای نمی توانم از فکر آنچه بر تو می گذرد بیرون بیایم. دایم پیش چشمم با قدم های کوتاه و سریع رژه می روی مسعود؛ درست مثل همان وقت ها که سوژه یک یادداشت یا گزارش در ذهنت جرقه می زد و نمی توانستی آرام بگیری. کلمات را بلند بلند پشت سرهم ردیف می کردی و یک جمله را ده بار با شکل های مختلف تکرار می کردی. اگر کسی تو را نمی شناخت فکر می کرد دیوانه شده ای. تو اما مرا خوب می شناسی مسعود. دارم دیوانه می شوم...

سر درد عجیبی دارم. تنها یک سوال در ذهنم می چرخد. می چرخد و خود را به در و دیوار سرم می کوبد. چرا؟؟!

مادرت هفته آینده راهی دیار امام حسین(ع) است. مدام نفرین می کند و می گوید اینجا که کسی به دادمان نمی رسد، بروم از سالار آزادگان طلب کنم این داد را. می گوید زینب وار آزادی تو را از سالار شهیدان می خواهد و جزای ظالمان را.

از وقتی که خبر بهت آور انتقالت به زندان رجایی شهر را شنیده ایم همه در شوک هستیم. دلم می خواهد به خودم می بقبولانم که کابوس می بینم. دلم می خواهد یک نفر تکانم بدهد و بگوید: «بلند شو، بلند شو مهسا! داشتی خواب می دیدی...»

چهارشنبه صبح زود اما کسی از خواب بیدارم نکرد. بیداری این روزها خودش یک جور کابوس است. مسعودم خیلی وقت است سرت غر نزده ام. اما این بار راه ندارد؛ تو فکر نمی کنی من و مادرت این همه راه را وسط زمستان از شرق تهران تا زندان گوهر دشت کرج چطوری باید بیاییم؟! تازه راه را هم درست و حسابی بلد نیستیم. گفته بودند از ایستگاه مترو گلشهر برای بلوار موذن تاکسی دارد. از آنجا هم از هرکسی بپرسی «زندان کجاست؟» نشانت می دهد. تلخ است مسعود. خیلی تلخ که در سرزمین من و تو نشانی زندان از کفر ابلیس مشهور تر است!

توی راه سوز بدی می آمد. سرم را به پنجره مترو تکیه داده بودم و بیرون را نگاه می کردم. مادرت زیر لب ذکر می گفت. سعی می کنم ذهنم را از همه چیز و همه کس بگیرم و فقط راه را به خاطر بسپارم. راهی که مرا به تو می رساند...

بغضم را قورت می دهم. کسی نباید گریه ام ببیند. گلویم فشرده می شود و کابوس های بیداری به دیوار سرم می کوبد.

و سرانجام می رسیم. راست گفته بودند. همه نشانی زندان را بلد بودند. فرقی نمی کرد که از یک دختر حوان در ایستگاه اتوبوس بپرسی یا پیرمردی که با یک پیکان فرسوده مسافرکشی می کند. کافی است بپرسی «زندان رجایی شهر کجاست؟»

این «ناکجا» اما چه هیبت بدی دارد مسعود. دیوارهای بتونی بلند، دشت یخزده را از کوه برفی جدا می کند. انگار زمین خدا را زندانی کرده اند. دیدن این دیوارهای بی قواره سرمایی به جان آدم می ریزد که تا عمق دلت یخ می بندد. گفتی شب بود که آوردندت اینجا؟ خوب شد عزیزم. خوب شد که شب بود و خوب ندیدی که چه زندانی ساخته اند...

سالن زندان پر است از زن و دختر و بچه. آخر اینجا روزهای ملاقات را هم «تفکیک جنسیتی» کرده اند؛ یک هفته زن ها برای ملاقات می آیند و یک هفته مردها. عادلانه عادلانه! آن هایی هم که تنها زنی یا پدری برای ملاقات دارند مشکل خودشان است.

گیجم هنوز. دنبال کسی می گردم که هم دردم باشد. زنی گریه می کند که «پسرم نمی خواست آدم بکشد، فقط می خواست کمی گوش مالی بدهد دوستش را.» چه کسی می خواست تو را کمی گوشمالی بدهد که تبعیدت کرد اینجا مسعود؟

باید یک ساعتی معطل آمدنت بشویم. زن ها روی صندلی های آبی نشسته اند و بچه ها روی سنگفرش لیز می خورند. وقت داریم با هم آشنا بشویم اما یکی باید پیش قدم بشود. تا بیایم این پا و آن پا بکنم آن ها زحمتم را کم می کنند. به نظر می رسد که همه همدیگر را می شناسند؛ هفته ها و ماه ها و سال هاست که می آیند و برای نیم ساعت ملاقات کابینی ساعت ها انتظار می کشند. آنقدر همدیگر را دیده اند که دیگر گفتنی چندانی برای هم ندارند. من اما چهره ای تازه واردم و کنجکاوی جمع را تحریک کرده ام.

دوره ام می کنند و می خواهند از جرم تو برایشان بگویم. نمی دانم چه بگویم مسعود. بگویم در انتخابات به نفع میرحسین موسوی فعالیت کرده ای؟ بگویم می نوشتی «میزان رای ملت است»؟ ناخود آگاه برمی گردم به رویای نیمه تمام بهاری...

اصلا ولش کن. چطور است کیفر خواست دادستان را تکرار کنم که میخواستی «انقلاب مخملی» کنی. آن وقت این واژه را که هنوز خودم هم معنی اش را درست و حسابی نفهمیده ام چطور برای آن ها معنی کنم؟

ولی بالاخره یک چیزی باید بگویم. دختری که از همه بیشتر سر و زبان دارد بیشتر کنجکاوی می کند. می پرسم تو چند سالت است. 18 سال. اما جوری صحبت می کند که گویی زنی است میان سال با کوله باری از درد.

می گویم شوهرم سیاسی است. می پرسد یعنی عاشورا بازداشت شده؟ جواب می دهم نه روزنامه نگار است. بیشتر می پرسد و من نمی دانم چگونه پاسخ بدهم. می گویم: «سرویس سیاسی روزنامه بوده.» انگار که تازه متوجه شده. می گوید «آها! سرویس آدم های سیاسی بوده!» باز کمی فکر می کند و بعد از چند دقیقه با قیافه ای حق به جانب می گوید «خب حتما گفتن چرا سرویس سیاسی ها بودی؟ لابد تو هم مثل اونها هستی که سرویس سیاسیا شده بودی دیگه»!

دخترک فکر کرده تو راننده بوده ای. بد فکری هم نیست. اصلا شاید دعوا سر این است که کسی دیگر روزنامه نگار جماعت را نمی خواهد. شاید می خواهند حالیمان کنند که باید شغلمان را عوض کنیم.

دخترک با نگاهی گیج می گوید «پدر هم من دزدی کرده است». زنی دیگر از بدهکاری 10 میلیونی شوهرش و یک سال و نیم حبسش می گوید. دختری دیگر از قاتل شدن برادرش در یک دعوای خانوادگی..

صدایم می کنند. بعد از بازرسی های بدنی! از سه راهروی طولانی تاریک و باریک می گذرم. راهروهای تاریک تمام نمی شوند، هی باید بروم وبروم اما با تمام شدن یک راهرو به راهروی طولانی بعدی می رسم و دوباره به این امید که آخرین راهرو باشد، به سومین راهرو ...

کابین ملاقات اینجا با اوین فرق می کند. علاوه بر شیشه های دو جداره کثیف در دو طرف، میله های آهنی مورب هم بین من و تو قرار گرفته. هنوز نیامده ای و من دلشوره گرفته ام که این میله های لعنتی نمی گذارند صورتت را درست ببینم. اما همان مقدار هم که زندانیان دیگر را از پشت شیشه های دوجداره و میله های آهنی می بینم، وحشت می کنم. من از آن ها می ترسم مسعود. یعنی تو با این ها یک جا هستی؟!

هنوز گروه قبلی را برای ملاقات نیاورده اند، باید منتظر بمانم. زنان دوباره دورم جمع می شوند و از جرم های مردانشان می گویند؛ اکثرا قتل و سرقت مسلحانه ...من گیج و با چشمانی که دارد از حدقه بیرون می زند خاموش فقط نگاه می کنم. بعضی وقت ها درست متوجه نمی شوم چه می گویند. سعی می کنم با زبان خودشان حرف بزنم. حتی به فکرم رسید که جرمت را دزدی یا قتل عنوان کنم تا شاید نقطه مشترکی پیدا کنیم. اما اگر بگویم قتل یا دزدی کرده ای مشکل دو تا می شود. بگویم چه دزدیده ای؟ بگویم چه کسی را کشته ای؟

زن ها با هم دوست می شوند، دعوا می کنند، درد دل می کنند و من متعجب و هاج و واج گوش می کنم.

از گفتن جرمت یک جوری طفره می روم اما سعی می کنم با آن ها نقطه مشترک پیدا کنم. از آب و هوای سرد آنجا می گویم و دوباره بعد از چند دقیقه می گویم سرد است. دارم ناامید می شوم که می آورنت....

هرچه لباس داشته ای را روی هم پوشیده ای و طبق معمول نگران من هستی. برای این که فضا را عوض کنم به شوخی می گویم «اینجا دیگر باید سبیل بگذاری». شیشه ها و میله ها بین ما هستند. می خواهم دست هایت را بگیرم. توی اوین دست هایمان را دو طرف شیشه ها مماس می کردیم اما اینجا این میله های لعنتی هم هستند.

دلداری ام می دهی. می گویی نگران نباشم. می گویی این هم قسمتی از زندگی است دیگر. می گویی باید صبر کرد و من فکر می کنم تا کی؟ می گویی این ها هم که اینجا زندانی هستند از بد روزگار افتاده اند اینجا. خیلی هایشان وضعیت مالی مناسبی ندارند.

می گویی در اتاقت یک نفر سه فقره قتل انجام داده و می خندی. می گویی در سالن تان همه برای گرفتن عفو حافظ قرآن شده اند. می گویی با بقیه کنار می آیی و با آن ها که فقیرترند هم سفره شده ای تا کمی کمکشان کرده باشی.

می گویی علیمحمدی معاون زندان، آدم با ایمان خوبی است. می گویی اجاق گاز ندارید و مجبورید غذای با کیفیت پایین زندان را تحمل کنید. یاد زخم معده ات می افتم. می گویم شیر و میوه گیرت می آید؟ حرف توی حرف می آوری که جوابم را نداده باشی.

دایم می خندی و من هم هی زورکی می خندم. راستی مسعود من به چه می خندیدیم؟! تو می خندی و من می خندم. آنقدر بلند که زن کابین کناری با تعجب به من که تا چند دقیقه پیش بغض داشتم، نگاهی می کند و سری به تاسف تکان می دهد .

دقیقه ها چه شتابی برای رفتن دارند. هوز خداحافظی نکرده ایم که تلفن کابین قطع می شود...

باز هم بغض دارم اما می دانم تو اینجا را هم تحمل می کنی. توی راه به هر کس که به فکرم می رسد زنگ می زنم. از نمایندگان فراکسیون اقلیت تا سیاسیونی که می شناسم. همه اظهار تاسف می کنند اما کسی نمی داند که مسوولیت صدور دستور انتقال یک روزنامه نگار به زندان رجایی شهر بر عهده چه کسی است.

به دادستانی می روم. آن جا هم کسی مسوولیت قبول نمی کند. در این فکرم که برای مردی که برای 10 میلیون تومان در زندان است، کاری بکنم. برای دختری که با او در زندان آشنا شدم، کاری پیدا کنم و دنبال راه حلی برای رضایت گرفتن از خانواده مقتولی می گردم که قاتلش را پشت شیشه های کابین دیدم و دعا می کنم پیش از آن که دیر شود بتوانم همه این کارها انجام بدهم.

مسعودم. دست هایت را باغچه زندان بکار. سبز خواهی شد می دانم.

اتهام محاربه برای پنج نفر از «بازداشت‌شدگان روز عاشورا»


محاکمه ۱۶ نفر از کسانی که به گفته مقامات قضایی در روز عاشورا بازداشت شده‌اند، صبح شنبه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی آغاز شد و نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست پنج نفر از آنان را به محاربه متهم کرد.


آن طور که خبرگزاری‌ها از جلسه دادگاه گزارش کرده‌اند، علاوه بر پنج موردی که در کیفرخواست متهمان، اتهام‌های محاربه و افساد فی‌الارض قید شده، در سایر موارد اجتماع و تبانی علیه امنیت، تبلیغ علیه نظام و قصد بر هم زدن امنیت کشور از طریق تحریک افراد به شورش و آشوب، از جمله اتهام‌های مطرح شده است.

پیشتر دادستانی تهران در اطلاعیه‌ای با اعلام اینکه «پرونده اتهامی ۳۷ نفر از متهمان روز عاشورا که تحقیقات آنان به پایان رسیده با صدور کیفر خواست‌های جداگانه به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال شده است» از برگزاری دادگاه ۱۶ تن از این متهمان در روز شنبه خبر داده بود.

در این اطلاعیه اتهام متهمان این پرونده‌ها در پنج مورد محاربه و افساد فی‌الارض و در سایر موارد اجتماع و تبانی علیه امنیت، تبلیغ علیه نظام و قصد برهم زدن امنیت کشور از طریق تحریک افراد به شورش و آشوب ذکر شده و آمده بود که کیفرخواست متهمان «با استناد به گزارش مأمورین، اقاریر صریح متهمان و تحقیقات تکمیلی در مورد متهمان یاد شده و سوابق آنان صادر شده است».

در گزارشی که خبرگزاری‌ها از جلسه دادگاه مخابره کردند، اشاره‌ای به نام متهمان نشده است اما نماینده دادستان دو تن از پنج نفری را که به محاربه متهم شده‌اند مرتبط با «گروهگ منافقین»، عنوانی که در ادبیات رسمی جمهوری اسلانی برای سازمان مجاهدین خلق به کار می‌رود، معرفی کرده است.

گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس حاکی است که نماینده دادستان همچنین در مقدمه کیفرخواست گفته است که «منافقین دستگیر شده در روز عاشورا اعتراف کرده‌اند که برای ایجاد ناامنی، آشوب و اغتشاش، تجمعات و تظاهرات غیرقانونی به بهانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن به کرات در مقر این گروهک ملحد و محارب در عراق و سایر کشورهای اروپایی آموزش ترور و آشوب دیده‌اند».

با توجه به آنکه محاربه اتهامی است که در قوانین جمهوری اسلامی مجازات اعدام برای آن در نظر گرفته شده، اطلاق «محارب» به متهمان، تا کنون با واکنش منفی گروه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری مواجه شده است، اما مقامات قضایی ایران بدون توجه به این واکنش‌ها تا کنون دست‌کم پنج متهم را به عنوان محارب به اعدام محکوم کردند که حکم دو نفر آنها، آرش رحمانی‌پور و محمدرضا علی زمانی، روز پنجشنبه اجرا شد.

اجرای این حکم واکنش‌های مختلفی در داخل و خارج از ایران داشت و اتحادیه اروپا و بريتانيا، آن را محکوم کردند و کاخ سفيد گفت که «اين عمل نشانه تازه‌ای از سرکوب بيرحمانه مخالفان دولت ايران است».

نهادهای حامی حقوق بشر از جمله کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران و سازمان عفو بين‌الملل نیز با محکوم کردن این اقدام، نسبت به «خطر اعدام‌های سیاسی» هشدار دادند.

در همین زمینه جبهه مشارکت، حزب عمده اصلاح‌طلب حامی میرحسین موسوی، نیز در نامه‌ای سرگشاده به صادق لاریجانی، رئیس دستگاه قضایی ایران، خواستار پاسخگو بودن وی در این زمینه شد و افزود که اجرای حکم اعدام اين دو نفر با توجه به «فضای سياسی ملتهب کشور»، شائبه اثرپذيری قوه قضائيه ايران «را از تندروانی که ثابت کرده‌اند به هيج وجه خواهان آرامش فضای سياسی کشور نيستند، تقويت کرد».

با این حال این اقدام با استقبال شماری از روحانیان حامی دولت روبه‌رو شده و از جمله احمد جنتی از قوه قضائیه به خاطر این اقدام تقدیر کرده است.

رادیو فردا


دادگاه ‌‌١٦ متهم حوادث روز عاشورا، کيفرخواست انفرادی ‌‌١٦ متهم پرونده قرائت شد، اتهام ۵ نفر محاربه است

نماينده دادستان تهران در ابتدای جلسه دادگاه ‌۱۶ متهم حوادث روز عاشورا، کيفرخواست انفرادی متهمان را قرائت کرد.

به گزارش خبرنگار حقوقی ايسنا، فراهانی در تشريح اتهام متهم پرونده اول گفت: متهم رديف اول متهم به ۱-اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرايمی عليه امنيت کشور،۲-توهين به مقامات ارشد نظام، ۳-فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق فعاليت گسترده و قابل توجه در اغتشاشات از طريق جنگ نرم با نظام است.

نماينده دادستان اتهام متهم پرونده دوم را اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرايمی عليه امنيت کشور و فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق عضويت در دفتر تحکيم وحدت طيف ضد انقلاب علامه عنوان کرد.

فراهانی در تشريح اتهام متهم پرونده سوم گفت: اين متهم برخوردار از گرايش چپ کمونيسم از نوع جديد چپ نوانديش است که متهم به۱- اجتماع و تبانی با هدف اقدام عليه امنيت کشور ، ۲-فعاليت تبليغی عليه نظام با حضور در اغتشاشات روز عاشورا و مصاحبه با راديو و رسانه‌های بيگانه است.

نماينده دادستان تهران اتهام متهم پرونده چهارم را فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق عضويت در گروهک وابسته به بهائيت و اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم عليه امنيت کشور با شرکت در اغتشاشات به دستور رهبران بهائيت خواند.

فراهانی اتهام متهم پرونده پنجم را محاربه و ارتباط و همکاری موثر با گروهک تروريستی منافقين خواند و گفت: متهم رديف ششم متهم به محاربه و افساد فی الارض ، اجتماع و تبانی از طريق اقدام عليه امنيت کشور و فعاليت تبليغی عليه نظام است.

نماينده دادستان تهران با اشاره به اين‌که متهمه پرونده هفتم متهم به محاربه از طريق ارتباط ، هواداری و همکاری برای پيشبرد اهداف گروهک تروريستی منافقين و فعاليت تبليغی عليه نظام است، گفت: متهمه پرونده هشتم و متهم پرونده نهم متهم به محاربه و افساد فی الارض هستند.

فراهانی اتهام متهم پرونده دهم را اجتماع و تبانی برای ارتکاب به جرايم عليه امنيت کشور ، فعاليت تبليغی عليه نظام، توهين به مقامات ارشد و تمرد نسبت به ماموران دولتی عنوان کرد و افزود: متهم پرونده يازدهم متهم به اجتماع و تبانی برای ارتکاب به جرايم عليه امنيت کشور، تحريق عمدی اموال و فعاليت تبليغی عليه نظام است.

نماينده دادستان تهران اتهام متهم پرونده دوازدهم را اجتماع و تبانی برای ارتکاب به جرايم عليه امنيت کشور و فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق شرکت در اغتشاشات روز عاشورا خواند و گفت: متهم پرونده سيزدهم متهم به اجتماع و تبانی برای ارتکاب به جرايم عليه امنيت کشور و فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق شرکت در اغتشاشات روز عاشورا است.

وی اتهام متهم پرونده چهاردهم را اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب به جرايم عليه امنيت کشور و فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق شرکت در اغتشاشات روز عاشورا دانست و گفت: متهم پرونده پانزدهم متهم به اجتماع و تبانی برای ارتکاب به فعاليت تبليغی عليه نظام از طريق شرکت آگاهانه در اغتشاشات روز عاشورا و تحريک مردم است و متهم پرونده شانزدهم متهم به اجتماع و تبانی عليه امنيت داخلی کشور، مشارکت در تخريب اموال عمومی، تمرد نسبت به ماموران و توهين به مقامات ارشد نظام است.

پس از پايان قرائت کيفرخواست انفرادی ۱۶ متهم، فيلم بخشی از حوادث روز عاشورا در دادگاه پخش شد.

ایسنا

مراسم گرامیداشت تولد اشکان علیرغم تهدیدات نیروهای سرکوبگر برگزار شد



بنابه گزارش " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" ،مراسم گرامیداشت تولد جانباخته راه آزادی اشکان سهرابی با حضور خانواده و مادران عزادار و تعداد زیادی از مردم بر روی آرامگاه وی در بهشت زهرا برگزارگردید.
روز شنبه 10 بهمن از ساعت 14:00 به مناسبت تولد شهید راه آزادی مردم ایران اشکان سهرابی مراسمی بر آرامگاه وی از سوی خانواده اش و با حضور مادران عزادار و تعداد زیادی از مردم برگزار گردید. آنها با حضور بر روی آرامگاهش و قرار دادن گلهای رز قرمز وسفید و بر افروختن شمع نسبت به این جانباخته ادای احترام می کردند.
خانواده سهرابی کیکی به مناسبت تولد اشکان تهیه دیده بودند که بر بالای آن نوشته شده تولدت مبارک و در قسمت دیگری از کیک نوشته شده است "اشکان برای همیشه زنده ای"
مادران عزادار علاوه بر قرار دادن گل و روشن کردن شمع شعر و نوشته هایی را برای گرامیداشت این جاباخته آزادی قرائت کردند.
حضور مردم و جوانان در مراسم چشمگیر بود آنها با قرار دادن گل و روشن کردن شمع و ادای احترام یاد و خاطره این جانباخته راه آزادی را گرامی میداشتند. تا لحظه انتشار این خبر همچنان بر تعداد مردم که برای گرامی داشت تولد اشکانمی آیند افزوده می شود.
نیروهای سرکوبگر که ابتدا فقط لباس شخصی ها در میان جمعیت حضور داشتند با افزایش یافتن تعداد جمعیت 2 خودروی نیروی انتظامی را بسوی آرامگاه اشکان اعزام و در آنجا مستقر کردند. نیروهای سرکوبگر پدر شهید اشکان را تحت فشار قرار داده اند که مراسم نباید به اعتراض علیه قاتلین او تبدیل شود.آنها بطور مرتب در کنار پدر اشکان قرار دارند و او را تهدید می کردند.

یک فرمانده سپاه: هر کس در ۲۲ بهمن اعتراض کند، عامل بیگانه است

حسین همدانی

آقای همدانی می گوید با هر نوع حرکت اعتراضی در روز 22 بهمن به شدت برخورد خواهد کرد

یکی از فرماندهان سپاه پاسداران ایران گفته است اگر کسی در روز ۲۲ بهمن اعتراض کند از مردم ایران نیست و "با جرات می گوییم که عامل بیگانه است".

حسین همدانی، فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران، روز شنبه ۱۰ بهمن گفت مردم ایران در راهپیمایی روز نهم دی (که حکومت ایران برای اعتراض به آنچه هتک حرمت در روز عاشورا می خواند، برگزار کرده بود) اتمام حجت کردند و خواستار ختم غائله بودند.

آقای همدانی گفت: "ما به هیچ عنوان اجازه نمی دهیم چیزی به عنوان موج سبز خودی نشان بدهد... ما مطمئن هستیم کسانی که تا پیش از ۹ دی متوجه نبودند و تشخیص نمی دادند و فکر می کردند می شود حرکتی انجام داد، در روز ۹ دی متوجه شده اند روز ۲۲ بهمن روز اعتراض نیست، بلکه روز یکپارچگی است."

این در حالی است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران اصلی مخالفان، در دیداری که روز شنبه در خانه آقای کروبی داشتند ضمن محکوم کردن اعدام های اخیر، از مردم ایران خواستند در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن شرکت گسترده داشته باشند.

از زمان آغاز اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد، معترضان از روزهایی که مراسم رسمی در آنها برگزار می شود (از جمله نماز جمعه، راهپیمایی روز قدس و راهپیمایی روز ۱۳ آبان) برای ترتیب دادن تجمع های گسترده اعتراضی استفاده کرده اند و پیش بینی می شود در راهپیمایی ۲۲ بهمن هم اتفاق مشابهی بیفتد.

البته آقای همدانی گفته است: "اگر بخشی از جامعه ما اعتراضی داشته که بحق هم هست که اعتراضی به برخی رفتارهای دولتمردان داشته باشند، مطمئنیم روز ۲۲ بهمن چنین کاری نخواهند کرد."

آقای همدانی در ادامه تاکید کرد نیروهای سپاه و بسیج در روز ۲۲ بهمن با "هر صدا، رنگ و حرکتی غیر از صدای ملت ایران و انقلاب اسلامی... به شدت برخورد خواهیم کرد."

سپاه محمد رسول الله، که آقای همدانی فرمانده آن است، بخشی از سپاه است که وظیفه تامین امنیت شهر تهران در جریان اعتراضات بعد از انتخابات در تهران را برعهده دارد و بسیاری از نیروهای مخالف حکومت، سپاه محمد رسول الله را از مسئولان اصلی "سرکوب اعتراضات بعد از انتخابات" می دانند.

معترض انتخاباتی در دادگاه: من در خیابان بوق زدم BBC

نماد دادگستری

اتهام جوان بیست ساله این است که در راهپیمایی ها بعد از انتخابات شرکت کرده است

در جلسه محاکمه 16 نفر از بازداشت شدگان تظاهرات مخالفان دولت در روز عاشورا، جوان بیست ساله ای که خبرگزاری های داخلی از وی به عنوان "س - ک" نام برده، از خود دفاع کرد. وی متهم است در راهپیمایی ها شرکت کرده، بوق زده، عضو فیس بوک بوده و ایمیل ها و اس ام اس هایی را به دوستانش فرستاده است.

بنابر گزارشی که خبرگزاری های داخلی ایران از دادگاه منتشر کرده اند این متهم دانشجوی مهندسی عمران است که در تاریخ 19 دی ماه یعنی دو هفته بعد از روز عاشورا دستگیر شده است.

اتهام این جوان "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، توهین به مقام معظم رهبری از طریق ارسال ایمیل به دادگاه کیفری لاهه، فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی از طریق فعالیت گسترده در جهت طرح براندازی و جنگ نرم، عضویت در فیس بوک و ارسال پیام های متعدد و دعوت به سایت بالاترین، همکاری وسیع با خبرگزاری های معاند نظام" اعلام شده است.

اتهام اصلی این جوان، شرکت در اعتراضات بعد ازانتخابات در روزهای 25، 26، 28 و 30 خرداد است که جمع زیادی از مردم تهران در آن شرکت داشتند و این اعتراضات در روز قدس، روز 13 آبان، 16 آذر، روز تاسوعا و عاشورا نیز ادامه پیدا کرد. این جوان متهم است که در همه این اعتراضات حضور فیزیکی داشته است.

در این جلسه تاکید شده که این اتهامات بعد از بررسی و گزارش تحقیقات وزارت اطلاعات از "متن پیامک ها و ایمیل های دریافتی و ارسالی متهم" به وی وارد شده است و خودش نیز به اتهاماتش اقرار کرده است.

16 متهم حاضر در دادگاه در یک کیفرخواست کلی به "براندازی نرم"متهم شده اند و پنج نفر آنها با اتهام محاربه محاکمه می شوند ، اما متن کیفرخواست این فرد بسیار کوتاه بود.

این جوان بیست ساله در دفاع از خود گفت که در راهپیمایی های هفته آخر خرداد شرکت کرده و "علیه دولت شعار دادم و در تظاهرات بعدی به صورت سکوت به راهپیمایی ادامه دادم."

این فرد گفت که در تجمعات 30 تیر، 18 تیر، 16 آذر و ظهر عاشورا حضور داشته و در سه تجمع اول " با ماشین حضور داشتم و تنها اقدام به بوق زدن می کردم اما در ظهر عاشورا در مقابل پارک لاله شاهد جریانات بودم."

او توضیح مفصلی در باره وقایع روز عاشورا داد و گفت که در آن روز چه کرده اما تنها کار مهمش این است که می گوید دو بار شعار داده یکی "شعار مرگ بر دیکتاتور بود و دیگری عزا عزا است امروز روز عزاست امروز، ملت سبز ایران صاحب عزاست امروز."

ین فرد به آن اعتراف می کند این است که در روز عاشورا به دنبال گرفتن نذری به همراه دوستانش به چند جا سر زده و در طول مسیر "چند بار بوق" زده است

کار دیگری که این فرد به آن اعتراف می کند این است که در روز عاشورا به دنبال گرفتن نذری به همراه دوستانش به چند جا سر زده و در طول مسیر "چند بار بوق" زده است.

عضویت در فیس بوک

او می گوید که ایمیل می فرستاده و اخباری را که از طریق عضویت در شبکه فیس بوک دریافت می کرده "به صورت شفاهی و اس ام اس" به دیگران اطلاع می داده است.

در جای دیگری هم توضیح می دهد که از طریق "گوگل ریدر، بالاترین، ایران پرس نیوز، جرس، خبرگزاری نهضت آزادی ایران و همچنین از برخی خبرگزاری های داخلی مانند قلم و کلمه" از اخبار مطلع می شده و در تجمعات شرکت می کرده است.

او اعتراف می کند که در سه هفته اول بعد از انتخابات روی پشت بام الله اکبر می گفته است، کاری که مدتها بعد از انتخابات ریاست جمهوری در شهر تهران ادامه داشت.

او می گوید که در روزهای 13 آبان، 16 آذر، ظهر عاشورا و فوت آیت الله منتظری به حدود 100 نفر اس ام اس زده است.

یکی از اتهام های این فرد امضای نامه ای است که ظاهرا برای دادگاه لاهه تهیه شده بود و او آن را در سایت بالاترین دیده و آن را امضا کرده است. او می گوید که در این نامه آقای خامنه ای "خودکامه و دیکتاتور" معرفی شده بود و "من هم چون کل نظام را مقصر می دانستم و فکر می کردم که در انتخابات تقلب شده و نظام سعی می کند به هر نحوی صدای مخالف را سرکوب کند این اقدامات را انجام می دادم تا نتیجه انتخابات باطل شود و نظام را تحت فشار بگذارم."

قاضی صلواتی

محاکمه بازداشت شدگان روز عاشورا به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد

در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری،دولت ایران محدودیت های زیادی را برای خبرنگاران داخلی و خارجی به اجرا گذاشت ولی معترضان با استفاده از تلفن همراه، تصاویر اعتراضات را ضبط کرده و آنها را از طریق سایت های مختلف نظیر یوتیوب منتشر می کردند.

این فرد هم می گوید که یک بار تصاویری را که خواهرم از اعتراضات روز 30 خرداد تهیه کرده بود، به "برخی رسانه های خارجی ارسال کردم."

دفاع از عملکرد قوه قضائیه و نیروهای امنیتی

متهم در جریان جلسه دادگاه چند بار از قوه قضائیه و نیروهای امنیتی دفاع کرده و گفته است که "برخورد آنها به هیچ وجه با من به صورتی نبود که فکر می کردم."

او می گوید که فکر می کرده که بعد از دستگیری "تجاوز، شکنجه، اعتراف زوری و قرص خوراندن" وجود دارد در حالی که برخوردها "محترمانه و مودبانه" بود.

یکی از اتهامات این جوان، براندازی است که اسماعیل رجبی، وکیل وی در دادگاه گفت که اقدامات موکلش "در حد تبلیغ، نوشتن، گفتن و تماس تلفنی، پیامک و ایمیل بوده که به صورت فردی انجام می داده و قصد براندازی نظام و تبانی نداشته است."

به گفته وکیل این جوان، موکلش "نیامده با کسی نقشه بکشد که علیه امنیت ملی اقدام کند پس این تبانی نیست."

آقای رجبی توضیح داد که موکلش "به خاطر حمایت از یک کاندیدا و برای این که این کاندیدا رای نیاورده، عصبانی شده و دست به چنین اقدامی زده است تا انتخابات باطل شود."

در جریان این محاکمه نماینده دادستان از این جوان پرسید که آیا قبول دارد که با شرکت در تجمعات، ارسال پیامک و ایمیل و مصاحبه با رسانه های خارجی " قصد براندازی" داشته که این سئوال با واکنش وکیل مدافع رو به رو شد که گفت سئوال نماینده دادستان "القاء آمیز" است.

اما متهم توضیح داد که دیدگاهش این بوده که "نظام مجبور به عقب نشینی شود و به حرف ما عمل کند چون فکر می کردم من جزو اکثریت هستم و بیشتر مردم مثل من فکر می کنند."

تاکنون دادگاه چند نفر از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات برگزار شده و گروهی از بازداشت شدگان به خصوص فعالان سیاسی به زندان های طویل المدت محکوم شده اند.

پیش از این دادگاه انقلاب اسلامی یازده نفر را در ارتباط با اعتراضات به نتایج انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرده و حکم دو تن از آنان به نام های محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور که ظاهرا به تایید دادگاه تجدید نظر تهران رسیده بود، سحرگاه پنجشنبه، هشتم بهمن به اجرا در آمد.

پدر آقای رحمانی در گفتگو با تلویزیون الجزیره گفت که خبر اعدام پسرش را از تلویزیون شنیده و اطلاعی از حکم اعدام پسرش نداشته است.

بنابر اعلام دادسرای انقلاب تهران، پرونده پنج نفر از این متهمان روز عاشورا در مرحله ابلاغ حکم و تجدید نظرخواهی است.

هنوز مشخص نیست پنج نفری که در جلسه امروز دادگاه به اتهام محاربه در دادگاه حاضر شده بودند، جزو همان افرادی هستند که دادستانی قبلا از آنها به عنوان محارب نام برده بود.



سايت نهادها و ارگانهاسازمانها و ارگانها


نهادها و ارگانها
سايت رهبريhttp://www.leader.ir
مجمع تشخيص مصلحت نظامhttp://www.maslahat.ir
صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايرانhttp://www.irib.ir
مجلس شوراي اسلاميhttp://www.majlis.ir
ديوان محاسبات كشورhttp://www.dmk.ir
پایگاه اطلاع رسانی رياست جمهوريhttp://www.president.ir
قوه قضاييهhttp://www.judiciary.ir
دادستاني كل كشورhttp://www.dadsetani.ir
سازمانها و ارگانها
معاونت برنامه ریزی و راهبردی رییس جمهورhttp://www.spac.ir
پایگاه اطلاع رسانی دولتhttp://www.spokesman.gov.ir
سازمان بازنشستگی کشوریhttp://www.retirement.ir
دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانیhttp://www.scict.ir
مرکز آمار ایرانhttp://www.sci.org.ir
مرکز بررسی های استراتژیکhttp://www.css.ir
سازمان بازرسی کل کشورhttp://www.gio.ir
مرکز امور مشاوران حقوقی،وکلا وکارشناسان قوه قضائیه

وزارت خانه ها
وزارت امورخارجهhttp://www.mfa.gov.ir
وزارت جهاد كشاورزيhttp://www.agri-jahad.ir
وزارت علوم،تحقيقات و فناوريhttp://www.msrt.ir
وزارت نفت جمهوري اسلاميhttp://www.nioc.org
وزارت نيروhttp://www.moe.org.ir
وزارت بازرگاني جمهوري اسلاميhttp://www.moc.gov.ir
وزارت صنايع و معاونhttp://www.mim.gov.ir
وزارت كار و امور اجتماعيhttp://www.irimlsa.ir
وزارت تعاونhttp://www.icm.gov.ir
وزارت رفاه و تامين اجتماعيhttp://www2.refah.gov.ir
وزارت راه و ترابريhttp://www.mrt.ir
وزارت دفاع و پشتيبانيhttp://www.mod.ir

http://www.judiciarybar.ir