۱۴۰۲ بهمن ۳, سه‌شنبه

ACCÈS INTERDIT À GAZA : LA CULTURE DE L’IMPUNITÉ PERSISTE

Bande de Gaza: à Rafah, des déplacés palestiniens ont peur de mourir de ...

Minister Lamola expecting the ICJ to decide on SA's case against Israel ...

اگر ثابتی جانی بخواهد که فراموش کند، تاریخ از یاد نخواهد برد گرسیوز برومند چگونه کشته شد Fri 29 12 2023 باقر مرتضوی

 


اگر ثابتی جانی بخواهد که فراموش کند، تاریخ از یاد نخواهد برد

گرسیوز برومند چگونه کشته شد
Fri 29 12 2023

باقر مرتضوی



گرسیوز برومند چگونه کشته شد

تراژدی دردناکی‌ست که بزرگترین جانی اداره ساواک می‌کوشد از تاریخ این سازمان آن‌هایی را بازگوید که پروژه تطهیر نظام شاهنشاهی محتاج آن است. ثابتی در مصاحبه با یاران همفکر خویش در تلویزیون "من‌وتو" به عمد می‌کوشد با حذف بخش‌هایی از تاریخ سیاه ساواک، از این سازمان فرشته نجات بسازد. او حتا نمی‌خواهد بگوید که شاه نیز در واپسین سخنرانی خویش، آنگاه که "صدای انقلاب" را پیش از همه شنیده‌بود، در سیاهکاری‌های این سازمان، سوگند یاد کرد که زین‌پس چنان نخواهد شد که بود. انحلال ساواک در همین راستا پیش از سقوط رژیم شاهنشاهی، در زمان نخست‌وزیری شاپور بختیار در ایران رخ داد.

گرسیوز برومند یک نمونه

گرسی در سال‌های آخر دبیرستان به سیاست روی آورد و در سال ۱۳۴۰ پس از اتمام دبیرستان برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت. او در مبارزات کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایران درخارج ار کشور شرکتی فعال داشت و در جریان این مبارزات، با چند تن از کادرهای سازمان انقلابی از جمله خسرو صفایی، پرویز واعظ‌زاده و بیژن زرمندیلی آشنا شد. پس از مدتی به سازمان انقلابی پیوست و بلافاصله برای آموختن مسائل نظامی در تیرماه ۱۳۴۵ (۱۹۶۶) همراه گروهی به کوبا رفت. گرسیوز که یکی از جوان‌ترین عضو سازمان انقلابی و برای ساواک ناشناخته بود، در بازگشت از کوبا در سال ۱۳۴۶ (۱۹۶۷) به‌طور علنی به ایران رفت و در ارتباط با پرویز واعظ‌زاده به فعالیت پرداخت. گرسی در تابستان سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۶) در اصفهان دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان دوباره در تماس با تشکیلات سازمانی قرار گرفت. زنده یاد بیژن زرمندیلی که گرسیوز را از نزدیک می‌شناخت نوشته‌است "گرسى اصولاً جوانى بسته بود. كم‌حرف و كم‌ادعا. برايش گرمى و سرما، روز و شب، گرسنگى يا سيرى تقريباً بى‌تفاوت بود. او اصولاً كم‌اعتنا به اين دنيا بود. تنها در مقابل ظلم به ديگران و بى‌عدالتى‌هاى اجتماعى عكس‌العمل نشان می‌داد." پرویز واعظ‌زاد در سوگ گرسی نوشت: "با مرگ گرسیوز احساس کردم کمر من و سازمان شکست."

سرانجام فعالیت علنی گرسی در ایران به سر آمد و مبارزه را به‌طور مخفی ادامه داد. او به رغم همه تجربیاتی که در مخفی‌کاری داشت، سرانجام پس از نزدیک به ده سال مبارزه گاه مخفی و گاه علنی در ایران، دستگیر و ساواک در تلویزیون دولتی خود پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت در این‌باره اعلام کرد که دو نفر تروریست به نام‌های خسرو صفایی و گرسیوز برومند شب ۱۴ اردیبهشت در نتیجه زد و خورد با مأمورین کشته شدند. بر خلاف ادعای ساواک آن‌ها دو نفر نبودند، بلکه سه نفر بودند: خسرو صفایی، تقی سلیمانی و گرسیوز برومند و در اثر زدو خورد مسلحانه کشته نشدند، بلکه در زیر شکنجه جان باختند. ساواک تحت هدایت ثابتی و مأمور خودفروخته‌اش، سیروس نهاوندی این دو را بلافاصله پس از دستگیری زیر شکنجه می‌برند و به قتل می‌رسانند.

چرا این سه نفر بایستی کشته می‌شدند؟ طبق اسناد و شواهدی که در دست است سیروس نهاوندی در همدستی با پرویز ثابتی، هر کسی که از سازمان آزادیبخش خلق‌های ایران و سازمان انقلابی به شک در‌باره نهاوندی صحبت می‌کرد، مدتی بعد به نوعی از زندگی حذف می‌شد. گزارش گرسیوز از زندان نسبت به خیانت نهاوندی و در میان گذاشتن این موضوع با معصومه طوافچیان، کیهان برزوئی، خسرو صفایی و پرویز واعظ‌زاده به روشنی روشن نشان از جنایت سیروس نهاوندی و ثابتیان از کشته شدن این انقلابیون زیر شکنجه می‌دهد. این موضوع را در جلد دوم کتابم؛ "حلقه گمشده، سیروس نهاوندی" که به زودی منتشر خواهد شد. دقیقاً شرح داده‌ام.

در این جا نامه‌ای که پدر گرسیوز، زنده یاد سرهنگ ابوتراب برومند بعد از کشته شدن پسرش زیر شکنجه به سازمان انقلابی نوشته؛ که متأسفانه به دلایلی نامعلوم در بایگانی این سازمان نگهداری شده و در افشای ساواک و رژیم پهلوی انتشار نیافته است، آورده‌ام. این سند را زنده یاد بیژن زرمندیلی در اختیار من قرار داد و خواست تا آن‌گونه که صلاح می‌دانم، از آن استفاده کنم. من آن‌را در این‌جا چاپ می‌کنم تا به جلاد بزرگ ایران، پرویز ثابتی نشان دهم تا اگر خود این جنایات را فراموش کرده و یا به هر علتی دوست ندارد دیگران از آن بدانند، بداند که ملت ایران و تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد. ما نیز آن را نه فراموش می‌کنیم و نه ثابتی‌ها را خواهیم بخشید.

متأسفانه این نامه تاریخ ندارد واضح است که بعد از جان‌باختن گرسیوز نوشته شده است. در متن نامه هیچ‌گونه تغییری داده نشده‌است.

سرگذشت گرسیوز برومند از بدو تولد تا به هنگام شهادت

شبی بود دیجور در بحران گرمای گرمسیر که به اصطلاح فصل خرمارسان می‌نامند شب دهم شهریور ۱۳۲۲ در محله امامزاده شهر جهرم، ساعت ۴ بعد از نصف شب با بودن فقط یک پیرزن از دوستان که نزد زائو بود، پا به عرصه وجود گذاشت.

در تنهائی زائیده شد، در تنهائی و دور از شهر و دیار خود بزرگ شد و با وجودی که قلبش مالامال حس وطن‌پرستی و مردم‌دوستی بود به تنهائی زندگی کرد و بالاخره در گوشه تنهائی طبق مدارک موجود در حالی که تشنه از مردم‌دوستی بود به دست دژخیمان جان سپرد.

سال ۱۳۲۸ به مدرسه ابتدائی و بعد دبیرستان سعدی وارد و در سال ۱۳۴۰ در رشته طبیعی دیپلمه شد. در همان سال به منظور ادامه تحصیلات عازم رم شد و به علت روح انقلابی که در وجود او آغشته بود و عشق به مردم نتوانست یک جا آرام بنشیند و شغلی که فاقد حرکت و جنبش باشد اختیار کند. این بود که کار در میان مردم و با مردم را ترجیح بر کار نشسته و پردرآمد مانند داروسازی را داد و بالنتیجه پس از فعالیت‌های انقلابی گوناگون که دیگر از آن اطلاعی نیست، بهمن سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت.

صفات ممیزه و برجسته آن رادمرد شهید

۱- موقع طفولیت که در مدرسه ابتدائی درس می‌خواند مواقع تعطیل، ظهرها و عصرها مقابل منزلی که در خیابان آمادگاه اصفهان (شاه عباس فعلی) زمین بازی بود که با چند بچه تهیدست بازی می‌کرد. او به این علت با آن‌ها طرح دوستی افکنده بود که به آن‌ها کمک کند یعنی تمام اوقات ناهار و شام را با آن‌ها می‌خورد یا برای آن‌ها می‌برد. چنین روحی که در وجود او از بچگی بود. روح کمک و مساعدت به نوع، روح غمخواری برای مردم تهیدست، روح جوانمردی.

۲- به تدریج که بزرگ می‌شد و رشد مغزی پیدا می‌نمود، روح انساندوستی در او تقویت می‌یافت. بارها و بارها ملبوس نوی که برای عید او تهیه می‌شد به مستمندانی که فاقد لباس بودند می‌داد و چون از طرف والدینش ایرادی گرفته نمی‌شد بلکه شاد هم می‌شدند این عمل باعث تشویق او می‌گردید. یکی از شب‌ها موقعی که اهل خانه درمنزل جمع بودند صدای درب خانه که نزد هر کدام از خانواده کلیدی موجود بود، آمد ولی از ورود شخص خبری نبود. کسی شتاب به دالان خانه رفت و دید که پشت درب داخل ایستاده و کت ندارد و به علاوه شلوار خود را درمی‌آورد. در جوابِ چه می‌کنی؟ انگشت به دماغ گذاشته گفت هیس. سپس شلوار را از لای درب به بیرون داد و درب را بست و آمد توی خانه. گفتم چه کردی؟ گفت یک بدبخت در این سرما لباس نداشت لباسم را دادم به او. ما هم با خوشروئی از عمل او استقبال کردیم.

۳- هیچ‌وقت از او شنیده نشد غیبت و ندمت کسی را بکند و اگر موقعی هم بر حسب اتفاق داخل جمعی که نشسته بود از کسی انتقاد می‌شد به طوری که سایرین دلخور نشوند با کمال خوشروئی می‌گفت کاری به کار کسی نداشته باشید و از خودتان حرف بزنید.

۴- دیده نشد به کسی پرخاش کند و با همه با عطوفت و مهربانی و خنده‌روئی رفتار می‌کرد.

۵- آرزو داشتم حتی برای یک مرتبه به من اظهار کند پول می‌خواهم و با وجودی که موقع رفتن از خانه پول نداشت، نمی‌گفت. فقط می‌گفت من می‌خواهم بیرون بروم با من کاری ندارید. آن وقت می‌فهمیدم پول ندارد و به او پول می‌دادم ولی او مقداری که لازم بود برمی‌داشت و بقیه‌اش را پس می‌داد و می‌گفت کافی است.

۶- با هر کسی یک‌مرتبه برخورد می‌کرد شیفته اخلاق و رفتار او می‌شدند زیرا نسبت به مردم متواضع و فروتن بود.

۷- تمام دوستان و رفقای او وی را از برادر بیشتر دوست می‌داشتند و به او اعتماد و ایمان راسخ داشتند. به طوری که پس از شهادت‌اش زن یکی از دوستاناش می‌گفت و اشک می‌ریخت، به قدری نسبت به وی از لحاظ درستکاری و عفت ایمان داشتند که نسبت به برادرشان این‌طور نبودند یعنی در نگاهداری هر نوع امانتی بی‌نظیر بوده‌است.

۸- او به مردم و عقیده‌اش عشق می‌ورزید و عاشق و واله و شیدای ایمان خود بود. روزهائی که در منزل بود و مهمانی برایمان می‌رسید تمام کارهای مهمان اعم از سفره پهن کردن و جمع کردن و چیدن و شستن ظرف را خود به عهده می‌گرفت و غدا نمی‌خورد. تا مهمانان بلند شوند و اگر می‌خورد با نان و جزئی خوراک قناعت می‌کرد.

۹- در تمام عمرش مادرش آرزو داشت بگوید چه غذایی برایش درست کند، هر چه درست می‌شد می‌خورد و در بند کم و کیف آن نبود.

۱۰- هر موقع که از مسافرت تهران می‌آمد بلافاصله همان روز به منزل ۵ نفر ثابت از خویشان برای دیدن می‌رفت و آن هم خویشانی که از لحاظ انساندوستی و مردمی عقیده‌ای مانند او داشتند.

۱۲- هر وقت از بقیه خویشان صحبت را آغاز می‌کردم با حالتی عصبی و دیوانه‌وار مرا وادار به سکوت می‌کرد. البته نه این که تصور شود نسبت به من بی‌احترامی نماید بلکه شروع می‌کرد به چگونگی وضع مردم بینوا که پولداران آن‌ها را تیول خود قرار داده و خونشان را مکیده‌اند.

۱۲- به طور پنهانی البته نه این که ما به او اعتراض کنیم چرا چنین کاری می‌کنی بلکه برای حفظ آبروی اشخاص مقداری پول به اشخاص مستحقی که ما آ‌ن‌ها را می‌شناسیم می‌داد.

۱۳- خلاصه یک انسان واقعی بود که تمام خصائل آدمیت در او جمع بود- او برای خودش نبود بلکه برای مردم آمد- برای مردم کار کرد و قلبش برای مردم می‌طپید و برای مردم و دوستاناش خود را فدا کرد و رشید و مردانه در صورتی که حافظ اسرار دوستاناش بود همان‌طوری که از جهات دیگر هم به امین بودن و درستکاری معروف بود جان داد- درود به چنین فرزندی که تا واپسین لحظه زندگی آزارش قلباً و قدماً و زباناً و عملاً به خلق نرسید و همه را بهتر از خود دوست می‌داشت.

دلائل پیشبرد او به سوی مبارزه‌اش که نقشه‌اش را از کودکی در مغز خود پرورانده بود.

صرف‌نظر از این که روح انقلاب و مردم‌دوستی و جوانمردی از بدو طفولیت با خون او عجین شده بود ولی انگیزه یا عللی در سیر مدت عمرش تا به مرحله بلوغ و کمال ممکن است پیش آمد که در تشدید آن حالت موثر واقع شد.

۱-دیدن عده‌ای هم‌کلاس که با شکم گرسنه و لباس مندرس به مدرسه می‌رفته‌اند.

۲- با وجودی که محصلین مستمند بهتر درس می‌خوانده‌اند ولی نمره عالی و تشویق از آن محصلی پولدار و بی‌نیاز بوده‌است.

۳- محصلینی را می‌دید که با لباس مندرس و کفش پاره در سرمای زمستان بدون بالاپوش از مسافت بعیدی پای پیاده به مدرسه می‌آمدند در حالی که برای چند نفری عکس آن بود.

۴- می‌دید اگر محصل فقیری به علت بیماری یک روز غیبت کند و یا کمی دیر به مدرسه بیاید مورد مواخذه و فحش و ناسزا و حتی اخراج از مدرسه می‌گردد. در صورتی که محصلی پولدار یا پسر فلان مدیر‌کل این قبیل امور برایش مطرح نیست.

۵- تبلیغات علنی که می‌دیده و یا از این و آن می‌شنیده روح لطیف او را بیشتر آزرده می‌کرده و در آن حالت نزد خود پی به علل این رسوائی و نامردمی می‌برده و سبب را نزد خود جستجو می‌کرده. مانند تشن‌های که در صدد پیدا کردن آب گوارا باشد، دنبال پیدایش علت بود تا با آن مبارزه کند که بالاخره پیدا کرد و در راه مبارزه با آن شهید شد. مانند هزاران شهید آزاده و پاک دیگر.

۶- روز آخر ماه رمضان بود برای تحقیق با دوچرخه نزد حاجی‌آقا رحیم اربال رفته بود. بین را به علت خوردن چرخ به پای یک مرد او را به کلانتری برده‌بودند. افسر نگهبان کلانتری گویا توهینی به او کرده بود گرچه بعداً سزای افسر را آن‌طور که شاید و باید دادم و ضمن پرونده دیگر که یک سال بعد برایش درست شد، ۷ ماه زندان و دو سال هم از درجه محروم شد ولی آن توهین در روح او اثر گذاشت و نقاد او نسبت به این لباس و دستگاه شدیدتر شد.

۷- انتخابات پارلمانی پیش آمد که او با رفقایش در منزل یکی از کاندیداها رفته بودند که مورد حمله پلیس و سرباز واقع شدند و حین دویدن از عقب نوک سرنیزه سمت راست شانه‌اش فرو رفته و کت و پیراهن او را پاره کرده، خون تمام پشت او را فرا گرفته‌بود. پس از مدتی مداوا بهبود یافت. به او می‌گفتم چرا این‌طور شده جواب می‌داد مهم نیست بدتر از اینش هم مهم نیست.

- موقع امتحانات از تبعیض آشکار در کنکور گله می‌کرد و سر می‌جنباند که حالا می‌فهمیم آن سر جاناندن دلیل تصمیم قاطع برای مبارزه‌ای بود که در نظر داشته‌است.

وقایع بعد از ورود به ایران

قبل از انقلاب بهمن ۱۳۴۵ از ایتالیا به ایران مراجعت کرد. طبق معمول قاعدتاً می‌بایستی به خدمت نظام وظیفه برود ولی در این موقع قانونی از مجلس گذشت مبنی بر این که دیپلمه‌های متولد ۱۳۲۲ اگر به خارج رفته‌اند و قبل از بهمن ۱۳۴۵ به ایران بازگشته‌اند، با پرداخت ۷۰۰ تومان از رفتن به نظام وظیفه معاف می‌باشند- مدارک درست شد و پرونده در منطقه نظام وظیفه اصفهان تکمیل گردید. در این موقع کلیه مشمولین دیپلمه برای رفتن خدمت سربازی احضار شدند. منجمله گرسیوز نیز روز موعود خود را معرفی کرد و چون عده زیاد بود به قرعه‌کشی پرداختند. هر چه به او گفتم تو طبق قانون معاف می‌باشی و پرونده‌ات تکمیل شده و باید به تهران برای تصویب برود، قبول نکرد و گفت من می‌خواهم خدمت کنم. بالاخره در یکی از شهرستانها قرار گرفت و در قرعه‌کشی معاف شد. این عمل در سه نوبت و چند مرحله از روزها انجام گرفت و هر دفعه ستونی که او داخل آن ایستاده بود معاف از خدمت می‌شد تا یک روز معاف شدگان را احضار کردند و خواستند همه را ببرند من به زور و تهدید به او قبولاندم که باید از پرونده استفاده کنی و بعد پرونده را به جریان انداختم- تا پس از چند ماه در تهران معافی قانونی او را گرفتم و تا سال ۱۳۴۵ به کارهای کشاورزی و مرغداری می‌پرداخت. دیگر در خلال آن چه کارهائی را انجام می‌داد بی‌اطلاعم. فقط برای ما محرز بود که شخصی است غیور و در مخالفت با دستگاه دولتی نه تنها مخالف سرسخت بود بلکه در گفته‌هایش عملاً مشهود بود.

به یاد دارم وقتی اعتصابی در دانشگاه اصفهان شد و تعدادی از رفقای او تبعید و یا زندانی و محکوم شده بودند من اظهار تاسف می‌کردم او در مقابل می‌گفت چه مانعی دارد و شما به حال خودتان تاسف بخورید نه برای این‌ها.

روزها و ماه‌ها و سال‌ها سپری شد و هر چند وقت یک‌مرتبه برای دیدن برادرش گودرز که زمانی خدمت وظیفه‌اش را انجام م‌یداد و بعد دکتر بیمه‌های اجتماعی در علیآ‌باد گرگان بود، می‌رفت و دیداری تازه می‌کرد و از حالش ما را مطلع می‌ساخت.

روز گرفتاری یا نحوست که آن را روز تفرقه می‌بایست نامید

پنجشنبه ۱۸ تیرماه ۱۳۴۹ نیم ساعت قبل از ظهر من در کانون افسران بازنشسته بودم تلفنی از منزل مادرش کرد که گرسیوز گم شده و او را برده‌اند.

با شتاب به خانه آمدم فهمیدم که تا ظهر به نظافت خانه و تعویض آب‌حوض و شستن آن نموده بعد برهنه فقط با یک پیراهن برای گرفتن نان به دکان نانوائی به نام شاطر حسن رفته به طوری که ناظرین در محل نقل می‌کردند، عده‌ای دور او ریخته و برای وانمود کردن به مردم به دروغ او را متهم به فریب خواهرشان شمرده بودند و او را ایرج نام می‌بردند. مردم محل و حتی عابرین که همه ما را می‌شناختند و از صفات حسنه گرسیوز اطلاع داشتند، گفته بودند که نگذارند او را ببرند و گفته بودند که این پسر فلانی است و اسمش گرسیوز است و بری از این اتهامات است. شلوغ کرده‌بودند که نگذارند او را ببرند ولی با تهدید اسلحه عقب رفته بودند. در این موقع هم او فرار می‌کند. داخل منزلی نزدیک آن‌جا می‌شود که متاسفانه تعدادی زن در دالان منزل بوده‌اند که حیای او مانع ورودش می‌شود و برمی‌گردد که او را دستگیر می‌نمایند. البته تا آن موقع دستگیری طرفین با مشت و لگد یکدیگر را مضروب کرده بودند. خلاصه او را داخل ماشین که شماره آن را مردم برداشته بودند و به من دادند، انداخته و چند نفری که داخل ماشین جمع‌اند مرتباً او را می‌زده‌اند که دماغ‌اش را شکسته بود و پیراهن‌اش مالامال خون بود. (یک نفر که حین ورود به ساواک او را همان موقع دیده بود، تعریف می‌‌کرد که موقع پیاده شدن از ماشین او را دیده که خون همه جایش را گرفته ولی با شهامت و گردن راست و خنده که از هر خنجری برای ساواک زهرآلودتر است وارد ساواک گردیده.) از ذکر وضع منزل و مادرش که دکتر منیژه و مادر او و پدرش به او داروی تقویت قلب می‌دادند و بقیه همسایگان و مردمی که درب منزل ازدهام کرده و نمره ماشین را به من می‌گفتند صرف‌نظر می‌کنم و به بقیه اقدامات می‌پردازم.

بعد از فهم قضیه به کلانتری ۴ مراجعه نمودم. خوشبختانه سرکلانتر وقت شهربانی بردبار آن‌جا بود و تمام کارهای دیگر را گذاشت و اقدام برای چگونگی و پیدایش گرسیوز نمود تا معلوم شد شماره ماشین متعلق به ساواک است. آمدم خانه و بلافاصله با مادرش و عده‌ای از دوستان روانه ساواک شدیم. و برای این که گرسیوز در آن‌جا زندانی است و زندان هم نزدیک اتاق اطلاعات است بفهمد ما از چگونگی قضیه مطلع شده‌ایم شروع کردیم با صدای بلند اعتراض کردن ولی آن‌ها می‌گفتند ما این کار را نکرده‌ایم وقتی شماره ماشین و خود ماشین را که داخل ساواک بود نشان دادیم و گفتند از تهران آمدند خودشان او را گرفتند و بردند تهران. البته بعداً خود گرسیوز می‌گفت یک نفر به نام دکتر جوان برای دستگیری‌اش آمده بود اصفهان ولی بقیه حرف‌های ساواک سر تا پا دروغ بود.

چون از جریان بی‌اطلاع بودیم و از طرفی می‌دانستیم و مطمئن بودیم که گرسیوز هیچ عملی را که شایسته دستگیری آن هم به این وضع باشد انجام نداده‌است متوسل به یکی از خویشان به نام محمد باقر برومند که دائماً با رئیس ساواک سرتیپ تقوی رفت و آمد داشت شدیم ولی هر چه اقدام کرد بی‌نتیجه بود زیرا تقوی خود را نشان نداد و از منزل‌اش گفته بودند (البته به دروغ) که به مسافرت رفته‌است.

شب من و مادرش درب منزل این رئیس ناکسان نامردی رفتیم و تقاضای ملاقات با بچه‌مان را کردیم و چون جواب یاس از زنش شنیدیم مادر عصبانی گرسیوز فریاد کرد که، ببینم آن روزی که با وضع نزار به منزل این و آن می‌روی و نتیجه نمی‌گیری به امید آن روز، گفت و آمدیم خانه.

شب پس از تحقیقات این‌طرف و آن‌طرف فهمیدیم که هنوز گرسیوز در ساواک اصفهان است. صبح به بهانه دادن میوه به درب ساواک رفتیم که روز جمعه و تعطیل. فقط نگهبانان آن‌جا بودند که یکی از ساواک‌یها آمد بیرون و گفت او را برده‌اند تهران و از دور چششمش به فرزند دیگرم افتاد و گفت او دکتر گودرز است. گفتیم نه. گفت این‌ها کاری با گرسیوز ندارند و دکتر را می‌خواهند. ما متوجه شدیم که گودرز هم تحت تعقیب است.

فراموش کردم عصر روز دستگیری گرسیوز مصطفی به منزل ما آمد و گفت به هر طریقی هست به برادرش گودرز خبر بدهید که ما آن را خیلی ساده برگزار کردیم تا شب شد. مجدداً آمد و گفت گودرز فهمیده یا خیر. گفتیم هنوز نه. گفت بد نیست او هم بفهمد و برای اقدام بیاید با شما کمک و همکاری کند. این بود که ساعت ۱۲ همان شب به گرگان تلفن کردیم که به گودرز بگوییم ساواک گرسیوز را گرفته و بیا ببینیم چه باید بکنیم. به دائی جانش نیز که تهران بود همین مضمون را تلفن کردیم که خویشان برای نجاتش اقدام کنند.

به محض این که از مامور ساواک فهمیدیم گودرز هم تحت تعقیب است وحشت و اضطراب و ناراحتی چند برابر شد و سرگردانی و حیران‌زدگی خانواده ما شروع شد.

برای اقدام و دیدن گرسیوز یکشنبه ۲۱ تیرماه به تهران آمدیم و لباس‌های او را هم آوردیم. برابر اطلاعاتی که به دستمان رسید محلی را که باید مراجعه کنیم را پیدا کردیم. داخل خانه‌ای شدیم پس از مدت‌ها که از هر طرف تلفن شد و مرا تهدید کردند که از کجا فهمیدم و آن‌جا رفتم. بالاخره فهمیدم گرسیوز تحت نظر آن‌ها است. هر چه خواستیم او را ببینیم، گفتند حالا نمی‌شود ما هم لباس‌هایش را با مبلغی پول دادیم که به او بدهند و آمدیم بیرون. مخفی نماند که مقداری زیاد دروغ تحویل ما دادند. یعنی برای این‌که تا شب جمعه گرسیوز آزاد می‌شود که این جزء به علت زودباوری به اصفهان داده شد ولی ۱۵۶ شب جمعه که سه سال باشد گذشت و بیرون نیامد.

ماه‌ها گذشت و دستور ملاقات به او ندادند ولی به علت زیاد این‌طرف و آن‌طرف رفتن، دومرتبه برای مدت ۵ دقیقه تنها مادرش را گذاشتند که او را ملاقات کند که دارای رنگ صورت زرد و نحیف و لاغر شده بود. -یک روز هم سرهنگ محمدرضا سبب ملاقات دست‌جمعی ما شده بود که او را در اتاقی در قزل‌قلعه ملاقات کردیم- از آن پس به علت انتقام از این که گودرز گرفتار نشده بود، مجدداً نگذاشتند ملاقات کنیم.

خلاصه ۹ ماه طول کشید تا پرونده گرسیوز به دادرسی ارتش رفت و او را به زندان قصر بند ۳ که معروف به بند سیاسی‌ها بود، منتقل کردند. دیگر هفته‌ای دو مرتبه دیدارش آن هم با وضع خیلی سخت که برگه سبز می‌گرفتیم و پس از تفتیش و بازرسی بدنی وارد محوطه زندان می‌شدیم و برگه را به رئیس زندان ۳ می‌دادیم و پس از مدتی ما را به اتاقی که وسط آن دو طرف میله بود هدایت می‌کردند. در آن‌جا خویشان زندانیان زیاد بودند و شلوغ بود –آ‌ن‌طرف میله‌ها زندانیان بودند که از درب داخل زندان به آن‌جا می‌آمدند- طرف دیگر هم ما بودیم که از بیرون داخل اتاق می‌شدیم. بین دو میله‌های زندان پاسبان‌ها ایستاده بودند و به حرف طرفین گوش می‌دادند.

پس از دو ماه محل گرسیوز را عوض کردند و به بند ۴ او را برده‌بودند و بعد از مدتی مجدداً او را تعویض و به زندان قزلحصار که ۱۸ کیلومتری کرج قزوین است بردند و تا آخر سه سال در آن‌جا زندانی بود.

گفته‌های گرسیوز موقعی که از زندان آزاد شد

۱- موقعی که از منزل برای گرفتن نان بیرون رفته بود شخصی به نام محمد ضیائی که سال‌های متمادی باهم همسایه دیوار به دیوار بودیم، همان صبح پنجشنبه ۱۸ تیرماه آمد درب منزل و سراغ بچه‌ها را گرفت. من به او تعارف کردم و گفتم نیستند. نیم‌ساعت پیش از ظهر آمده مجدد درب منزل و گرسیوز را می‌بیند و احوال‌پرسی می‌کند وقتی که گرسیوز مسافتی را طی کرده مجدد با صدای بلند او را صدا می‌کند که یک سیگار می‌خواهم- گرسیوز فوراً اطراف را نگاه می‌کند و دو نفر را که آ‌ن‌طرف خیابان ایستاده بودند، را می‌بیند. بعداً که از زندان آمده بود بیرون می‌گفت آن دو نفر ساواکی بودند و یکی از آن‌ها را در زندان دکتر جوان می‌گفتند که در ساواک خیلی موثر بود و بازپرسی هم به او محول شده بود. بعداً فهمیده شد که این محمد ضیائی هم به توصیه دائی خود سرلشکر احسانی در سازمان ساواک داخل شده‌است و به‌وسیله ساواک خود و زنش لیسانسه شده و هر او در یک شغل مشغول خدمت می‌باشند.

(این شخص محمد ضیائی موقعی که سپاهی دانش خود را در نجف‌آباد اصفهان انجام می‌داد چون خانه خود را پدرش فروخته و در تهران بودند شب‌های جمعه به منزل ما در اصفهان می‌آمد و از او پذیرائی می‌کردیم).

۲- مدتی که نمی‌گذاشتند گرسیوز را ملاقات کنیم دماغش شکسته بود و بالای دماغ به پائین آن چسبیده بود زیرا موقع دستگیری آن‌قدر او را کتک زده بودند که تمام پیراهن او خون‌آلود و دماغش شکسته بود و شب اول تا صبح را نگذاشته بودند او بخوابد و دائماً او را ساواک در اصفهان کتک می‌زد‌ه‌اند.

۳- پس از ورود به تهران بلافاصله او را به اوین که مرکز شکنجه است برده بودند و ۴۲ روز ایام سختی را در آن‌جا گذرانده بود.

۴- تا مدت ۹ ماه زندان انفرادی و بدون ملاقات بود.

۵- یک مرتبه ۳ روز اعتصاب غذا کرده بود که بگذارند به ملاقاتش برویم و به علاوه به زندان عمومی منتقل شود و موقعی که به او قول داده بودند خواسته او را عمل می‌کنند اعتصاب غذا را شکسته بود. ولی باز چون نتیجه‌ای نگرفته‌بود و فهمیده بود به او دروغ گفته‌اند، دفعه دوم اعتصاب غذا می‌کند و این دفعه ۹ روز اعتصاب او به طول می‌انجامد و حرف آن‌ها را دیگر قبول نکرده‌بود تا او را برده‌بودند زندان عمومی و گذاشته بودند به برادرش تلفن کند که به ملاقاتش بروند. تصادفاً همان شب، به تهران رفتیم و از فردا هفته ای یک روز در قزل‌قلعه او را به مدت ۵ دقیقه ملاقات می‌کردیم.

۶- موقعی که در زندان قصر بود به علت مضیقه‌هائی که برای خانواده زندانیان مامورین شهربانی به عمل می‌آوردند، چندین مرتبه جملگی زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده بودند و خواسته بودند محل خانواده آن‌ها را جدا از خانواده زندانیان عمومی کنند و نباید به آن‌ها هم توهینی شود.

در مورد شکنجه و آزاری که به زندانیان سیاسی می‌شود و یا شده بود جواب می‌داد بالاخره هر کس بخواهد پای عقیده‌اش بایستد پیه هر چیز را باید به تن خود بمالد. این‌ها که چیزی نیست از جان هم نباید دریغ داشت. یک گلوله تقٌی به آدم می‌خورد و یک لیوان خون گندیده ریخته می‌شود و تمام می‌شود. این نوع مرگ را بهتر از رختخواب دوست دارم و شما دلتان برای خودتان بسوزد و برای من نمی‌خواهد بسوزد.

یکی از دوستانش که داروخانه‌ای داشت تاکید می‌کرد که برود فقط چند ساعت در داروخانه بنشیند و ماهی سه هزار تومان بگیرد او جواب می‌داده حال نشستن در داروخانه را ندارم و رفت در یک شرکتی که آن را هم یکی از رفقایش تاسیس کرده بود، مربوط به کارهای کولر و تهویه و لوله‌کشی بود مشغول کار شد و بدون این که معلوم کند ماهیانه چقدر بگیرد، فعالانه کار می‌کرد. نه به علت مبلغ ناچیزی که به عنوان مساعده می‌گرفت بلکه روح او خارج از این قبیل کارها و در قید و بند بودن دور می‌زد. بنابراین این کار را هم رها کرد و به تهران رفت. مدتی گذشت تا بالاخره به نام کارگر لولهک‌شی در یک محلی مشغول کار شد و از صبح ساعت ۵ می‌رفت کار می‌کرد تا ۸ شب و با وجودی که کار طاقت‌فرسا بود خیلی بشاش و سرحال به نظر می‌رسید و می‌گفت از کارم راضی هستم.

هفته‌ای یک الی دو مرتبه به ما تلفن می‌زد و احوال ما را می‌پرسید. هر ۱۵ روز یک مرتبه ایام تعطیل را شبانه به اصفهان می‌آمد و ما را می‌دید و مجدداً شب شنبه به تهران می‌رفت.

تاکید زیاد داشت که برادرش متاهل شود وقتی که منظورش عملی شد نفسی به راحتی کشید و به مادرش گفت دیگر سرگرم هستید و به فکر ما نیستید و خیالم دیگر راحت شد.

چهار روز قبل از عید سال ۱۳۵۵ به اصفهان آمد و تا روز دوم هم آن‌جا بود که غفلتاً عازم تهران شد و گفت کارهایم مانده باید انجام دهم و رفت و دیگر او را ندیدیم و بی‌خبر بودیم تا ساعت هشت و نیم بعد از ظهر روز پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت که تلویزیون خبر شوم را داده بود که مادرش آن شب تنها با یک زن دیگر در منزل پای تلویزیون نشسته خبر را می‌شنود. دیگر نمی‌توانم حال آن مادر و پدر را با شنیدن این خبر وصف کنم که به آن‌ها چه گذشت. (جز چنین بود که دو نفر خرابکار و تروریسم سر شب ۱۴ به نام‌های خسرو صفائی و گرسیوز برومند شب اردیبهشت در نتیجه زد و خورد با مامورین کشته شدند و از گرسیوز یک اسلحه کمری با ۱۴ تیر فشنگ به دست آمد و شرح حال هر کدام را داده بود که گرسیوز ۶ ماه کوبا بود و چه وقت تهران آمد و ۳ سال زندان بود و پس از زندان به فعالیت خود ادامه داد. خسرو صفائی هم از عناصر فعال بود که قاچاقی به ایران آمده و مشغول فعالیت بوده‌است.

بله و در آخر این بیانات مختصر که شمه‌ای از وضع حال گرسیوز بود و بقیه صفات حسنه وی را به علت التهاب درونی فراموش کرده‌ام به رشته تحریر درآورم و در خاتمه می‌توانم فقط یک شعر از شاعر عصر حاضر را بخوانم و به نوشته‌ام خاتمه دهم.

بیدار هر که گشت در ایران رود به دار
بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست

عصر قرون وسطی- عصر خفقان- از هر حیث و عصر تفتیش عقاید عصری است که در حال حاضر در ایران رواج کامل دارد و اوباش مسلط بر اوضاع می‌باشند. به امید روزی که این فرد شعر مصداق پیدا کند (فواره چون بلند شود سرنگون شود).

باقر مرتضوی

۲۹.۱۲.۲۰۲۳

INTERVIEW: ‘I couldn’t be more proud, or touched’

Eric Coquerel sur Public Sénat : augmentation prix de l’électricité, imm...

الجيش الإسرائيلي يعلن مقتل 21 ضابطا وجنديا في معارك بوسط قطاع غزة

How Netanyahu's War could DESTROY Israel

الاحتلال يعتدي بوحشية على فلسطيني في طولكرم

« Le grand gagnant depuis Macron, c’est ni les profs ni les élèves, c’es...

Macron à New Delhi : quels enjeux ? | Les mardis de l'IRIS

Top U.S. & World Headlines — January 19, 2024

يک رژيم درمانده وغرق بحرانِ! "آب"! "نان" و"ارز"

تجارة الجنس السرية في العراق | تحقيقات بي بي سي نيوز عربي

اعترافات صريح رژيم ولايت به خيانتها ودزديها وچپاولها وجنايتها

Gaza : les pays africains non-alignés très critiques d'Israël

GAZA : LE PETIT-FILS DE MANDELA ACCUSE ISRAËL DE GÉNOCIDE

إسرائيلي يرفض التجنيد ويصف حرب بلاده بالانتقامية

سفير هولندي سابق: إسرائيل ساذجة لرغبتها في السلام عبر قتل الفلسطينيين

بوريل: إسرائيل مولت حماس لإضعاف السلطة الفلسطينية

استطلاع للرأي يشير إلى تراجع شعبية نتنياهو مع ازدياد الضغوط والخلافات ال...

Israeli Army Video Said To Show Strikes On Hamas Infrastructure And Memb...

Murder incorporated

British Doctor on Witnessing Israel's Destruction of Gaza Hospitals, Hor...

Top U.S. & World Headlines — January 19, 2024

شاهد| لحظة تفجير الاحتلال مربعا سكنيا كاملا شرق خان يونس جنوب قطاع غزة

صحفي فلسطيني يُقيم لطفلته حفل عيد ميلاد فوق ركام منزل في #غزة.. فماذا تم...

Des milliers de manifestants rassemblés à Paris contre la loi immigratio...

Gideon Levy on How Israel's Press Is Failing to Cover the War's True Toll

۱۴۰۲ دی ۲۷, چهارشنبه

WATCH: Israeli Journalist SLAMS Netanyahu's Brutal Assault On Gaza

Is the ICJ hearing the last hope for the Palestinians?

Gaza War Fuels Climate Crisis: “Massive” Carbon Emissions from Israeli B...

آشفتگی و دَرهم ریختگی رژيم ولايت جنايت

شبكات | مصريون يمدون نازحي غزة بالكهرباء.. هذا ما طلبته طفلة من جندي مصري

Viral Video Exposes Hidden Tunnel, Sparking Uproar at New York Synagogue

Real-Life 'Call of Duty' Combat: IDF Eliminates Hamas Terrorists in Inte...

Les demandes de l'Afrique du Sud pour stopper le « génocide » de Netanya...

Palestinian Genocide Scholar & South African Lawyer on ICJ Case

South Africa Lays Out Genocide Case vs. Israel at World Court in The Hague

I'm LIVE to talk about the horrific humanitarian disaster in Gaza & what...

Kim Hill's explosive 2003 interview with John Pilger | 1News Archive

Israel-Hamas: Blinken meets with Abbas over Gaza's future

Delving into John Pilger’s 2002 documentary: 'Palestine is still the issue'

Governments and Media roles in War Propaganda | THE WAR YOU DON'T SEE | ...

24•60 | Israël doit répondre à une plainte pour génocide

به کوری چشم آخوندها با يک حبّه قند شب يلدا را جشن خواهيم گرفت!

Hamas's Impactful Shock Tactics Take a Toll on IDF Forces Surrounded in ...

NETANYAHU : HÉRITIER DU FASCISME, MESSIE DE L'EXTRÊME DROITE EN ISRAËL (...

Chris Hedges "The Genocide in Gaza"

🦏 FRANCE INTER : LA RADIO DES BOBOS DE GAUCHE ?

Shlomo Sand : « Pas d'avenir pour un État juif sans les Palestiniens »

Pierre Galand sur la propagande israélienne

"Le populisme se nourrit de fausses promesses et de surenchère", affirme...

MLK Day Special: Dr. Martin Luther King Jr. in His Own Words

Jewish comedian Matt Lieb’s speech at pro-Palestine march

WATCH | Gaza Showdown: Hamas Fighter Takes On Israeli Forces as Tensions...

How Israelis are Brainwashed

South African legal team returns after presenting case against Israel at...

This is South Africa's President Promise to PALESTINE



Cisjordanie-Gaza : comment sortir de la guerre ? l'analyse de l'ambassad...

Israël annonce la fin des "opérations intenses" à Gaza

ISRAELISM | Official Trailer

Israël : y a-t-il une volonté d'établir un apartheid ? - C Ce soir du 13...

The Miracle of Kindness: What Chris Hedges learned from the Palestinians

۱۴۰۲ دی ۲۱, پنجشنبه

1948: Creation & Catastrophe (Full documentary)

Blinken warns war in Gaza could ‘easily metastasize’

لن گرش - سارا گریرا آنتی سمیتیسم. تبرئه ی راست افراطی به برکت پشتیبانی از اسرائیل

 لن گرش - سارا گریرا

آنتی سمیتیسم. تبرئه ی راست افراطی به برکت پشتیبانی از اسرائیل

ترجمه از فرانسه: بهروز عارفی
Thu 28 12 2023



زمانی نه چندان دور، این صحنه باورکردنی نبود: نمایندگان و هواداران راستِ افراطی، برخی از همراهان «گروه اتحادِ دفاع» (GUD)، در کنار گروه های افراطی یهودی مثل «لیگ دفاع یهودی» (LDJ) و بِتار در «راه پیمائی ضدِ آنتی سمیتیسم» در ۱۲ نوامبر ۲۰۲۳ در پاریس شرکت کردند. در همان زمان، بخشی از چپ فرانسه را که پذیرفته بود وجهه اش تأئیدی برای این تظاهرات باشد، هو کردند.

در چندهفته، مقامهای مسئول فرانسوی با یاریِ چندین نیروی سیاسی و رسانه ای با تحمل و حتی با اظهارشادمانی از شرکت «اجتماع ملی» (RN) و «فتحِ دوباره» (Reconquête)، در راه پیمائی ۱۲ نوامبر علیه آنتی سمیتیسم، آخرین مانع را برای «عادی سازی» راست افراطی در فضای سیاسی برداشتند. لذا، نفرت از یهودیان دیگر با میراث «جبهه ملی» (F.N.) – حزبی که یک وافِن اِس اِس * پایه گذاری کرده است – و همچنان ادعا می کند که ژان ماری لوپن آنتی سمیت نیست، ارتباطی ندارد.

این آنتی سمیتیسم با حزب «فتح دوباره» که رهبرش، اریک زِمور به رغم محکوم شدن در دادگستری تکرار می کند که مارشال پِتَن گویا «یهودیان را نجات داده است»، نیز هیچ ربطی ندارد. از این پس، به گفته ی دوُو آلفون، مدیر روزنامه «لیبراسیون»، این نژادپرستی از جمله با «فرار از وظیفه» فرانسه نافرمان **(LFI)، خود را نشان می دهد. او معتقد است که «شرکت اجتماع ملی در راه پیمائی مدنی» خیلی «ساده» فقط «آزاردهنده» است (عجب!). و برای توقف نکردن در چنین راه درستی، برخلاف اعلامِ شماری از رسانه ها، شرکت کنندگان در این راه پیمائی پرچم اسرائیل را برافراشتند و از این رو، ایجاد آمیختگی – بسیار رایج، بسیار منظم، بسیار خطرناک- میان اسرائیل و یهودیان کردند. حرکتی که در راستای خواستِ اعلام شده ی امانوئل ماکرون، رئیس جمهور در ژوئیه ۲۰۱۷ در مراسم بزرگداشت قربانیان دستگیری جمعی استادیوم دوچرخه سواری پاریس (۱۶-۱۷ ژوئیه سال ۱۹۴۲)*** در حضور نتانیاهو قرار داشت که اسرائیل را به عنوان حافظ مبارزه با آنتی سمیتیسم در سراسر جهان معرفی کرد.

یهودیان؟ نه، اسرائیلی ها

زیرا مثال از بالا رسید. خود دولت امانوئل مارکرون بود که تأیید کرده بود که فیلیپ پِتَن «یک سرباز بزرگ» بود، تمایل داشت تا برای تولد شارل مورا، مدافعِ آنتی سمیتیسم دولتی مراسم بزرگداشت برگزار کند. درباره ژرار دارمَنَن، وزیر کشور می توان گفت که کتابی نوشته تا توضیح دهد که ناپلئون بناپارت «برای رفع مشکلات مربوط به حضور هزاران یهودی در فرانسه اقدام کرد. برخی به نزول خواری مشغول بودند و از این رو موجب آشوب و شکایت ها شدند».

برای «اجتماع ملی»، فرایند اعاده حیثیت در سال ۲۰۱۱ شروع شد: در آن زمان، مارین لوپن پشتیبانی حزبش را از اسرائیل اعلام می کرد، در حالی که لویی آلیو، همسر او و مردشماره دو حزب از تل آویو و شهرک های استعماری دیدن می کرد تا رأی دهندگان فرانسوی را جلب کند. امری که هدفش به فراموشی سپردن کارنامه پدر [ژان ماری لو پن] و اطمینان بخشیدن به مقامات اسرائیلی بود که از چند سال پیش از آن، معاشرت شان باصهیونیست های آنتی سمیت را که پوپولیستِ مجارستانی ویکتور اوربَن یکی از سردستگانش است، پنهان نمی کنند. در این اواخر، اسرائیل درِ گفتگو را با حزب آلیانس برای وحدت رومانیائی ها باز کرده است، حزبی که از یون آنتونِسکو، رهبر کشور در دوران جنگ جهانی دوم ستایش می کند. او با نازی ها همکاری کرده و مسئول کشته شدن چهارصدهزار یهودی بود. نتانیاهو، متحدینِ راستِ افراطیِ نئوفاشیست زیادی از اتریش تا لهستان دارد، که اغلب نفی گرا [منکر نسل کشی یهودیان ] و حتی حسرت بارِ رایش سوم هستند.

در واقعیت، طبقه رهبری اسرائیل به سنتی دوام بخشیده که به زمانِ پدران بینادگذارِ صهیونیسم می رسد: یافتن متحدانی در میانِ آنتی سمیت های اروپائی برای برنامه های خود که به برکت «هم سویی استعماری» بیشتر هم می شوند. بنیامین بِیت-هالاهمی در مورد اتحاد بین اسرائیل و آفریقای جنوبیِ آپارتاید در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰، که رهبری اش هوادار آلمان نازی بود، نوشته است:

می توان از یهودیان متنفر بود و اسرائیلی ها را دوست داشت، زیرا، به یک معنی، اسرائیلی ها یهودی نیستند. اسرائیلی ها استعمارگرند و رزمنده، درست مانند آفریکانرها.(۳)

از این رو، زمان درازی است که رهبران اسرائیل که دلیلِ توجه شان به مبارزه با این نوع از نژادپرستی، ققط به خاطرخاموش کردن مخالفان حکومت شان است، مصالحه با آنتی سمیتیسم اروپایی را برگزیده اند، مانند نتانیاهو که هر تمایلِ دیوان جنایی بین المللی (CPI) یا سازمان ملل برای بررسی جنایت های جنگی ارتش اسرائیل را «یهودی ستیزی» ارزیابی می کند. امیر تیبون، روزنامه نگار هآرتس نقل می کند که تا چه حدی ، این اتحاد «یک اولویتِ نیروهای مذهبیِ راست گرا در اسرائیل است که معامله ای به ملی گرایان اروپائی پیشنهاد می کند: اسرائیل بر شما مهر تأیید می زند (و برخی ان را گستاخانه «گواهیِ کاشر» قلمداد کردند)، و در مقابل شما از شهرک های اسرائیلی در کرانه باختریِ اشغالی پشتیبانی کنید» (۴). همین سیاست راهبردی را در قِبالِ ایالات متحده می بینیم، آن گاه که نتانیاهو دربرابرِ اطرافیانِ یهودستیزِ دونالد ترامپ و ایدئولوژیِ بنیادگرایان مسیحی –لابی نیرومند طرفدار اسرائیل در واشینگتن که از او حمایت می کنند، چشمانش را می بندد، یا هنگامی که سه روز بعد از تأیید پیغام تویتیِ آنتی سمیتِ الون ماسک با این صاحب ایکس (تویتر پیشین) در بیت المقدس ملاقات می کند. هرچند سرانجام میلیاردر آمریکائی پوزش طلبید، اما در این شبکه از زمانی که وی آن را زیر کنترل خود درآورده، ۶۰% بر شمار تویت های یهودستیزانه افزوده شده است.

فلسطین به سانِ یک شتاب دهنده

درست حولِ این «هم سوئیِ استعماری» است که آنتی سمیتیسمِ جدید به هم متصل شده است و حزب های موسوم به جمهوری خواه و راست افراطی بر ضدِ آن، در کنارِ هم، راه می پیمایند. دو هدفِ آن ها کدام اند ؟ چپِ دِکولونیال**** از یک سو، چپی که درجه بندی نژادپرستی را رد می کند و یکی (آنتی سمیتیسم) را افشا نمی کند تا وجود دیگری (اسلام هراسی) را انکار کند، و از سوی دیگر در کل، همه مسلمانان که تا دیروز آنها را «عرب ها» می نامیدند و پدربزرگ های شان در ۴۰ سال پیش علیه نژاددپرستی دولتی به تظاهرات می پرداختند. چپی را که از تبرئه ی حزب «اجتماع ملی » خودداری کرده، بدنام می کنند و کوچکترین انتقادی از اسرائیل را، یهودی ستیز می نامند، در حالی که وزیر کشور چندین بار تظاهرات یا گردهم آئی پشتیبانی از قربانیانِ فلسطینی را به بهانه ی مبارزه با یهودی ستیزی ممنوع کرد که سپس، دادگاه ها به او اخطار دادند.

مسئله این جاست که اسرائیلی ها، مانندِ رهبرانِ راست افراطی اروپایی، مسلمانان را دشمن اصلی می پندارند. نسل کشیِ در جریان در غزه، به مثابه یک شتاب دهنده [کاتالیزور] برای این استراتژی به کار می رود. حولِ دفاع از اسرائیل، مجموعه ی جنبش های فاشیستی و منسوب به راست افراطی و حامیان این دولت به هم می رسند و هر دو از ۱۱ سپتامبر به این سو، طرفداران تخیلیِ «جنگ با تمدن ها» را بسیج می کنند. در پاسخ به اظهارات خصمانه و معادگرایانه ی نتانیاهو، آن گاه که از نبرد «خلق روشنایی» علیه «خلق ظلمت» صحبت می کند، ژیل-ویلیام گولدنادِل در فیگارو به «نبرد نهائی» میان «انسان غربی، فرهنگ آرام و دموکراتیکِ آن» و «شرق» اشاره می کند. میان واقعیتِ استعماری در فلسطینِ اشغالی و مسئله ی تخیلیِ «توحش» حومه ها (منظور مسلماً مسلمانان است) که «سفیدپوستان کوچولو» نخستین قربانیانش هستند، فقط یک قدم فاصله است که بخش های فزاینده ای از طبقه سیاسی به راحتی می پیمایند. مقایسه ای که دانیل شنایدر، روزنامه نگار در تویتی در ۳۰ نوامبر فاش می کند:

متمدن ها علیه وحشی ها: گاهی تصور می کنم که هنگامی که از غزه و نیز روستای کرِپول صحبت می کنند، داستان های مشابهی را بیان می کنند. (۵)

چنین بود که استفان راویه، سناتور عضو حزب فتح دوباره توانست در روز ۱۱ اکتبر در مجلس سنا در نشست پرسش و پاسخ از دولت، اعلام کند که :

همکاران عزیزم، با این اخوان المسلمینی که در اثر سیاستِ جنون آمیزِ مهاجرتِ حکومتی که شما در این مجلس، از روی ضعف یا اعتقاد از آن پشتیبانی کردید، پیش ما می آیند، باید مثل اسرائیل رفتار کرد: با یک جوابِ دندان شکنِ قاطعانه و بی رحمانه.

در نتیجه، دشمن داخلی در برابر ما است، دیروز یهودی، امروز مسلمان. حکومت فرانسه نیز که مسحورِ هیاهوی تبلیغاتیِ راست افراطی شده است، تصمیم گرفته که مبارزه با مهاجرت را به «قضیه بزرگ» تبدیل کند و نومیدانه تلاش دارد تا پشتیبانی حزب جمهوری خواهان را جلب کند که در مورد این موضوع و نیز بسیاری از موضعگیری های دیگر تفاوتی با اجتماع ملی ندارد. در این باره، یائِل برُون –پیوِه رئیس مجلس ملی فرانسه اظهار داشته است: «امروز، تمایل اصلی برای توافق است». ماکرون، از زمان رسیدن به ریاست جمهوری، لائیسیته ۱۹۰۵ را به لائیسیته تنبیهی برضدِ مسلمانان تبدیل کرده یا بهتر بگوئیم این تغییر را ادامه داده است. او شَبَحِ جداسازی را چنان تکان داده است که مسلمانان فرانسوی خود را در این سرزمین، در خانه ی خود حس نکنند. اگر به درستی، کنش های یهودستیزانه را نکوهش کرده اند، هیچ صدای رسمی علیه سیلِ گفتار ضدعربی و اسلام هراسانه و حتی تحریک به مرگ و خشونت در کانال های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی از جمله علیه روزنامه نگاران مسلمان، بلند نشده است.

این سیاست یک بام و دوهوا، بی تحرکی فرانسه و اتحادیه اروپا در برابر نسل کشی جاری در غزه و طغیان خشونت اسلام هراسانه ی نهادینه شده، فقط یک پیامد خواهد داشت: عمیق تر کردن بیشتر شکاف نه فقط بین کشورهای شمال و جنوب – از جمله بین فرانسه و کشورهای مغرب-، که نتیجه ی آن کارآمد ساختن گفتمان «جدال تمدن ها» و نیز در درون جامعه های ماست. تقیبح دائمیِ بخشی از شهروندان و مهاجران، علاوه بر به سکوت واداشتن هر صدای انتقادی نسبت به حکومت تل آویو، تنها اثری که خواهد داشت، تغذیه ی خشمی است که به نفرت بدل خواهد شد و کورکورانه خیابان ها و شهرهای ما را خواهد گرفت.

آلن گرش نویسنده و مدیر اوریان بیست و یکم، سارا گریرا، سردبیر اوریان بیست و یکم
L’OrientXXI، 19 دسامبر 2023


Antisémitisme. L’extrême droite blanchie par son soutien à Israël
ALAIN GRESH – SARRA GRIRA
https://orientxxi.info/magazine/antisemitisme-l-extreme-droite-blanchie-par-son-soutien-a-israel,6952


توضیحات مترجم:

* Waffen SS به معنی اس اس مسلح یکی از شاخه های نظامی آلمان در جنگ جهانی دوم بود.

** La France Insoumise, LFI، حزب چپ رادیکال ، فرانسه نافرمان که فراتنسه تسلیم ناپذیر نیز ترجمه کرده اند. رهبر آن ژان-لو ملانشون است. این حزب در 10 فوریه 1016 تأسیس شده است.

*** La Rafle de Val d’Hiv. به دستگیری دسته جمعی بیش از 13 هزار یهودی که یک سوم شان کودک بودند، بین 16 و 17 ژوئه 1942 که به دستور نازی ها و با همدستی حکومت وقت فرانسه گفته می شود. همه این افراد را در میدان دوچزخه سواری پاریس زندانی کردند و سپس به اردوگاه آشویتز فرستادند. جمعاً از 42 هزار یهودی فرانسوی اعزامی به اردوگاه های مرگ، فقط 811 نفر برگشتند.

**** دِکولونیال Décolonial(e): از décoloniser به معنی استعمارزدائی کردن مشتق شده است. این اصطلاح به جریان فکری گفته می شود که بر پایه ی آن، مناسبات سلطه گرانه بین غرب و مسنعمره های پیشین آن، ده ها سال پس از استقلال آن کشورها، هنوز پابرجاست. این جریان فکری ابتدا در اواخر قرن بیستم، در آمریکای لاتین پا گرفت و سپس در آمریکای شمالی و کشورهای دیگر توسعه یافت.

در این مقاله، منظور چپ هایی هست که به این جریان فکری معتقدند.

- آنتی سمیتیسم، ضد سامی گری به یهودی ستیزی گفته می شود.

GUD- گود، گروه اتحاد دفاع، سازمان دانشجوئی راست افراطی و شبه فاشیستی با سابقه فعالیت های خشونت امیز. فعال در سال های دهه ۱۹۷۰.

LDJ لیگ دفاع یهودی، شعبه فرانسوی یک جنبش نئوصهیونیستیِ راست افراطی که مرکز ان در نیویرک قرار دارد.

Bétar بِتار، جنبش جوانانا یهودیِ رادیکال و صهیونیست تجدیدنظر طلب که زئو یابوتینسکی در سال ۱۹۲۳ در شهر ریگا در لتونی پایه گذاری کرده است.

R.N., Rassemblement National اجتماع ملی، از تغییر نام جبهه ملی در سال ۲۰۱۸ ، پس از کنار گذاشتن ژان ماری لو پن رهبر ان ایجاد شد. رهبر آن مارین لوپن دختر نامبرده است که کوشید تا حزب را از سابقه نژادپرستانه سلفش جدا کند و به نوعی وجهه جدیدی برای آن بسازد و تا حدی موفق نیز شده است.

Reconquête حزب فتح دوباره، یا مشهور به R ! و یا REC حزب سیاسیِ راست افراطی است که در سال ۲۰۲۱ تأسیس شده و رهبر آن روزنامه نگار راست افراطی و نژاد پرست و ضدخارجی و ضد مسلمان، اریک زومر است.

Front National, FN جبهه ملی، حزب دست راست افراطی و شبه فاشیستی که در آغاز اعضای نئونازی زیادی داشت. این حزب در سال ۱۹۷۲ تأسیس شد. در ابتدا کمتر از دو دهم درصد محبوبیت داشت ولی با چرخش جامعه به راست در سال ۲۰۰۲، رهبر آن لوپن به دور دوم ریاست جمهوری با ۱۸ و نیم درصد رای رسید. بنیان گذار آن ژان-ماری لوپن از سوی دخترش به کنار گذاشته شد و حزب در سال ۲۰۱۸ به اجتماع ملی تغییر نام یافت.

Charles Maurras شارل مُورا، ۱۸۶۸ – ۱۹۵۲، سیاستمدار و روزنامه نگار فرانسوی. پایه گذار «آکسیون فرانسِز»، جنبش راست گرای افراطی و سلطنت طلب از ۱۹۰۸ تا ۱۹۴۴. طرفدار فرانکوف موسولینی و مارشال پتن.

زیرنویس ها:

1 - Gérald Darmanin, Le Séparatisme islamiste. Manifeste pour la laïcité, L’Observatoire, 2021.
2 - ‘Shared Values’ : Netanyahu’s Israel Cements Another Grim Alliance With Europe’s Far Right », éditorial de Haaretz, 29 août 2023.
3 - Benjamin Beit-Hallahmi, The Israeli Connection. Who Israel Arms and Why, Pantheon Books, New York, 1987. Cité par Alain Gresh dans De quoi la Palestine est-elle le nom ?, Les Liens qui libèrent, 2010.
4 - Amir Tibon, « Koshering Antisemites : Israel’s Shameful Jewish Year », Haaretz, 14 septembre 2023.

5 - قتلِ تومای جوان در کرِپول در یک دعوا رخ داد. بسیاری از مسئولان سیاسی و روزنام نگاران از فرصت استفاده کرده و ان را «حادثه ای نمونه برای «نژادپرستی ضد سفیدپوستان» قلمداد کردند.

Why Is AIPAC Spending Millions in Primary to Defeat Rep. Andy Levin, a F...

خون"امير"را ارزان نفروشيم

Jérusalem Capital du nouvel ordre mondial Jacques Attali

دعوت از شاهزاده رضا پهلوی برای مصاحبه

Gaza, Israël et médiamensonges - conférence de Michel Collon

۱۴۰۲ دی ۱۷, یکشنبه

Le Moyen Orient et Israël analysés par Michel Collon 1/2

مشاهد جديدة لعائلة الدحدوح وزملاء صحفيين يودعون الشهيد حمزة في رفح

شبكات | بتهم الإبادة.. محكمة العدل الدولية تحاكم إسرائيل

Making a profit from Illness | THE DIRTY WAR ON THE NHS | John Pilger He...

Karl Zéro : révélations exclusives - Bistro Libertés - TVL

"Si je tombe, vous tombez" : La mafia derrière Jeffrey Epstein - Xavier ...

موقع أكسيوس: الدوحة أبلغت أسر محتجزين في غزة بصعوبة المفاوضات

خلافات تتسع بين الوزراء الإسرائيليين بسبب لجنة التحقيق في أخفاق 7 من أكتوبر

Jeffrey Epstein : totem de l'élite pédocriminelle ? - Xavier Raufer dans...

چهارمین هفته تظاهرات جهانی بدفاع ازحقوق مردم فلسطین

Chris Hedges "The Genocide in Gaza"

۱۴۰۲ دی ۱۶, شنبه

Capitol Police Violently Break Up Jewish-Organized DNC Protest Calling f...

Israel to present itself before ICJ: Sophie Mokoena unpacks latest devel...

In the Bleak Midwinter (Song for Gaza)

اسرائيل تنهار من الداخل.. مشادات بين الجنود ومعاناة اقتصادية وجنون في ال...

Les Balkans au défi du grand exode

Norman Finkelstein: The “Big Lie” about Gaza Is That The Palestinians Ha...

Top U.S. & World Headlines — January 3, 2024

قوات الاحتلال تعتدي على فلسطينيين في بلدة بالقدس لاعتراضهم على تجريف أرا...

کناری گيری کار گزاران رژيم از"ولی وقيح"!ورسيدن کفگيربه ته ديگ

Israeli general killed Israelis on 7 October then lied about it, with Al...

Gaza, Israël et médiamensonges - conférence de Michel Collon

Israeli police close al-Aqsa mosque during Friday prayers in Jerusalem

الاحتلال يجرف مقبرة الشهداء بحي التفاح في غزة وينبش قبورها

عبود: ناشدت حقوق الإنسان لم يستجيبوا.. أناشد حقوق الحيوان لعلهم يردون

مسيرة في قرية عارورة تضامنا مع غزة وتنديدا بالعدوان الإسرائيلي

قصف إسرائيلي يقلب حياة طفلة ويسلب النوم من عينيها، هذه قصتها

Ghislaine Maxwell profile: who is the British socialite associated with ...

عائلات إسرائيليين قتلوا بقذيفة دبابة للجيش بمستوطنة بئيري يطالبون بالتحقيق

NETANYAHU : HÉRITIER DU FASCISME, MESSIE DE L'EXTRÊME DROITE EN ISRAËL (...

تشييع جثمان الصحفي أكرم الشافعي متأثرا بإصابته خلال تغطيته الأحداث من دا...

Kim Hill's explosive 2003 interview with John Pilger | 1News Archive

Is ISRAEL’S RESPONSE in PALESTINE PROPORTIONATE? With Gideon Levy | Let’...

More Hamas terrorists surrender to Israel - via @jewishbreakingnews

مشاهد لحجم الدمار الذي خلفه جيش الاحتلال في جباليا

الصحفي إسماعيل أبو عمر يرصد آثار القصف على منزل لعائلة نصر بحي المنارة ج...

A Pakistani official exposes Canada's hypocrisy

Starr Forum: The General's Son: Journey of an Israeli in Palestine

Aide humanitaire à Gaza, la France à la manœuvre

John Pilger Exposes Indonesian Sweat Shops Backed By The IMF (20th Anniv...

‘This is a war of propaganda’: John Pilger on Ukraine and Assange | Talk...

الجزيرة تبث مشاهد للجنود الإسرائيليين الأسرى الذين قال الجيش إنه قتلهم خطأ

"يتوعد المذيعة البريطانية بالرد".. السياسي البارز مصطفى البرغوثي: ستحاسب...

Governments and Media roles in War Propaganda | THE WAR YOU DON'T SEE | ...

۱۴۰۲ دی ۱۲, سه‌شنبه

والدة صالح العاروري للجزيرة: ابني طلب الشهادة ونال ما طلب

جنود إسرائيليون يصرخون بعد هجوم للقسَّام استهدفهم في بيت حانون شمال غزة

🔴➡️Le Général Nicolas Richoux 🇫🇷 démonte les mensonges de l'occupation 🇮🇱

Debate: The West Should Cut Ties With Saudi Arabia

Black Book COMING?! Epstein Client List Release Previewed By Brie & Robby

Norm Finkelstein DISMANTLES Right-Winger’s BS Propaganda

BBC Apologises For Coverage Of Pro-Palestine Protest

BBC PRESENTER SLAMMED BY PALESTINIAN POLITICIAN ON MEDIA BIAS

Israeli soldier dies after mysterious fungal infection in Gaza

Haaretz Journalist Gideon Levy accuses Israeli army of indiscriminate ki...

Scenes of war shown in foreign media 'not shown' in Israel | Israel-Hama...

Norm Finkelstein SHREDS Bill Maher's Israel Defense

'Netanyahu Bragging...': Palestinian Envoy Rips Israel At UNSC; Watch Fi...

Israel a 'terrorist state, apartheid regime', son of Israeli general says

🔴➡️Gaza: Pascal Boniface démasque l'hypocrisie d'une journaliste sur l'o...