۱۳۹۹ شهریور ۱۳, پنجشنبه
حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا: با رشد بورس در چند ماه اخیر طبیعی است که سقوط هم داشته باشد
راغفر: مردم بازنده هیجانی هستند که دولت در بازار سهام ایجاد کرد/ سقوط بورس غیر منطقی نیست
حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا: با رشد بورس در چند ماه اخیر طبیعی است که سقوط هم داشته باشد اما نکته مهم این است که این بورس هیچ تناسبی با عملکرد اقتصاد ایران نداشته و برحسب شاخصها و تحلیل اقتصادی تنها میتوان گفت نوعی انگیزه در انتظارات مردم سبب شده است که هجوم به بازار بورس رخ دهد که بخشی از این از طریق تشویق یا حتی تاکید بر شرکتهای حقوقی بخش عمومی و دولتی بوده که وارد بازار سهام کردهاند.
همزمان تبلیغات گستردهای صورت گرفته که چشمانداز درخشانی در مقابل چشم مردمان عادیای گشوده که هیچ دانشی از کارکردهای بازار سهام ندارند و برای مدت چند ماه افزایش قیمت سهامها را مشاهده کردهاند و باعث شده گروه بزرگی وارد بازار سهام شوند.
اشکال مساله هم بیش از هر چیزی، حالا که با سقوط روبهرو شده و این سقوط هم خیلی غیرمنطقی نیست و حداقل سقوطی بوده که انتظارش را داشتهایم، این است که هنوز هم کماکان دولت تلاش میکند مانع از سقوط بیشتر شود.
درحالی که اگر به رفتارهای عمومی واگذار شود، انتظارات این است که سقوط در قیمتها را کماکان شاهد باشیم؛ سقوطی که به نظر میرسد قطعا ادامه خواهد داشت و احتمالا روی حوالی یک میلیون و ۲۰۰ یا ۳۰۰ متوقف میشود. ولی تعداد زیادی از کسانی که این اواخر وارد بازار سهام شدهاند، بازندههای هیجانی هستند که در بازار سهام توسط دولت ایجاد شده است.
سرنوشت تلخ ۶ کارخانه مشهور ایرانی: از "ارج" تا "تولی پرس"
سرنوشت تلخ ۶ کارخانه مشهور ایرانی: از "ارج" تا "تولی پرس"
روزنامه خراسان: هرکدام از ما نام برندها و محصولاتی را به یاد داریم که اکنون خبری از آنها نیست. یا در خبرها گفته میشود این برندها فعال هستند ولی در عمل هیچ محصولی از آنها در بازار نمیبینیم. تا همین چند سال پیش هم آگهیهای تلویزیونی پر بود از نامهای آشنایی که همه به یاد داشتیم و با تبلیغاتشان سرگرم میشدیم، ولی امروزه دیگر یادی از آنها نمیشود و در بیشتر موارد آن برند و کارخانه، عمدتا به دلیل سیاستهای غلط خصوصیسازی و واردات بیرویه تعطیل شده است.
«خراسان» در ادامه نوشت: سراغ چند نام تجاری معروف رفتهایم تا ببینیم چه بر سرشان آمده و سرنوشت آن برند و محصولاتش چه شده است؟ از ارج بگیرید تا آزمایش و پارسالکتریک، تولیپرس و ... . البته در بین برندهایی که در تاریخ محو شدند، نامهایی هم وجود دارد که گفته میشود خوشبختانه بعد از سالها رکود و نداشتن فعالیت، دوباره تولید را از سر گرفتهاند که امیدواریم فقط در حد خبر روی کاغذ نباشد.
قدیمیترین تولیدکننده لوازم خانگی ایران
نام برند: ارج
«ارج؛ نامی که میشناسید و به آن اطمینان دارید» تبلیغی بود که شاید هنوز در گوش خیلیها مانده باشد. ارج یک سازنده بزرگ محصولات لوازم خانگی در کشور بود. این شرکت از سال ۱۳۱۶ با هشت کارگر ساده مشغول تولید شد و با قدمتی ۷۹ ساله، قدیمیترین سازنده لوازم خانگی ایران لقب گرفت.
در آغاز، کارهای آهنگری، ریختهگری و جوشکاری انجام میداد و همچنین صندلیهای تاشو نیز تولید میکرد. در دهه ۱۳۵۰ فعالیتش گسترش یافت و به تولید لوازم خانگی از جمله یخچال، بخاری، ماشین لباسشویی و کولر نیز روی آورد.
انتخاب نام ارج برای قدیمیترین تولیدکننده لوازم خانگی ایران، علاوه بر اینکه از اول نام خانوادگی خلیل ارجمند، بنیانگذارش گرفته شده بود، اختصار سه واژه آهنگری، ریختهگری و جوشکاری است.
کارخانه ارج با شروع نهضت صنعتیشدن شروع به تولید یخچال برقی کرد. تولید یخچال در سال ۱۳۴۱ کاملا تصادفی رخ داد. در مسافرتی که مدیر شرکت به دانمارک کرد هدفش بازدید از کارخانهای برای تولید ظرفشویی بود و به توافق نهایی هم نزدیک شده بودند اما با بازدید از کارخانه یخچالسازی نظرش عوض شد و ساخت یخچال را آغاز کرد. یک سال بعد آبگرمکن برقی ۵۰ گالنی ساخت ارج به بازار آمد. تولید آن توسط ارج به توسعه بهداشت شخصی مردم و افول خزینه و حمامهای عمومی که عامل شیوع بسیاری بیماریها بود کمک شایانی کرد. طی واگذاریها، این کارخانه و داراییهای آن که به گفته هاشمی (مدیر کل دفتر صنایع فلزی و لوازم خانگی وزارت صنعت) فقط زمین و سوله کارخانه بود، واگذار شد.
گفته میشود این شرکت در دهه ۷۰ با یک اختلاس ۲۰ میلیارد تومانی هم مواجه شد. در پی مشکلات مالی، کارخانه ارج رو به سقوط گذاشت تا سرانجام در روز ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ با پلمب قضایی انبار ارج، پس از ۷۹ سال به طوررسمی تعطیل شد.
افول گرما و سرمای ایرانی
نام برند: آزمایش
کارخانه آزمایش در سال ۱۳۳۷ بنا شد. هنوز هم در خانه بسیاری از ایرانیها حداقل یک محصول از کارخانه آزمایش وجود دارد، محصولات کارخانهای که روزگاری به واسطه تولید وسایل گرمایشی و سرمایشی و به دلیل ایرانی بودن و تولید داخل کشور، با استقبال زیادی همراه بودند.
آزمایش که توسط محسن آزمایش بنیان گذاشته شد، در ابتدا کارگاهی برای ساختن صندلی، مبل و آبکاری فلزات بود. روزگاری که گازکشیها در تهران و چند شهر دیگر پا گرفته بود و بخاریهای کپسولی در بورس بودند، آزمایش نیز به سرعت مدلهای متنوع خود را به بازار عرضه میکرد. بخاری، کولر و یخچال که از عمده تولیدات آزمایش به شمار میرفتند در آن روزها حرف اول را در هر خانهای میزدند و فروش قابل توجهی داشتند.
بسیاری از کارشناسان و فعالان صنعت لوازم خانگی بر این باورند که یکی از دلایل افول آزمایش، نبود مدیریت مناسب این شرکت بود، چرا که نه تنها آمار بلکه سرمایه این شرکت نیز گویای توانایی تولید محصولات ایرانی است. سرمایه این شرکت که در روزهای ابتدای کارش ۳۰ میلیون ریال بود پس از ۱۰ سال به ۲۰۰ میلیون تومان افزایش یافت و روزهای شکوفایی آزمایش رقم خورد.
هنگامی که مدیریت این شرکت، رشد و توسعه آزمایش را به چشم دید، با پیشبینی تولید سالانه یک میلیارد ریال، زمینی به مساحت ۱۸۵ هزار متر در کیلومتر ۱۰ جاده آبعلی، سه راه آزمایش خریداری و کارخانهای دیگر بنا کرد. این بار محصولات نسبت به گذشته با تنوع بیشتری همراه بود، چندین نوع یخچال، کولر، آبگرمکن، تختخواب فلزی، بخاری و اجاق گاز نیز در کنار محصولات قبلی افزوده شد، اما فروش دیگر مانند گذشته نبود. فعالیتهای تولیدی شرکت تا اوایل سال ۱۳۸۰ تا حدی رونق داشت و کالاهای جدیدی مانند یخچال سایدبایساید و فریزر بدون برفک به محصولات شرکت اضافه شد، اما بازار محصولات خارجی با این برند ایرانی یار نبود و آزمایش را به تعطیلی کشاند.
در همین سالها مجموعه آزمایش از طریق بورس به بخش خصوصی واگذار شد. در سال ۱۳۸۸ به دلیل بدهیهای فراوان، تعداد کارکنان واحد مرودشت آزمایش، از ۱۴۰۰ نفر به ۱۶۰ نفر کاهش یافت و کارخانه به حالت نیمه تعطیل درآمد. اما اکنون خبری از تولید کارخانه آزمایش نیست، چرا که متاسفانه دیگر برند ایرانی آزمایش در میان تعداد زیادی از محصولات لوازم خانگی مرده است.
از باتری قلمی تا لپتاپی که تولید نشد
نام برند: پارس الکتریک
زمانی در خانه هر ایرانی حداقل یک محصول پارس وجود داشت. از تلویزیونهای سیاه و سفید نقلیاش گرفته تا باتریهایی که قدیمیها به آن قوه میگفتند! کارخانههای پارس توشیبا، پارس شهاب، پارس الکتریک، باتری پارس، لوازم خانگی پارس و چندین واحد صنعتی دیگر توسط محمدهاشم برخوردار از سال ۱۳۴۱ بنیانگذاری شدند تا هشت هزار نفر در این کارخانهها مشغول کار شوند.
این مجموعه بعدا دولتی شد و تحت نظر سازمان صنایع ملی ایران به فعالیت خود ادامه داد. پارسالکتریک بهعنوان یکی از زیرمجموعههای تأمین اجتماعی در سال ۱۳۷۱ به فعالیت خود ادامه داد. از بین شرکای تجاری این شرکت تنها گروندیگ آلمان که در بین برندهای صوتی و تصویری برند درجه سوم اروپا به شمار میآمد، با این شرکت همکاریاش را ادامه داد. گروندیگ چند سال پیش برای همیشه تعطیل شد و پارس الکتریک نتوانست این برند را خریداری و به نام خود ثبت کند. از این رو برای تولید تلویزیون دست نیاز خود را به سمت کارخانههای کرهای دراز کرد تا با یکی از قدیمیترین برندهای صوتی و تصویری آسیا همکاری کند.
پارس الکتریک در حالی که میرفت علاوه بر تولید تلویزیونهای السیدی، لپتاپ ایرانی را هم وارد بازار کند، با تغییر ناگهانی مدیرعاملش مواجه شد تا مثل چند برند دیگر با آیندهای نامعلوم روبهرو شود. کارخانجات پارس الکتریک سالها متروکه مانده است.
شیرهای دوقلوی خسته از واردات
نام برند: کفش بلّا
اگر سن و سالی ازتان گذشته باشد و دوران جوانی را پشت سر گذاشته باشید، حتما شمایل دو شیر که یک آرم بلا را در بر گرفتهاند به یاد دارید. کفش بلا، به نوعی دومین برند معروف کفش ایرانی بود، پس از کفش ملی. رقابت این دو کفش و در بازهای، کفش وین، زبانزد خریداران کفش در ایران بود.
کفش بلا، تولدش را وامدار خانواده عمیدحضور است. پدر و پسرانی که از کاشان به تهران کوچ و پس از مدتی با خرید یک زیرپله در بازار، فروش کیف و کفش را آغاز کردند. همین موضوع مقدمهای شد تا خشت اول بنای «بلا» را بگذارند.
سیستم توزیع به تدریج کفش بلا را از تولید و تجارت ملی مبدل به یک شرکت بزرگ برای برندسازی و مارکتینگ صنعتی در ابعاد ملی کرد. تولیدات بلا کفشهای مختلفی مثل پوتین، کفشهای مجلسی، ورزشی و دمپایی را در بر میگرفت.
با وقوع جنگ تحمیلی و مشکلات اقتصادی و نابه سامانی مالکان این برند، بلا در مسیر نزولی قرار گرفت. پس از مدتی به دلایل مختلف از قبیل رکود بازار، واردات کفشهای بیکیفیت و ارزان خارجی و مدیریت ناموفق، بلا نیز به سرنوشت دیگر برندهای خاطرهانگیزی که از بین رفتند، مبتلا شد. خط تولید این کارخانه، قطعه قطعه و به بخش خصوصی واگذار شد.
مدیریت این برند اکنون در دست یک بانک است به طوری که تنها با استفاده از فروشگاههای بلا در کل کشور کفشهایی را از دیگر تولیدکنندگان عرضه میکند. این سرنوشت تا بیخ گوش کفش ملی هم نزدیک شد ولی خوشبختانه به طور کامل این دیگر برند محبوب را از پا درنیاورد. بلایی که بر سر کفش وین، سومین تولیدی بزرگ دوران دور صنعت کفش ایران آمد.
سرگذشت تلخ یک چرخه ریسندگی
نام برند: نساجی مازندران
در کنار فروشگاههای کفش ملی، فروشگاههای نساجی مازندران حتی در دورافتادهترین شهرستانهای کشور نمایندگی داشت. اگرچه هنوز فروشگاههای کفش ملی و بلا در شهرستانها زنده ماندهاند اما نمایندگیهای فروش نساجی مازندران و حتی تابلوی سردر آن مغازهها تقریبا از بین رفتهاند.
کارخانه نساجی قائمشهر که با نام نساجی مازندران هم شناخته میشود، از نخستین واحدهای صنعتی بزرگ کشور محسوب میشد که کلنگ آن در سال ۱۳۰۷ به زمین زده شد و سال ۱۳۱۳ به بهرهبرداری رسید. بعدها تعداد کارخانه نساجی در قائمشهر به سه واحد رسید تا چرخه ریسندگی کامل شود.
نساجی مازندران به غیر از فروشگاهی ۱۰۰ متری در قائمشهر، شعبه دیگری در کشور نداشت. نساجی مازندران از سه کارخانه تشکیل شده بود. در شماره یک واحد چیتسازی بود. در شماره دو منسوجات پردهای، ملحفهای، پیراهنی، فاستونی و... به تولید میرسید و کارخانه شماره سه که در سال ۱۳۵۶ از محل سرمایه شرکت و با مشارکت بانک صنعت و معدن به بهرهبرداری رسید، برای تولید نخ و منسوجات نخی و مصنوعی به کار گرفته شد.
نساجی مازندران، قائمشهر را تبدیل به شهری بزرگ کرد تا به غیر از مازندرانیها کارگرانی از سراسر کشور به این شهرستان هجوم آورند و به برکت وجود این کارخانه کسب روزی کنند. گذشت زمان و تغییراتی از کاهش کشت پنبه در مازندران گرفته تا فرسودگی ماشینآلات و سنگینی بوروکراسی ناشی از مالکیت دولتی سبب شد تا مشکلات کارخانههای نساجی از سال ۷۲ با واگذاری آن به یک بانک بیرونی پیدا کند.
مشکلات واحدهای باقیمانده نساجی قائمشهر از دهه ۸۰ با واگذاریهای مختلف و نسخههایی که با تغییر هر دولت، وزیر و استاندار پیچیده میشد، به کلاف سردرگم تبدیل شد. روند حرکت تولیدی در نساجی مازندران به گونهای بود که با فرسودگی ماشینآلات، بخشهای مختلف این سه کارخانه تعطیل شد.
هرچند سال گذشته خبرهایی منتشر شد مبنی بر حمایتهای دولتی و نهادها از این کارخانهها تا دوباره به روزهای اوجشان بازگردند و مدیر عامل نساجی هم در مصاحبه با ایرنا خبر از روغنکاری چرخهای این کارخانه داد، ولی با مراجعه به وبسایت شرکت متوجه میشویم که از زمستان سال گذشته هنوز بهروز نشده و خبری از محصولاتش در بازار نیست.
نشانه پاکیزگی که دیگر نیست
نام برند: تولیپرس
یکی از معروفترین آگهیهایی که سالها پیش در رادیو و مخصوصا تلویزیون بهطور مداوم پخش میشد، مربوط به محصولات شرکت تولیپرس بود.
شرکت تولیددارو با تأسیس واحدی با نام واحد دترجنت، پودر لباسشویی «دریا» را در سال ۱۳۴۳ تولید و اولین محموله از آن با عنوان «کاروان دریا» را روانه بازار کرد. با گسترش تقاضای بازار و لزوم افزایش ظرفیت تولید و تنوع محصولات شوینده، واحد دترجنت تولید دارو، با عنوان شرکت تولیپرس با ظرفیت سالانه ۷۵ هزار تن انواع پودر لباسشویی، به ثبت رسید و در سال ۱۳۵۲ به شهر صنعتی البرز در قزوین، انتقال یافت و با تولید محصولاتی از جمله پودر لباسشویی دریا و تک، پودر ماشین لباسشویی شوما، مایع ظرفشویی جام و آبشار، مایع نرمکننده لباس هاله و سفیدکننده زدا، شروع به فعالیت کرد.
در ابتدای دهه ۶۰ و متعاقب تقاضای بالای بازار، شرکت تولیپرس اقدام به افزایش ظرفیت کرد و در سال ۱۳۷۹ از سهامی خاص، به سهامی عام تبدیل شد. کارخانه تولیپرس از ۲۷ مرداد ۹۷ به دلیل مشکل در تهیه مواد اولیه تعطیل شد. پس از آن کارخانه در ۱۴ مهر ۱۳۹۷ بازگشایی شده بود که در ۲۸ مهر، تعطیلی دوباره آن اعلام شد.
سال گذشته خانم زرآبادی نماینده مردم قزوین، آبیک و البرز در مجلس در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت درباره وضعیت شرکت تولی پرس، گفته بود: «شرکت تولیپرس تولیدکننده و توزیعکننده مواد شیمیایی، دارویی و آرایشی است که تا پایان سال مالی ۱۳۸۹ متعلق به گروه سرمایهگذاری البرز بوده و در سال مالی ۱۳۹۰ به بخش خصوصی واگذار شد. در شهریور ۹۷ شرکت تولیپرس اعلام کرد به دلیل نداشتن مواد اولیه، کارخانه تعطیل میشود. پس از بازدید انجام گرفته مشخص شد مواد اولیه به میزان کافی در کارخانه موجود است و شرایط شرکت نیازی به «اورهال» ندارد، اما خطوط تولید به حال خود رها شده است. پس از دو هفته تعطیلی کارخانه، موضوع تعطیلی تولیپرس مجدد مطرح شد. شرکت تولیپرس پس از واگذاری با مشکلات بسیار روبهرو شد اما به دلیل استفاده از نام تجاری این مشکلات آشکار نشد.»
با توجه به وبسایت شرکت، تولیپرس هنوز فعال است و تکذیبیه تعطیلی هم در آن قرار گرفته ولی هم سایت مشکل بارگذاری دارد و هم مثل گذشته خبری از محصولات آن در بازار نیست.
قاطعیت و اقتدار تنها انتخاب برای نخست وزیر عراق در برابر رژیم شرور آخوندی است
ایرج شكری
مصطفی الکاظمی نخست وزیر جدید عراق، از سفر به آمریکا به عراق برگشت و همزمان تخطئه دست آورد سفر او، در ایران از سوی کسانی چون حسین شریعتمداری و سعدالله زارعی در کیهان که توسط سایت های اینترنتی رژیم به ویژه سایتهای وابسته به سپاه باز نشر و انعکاس داده شدند، و در عراق نیز انتقاد و حمله توسط گروههای مورد حمایت رژیم، شروع شد.
نخست وزیر عراق قبل از سفر به آمریکا به ایران رفت و با خامنه ای و روحانی دیدار داشت. متن خبر دیدار او با خامنه ای که عنوان شد دیدار «خصوصی و 20 دقیقه ای» بوده، توسط سایت ویژه خامنه ای تهیه شده بود و رسانه ها همان را نقل کردند.
رهنمودهای خامنه ای و نزاکت نخست وزیر عراق
متن خبر این دیدار 20 دقیقه ای «خصوصی» در رسانه های نوشتاری به طور عمده به سخنان خامنه ای اختصاص داشت و چند خطی هم به تعارفات نخست وزیر عراق. اماهمین چند خط هم در سایت های خبری ولایتمدار مثل مهر و خبرگزاری فارس، کلا حذف شد و فقط سخنان خامنه ای را درج کردند. خامنه ای که خود و فرماندهان عربده کش سپاه اش دائم نعره اخراج آمریکا از عراق و منطقه را می دهند، با دو رویی مدعی شد که «ایران درخصوص روابط عراق با آمریکا دخالتی نمیکند اما انتظار دارد که دوستان عراقی، آمریکا را بشناسند و بدانند که حضور آمریکا در هر کشوری منشأ فساد، خرابی و ویرانی است» و به دنبال آن اضافه کرد:« جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد تصمیمِ دولت، ملت و مجلس عراق برای اخراج آمریکاییها پیگیری شود زیرا وجود آنها موجب ناامنی است» و در ادامه سخنانش تاکید کرد «وجود حشد الشعبی» هم مثل وجود آیت الله سیستانی نعمتی بزرگ است که باید حفظ شود»پ
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=46083
حالا باید پرسید، خُب اگر در مورد حضور آمریکا در عراق دخالت نمی کنی به تو چه مربوط است که مصوبات مجلس عراق و تصمیم دولت عراق کی و چطور انجام بشود و به تو چه مربوط است که دولت عراق حشد الشعبی را که قاسم سلیمانی در خط دادن و بکار گرفتن آن بنا بر اهداف خودش هر طور می خواست عمل می کرد، حفظ بکند یا در نیروهای مسلح ادغام و کند و آن را برچیند؟ گویی الکاظمی رفته بود از او رهنمود بگیرد. اما هدف خامنه ای از «نعمتی بزرگ» دانستن حشد الشعبی و برابر قرار دادن آن با آیت الله سیستانی اول نشان دادن حمایت کامل خود از آن و تشجیع آن گروه مسلح که «سازمان عقیدتی و نماینده ولی فقیه (خامنه ای)» دارد، به «آتش به اختیار» عمل کردن در عراق و بعد یاد آوری این نکته به نخست وزیر عراق بود که نیروی مسلحی در عراق تحت نفوذ اوست که به اندازه آیت الله سیستانی (که نطفه حشد الشعبی در آغاز با فتوا و اعلام جهاد او علیه داعش در ژوئن سال2014 بسته شد) و او را «مرجع عالی » می نامند و نفوذ گسترده در بین مردم و سیاستمداران عراق دارد، وزن و اهمیت دارد..
در گزارش آن دیدار، بعد از چند خطی از صحبت های نخست وزیر عراق که تعارفاتی در مورد «حمایت های ایران در مقاطع مختلف به ویژه در جنگ با داعش و تکفیری ها» بود، الکاظمی گفته است که «ارشادات و نصایح» خامنه ای «همچون کلید حل مشکلات است و من بابت این راهنماییها تشکر و قدردانی میکنم».
صراحت قابل تحسین و «بیلاخ» در عمل الکاظمی به ولی امر مسلمین جهان
اما آن چه که نخست وزیر عراق در مصاحبه با واشنگتن پست، بعد از سفرش به آمریکا گفته و ترجمه آن در 23 اوت در میدل ایست نیوز فارسی درج شده است، بیانگر این است که او با صراحت در مورد لزوم تغییر سیاست رژیم در رابطه اش با عراق با مقامات رژیم ولایت فقیه سخن گفته است. الکاظمی در این مصاحبه گفته است:« به رهبران ایرانی در سفر اخیر به تهران اعلام کردیم که ایران باید رابطه "کشور با کشور" را به جای همکاری با فرماندهان گروههای شبهنظامی که قدرت بغداد را تحت الشعاع قرار میدهند، مدنظر قرار دهند». او در رابطه با کمک آمریکا به عراق هم گفته است:«رهبران گذشته عراق در اذعان به حمایت نظامی امریکا "خجول" بودند، ما معتقدیم که این روابط مایه سرافکندگی نیست بلکه امری است که باید بدان افتخار کنیم». این دیدگاه الکاظمی که اختلاف صدو هشتاد درجه ای با« ارشادات و راهنمایی های خامنه ای» و استدالالی که او برای اخراج آمریکایی کرده بود؛ به ویژه مساله کشته شدن سلیمانی که از او به عنوان «میهمان عراق» که توسط آمریکا درعراق کشته شد یاد کرد، تودهنی آشکاری به خامنه ای است. الکاظمی در مورد گروههای مسلح نیز گفته است: «این گروه ها گمان می کنند مشروعیت خود را از حضور امریکا در عراق می گیرند اما این مساله این حق را به آنها نمی دهد تا با نیروهای امریکایی در عراق مقابله کنند». نخست وزیری عراق با تاکید بر اینکه «سلاح باید در دست دولت باشد» یاد آور شده که «هر سلاحی که به جز دولت در دست دیگران باشد غیرقانونی محسوب می شود».
قاطعیت الکاظمی و موش دوانیها و سنگ اندازهایی که در راه است
همین گفته های او نشان می دهد که الکاظمی راه و سیاستی پیش گرفته است که نمی تواند به مذاق خامنه ای متکّبرِ غرق در توّهم رهبری جهان اسلام و قرار گرفتن در راس جبهه گسترده ای که ویژگی اصلی آن نه برنامه و اهدافی برای مبارزه با بی عدالتی و دستاورد های نو و صلح آمیز در روابط بین المللی برای مبارزه با فقر و نابرابری و حفظ محیط زیست، بلکه برای راه انداختن آشوب کشمکش و سازمان دادن و حمایت از گروهها خشونت گرا(چنان که علنا از طالبان هم در افغانستان حمایت می کند) و مقابله انهدامی و حمله به منافع آمریکا در هرجاست( هدف و سیاستی شبیه کشتن سلمان رشدی و ناشران و مترجمان کتاب او)، خوش بیاید. رژیم با موش دوانی و سنگ اندازی بر سر راه الکاظمی و چوب گذاشتن لای چرخ دولت او و برای زمین زدن او گروههای مواجب بگیر و مورد حمایت خود را به تلاش هرچه بیشتر برای ایجاد آشوب و موشک پرانی و اقدامات تروریستی وا خواهد داشت. تلاشها در این زمینه از زمان برگشتن الکاظمی از آمریکا، در عراق شروع شده است. در این مورد میدل ایست نیوز(22 اوت) گزارشی دارد با عنوان «چالش فرا روی مصطفی الکاظمی برای اجرای توافقات با امریکاییها»(1)، که در آن آمده است:«دوتن نماینده از ائتلاف الفتح - شاخه سیاسی الحشد الشعبی - در گفتگو با سایت العربی الجدید، گفته اند:" نشستی میان مهمترین گروههای سیاسی مخالف حضور امریکا در عراق یعنی ائتلاف الفتح به رهبری هادی العامری و ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی طی دو روز آتی برگزار خواهد شد تا به بررسی نتایج سفر الکاظمی و تفاهمات وی با امریکاییها بپردازد. یکی از این منابع تصریح کرد: ایرانیها(رژیم ولایت فقیه) از نتایج این سفر ناخشنود هستند و یقین دارند که توافقات طرفین بیشتر از آن چیزی است که اعلام شده است و دیدار روز گذشته ایرج مسجدی، سفیر ایران در بغداد با شخصیتهای عراقی احتمالا درخصوص سفر الکاظمی و نتایج آن بوده است"». ملاحظه می شود که سفیر رژیم سرتیپ پاسدار ایرج مسجدی «مشاور عالی» پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده شکست خورده سپاه قدس در دوئل با «ترامپ قماربازِ» رئیس جمهور آمریکا و فرمانده نیروهای مسلح آمریکا، در آنجا بیکار ننشسته و با شخصیت های عراقی دیدار کرده است و این دیدارها - که برخلاف آن ضابطه ی ارتباط «دولت با دولت» که نخست وزیر عراق در مصاحبه اش با واشنگتن پست که پیشتر به آن اشاره شد، مورد تاکید قرار داده بود، بوده - به نظر می رسد بدون هماهنگی با وزارت خارجه عراق و برای کسب اطلاعات لازم در پیشبرد و اجرای «رهنمود های مقام معظم رهبری»، در «اخراج آمریکا» از عراق و منطقه بوده است..
در گزارش میدل ایست نیوز در مورد «چالش فرا روی الکاظمی …» که پیشتر اشاره شد، همچنین آمده است که «گروههای مقاومت» (عمدتا جمع شده در حشد الشعبی که رژیم از آنها حمایت می کند و حسین شریعتمداری هم در مطلبی در حمله به الکاظمی و تخطئه سفر او به آمریکا و دیدار با ترامپ در کیهان اول شهریور به بیانیه آنها استاند کرده بود) از تصمیمات گرفته شده در دیدار نخست وزیر عراق با رئیس جمهوری آمریکا به شدت اظهار نارضایتی کرده اند و در بیانیه این گروهها از جمله آمده است:« انتظار میرفت نخست وزیر، نمایندهای مقتدر برای عراق پرافتخار و ملت شجاع آن باشد، نه اینکه با طرحهای توسعه طلبانه جدید امریکا برای چپاول ثروتهای عراق از این سفر بازگردد» و تاکید شده « در صورتی که نخست وزیر بر خروج نیروهای آمریکایی توافق نکند، ما این حق را داریم که منافع واشنگتن را در عراق هدف قرار دهیم». این موضعگیری «گروههای مقاومت» حمایت و هدایت شده ازتهران دقیقا بر خلاف نقطه نظر و تاکید نخست وزیر عراق در مصاحبه با واشنگتن پست بر این امر است که :« این گروه ها گمان می کنند مشروعیت خود را از حضور امریکا در عراق می گیرند اما این مساله این حق را به آنها نمی دهد تا با نیروهای امریکایی در عراق مقابله کنند». این اظهارات الکاظمی هم بی اعتنایی به یاد آوری خامنه ای زیانهای حضور آمریکا در عراق و به ویژه کشته شدن قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و این یاد آوری که «آنها میهمان شما را در خانه شما کشتند»است.
اقداماتی که دولت عراق می تواند برای نشاندن رژیم سرجای خودش بکند
اکنون الکاظمی در چنین اوضاعی می خواهد سر و سامانی به امور بدهد تا انتخابات پیش از موعدی برای مجلس در ژوئن(خرداد) سال آینده برگزار شود. این که در خبرها یا تفسیر های خبری در مورد موافقت گروههای شیعه با انتخاب او به نخست وزیری گفته شد که رژیم به گروههای شیعه فشار آورده که با نخست وزیر شدن الکاظمی مخالفت نکنند(حتی حزب الله عراق در زمان مطرح شدن احتمال کاندیدا شدن الکاظمی(رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق) برای نخست وزیری او را متهم به همکاری به آمریکا کشته شدن سلیمانی کرده بود)، این مانع از آن نمی شود که رژیم در برابر اقدامات او برای کم کردن مداخلات آشکار و پنهان رژیم درعراق و تلاش او برای گسترش روابط با آمریکا و ناتو و کشورهای عرب منطقه برای بهبود اوضاع و ثبات عراق و اقتدار دولت عراق، دست به سنگ اندازی و باج خواهی نزند. .
الکاظمی اگر بخواهد کاری برای آینده کشورش بکند، بدون مقابله با راههای نفوذ رژیم در دستگاهها و نهادهای قانونی عراق و واداشتن رژیم به احترام به حق حاکمیت عراق و بدون وادار کردن خامنه ای و پاسدارانش فکر این که دولت عراق یکی از نهادهای تحت اختیار « امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان» است را از سر بدر کنند؛ نمی تواند به پیش برود. واداشتن جانشین پاسدار سلیمانی به گرفتن ویزا برای سفر به عراق از اولین گامهایی بود که الکاظمی برداشت اما این گامها باید بلند تر و بیشتر و بیشتر برداشته شود. به طور مثال بنابر قاعده جاری در روابط دیپلماتیک در مراحل اعزام سفیر به کشوری، نام فرد منتخب به وزارت خارجه کشور محل ماموریت سفیر، اطلاع داده می شود و در مورد پذیرش او استعلام می شود. کشور پذیرنده می تواند با سفیر بودن فرد منتخب مخالفت کند و به خواهد که فرد دیگری معرفی شود. همچنین الکاظمی می تواند دیدارهای اخیر مسجدی سفیر رژیم را اقدامی خارجی از حدود پذیرفته شده برای او به عنوان سفیر دانسته و با گذشتن منّت بر سر رژیم با اجتناب از رسانه ای کردن آن؛ از رژیم به خواهد که سفیر خود را فرا بخواند و فرد دیگری را به جای او معرفی کند. از کارهایی که دولت عراق که اکنون ریاست آن را الکاظمی عهده دارد، می تواند بکند این است که به طور کلی با اعزام کسانی که سابقه عضویت در سپاه پاسداران و تشکلهای ضمیه آن را دارند، به عنوان سفیر جمهوری اسلامی به عراق، مخالفت کند. اگر چه سفیران رژیم چه پاسدار چه غیر پاسدار، در خدمت اقدامات تروریستی سپاه حرامزاده پاسداران رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه هستند. چنانکه در موارد متعددی در قلب اروپا در اقدامات تروریستی علیه ایرانیان پناهنده سیاسی عمل کرده اند و یا در سازمان دادن اقدامات تروریستی نقش داشته اند که نمونه هایی از آن یکی در فرانسه مثل بمب اندازی به فروشگاه تاتی در ژوئیه 1987 (تیر 1366) بود که باعث کشته شدن 8 نفر و زخمی شدن بیش از 50 تن شد و وحید گرجی نفر دوم سفارت رژیم به سازمانی دادن آن توسط تعدادی لبنانی متهم بود ولی بعد از محاصره سفارت رژیم در پاریس و اقدام متقابل رژیم در محاصره سفارت فرانسه در تهران که چهار ماه طول کشید و به «جنگ سفارتخانه» معروف شد، با معامله رژیم با فرانسه با اخراج گرجی به سوی ایران و دست برداشتن رژیم از محاصره سفارت فرانسه و بازگشت دیپلماتهای فرانسه به کشورشان و و آزادی دو فرانسوی به گروگان گرفته شد در لبنان توسط حزب الله، و با قطع روابط دیپلماتیک فرانسه بار رژیم پایان یافت(2)و یا در آنسوی دنیا؛ در آرژانتین، در سازماندهی انفجار مرکز همیاری یهودیان، سفارت رژیم در پایتخت آرژانیتن و مقامات رژیم در تهران، در سازماندهی آن مورد ظن و اتهام بوده اند.
ضرورت هشیاری دولت عراق در کنترل حضور و پول خرج کردنهای رژیم
به هرحال الکاظمی برای حیثیت خود به عنوان فردی که داوطب عهده دار شدن بالاترین مسئولیت اجرایی کشورش شده و نیز هم به عنوان رئیس دولت عراق که در همسایگی یک رژیم تروریستی و لبریز از فساد و با کارنامه یی پر از جنایات هولناک علیه مردم ایران (از جمله کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367 و گستردن اختناق و سرکوب در کشور) قرار گرفته است، رژیمی که برای سازمان دادن و جمع کردن گروههای مواجب بگیر برای راه انداختن آشوب و بالا بردن عکسهای خمینی و خامنه ای و عناصری مثل قاسم سلیمانی در هرجا که امکان پذیر شد- حتی در نیجریه در غرب آفریقا - پول فراوان خرج می کند، راهی جز مقابله شجاعانه و برخورد قاطع با دست اندازی های رژیم در امور عراق و نقض حاکمیت ملی آن کشور ندارد. الکاظمی چطور می تواند صحبت از «حاکمیت ملی» بکند، در حالیکه «ولی فقیه» در حشد الشعبی - نیروی مسلحی که بخشی از نیروهای امنیتی و مسلح عراق است - نماینده دارد!؟ در اخبار عراق در اول ژانویه 2020 از کسی به اسم محمد الحیدری « نماینده ولیفقیه و رئیس سازمان عقیدتی الحشد الشعبی» که نائب رئیس مجلس اعلای اسلامی هم هست نامیرده شده بود که در نامه به روسای سه گانه عراق به خاطر آن که واکنش مناسب به حمله به کنسولگری های رژیم در نجف و کربلا نشان نداده اند و اقدام مناسب برای حفاطت آنها صورت نگرفته آنها را مورد مورد سوال انتقاد و سوال قرار داده بود(3). آیا این مایه ننگ دولت عراق نیست که رهبر کشور دیگری در داخل نیروهای امنیتی و مسلح آن، سازمان عقیدتی و رئیس گماشته بر آن دارد؟
به چه دلیل سخنرانی روز قدس خامنه ای – کسی که سپاه پاسداران و مشاوران و خیل آخوندهای مواجب بگیر خامنه ای در مورد او به عنوان «رهبر و ولی امر مسلمین جهان و فرمانده مقاومت اسلامی در عراق و لبنان و فلسطین و سوریه و… »، تبلیغ می کند اما برخلاف این علاوه بر فرهیختگان وبخش بزرگی از مردم، بسیاری از عناصر سابقا بلند پایه رژیم که به حاشیه رانده شده از استبداد و خود خواهی او منزجر و سرخورده اند و از آینده رژیم بشدت نگران-، در حدود 20 شبکه تلویزیونی داخل عراق به طور زنده پخش شد؟ (خبرگزاری رسمی رژیم). مگر خامنه ای و پاسدارانش با شعارهای پوچ و ابلهانه ای مثل «اسرائیل باید نابود شود» و نوشتن آن روی موشک های دور برد، جز به امثال بنیامین نتانیاهو خدمت کرده اند؟ آیا کنترلی روی منابع مالی این تلویزیون ها و این که بودجه انها از کجا می آید هست؟ مگر گروههای مورد حمایت رژیم نیستند که در عراق موشک پرانی می کنند و ضربه به اعبتار دولت میزنند؟
چندی پیش فالح فیاض رئیس سازمان حشد الشعبی(بسیج مردمی) در صحبتهایی به مناسبت ششمین سالگرد تاسیس حشد الشعبی و چگونگی نامگذاری برای این سازمان یاد آور شد که قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران ایران توانست منابع مالی بسیاری را برای حمایت از الحشد الشعبی اختصاص دهد؛ آیا آن تلویزیون ها از رژیم کمک مالی دریافت نمی کنند؟
https://www.jamnews.com/detail/News/986382
مساله پول خرج کردن های رژیم در طرحهای ظاهر برای بازسازی و توسعه امکان زیارتی در عراق باید تحت نظارت و کنترل دقیق دولت عراق باشد چون بر همگان روشن است که پول در ایجاد فساد و خیانت و نیز تشکیل کانونهای توطئه مهمترین عامل است. از این بابت آن «ستاد باز سازی عتبات عالیات» که قاسم سلیمانی آن را راه انداخت و پروژه های پر تجمل و پرخرجی مثل «صحن حضرت فاطمه زهرا » در نجف را اجرا می کند، می تواند برای ارتباطات و نفوذ توطئه گرانه و مفسده آمیز رژیم با جامعه عراقی مورد سوء استفاده قرار بگیرد و اسب «اسب تروا» هایی در محل باقی بگذاردhttps://www.aparat.com/v/2fWZO
https://www.aparat.com/v/5Zh1a
برنامه های از این دست رژیم باید تحت مدیریت عراقی و تحت نظارت و کنترل دولت عراق انجام شود. کلا دولت عراق باید مراقب باشد که به خاطر «عتبات عالیات» رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، خود را صاحب «حق آب و گل» در عراق نداند و هیچ گونه حضوری بدون نظارت و کنترل کامل دولت عراق در آن کشور نداشته باشد.
تحمیل رعایت و ضوابط تعیین شده در روابط دیپلماتیک به رژیم به اعتبار دولت عراق می افزاید
از اقدامات دیگری که الکاظمی نخست وزیر عراق برای حفظ پرستیژ دولت عراق نزذ کشورهای دیگر به ویژه همسایگان عرب اش و نشان دادن این که دفتر دورانی که رژیم آخوندی عراق را رژیمی تحت الحمایه و کارگزار خود می دانست سپری شده است و باید به دولت عراق احترام بگذارد، می تواند بکند، عدم پذیرش پیامهایی که رژیم توسط نفرات سپاه پاسداران می فرستد(مثل سفر قا آنی فرمانده جدید سپاه قدس به بغداد قبل از سفر الکاظمی به آمریکا) می باشد. نخست وزیر عراق می تواند رژیم را وادار کند که هرگونه پیام سیاسی که می خواهد به دولت عراق بفرستد باید از طریق وزارت خارجه یا از نهاد ریاست جمهوری در تهران و سفارت رژیم در بغداد باشد، سفارتی که البته دیگر پاسداری به عنوان سفیر نباید در آن مستقر شود..
در عراق البته در مواردی صداهایی در اعتراض به اظهارات نامربوط و مداخله جویانه کارگزاران دستگاه ولایت در مورد مسائل عراق بلند شده است که از جمله اعتراض «رعد الدهلکی»، رئیس فراکسیون ائتلاف القوی العراقیه (به ریاست «محمد الحلبوسی»، رئیس مجلس عراق) در آوائل آوریل سال جاری بود که از وزارت امور خارجه عراق خواست در اعتراض به اظهارات سرلشکر «یحیی رحیم صفوی»، سفیر ایران در بغداد را احضار کند. وی تأکید کرد که باید برای آخرین بار به ایران درباره خطر دخالت در امور داخلی عراق هشدار داد. بنابر گزارش در مورد این مساله، سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی در اظهاراتی با اشاره به مصوبه مجلس عراق درباره خروج نیروهای خارجی از این کشور، ادامه حضور نیروهای امریکایی در عراق را «خلاف معاهدات و قوانین بین المللی » دانسته و تأکید کرده بود که «مردم عراق در برابر حضور غیر قانونی ارتش آمریکا می ایستد». مقام عراقی یاد آور شد که «ملت عراق به منافع خود آگاه تر است و دفاع و مقاومتش در برابر هر کسی خواهد بود که در امور داخلی عراق دخالت کند»(میدل ایست نیوز2 آوریل 2020)
حضور ناتو در عراق و رویای پوچ رژیم در اخراج آمریکا از عراق
اما مورد این قبیل اظهارات و فرا فکنی آرزوها از سوی یحیی رحیم صفوی که مثل امام اش «حضرت اقا ولی امر مسلمین جهان» در هپروت خودش سیر می کند و دفعه اولش هم نیست و مقابله با آمریکا با توسل به شیوه های قهر آمیز و موشک پرانی به سفارت یا پایگاههای آمریکا در عراق رویدادهای بسیار «جذّاب» برای خامنه ای و پاسدارانش است، به نظر می رسد که رویای بیرون کردن آمریکا از عراق و به دنبال آن عربده و جست خیز«ما بردیم مابردیم»، راه انداختن شانس چندانی برای تحقق ندارد. ممکن است در آینده آمریکا تعداد نیروهای نظامی خود در را عراق خیلی کاهش بدهد اما این به معنی محدود شدن رابطه یا پایان حضور آمریکا در عراق نیست. نخست وزیر عراق به تازگی در مصاحبه با یک نشریه انگلیسی زبان اماراتی یاد آور شده است پس از سفرش به واشنگتن« این رابطه وارد فاز تازهای شده و دیگر منحصر به روابط امنیتی نیست بلکه شامل همکاریهای اقتصادی و جلب شرکتهای امریکایی به عراق و روابط همکاری طولانیمدت به خصوص در بخش انرژی و فناوری و آموزش و بهداشت خواهد بود». الکاظمی گفته است که عراق دیگر برای مبارزه با داعش نیازی به کمک نظامی ندارد. اما این به معنی آن نیست که آمریکا نمی تواند هیچ پایگاه نظامی در عراق داشته باشد. 75سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم و تسلیم ژاپن به آمریکا، آمریکا همچنان بخشی از جزیره اوکیناوا را در اختیار دارد و برخلاف ناراضیتی مردم و مقامات محلی جزیره اوکیناوا حاظر به بستن پایگاه خود در آن جزیره و ترک آنجا نیست. آمریکا تا سال 1974 اداره کل آن جزیره را هم در اختیار خود داشت. در رویداد سرنگونی رژیم صدام حسین توسط آمریکا در سال 2003 که اصلا چیزی از رژیم عراق باقی نماند که قرار داد تسلیمی امضاء کند. قرار داد امنیتی سال 2008 آمریکا با عراق در زمینه مساله پایگاه و نیروهای آمریکا در عراق مبهم است.در پیش نویس متن کامل این قرار داد که در اختیار رسانه ها قرار گرفت، در ماده 24 آن که مربوط به عقب نشینی و خروج نیروهای آمریکا از عراق است، در مورد خروج نیروهای آمریکا از شهرها و روستاهای عراق و تجمع آنها در مناطقی که در خارج از شهرها و روستاها قرار دارند تاکید شده و در مورد خروج نیروهای آمریکا از عراق در بند5 آمده است:« آمریکا حق حاکمیت دولت عراق را در هر زمانی که خواستار خروج نیروهای این کشور از عراق باشد به رسمیت میشناسد و دولت عراق نیز حق حاکمیت آمریکا را در خروج نیروهای آمریکای از این کشور به رسمیت خواهد شناخت»! و در بند 6 آمده است:« دو طرف برای تعیین سازوکار و تدابیری برای کاهش شمار نیروهای آمریکایی در مدت زمانی مشخص توافق کردند و باید درباره مراکزی که این نیروها استقرار خواهند یافت، به توافق برسند». ابهام هنوز در قرار داد امنیتی باقی است. البته آمریکا و نیروهای ائتلاف مبارزه با داعش چند پایگاه را تاکنون تخلیه و به عراق تحویل داده اند. اگر چه در جریان سفر نخست وزیر عراق به آمریکا و دیدار او با دونالد ترامپ از قول ترامپ گفته شد که نیروی کمی از آمریکا در عراق حضور دارد که برای رویارویی با تحرکات احتمالی رژیم ایران است و این نیروها تا سه سال آینده خارج خواهند شد، اما این ضرب الاجل عناصر وابسته و مورد حمایت رژیم در عراق را راضی نکرد. از طرفی عراقی که بنا بر گفته وزیر خارجه اش در یک سخنرانی در واشنگتن، رابطه با آمریکا را استراتژیک(راهبردی) می داند، چگونه می تواند خواهان خروج نیروهای آمریکایی از عراق بدون نظر موافق آمریکا و بدون رعایت حقوق در نظر گرفته شده در قرار داد امنیتی با آمریکا شود؟ حالا به غیر از آمریکا ناتو در عراق دفتر دارد و البته حضورش ظاهرا برای آموزش نیروهای عراقی است و شخص الکاظمی بعد از گرفتن رای اعتماد از مجلس در19 اردیبهشت سال جاری در تماس تلفنی با« ینس استولتنبرگ» دبیر کل (ناتو) از وی برای سفر «در اسرع وقت» به بغداد برای بررسی «راههای افزایش همکاری مشترک، بویژه در زمینه آموزش نیروهای نظامی و پشتیبانی از نیروهای امنیتی و رفع تمام موانع در زمینههای اطلاعاتی و نیز در خصوص اقدامات پیشگیرانه بهداشتی تأکید کرد»(ایرنا خبرگزاری رسمی رژیم). روز 26 اوت برابر 5 شهریور نیز میدل ایست نیوز گزارش داد که «قاسم الاعرجی» مشاور امنیت ملی نخست وزیر با «جینی کار نیان رئیس دفتر ناتو در بغداد» دیدار کرد و در این دیدار بر«اهتمام دولت عراق به ادامه فعالیت سازمان ناتو در این کشور و اهمیت دستاوردهای موجود در حمایت از دستگاه امنیتی عراق و استفاده از تجربههای بینالمللی و آموزش نیروهای عراق و تقویت دستگاههای امنیتی و نظامی این کشور تأکید کرد و نماینده ناتو در عراق نیز«تأکید کرد که 30 کشور عضو ناتو به اتفاق آراء بر حمایت از عراق در عرصههایی که دولت عراق تعیین کرده تأکید دارند و به این حمایت ادامه خواهند داد»پ
حالا خامنه ای با این« با دفتر تحکیم مودّت» ناتو با عراق، چه کار می خواهد بکند؟ حکم تعطیلی برای آن هم می خواهد صادر کند؟ خاک بر سر تر از این شدن و تودهنی سنگین تر از این دریافت کردن برای «ولی امر مسلمین جهان» و پاسداران خرفتش مثل یحیی رحیم صفوی و دیگران، با آن رهنمودهایی که در دیدار با الکاظمی در تهران به او داده بود، میشد تصور کرد؟
برگزیدن دوباره ژنرال محبوب مردم عراقی به ریاست دستگاه مبازره با ترویسم
یک تصمیم مهم و مثبت و قابل ذکر دیگری که الکاظمی با آغاز مسئولیت خود به عنوان نخست وزیری به عمل آورد، دوباره برگزیدن ژنرال عبدالواهب الساعدی به ریاست تشکیلات مبارزه با تروریسم بود. وی که به خاطر نقشی که در سه سال جنگ با داعش داشته از قهرمانان مبارزه با داعش در عراق شمرده می شود و از این بابت بین مردم به ویژه نواحی جنوب عراق محبوبیت بسیارد دارد، در سپتامبر2019(شهریور 98)، توسط نخست وزیر سابق عادل عبدالمهدی از فرماندهی نیروی مبارزه با ترویسم به بخش اداری وزارت دفاع منتقل شد که این اقدام با مخالفت بسیار بین عراقیها رو به رو شد و اعترضاتی علیه تصمیم نخست وزیر راه افتاد (4). در آخبار آمده بود که گویا فشار دو گروه از تشکّلهای حشد الشعبی که الساعدی را آدمی نزدیک به آمریکا می دانستند سبب تسلیم عادل عبدالمهدی که آدم ضعیفی بود برای تغییر سمت او شده است. به احتمال زیاد قاسم سلیمانی در خط دادن به حشد الشعبی برای برکناری این ژنرال عراقی دارای محبوبیت بین مردم دخیل بوده است. از اقدامات ژنرال عبدالوهاب الساعدی بعد از انتصاب توسط الکاظمی به ریاست نیروی مبارزه با تروریسم، یورش نیروی های مبارزه با تروریسم عراق به یک پایکاه مخفی حزب الله عراق و دستگیری گروهی که متهم شدند که در نظر داشتند به منطقه سبز عراق و محل استقرار هیات های دیپلماتیک حمله (راکتی) بکنند و آنجا را به آتش بکشند بود. اما دستگاه قضایی عراق عناصر دستگیر شده را بعدا به علت «نبودن مداراک کافی» برای مورد اتهام آزاد کرد.(5).
گامهای سنجیده الکاظمی توسری به رژیم و مفید برای مبارزات مردم ایران
در هر حال نخست وزیر عراق گامهای سنجیده ای برای بستن راه مداخله و تحریکات رژیم در امور عراق و نیز گسترش روابط خود با کشورهای عربی برداشته که وصل کردن خط انتقال نیروی برق از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از خاک سعودی به عراق و توسعه رابطه با مصر و اردن از آن جمله است و اینها تاثیرات مثبتی به نفع نخست وزیر در حل مسائل سیاسی در داخل عراق خواهد داشت.
روشن است که هر توسری و تودهنی به رژیم درنده و ضد ایرانی آخوند – پاسدار به نفع مبارزات مردم ستمدیده از این رژیم است. از این نظر سیاست های الکاظمی و کوتاه کردن دست رژیم از مداخله در امور عراق، سیاست های مثبتی است که به نفع مبارزات مردم ایران نیز هست و به همین خاطر باید برای او آرزوی موفقیت کرد..
********************************
توضیحات و منابع
-----------------------------------
1- چالش فرا روی «مصطفی الکاظمی» برای اجرای توافقات با امریکاییها
جنگ سفارتخانه ها(بین رژیم و فرانسه در ماجرای وحید گرجی)
https://iranwire.com/fa/news/326/5664 -2
3- ترویسم رژیم و قتل دو قاضی تحقیق در آرژانتین( انفجار مرکز یهودیان) و در فرانسه( مساله وحید گرجی و بمب اندازی به فروشگاه تاتی)
3- 3 - اعترا ض «محمد الحیدری»، نماینده ولیفقیه و رئیس عقیدتی سازمان الحشد الشعبی در نامهای خطاب به روسای سهگانه عراق به خاطر عدم حفاظت از کنسولگری های رژیم
4- انتقاد و اعتراض بر سر برکناری ژنرال عبدالواهب الساعدی
5 - رویداد های قبل و بعد از یورش نیروهای ضد ترویسم عراق به مقر حزب الله عراق
ویدئویی از دیدار الکاظمی با خامنه ای
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=46091
---------------------------------------------------------------
۹ شهریور ۱۳۹۹ - ۳۰ اوت ۲۰۲۰
https://iradj-shokri.blogspot.com/