۱۳۹۶ بهمن ۲۵, چهارشنبه

شش روز خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷(۲) پنج‌شنبه ١٧ اسفند


شش روز خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷(۲)

پنج‌شنبه ١٧ اسفند
Sun 11 02 2018 

ناصر مهاجر



بسيارى از زنان كارمندِ دولت در اين روز به محل كار خود نمى‌‌روند. بخش بزرگى از آن‌ها برآنند كه حدود ظهر خود را به دانشگاه تهران برسانند تا در اعتراض به حجاب اجبارى، راه‌پيمايى كنند. بسيارى از زنانى كه سركار مى‌روند، درهاى وزارتخانه را بر خود بسته مى‌بييند و از نگهبانان و ماموران انتظامات مى‌شنوند: «زنان لخت پذيرفته نمى‌شوند. به خانه برويد و با لباس مناسب بازگرديد.»[۱] كشمكش ميان زنان بى‌حجاب و نگهبانان، بيشتر به بيرون رانده شدن زنان از وزارتخانه‌ها مى‌‌انجامد.[۲] اما در چند وزارتخانه كه تعطيل نبود «كارمندان زن... دور هم جمع شدند و نسبت به مسئله‌ى حجاب اسلامى به مذاكره پرداختند.»[۳] نتيجه‌ى اين‌گونه مذاكره‌ها بيشتر، تاكيد بر ضرورت اعتراض است و راه‌پيمايى دسته‌جمعى به سوى دانشگاه.[۴] در ديگر اداره‌ها و شركت‌هاى وابسته به دولت نيز اين گرايش چيره است. كارمندان و كاركنان زن در تب و تابند و مى‌خواهند با امر و نهى آيت‌الله خمينى آشكارا مخالفت ‌كنند. نماينده‌ى كاركنان زن هواپيماى ملى ايران (هما) به خبرنگار روزنامه‌ى اطلاعات مى‌گويد: «حجاب ما زنان پاكى ماست و دولت براى خانم‌ها در جهتِ تقويتِ حجابِ فطرى انديشه كند و نه حجاب ظاهرى... عده‌اى ما را متهم كرده‌اند نيمه لخت به محل كار خود مى‌رويم، حال آنكه يونيفرم ما كاملا پوشيده است.»[۵] كارمندان دفاتر فروش هما، پيشرو هستند. پروايى ندارند بگويند كه «روحانيون مى‌توانند در اين موارد اظهار نظر كنند؛ اما نبايد اجبارى در كار باشد. اين مسئله بايد به خود زن‌ها واگذار شود تا اگر خواستند چادر سركنند يا از پوشش‌هاى ديگر استفاده كنند.»[۶] پرستاران و پزشكان بيمارستان‌ها نيز در همين حال و هوا هستند. به مثل، كارمندان و كارکنان شبكه‌ى چهار بيمارستان به‌آور اعلام داشتند: «اگر تصميم قاطع و قانع كننده‌اى اعلام نشود، نمى‌توانند سر كار حاضر شوند.»[۷] نيز زنان پزشك و پرستار، كارمند و كارگر بيمارستان هزار تختخوابى كه تاكيد مى‌كنند «حجابِ اجبارى زن بايد پاكى و نجابت او باشد.»[۸] در اداره‌ى مخابرات ١١٨ نيز بيشتر زنان از گفته‌هاى خمينى ناخشنودند و مى‌گويند به خيابان بايد رفت و سر و صدا كرد.[۹]



پيش از ظهر، دسته‌هاى مختلفِ زنان كارمند و كاركن وزارتخانه‌ها و نهادهاى دولتى در «گروه‌هاى كوچك و پراكنده» در «خيابان‌هاى مركزى و شمالى تهران» به حركت درمى‌آيند.[۱۰] هوا سرد است. برف سنگينى كه از نخستين ساعت‌هاى بامداد باريده و همه‌جا را پوشانده، حركت را دشوار كرده است. با اين حال زنان، با چتر و بى چتر، از اين سو و آن سو به سمت دانشگاه روانند و شعار مى‌دهند: حجاب ما صداقت و پاكى ما؛ زن آزاده، حجاب فطرى داره؛ نه روسرى، نه توسرى، استقلال آزادى؛ مى‌جنگيم، مى‌جنگيم براى آزادى.[۱۱]و اين در حالى‌ست كه دسته‌هاى مردان دژم و دريده‌ چشم، بارها و بارها به آن‌ها حمله‌ور مى‌شوند و خط و نشان مى‌كشند كه: حزب فقط حزب‌الله؛ ما پيرو قرآنيم، بى‌حجاب نمى‌خواهيم؛ يا روسرى يا توسرى.[۱۲] آن‌ها به زنان كارمندى که از پنجره‌ى دفترهاشان راه‌پيمايان را مى‌ستودند، عورت‌‌شان را نشان مى‌دهند و فرياد مى‌زنند «شماها چادر نمى‌خواهين؛ اينو مى‌خواهين».[۱۳] توهين و تحقير و آزار و اذيتِ حزب‌اللهى‌ها و اوباشان، زنان راه‌پيما را از حركت بازنمى‌دارد، برعكس بر شمارشان مى‌افزايد.

حزب‌اللهى‌ها در خيابان‌هاى اصلى و ميدان‌ها، حى و حاضرند.[۱۴] وقتى جمعى زن‌ و دختر‌ جوان را مى‌بينند كه در مخالفت با حجاب اجبارى راه‌پيمايى مى‌كنند و شعار مى‌دهند، راه بر آن‌ها مى‌بندند و «دسته‌جمعى گفتند يا روسرى يا توسرى. ناگهان يك دختر دانش‌آموز از ميان جمع دختران و زنان بيرون آمد و فرياد كشيد: در بهار آزادى، جاى آزادى خالى... كار بالا گرفت و بين مخالفين و موافقين زد و خورد روى داد...»[۱۵] با دخالت مردم، حزب‌الله متفرق مى‌شود و زنان به راه‌پیمايى خود ادامه مى‌دهند.

در نزديکى دانشگاه تهران ستون بلندى از زنان بى‌‌‌‌‌‌‌حجاب پديدار مى‌شود. شعارشان مرگ بر استبداد است و زنده ‌باد آزادى و نه روسرى، نه توسرى.[۱۶] اين زنان از ميدان وليعهد مى‌آيند. در همان ميدان، يكديگر‌ را يافته‌اند و خودجوش تصميم گرفته‌اند به سوى دانشگاه تهران راه پيمايند. همراهى‌شان پس از حمله‌ى دسته‌اى‌ از مردان حزب‌الله و پرتاب سنگ به چند زن بى‌حجاب كه زخمى‌شده بودند، پديد آمد. و «زنانى كه مورد اهانت قرار گرفته بودند و زنان ديگرى كه به آن‌ها پيوسته بودند، به طرف دانشگاه تهران...»[۱۷] راه مى‌افتند.

ميدان ٢٤ اسفند كه حالا ديگر ميدان انقلاب خوانده مى‌شود، پُر است از زن. مى‌كوشند به سوى دانشگاه راه ‌بگشايند. دسته‌ى بزرگى از حز‌ب‌الله راه ورود زنان را به دانشگاه سد كرده است. دم گرفته‌اند: اى زن به تو اين گونه خطاب است، بهترين زينت زن حفظ حجاب است.[۱۸] با پيشرفتِ آهسته و پيوسته‌ى ستون زنان، حزب‌الله واپس مى‌نشيند و در كنار دروازه‌ى ورودى دانشگاه جاى مى‌گيرد. «پيش از ظهر... عده‌اى از زنان وزارت خارجه همراه با پلاكاردهايى كه روى آن‌ها شعارهايى [درباره‌ى] حجاب نوشته شده بود، وارد دانشگاه تهران شدند.»[۱۹] پس از آن‌ها حزب‌اللهى‌ها؛ «با شعار مرگ بر ارثيه‌ى رضا كچل وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند.»[۲۰]



با ورود هزارها دختر دانش‌آموز شعارگو و پيوستن‌‌ آن‌ها به انبوه زنان بى‌حجابى كه دور دانشگاه حلقه زده‌اند، شور و نشاط در فضا پراكنده مى‌شود. روپوشى كه به تن و پلاكاردهايى كه در دست‌ دارند، نام دبيرستان‌هاشان را برمى‌نمايد: هدف، هشترودى، ولى‌الله‌ نصر، مرجان، كوروش، خوارزمى، ژاندارك، آذر...[۲۱] شعار‌ها‌شان نيز گونه‌گون است.[۲۲] بيشتر اما بانك برداشته‌اند: آزادى، آزادى، برايش مى‌جنگيم و نيز حجاب ما پاكى‌ماست.[۲۳] بسيارى‌شان پيش از اينكه مدرسه را ترك كنند، با هم‌مدرسه‌اى‌هاى هوادار حجاب جر و بحث كرده بودند. «بحث‌ها‌ى گرم و پرشور ميان دانش‌آموزان موافق و مخالف... حجاب، مانع از اجراى برنامه‌ى درسى شده بود و اوليای مدارس و معلمان نيز در بحث‌ها شركت داشند.»[۲۴] استدلال مخالفان حجاب اجبارى اين بود كه «حجاب پاكى نمى‌آورد. حجاب هر كس در نهاد اوست»[۲۵] برخى از آموزگاران از اين ديدگاه پشتيبانى ‌كرده بودند و برخى ديگر ‌كوشيده بودند كه محسناتِ حجاب را ثابت نمايند. برخى، دختران را از راه‌پيمايى باز‌ داشته بودند و برخى شايق راه‌پيمايى اعتراضى دانش‌آموزان شده بودند و همراه با آن‌ها به دانشگاه آمده بودند.[۲۶] در چند مدرسه‌ى دخترانه هم «بين دانش‌آموزان با حجاب و بى‌حجاب برخوردهايى صورت گرفته بود.»[۲۷] چهار دبيرستان دخترانه‌ى بزرگ تهران «مرجان، خوارزمى، آذر و هدف، در پى تظاهرات دانش‌آموزان در حياط مدرسه، تعطيل شدند.»[۲۸]

زنانى كه دور و بر دانشگاه تا ميدان انقلاب را پوشانده‌اند، آزادنه گفتگو مى‌كنند. پرستار ٤٥ ساله‌اى مى‌گويد: «در واقع مسئله حجاب، صرفاً براى كوبيدن زن‌هاست. براى خنثا كردن نيروى واقعى زن و بستن دست اوست. حجاب اجبارى منجر به نگه‌داشتن در تاريكى و ايجاد خفقان براى اوست. و اين بدترين ضربه است. من آنقدر خشمگين و ناراحتم كه...»[۲۹] زن آموزگار ٣٢ ساله‌ى مى‌گويد: «مسائل بسيار مهم‌ترى وجود دارد؛ مانند مبارزه با سرمايه‌دارى وابسته و مسائل حاد سياسى كشور. نبايد گذاشت كه همه‌چيز تحت‌الشعاع مسائل ساده‌اى مانند اين و يا كشمكش‌هاى داخلى مانند روياروى قرار دادن مذهبى و غير مذهبى خلاصه شود».[۳۰] يك زن استاد دانشگاه استدلال مى‌كند كه «ما بر علیه چادر نمى‌جنگيم؛ ما با زور مى‌جنگيم... به ما مى‌گويند رضا شاه برداشتن چادر و كشف حجاب را تحميل كرده است. درست ولى اين عرب‌ها نبودند كه اين نوع حجاب را به ما تحميل كردند؟ ولى حالا چه كار مى‌كنند؛ آيا اين هم خود به نوعى تحميل نيست؟»[۳۱] زن خانه‌دارى كه ٣٥ ساله به ديده مى‌آيد بى‌پرده‌پوشى مى‌گويد: «نمى‌دانم، نمى‌دانم، فقط دلم مى‌خواست مسلسل مى‌داشتم. مگر زور را با زور جواب نمى‌گويند؟ كنار چشمش از مشتى كه روز قبل... خورده، به شدت كبود و متورم» است.[۳۲] زن كارمندى هم رو به همكارش درمی‌آيد كه «روزى چادر سر مى‌كنم كه مردهای ايرانى هم عمامه بگذارند و صورت‌شان را نتراشند».[۳۳]

زنانى كه روبه‌روى دانشگاه ازدحام كرده‌اند، از قشر‌ها و طبقه‌هاى گوناگون اجتماع هستند. پُرشمارند؛ چندان كه به آسانى مى‌توانند راه‌پيمايى بزرگ را آغاز كنند. هنوز اما بسيارانى در صحن دانشگاه پراكنده‌اند؛ نيز در آمفى‌تئاتر دانشكده‌ى هنر‌هاى زيبا و راهروهاى دانشكده‌ى فنى. گُله گُله در حال بحث و گفتگو هستند؛ درباره‌ى حجاب، آزادى پوشش، آزادى‌هاى فردى، آزادى، انقلاب، اسلام، اسلام راستين.[۳۴] پيروان آيت‌الله خمينى هم در بحث‌ها شركت مى‌كنند. بيشتر‌شان، چه زن و چه مرد، مى‌گويند «به اين خاطر حجاب اسلامى را قبول دارم كه معناى پوشيدگى دارد و احساس مرد را تحريك نمى‌كند... موى سر زن زيباست؛ نبايد عريان باشد. اگر هم زن مو نداشته باشد، نبايد بدون روسرى باشد؛ چون بالاخره تحريك كننده است.»[۳۵] اما اين استدلال هم شنيده مى‌شود كه «در الجزاير دختر‌هاى ماركسيست چادر سر مى‌كردند و حالا هم براى مبارزه با امپرياليسم زنان ما بايستى حجاب اسلامى داشته باشند تا به دنيا نشان دهيم كه زير نفوذ هيچ‌ كس نيستيم...»[۳۶] مخالفان حجاب اجبارى در پاسخ مى‌گويند «بحث بر سر چادر و روسرى نيست. بحث بر سر آزادى‌ست»، «اين نوعى ديكتاتورى‌ست»، «نوعى سلب آزاديه»، «براى آزادى دوباره جلوى مسلسل خواهيم رفت.»[۳۷] حز‌ب‌اللهى‌ها در گوشه و كنار پرسه مى‌زنند و اوضاع را زير نظر دارند. هر از گاه چند نفره وارد بحث مى‌شوند. «پسرك به زنى كه سن مادرش را دارد مى‌گويد از گلیمش پا فراتر گذاشته. زن با او مخالف است. حرفش را تصحيح مى‌كند. همپالکى‌هاى پسرك دور زن حلقه مى‌زنند؛ مسخره‌اش مى‌كنند و برايش گردن مى‌كشند.»[۳۸]

چندين خبرنگار ايرانى و خارجى هم از اين سو به آن سو روانند. گفتگو‌ها را دنبال مى‌كنند. يكى از آن‌ها كه زن آرشيتكتى را به پرسش كشيده، از او مى‌شنود: «حاضر بودم يك سال چادر سر كنم كه شاه بره... چادر يك وسيله‌ى استتار بود و نماد به مبارزه طلبيدن شاه. مى‌خواستيم بفهمانيم كه انقلاب كمونيستى نيست. با همين حربه قبلا تونسته بودند ما را شكست بدن. پس گفتيم كه اين يك انقلابِ دينيه؛ يك انقلاب اسلاميه. اما حال مى‌خوان آزادى‌مونو بگيرن، اگر اين جمهورى اسلاميه، بايد بهتر از اين باشه كه هست.[۳۹]



از دانشکده‌ى هنرهاى زيبا، انبوهى زن بيرون مى‌آيند. برنامه‌ى ٨ مارس اتحاديه‌ى انقلابى زنان مبارز به پايان رسيده است. شمارى به سمت در ورودى دانشگاه مى‌روند و شمارى ديگر در محوطه‌ى دانشگاه پخش مى‌شوند و پيرامون حلقه‌‌هاى مردان و زنانى كه سرگرم بحث‌هاى داغ هستند؛ گرد مى‌آيند. مى‌شنوند كه تالار اجتماعات دانشكده‌ى فنى پُر است و حتا در راهرو هم جمعيت موج مى‌زند.[۴۰] نيز مى‌شنوند كه بايد به زنانى كه روبه‌روى دانشگاه اجتماع كرده‌اند پيوست و راه‌پيمايى كرد. اين را هم مى‌شنوند كه شركت‌كنندگان در برنامه‌ى جمعيت بيدارى زنان هم به زودى به راه‌پيمايان مى‌پيوندند.

رفته رفته حلقه‌ها‌ى گفتگو كوچك و كوچك‌تر مى‌شود. زنان و نيز اندك‌شمار مردانى كه به بحث ايستاده‌اند، سوى در بزرگ دانشگاه راه مى‌افتند. در دانشگاه را بسته‌اند‌. جلوى در، گروهى از مأموران كميته‌‌ به كشيك ايستاده‌اند. نبايد بگذارند انبوه زنان دانشگاهى به تظاهركنندگان بپيوندند! سر و صداها بلند مى‌شود. زنان پيش‌ مى‌روند. به نرده‌‌هاى آهنين دانشگاه مى‌رسند. شمارى بى‌اعتنا به مأموران کمیته، خود را از نرده‌ها بالا مى‌كشند و آن ‌سوترك در خيابان فرود مى‌آيند.[۴۱] غريو شادى و هلهله‌ بلند مى‌شود. حزب‌الله‌ قافيه را باخته است. در دانشگاه را مى‌گشايند. دانشگاهيان با تظاهر‌كنندگان درهم مى‌آميزند.

در اين ميان سيل زنان است كه از دانشكده‌ى فنى سرازير مى‌گردد. برگذاركنندگان جلسه‌ى ٨ مارس جمعيتِ بيدارى زنان، خواست زنانى را كه مى‌گفتند «چرا اينجا نشسته‌ايم، برويم راه‌پيمايى» به رسميت شناخته‌اند و «به دنبال يك راى‌گيرى تصميم‌ گرفته‌اند» به تظاهركنندگان بپيوندند.[۴۲] با پيوستن ١٥ هزار تنى كه شعار مى‌دادند «با استبداد مخالفيم، چادر اجبارى نمى‌خواهيم»، راه‌پيمايى بزرگ آغاز مى‌شود.[۴۳] پنجاه هزار تن.[۴۴] به كدامين سو؟ ميدان آزادى؟ دادگسترى؟ نخست‌وزيرى؟ مردان بازو به بازو و دست در دست در دو سوى صف استوار ايستاده‌اند؛ زنجيروار. بدنه‌ى اصلى تظاهركنندگان به سوى نخست وزيرى حركت مى‌كند. جمعيت بزرگى كه به سمتِ ميدان آزادى راه افتاده است؛ «ناگهان تغيير مسير داد به طرف دادگسترى حركت كرد.»[۴۵] چه بسا به اين سبب كه راه‌پيمايان دادگسترى با حمله‌‌ى حزب‌الله روبه‌رو شده بودند. حزب‌الله در حالى كه شعار مى‌داد «ما پيرو قرآنيم، بى‌حجاب نمى‌خواهيم/ عروسك فرنگى برو گمشو/ نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى» به زنان راه‌پيما يورش بردند؛ چترهاى‌شان را شكستند و پاره كردند و گلوله‌هاى برف به سوى‌شان پرتاب كردند.[۴۶] به دخترِ جوانى نيز چاقو مى‌زنند و چند نفرى را زخمى مى‌كنند.[۴۷]

شمار راه‌پيمايان نخست‌وزيرى بيشتر و بيشتر شده است؛ با اينكه يك لحظه هم از آزار و اذيت حزب‌الله در امان نبوده‌اند. حدود ٢٠٠ حزب‌اللهى دنبال‌شان گذاشته‌اند و سعى‌ دارند «زنان را متفرق كنند.»[۴۸] دشنام مى‌دهند، سنگ پرتاب مى‌كنند، درختان پر برف را بر سر زنان مى‌تكانند.[۴۹] «اتوبوسى نيز به سرعت به سمت تظاهركنندگان» مى‌راند كه صف‌ها را درهم مى‌ريزد و وحشت مى‌آفريند. اما اين نيز زنان را از حركت بازنمى‌دارد.[۵۰] تنها بر خشم‌شان مى‌افزايد و شعارها‌شان را تند مى‌كند: مرگ بر ارتجاع، آزادى، آزادى، برايش تا مرگم مى‌جنگم. مرگ بر استبداد، زنده باد آزادى.[۵۱] شمارى هم حتا شعار مرگ بر خمينى سر مى‌دهند.[۵۲] «مادربزرگ‌ها شعارها را از دختر و نوه با ایمان‌تر و محكم‌تر ادا مى‌كردند».[۵۳] چه بسا به اين سبب كه «نوه با تعصب مذهبى بيگانه بود و مادربزرگ مى‌دانست زير بار زور رفتن تا چه حد ناگوار است... چادر را با زور از سر او برداشته بودند».[۵۴]

راه‌پيمايان پيش از اينكه به كاخ نخست‌‌وزيرى برسند، جمعيت زنان مبارز نيز به آن‌ها ملحق شده است. آن‌ها نيز از اجراى برنامه‌ى هشت مارس خود چشم پوشيده بودند؛ پس از آنكه در همان آغاز برنامه چند زن كه «معلوم بود از تظاهرات آمده‌اند، خيس از برف، لرزان از خشم و سرما» به «سالن ريختند... و گفتند: شما مى‌دانيد در خيابان‌ها به ما چه مى‌كنند كه اينجا نشسته‌ايد...؟ اتوبوس‌شان را به ميان ما راندند و ما را تا داخل جوى‌هاى انباشته از آب و يخ هل دادند.»[۵۵]

سرانجام راه‌پيمايان به كاخ نخست‌وزيرى مى‌رسند. شمارشان فزون بر ١٥ هزار است.[۵۶] پيش از اينكه بتوانند "نمايندگان"شان را درجا انتخاب كنند و آن‌ها را به درون كاخ بفرستند، «‌افراد تفنگ به دست كه گفته مى‌شود كارت كميته داشتند، شروع به تيراندازى كردند. اين عمل در ذهن بسيارى از زنان و رهگذران به عملياتِ نظاميانى شبيه بود كه در روزهاى حكومتِ نظامى براى پراكندن اجتماعات، شروع به تيراندازى مى‌كردند.»[۵۷] صفوف تظاهركنندگان درهم مى‌ريزد. هر كسى به سويى مى‌گريزد. شمارى «از تظاهركنندگان روى زمين مى‌خوابند».[۵۸] شمارى خود را «پُشت اتومبيل‌هاى پارك شده، ساختمان‌ها و درخت‌ها پنهان مى‌كنند.»[۵۹] شليك گلوله‌ها كه به پايان مى‌رسد، باز زنان در خيابان‌اند. «با آرامش و حالتِ اعتراض در آن هواى سرد و برفى برزمين نشستند.»[۶۰] حزب‌الله از آزار و اذيت زنان دست نمى‌شويد. پاسداران كاخ نخست‌وزيرى دخالت مى‌كنند و حزب‌الله به حاشيه‌ى خيابان واپس مى‌نشيند.[۶۱] «پاسداران كه بسيار مؤدب بودند خواهش كردند كه تعدادى از خانم‌ها به نخست‌وزيرى بروند و نظر خود را با سخنگوى دولت در ميان بگذارند».[۶۲] مهندس بازرگان اما در كاخ نيست.[۶۳] با تنى چند از اعضاى دولتش به قم رفته است؛ براى رفع و رجوع اختلافات با آيت‌الله خمينى! "هيئت نمايندگى" زنان به درون كاخ مى‌رود تا «درخواست‌هاى خود را به يكى از نمايندگان نخست‌ وزير» ارائه دهد.[۶۴] چهره‌ى برجسته‌ى هيئت خانم مهرانگيز منوچهريان است. و هموست كه با عباس امير‌انتظام صحبت مى‌كند[۶۵] و از «دولت ايران تقاضا نمود كه اجازه ندهند زنان ايران به قرون وسطا بازگردند.»[۶۶] "هيئت نمايندگى" ناگهان با چند زن روبه‌رو مى‌شود كه «پوشش سفت و سخت اسلامى داشتند... يك نفر از آن‌ها هم در راه‌پيمايى نبود، ولى هر دو گروه را آقاى اميرانتظام با حسن سلوكى كه خاص ايشان است و در مصاحبه‌هاى مطبوعاتى راديو تلويزيون ديده مى‌شود، دست به سر كرد. يعنى هم محكوم كردن راه‌‌پيمايى راه‌پيمايان را از طرف زنان مسلمان دو آتشه پذيرفتند، هم قطعنامه‌ى زنانى را كه به چشم خويشتن مى‌ديدند چگونه ابتدايى‌ترين حقوق حقه‌شان دارد در گام‌هاى نخستين دولت انقلابى پايمال مى‌شود. قرار شد بعد از اينكه قطعنامه به امضاى كليه‌ى شركت‌كنندگان رسيد به ايشان برگردانده شود تا به نظر امام خمينى برسانند... آن چهار پنج خانمى كه براى محكوميت راه‌پيمايى هزاران زن هموطن‌شان آمده بودند گفتند كه ما با احقاق حقوق زن مخالف نيستيم ولى چرا شما در شعارها‌ی‌تان مى‌گفتيد مرگ بر ارتجاع؟»[۶۷]

در مدتى كه "هيئت نمايندگى" در كاخ نخست‌ وزيرى‌ست، زنان به گفتگو سرگرم‌اند. مى‌شنوند و به يكديگر باز مى‌گويند كه «سه هزار زن به قم رفته‌اند تا صداى اعتراض‌‌شان را به گوش آيت‌الله خمينى برسانند».[۶۸] نيز مى‌شنوند و به هم باز مى‌گويند كه: يك هيئت سيصد نفره از زنان وابسته به اتباع خارجى‌اى كه به خاطر موج بيگانه‌‌ستيزى از ايران اخراج شده‌اند‌، همراه فرزندان‌شان به قم رفته‌اند تا از آيت‌الله استمداد بخواهند.[۶۹]

سرانجام "هيئت نمايندگى" زنان به ميان تظاهركنندگان باز مى‌گردد. حدود سه بعد از ظهر است كه تظاهرات به پايان مى‌رسد. اما زنان پيش از آنكه پراكنده شوند به هم مى‌گويند: شنبه براى دادخواهى جلوى دادگسترى.[۷۰]

زنان در بازگشت هم آسوده نيستند. «هنگام سوار شدن به اتوبوس نيز مورد تعرض قرار گرفتند و اتوبوس از ضربات سنگ، گلوله برفى و مشت مخالفان تظاهرات در امان نماند...»[۷۱]

شب، گروه زنان وابسته‌ به حزب كارگران سوسياليست آيين ٨ مارس را برگذار مى‌كند. زنان و مردانى هم كه در آن برنامه شركت دارند، خبر را باز مى‌گويند: شنبه براى دادخواهى، جلوى دادگسترى!

صدا و سيماى انقلاب اسلامى، خبر اين نشست را پخش نمى‌كند. جاى شگفتى نيست. اما سكوت درباره‌ى راه‌پيمايى ٥٠ هزار نفره زنان، نشان داد كه سانسور صادق قطب‌زاده، از سانسور رضا قطبى دست كم ندارد. قطب‌زاده حتا پخش خبر اطلاعيه‌ى «منزل امام» را از تلويزيون به مصلحت حكومت اسلامى ندانست. آن اطلاعيه كوتاه را از راديو پخش كرد؛[۷۲] بدون شرح:

«بر اساس خبرهاى رسيده، گروهى جنايتكار و خيانت‌پيشه تحت عنوان كميته مزاحم بانوان محترم شده و به ايشان توهين مى‌كنند. مأموران كميته‌هاى انقلاب موظفند با كمال دقت مراقب باشند و چنين اعمالى را با نهايت شدت جلوگيرى كنند. عاملين چنين اعمالى سريعاً و به شدت مجازات خواهند شد.»[۷۳]

ادامه دارد

______________________

[۱] لومتن (Le Matin)، ٩ مارس ١٩٧٩
[۲] ليبراسيون، ٩ مارس ١٩٧٩
[۳] اطلاعات، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۴] به مثل نگاه كنيد به گفتگوى مهناز متين با محبوبه اميرى، خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷، دفتر نخست، تولدی دیگر، ص ۱۴۰
[۵] اطلاعات، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۶] كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۷] پيشين
[۸] پيشين
[۹] پيشين
[۱۰] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧، كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۱۱] پيشين
[۱۲] تهران مصور، جمعه ٢٥ اسفند ١٣٥٧، سال ٣٦، شماره ٩
[۱۳] هفته نامه تايم، ٢٦ مارس ١٩٧٩
[۱۴] كيهان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۱۵] سپيد و سياه، چهارشنبه ٢٣ اسفند ١٣٥٧
[۱۶] واشنگتن پُست، ٩ مارس ١٩٧٩
[۱۷] كيهان، ١٧ اسفند
[۱۸] اطلاعات، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۱۹] كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۲۰] كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۲۱] كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧، آيندگان ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۲۲] نگاه كنيد به نوشته‌ى سرور صاحبى، خیزش زنان ایران... ص ۱۶۱
[۲۳] پيشين
[۲۴] اطلاعات، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۲۵] پيشين
[۲۶] نگاه كنيد به روايت‌هاى بنفشه مسعودى، ص ۱۷۵ و افسانه پايدار، ص ۱۷۸ در خیزش زنان ایران...
[۲۷] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۲۸] ليبراسيون، ٩ مارس ١٩٧٩
[۲۹] تهران مصور، جمعه ٢٥ اسفند ١٣٥٧
[۳۰] پيشين
[۳۱] پيشين
[۳۲] پيشين
[۳۳] نيويورك تايمز، ٩ مارس ١٩٧٩
[۳۴] كيت ميلت
[۳۵] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۳۶] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۳۷] آيندگان، ١٩ سفند ١٣٥٧
[۳۸] نگاه كنيد به هايده درآگاهى، چيزى شروع شده بود، خیزش زنان ایران... ص ۲۹۴
[۳۹] لس‌آنجلس تايمز، ٩ مارس ١٩٧٩
[۴۰] كيت ميلت، به ايران رفتن، Coward, McCann&Geoghegan، ١٩٨٢، نيويورك
[۴۱] كيت ميلت
[۴۲] گفتگوى ناصر مهاجر با گلنار بدخشان و مريم جزايرى، خیزش زنان... ص ۴۲۰؛ نيز كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۴۳] كيهان، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۴۴] ليبراسيون، ٩ مارس ١٩٧٩
[۴۵] اطلاعات، ١٧ اسفند ١٣٥٧
[۴۶] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۴۷] هفته‌نامه تايم، ١٩ مارس ١٩٧٩
[۴۸] كيهان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۴۹] واشنگتن پست، ٩ مارس ١٩٧٩
[۵۰] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۵۱] هفده اسفند، تشكل دموكراتيك زنان ايرانى در اروپا، مارس ١٣٨٢، بى‌جا
[۵۲] واشنگتن پست و لس‌آنجلس تايمز، ٩ مارس ١٩٧٩، لوموند، ١٠ مارس ١٩٧٩
[۵۳] لیلی سروش، آيندگان، دوشنبه ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۵۴] پيشين
[۵۵] هايده درآگاهى، چيزى شروع شده بود، خیزش زنان ایران... ص ۲۹۴
[۵۶] كيهان ١٩ اسفند، واشنگتن پست و نيز لوموند ٩ مارس ١٩٧٩، L’Aurore ۹ مارس شماره راه‌پيمانان به نخست‌وزيرى را ٨٠٠٠ نفر برآورد و نيويورك تايمز ٦٠٠٠ نفر.

[۵۷] تهران مصور، جمعه ٢٥ اسفند ١٣٥٧، شماره ٩، سال ٣٦
[۵۸] آيندگان، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۵۹] واشنگتن پست ٩ مارس ١٩٧٩
[۶۰]ـ تهران مصور، جمعه ٢٥ اسفند ١٣٥٧، شماره ٩، سال٣٦
[۶۱] پيشين
[۶۲] آيندگان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۶۳] نگاه كنيد به گفتگوى ناصر مهاجر با ژاله بهروزى، خیزش زنان ایران... ص ۳۴۹
[۶۴] اطلاعات، ١٩ اسفند ١٣٥٧
[۶۵] آيندگان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۶۶] اسناد لانه‌ى جاسوسى، جلد ٢٨، ‌بی‌تاريخ، ص٢٢
[67] آيندگان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۶۸] واشنگتن پُست، ٩ مارس ١٩٧٩
[۶۹] پيشين
[۷۰] نگاه كنيد به گفتگو ناصر مهاجر با ژاله احمدى، خیزش زنان ایران... ص ۲۰۸
[۷۱] آيندگان، ١٩ اسفند. 17 اسفند، پيشين
[۷۲] ليبراسيون، ١١-١٠ مارس ١٩٧٩
[۷۳] كيهان، شنبه ١٩ اسفند ١٣٥٧

پزشکان شاغل در طرح «تحول نظام سلامت» معروف به «پزشکان طرحی» چهارشنبه ۲۵بهمن طبق فراخوان قبلی اعتصاب سراسری کردند. این پزشکان پس از وارد شدن در طرح بیمه سلامت حق داشتن مطب را از دست داده‌اند و یک سال است کارانه هم نگرفته‌اند.


تجمع کارگران موسسه عمران نینوا که در اثر زلزله‌ شغل خود را از دست داده اند

اعتصاب سراسری پزشکان طرحی در ۱۱۵شهر ایران

پزشکان شاغل در طرح «تحول نظام سلامت» معروف به «پزشکان طرحی» چهارشنبه ۲۵بهمن طبق فراخوان قبلی اعتصاب سراسری کردند. این پزشکان پس از وارد شدن در طرح بیمه سلامت حق داشتن مطب را از دست داده‌اند و یک سال است کارانه هم نگرفته‌اند.
پیش از آغاز اعتصاب، ۱۵۰۰ پزشک آمادگی خود را برای شرکت در اعتصاب اعلام کرده بودند. پزشکان اعتصاب کننده طبق اعلام قبلی از حضور در درمانگاه‌ها و ویزیت بیماران غیراورژانس خودداری کردند.
کانال خبری پزشکان، اسامی ۱۱۵ شهر را که اعتصاب در آن‌ها صورت گرفته منتشر کرده و نوشته است «علیرغم تهدیدات و وعده‌ها، اعتصاب سراسری پزشکان طرحی در اکثر مراکزی که اعلام آمادگی کرده بودند، آغاز شد.»
وزارت بهداشت در اولین واکنش خود به اعتصاب پزشکان آن‌ها را به «مفاهمه» و پیگیری خواست خود از مراجع قانونی دعوت کرد.
پیش از آغاز اعتصاب، برخی از مراکز درمانی و دانشگاه‌های پزشکی مرخصی‌های پزشکان را لغو کردند.
کارتون بزرگترین اعتصاب پزشکان
دانشگاه پزشکی ایلام مرخصی پزشکان را تا اطلاع ثانوی لغو کرده. دانشکده پزشکی زابل هم اعلام کرده که مرخصی‌ پزشکان در اسفند ۹۶ و فرودین ۹۷ لغو شده است. پزشک کودکان بیمارستان کمیجان در استان مرکزی تهدید به اخراج شد.
یک پزشک متخصص در توضیح اعتراض و اعتصاب پزشکان طرحی نوشته:
«داستان کوتاه است:
پزشکان طرحى بیش از یک سال است با حقوقى ناچیز کار کرده‌اند و بسیارى از آنان در دهه چهارم عمرشان طلبکارانى فقیر محسوب می‌شوند که در معیشت روزمره هم با مشکل مواجه شده‌اند (واقعیتى دهشتناک که با سیاست‌هاى اشتباه وزارت بهداشت رخ داده است).
امروز و تا این لحظه جز صحبت‌هاىِ مغشوشِ سخنگوىِ وزارت بهداشت -که در هر بن‌بستى از خاطرات حضورِ پزشکان در جنگ می‌گوید – عملاً خبرى از واکنش و طرح مناسبى در وزارت بهداشت نیست.
طبق معمول موقع دریافتِ حق و حقوق و ویزیت ،پزشکى شغلى مقدس است و پزشک بدونِ دریافت حقوقش باید تا لبِ گور خدمت‌رسانى کند اما موقع شکایت از هر نوع اشتباهى، پزشکى شغلى معمولى است و باید تاوان اشتباهش را با حبس و بگیر و ببند بپردازد!»

کارگران پیمانکاری ماهشهر- ۲۵ بهمن

دومین روز اعتصاب و تجمع کارگران پیمانکاری ماهشهر

تجمع کارگران پیمانکاری پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر که روز سه‌شنبه ۲۴ بهمن آغاز شده امروز نیز ادامه یافت. کارگران خواستار یکسان سازی دستمزد ومزایا با نیروهای قرارداد معین هستند. کارگران در تجمع امروز خود بنرهایی حاوی وطالباتشان به همراه داشتند و شعار می‌دادند:
  • تا حق خود نگیریم، این وضع ادامه دارد.
Video Player
00:00
01:08

اعتراض کارکنان پیمانکاری شرکت ملی حفاری ایران

کارکنان پیمانکاری شرکت ملی حفاری ایران به تبعیض و اختلاف حقوق دریافتی خود با کارکنان رسمی و قراردادی این شرکت اعتراض کردند.
کارگران در نامه‌ای به مدیر عامل شرکت ملی حفاری ایران نوشتند گرچه دوشادوش سایر کارکنان کار می‌کنند اما در پرداخت دستمزدها با تبعیض روبرو هستند و این مشکلات به سرخوردگی، دلزدگی و کاهش انگیزه آنان انجامیده است.

۱۰ روز تجمع اعتراضی کارکنان اخراجی شرکت آلامتو

کارکنان پیمانکاری شرکت آلامتو ایلام سه شنبه ۲۴ بهمن دهمین روز تجمع خود را در اعتراض به حکم اخراج پشت سرگذاشتند.
مسؤلیت این کارکنان جمع آوری و باربری محصولات پتروشیمی ایلام با لیفتراک است و پیمانکار و مدیریت انبار قصد دارند این کارکنان را که چهار تا پنج سال سابقه کار دارند اخراج و بجای آن‌ها نیروهای جدیدی را به کار بگیرند.
چهارشنبه ۲۵ بهمن- تحصن دانشجویان دانشگاه ارومیه

تحصن دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه

گروهی از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه چهارشنبه ۲۵ بهمن در اعتراض به آموزش پولی و هزینه‌های بالای تحصیل مقابل دفتر ریاست دانشگاه تحصن کردند. آن‌ها به قانون موسوم به سنوات و پرداخت پول برای واحدهای درسی معترضند که در آن مردود شده و قصد گذراندن مجدد آن را دارند.
دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه بنرهایی حاوی اعتراضاتشان در دست داشتند که بر روی آن‌ها از جمله نوشته شده بود:
  • نه به پولی سازی دانشگاه
  • پول نداریم، گرسنه‌ایم، باید بمیریم؟
  • محاسبه شهریه به دلار
  • گدا (مسؤلان دانشگاه) از گدا (دانشجو) پول می‌خواهد.

کارگران فولاد ارومیه مقابل استانداری تجمع کردند

کارگران فولاد ارومیه چهارشنبه ۲۵ بهمن در اعتراض به یک سال تعویق مطالبات مقابل استانداری آذربایجان شرقی اجتماع کردند.

تجمع کارگران و پیمانکاران ایستگاه مترو شهرری

کارگران و پیمانکاران ایستگاه مترو چشمه علی واقع در شهرری چهارشنبه ۲۵ بهمن در اعتراض به ۸ ماه تعویق مطالبات خود تجمع کردند. کارگران بنرهایی در دست داشتند که روی یکی از آن‌ها نوشته شده بود:
«ما کارگران، پرسنل و پیمانکاران ایستگاه مترو که اکثرا از مناطق محروم و جنوب شهر می‌باشیم، ۸ ماه است حقوق نگرفته ایم»
تجمع ۲۵ بهمن کاسبان پلاسکو

کاسبان پلاسکو باز تجمع کردند

گروهی از کاسبان ساختمان پلاسکو چهارشنبه ۲۵ بهمن نیز در حالی که بنرهایی حاوی مطالباتشان در دست داشتند حوالی این ساختمان فروریخته تجمع کردند.

تجمع اعتراضی معلمان سنندج مقابل استانداری

جمعی از معلمان سنندج سه شنبه ٢۴ بهمن در اعتراض به مطالبات معوقه، وضعیت معلمان حق‌التدریس، اخراج همکارنشان و تبعیض در حوزه کاری با در دست داشتن نوشته‌هایی حاوی مطالبات و اعتراضاتشان مقابل استانداری تجمع کردند.

تجمع کارگران بیکارشده منطقه زلزله‌زده با خواست بیمه بیکاری

گروهی از کارگران موسسه عمران نینوا که در مناطق زلزله‌زده غرب ساکن هستند و شغل خود را از دست داده‌اند چهارشنبه ۲۵ بهمن در اعتراض به عدم پرداخت بیمه بیکاری دست به اعتراض زدند.
رادیولوژیست ها در محل نظام پزشکی

رییس سازمان نظام پزشکی در جمع رادیولوژیست‌های معترض

در پی اعتصاب سراسری رادیولوژیست‌ها در ۲۴ بهمن و تجمع رادیولوژیست‌های اعتصابی تهران مقابل وزارت بهداشتُ جلسه‌ای در سازمان نظام پزشکی برای رسیدگی به خواست‌های آنان تشکیل شد.
در این جلسه که با شرکت گسترده رادیولوژیست‌های معترض برگزار شد، آن‌ها بنرهایی حاوی اعتراضات و مطالباتشان را به همراه داشتند.
ایرج فاضل رییس سازمان نظام پزشکی در جمع معترضان حاضر شد و ضمن حمایت از اعتراضات رادیولوژیست‌ها وعده داد در جلسه‌ای با معاون وزیر بهداشت به درخواست های آنان رسیدگی کند.
رادیولوژیست‌ها قبل و بعد از اعتصاب خود با کارشکنی و تهدید نهادهای وابسته به وزارت بهداشت روبرو شدند.
در فضای مجازی عکس نامه‌ای منتشر شده که نشان می‌دهد برخی مراکز رادیولوژی که روز گذشته به علت اعتصاب تعطیل شده بودند پلمب شده‌اند. در توضیح علت پلمب آمده است: «عدم اعلام تعطیلی به معاونت درمان».

اعتراض به عدم تعطیلی کارگران خوزستان با وجود آلودگی بالای هوا

سه‌شنبه ۲۴ بهمن میزان گرد و غبار هوای اهواز ۶۰ برابر حد مجاز اعلام شد. مدارس و مراکز آموزشی تعطیل شدند و ساعات کار کارمندان کاهش یافت. اما کارگران ناگزیر شدند به کار ادامه دهند.
در یک اعتراض رسانه‌ای کارگران اهواز پرسیدند:
«به‌راستی جنس ریه‌های ما از چیست که در بدترین شرا
 در بدترین شرایط جوی نیز باید بر سر کارخود باقی بمانیم.
کارگرانی در کارخانه‌های بزرگی مثل فولاد خوزستان، پالایشگاه آبادان پتروشیمی‌های سراسر استان و سایر مجتمع‌های تولیدی که عمدتاً در هوای آزاد در حال تلاش برای تحریک چرخه اقتصادی استان و کشور هستند، چرا باید از قاعده حفاظت از سلامت جسم مستثنی باشند؟
مدیران عامل کارخانجات استان بر اساس کدام قانون و قرارداد این اجازه را به خود می‌دهند که با سلامت و جان انسان‌ها در راه رسیدن به سود بیشتر بازی کنند؟
چرا هیچ‌گونه خدمات و امکاناتی برای مقابله با ریزگردها در اختیار این کارگران قرار نمی‌گیرد؟»
کارگران بخش کشاورزی نیشکر هفت‌تپه نیز فیلمی از شدت آلودگی هوای شوش در اینترنت گذاشته و در توضیح آن نوشتند:
«ما کارگران بخش کشاورزی نیشکر هفت تپه توی این هوا تعطیل نشدیم و فقط ادارات تعطیل شدند.»
Video Player
00:00
00:05
چهارشنبه ۲۵ بهمن تظاهراتی مقابل استانداری خوزستان در اهواز در اعتراض به بی‌تفاوتی حکومت به آلودگی هوا، و خشک شدن تالاب‌های خوزستان و رودکارون برگزار خواهد شد.

اعتصاب کارگران نی‌بر مجتمع نیشکر هفت‌تپه

کارگران نی‌بر مجتمع نیشکر هفت‌تپه بعد از ظهر ۲۵ بهمن در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه دست از کار کشیدند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، حدود ۳۰۰۰ کارگر نی‌بر شاغل در دو قسمت فعلی و توسعه که مطالبات معوقه دارند با توجه به نزدیکی پایان سال نگران عدم پرداخت مزدهایشان هستند.

اعتصاب کارگران کیش‌چوب ادامه دارد

کارگران کیش‌چوب پنجشنبه ۲۵ بهمن نیز در اعتراض به ۸ ماه تعویق مزدها و بلاتکلیفی شغلی به اعتصاب و تجمع خود ادامه دادند.
در این میان سرپرست اداره کار وخدمات اشتغال منطقه آزاد کیش اعلام کرد رسیدگی به پرونده ۶۰ فقره شکایت کارگران بیکار شده کیش از کارفرمای این شرکت آغاز شده است.
محمد رضا واعظی، سرپرست اداره کار وخدمات اشتغال منطقه آزاد کیش با ذکر این که این کارخانه به دلیل رکود بازارکار با بحران روبروست و قادر به پرداخت حقوق کارگران نیست وعده داد در روزهای اینده بخشی از مطالبات کارگران پرداخت شود.

اعتراضات کارگران شرکت واحد عضو پروژه مسکن سپیدار یازده روزه شد

کارگران و رانندگان شرکت واحد عضو پروژه مسکن سپیدار ۲ و ۳ که ۵ سال از موعد تحویل مسکن به آنها گذشته چهارشنبه ۲۵ بهمن یازدهمین روز تجمع اعتراضی خود مقابل شهرداری تهران را پشت سرگذاشتند.

اعتراض رانندگان تاکسی فرودگاه صدوقی یزد به استقرار تاکسی اینترنتی

گروهی از رانندگان تاکسی‌های فرودگاه صدوقی یزد سه‌شنبه ۲۴ بهمن به ایجاد یک کیوسک برای تاکسی‌های اینترنتی در فرودگاه اعتراض کردند. به گفته رانندگان معترض نرخ تاکسی‌های فرودگاه را شورای شهر تعیین کرده و تاکسی‌های اینترنتی با حمل مسافر به قیمت ارزانتر کسب و کار حدود ۵۰ راننده تاکسی فرودگاه را با کسادی مواجه کرده‌اند.

پرداخت بخشی از دستمزد معوقه کارگران سد شفارود

کارگران سد شفارود در پی یک هفته اعتصاب دو ماه از مطالبات معوقه مزدی خود را دریافت کردند و به سر کار بازگشتند.
کارگران هنوز مزد آذر و دی را دریافت نکرده‌اند. مسئولان آب منطقه‌ای وعده داده‌اند تا پایان سال مزد آذر و دی کارگران پرداخت شود.
یک وعده غذای کارکنان پیمانی پترو صنعت جنوب

اعتراض به کیفیت نامناسب غذای کارکنان پیمانی شرکت پترو صنعت جنوب

کارکنان پیمانکاری شرکت پترو صنعت جنوب کارگاه مرکزی فاز یک پارس جنوبی عسلویه با انتشار عکس یک وعده شام که به آن‌ها داده می‌شود به کیفیت غذا اعتراض کرده‌اند.

 شیلات‌داران بخش میانکوه مقابل استانداری چهارمحال تجمع کردند

گروهی از شیلات‌داران بخش میانکوه واقع در شهرستان اردل سه شنبه ۲۴ بهمن مقابل استانداری چهارمحال بختیاری تجمع کردند. آن‌ها خواستار رسیدگی به خساراتی شدند که در اثر ترکیدگی سال گذشته لوله انتقال نفت مارون به منابع آبی، مزارع پرورش ماهی و زمین‌های منطقه وارد شده است.

تجمع دانشجویان و فارغ‌التحصیلان مهندسی ناپیوسته مشهد مقابل اداره راه و شهرسازی

گروهی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی مشهد که به صورت ناپیوسته تحصیل کرده‌اند سه شنبه ۲۴ بهمن مقابل اداره کل راه و شهرسازی خراسان رضوی تجمع کردند.
این تجمع در چارچوب اعتراضات سراسری دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی به مصوبه جدید قانون نظام مهندسی برگزار شد که محدودیت‌‌هایی برای این دسته از فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی ایجاد می‌کند.
یکی از دانشجویان شرکت کننده در حرکت اعتراضی گفته است طبق مصوبه‌ی جدید وزارت راه و شهرسازی کارشناسان ناپیوسته رشته‌های هفتگانه ساختمان مجاز به دریافت پروانه طراحی تنها تا پایه ۳ هستند و امکان ارتقا به پایه‌های بالاتر وجود ندارد.

واکنش غضب‌آلود امام جمعه به عدم شرکت مردم کَزّاز در مراسم دولتی ۲۲ بهمن

مردم روستای کَزّاز (از توابع شازند در استان مرکزی) سال به سال از شرکت در مراسم دولتی ۲۲ بهمن عقب‌نشینی می‌کنند. آخوندی که قرار بود در مراسم دولتی سالگرد انقلاب در این روستا سخنرانی کند خشمگین از عدم شرکت مردم، آن‌ها را به باد ناسزا گرفت.
او در جمع افراد معدودی که دور او جمع شده‌ بودند بطور غیر مستقیم مردم را آمریکایی خواند و افزود این بیچاره‌ها فکر می‌کنند آمریکا برایشان کاری می‌کند.
بخشی از سخنان امام جمعه:
«در هندوستان مسلمونا ۲۲ بهمنو جشن گرفتن. در کشورهای اسلامی و غیراسلامی در سفارتخونه‌ها جشن گرفتن. ولی متاسفانه ملت کزاز سال به سال از این جشن و پیروزی عقب‌نشینی می‌کنند.
اینا خیال نکنند آمریکا دوستدارشان اشت، خیال نکنند زیر پرچم آمریکا کاری می‌توانند بکنند.
بنشینید در خانه‌هاتان، از اسلام و قرآن فاصله بگیرید. ولی اسلام پیروز است. پرچم اسلام دست امام زمان است.
این مردم کزاز سال به سال عقب‌نشینی می‌کنند، خاک بر سر مردمی که عقب‌نشینی می‌کنند. درود بر شما که آمدید دو قدم جلوتر. بنده هیچ صحبتی ندارم و شرمنده انقلابم.»

تماس مستقیم آمریکا و آیت‌الله خمینی چطور شروع شد

حق نشر عکسBBC WORLD SERVICE
Image captionآیت الله خمینی در نوفل لوشاتو از طریق دستیارش ابراهیم یزدی با آمریکا تبادل نظر و پیام می‏کرد
تماس‌های سری آمریکا با آیت‌الله خمینی یک روز پیش از خروج شاه از ایران شروع می‌شود. صبح ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ۱۳۵۷) واشنگتن از زحمات دولت فرانسه در انتقال نظراتش به رهبر انقلاب قدردانی می‌کند و می‌گوید "به دلایل عملیاتی" باید به طور مستقیم با گروه او در تماس باشد.
آن روز فرانسه خبردار می‌شود که جیمی کارتر به سفیر آمریکا در تهران (ویلیام سالیوان) و فرستاده نظامی آمریکا به ایران (ژنرال رابرت هایزر) ماموریت خطیر آغاز مذاکرات با سران مخالفان و ارتش را محول کرده و برای تحقق آن به همکاری آیت‌‌الله خمینی نیاز دارد.
سالیوان با مهدی بازرگان و محمد بهشتی تماس داشت؛ ژنرال هایزر هم با ارتشبد عباس قره‌باغی، رئیس ستاد ارتش و سپهبد ناصر مقدم، رئیس ساواک. ولی رایزنی‌های آنها بی‌نتیجه مانده بود زیرا بنا بر پیام سایرس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا به پاریس، بهشتی در مورد "محل دیدار" سرسختی نشان می‌داد و این اختلاف باعث شده بود که دیداری انجام نشود.
ونس می‌گوید: "می‌خواهیم اطمینان حاصل کنیم که خمینی علاقه ما به برگزاری چنین دیداری را درک می‌کند. امیدواریم که همکارانش را در تهران تشویق کند تا حد ممکن در تعیین محل نشست انعطاف نشان بدهند."
به نظر می‌رسد ارتباط آمریکا با اطرافیان آیت‌الله خمینی بخشی از خط مشی دوگانه واشنگتن در قبال بحران ایران بوده باشد. کار‌تر می‌گفت از شاه حمایت می‌کند و امرای ارتش هم باید از نخست وزیر قانونی، شاپور بختیار، حمایت کنند ولی فرستادگان کارتر بی‌سر و صدا تلاش می‌کردند سران ارتش و مخالفان را به هم نزدیک کنند. در پی قطعی شدن برنامه خروج شاه، ارتباط آمریکا و انقلابیون ایران وارد مرحله‌ای تازه می‌شود که در آن تابوی گفت‌وگو با آیت‌الله خمینی هم بی سر و صدا شکسته شد.
بر اساس اسناد روز ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ۱۳۵۷) وارن زیمرمن، از کارکنان ارشد سفارت آمریکا در پاریس به دیدار ابراهیم یزدی، مشاور رهبر انقلاب می‌رود. زیمرمن با پژوی شخصی سفیر آمریکا - که پلاک دیپلماتیک نداشت و توجه خبرنگاران و هواداران آیت‌الله خمینی را جلب نمی‌کرد- به نوفل لوشاتو می‌رود تا شناسایی نشود. این دو حدود ساعت یک بعد از ظهر به وقت محلی در خلوت مسافرخانه‌ای کوچک گفت‌وگو می کنند. آن دیدار - که بنا بر اسناد ۲۰ دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد - آغاز روند ارتباط آمریکا و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.

تماس‌هایی که جنجالی شد

حق نشر عکسBBC WORLD SERVICE
Image captionبنا بر اسناد، آمریکا می خواست دیداری بین سران ارتش و محمد بهشتی برگزار شود - به همین خاطر با آیت الله خمینی در فرانسه تماس گرفت
تماس‌های پشت‌پرده آمریکا با آیت‌الله خمینی و یارانش همواره از زوایای پنهان تاریخ انقلاب بوده است. هواداران سلطنت این ارتباطات را نشانه خیانت کار‌تر به شاه می‌دانند. شاپور بختیار هم یک بار گفت که آمریکا پشت صحنه "نقش مشمئز کننده‌ای" ایفا کرد. این در حالیست که مقامات دولت کارتر می‌گویند واشنگتن تا لحظه آخر از شاه و نخست‌وزیر سکولارش حمایت کرد.
در این میان، بنا بر روایت حکومتی، آیت‌الله خمینی از‌ روز اول ضد آمریکایی بود. در کتب تاریخ منتشر شده در جمهوری اسلامی ایران، کسانی که شعار مرگ بر آمریکا را بخشی از "هویت انقلابی" ایرانیان می‌خوانند به‌‍ تفصیل درباره تماس "لیبرال‌ها" و اعضای نهضت آزادی با آمریکایی‌ها نوشته‌اند ولی به پیام‌های محرمانه آیت‌الله خمینی به کاخ سفید یا مذاکرات محمد بهشتی با آمریکایی‌ها فصلی اختصاص داده نشده است.
اما اینکه آیت‌الله خمینی و دولت کار‌تر چه روابطی داشتند و چطور خط‌ مشی آنها در ظاهر و برای مدت کوتاهی همخوانی پیدا کرده بود در پی انتشار مجموعه جدیدی از اسناد آمریکا بهتر قابل درک است.
کارتر و ونسحق نشر عکسNATIONAL ARCHIVES
Image captionجیمی کارتر و سایرس ونس (وزیر امور خارجه وقت آمریکا)

سیگنال‌های رهبر انقلاب

دست همکاری آمریکا پس از آن به طرف آیت‌الله خمینی دراز می‌شود که مشتش را گره کرده نمی‌بیند. رهبر انقلاب در اکثر مصاحبه‌هایش با لحنی ملایم از جیمی کار‌تر گلایه و از مردم آمریکا تظلم خواهی می‌کرد. بنا بر اسناد و روایت هوادارانش، آیت‌الله خمینی نگران بود که کار‌تر با خارج کردن شاه از ایران در سناریویی شبیه حوادث ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاه را به تخت سلطنت برگرداند.
به همین خاطر رهبر انقلاب از دیدارهای معدودی که با شهروندان عادی آمریکا داشت استفاده می‌کرد تا این پیام را به واشنگتن برساند که به ایالات متحده نظر مساعدی دارد.
روز پنجم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۵ دی ۱۳۵۷) ‌آیت‌الله خمینی به یک شهروند آمریکا به نام لئونارد فریمن که در نوفل لوشاتو به ملاقاتش رفته بود می‌گوید که اگر قدرت را در دست بگیرد و حکومت عدل را تشکیل دهد فروش نفت را به آمریکا ادامه خواهد داد. او سپس به آقای فریمن توصیه می کند که پیام را به دولت آمریکا برساند.
بنا بر اسناد، ترجمه انگلیسی صحبت‌های آیت‌الله خمینی را دستیارش ابراهیم یزدی در یک نوار ضبط می‌کند و به لئونارد فریمن می‌دهد تا به دولت آمریکا منتقل کند. او هم بلافاصله با سفارت آمریکا در پاریس تماس می‌گیرد و پیام‌‌‌‌ همان روز به واشنگتن می‌رسد. سفیر آمریکا در پاریس نتیجه گیری کرده بود که "برخورد خمینی با فریمن شاید تلاشی محتاطانه و غیرمستقیم از طرف خمینی برای گفت‌وگو با دولت آمریکا باشد."
البته کاخ سفید هنوز آماده برقراری تماس با آیت‌الله خمینی نبود. کار‌تر ده روز بعد هم درخواست ویلیام سالیوان و ژنرال هایزر را برای اعزام فوری یک مقام ارشد نزد آیت‌الله خمینی رد می‌کند. تصمیم کارتر با واکنش شدید سالیوان مواجه می‌شود که آن را اشتباه "غیرقابل بخشش" توصیف می‌کند.
سه روز بعد - ۱۵ ژانویه (۲۵ دی) - رئیس جمهوری آمریکا بالاخره "اشتباه غیرقابل بخشش" را تا حدی جبران کرد. برنامه خروج شاه از ایران سرانجام قطعی شده بود. کارتر هم با رعایت جوانب احتیاط فرمان گشایش یک کانال محرمانه بین سفارت آمریکا در پاریس و همراهان آیت‌الله خمینی را صادر می کند، که در اسناد آمریکا به نام کانال "یزدی-زیمرمن" معروف شده است.

حق نشر عکسUS NATIONAL ARCHIVES
Image captionژنرال رابرت هایزر، فرستاده نظامی کارتر به ایران، برای دیدار سران مخالفان و ارتش تلاش‏ کرد

آغاز تعامل

بنیانگذار جمهوری اسلامی مأموریت حساس گفت‌وگوهای محرمانه با واشنگتن را به ابراهیم یزدی از اعضای نهضت آزادی واگذار می‌کند. آقای یزدی سالها در تگزاس زندگی کرده بود و زبان آمریکایی‌ها را خوب درک می‌کرد. به علاوه او دوستانی چون ریچارد کاتم، استاد دانشگاه پیتسبورگ داشت که سال‌ها بعد مشخص شد در جوانی مأمور مخفی سیا در تهران بوده است.
آقای کاتم اما به شدت ضد شاه شده بود و چون بسیاری را در دولت آمریکا را می‌شناخت از اواخر شهریور ۱۳۵۷ پیوسته مقامات کاخ سفید و وزارت امور خارجه را به دیدار با "نماینده آیت‌الله خمینی در آمریکا" تشویق می‌کرد.
تلاش‌های اولیه کاتم و یزدی نافرجام بود. بنا بر یک سند، روز ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۸ (۲۴ شهریور ۱۳۵۷) که آقای یزدی به وزارت امور خارجه زنگ می‌زند به او می‌گویند که مقام مورد نظر در دسترس نیست.
اما حدود سه ماه بعد از این تجربه ناخوشایند - در روز ۱۲ دسامبر ۱۹۷۹ (۲۱ آذر ۱۳۵۷) - مقام مورد نظر (هنری پِرِکت ،‌مسئول بخش ایران در وزارت خارجه) و آقای یزدی در رستورانی دیدار می‌کنند.
آقای پِرِکت به بی‌بی سی فارسی می‌گوید که شماره تلفن یزدی را از او می‌گیرد: "بنابراین می‌توانستم از واشنگتن با او در پاریس در تماس باشم".
دیدارهای نوفل لوشاتو با رعایت کامل جوانب احتیاط برگزار می‌شد. بنا بر یک سند، فرستاده آیت‌الله خمینی به طرف آمریکایی می‌گوید که نزدیکان رهبر انقلاب قابل اعتماد نیستند به همین خاطر، "یزدی فقط اسم یک فرد مورد اعتماد در محل اقامت خمینی را به زیمرمن داده (آقا حسن)."
بنا بر پیام وزیر امور خارجه آمریکا، هدف اولیه از تماس با آیت‌الله خمینی تشویق او به استفاده از نفوذش برای تحقق هرچه سریع‌تر دیدار محمد بهشتی و مهدی بازرگان با فرمانده ارتش و رئیس ساواک بوده است.
بنا بر این سند: "سالیوان سعی کرده که بین امرای ارتش و محمد بهشتی -از نمایندگان اصلی خمینی در تهران- دیداری برگزار کند. به نظر می‌رسد که دو طرف موافق ملاقات هستند اما در مورد محل آن اختلاف نظر داشته‌اند."
ظاهرا آیت‌الله خمینی در ابتدا با چنین اقدامی مخالف بوده ولی در پی مطرح شدن درخواست آمریکا و اطلاع از این که ایالات متحده با "بازگشت آرام" وی به کشور مخالفتی ندارد نظرش عوض می‌شود.

نگرانی از کودتا

Image captionاسناد حاکیست که آیت الله خمینی به شدت نگران کودتای احتمالی ارتش بوده است
محتوای دیدار اول فرستادگان آمریکا و آیت‌الله خمینی نشان می‌دهد که او از کودتای احتمالی ارتش به‌شدت هراس داشته است.
در گزارش زیمرمن به واشنگتن آمده: "یزدی سپس ابراز نگرانی کرد؛ نگرانی‌ای که او آن را به خمینی نسبت داد. این که مقامات آمریکایی می‌گویند از کودتا حمایت نخواهند کرد ولی ارتش در حال تدارک آن است. کودتا یا در زمان خروج شاه یا پس از آن رخ خواهد داد".
گزارش می‌افزاید: "یزدی گفت که کودتا فقط اوضاع را وخیم‌تر و رادیکال‌تر خواهد کرد. بعد از رفتن شاه، خشونت علیه آمریکایی‌ها کنترل خواهد شد. بنابراین او ضمن تاکید بر اینکه از طرف خمینی صحبت می‌کند نتیجه گرفت آمریکایی‌ها باید از تمام توان خود برای جلوگیری از کودتا استفاده کنند."
فرستاده آیت‌الله خمینی می خواست بداند که شاه چه وقت ایران را ترک خواهد کرد. دیپلمات آمریکایی ابراز بی‌اطلاعی می‌کند. وقتی سوال به واشنگتن منتقل می‌شود وزیر امور خارجه آمریکا می‌گوید: "برای اینکه اعتبار خودت را پیش یزدی حفظ کنی" به او بگو گزارش بی‌بی‌سی که شاه روز ۲۶ دی ۱۳۵۷ ایران را ترک خواهد کرد درست است و واشنگتن هم لحظه آخر از برنامه او آگاه شده است.
خبر گشایش کانال محرمانه بین واشنگتن و آیت‌الله خمینی خیلی زود به سفیر آمریکا در تهران هم می‌رسد. سالیوان از شنیدن خبر استقبال می‌کند و توصیه می‌کند هر چه سریع‌تر دیدار دوم برگزار شود.
او می‌گوید که باید بی‌پرده به فرستاده آیت‌الله خمینی گفت که ارتش ایران به طور جدی گزینه کودتا به محض خروج شاه را بررسی کرده است. "باید همچنین به او گفت که ژنرال هایزر مطمئن است که او ژنرال‌ها را از این اقدام منصرف کرده و آن‌ها در این مدت آرام خواهند ماند، به شرط آن که تحریک نشوند - تکرار می‌کنم - تحریک نشوند."
سفیر آمریکا می‌افزاید که سران ارتش و روحانیت نقاط اشتراک زیادی دارند که نباید به دلیل توطئه‌های حزب توده تحت الشعاع قرار بگیرد.
سالیوان - آن طور که چهار روز بعد صراحتا به واشنگتن می‌گوید - راه حل بحران ایران را تاسیس دولت "نظامی- آخوندی" می‌دانست، غافل از آنکه آیت‌الله خمینی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، اعدام سران ارتش را شروع خواهد کرد.
اما در نوفل لوشاتو بنیانگذار جمهوری اسلامی مصلحت را در ابراز دوستی با آمریکا دیده بود. فرستاده‌اش و دیپلمات آمریکایی چهار بار دیگر هم در خلوت‌‌‌‌ همان مهمانخانه کوچک ملاقات می‌کنند. بر اساس اسناد دولت آمریکا در آن دیدار‌ها بود که آیت‌الله خمینی و دولت کار‌تر از هم سوال می‌کردند و جواب می‌گرفتند. در جریان آن دیدار‌ها بود که آمریکا "انعطاف" خود را به قانون اساسی و نوع حکومت ایران به اطلاع آیت‌الله خمینی رساند. اوج تماس‌های دو طرف روز هفت بهمن (۲۷ ژانویه) بود. آن روز آیت‌الله خمینی در اقدامی تاریخی برای کنار زدن بختیار و تسلیم شدن ارتش در نامه‌ای به کارتر متوسل شد.
حق نشر عکسUS NATIONAL ARCHIVES
Image captionویلیام سالیوان، سفیر وقت آمریکا در تهران (راست) راه حل بحران ایران را انتقال قدرت به یک دولت "نظامی-آخوندی" می دانست
در مقالات بعدی به طور مفصل توضیح داده خواهد شد که چرا آیت‌الله خمینی پاسخ نامه‌اش را دریافت نکرد و از آن مهم‌تر او و نزدیکانش چطور در آن تبادل نظر‌ها و پیام‌ها سیاست واقعی کار‌تر را بهتر درک کردند، وعده تأمین منافع آمریکا را دادند و گام‌های بعدی به سوی قدرت را برداشتند.