۱۳۹۶ آبان ۱۲, جمعه

قرارداد کنسرسیوم، آغاز یک پایان
 
دکتر پرویز مینا از مدیران برجسته و پرسابقه صنعت نفت
دکتر مینا لیسانس مهندسی شیمی را از دانشگاه بیرمنگام اخذ کرده است و پس دوره‌ای کوتاه حضور در ایران، بار دیگربه منظور ادامه تحصیل به انگلستان بازگشت و موفق به اخذ درجه دکترا در رشته خود شد.
 
در بازگشت به ایران در بخش اکتشاف و تولید در شرکت ملی نفت‌کش ایران مشغول به کار شد و از آن پس سوابق اجرایی متعددی از جمله رئیس بخش تولید در دبیرخانه اوپک، مسوول جمع‌آوری و توزیع اطلاعات و آمار در زمینه فعالیت‌های اکتشاف و توسعه و تولید در کشورهای عضو اوپک، معاونت امور بین‌المللی و عضویت علی‌البدل هیات‌مدیره و سپس در سال ۱۳۵۳ به مدیریت امور بین‌المللی و عضویت هیات‌مدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب شد.
 


فضای بین‌المللی نفت در آن موقع به این شکل بود که هشت شرکت عمده بین‌المللی نفت یعنی پنج شرکت آمریکایی، شرکت بریتیش‌پترولیوم، شرکت هلندی شل و یک شرکت فرانسوی در حدود ۹۰ درصد ظرفیت تولید، پالایش و توزیع نفت در جهان آزاد و حدود ۸۵ درصد ظرفیت ناوگان نفتکش‌های دنیا را در به‌طور انحصاری در اختیار داشتند.
 
علاوه بر قدرت فنی و اقتصادی، این هشت شرکت از حمایت کامل سیاسی، نظامی و اقتصادی دولت‌های خود برخوردار بودند. بنابراین باید در نظر داشت که ایران با یک قدرت عظیم بین‌المللی مواجه بود که اختیار عملیات تولید، تصفیه و حمل‌ونقل نفت دنیا را در اختیار داشت.

پس از شکست دولت دکتر مصدق، بحث قرارداد کنسرسیوم آغاز شد. از همه مهم‌تر اینکه در دوران ملی شدن یعنی ۱۹۵۳-۱۹۵۱، برخلاف تصور ایران که فکر می‌کرد با قطع صادرات نفتش، دنیا با کمبود نفت روبه‌رو خواهد شد، این شرکت‌ها با هم همکاری کردند و با افزایش تولید از کشورهای عربستان، عراق، کویت و آمریکا، نه‌تنها توانستند کمبود نفت ایران را تامین کنند بلکه در حدود سه برابر آنچه از ایران تولید و صادر می‌شد به بازار عرضه کردند.
 
در شروع سال ۱۹۵۱ که نفت ملی شد، کل تولید دنیای آزاد در حدود ۱۰ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه در روز بود، درصورتی‌که تولید نفت ایران در آن موقع حدود ۶۶۰ هزار بشکه در روز بود. اما همان‌طور که عرض کردم یک سال و نیم بعد، این هشت شرکت توانستند تولید جهان را به ۱۳ میلیون بشکه در روز برسانند، یعنی بیش از ۲ میلیون بشکه به تولید اضافه کردند که تقریبا ۳ برابر آنچه که در ایران در آغاز ملی شدن تولید می‌کرد، بود.
 
 

بنابراین در چنین جوی مذاکرات کنسرسیوم آغاز شد. علاوه بر این از جنبه مالی، این شرکت‌های آمریکایی که در نهایت ۴۰ درصد سهم کنسرسیوم را به عهده گرفتند، در کشورهای ونزوئلا و عربستان اساس تسهیم منافع ۵۰-۵۰ را پیاده کرده بودند و بنابراین به هیچ عنوان حاضر نبودند شرایط مالی قرارداد در ایران بهتر از چیزی باشد که در عربستان و کویت و ونزوئلا حاکم بود چون می‌دانستند که اگر مزایای بیشتری به ایران بدهند، بلافاصله آن کشورها هم تقاضای تجدیدنظر در قرارداد را خواهند کرد.
 
پس در یک چنین شرایطی ایران چاره‌ای نداشت که بپذیرد قرارداد کنسرسیوم براساس تقسیم منافع ۵۰-۵۰ تنظیم شود و در درجه دوم اینکه شرکت‌های عضو کنسرسیوم جمعا حاضر شوند صادرات نفت ایران را به عهده بگیرند و به بازار عرضه کنند چون تمام بازار در اختیار خود آنها بود. به‌طور مثال در دوران ملی شدن، ایران سعی کرد چند محموله نفت به بازار عرضه کند، اما مجبور شد حدود ۵۰ درصد تخفیف بدهد.

در نهایت شرکت‌های بین‌المللی صادرات نفت ایران را به کلی قطع و احتیاج خود را از جای دیگر تامین کردند. بنابراین در یک چنین شرایطی بود که مذاکرات برای عقد یک قرارداد کنسرسیوم آغاز شد و همان‌طور که عرض کردم شرایطی را در ایران پیاده کردند که برابر بود با آنچه در کشورهای عمده تولیدکننده نفت مورد عمل قرار گرفت. در مورد شرایط شرکت‌ها برای ورود به ایران باید گفت: آن موقع با ملی شدن صنعت نفت و با جنبش سیاسی که در ایران علیه شرکت سابق نفت انگلیس - ایران شکل گرفته بود، شرکت بریتیش پترولیوم نمی‌توانست مجددا در ایران قرارداد امضا کند، بنابراین لازم بود که شرکت‌های بین‌المللی آمریکایی و حتی هلندی و فرانسوی وارد عمل شوند.
 
علاوه بر این، مسائل سیاسی در آن موقع فوق‌العاده مهم بود چون با اتفاقاتی که در آن سه سال در ایران افتاد وضع اقتصادی ایران به‌جایی رسیده بود که تقریبا ورشکسته بود. برای اینکه سه سال درآمد نفت ایران به کلی قطع شد و ایران مجبور بود تمام تاسیسات نفتی آبادان و مناطق نفت‌خیز را در یک وضع سالم و خوبی حفظ کند که این مساله خرج داشت.

همچنین حقوق تمام کارکنان و کارمندان ایرانی صنعت نفت باید پرداخت می‌شد والا اینها همه به جاهای مختلف می‌رفتند. صنعت نفت ایران دیگر درآمدی نداشت، بنابراین ایران به مرحله‌ای رسیده بود که در وضع بسیار سخت اقتصادی بود. علاوه بر آن مساله فعالیت حزب توده در ایران بود که آمریکا را به ترس انداخته بود که مبادا دولت اتحاد جماهیر شوروی از طریق حزب توده بتواند در ایران کنترل سیاسی را به عهده بگیرد.
 
در این شرایط آمریکایی‌ها علاقه‌مند بودند که نفت ایران دوباره شروع به فعالیت کرده و دوباره صادرات آن آغاز شود تا ایران از آن وضع وخیم اقتصادی خارج شده و بتواند به یک ثبات سیاسی دست یابد. بنابراین دولت آمریکا داوطلب شد شرکت‌های آمریکایی را تشویق کند تا در کنسرسیوم نفت ایران شرکت کنند. با وجود اینکه اکراه داشتند، مجبور بودند از تولید در سایر کشورها بکاهند.

بنابراین با فشار شدید دولت آمریکا، شرکت‌های آمریکایی و البته شرکت شل و BP هم که علاقه‌مند بودند در ایران سهمی داشته باشند، وارد عمل شدند و کنسرسیوم نفت ایران را تشکیل دادند و این کنسرسیوم بود که وارد مذاکره با ایران شد که ترکیبش را هم استحضار دارید. ۴۰ درصد، پنج شرکت آمریکایی بودند که هرکدام ۸ درصد سهم داشتند، ۴۰ درصد شرکت سابق نفت انگلیس - ایران بود و ۱۴ درصد شرکت شل بود و ۶ درصد هم شرکت فرانسوی.

باید گفت که در آن موقع بزرگترین تولیدکنندگان نفت به استثنای ونزوئلا که در آمریکای‌جنوبی بود همه در اطراف خلیج‌فارس بودند. یعنی در درجه اول شروع تولید نفت در منطقه در ایران بود، بعد کویت و عربستان و عراق. بنابراین این چهار کشور بودند که قسمت عمده نفت دنیا را تولید و صادر می‌کردند.
 
بر این اساس تمام شرکت‌های نفتی بین‌المللی و آن هشت شرکتی که قبلا عرض کردم، علاقه‌مند بودند که در کشورهای اطراف خلیج‌فارس سهمی از تولید و صادرات داشته باشند. بنابراین شکی نیست که همه نظرها متوجه ذخایر نفتی خلیج‌فارس بود و این حقیقتی است که همه در آن موقع به آن واقف بودند.
قدرت و تاثیر آثار مک کالین بر افکار عمومی باعث شده او را یکی از تاثیرگذارترین عکاسان معاصر بدانند؛ عکس‌های او آنقدر اثرگذار بود که وقتی در سال 1982 قرار بود برای عکاسی همراه با سربازان انگلیسی به جزیره «فالکلند» برود مارگارت تاچر نخست وزیر وقت این کشور شخصا اجازه اعزام او را نداد؛ افدامی که به منزله سانسور در رسانه‌های عمومی قلمداد شد.

او خودش درباره عکس‌هایی که گرفته و تاثیراتی که بر مخاطب می‌گذارد معتقد است: «گاهی اوقات احساس می کردم دارم قطعاتی از گوشت انسان را با خود به خانه می برم، نه نگاتیوها را. به این دلیل که رنج و درد مردمی را که عکاسی کردم با خود می بردم.» 

او تاکنون چهاربار جایزه عکاسی «وردپرس فوتو» را برای آثارش دریافت کرده است. به مناسبت هشتاد سالگی مک کالین در زیر برخی از مشهورترین کارهای او را مرور می‌کنیم.

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز امریکایی از ساختمانی مخروبه در برلین غربی، برلین شرقی را دید می‌زند. سال 1961

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز مجروح در جنگ ویتنام با کمک دو سرباز دیگر جابجا می‌شود. سال 1965

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز ویتنامی یک "ویت کنگ" را روی زمین می کشد و با خود می‌برد. سال 1965

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

 تفنگداری نیروی دریایی شوکه شده در جنگ ویتنام؛ این عکس مشهورترین عکس مک کالین به شمار می‌رود. سال 1968  

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

جنگ داخلی در قبرس؛ دو تن از ترک‌های مسلح آماده شلیک به سمت جبهه یونانی‌ها. سال 1963

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

چند تن از ترک‌های قبرس پیکر یکی از مجروحان نبرد در "سیپروس" را از مهلکه دور می‌کنند. سال 1963

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

زن داغدار فلسطینی در بیروت که یکی از اعضای خانواده‌اش را در جنگ های داخلی لبنان از دست داده است. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سربازان فالانژ و پیکر زن جانباخته در درگیری‌های خیابانی بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

کمین دو شبه نظامی فالانژ در درگیری‌های داخلی در بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

چند تن از فالانژها در خیابان‌های بیروت و یک نوازنده در حال نواختن ساز؛ پیکر یک دختر فلسطینی جلوی آنها روی زمین افتاده است. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

یک فالانژیست در حال کمک به یک پیرزن و پیرمرد در جریان جنگ های داخلی لبنان در بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز کنگویی چند متهم به هواداری "پاتریس لومومبا" را بازداشت کرده است. سال 1964

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

نبرد خیابانی میان سربازان بریتانیایی و ارتش جمهوری‌خواه کاتولیک ایرلند در ایرلند شمالی. سال 1972

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سوگواری زن ترک قبرسی که همسرش را در نبردهای سیپروس از دست داده است. سال 1964

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

فلسطینی‌ها در خیابان های جنگ زده بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

پیکر یکی از کسانی که توسط خمرهای سرخ در کامبوج کشته شده است. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

یکی از بی خانمان‌ها در محله "اسنویی" در کمبریج که پس از دیدن عکاس یک موش را در دهان خود می‌گذارد. سال 1970

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

اجتماع هزاران هندو در فستیوال "کومب ملا"، در رودخانه های گنگ. سال 1989 

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

تصویری از منطقه "سم" جایی که در جنگ جهانی اول نبردی به همین نام در آن رخ داد و ارتش امپراطوری‌های انگلیس و فرانسه امپراتوری آلمان را شکست دادند. عکس متعلق به سال 2000

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

مک کالین و دوربین عکاسی

، دونالد مک کالین عکاس خبری انگلیسی یکی از مشهورترین عکاسان خبری جهان به شمار می‌رود که موضوعاتی چون جنگ، فقر، بیماری و قحطی را در آثار خود دنبال می‌کند و شماری از تاثیرگذارترین عکس های تاریخ معاصر را عکاسی کرده است.

 ، دونالد مک کالین عکاس خبری انگلیسی یکی از مشهورترین عکاسان خبری جهان به شمار می‌رود که موضوعاتی چون جنگ، فقر، بیماری و قحطی را در آثار خود دنبال می‌کند و شماری از تاثیرگذارترین عکس های تاریخ معاصر را عکاسی کرده است.
مک کالین که در اکتبر 1935 در یکی از محلات فقیر لندن متولد شد از اولین تجربیات عکاسی سیاهی و تباهی جامعه فقیر انگلیس را به عنوان سوژه عکاسی انتخاب کرد و با عکاسی از یکی گروه گنگستری در «فینزبوری پارک» کار خود را شروع کرد. بیان تاثیرگذار مک کالین باعث شد خیلی زود به عنوان عکاس در نشریه "آبزرور" استخدام شود و برای عکاسی از جنگ قبرس به این منطقه اعزام شود. این شروع ماموریتی بود که بعدها در نقاط جنگی و بحرانی دیگری چون «بیافرا»، «کنگو»، «ایرلند شمالی»، «بنگلادش»، «جنگ داخلی لبنان»، «ال سالوادور» کامبوج، ویتنام و افغانستان به خلق شماری از تاثیرگذارترین عکس‌های خبری انجامید.

تعهد بالای مک کالین در به تصویر کشیدن فجایعی که در حال رخ دادن بود باعث شد بارها تا یک قدمی مرگ پیش برود تا تصویری واقعی از خشونت، تباهی و مرگ در قرن گذشته را به ثبت برساند. نقل است که او که در زمانی که از جنگ داخلی در لبنان عکاسی می‌کرد در بیروت توسط فالانژها با چاقو تهدید به مرگ شد و یکبار دیگر در بحران داخلی ایرلند به واسطه تنفس گاز سی.اس مسموم شد. او حتی یکبار توسط عوامل «ایدی امین» در اوگاندا دستگیر شد و مدتی را در زندانی که شمار زیادی از مخالفان امین در آن با پتک اعدام می‌شدند افتاد اما پس از مدتی آزاد شد؛ حادثه ای که بعدها تالمات روحی شدید برای وی به همراه داشت. با این حال او یکبار واقعا تا یک قدمی مرگ پیش رفت؛ زمانیکه در جبهه نبرد ویتنام تیری به سمت او امد و دوربین مانع آن شد که گلوله به بدنش اصابت کند. 

قدرت و تاثیر آثار مک کالین بر افکار عمومی باعث شده او را یکی از تاثیرگذارترین عکاسان معاصر بدانند؛ عکس‌های او آنقدر اثرگذار بود که وقتی در سال 1982 قرار بود برای عکاسی همراه با سربازان انگلیسی به جزیره «فالکلند» برود مارگارت تاچر نخست وزیر وقت این کشور شخصا اجازه اعزام او را نداد؛ افدامی که به منزله سانسور در رسانه‌های عمومی قلمداد شد.

او خودش درباره عکس‌هایی که گرفته و تاثیراتی که بر مخاطب می‌گذارد معتقد است: «گاهی اوقات احساس می کردم دارم قطعاتی از گوشت انسان را با خود به خانه می برم، نه نگاتیوها را. به این دلیل که رنج و درد مردمی را که عکاسی کردم با خود می بردم.» 

او تاکنون چهاربار جایزه عکاسی «وردپرس فوتو» را برای آثارش دریافت کرده است. به مناسبت هشتاد سالگی مک کالین در زیر برخی از مشهورترین کارهای او را مرور می‌کنیم.

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز امریکایی از ساختمانی مخروبه در برلین غربی، برلین شرقی را دید می‌زند. سال 1961

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز مجروح در جنگ ویتنام با کمک دو سرباز دیگر جابجا می‌شود. سال 1965

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز ویتنامی یک "ویت کنگ" را روی زمین می کشد و با خود می‌برد. سال 1965

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

 تفنگداری نیروی دریایی شوکه شده در جنگ ویتنام؛ این عکس مشهورترین عکس مک کالین به شمار می‌رود. سال 1968  

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

جنگ داخلی در قبرس؛ دو تن از ترک‌های مسلح آماده شلیک به سمت جبهه یونانی‌ها. سال 1963

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

چند تن از ترک‌های قبرس پیکر یکی از مجروحان نبرد در "سیپروس" را از مهلکه دور می‌کنند. سال 1963

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

زن داغدار فلسطینی در بیروت که یکی از اعضای خانواده‌اش را در جنگ های داخلی لبنان از دست داده است. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سربازان فالانژ و پیکر زن جانباخته در درگیری‌های خیابانی بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

کمین دو شبه نظامی فالانژ در درگیری‌های داخلی در بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

چند تن از فالانژها در خیابان‌های بیروت و یک نوازنده در حال نواختن ساز؛ پیکر یک دختر فلسطینی جلوی آنها روی زمین افتاده است. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

یک فالانژیست در حال کمک به یک پیرزن و پیرمرد در جریان جنگ های داخلی لبنان در بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سرباز کنگویی چند متهم به هواداری "پاتریس لومومبا" را بازداشت کرده است. سال 1964

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

نبرد خیابانی میان سربازان بریتانیایی و ارتش جمهوری‌خواه کاتولیک ایرلند در ایرلند شمالی. سال 1972

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

سوگواری زن ترک قبرسی که همسرش را در نبردهای سیپروس از دست داده است. سال 1964

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

فلسطینی‌ها در خیابان های جنگ زده بیروت. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

پیکر یکی از کسانی که توسط خمرهای سرخ در کامبوج کشته شده است. سال 1976

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

یکی از بی خانمان‌ها در محله "اسنویی" در کمبریج که پس از دیدن عکاس یک موش را در دهان خود می‌گذارد. سال 1970

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

اجتماع هزاران هندو در فستیوال "کومب ملا"، در رودخانه های گنگ. سال 1989 

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

تصویری از منطقه "سم" جایی که در جنگ جهانی اول نبردی به همین نام در آن رخ داد و ارتش امپراطوری‌های انگلیس و فرانسه امپراتوری آلمان را شکست دادند. عکس متعلق به سال 2000

(تصاویر) عکاسی در یک قدمیِ مرگ

مک کالین و دوربین عکاسی

مصدق!در اکتبر سال 1951 برای دفاع از حق ایران در شورای امنیت سازمان ملل برای ملی کردن صنعت نفت ایران عازم نیویورک شد.

در اکتبر سال 1951 برای دفاع از حق ایران در شورای امنیت سازمان ملل برای ملی کردن صنعت نفت ایران عازم نیویورک شد. او در این سفر ضمن سخنرانی در شورای امنیت سازمان ملل ده‌ها گفتگو و مصاحبه با رسانه‌ها و شخصیت‌های سیاسی مختلف صورت داد و به چهره برجسته سیاسی در سطح بین المللی تبدیل شد.

مصدق در واشنگتن با "دین آچسن" وزیر امورخارجه وقت آمریکا و نیز "هری ترومن" رئیس جمهور امریکا نیز ملاقات و مذاکره کرد. استقبال مقامات ارشد آمریکایی در ایستگاه راه آهن واشنگتن از مصدق بی سابقه توصیف شده بود. مصدق از دیوان عالی آمریکا و آرامگاه و خانه جورج واشنگتن نیز دیدن کرد.

نخست وزیر وقت ایران که با دخترش ضیاء اشرف و پسرش غلامحسین به آمریکا آمده بود در سخنرانی خود در شورای امنیت به زبان فرانسه، به شدت نسبت به سیاست های مداخله جویانه انگلیس در ایران انتقاد کرد و اعلام کرد تا ملی کردن صنعت نفت ایران مبارزه خود را ادامه خواهد داد.

 در جریان این سفر دکتر مصدق برای مدتی نیز در بیمارستان بستری شد؛ او پیش از ورود به امریکا به سفارت ایران در واشنگتن دستور داده بود با اطلاع وزارت امور خارجه دو اتاق در بیمارستانی در نیویورک برای او بگیرند و به محض ورود از فرودگاه به آنجا رفت.

مصدق در اولین روزهای ورود به امریکا مذاکرات و دیدارهای خود را در بیمارستان انجام داده و همزمان برای درمان تحت نظر پزشکان امریکایی قرار داشت. نقل شده است که مصدق پس از اطلاع از هزینه های بالای بیمارستان فورا به بهانه حضور در جلسه شورای امنیت بیمارستان را ترک می‌کند. عکس های سفر مصدق به امریکا در سایت کتابخانه "هری ترومن" رئیس جمهور اسبق امریکا قابل دسترسی است.

(تصاویر) مصدق در امریکا

ورود دکتر مصدق به فردوگاه واشنگتن

(تصاویر) مصدق در امریکا

استقبال از دکتر مصدق در امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

استقبال از دکتر مصدق در امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

ملاقات مصدق با "تریگو لی" دبیر کل وقت سازمان ملل

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق عازم کاخ ریاست جمهوری امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

ملاقات مصدق و هری ترومن رئیس جمهور امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق در بازدید از ناقوس آزادی در فیلادلفیا

(تصاویر) مصدق در امریکا

ملاقات مصدق با لویی هندرسن سفیر امریکا در تهران

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق در بیمارستان

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق در بیمارستان

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق و دخترش در بیمارستان

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق در دیوان عالی امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق در جلسه دیوان عالی امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق میهمان دیوان عالی امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق میهمان دیوان عالی امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق میهمان دیوان عالی امریکا

(تصاویر) مصدق در امریکا

مصدق در نشست شورای عالی امنیت

(تصاویر) مصدق در امریکا

"دین آچسن" در بدرقه دکتر مصدق در فرودگاه