۱۳۹۴ دی ۲۴, پنجشنبه

دست‌کم ۸ نفر، شامل ۱ افسر پلیس، ۳ غیرنظامی، در حملات تروریستی امروز در جاکارتای اندونزی کشته شدند. گروه تروریستی داعش مسئولیت حملات جاکارتا را برعهده گرفت و اعلام کرد هدف این حملات افراد خارجی و نیروهای امنیتی بودند.

مناطق کردنشین ترکیه درگیر جنگی خونین 'به دور از چشم مطبوعات جهانی'


Image copyrightHDP
تصاویر منتشر شده تانک‌هایی را نشان می‌دهند که در ارتفاعات مستقر شده و هر از چندی به مناطق مسکونی شلیک می‌کنند. هلیکوپترهای توپدار و پهپادها بر روی شهر می‌چرخند. شبه‌نظامیان در برخی از خیابان‌ها با کندن خندق و انباشتن گونی‌های شن سنگر گرفته‌اند. برای جلوگیری از دید تک تیراندازان با پتو یا پرده برخی از چهار راه‌ها پوشیده شده است.
آثار گلوله و انفجار بر در و دیوار خانه‌ها و مغازه‌ها دیده می‌شود. جنازه بعضی از کشته شدگان برای روزها در کنار خیابان می‌ماند و از ترس تک تیراندازان کسی جرات نزدیک شدن به آنان را ندارد.
برخی از شهروندان مجبور شده‌اند جنازه اعضا خانواده را برای روزها در یخچال خانه نگه دارند و نتوانسته‌اند از خانه‌هایشان بیرون روند. ماموران امنیتی تنها با خودروهای زرهی می‌توانند در داخل این شهرها تردد کنند.
دسترسی روزنامه نگاران مستقل به این مناطق به شدت کنترل می‌شود و برخی می‌گویند این مناطق به دور از چشم مطبوعات جهانی درگیر جنگی خونین هستند.
شاید این تصاویر به وضعیت شهرهای جنگ زده عراق و سوریه شباهت داشته باشد. اما این تصاویری است که از یکی از کشورهای عضو ناتو، ترکیه منتشر می‌شود.
در چند ماه گذشته بسیاری از شهرهای مناطق کردنشین ترکیه در جنوب شرق این کشور صحنه درگیری‌های خونین بین نیروهای امنیتی ترکیه و نیروهای شهری حزب کارگران کردستان، پ‌ک‌ک است.
دولت ترکیه در بسیاری از شهرهای کردنشین مقررات منع عبور و مرور وضع کرده است.
در پی انفجار بمب، یک ساختمان یک مرکز پلیس در شهر کردنشین دیاربکر ویران شد و چند تن کشته شدند. همچنین پاسگاه ژاندارمری در شهر میدیات در نزدیکی ماردین هدف گلوله‌های خمپاره واقع شد. این در حالی است که جنگ خیابانی در محله های سور دیاربکر و جیزره همچنان ادامه دارد.
Image copyrightHDP
سه روز پیش نیروهای امنیتی ۱۲ جوان را در شهر وان کشتند. دولت می‌گوید آنان از اعضا پ‌ک‌ک (اعضای حزب کارگران کردستان) بودند و مقدار زیادی سلاح و مهمات از آنان ضبط کرده است. اما فعالان کرد می‌گویند این ۱۲ جوان غیر نظامی بوده‌اند و نیروهای امنیتی آنان را به گلوله بسته‌اند. انتشار این خبرها بسیاری از کردهای مناطق کردنشین ترکیه را به خشم آورده است.
هنگامی که ۱۳ سال پیش رجب طیب اردوغان به قدرت رسید، او برای اولین بار به وجود مشکل کردها اذعان کرد و گفت مشکل آنان مشکل تمام مردم ترکیه است. او قول داد برای رفع تبعیض‌ها و احقاق حقوق کردها در ترکیه تلاش می کند. این بخشی از اصلاحات آقای اردوغان برای بهبود دموکراسی در ترکیه در چهارچوب نامزدی این کشور برا ی عضویت در اتحادیه اروپا بود.
برای اولین رادیو و تلویزیون دولتی (تی آر تی) شبکه ای کردی راه اندازی کرد و تدریس به زبان کردی در مدارس خصوصی آزاد شد. دولت آقای اردوغان برای سال‌ها مخفیانه با نمایندگان پ‌ک‌ک مذاکره می کرد. پ‌ک‌ک نیز چندین بار آتش بس یک جانبه اعلام کرد. اما این اقدامات موجب کاهش خشونت‌ها نشد.
در نوروز سال ۲۰۱۳ دولت برای اولین بار آشکارا اعلام کرد که نمایندگان سازمان اطلاعات ترکیه با عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ‌ک‌ک برای پایان دادن به جنگ چهل ساله مذاکره می‌کنند. قرار شد اعضای حزب کارگران کردستان نیروهایش را از ترکیه بیرون بکشد و حتی صحبت از زمین گذاشتن سلاح بود.
آقای اردوغان گفت او دیگر نمی‌خواهد شاهد گریه هیچ مادری برای از دست دادن فرزندانش در ترکیه باشد. اما پس از دو سال طرفین با شکستن آتش‌بس، همدیگر را متهم به اجرا نکردن تعهدات طرف مقابل کردند.
از تابستان گذشته که آتش‌بس بین دولت ترکیه و پ‌ک‌ک شکسته شد صدها نفر از غیرنظامیان، نیروهای اعضای حزب کارگران کردستان و نیروهای امنیتی در جنگ خونین کشته شده‌اند. نیروهای پ‌ک‌ک برای اولین بار جنگ را به کوچه و خیابانهای این منطقه کشانده‌اند.
شهروندان شهرهای کردنشین سور دیاربکر، نوسیبین، سلوپی، جیزره و سیلوان بیشترین خشونت‌ها را به خود دیده‌اند. دولت در چند ماه گذشته بارها در این مناطق مقررات منع عبور و مرور وضع کرده است.
آقای اردوغان می گوید مشکلی به نام مشکل کردها دیگر وجود ندارد و ناآرامی‌های جنوب شرق ترکیه مشکل تروریسم است نه کردها. او گفت تا نابودی کامل نیروهای پ ک ک درشهرهای مناطق کردنشین و بیرون راندن آنان از ترکیه علمیات نظامی ادامه خواهد داشت.
Image copyrightHDP
شکاف بین کردها و سایر مناطق ترکیه هر روز بیشتر می‌شود. حزب دمکراتیک خلقها خواهان خودمختاری دمکراتیک در مناطق کردنشین است و می گوید دولتها ی محلی بایستی نقش بیشتری در تصمیم گیری‌های منطقه‌ای داشته باشند.
در چند ماه گذشته صدها شهروند و فعال سیاسی کرد به اتهام تهدید تمامیت ارضی ترکیه و ارتباط با تروریسم دستگیر شده اند.
در دوران خشونتهای ده‌های هشتاد و نود میلادی بیش از ۴۰ هزار نفر از کردها و نیروهای امنیتی در مناطق کردنشین کشته شدند. مذاکرات صلح دو سال پیش بین دولت و پ‌ک‌ک بسیاری را در ترکیه امیدوار کرده بود که بالاخره طرفین دریافته اند با جنگیدن نمی توان اختلافات را حل کرد. اما این روزها با بالا گرفتن درگیرها، بسیاری از کارشناسان مسائل ترکیه می گویند مناطق کردنشین ترکیه به خشونتهای دو دهه پیش باز گشته است.
این هفته حدود ۱۱۰۰ دانشگاهی از بیش از ۸۰ دانشگاه ترکیه از جمله برخی از دانشگاهیان کشورهای دیگر در نامه ای سرگشاده به عنوان "ما بخشی از این جنایت نخواهیم بود" از دولت ترکیه خواستند به درگیرها در جنوب شرق ترکیه خاتمه دهد. رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه در جواب انان را متهم به طرفداری از پ‌ک‌ک کرد.
هما ناطق : تاریخ پژوهی ، با وجدان بیدار ِروشنفکری
احمد افرادی

بر آن بودم ، چند سطری قلم انداز در باره ی خانم ناطق بنویسم؛ تا فراموشمان نشود که در این آب و خاک فرزانگانی زیسته اند که جان و جوانی شان را، نقد ِ تاریخ و فرهنگ این مملکت کرده انداما، ناخواسته، این نوشته به درازا کشیدو چه بهتر !

«زندگی ، برای بسیاری کسان ،انتظاری است که به سر نمی آید.چه بسا عمر به سر آید، اما آن انتظار همچنان باقی بماند. « هما ناطق»
یکی از پیامدهای سیاست زدگی در امر تاریخ پژوهی ، از آن سوی بام افتادن و نادیده گرفتن تام و تمام ِ ملاحظات سیاسی در نقد و بررسی های تاریخی است : ( شیوه ای که در این سال ها، معمول ِ برخی پژوهشگران تاریخ معاصر ایران شده است. )به عنوان نمونه ، گاه ، « کند وکاو در ریشه های فکری ِ» تاریخ مشروطه ایران ، سبب می شود که نقش سیاست های استعماری روس و انگلیس، در تحلیل و تعلیل رویدادهای تاریخی، یکسره مغفول بماند در حالی که ، از هر منظری به تاریخ معاصر ایران نگاه کنیم، جای پای ِ سیاست های روسیه ی تزاری و به ویژه بریتانیای سابقاَ کبیر را در آن ، آشکارا می بینیم از نقش تحریک آمیز انگلیس ، در برانگیختن شعله های جنگ دوم ایران با روسیه بگیریم ، تا بند و بست در تحمیل قرارداد ترکمنچای ، تا « کودتا » ی سِر جان کمپبل وزیر مختار وقت ِ انگلیس در ایران علیه قائم مقام فراهانی زمینه سازی برای خلع و قتل قائم مقام ]تا جدا سازی هرات از ایران ، تا قرار داد 1907، تا کودتای 28مرداد 32و قس علی هذا.خانم هما ناطق، از جمله تاریخ پژوهانی است که در عین مرعی داشتن ملاحظات و ضابطه های پژوهشی ْوجدان روشنفکری را، در نقد و بازخوانی تاریخ معاصر ایران لحظه ای وانمی نهداین احساس مسئولیت و نگاه دردمند را ، در جای ـ جای نوشته های ایشان ، آشکارا می توان دید.با این همه ، خانم ناطق از این واقعیت هم غافل نیست که ، « ... واماندگی ما از پیشرفت ، تنها گناه استعمار و استثمار نبودخود ما هم کم دشمنی با خود نکرده ایم.» ویژگی دیگر پژوهش های خانم ناطق، « خلاف ْ آمد ِ عادت ْ » نویسی ، در نقد و بررسی های تاریخی است به عبارت دیگر، بنیاد برخی از مهمترین رساله های ایشان ، بر « عادت زدایی تاریخی » استنمونه بدهم :ایرانیان و حتی برخی تحلیلگران ِ معتبر تاریخ معاصر ایرانبر این باور اند که جنگ دوم ایران و روس، به تحریک روحانیت آن زمان آغاز شد خانم ناطق با تکیه بر اسناد تاریخینشان می دهد که آغازگر جنگ ، عباس میرزا نایب السلطنه بود .( به تحریک جان مکدونالد، سفیر جدید کمپانی هند شرقی در ایران برخی از مورخین بر این نظر اند که « توطئه ی قتل گریبایدوف شاعر دکابریست روس و نخستین وزیر مختار روسیه در ایران به سرکردگی میرزا مسیح مجتهد ... در اعتراض به قرارداد ترکمنچای بود» . حامد الگار، از این هم فراتر می رود و « هجوم میرزا مسیح و چماقداران بازار به سرای گریبایدوف» و « تکه پاره کردن وزیر مختار و سی هفت تن اعضای سفارت » را، « نخستین جنبش مذهبی » در ایران ارزیابی می کندبه باور خانم ناطق ، « گریبایدوف را کشتند» ، تا با به راه انداختن جنگ سوم ایران و روس ، «عباس میرزا را از ولیعهدی بیندازند و حسنعلی میرزا شجاع السلطنه را برجای او نشانند».حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاهدر میان عامه ی ایرانیان ، شهره به بیخردی و خَبط دِماغ استخانم هما ناطق ، در کتاب گرانسنگ ِ « ایران در راهیابی فرهنگی » ، با تکیه بر اسناد معتبر تاریخی، چهره ی دیگری از او ترسیم می کند.چهر ای یکسر متفاوت و در تخالف با آن چه که در حافظه ی تاریخی ما اعم از عارف و عامی ثبت شده و جا افتاده است .کتاب مذکور، گرچه در ربط با چهارده سال سلطنت محمد شاه و تحولات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی این دوره است ؛ اما، دغدغه خانم ناطق در این کتاب، بیشتر اعاده ی حیثیت از حاج میرزا آقاسی است در این جا ، از این فرصت بهره برم و بگویم که کتاب مذکور افزون بر تصحیح بسیاری از خطا ها و سهل انگاری های تاریخیفضای تساهل و تسامح در دولت حاج میرزا آقاسی را، به روشنی تصویر می کند زمانه ای که ، « عصر ِ شکیبایی و برخورد اندیشه هاست، همراه با لغو اعدام و شکنجه و به ویژه آزادی و برابری ادیان و فرمان "آزادی اعتقاد و ... همزمان با گشایش نهادهای بیشمار فرهنگی است. » و باز ، در همین معنی می خوانیم : « در طی این دوره ، هرگز دیده نشد که ملت ایران ــ که قانون اساسی و مشروطه ندیده بود ــ با برپایی مدارس فرنگی و با همنشینی ِ مسیحی و مسلمان روی یک نیمکت ، به مخالفت برآید ».می دانیم که، خانم هما ناطق در زمینه ی پژوهش های تاریخیهمکاری نزدیکی با زنده یاد فریدون آدمیت داشته است در اینجا و در این معنی ، می توان از کتاب « افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده ی دوران قاجار» نام بُرد ، که کاری مشترک در« مشروطه پژوهی » استبا این همه، اختلاف نظر بین این دو ، در تحلیل و تعلیل رویدادهای تاریخی ،کم نیستفریدون آدمیت در پیشگفتار کتاب « کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران » ( پژوهش خانم ناطقمی نویسد :
« ... 
حاجی میرزا آقاسی فقط به فکر استخدام چند معدنچی و استاد چاه کن و ساعت ساز افتادچاه و قنات کندن مایه ی سرگرمی آن وزیر عرفان منش بود و البته بسیار فایده مند بود؛ اما استخراج معدن ،تداعی داشت با افسانه ی کشف طلا و نقره ، نه تأسیسات جدید.اما استاد ساعت ساز چه صیغه ای بود و چه دردی را دوا بود» خانم ناطق هم، در تخالف با این نظر و گویی در پاسخ به آدمیتمی نویسد:
« 
حق را باید گفت ...برخی رجال سرشناس دوران ناصری برکشیده ی همین دوران صدارت حاج میرزا آقاسی بودند؛ از میرزا حسین سپهسالار گرفته تا مَلْکَم خان و حتی میرزا تقی خان امیر کبیر.انصاف باید داد میرزا آقاسی بود که [در سال 1843میرزا تقی خان امیر کبیر بعدی را برگزید و به سفارت ارز روم فرستاد ... در غیابش هم حرمتش را پاس می داشت ... یا هنگامی که عثمانیان در 1846بر سر میرزا تقی خان و سفارت ایران ریختند ، دستور داد، عارف پاشا از عالیجاه میرزا تقی خان عذرخواهی کند " » . و باز، در همین معنی : « امروز می دانیم که نخستین روزنامه ی فارسی نه به عصر امیرکبیر ، بلکه به زمان میرزآقاسی و در سال1836بنا نهاده شد... مهمتر از همه اینکه ، وقتی محمد علی خان، به سفارت پاریس می رفت ، حاجی میرزا آقاسی فهرستی از کتب علمی و فنی فرنگی را سفارش داد که سفیر در بازگشت به ایران با خود آورْددر واقع ، به رغم اختلاف نظر این دودر تبیین و توضیح و تعلیل برخی رویدادهای تاریخ ایرانخانم ناطق به مناسبت ْهمواره با احترام از آدمیت یاد می کندبه عنوان نمونه ، دریکی از ارجاعات کتاب ِ « از ماست که بر ماست » ، می نویسد :
«
با همه ی احترامی که به نوشته های دکتر آدمیت داریم ،در این مورد حسن نظر ایشان را بیش از اندازه یافتیم». زنده یادآدمیت هم ، همین تلقی را نسبت به خانم ناطق داردبه عنوان نمونه ، در پیشگفتاری بر کتاب دیگر خانم هما ناطق ( « کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران » ) ، می نویسد :
« 
کارنامه ی مدارس فرانسوی در ایران، یک تحقیق علمی انتقادی در مبحثی بکر و ناشناخته است...این اثر گرانمایه برپایه ی مدارک و منابع اصلی درجه ی اول بنا گردیده ــ منابعی که پیش از این از وجود بخشی از آنها هیچ خبر نداشتیم ، و از آن ها هم که آگاهی داشتیم مورد تتبع علمی قرارنگرفته بودند...» 
نخستین کار پژوهشی خانم هما ناطق (که به صورت کتاب انتشار یافت است کتاب ِ «هما ناطق، از ماست که بر ماست، چند مقاله، انتشارات آگاه، ۲۵۳۴» است1تلاش ارزنده ی دیگر ایشان،باز نشر «روزنامه ی قانون» است ،که (همراه با مقدمه‌ای از سوی ایشان)به صورت کتاب انتشار می یابد مشخصات کتاب شناسی آن از این قرار است: « میرزاملکم خان روزنامه ی قانون ، به کوشش و مقدمه ی هما ناطق ، 2535شاهنشاهی ، مؤسسه امیرکبیر».
اهمیت ِباز نشر ِ « روزنامه ی قانون» در این است که یکی از نایاب ترین و مهمترین منابع تاریخ مشروطه ی ایران را، یکجا در اختیار علاقمندان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران قرار می دهد2
بحث مَلْکَم خان و روزنامه ی قانون پیشتر در کتاب « از ماست که برماست» به میان می آید نویسنده ، در این کتاب ، دو نگاه و دیدگاه بعضاَ متخالف نسبت به ملکم خان دارد در مقاله ی « ما و میرزا ملکم خان های ما » ، ملکم خان ، « دو رو است » ، «داستان زندگی اش، قصه ی یک دروغ بزرگ در دو پرده است» ، « آنچه که به عنوان اصول ترقی و ... ارائه می دهدجزئی از عقاید استعماری آن روزگار» است، « نه تنها در نفوذ استعمارگران و مستعمره چیان به ایران نقشی به سزا داشت، بلکه در برهه هائی از زندگی ، جزو همانان بشمار می رفت »، فراموشخانه ، که ملکم بانی آن بود، شعبه ای از تشکیلات جهانی فراماسونری بود و « طبق اسنادی که حامد الگار در باره ی روابط ملکم و فراماسونری منتشر نموده است، ملکم به لژ پرودوس از گراندوریان یونان وابسته بود » و ...
در زیر نویس ِ مقاله ی « ما و میرزا ملکم خان های ما »، در همین معنا به تأکید می نویسد :

«
من دکترآدمیت را استاد خود می دانملیکن سلیقۀ او را در بارۀ برخی نمی پسندماز جمله با دفاع سرسختانۀ او از ملکم موافق نیستم».
به رغم این، دربحش آغازین مقاله ی « نظرآقا و نامه هایی از او » ( از همان کتاب ِ « از ماست که برماست » ) می خوانیم :

« 
برخی چنان وانمود می کنند که همه ی بدبختی های این سرزمین از فراموشخانه سرچشمه گرفته است و اگر ملکم ها نبودند، استعمار و استثمار نیز از ایران رخت بربسته بود و آنچنان غرق این تفکرات یک جانبه ی خویش می گردند که تاریخ باز و بسته شدن فراموشخانه را نیز به درستی ذکر نمی کنند و یادآور نمی شوند که در برخی ممالک فراموشخانه، تنها محل اجتماع بشمار می رفت ، به طوری که در مصر قیام ارتش اعرابی بر ضد حکومت انگلیس از همین جا آغاز شد. »
نگاه دگرگون شده ی خانم هما ناطق (نسبت به ملکم خان را بعدها در مقاله ی « استادم ، فریدون آدمیت » ( که پس از درگذشت ِ آدمیت نوشته استمی بینیم :

« 
بر سر ميرزا ملکم خان ما اختلاف سليقه داشتيممن با ناپختگي يک سره همه ي گفتار و کردار او را طرد مي کردمجمله ی خدماتش را ناديده مي گرفتم ، امروز برآنم که ملکم خان با رَويه ي سياسي اش، نه تنها انديشه ي قانون خواهي را در ايران پيش برد، بلکه به سال هايي که ترکيه در کار کشتار عيسويان بود، با روشنگري ها و پادرمياني هايش، از سرايت ارمني آزاري در ايران جلوگيري نمود.به هر رو، اين اختلاف سليقه ي ما درباره ي ملکم هرگز مانع از اين نشد که ما، در تحليل اسناد ملکم بر سر يک ميز بنشينيم و يا من"روزنامه ي قانونرا منتشر کنماين را هم بگويم درعين اين که آدميت روزنامه ی قانون را در حد خود نشريه ي ارزشمندي مي شناخت، بر اين عقيده بود که ملکم آن را به عنوان ابزار "شانتاژ سياسي به کار مي بُرد و رفتارش را ناستوده مي شمُردقصد داشت اين نکته را در تجديد چاپکتاب ] « فکر آزادي ... » بشکافد
با این همه، اختلاف نظر ، بین خانم ناطق و فریدون آدمیت ، فراتر از این حرف ها بودخانم ناطق « چپ » بود(3و با مشروطیت و نظام پادشاهی مشروطه، سازگاری چندانی نداشت در صورتی که ، آدمیت از ستایندگان نهضت مشروطه بودخانم ناطق، در همین معنی می گوید:
آدمیت ، « کتاب ایدئولوژی نهضت مشروطیت را به من تقدیم کردچنانکه در سرلوحۀ آن کتاب آمده استاهمیت این تقدیم ‌نامه یکی هم در این بود که ما در داستان مشروطیت هرگز همسو وهمفکر نبودیماو مشروطیت را می ستود و من چندان پیرو مشروطه و قانون اساسی نبودم

***
خانم ناطق، در مقاله ی « در همکاری با آدمیت » ( در ربط با تأثیرپذیری از او می نویسد :
آدمیت ، « مرا ، تا جائی که یارست [توانست و از عهده برآمد، از سیاست به دور کردگرچه در این زمینه چندان چیره نشد. » .
نمی دانم ، این دور شدن از سیاست ، از چه زمانی آغاز شدهمینقدر بگویم که رد پای آشکار « سیاستزدگی» و « باب روز» نوشتن را ، کم و بیش ، در ادبیات نوشتاری کتاب ِ« کارنامه و زمانه ی میرزا رضا کرمانی ، هما ناطق، نشر نیما، 1385، آلمان » 4می توان دید:
« میرزا رضا می رفت که قدم به قدم ماهیت هیأت حاکم بهر کش را دریابد 
و در جای دیگر این کتاب می‌نویسد :
« در نظام ظلم، منافع بهره کشان زنجیر وار به هم بسته است» .
نمونه دیگر را ، در مقاله ی « سندی در باره ی آئین ملکداری، و زن داری در قرن نوزدهم» ، می توان دید:

« ...
صاحب سند در راه حفظ منافع اقتصادی و طبقاتی خویش می کوشد ، هر خطر را پیش بینی کند ... »
به کارگیری « کلید واژه» های ادبیات سیاسی چپ ایران همچون « هیأت حاکمه ی بهره کش» ، « منافع بهره کشان » ، «منافع طبقاتی» ) در کتاب های دیگر خانم ناطق از جمله ، ایران در راهیابی فرهنگی » و به خصوص ، در کتاب « کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران » ] به چشم نمی آید.

*********
کتاب « کارنامه ی فرهنگی فرنگی در ایران » ، یکی از منابع تاریخی بسیار مهم ِ دوره محمد شاه، در ربط با فعالیت های ظاهراً )فرهنگی ِ میسیونرهای مذهبی و « تاریخچه ی آموزشکده های فرنگی و فرنگی مآب در ایران ، از سده ی نوزدهم تا نخستین جنگ جهانی » استهمانگونه که فریدون آدمیت در مقدمه ی همین کتاب تصریح می کند:

« 
کارنامه ی مدارس فرانسوی در ایران، به یک معنا ، مکمل رساله ی پیشین خانم هما ناطق ، با عنوان ایران در راهیابی فرهنگی "استپژوهشی نو در باره ی ایران دوران محمد شاه با تأکید بر تاریخ اجتماعی و فرهنگی ... ».
مباحث مطروحه در این کتاب، در پیوند ِ با مدارک و منابع دست اول فراهم آمده اند که مهمترین آن ها « آرشیو وزارت امور خارجه ی فرانسه، خزینه ی اسناد و مدارک آلفونس نیکلا کنسول فرانسه که سالیان عمرش را در ایران گذرانده) ... اسناد مدرسه ی الیانس فرانسه و مدارس میسیونرهای لازاریست در تبریز و روستاهای ارومیه و ....» می باشند به تصریح آدمیت ، آن چه که مهم است، «تسلط خانم ناطق، در بهره برداری علمی از این اسناداستارزش نهایی این تحقیق ، در سنجش تاریخی و تحلیل نافذ فکری نویسنده است... ».
در واقع (حتی ،با تورقی در این کتاب)می توان دریافت ،که فراهم آوردن مواد لازم از میان توده ی اسناد تاریخی و نظم دادن به آن هابرای نوشتن چنین کتابی کاری است ، فوق توانایی ِحتی مورخی جدّی.
در مورد این کتاب، بسیار می توان نوشت و (از میان آنچه که در آن آمده استبر نکات و دقایق ِ تاریخی ِ بسیاری انگشت گذاشت ، امابرای اجتناب از پر گویی تنها چند مورد از آن را بازنویسی می کنم:

« ... 
انجمن تبریز ، خواهان برابری حقوق مسیحیان با مسلمانان بوداعضای انجمن در این باره گفتارهای فراوان داشتند و کوشش بسیار کردندپس ، یاری ارمنیان به انقلاب مشروطه، یکی هم از این رو بود که مسیحیان از مشروطه خواهان تبریز قول گرفته بودند که در احقاق حقوق آنان از پای ننشیننداکنون که مسیحیان کشته می دادند و برای حفظ خاک مقدس ایران ، سینه در برابر اکراد ِ "ترک و "عثمانیان خونخوارسپر می کردند، چشم داشت آنان از انجمن،پابرجایی در همبستگی و وفای به عهد بود. »
در جای دیگر : « به زمانه محمد شاه، روحانیان خود مشوق برپایی آموزشکده ها و نهادهای مذهبی مسیحیان شدند و هرگز از میان آنان صدای اعتراضی علیه این نهاد ها برنخاستنمایندگان سیاسی و فرنگی هم گواه بودند و گزارش می کردند که تا پادشاهی ناصرالدین شاه ،جمله مسیحیان در آرامش کامل می زیستند اما این پادشاه ناصرالدین شاه رفته رفته فرمان های شاه پیشین را زیر پا گذارد».
و باز : « حق را باید گفت در ایران ، یهود آزاری هرگز از سوی حکومت و دولتمداران و علما و روحانیون طراز اول نبودمی دانیم مجتهد بزرگوار شیخ هادی نجم آبادی ، پشتیبان حقوق اقلیت های مذهبی ، از جمله کلیمیان بودتجسم گویای این سنت تاریخی را در دوره ی اول مجلس شورای ملی ، ضمن تدوین متمم قانون اساسی می شناسیممجتهدان و سایر روحانیون مجلس ، همواره از حقوق یهودیان و دیگر اقلیت ها دفاع می کردند» .

****
و سر انجام، می رسیم به کتاب « در بزم حافظ ِ خوشخوان ، هما ناطق، انتشارات خاوران، پاریس، بهار 1383ـ 2004 »، که کاری است کاملاَ متفاوت و بی سابقه ، در « حافظ پژوهی » .
از آن جا که پرداختن به این کتاب، فرصت مقتضی خود را می طلبد، تنها به سخنی کوتاه در مورد آن بسنده می کنم.
بخش آغازین کتاب، بحث در مورد مفهوم واژه ی « حافظ » و پیشه ی « حافظان » است.خانم ناطق، در جست و جوی مفهوم « حافط» ، از « متون و فرهنگ ها و رساله های موسیقی» بهره می گیرد و به این دریافت می رسد که «خواجه حافظ، همچون دیگر حُفاظ، افزون بر غزل سرایی ، خوش آوازو نغمه پرداز و موسیقی شناس بود». و سپس می افزاید ، «اگر هم در صدر اسلام،حافظ در مفهوم ِ از بَر دارنده ی قرآن بوده، بعد از قرن ششم هجری ، لقب حافظ اغلب مرادف به آوازخوانی آمده است ». 5
همین فصل تحت عنوان «حافظ و موسیقی» ) شامل زیر فصل های « حافظ و نغمه های پنجگانه » ، « حافظ و پرده های موسیقی » و« حافظ و سازهای موسیقی» استبخش دوم ، به « حافظ و می حافظ و نام های می، حافظ و سروده های می، حافظ و آئین های می ، حافظ و گاه و بزم می » می پردازدبخش سوم ، توضیح در مورد « آوند ظرف]های می حافظ و مرغان صراحی ، حافظ و ساغرهای می، حافظ و کشتی می » است.
همانگونه که گفتم، کتاب « در بزم حافظ خوشخوان » (در حافظ پژوهیکاری است یگانه و یکسره متفاوت باید کتاب را خواند ، تا به وسعت کار انجام شده پی برد و بر نویسنده اش « زهازه » گفت.

————————
در پایان ، ذکر نکته‌ای را ضروری می‌بینماین نوشته را دعوی نقد و بررسی ِکارنامه ی پژوهشی زنده یاد هما ناطق نیستاز آنکه در نقد، همه ی جنبه‌های قوت و ضعف نوشته های یک پژوهشگر ، باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد اما، به مناسبتی که این نوشته قلمی می شود، نه مجال بررسی همه سویه ی کارنامه ی پژوهشی خانم هما ناطق فراهم است و نه جای نقدی که ملاحظاتاز هر دست را به کناری نهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ خانم ناطق، پیش از این ، کتاب سید جمال الدین اسدآبادی را ، به فرانسه نوشت، که رساله ی دکترایش بود آدمیت در مقدمه ی کتاب ِ « کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران » می نویسد : «نخستین اثر هما ناطقدقیقاً معتبرترین اثری است که تاکنون در باره ی افکار و زندگی سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی منتشر شده است …».
در کتابشناسی خانم هما ناطق ، کتاب «از ماست که بر ماست »، نخستین بار ، در ۱۳۵۲سال نشر عمومی یافته است.نگارنده ، این نسخه را ندیده است.
۲-دکتر ماشاء الله آجودانی در بخش ارجاعات کتاب «‌مشروطه ایرانی ، لندن،۱۹۹۷،صص ۵۱۴-۵۱۵»، مقدمه ی خانم ناطق بر باز نشر ِ « روزنامه ی قانون » را ، در چند مورد با نگاهی انتقادی به پرسش می کشد.از آنجا که توضیح آقای آجودانی ، تخصصی و نسبتاً مفصل است، خواننده را به منبع مذکور ارجاع می‌دهم.
۳ـ خانم ناطق ، خود معترف است که : « بدون آگاهی درست از محتوای آرمان احزاب چپ ، به سویشان کشانده شدم. »
۴این کتاب آنگونه که در کتابشناسی هما ناطق آمده است )نخستین بار در سال ۱۳۶۳ چاپ شده است.
۵ ـ این عبارت ، منقول از زنده یاد باستانی پاریزی است که (در واقعبرگرفته از کتاب «احیاء الملوک» ، اثر ملک شاه سیستانی است.خانم ناطق، در این جا و در این معنا می افزاید: « باستانی پاریزی حافظ را آراسته به چندین هنر خواند و برای نخستین بار از هنر خوشخوانی حافظ پرده برداشت .در این زمینه بیشترین آگاهی های خود را از احیاء الملوک گرفت » .

****
نوشته ی پیش رو تقریباً یک سال پیش )در حد یک یادداشت« فیس بوک» ی قلمی شده بود و اکنون به مناسبت در گذشت هما ناطقبا تغییری اندک بازنشر می‌یابد.