۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

فجایع غزه و جای خالی دیپلماسی پیشگیرانه




فجایع غزه و جای خالی دیپلماسی پیشگیرانه
۱۳ دی ۱۳۸۷


غزه آماج جنگنده‌های رژیم صهیونیستی است. حملات این رژیم که متعاقب تهدیدهای مکرر «ایهود باراک» وزیر جنگ این رژیم، روز شنبه آغاز شد، تاکنون متجاوز از ۲۰۰ کشته و بیش از ۷۰۰ مجروح بجای گذاشته است.
«شفا» بیمارستان اصلی باریکه غزه که از ماهها قبل بدلیل محاصره این باریکه ذخایر و امکانات درمانی‌اش تمام شده بود ،مملو از زخمی‌هایی است که به دلیل فقدان امکانات درمانی در معرض مرگ قرار گرفته‌اند. این بار حتی گزارشگران غربی نیز نتوانسته‌اند از کنار جنایت اسراییل به راحتی عبور کرده و به لاپوشانی آن اقدام نمایند.
بیمارستانها مملو از مجروحان است. مردم به سوی آمبولانس‌ها واتوموبیلهایی که مجروحان را به بیمارستانها حمل می‌کنند هجوم می‌برند….بدنهای بدون سر در کریدورهای خون آلود دیده می‌شود. مردم ضجه می زنند. زنان شیون می‌کنند. پزشکان از خشم فریاد می‌زنند.
این بخشی از گزارش یک رسانه غربی در باره وقایع خونین غزه است. هرچند که خباثت آنان همچنان در خلال این گزارشات تکان دهنده به چشم می‌خورد و بیشتر آنان این حمله وحشیانه را اقدامی تلافی جویانه از سوی اسراییل در مقابل حملات راکت‌های حماس به سرزمین‌های اشغالی نامیده‌اند. با این حال همگی بر این نکته اعتراف نموده‌اند که حمله روز گذشته اسراییل به غزه شدیدترین حمله طی یکسال گذشته بوده است.
«ایهود باراک» از تشدید حملات به باریکه سخن گفته و «تزیپی لیونی» رقیب او در کسب ریاست کابینه در پاسخ به اینکه آیا رهبران سیاسی حماس نیز در معرض حمله قرار دارند با تکرار اتهام واهی اینکه حماس یک سازمان تروریستی است گفته است: «هیچکس از حملات اسراییل ایمن نیست».
تهاجم اسراییل به غزه دور از انتظار نبود و تقریبا همه تحلیلگران سیاسی منطقه در اینکه غزه آبستن حوادث خونینی است اتفاق نظر داشتند. هرچند شاید کسی پیش‌بینی نمی‌کرد ابعاد تهاجم در حدی که در حال وقوع است، باشد.
دلایل و اهداف اسراییل در تهاجم نظامی وسیع علی‌رغم ۱۸ ماه محاصره و وضعیت بسیار وخیم مردم در این باریکه چیست؟ این موضوعی است که اهمیت دارد.
ضعیف ترین (و مسخره‌ترین)دلیل برای انجام حملاتی با این وسعت، شدت و حدت، همان چیزی است که مقامات اسراییل بدان تمسک جسته‌اند، تل‌آویو مدعی است این تهاجم در پاسخ به حملات راکتی حماس به اسراییل صورت می‌گیرد. بر کسی پوشیده نیست که حملات حماس در بدترین شکل خود تنها چند مجروح روی دست اسراییل می‌گذارد و لذا تمسک به چنین بهانه‌ای برای تهاجمی با این ابعاد که واکنش همه دولتها - حتی غربی‌ها - را نیز در پی داشت،کاملا پوچ و دور از ذهن است. «ایهود باراک» گفته است: «حمله به غزه از چند ماه قبل برنامه‌ریزی شده بود». «اولمرت» نیز ماه گذشته و در جریان بازدید از نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی گفت: «حمله به غزه قطعی و برای ما فقط مساله زمان است».
اما موضوع برای «تزیپی لیونی»، «نتانیاهو» و «ایهود باراک» که برای جانشینی اولمرت نخست وزیر مستعفی اسراییل رقابت می‌کنند، کاملا متفاوت است. حمام خون در غزه تحت پوشش حمایت از شهروندان اسراییلی، نردبان صعود به کاخ نخست وزیری است. هرچند مقامات رژیم تل‌آویو با نفی گزارشات خبری مستقل از وخامت اوضاع در غزه ،هدف اصلی بمباران‌های روز گذشته را مقر فرماندهی حماس در غزه ذکر کرده‌اند ولی تصاویری که از دوربین‌های خبرنگاران غربی پخش شد گواهی بر ابطال این ادعاست.
در سطح تحولات داخلی سرزمینهای اشغالی هدف کلی اسراییل فارغ از رقابتهای انتخاباتی، دلسرد کردن و رویگردانی مردم ساکن غزه از جنبش مقاومت اسلامی حماس و تغییر موازنه به نفع محمود عباس و جنبش فتح ،یکی ار اهداف استراتژیک در برنامه ریزی و انجام این حملات است.کما اینکه استمرار محاصره غزه از زمان
کنترل این باریکه توسط حماس نیز در این راستا قابل تحلیل است.
در سطح منطقه اگرچه اسراییل از انفعال رژیم‌های عربی در دفاع از مردم فلسطین مطمئن است با این وجود تل آویو یک روز قبل از آغاز این تهاجم ددمنشانه وزیر خارجه خود را به مصر اعزام کرد تا قاهره را از این حمله آگاه نماید. «تزیپی لیونی» در سفر به مصر با «مبارک» رییس جمهور و «ابوالغیظ» وزیر خارجه این رژیم ملاقات کرد.
در عرف دیپلماتیک، اینگونه رایزنی‌ها قبل از اقدام نظامی نمایانگر «دیپلماسی پیشگیرانه» و با هدف آگاه و همراه کردن کشور یا کشورهای ذینفع در بحران انجام می‌گیرد. تردید نباید کرد که «لیونی» مقامات قاهره را از تصمیم اسراییل برای حمله به غزه آگاه کرده بود و اقدام مصر در احضار سفیر اسراییل در قاهره به منظور اعتراض به تهاجم هوایی اسراییل به غزه، ژستی دیپلماتیک، به منظور فرو نشاندن خشم مردم مصر در واکنش به سکوت یا همراهی دولت در مقابل چنین جنایتی است. هم برای مصر و هم برای دیگر رژیم‌هایی عربی خلاصی از مزاحمت «مقاومت» که حزب الله و حماس سمبل آن در لبنان و سرزمین‌های اشغالی هستند اولویتی است بسیار مهم.
در سطح جهانی همانطور که گفته شد علی‌رغم همراهی غرب با اسراییل ،عمق جنایت اسراییل آنان را به واکنشی اجباری وادار کرده است.«گوردن براون» نخست وزیر انگلیس، واتیکان، دبیر کل سازمان ملل متحد،تونی بلر نماینده اتحادیه اروپا در مساله خاور میانه و……،همگی خواستار اعاده فوری آرامش به غزه شده اند.حتی سخنگوی کاخ سفید نیز از اسراییل خواسته است که از حمله به مردم عادی پرهیز نماید. معنای دیگر این سخن این است که حمله به مردم بیگناه بخشی از اهداف اسراییل در این تهاجم وسیع است. پیکرهای تکه پاره کودکانی که روی دست مردم خشمگین به سوی بیمارستانها روانه‌اند و امیدی هم به زنده ماندن آنان نیست ابطال ادعای پوچ مقامات اسراییلی در هدف قرار دادن اماکن نظامی است.
اما در خصوص موضع ایران و سوریه در قبال این بحران ،باید به این نکته اشاره کرد که متاسفانه هر دو کشور به محکومیت لفظی اکتفاء کرده و در حالیکه پیش‌بینی وقوع چنین تهاجمی امری بسیار ساده بود، هیچگونه دیپلماسی پیشگیرانه‌ای را قبل از آغاز این جنایت اسراییل برای بسیج دولتها عربی و اسلامی و یا اقداماتی نزد کشورهای نسبتا بی‌طرف در جهان که می‌توانست فشارها بر رژیم صهیونیستی را برای ممانعت از این تهاجم(حداقل در این ابعاد) تشدید نماید، انجام ندادند.

از خاکسترهای غزه







از خاکسترهای غزه
۱۴ دی ۱۳۸۷
شور و شوق غرب به دموکراسی وقتی مخالفان سیاست هایش انتخاب شوند فروکش می کند. غرب و اسرائیل تمام تلاش خود را به کار بردند تا فتح پیروز شود: در معرکه ای که نیروهای ارتش اسرائیل اعضای حماس و دیگر مخالفان را به کرات بازداشت و مضروب و پوسترهایشان را تخریب و یا مصادره می کردند و در حالی که اعضای کنگره آمریکا اعلام می کردند نباید به حماس اجازه حکومت داد، رای دهندگان فلسطینی به تهدیدها و تطمیع های هماهنگ “جامعه ی بین المللی” بی اعتنایی کردند
طارق علی
برگردان: محمود رضا عبداللهی
فرهنگ توسعه

برنامه ریزی حمله به غزه شش ماه طول کشید و در موقع مناسب اجرا شد. این حمله، چنان که نیو گوردون به درستی خاطر نشان کرده، اساسا به منظور کمک به پیروزی مجدد دوباره ی احزاب در قدرت در انتخابات پیش روی در اسرائیل طراحی شده است. کشتگان فلسطینی قربانیان رقابت نفع طلبانه ی دو جریان راست و راست افراطی اسرائیل اند. واشنگتن و متحدان اروپایی اش، که همانند لبنان ۲۰۰۶از حمله به غزه خبر داشتند، کنار نشستند و نظاره گر شدند.
واشنگتن، بنا به عادت، فلسطینی های طرفدار حماس را مقصر دانست، و در این مورد بوش و اوباما موضع یکسانی داشتند که همان موضع ای پک(AIPAC) است. سیاستمداران اروپایی، که شاهد بوجود آمدن مشکلات، محاصره، مجازات دسته جمعی اهالی غزه، هدف قرار دادن غیر نظامیان (برای جزئیات دهشتناک مقاله ی استاد دانشگاه هاروارد سارا روی را در مجله ی بررسی کتاب لندن مطالعه کنید) خاطر جمع اند که حملات راکتی اسرائیل را “تحریک” کرده است، اما، بی نتیجه، از هر دو طرف می خواهند که به خشونت پایان دهند. دیکتاتوری پوسیده ی مبارک و اسلامگرایان محبوب ناتو در آنکارا حتا از ابراز اعتراض سمبولیک در فراخواندن سفیران خود از اسرائیل کوتاهی کردند. چین و روسیه هم از تشکیل جلسه ای در شورای امنیت برای بررسی بحران خودداری می کنند.

در نتیجه ی این بی تفاوتی دولتها، اولین پی آمد حملات اخیر اسرائیل خشمگین شدن جوامع مسلمان در سراسر جهان و مطرح شدن آن دسته از سازمان هایی است که غرب ادعا دارد در “جنگ بر ضد تروریسم” با انها مبارزه می کند. کشتار غزه پرسش های استراتژیک مهمتری را درباره ی موضوعات مربوط به تحولات سالهای اخیر مطرح می کند. اولین واقعیتی که لازم است درک کنیم این است که حکومت خودگردان فلسطینی ای در کار نیست. هیچ گاه در کار نبوده است. توافقات اسلو فاجعه ای تمام عیار برای فلسطینی ها بود و تعدادی گتوی پراکنده و درمانده فلسطینی به وجود آورد که پلیسی بی رحم دائما بر آن نظارت می کند. ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین)، که روزگاری ملجا آرمان فلسطین بود، امروز محتاج پول اتحادیه اروپاست.

شور و شوق غرب به دموکراسی وقتی مخالفان سیاست هایش انتخاب شوند فروکش می کند. غرب و اسرائیل تمام تلاش خود را به کار بردند تا فتح پیروز شود: در معرکه ای که نیروهای ارتش اسرائیل اعضای حماس و دیگر مخالفان را به کرات بازداشت و مضروب و پوسترهایشان را تخریب و یا مصادره می کردند و در حالی که اعضای کنگره آمریکا اعلام می کردند نباید به حماس اجازه حکومت داد، رای دهندگان فلسطینی به تهدیدها و تطمیع های هماهنگ “جامعه ی بین المللی” بی اعتنایی کردند.

حتا زمان بندی انتخابات را به گونه ای تعیین کردند که در نتیجه تقلب کنند. انتخابات برای تابستان ۲۰۰۵ برنامه ریزی شده بود، اما، آنرا به ژانویه ۲۰۰۶ عقب انداختند تا عباس فرصت یابد بین مردم غزه پول توزیع کند و آن طور که آن مقام اطلاعاتی مصر می گفت،” مردم از حکومت خودگردان در برابر حماس دفاع کنند.”

خواست مردم برای خانه تکانی، پس از ده سال فساد، قلدری، و رجزخوانی گروه فتح، از همه ی اینها نیرومندتر بود. حاکمان و روزنامه نگاران آنسوی جهان پیروزی حماس در انتخابات را نشانه ی رشد تهدیدآمیز بنیادگرایی و ضربه ای وحشتناک به صلح با اسرائیل قلمداد کردند. بی درنگ به فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی متوسل شدند تا حماس را مجبور کنند سیاست های حزبی را در پیش بگیرد که در انتخابات شکست داده بود. حکومت خودگردان دربرابر حماس بدون گذشت و با حسادت و احساس اینکه حماس به او نیاز دارد موضع می گرفت و نیروی پلیس و سخنگویان سرسپرده اش خود را بی نیاز به حساب می آوردند و با تسلیم در برابر “روند صلح” برای مردم تحت حکومت خود سلب مالکیت از سرزمینشان و فلاکت و بدبختی به بار آورده بودند. حماس بدیل ساده ای ارائه می کرد؛ بدون دسترسی به منابع مالی ای که رقیبش در اختیار داشت، درمانگاه، بیمارستان، مدرسه، آموزش فنی و حرفه ای، و برنامه های رفاهی برای مستمندان ایجاد کرد. رهبران و کادرهای حماس ساده زیست، و به راحتی در دسترس مردم عادی بودند.

این پاسخ به نیازهای روزمره ی مردم و- نه خواندن روزانه ی آیات قرآن - بود که موجب حمایت گسترده ی مردم از حماس شد. اینکه سیاست آنها در انتفاضه ی دوم چه مقدار به درجه اعتبار آنها افزود کمتر آشکار شده است. حملات مسلحانه ی انان به اسرائیل، همانند حملات بریگاد شهدای الاقصی و جهاد اسلامی، در تلافی اشغالگری، از همه ی اقداماتی که تاکنون صورت گرفته سهمگین تر بوده است. اگرشمار نیروهای نظامی اسرائیلی کشته شده را در نظر بگیریم، حملات فلسطینی ها بسیار کم تعداد است. این نامتقارن بودن در دورانی که حماس اعلام آتش یک جانبه کرد به روشنی نمایان بود؛ این اتش بس در ژوئن ۲۰۰۳ شروع و تا تابستان ادامه داشت درحالی که پس از آن اسرائیلی ها اقدام به حمله و بازداشت گسترده کردند که در آن ۳۰۰ کادر حماس در کناره ی باختری دستگیر شدند.

درنوزدهم اوت ۲۰۰۳، شاخه ای خود خوانده از حماس در حبرون، در حالی که رهبران رسمی حماس آن را از خود نمی دانستند و محکوم می کردند، اتوبوسی را در غرب اورشلیم منفجر کرد. در پی آن اسرائیل بلافاصله مذاکره کننده ی آتش بس، اسمائیل ابو شنب، را ترور کرد. حماس هم واکنش نشان داد. متقابلا، حکومت خودگردان ودولت های عرب کمک های مالی به نهادهای خیریه وابسته به حماس را قطع کردند؛ در سپتامبر ۲۰۰۳، اتحادیه اروپا کل جنبش حماس را تروریست خواند- چیزی که تل آویو مدت ها خواستارش بود.

انچه حماس را در نبردی نابرابر و بدون امید برجسته می سازد فرستادن بمب گذاران انتحاری نیست، کاری که بسیاری از گروه های رقیب هم بدان متوسل می شوند، بلکه انضباط بالایی است که در توانایی این گروه در اعلام آتش بس یک طرفه با اسرائیل در سال گذشته خود را نمایان کرد. کشتن هر غیرنظامی را باید محکوم کرد، اما، ازآنجایی که اسرائیل عامل اصلی کشتار است، ریاکاری آمریکا واروپا به خوبی کذب ادعای انان را آشکار می کند. بلی، چکمه پوش طرف مقابل است که با ارتشی مدرن مجهز به جت، تانک، و موشک در طولانی ترین سرکوب نظامی تاریخ مدرن بی رحمانه به فلسطین یورش برده است.

“هیچ کس نمی تواند قیام مردمی را برضد نیروی اشغالگر محکوم یا انکار کند؛ مردمی که ۴۵ سال است رنج و مرارت اشغال سرزمین خود را تحمل کرده است”، این را ژنرال شلومو گازت، رئیس پیشین سازمان اطلاعاتی ارتش اسرائیل در سال ۱۹۹۳ گفته است. ناراحتی اتحادیه اروپا و آمریکا از حماس به آن سبب است که این گروه تسلیم توافقات اسلو نشده و تمامی اقدامات پس از آن را، از تبعا گرفته تا ژنو، مردود دانسته تا مصیبت هایی را که این توافقات بر سر مردم می اورد محکوم کند. اولویت غرب از ان زمان شکستن این مقاومت بوده است. قطع کمک مالی به حکومت خودگردان سلاحی بوده که برای به زانو در اوردن حماس به کار برده اند. افزایش اختیارات ریاست جمهوری محمود عباس- که اشکارا، همانند کرزای در افغانستان، منتخب آمریکا برای این مقام محسوب می شود- به قیمت انحلال شورای قانون گزاری شاهد دیگری بر این مدعاست.

هیچ تلاشی جدی برای مذاکره با رهبری منتخب فلسطینی ها صورت نمی گیرد. شک دارم که حماس را می شد به سرعت با منافع غرب و اسرائیل تطمیع کرد، اما، چنین چیزی بی سابقه نبوده است. میراث ذاتی حماس وابسته به چاره ناپذیرترین ضعفی است که ناسیونالیسم فلسطین با آن روبروست؛ این باور که انتخاب سیاسی یکی از این دو تاست: یا رد موجودیت اسرائیل در کلیت آن و یا قبول باقی مانده ی تکه تکه شده از یک پنجم سرزمین فلسطین. از بیشینه خواهی تخیلی اولی تا کمینه خواهی رقت انگیز دومی ، چنانچه تاریخچه ی جنبش فتح نشان می دهد، راه بسیارکوتاهی وجود دارد.

آزمون پیش روی حماس این نیست که آیا ممکن است آن گونه که غرب می خواهد مطیع شود بلکه این است که آیا می تواند از سنت های بازدارنده خود رهایی یابد. چندی پس از انتخاب حماس در غزه، یک فلسطینی از من پرسید اگر جای او بودم چه می کردم. پاسخ من این بود،” حکومت خودگردان را منحل می کردم و به خیال بافی پایان می دادم. اگر چنین شود، آرمان ملی فلسطین روی پایه ی درستی جای می گیرد، و با چنین خواستی که کشور و منابعش به طور مساوی تقسیم شود، به تناسب دو جمعیتی که در یک اندازه اند- نه ۸۰ درصد به یکی و ۲۰ درصد به دیگری- هیچ ملت با عزت نفسی به چنین سلب مالکیت ناعادلانه ای در طولانی مدت تن در نخواهد داد. تنها بدیل پذیرفتنی کشوری واحد است که یهودیان و فلسطینی ها حقوق یکسان داشته باشند، و در آن از زورگویی صهیونیست ها خبری نباشد.

و شهروندان اسرائیلی بد نیست درباره ی این جملات شکسپیر(به نقل از نمایشنامه ی تاجر ونیزی)، که من کمی تغییر داده ام تامل کنند:
” من فلسطینی ام. مگر نه اینکه چشمان آدم فلسطینی را دارم؟ مگر نه اینکه دو دست، اعضا وجوارح، ابعاد، احساسات، عواطف، عشق، شور، و هیجان دارم؟ همان غذایی را می خورم که ادم یهودی می خورد. اگر آماج تیرها شوم همان گونه زخمی می شوم که او می شود. عینا مثل او هم مداوا می شوم. اگر به بدنمان سوزن فرو کنید مگر نه اینکه خون می آید؟ و اگر ما را بخندانید مگر نه اینکه می خنیدم؟ و اگر مسموممان کنید مگر نه اینکه می میریم؟ و اگر به ما ستم روا دارید مگر نه اینکه ما هم تلافی می کنیم. اگر در بقیه موارد به شما شبیهیم در این مورد هم چنین هستیم… خباثتی که به من می آموزید، من نیز به کار خواهم برد و گرچه سخت باشد اما از آموزگار خود بهتر به کار خواهم بست.”

اسرائیلی های شادمان از بمباران غزه !



اسرائیلی های شادمان از بمباران غزه !


اول ژانویه ، گروهی از اسرائیلی ها از تپه ای نزدیک به شهرک سدروت شادمانه بمباران هوایی غزه را تماشا می کنند.


Israelis look out towards the northern Gaza Strip from a hill near the


southern town of Sderot during an air strike, January 1, 2009. Nikola

Solic/Reuters
********************************************************************
هارتص: در مبارزه غزه، ایران و سوریه به پیروزی دست یافتند و مصر در آن شکست خورد.
۱۴ دی ۱۳۸۷
نووستی
در حالیکه یگان های نظامی فلسطینی بعد از عملیات غافلگیرانه نظامی اسراییل به خود می آیند و توانایی خود را برای موشک باران موثر نشان می دهند، مفسران خاطر نشان می کند که ایران و سوریه پیروز میدان نبرد غزه شدند.
۳۱ دسامبر در پنجمین روز عملیات “سرب ریخته” برد موشک هایی که توسط حماس بر روی شهرهای ساراییل فرود می آید، به ۵۰ کیلومتر نزدیک می شود. شهر های “اشکلون”، “آشدود”، “بر-شوا” و “نتویوت”، “افاقیم” و “یاونی” در تیرس موشک های فلسطینی قرار گرفته اند.
در این شرایط “سنگ محک” اسراییل در خصوص آمادگی برای آتش بس ۴۸ ساعته موفقیتی در بر نداشت و حماس نشانی از عقب نشینی از خود نشان نداد و تعداد اهداف در غزه عملا به پایان رسیده است. گهگاهی نیروی هوایی اسراییل ساختمان های خالی دولتی در غزه را بمباران می کنند که با پول های اتحادیه اروپا احداث شده بودند اما این مسئله هیچ تاثیری بر ساختارهای نظامی حماس نخواهد گذاشت.
امروز “هارتص” در مقاله تحلیلی خود به این نتیجه رسیده که در مبارزه غزه ایران و سوریه به پیروزی دست یافتند و مصر در آن شکست خورد.
از این به بعد آنها نه تنها شرکت کنندگان مناقشه اسراییل-فلسطین هستند که بدون آنها حماس نمی توانست بعنوان نیروی منطقه ای مطرح شود، بلکه هیچ “صلحی” در آینده نیز بدون تایید آنها امکان پذیر نخواهد بود.

يانيه سازمان سوسياليست های ايران در اعتراض و مخالفت با بمباران مردم بی پناه فلسطين در نوار غزه

يانيه سازمان سوسياليست های ايران در اعتراض و مخالفت با بمباران مردم بی پناه فلسطين در نوار غزه بيانيه سازمان سوسياليست های ايران در اعتراض و مخالفت با بمباران مردم بی پناه فلسطين در نوار غزه سازمان سوسياليست های ايران محاصره نوار غزه توسط ارتش اشغالگر اسرائيل و بمب باران مردم فلسطين توسط هواپيماهای اسرائيلی را محکوم می کند. رفتار دولت نژاد پرست اسرائيل با فلسطينی ها در بسياری از موارد شباهت زيادی با چگونگی برخورد دولت فاشيستی هيتلر و نازی های آلمانی با يهودييان ساکن کشورهای اروپائی دارد، سياست و عملکردی که در مغايرت کامل با انسانگرائی و حقوق بشر می باشد! ما سوسياليست های مصدقی ، اگرچه با سياست های تماميت خواهانه ,حماس, و زير پا نهادن حقوق دمکراتيک ديگرانديشان و ديگر نيروهای سياسی فلسطينی ، ازجمله سازمان الفتح ، در نوار غزه توافق نداريم و در اين رابطه به رفتار غير دمکراتيک آن سازمان شديدأ اعتراض داريم، براين نظريم ، تا زمانيکه ارتش اشغالگر اسرائيل ، تمام سرزمين های اشغالي، از جمله مناطق اشغالی شهر بيت المقدس را تخليه ننمايد و حاضر نشود که حقوق مردم فلسطين را طبق قوانين بين المللی و قطعنامه های شورای امنيت برسميت بشناسد، اين حق مردم فلسطين ، از جمله , سازمان حماس, است که بمبارزه عليه اشعالگران اسرائيلی ادامه دهند! بنظرما در اين وضع نا بسامان و جنگی حاکم بر سرزمين فلسطين ، نه تنها سياست و عملکرد توسعه طلبانه و اشغالگرانه دولت هائيکه تا کنون بر کشوراسرائيل حکومت کرده اند ــ صرفنظر از وابستگی سازمانی و حزبی شان ــ مقصرند، همچنين دولتهای کشورهای ايالات متحده آمريکا و برخی از کشورهای اروپائی بخاطر حمايت شان از سياست و عملکردهای اشغالگر انه دولت اسرائيل که برخلاف تمام قوانين و ضوابط بين المللی است، نقش بزرگی داشته و دارند. دستگاه های تبليغاتی دولت اشغالگر اسرائيل و دولت ايالات متحده آمريکا و برخی ازکشورهای اروپائی که سعی دارند، تحت عنوان ,اين حق دولت اسرائيل است که از جان شهروندان خود دفاع کند,، نابودی مردم فلسطين توسط ارتش اسرائيل را توجيه می کنند. اگرچه بنظر ما ، اين وظيفه تمام دولتها ، از جمله دولت اسرائيل بايد باشد که از امنيت و جان و مال شهروندانش دفاع کند ، بهيچوجه نمی توان با چنين گفتار و عملکردی مخالفت نمود، اگر دولت اسرائيل خود را مقيد به محترم شمردن تمام روابط و ضوابط بين المللی در رابطه با حقوق ملت فلسطين بداند! اما واقعيت حاکم بر آن ديار درست برعکس تبليغات دولت نژادپرست اسرائيل و متحدين اروپائی و آمريکائيشان می باشد! با کمی دقت و بررسی مسائل و قضاوت صحيح بر پايه تمام قوانين بين المللی ، باين نتيجه می رسيم که اين سياست و عملکرد دولت اسرائيل است که با ادامه اشغال سرزمين های فلسطين و تجاوز به حقوق مردم فلسطين و قتل عام آن ها ، سبب شده است تا جان شهروندان اسرائيلی بخطرافتد! سياست و عملکردی که کاملا در مغايرت با قوانين بين المللی و اعلاميه جهانی حقوق بشرقرار دارد. مگر دولت اسرائيل نبوده است که بخاطر حمايتی که دولت آمريکا و برخی از کشورهای اروپائی از سياست و عملکردهای اتخاذ شده آن دولت تا کنون نموده اند، حاضر نشده است کوچکترين توجه ای به قطعنامه های شورای امنيت در رابطه با محترم شمردن حقوق مردم فلسطين و تخليه سرزمين های اشغالی بنمايد؟ ما سوسياليست های ايران بر اين نظريم که ادامه اشغال سرزمين های فلسطين توسط ارتش اشغالگر اسرائيل و توسل بقهر و سرکوب و قتل عام مردم فلسطين هرگز نخواهد توانست ، راهی صحيح برای ,دفاع , از جان شهروندان اسرائيلی باشد؛ همانطور که با توسل به , اعمال انتحاری,، بعيد خواهد بود تا بتوان بين فلسطينيها و اسرائيلی ها ، يک ,صلح پايدار, برقرار نمود! تخليه سرزمين های اشغالی فلسطين بر پايه قطعنامه های شورای امنيت و برسميت شناختن کشور و دولت فلسطينی ، دولتی که از طرف مردم فلسطين از طريق انتخابات آزاد و دمکراتيک انتخاب شود، تنها راه حل اين مشکل می باشد. به اين اميد که سياستمداران غرب بخود آيند و از حمايت سياست سرکوب ، زورگوئی و اشغالگری دولت نژادپرست اسرائيل دست بردارند و در جهت تحقق قطعنامه های شورای امنيت، بکوشند. يعنی از خواست تشکيل دولت مستقل فلسطين در سرزمين های اشغالی بدون هيچگونه اما و اگر، حمايت نمايند! ما از خواست قطع فوری بمباران شهر ها و آتش بس بين نيروهای متخاصم،پشتيبانی می کنيم!
هيئت اجرائی سازمان سوسياليست های ايران پنج شنبه ۱٢ دی ۱٣٨۷ - ١ ژانويه ۲۰۰۹
socialistha@ois-iran.com www
.ois-iran.com

قتل عام مردم بي‌دفاع فلسطين، پاسخ اسرائيل به مسئله فلسطين! - چريکهای فدائی خلق

قتل عام مردم بي‌دفاع فلسطين، پاسخ اسرائيل به مسئله فلسطين! - چريکهای فدائی خلق قتل عام مردم بي‌دفاع فلسطين، پاسخ اسرائيل به مسئله فلسطين! رژيم ضدخلقی اسراييل با حملات وحشيانه خود به "غزه" در سه روز گذشته موج جديدی از جنايت و قساوت بر عليه توده‌های محروم و مقاوم فلسطين را سازمان داده است. در جريان حملات مداوم هوايی اسراييل به "غزه" تاکنون بيش از ۳۵۰ تن از مردم رنجديده فلسطينی کشته شده و حداقل۱۷۰۰ تن ديگر زخمی گشته‌اند. بخش بزرگی از قربانيان دولت اسراييل در اين حملات وحشيانه را کودکان و زنان تشکيل مي‌دهند. در حالی که اخبار و تصاوير جنايات سبعانه ارتش اسراييل بر عليه مردم بي‌دفاع و ويرانی خانه‌های مسکونی خشم و نفرت تمامی توده‌های زحمتکش و تحت‌ستم جهان را بر عليه دولت اسراييل و اربابان امپرياليست آن برانگيخته، مقامات صهيونيست حاکم با بيشرمی تمام در بيانات و اظهارات خويش قتل عام توده‌های ستمديده و به خصوص زنان و کودکان را "بهای اجتناب‌ناپذير" جنگ جاری جا مي‌زنند و وقيحانه بر تداوم حملات تا رسيدن به اهداف ضدخلقی خويش تاکيد مي‌ورزند. ابعاد جنايات اخير اسراييل اين چماق امپرياليسم در منطقه هنگامی بيشتر روشن مي‌گردد که اشاره کنيم موج جديد کشتاری که حکومت اسراييل بر عليه مردم بيگناه فلسطين به راه انداخته پس از ماه‌ها محاصره اقتصادی کامل اين منطقه صورت مي‌گيرد. به اين ترتيب در حالی که در بستر فقر شديد و کمبود و گرانی مايحتاج عمومی ناشی از محاصره اقتصادی صهيونيستها، کمر مردم ستمديده فلسطين خم گشته است آنها مجبورند نتايج هولناک اين يورش وحشيانه را نيز تحمل نمايند. اما به رغم تمامی اين بلايا و فشارها اين مردم مبارز همچنان با دست خالی ولی با روحيه مبارزاتی بر حقوق عادلانه خويش و حق تعيين سرنوشتشان در مقابل امپرياليسم و صهيونيسم پا فشاری مي‌نمايند. از سوی ديگر حمام خونی که اکنون در غزه از قصابی زنان و مردان و کودکان فلسطينی به راه افتاده بار ديگر افشاگر چهره کثيف امپرياليستها � اين حاميان غدار دولت اسراييل- رهبری سازشکار موسوم به "حکومت خودگردان فلسطين"، دولتهای وابسته عرب و تمامی مرتجعيني‌ست که در مقابل اين جنايات يا سکوت کرده و يا با توسل به ديپلماسی متعفن بورژوايی عوامفريبانه چهره خود را زير شعار "توقف خشونت" از هر دو طرف پنهان مي‌سازند. با چنين برخوردی آنها دست صهيونيستهای جانی � که قدرت آتش ماشين جنگی تا بن دندان مسلحشان با امکانات نظامی ناچيز مردم فلسطين قابل مقايسه نيست - را در ادامه قتل‌عام مردم فلسطين هر چه بيشتر باز گذاشته‌اند. در شرايطی که جنايات دولت اسراييل دل تمامی انسانهای شريف و آزاديخواه در سراسر دنيا را به درد آورده و اعتراضات گسترده‌ای را بر عليه دولت اشغالگر اسراييل و اربابان امپرياليستش موجب شده، قدرتهای امپرياليستي‌ای که قلاده دولت اسراييل اين سگ زنجيری هار سرمايه‌داران بين‌المللی در منطقه را در دست دارند به رغم تمامی دعاوی "دمکراتيک" و "صلح‌خواهی"شان هيچ حرکت عملي‌ای را در جهت توقف جنايات ماشين جنگی اسراييل انجام نداده‌اند. حملات و وقايع خونين اخير در غزه دستاويز جديدی نيز به دست سران رژيم ضدخلقی جمهوری اسلامی داده تا در کارزار اخير نيز با تبليغات عوامفريبانه‌شان هر چه بيشتر به تقويت مواضع ضدانقلابی دارودسته های مرتجعی نظير حماس و حزب‌الله در جنبش خلق فلسطين پرداخته و بکوشند تا مبارزه ضدامپرياليستی توده‌های محروم فلسطين را هر چه بيشتربه انحراف ببرند. در چنين شرايطی بر تمام نيروهای آزاديخواه و انقلابي‌ست که با هرآن چه در توان دارند کشتار مردم محروم فلسطين توسط دولت اسراييل را محکوم کنند و از مبارزات و مقاومت عادلانه مردم فلسطين برای کسب حق تعيين سرنوشت و آزادی فلسطين دفاع کنند. بدون شک تداوم مقاومت و پايداری خلق فلسطين دير يا زود پوزه دشمنان قسم‌خورده اين خلق يعنی امپرياليسم و صهيونيسم را بر خاک خواهد ماليد و چهره تمامی دشمنان آشکار و پنهان اين خلق از دولتهای وابسته عرب گرفته تا انواع و اقسام مرتجعين و سازشکاران را هر چه بيشتر رسوا خواهد ساخت. مرتجعينی که زير نام مردم فلسطين مي‌کوشند تا مبارزات عادلانه آنان را از کانال اصلی يعنی مبارزه با امپرياليسم و وابستگانش منحرف سازند.
مرگ بر امپرياليسم و سگهای زنجيريش!
نابود باد حکومت صهيونيستی اسراييل، چماق امپرياليسم در منطقه!
پيروز باد مقاومت و مبارزه خلق فلسطين برای کسب حق تعيين سرنوشت!
با ايمان به پيروزی راهمان چريکهای فدائی خلق ايران ۹ دی ماه ۱۳۸۷ � ۲۹ دسامبر ۲۰۰۸


STOP THE MASSACRE OF PALESTINIANS

JOIN US AT A PROTEST

Show solidarity with the Palestinian people in Gaza. Demand an immediate end to the murderous attacks carried out by the Israeli military using US weapons against the people of Gaza.


SUNDAY, 12PM, JANUARY 4, 2009

CORNER OF STEVENS CREEK BLVD AND WINCHESTER BLVD (
Map)
SAN JOSE CA 95117


STOP THE MASSACRE OF PALESTINIANS

JOIN US AT A PROTEST

Show solidarity with the Palestinian people in Gaza. Demand an immediate end to the murderous attacks carried out by the Israeli military using US weapons against the people of Gaza.


SUNDAY, 12PM, JANUARY 4, 2009

CORNER OF STEVENS CREEK BLVD AND WINCHESTER BLVD (
Map)
SAN JOSE CA 95117


ORGANIZED BY
South Bay Mobilization
San Jose Peace and Justice Center




You are subscribed to this list as
hassibi@chebayadkard.com. Click here to unsubscribe, or send email to unsubscribe.321762.255016276.7909172252005767828-hassibi_chebayadkard.com@en.groundspring.org.
Our postal address is 48 South 7th St.Suite 102San Jose, California 95112United States
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20081229/barandazi13.pdf