فجایع غزه و جای خالی دیپلماسی پیشگیرانه
۱۳ دی ۱۳۸۷
۱۳ دی ۱۳۸۷
غزه آماج جنگندههای رژیم صهیونیستی است. حملات این رژیم که متعاقب تهدیدهای مکرر «ایهود باراک» وزیر جنگ این رژیم، روز شنبه آغاز شد، تاکنون متجاوز از ۲۰۰ کشته و بیش از ۷۰۰ مجروح بجای گذاشته است.
«شفا» بیمارستان اصلی باریکه غزه که از ماهها قبل بدلیل محاصره این باریکه ذخایر و امکانات درمانیاش تمام شده بود ،مملو از زخمیهایی است که به دلیل فقدان امکانات درمانی در معرض مرگ قرار گرفتهاند. این بار حتی گزارشگران غربی نیز نتوانستهاند از کنار جنایت اسراییل به راحتی عبور کرده و به لاپوشانی آن اقدام نمایند.
بیمارستانها مملو از مجروحان است. مردم به سوی آمبولانسها واتوموبیلهایی که مجروحان را به بیمارستانها حمل میکنند هجوم میبرند….بدنهای بدون سر در کریدورهای خون آلود دیده میشود. مردم ضجه می زنند. زنان شیون میکنند. پزشکان از خشم فریاد میزنند.
این بخشی از گزارش یک رسانه غربی در باره وقایع خونین غزه است. هرچند که خباثت آنان همچنان در خلال این گزارشات تکان دهنده به چشم میخورد و بیشتر آنان این حمله وحشیانه را اقدامی تلافی جویانه از سوی اسراییل در مقابل حملات راکتهای حماس به سرزمینهای اشغالی نامیدهاند. با این حال همگی بر این نکته اعتراف نمودهاند که حمله روز گذشته اسراییل به غزه شدیدترین حمله طی یکسال گذشته بوده است.
«ایهود باراک» از تشدید حملات به باریکه سخن گفته و «تزیپی لیونی» رقیب او در کسب ریاست کابینه در پاسخ به اینکه آیا رهبران سیاسی حماس نیز در معرض حمله قرار دارند با تکرار اتهام واهی اینکه حماس یک سازمان تروریستی است گفته است: «هیچکس از حملات اسراییل ایمن نیست».
تهاجم اسراییل به غزه دور از انتظار نبود و تقریبا همه تحلیلگران سیاسی منطقه در اینکه غزه آبستن حوادث خونینی است اتفاق نظر داشتند. هرچند شاید کسی پیشبینی نمیکرد ابعاد تهاجم در حدی که در حال وقوع است، باشد.
دلایل و اهداف اسراییل در تهاجم نظامی وسیع علیرغم ۱۸ ماه محاصره و وضعیت بسیار وخیم مردم در این باریکه چیست؟ این موضوعی است که اهمیت دارد.
ضعیف ترین (و مسخرهترین)دلیل برای انجام حملاتی با این وسعت، شدت و حدت، همان چیزی است که مقامات اسراییل بدان تمسک جستهاند، تلآویو مدعی است این تهاجم در پاسخ به حملات راکتی حماس به اسراییل صورت میگیرد. بر کسی پوشیده نیست که حملات حماس در بدترین شکل خود تنها چند مجروح روی دست اسراییل میگذارد و لذا تمسک به چنین بهانهای برای تهاجمی با این ابعاد که واکنش همه دولتها - حتی غربیها - را نیز در پی داشت،کاملا پوچ و دور از ذهن است. «ایهود باراک» گفته است: «حمله به غزه از چند ماه قبل برنامهریزی شده بود». «اولمرت» نیز ماه گذشته و در جریان بازدید از نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی گفت: «حمله به غزه قطعی و برای ما فقط مساله زمان است».
اما موضوع برای «تزیپی لیونی»، «نتانیاهو» و «ایهود باراک» که برای جانشینی اولمرت نخست وزیر مستعفی اسراییل رقابت میکنند، کاملا متفاوت است. حمام خون در غزه تحت پوشش حمایت از شهروندان اسراییلی، نردبان صعود به کاخ نخست وزیری است. هرچند مقامات رژیم تلآویو با نفی گزارشات خبری مستقل از وخامت اوضاع در غزه ،هدف اصلی بمبارانهای روز گذشته را مقر فرماندهی حماس در غزه ذکر کردهاند ولی تصاویری که از دوربینهای خبرنگاران غربی پخش شد گواهی بر ابطال این ادعاست.
در سطح تحولات داخلی سرزمینهای اشغالی هدف کلی اسراییل فارغ از رقابتهای انتخاباتی، دلسرد کردن و رویگردانی مردم ساکن غزه از جنبش مقاومت اسلامی حماس و تغییر موازنه به نفع محمود عباس و جنبش فتح ،یکی ار اهداف استراتژیک در برنامه ریزی و انجام این حملات است.کما اینکه استمرار محاصره غزه از زمان کنترل این باریکه توسط حماس نیز در این راستا قابل تحلیل است.
در سطح منطقه اگرچه اسراییل از انفعال رژیمهای عربی در دفاع از مردم فلسطین مطمئن است با این وجود تل آویو یک روز قبل از آغاز این تهاجم ددمنشانه وزیر خارجه خود را به مصر اعزام کرد تا قاهره را از این حمله آگاه نماید. «تزیپی لیونی» در سفر به مصر با «مبارک» رییس جمهور و «ابوالغیظ» وزیر خارجه این رژیم ملاقات کرد.
در عرف دیپلماتیک، اینگونه رایزنیها قبل از اقدام نظامی نمایانگر «دیپلماسی پیشگیرانه» و با هدف آگاه و همراه کردن کشور یا کشورهای ذینفع در بحران انجام میگیرد. تردید نباید کرد که «لیونی» مقامات قاهره را از تصمیم اسراییل برای حمله به غزه آگاه کرده بود و اقدام مصر در احضار سفیر اسراییل در قاهره به منظور اعتراض به تهاجم هوایی اسراییل به غزه، ژستی دیپلماتیک، به منظور فرو نشاندن خشم مردم مصر در واکنش به سکوت یا همراهی دولت در مقابل چنین جنایتی است. هم برای مصر و هم برای دیگر رژیمهایی عربی خلاصی از مزاحمت «مقاومت» که حزب الله و حماس سمبل آن در لبنان و سرزمینهای اشغالی هستند اولویتی است بسیار مهم.
در سطح جهانی همانطور که گفته شد علیرغم همراهی غرب با اسراییل ،عمق جنایت اسراییل آنان را به واکنشی اجباری وادار کرده است.«گوردن براون» نخست وزیر انگلیس، واتیکان، دبیر کل سازمان ملل متحد،تونی بلر نماینده اتحادیه اروپا در مساله خاور میانه و……،همگی خواستار اعاده فوری آرامش به غزه شده اند.حتی سخنگوی کاخ سفید نیز از اسراییل خواسته است که از حمله به مردم عادی پرهیز نماید. معنای دیگر این سخن این است که حمله به مردم بیگناه بخشی از اهداف اسراییل در این تهاجم وسیع است. پیکرهای تکه پاره کودکانی که روی دست مردم خشمگین به سوی بیمارستانها روانهاند و امیدی هم به زنده ماندن آنان نیست ابطال ادعای پوچ مقامات اسراییلی در هدف قرار دادن اماکن نظامی است.
اما در خصوص موضع ایران و سوریه در قبال این بحران ،باید به این نکته اشاره کرد که متاسفانه هر دو کشور به محکومیت لفظی اکتفاء کرده و در حالیکه پیشبینی وقوع چنین تهاجمی امری بسیار ساده بود، هیچگونه دیپلماسی پیشگیرانهای را قبل از آغاز این جنایت اسراییل برای بسیج دولتها عربی و اسلامی و یا اقداماتی نزد کشورهای نسبتا بیطرف در جهان که میتوانست فشارها بر رژیم صهیونیستی را برای ممانعت از این تهاجم(حداقل در این ابعاد) تشدید نماید، انجام ندادند.