بدین ترتیب، این مزدور امپریالیسم، پس از اجراء نمایش اعتصاب غذا در حمایت از زندانیان سیاسی؟؟؟ اینک درصدد است که دامنه ی فریب کاری خود را به قلمرو مبارزات زنان نیز گسترش دهد.
ساختن "قهرمان" و جا زدن آن به عنوان رهبر توده ها، شیوه ی جدیدی نیست و همواره دشمنان مردم، با توسل به این گونه شیوه های مزورانه، توده ها را فریفته اند و مبارزات حق طلبانه ی آن ها را از مسیر اصلی و صحیح آن منحرف کرده اند.
در پایان نیز به راحتی به خارج از کشور می رود و اجراء نمایش های اش را در خارج از کشور پی می گیرد.
اجراء این گونه نمایشات در داخل و خارج از کشور، با بازیگری مزدوری همچون اکبر گنجی، می تواند کف زدن ها و هورا کشیدن های خائنین "حزب توده" و "سازمان اکثریت" را به همراه داشته باشد، ولی هنوز به سوالاتی که به وجود می آورد، پاسخی نمی دهد.
تحت حاکمیت رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی هزاران نفر از کارگران و اقشار مختلف زحمتکشان ایران به خاطر کوچک ترین و جزئی ترین اعتراضات به رژیم، جان خود را از دست داده اند، ولی چگونه است که عنصری مانند اکبر گنجی، خواستار تغییر نظام می شود، ولی بدین گونه از آزادی عمل هم برخوردار است؟
اکبر گنجی هیچ گاه توضیح نمی دهد که چگونه از عقاید قبلی خود عدول کرده و به نظریات جدیدش رسیده است؟ نمی گوید که چرا زمانی در ایجاد دستگاه های سرکوب رژیم تلاشی مستمر داشت و خود به عنوان عنصری سرکوب گر عمل می کرد، به یک باره به عنصری دمکرات و طرفدار زندانیان و زنان شده است؟ و مطمئناً نیز هیچ گاه به این سوالات پاسخ نخواهد داد. وی نیز مانند تمام مزدوران دیگر باید تمام تلاش خود را به کار بگیرد تا بر موج نارضایتی توده ها سوار شده و مبارزات آنان را به انحراف بکشاند و یقیناً در غیاب یک سازمان پیشاهنگ انقلابی، که با جلب اعتماد توده ها بتواند با این گونه فریب کاری ها مقابله نماید، مزدورانی از قماش اکبر گنجی کمابیش موفق خواهند بود.
ساختن "قهرمان" و جا زدن آن به عنوان رهبر توده ها، شیوه ی جدیدی نیست و همواره دشمنان مردم، با توسل به این گونه شیوه های مزورانه، توده ها را فریفته اند و مبارزات حق طلبانه ی آن ها را از مسیر اصلی و صحیح آن منحرف کرده اند.
در پایان نیز به راحتی به خارج از کشور می رود و اجراء نمایش های اش را در خارج از کشور پی می گیرد.
اجراء این گونه نمایشات در داخل و خارج از کشور، با بازیگری مزدوری همچون اکبر گنجی، می تواند کف زدن ها و هورا کشیدن های خائنین "حزب توده" و "سازمان اکثریت" را به همراه داشته باشد، ولی هنوز به سوالاتی که به وجود می آورد، پاسخی نمی دهد.
تحت حاکمیت رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی هزاران نفر از کارگران و اقشار مختلف زحمتکشان ایران به خاطر کوچک ترین و جزئی ترین اعتراضات به رژیم، جان خود را از دست داده اند، ولی چگونه است که عنصری مانند اکبر گنجی، خواستار تغییر نظام می شود، ولی بدین گونه از آزادی عمل هم برخوردار است؟
اکبر گنجی هیچ گاه توضیح نمی دهد که چگونه از عقاید قبلی خود عدول کرده و به نظریات جدیدش رسیده است؟ نمی گوید که چرا زمانی در ایجاد دستگاه های سرکوب رژیم تلاشی مستمر داشت و خود به عنوان عنصری سرکوب گر عمل می کرد، به یک باره به عنصری دمکرات و طرفدار زندانیان و زنان شده است؟ و مطمئناً نیز هیچ گاه به این سوالات پاسخ نخواهد داد. وی نیز مانند تمام مزدوران دیگر باید تمام تلاش خود را به کار بگیرد تا بر موج نارضایتی توده ها سوار شده و مبارزات آنان را به انحراف بکشاند و یقیناً در غیاب یک سازمان پیشاهنگ انقلابی، که با جلب اعتماد توده ها بتواند با این گونه فریب کاری ها مقابله نماید، مزدورانی از قماش اکبر گنجی کمابیش موفق خواهند بود.
بهمن آرام
ژوئیه 2006
اکبر گنجی، این "قهرمان" دست ساز محافل امپریالیستی، فرزند یک کارمند ساده ی پمپ بنزین است. پس از به قدرت رسیدن رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی، در سازماندهی و بنیان گذاری "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی"، به عنوان مهم ترین ارگان سرکوب رژیم، نقش مهمی را ایفاء می کند و پس از آن نیز در تیم های تعقیب و مراقبت و دستگیری و شکنجه ی نیروهای انقلابی در سال های ۱۳۶۰ شرکت فعال دارد.
چند سالی به عنوان رابط فرهنگی "سپاه پاسداران" در ترکیه تحت آموزش قرار می گیرد تا به همراه مزدوران دیگری همچون سعید حجاریان، ارگان دیگر سرکوب، یعنی وزارت اطلاعات را پایه ریزی کنند و بدین ترتیب وظائف مزدوری اش را در دستگاه سرکوب نظامی رژیم به خوبی انجام می دهد.
در اوائل دهه ی 1370 وارد دستگاه سرکوب ایدئولوژیک رژیم می شود و در ارتباط با جریان فریب کارانه ی "اصلاح طلبی" و نشریه ی "کیان"، وظیفه ی روزنامه نگاری به عهده اش گذاشته می شود.
در۳ ارديبهشت 13۷۹، پس از بازگشت از تئاتری که در شهر برلين، در آلمان، تحت عنوان "کنفرانس ایران پس از انتخابات" اجراء گردید، بازداشت؟؟؟ می شود و پس از انجام نمایش هائی، وی را به شش سال حبس محکوم می کنند!!!
به بهانه ی مرخصی، از زندان آزادش می کنند تا با خبرگزاری های بین المللی مصاحبه!!! کند.
در زندان، دست به اعتصاب غذای؟؟؟ نامحدود می زند کـه بیـش از هفتـاد روز طـول می کشد و بدین ترتیب رکورد "بابی سندز"، مبارز ایرلندی را که نتوانست بیش از 62 روز در اعتصاب غذا مقاومت کند، می شکند!!! و اکنون نیز دچار هیچ عارضه ی جسمی و روانی نیست!!!
در زمان اعتصاب غذا، نامههای مختلفی را به نام وی منتشر می کنند که ضمن انتقاداتی به رژیم، خواستار برکناری خامنهای و تغییر نظام سیاسی ایران می شود!!!
در مدتی که در زندان؟؟؟ است، رئیس جمهور جنایت کار ایالات متحده ی آمریکا، جورج بوش از وی حمایت می کند.
در زندان جزوه ی "مانیفست جمهوریخـواهـی" را بـه نـام اش مـی نـویسنـد و منتشـر می سازند که در آن جدائی کامل دین از سیاست را اعلام می کند. همچنین کتاب هائی به نام "تاریک خانه ی اشباح" و "عالی جنابان سرخ پوش و خاکستری" به نام وی منتشر می شوند که در مورد قتلهای سیاسی، معروف به "قتلهای زنجیرهای"، افشاگـری؟؟؟ می کند!
در 28 اسفند 1384 از زندان آزادش می کنند تا به عنوان یک "قهرمان" به فریب کاری های اش ادامه دهد.
ادعا می کند بخش اعظم دوران حبس خود را در انفرادی؟؟؟ گذرانده است و می گويد که مورد شکنجه؟؟؟ قرار گرفته و تهديد شده است!!!
در خبرها آمده بود که در سومين روز اقامت اکبر گنجی در واشنگتن آمریکا، محافل امپریالیستی، يک سخنرانی برای اش در دانشگاه "جورج تاون" ترتیب می دهند و وی برنامه ی بعدی "جنبش دموکراسی خواهی" خود را، مبارزه برای برابری حقوق زنان!!! اعلام می کند و از طرفداران اش می خواهد که رهبری این جنبش را در دست بگيرند و با قوانين زن ستيز و خشونت های مردسالارانه مبارزه کنند!!! ولی نمی گوید که با "قوانین زن ستیز" و "خشونت های مردسالارانه"ی مذهب اسلام چه باید کرد!!!