سیاست، مذهب، و سلولهای بنیادی جنینی
در باره موضع سایر کشورها به کوتاهی میتوان به این برداشت رسید که اسرائیل، انگلیس، چین، کره، و ایران را میتوان از جمله کشور هائی دانست که قابل انعطافترین و آزادترین زمینههای پژوهشی درمانی را اتخاذ کرده اند. و از میان کشورهای اروپایی علاوه بر ایتالیا، مواضع آلمان و اطریش محدود تر از سایرین است. این محدودیتها علیرغم جبهه نسبتا لیبرالی است که اتحادیه اروپا در قبال این مسئله اتخاذ نموده است
دو شنبه ۸ ژوئن ۲۰۰۹
نوشته دکتر فریدون کریمی بوشهری
دوستان لوموند دیپلماتیک
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اخیرا با امضا لایحه لغو استفاده از سلولهای بنیادی جنینی فصل دیگری در تاریخ جنجال برانگیز و کوتاه مدت این سلولها باز نمود۱/ نخستین سیاستمداری که با استفاده از قدرت ریاست جمهوریش استفاده از این سلولها را منع نمود در حقیقت رونالد ریگان بود که در ۱۹۸۸ فرمان منع استفاده از سلولهای بنیادی جنینی را امضا نمود. اما زمانی که بیل کلینتون پس از پیروزی در انتخابات ۱۹۹۳ از سوی دموکراتها به پیروزی رسید این ممنوعیت را لغو نمود. متاسفانه عمر این آزادی بسیار کوتاه بود و یک سال بعد تحت فشار نیروهای دست راستی و مسیحیون افراطی وی مجبور به امضا لایحهای شد که استفاده از کمکهای دولتی برای پژوهش سلولهای بنیادی ممنوع اعلام گردید. دو سال پس از آن زمانی که جمهوری خواهان انتخابات پارلمانی را برده و قدرت را در کنگره از دست دموکراتها بیرون اوردند استفاده از کمکهای بخش خصوصی را که تا آن زمان آزاد بود را نیز ممنوع اعلام کردند ۲/
این محدودیتها بهر حال مانع از آن نگردید که جیمز تامسون استاد دانشگاه ویسکانسین در نوامبر ۱۹۹۸ موفق به جدایی و کشت نخستین سلول بنیادی جنینی انسان در ازمایشگاه نگردد. مشهور است که او شبیه بسیاری از پژوهشگران دیگر آمریکایی عمده تجارب ازمایشگاهیش را در زیر زمین دانشکده و یا در مکان هائی که جزو امکانات دولتی محسوب نمی شد انجام داد تا بهانهای قانونی برای بازخواهی بدست قانونگذاران ندهد. کشف او سر آغاز پژوهشهای فراگیر جهانی روی سلولهای بنیادی انسان و همزمان آغاز رویارویی مستقیم موافقین و مخالفین گردید۱ که اینک به یکی از بحث برانگیزترین مقولات علم معاصر بدل گشته است. همه گیری و حساسیتی که در قبال این موضوع نشان داده شده را شاید بتوان به همان گستردگی دانست که در پیرامون “قانون تکامل” در تمامی قرن پیش و حال وجود داشته است.
سلولهای بنیادی را میتوان بطور کلی به دو دسته تقسیم نمود: سلولهای بنیادی جنینی و سلولهای بنیادی بالغ. تخمک بارور شده پس از سه تا پنج روز تبدیل به سلولی میگردد که به آن بلاستوسیست می گویند که از متجاوز از صد سلول تشکیل گردیده که همگی در حاشیه غشا این سلول تو خالی گرد هم آمده اند. هر یک از این صد و چند سلول به تنهایی نه تنها قادر به تشکیل هر عضوی از بدن از قبیل مغز، قلب، خون، کبد، و غیرو هستند بلکه میتوانند به یک انسان کامل هم تبدیل گردند. هر یک از این سلولها را سلول بنیادی جنینی مینامند. این انعطاف و قابلیت انسان شدن بلافاصله تمامی نحلههای فکری بشر از جمله مذهب و فلسفه را در زیر گستره خود در آورده و جایگاهی جهانشمول مییابد۳/
تعداد بسیار اندکی از سلولهای بنیادی در بافتهای افراد بالغ بصورت تمایزنیافته باقی میمانند که آنها را سلولهای بنیادی بالغ مینامند. وظیفه این سلولها تجدید سلولهای بافت مربوطه (به عنوان نمونه پوست یا خون) میباشد و به بیان دیگر نقش تعمیر گر و سازندگی بافت و سلولهای آنرا بر عهده دارند. با وجود شباهتهای بسیار با سلولهای بنیادی جنینی، این سلولها قادر نیستند به یک موجود کامل تبدیل شوند و از این رو مشکلی در استفاده از آنها وجود ندارد۳/
به این دلیل که ایجاد سلولهای بنیادی جنینی مستلزم از بین بردن جنین است بسیاری آنرا مشابه سقط جنین میدانند. از این رو سلولهای بنیادی جنینی به یک باره به لفظی آشنا و روزمره در خانوادهها و محافل معمولی بدل گردید. موافقین و مخالفین سقط جنین لازم نبود متخصصین بیماریهای زنان باشند یا پژوهشگران و آکادمیسین ها، لازم نبود دین باوری مسیحی یا مسلمان باشند و این بحثی شده در هر خانواده و محفلی در هر گوشه از جهان. سقط جنین ارتباطی شد به یک لفظ روزمره که در هر محفل و گوشهای میتوان انتظار شنیدن آن را داشت خارج از اندیشمندی و پول وشان و شخصیت. سلولهای بنیادی جنینی اینک به چنین جایگاهی دست یافته است حتا در ابعادی ژرف تر که موجب تحول و از سوئی شکاف ایدئولوژیک عمیق در حوزههای تفکر بشری گردیده است.
نهادهای مدنی- حکومتی و سلولهای جنینی
جدا از مخالفتهای صریح و سریع پارهای از نهادهای نیرومند کلیسا سایر نهادهای مدنی و کشوری نیز به دلیل قیاس این سلولها با سقط جنین و این پرسش که زمان آغاز حیات یا دمیدن روح در سلول -در عرف مذهبی اش- از چه زمان است وارد این بحث شدند و ناچار آنها را ملزم به اتخاذ تصمیم و تدوین قوانین نموده است.
سویس در نوامبر ۲۰۰۴ به نخستین دولتی بدل گردید که زیر فشارهای اجتماعی و پس از تعدیل پیش نویس اولیه برای جلب نظر بیشتر مردم موضوع را در سطح ملی به همه پرسی گذاشت. هرچند که لایحه آزادی استفاده از سلولهای جنینی با دو سوم آرا به تصویب رسید اما موجب آن نشد که در مقابل آن مخالفتی بسیار جدی و در مواردی قهر آمیز صورت نگیرد۴/
مخالفین سقط جنین سوئیس که در سازمانی موسوم به “فامیلیا پلوس” گرد هم آمده بودند در تبلیغات انتخاباتیشان موافقین سلولهای بنیادی جنینی را با دکتر ژوزف منگله پزشک آلمانی مقایسه مینمودند. دکتر منگله ملقب به “فرشته مرگ” در طول جنگ دوم جهانی و در زمان سلطه نازیها آزمایشهای غیر انسانی و وحشیانه بسیاری بر روی اسرای زندانی، یهودیان، و کولیها صورت داد که نامش امروزه تداعی گر تصویر اهرمن می باشد. البته تنها مخالفین سویسی نبودند که از چنین اتهام و برچسبی استفاده کردند بلکه کریس پاین نماینده پارلمان استرالیا و خانم جویس مک دونالد نماینده حزب محافظه کار آمریکا نیز در همان ایام از پشت تریبون رسمی مجلس کشورشان چنین اتهامی را آشکارا بیان نمودند.
به دنبال سوئیس ایتالیائیها دومین کشوری بودند که از همه پرسی برای آگاهی از افکار مردم استفاده نمودند که بلافاصله از سوی واتیکان به رهبری پاپ بندیکت شانزدهم تحریم گردید۵/ تنها ۱۹ در صد از مردم به پای صندوقهای رای رفتند که بر طبق قانون اساسی ایتالیا همه پرسی مشروعیت خود را از دست داد و این کشور در زمره یکی از محدودترین کشورها در آزادی قوانین باروری و سلولهای بنیادی جنینی باقی ماند.
جدا از همه پرسی هائی که در سطح ملی و به منظور نظر سنجی مستقیم از مردم صورت گرفت مجالس قانون گذاری کشورهای مختلف نیز این امر را در سطوح مختلف مجالس ایالتی و یا ملی (فدرال) به رای گذاشته اند. از میان مللی که سلولهای جنینی را در سطحی وسیع در مجالسشان مورد بحث قرار داده اند میتوان از استرالیا و آمریکا به عنوان دو نمونه یاد کرد.
مجلس سنای استرالیا در سال ۲۰۰۶ و در یک رای گیری بسیار نزدیک ممنوعیتی را که مجلس آن کشور چهار سال قبل وضع نموده بود ملغی ساخت. اما شاید مهم تر از این تصمیم کلامی بود که نمایندگان در متن تصویب شده این لایحه گنجانده بودند که بر اساس آن کاربردهای پزشکی- درمانی این سلولها مهم تر از تردیدهای اخلاقی آن به حساب آمده بود. جالب توجه است که حزب محافظه کار حاکم در آن زمان پس از تبلیغات بسیار در مخالفت با این لایحه تحت فشارهای متعدد درون و برون حزبی در اقدامی نسبتا بی سابقه به اعضای خود اجازه داد تا آزادانه و بر اساس آگاهی شخصی و نه مرام حزبی رای دهند. گام بعد در قانونی ساختن این لایحه دو سال بعد برداشته شد که مجلس نمایندگان استرالیا نیز مهر تصویب بر این لایحه زد۶/
همان گونه که در ابتدای این مقاله هم به آن اشاره رفت آمریکا از ابتدا کانون حادترین مباحث و چند دستگیها بوده است. جورج بوش در تابستان سال ۲۰۰۶ یعنی پنج سال پس از موفقیت در انتخابات برای نخستین بار از حق وتویی که روسای جمهور امریکا از آن برخوردارند استفاده نمود و لایحه مصوب مجلس امریکا در آزادی به کارگیری سلولهای جنینی را وتو کرد. این تصمیم در زمانی گرفته شد که نظر خواهی ها که نظر خواهیها نشان میداد که ۷۵ در صد از مردم امریکا مخالفتی با استفاده از این سلولها ندارند. او در یک شو نمایشی در کاخ سفید اعلام نمود که حتی اگر این سلولها پیشرفتهای درمانی غیر منتظرهای را موجب گردند و یا در صورتی که می باید به دور ریخته شوند استفاده از آنها مجازنیست و خلاف قانون محسوب می گردد۷/ منظور بوش سلولهای دور ریختنی اشاره به متجاوز از چهار صد هزار جنین یخ زدهای بود که در آن زمان در کلینیکهای باروری آمریکا نگهداری میشدند و زوجهای صاحب این جنینها به دلائل مختلف دیگر نیازی به آنها نداشته و کلینیکها در صدد از بین بردن آنها بودند.
در چند سال گذشته متجاوز از سی ایالت امریکا درگیر گذراندن لوایح مختلفی در زمینه آزاد سازی یا منع سلولهای جنینی بوده اند و ایالات مختلف قوانین خاص خود را در موافقت یا مخالفت و با سلولهای جنینی وضع نموده اند. پیشرفته ترین و شاید موفقترین این قوانین در کالیفرنیا به تصویب رسیده که از سال ۲۰۰۴ تا کنون و با سرمایه گذاری اولیه سه میلیارد دلار از سوی ایالت کالیفرنیا رهبری و سکان دار مالی معنوی این پژوهشها گردیده است. این انستیتو نه تنها در آمریکا بلکه از طریق عقد قردادهای دو جانبه همکاری با سایر کشورهای جهان منجمله کانادا، استرالیا، انگلیس، ژاپن، و اسپانیا تا حدودی کارشکنیها و کمبودهای حاصل از پشتیبانی از پژوهشهای جنینی از سوی دولت فدرال را کاهش داده است. هر چند که به نظر میرسد که با لغو ممنوعیتهای پیشین از سوی اباما چالشهای آینده از مرز تصمیم گیریهای محلی - ایالتی به مجالس فدرال و دادگاه عالی کشوری آمریکا منتقل خواهد گردید۸/
در باره موضع سایر کشورها به کوتاهی میتوان به این برداشت رسید که اسرائیل، انگلیس، چین، کره، و ایران را میتوان از جمله کشور هائی دانست که قابل انعطافترین و آزادترین زمینههای پژوهشی درمانی را اتخاذ کرده اند. و از میان کشورهای اروپایی علاوه بر ایتالیا، مواضع آلمان و اطریش محدود تر از سایرین است. این محدودیتها علیرغم جبهه نسبتا لیبرالی است که اتحادیه اروپا در قبال این مسئله اتخاذ نموده است.
موضع دولت آلمان حقیقتا جای تعمق بیشتری دارد و میتوان حتی آنرا مزورانه خواند. آنها که موانع و مواضع محدود کنندهای در کشور خود وضع نموده اند در عین حال غیر مستقیم به کشور هائی که مخالفتی با رشد سلولهای جنینی ندارند کمکهای ملی نموده و مشکلی هم نمی بینند که پژوهشگرانشان از سلولهای بنیادی جنینی وارداتی ساخت کشورهای دیگر در آزمایشگاههایشان در آلمان استفاده کنند۸/
سلولهای بنیادی جنینی از دید ادیان مختلف
کاتولیکها صریحترین و مشخصترین مواضع را در قبال سلولهای بنیادی جنینی گرفته اند و بی هیچ شک و شبههای استفاده از آنها را مردود خوانده اند. آنها بر این باورند که جنین از نخستین لحظه تشکیل دقیقا صاحب همان ریخته ارثی و رمز ژنتیکی است که سایر افراد انسانی صاحبند و لهذا میباید از تمامی حقوق اخلاقی که انسان از آن برخوردار است نیز بهره مند شوند. آنها بر این باور تاکید دارند که حیات بشر یک فرایند تکاملی است که از لحظه تشکیل جنین آغاز می گردد۹/
کلیسای ارتدوکس نیز مخالف به کار گیری سلولهای بنیادی جنینی هستند اما با تاسف ابراز کرده اند که مخالفتی با سلول هائی که قبلا تهیه شده و در حال حاضر موجود است ندارند. از دید آنها انسانها بر تصویر خداوند خلق شده اند که از لحظه تشکیل نطفه تا مراحل تکامل جنینی همه در مسیر انسانی شدن و نزدیکی به ذات باریتعالی در حرکتند. از بین بردن و یا جلوگیری از این سیر تکاملی گناه تلقی میشود خواه از طریق سقط جنین انتخابی باشد و یا استفاده از بلاستوسیت که در چند روز اول جایگاه سلولهای بنیادی جنینی میباشند. ارتدکسها مشابه تمامی ادیان و نهادهای مترقی و اخلاق گرا با استفاده از این سلولها جهت منافع اصلاح نژادی و یا زیبا سازی مخالفند۱۰/
پروتستان ها را غالبا متهم میکنند که دیدگاه هائی کاملا متفاوت از یکدیگر دارند که سلولهای بنیادی جنینی نیز از آن مستثنی نیست. طیف هائی از پروتستان ها کاملا مخالف و دستهای انعطاف پذیری بسیاری نشان میدهند. به باور جناح محدود گرا آنچه که اهمیت دارد قابلیتهای فردی نیست بلکه تاریخ و روندی است که فرد در آن رشد مینماید خواه از آن آگاه باشد یا که خیر. بر این مبنا جنین ضعیفترین مظهر فردیت در جهان ما محسوب میشود و از بین بردن این مظهر فردی حتا اگر با هدف خیر و شفا باشد جایز نیست و باید در جستجوی راه حلهای دیگر بود. پروتستانهای معتدل با تائید حق حیات برای هر جانداری و در هر مرحله تکاملی مراحل نخست رشد نطفه را از لحاظ اخلاقی کاملا متفاوت از مراحل پیشرفته تر دانسته و کاربرد سلولهای بنیادی جنینی را اگر با هدف خدمت به سایرین باشد مجاز میدانند. قابل توجه است که پروتستانهای اعتدال گرا اهمیت بسیاری به رای مردم نشان میدهند و بر این باورند که هر تصمیمی در این مورد باید با صلاح دید اقشار مختلف مردم صورت پذیرد۱۰-۹/
هرچند که افراطیترین برخورد از سوی مسیحیت صورت گرفته اما نارواست که آن را مخالفت و جزم گرائی را یک جبهه گیری واحد کلیسا بر علیه سلولهای بنیادی جنینی دانست. به عنوان نمونه میتوان به بیانیه سوزان بروکس تیستلویت مقام علیرتبه کلیسای یونایتد و پروفسور علوم روحانی و خدا شناسی شیکاگو اشاره کرد که در بیانه ای اظهار داشته که “در یک جامعه مذهبی فراگیر ارزش گذاشتن به درد انسانها و درمان آن از اهمیت بسیاری بر خوردار است”۱۱/ کلیسای اپیسکوپال (اسقفی) نیز کم و بیش بر این پژوهشها صحه گذاشته اما اوانجلیستها با وجودی که یکی از عالیترین مراجع مذهبیشان از مشاوران اوباماست توافق آرا نداشته و دچار اختلاف نظر میباشند. فرقههای دیگر کلیسا منجمله کلیسای مورمون اظهار نظر مشخصی در این زمینه نکرده اند.
یهودیان واضحترین و لیبرالترین دیدگاه را در این باره دارند. آنها بر این باورند که یک جنین تا چهل روزگی پس از تشکیل انسان محسوب مینمی شود و چیزی جز یک ماده ژنتیکی نیست که فاقد شاخصهای انسانی است. بر خلاف همتایان مسیحی، خاخامهای یهود علنا ابراز کرده اند که “تخم” فاقد روح و ذات انسانی بوده و حفظ و حمایت از آن را لزوما جایز نمی دانند۱۳ - ۱۲/
در پاسخ به این که که دلیل چنین حمایت نیرومندی از پژوهشهای بنیادی جنینی در بین یهودیان از کجا ناشی میشود به دو دلیل عمده میتوان اشاره نمود. نخست اشاره مستقیم “تالمود” کتاب رسمی یهودیان در باب آداب و سنن است که جنین را تا چهلمین روز پس از لقاح ” تنها یک مایع” می داند. دلیل دوم غلبه عمل گرائی (پراگماتیست) در نظرگاه های یهودیان است که لوری زولوس پروفسور و سرپرست مطالعات یهود در دانشگاه سان فرانسیسکو آن را به این گونه بیان میکند: “یهودیان توجه چندانی به مفهوم اخلاقی سلولهای بنیادی جنینی ندارند بلکه آنچه که برای یک یهودی وظیفه و تعهد اصلی محسوب میشود نجات جان انسان است”. در نقل قولهای متعدد دیگر مقامات مذهبی یهود از سنت یهودیان در حمایت از شفای بیماران یاد میکنند که این سلولها این دریچه را در مقابل بشر گشوده اند۱۳/
اسلام اگر از نظر آزاد گذاشتن پژوهشهای جنینی هم پای یهود نباشد تفاوت عمدهای هم با آنها ندارد. از میان مذاهب الهی بی شک اسلام کاملترین و مشروحترین تعاریف را در باب تکامل نطفه و جنین ارائه داده است. اسلام حیات و ظهور روح را در جنین مابین چهل تا صد و بیست روزگی پس از لقاح میداند۱۴/ قرآن هرچند بطور مشخص به لحظه آغاز حیات و دمیدن روح در نطفه اشاره نکرده است اما در حدیث که در بر گیرنده سخنان حضرت محمد است بطور وضوح از چهلمین روز نام برده شده است: “در حقیقت، خلقت یکی از شما در شکم مادرش چنین انجام میگیرد: چهل روز به حالت نطفه است، پس از آن به پاره خونی تبدیل میشود به قدر همان زمان و مدت، سپس به پاره گوشتی تبدیل میشود به اندازه همان مدت و زمان. سپس خدای تعالی به سمت او فرشته می فرستد تا روح در آن بدمد و …”۱۵/
لهذا این تعریف فاصلهای بین چهل تا صد و بیست روزگی را تا زمان دمیدن روح در جنین برای تفسیر و انتخاب باقی میگذارد که هرچند مراجع روحانی در زمان دقیق آن توافق نظر ندارند اما حداقل در استفاده از جنین پیش از چهل روزگی اختلافی موجود نیست. وجود مراکز پژوهشی نسبتا گسترده در کشورهای اسلامی منجمله ایران، قطر، عربستان، و مصر و حمایت علنی مراجع تقلید مسلمان میتواند اصالت این برداشت را در حوزه عمل ثابت نماید۱۶/ ایران از معدود کشورهای جهان است که در سال ۲۰۰۳ موفق به جدا سازی سلولهای بنیادی جنینی انسان گردید. پژوهشگران انستیتو رویان ایران گوسفند را در سال ۲۰۰۶ و بزغاله را اخیرا در ۲۰۰۹ شبیه سازی نموده اند۱۷/
در زمینه شبیه سازی در دیدگاه مسلمانان و بویژه مابین علمای شیعه و سنی اختلاف نظر فاحشی وجود دارد. کشورهای اسلامی سنی در نشستهای متعددی در سالهای اخیر تا حدودی خط و مرز خود را مشخص نموده اند. علمای سنی تقریبا یک صدا شبیه سازی را تحریم کرده و آن را مغایر با مبانی فقهی، حقوقی، و کلامی می دانند. در حالی که بر عکس علمای شیعه تنها از دید فقهی و حقوقی به این مسئله پرداخته اند و اشکالی کلامی در آن نمی یابند۱۸/ این امر میتواند حائز اهمیت بسیاری باشد چون با عدم وجود اشکال کلامی که در مناظرات مذهبی به معنای دانش و چگونگی اثبات رای و چیرگی بر رقیب اطلاق میشود مذهب شیعه اجازه برخوردی دموکراتیک و مبتنی بر دانش روز را هموار میسازد که بالقوه تفاوتی کیفی مابین اندیشه پردازان سنی و شیعه به حساب میآید. مجوز کلامی در مذهب شیعه میتواند نه تنها در زمینه سلولهای بنیادی جنینی بلکه در سایر مبانی علوم جدید نیز تاثیر گذار باشد که امروزه تا حدودی هم میتوان این تاثیر مثبت را در زمینههای گسترده ای و در سطوح مختلف پژوهشی درمانی کشور مشاهده نمود. ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که مراجع شیعه از دید فقهی و حقوقی دیدگاههایی کاملا متفاوت با یکدیگر دارند که در حد و حوصله این مقال نیست.
باید به این موضوع توجه نمود که همان گونه که دولت جورج بوش و یا واتیکان از سلولهای بنیادی جنینی استفادههای سیاسی و ایدیولوژیک نمودند دولت جمهوری اسلامی و مراجع تقلید نیز فراتر از گفتمانهای فقهی و حقوقی آگاهانه از اهمیت و بعد سیاسی این رشته جدید در داخل و خارج استفاده نموده و به قول پاره ای از محققان و نویسندگان برجسته بین المللی اسباب حیرت جهانیان را فراهم نموده اند. به عنوان نمونه آیت اله خامنهای در دیدار با جمعی از دست اندرکاران پژوهشهای بنیادی جنینی کشور در سال ۲۰۰۵ دست آوردهای آنها را عظیم و جلوهای از “ظرفیت بی پایان و بسیار عمیق استعدادهای ملت ایران” دانست. وی در همین نشست وجود هر یک از دانشمندان پر تلاش کشور را “هدیهای الهی” خواند که به دست “جوانان مومن و حزب الهی” صورت گرفته است. وی مجددا در سال ۲۰۰۷ در ازمایشگاههای پژوهشی این موسسه حضور یافت و بر گسترش این پژوهشها و حمایت از آنها تاکید ورزید. توجه مهمترین شبکههای خبر رسانی غربی از جملهٔ “بی بی سی” و “سی ان ان” و نیز شاخصترین نشریات علمی جهان از قبیل “ساینس” و “نیچر” به پژوهشهای صورت گرفته در ایران ظاهرا توجه دولتمردان و مراجع تقلید داخلی را به اهمیت فرهنگی- سیاسی این موضوع جلب نموده است۲۳ - ۱۹/
ادیان شرقی
بوداییها برخوردی متفاوت تر از سایر ادیان الهی دارند. در بودیسم رهبریت قانون گذار و همیشه ناظر به آنگونه که در سایر ادیان الهی مشاهده میشود وجود ندارد. بودیسم طیفی گسترده از باورها و آزمون هاست بدون وجود هر گونه اخلاقیات مطلق. اخلاقیت بودیسم تابع شرایط و اوضاع پیچیده ایست که قبل از هر تصمیمی هر یک باید کاملا در نظر آورده شده و سنجیده گردد. از اینرو اخلاقیت بودیسم تابع تفاسیر گوناگون میگردد و فضای نتیجه گیرههای گستردهای باز مینماید. کلیسای بودایی در ابتدا و در زمانی که شخص بودا رهبری آنرا بر عهده داشت اخلاقیت را دست آوردی فردی میدانست و مقوله ای شخصی که در آن بودا تنها نشان دهنده راه است اما چگونگی گذر در راه را بر عهده فرد میگذارد۲۴-۲۳/
هر چند که با گذشت زمان در کشورها و فرهنگهای متفاوت بودیسم به تدریج آداب و رسوم خاص خود را پروراند و فرا از اخلاقیات فردی به اخلاقیات اجتماعی دست یابید و بها داد. در کل تفسیر بوداییها از مفهوم سلولهای بنیادی جنینی نیز تابع نظریات و تفاسیر متفاوتی گردیده تا به آن حد که پارهای از فلاسفه و اندیشمندان بودایی شبیه سازی را نوعی چرخه حیات (ری سایکل) می انگارند و ممانعتی در استفاده از دست آوردهای مادی و معنوی که به نفع بشر باشد نمی یابند. این تفسیر درب را بر پژوهشهایی که بر شالوده خرد پایه گذاری شده باشد را باز مینماید. به بیان دیگر خرد در عمل معنا دارد که در مجموع شباهت فراوانی به پراگماتیسم “نجات حیات” یهودیان پیدا میکند۲۳/
با این وجود بودائیها هم دچار تفرقه آرا هستند و متجاوز از پنجاه در صد از نهادهای بودایی مخالف استفاده از این تکنولوژی هستند. به عنوان نمونه میتوان به نقطه نظر دامین کیون سردبیر “مجله اخلاقیات بودایی” چاپ لندن نام برد که هر پژوهشی را در این زمینه رد میکند. سومپارن پرمتا استاد فلسفه و مطالعات بودایی دانشگاه چولالونگ کورن در تایلند هم در نوشتههای خود با استناد به بودا که نقطه آغاز حیات را از لحظه تشکیل نطفه میداند معتقد است که از بین بردن حیات یک موجود (بخوانید سلول جنینی) جهت نجات موجودی دیگر غیر قابل قبول است۲۵-۲۴/
هندوها که شاید کهنترین مذهب موجود جهان را دارند با متجاوز از نهصد میلیون پیرو عمدتا در شبح قاره هند سکنا گزیده اند. هندوها به خدایان متعددی قائل هستند و بر این باورند که در وجود هر انسان یک حقیقت نهفته است. هدف از حیات رسیدن به حقیقت مطلق یا برهمن است که بالاترین حقایق است. تمامی اعمال و کردارهای بشر در زمینههای مختلف منجمله هنری، سیاسی، اجتماعی، و علمی در راستای رسیدن به رستگاری و دست یابی به این “حقیقت مطلق” است.
هندوها معتقدند که حیات از لحظه تشکیل نطفه آغاز میشود. مشابه سایر ادیان هندوها هیچ ایرادی در استفاده و پژوهش سلولهای بالغ جنینی ندارند اما زمانی که به سلولهای بنیادی جنینی میرسند نقطه نظراتشان مغشوش و فاقد شفافیت است. شورای عالی هندوهای سنگاپور در بیانیهای رسمی اعلام نموده است که هیچ ممانعتی در استفاده از این سلولها در حمایت از حیات انسانی و درمان بیماریها ندارد. اما در همین بیانیه این شورا ادامه میدهد که حیات از لحظه تشکیل نطفه آغاز میگردد و از این رو از بین بردن جنین گناه محسوب میشود. با این استنباط شورای هندوهای سنگاپور نتیجه میگیرد که چون سلولهای بنیادی جنینی پس از تشکیل نطفه ایجاد گشته اند حامل حیات بوده و از بین بردن و دستکاری در آنها گناه محسوب می گردد و آنها از این پژوهشها حمایت نمی کنند.
آنچه که حیرت انگیز بنظر میرسد این است که این شورا که یک نهاد نیرومند در آئین هندوها محسوب میشود در ادامه همین بیانیه اشاره میکند که “مشخص نیست که اگر جنین پیش از چهارده روزگی تکامل حائز تمام ارزشهای کیفی حیات است”۲۵/ این بیانیه که ظاهرا میبایست خط مشی آئین هندو را ترسیم نماید با چین نتیجه گیریهای سردرگم و نا مشخصی ناتوانی خویش را در ارائه راهبردی برای نهصد میلیون پیرو خویش آشکارا نشان میدهد. سیکها نیز که با بیست و سه میلیون پیرو پنجمین مذهب جهان به شمار میآیند حدودا چنین نقطه نظری ابراز نموده اند.
کلام آخر
با تمام برداشتهای متفاوت و تفاسیر گوناگون مذهبی و اخلاقی شالوده تمام نظرات را میتوان به کوتاهی در دو نظر خلاصه نمود: موافقین نطفه را تا چندمین هفته پس از تشکیل فاقد ساختارهای حیاتی میدانند و به آن به صورت “حیاتی گیاهی” نظر میکنند که فاقد روح است. مخالفین بالعکس دمیدن روح در سلول را از همان لحظه نخست میدانند و دست کاری در آن را به مثابه قتل عمد تلقی میکنند. پیش بینی حقانیت این دو دید گاه را شاید بتوان از مروری بر تاریخ تمدن بشری پیدا نمود.
فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی قرون میانه شرحی از شیوه بحث و جدل در دوران تفتیش عقاید آورده است. گروهی روحانی جهت یافتن تعداد دندانهای اسب مشغول بحث و بررسی کتب و مدارک موجود در این زمینه بودند. پس از سیزده روز راهبی جوان پیشنهاد میکند که به او اجازت دهند تا به طویله رفته و به دهان باز اسب نگاه کند تا پاسخ را در یابد. ظاهرا جوان به دلیل گستاخی و کفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و اخراج می شود. گروه کشیشان پس از این در بیانیهای اعلام کردند که “به دلیل کمبود فاحش مدارک تاریخی و دینی” تعداد واقعی دندانهای اسب “به صورت یک معمای همیشگی” باقی خواهد ماند.
گالیلیو گالیله در اواخر قرن هفدهم با دوربین نجومی دست ساختش به کشفیات بسیار مهمی در نجوم دست یافته بود از جمله کشف قمرهای مشتری و مشاهده حرکت آنها. گالیله هم چنین بر درستی نظریات کپرنیک در زمینه حرکت زمین و سیارات به دور خورشید صحه گذاشت. نظراتی که دشمنی کلیسا را برا انگیخت. یک سال بعد گالیله دوربینش را به رم برد تا حرکت سیارات را مستقیما به آنها نشان دهد. روحانیون از مشاهده آسمان از درون دوربین خودداری کردند. بیست سال بعد گالیله به جرم گرد خواندن زمین به پای میز محاکمه کشانده شد که با حمایت یکی از دوستانش که به عنوان پاپ جدید انتخاب شده بود از سوزانده شدن در آتش نجات یافت اما هشت سال پایان حیاتش را در منزل و تحت مراقبت گذراند و در آنجا در کهولت و بیمار جان سپرد. چهار صد سال بعد در ۱۹۹۸ واتیکان بالاخره حکم بخشودگی گالیله را صادر نمود تا روح او از سرگردانی رهایی یافته و راهی بهشت شود.
مهم نیست که این الا کلنگ سیاسی که از بوش پدر به کلینتون، از او به بوش پسر، و اینک به اوباما رسیده است تا به کجا ادامه خواهد یافت و جانشینان پس از او چه لایحهای را وتو خواهند کرد و باز دارنده کدام پژوهشی خواهند شد. مهم این است که تعداد دندانهای اسب مشخص بوده و خواهد بود. زمین کروی بوده و خواهد بود. سلولهای بنیادی جنینی واقعیتی هستند که نیاز به تحسین یا تحریم کسی ندارند. میخواهد در عربستان باشد یا در آمریکا یا کنگو. قوانین علمی حاکم بر طبیعت اند و علم فی نفسه جوهری دموکراتیک دارد. این یا آن روحانی یا رئیس جمهور قابل به جلوگیری ازکشف قوانین علمی و تغییر آنها نخواهند بود. اگر جز این
بود تعداد دندانهای اسب هنوز نا شناخته بود و زمین مسطح.
۱/ Alice Park, TIME, March 9, 2009
2. Rachel Benson Gold, The Guttmacher Institute. Volume 7, No. 4, October 2004
3. http://stemcells.nih.gov/info/basic…
4. Ned Stafford, The Scientist, November 29, 2004
5. Tracy Wilkinson, The Los Angeles Times, May 31, 2005.
6. Sinclair, A. H., and Schofield, P, R. Cell. 128, 2007
7. Charles Babington, Washington Post, July 2006
8. Eugene Russo, PLoS Biol. Vol. 3, 2005
9 Cahleen Shrier and Paul Shrier, Vol. 58, 2006
10. Ethical Issues in Human Stem Cell research, Vol. 1, Report and Recommendations of the National Bioethics Advisory Commission, September 1999
11. Susan Brooks Thistlethwaite, Washinton Post, March 6, 2009
12. Harvard University Gazette Online, March, 2007
13. Daniel Eisenberg, Jewish Law, 2001
14. Mansooreh Saniei and Raymond De Vries. Indian J. Med. Ethics. Vol. 4, 2008
15. أربعون نووی: الإمام محى الدین النووی, ویراستار: مسعود دبیرى
۱۶/ Aida I Al Aqeel, Nature Genetics, Vol. 39, 2007
17. Royan Institute website; http://www.royaninstitute.org/
18. همشهری، سال سیزدهم، شماره ۳۸۸۸، ۱۰ دی ۱۳۸۴
۱۹ همشهری: شماره ۳۱۵۶, ۱۲ شهریور ۱۳۸۲
۲۰ جام جم : دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۸
۲۱/ Rudolf Jaenisch, Nature 25 October, 2007
22. Tony Reichhardt, Nature Vol. 432, 2004
23. Jonathan Knight, Nature 432, 2004
24. Somparn Promta, Chulalongkorn University, 24 January, 2004
25.