۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

تحقير شدن احمدي‌نژاد توسط هاشمي رفسنجاني و سيدحسن خميني - فیلم


Hashemi & A.N - EEde Fetr - 1388

Iran - Solidarity with iranian people - Stockholm 2009-09-20

شاهکار دوستان احمدی نژاد در آمریکا

در آستانه سفر احمدی نژاد به نیویورک، موسسه آمریکائی معروف و با نفوذ WorldPublicOpinion.org نتیجه آخرین نظر سنجی خود از مردم ایران را منتشر نمود. به ادعای این موسسه، 81 درصد از سوال شوندگان گفته اند که احمدی نژاد رئیس جمهور مشروع ایران است. اکثریت افراد گفته اند که انتخاب ولی فقیه با اصول دموکراسی مطابقت دارد و 60 درصد اظهار داشته اند که با افزایش قدرت ولی فقیه موافقند.1-2

نتایج این نظرسنجی که به گفته مسئولان موسسه مزبور به شیوه ای کاملا علمی انجام شده، بیشتر به یک معجزه از نوع هاله نور شبیه است. این نظرسنجی که یک توهین آشکار به شعور و حیثیت ایرانیان است، توسط موسسه ای انجام میشود که در گذشته نیز چنین شاهکارهای "علمی" را در اختیار صاحب نظران قرار داده بود. معمولا اینگونه اقدامات که بیشتر برای فریب افکار عمومی است در مقاطعی انجام میشود که رژیم ایران در انزوا قرار گرفته و بیم آن میرود که دولت آمریکا سیاست مماشات گرایانه خود در مقابل حاکمان تهران را تغییر دهد. در نمونه های قبلی، بودجه این نظرسنجی ها توسط بنیاد راکفلر تأمین میشد ولی این بار منبع مالی موسسه آشکار نیست.

به نکات اصلی این نظر سنجی اخیر نگاه کنیم. هموطنان می توانند با دنبال کردن لینک مربوطه، گزارش کامل آنرا مطالعه فرمایند: 1-2

اکثریت سوال شوندگان گفته اند که به احمدی نژاد رآی داده اند و اگر انتخابات دوباره برگزار شود، باز هم به او رأی میدهند. 80 درصد اظهار داشته اند که احمدی نژاد آدم منصف و درستی است. 50 درصد گفته اند که وی خیلی با انصاف و درست است. اکثریت افراد معتقدند که به سیستم انتخاباتی در ایران و نتایج اعلام شده اعتماد میکنند. 80 درصد از افراد معتفدند که پروسه انتخاباتی در ایران رضایت بخش است.

اکثریت پاسخ دهندگان گفته اند که آزادیهای مدنی در چهار سال گذشته بیشتر شده است. اکثر افراد گفته اند که از دولت کنونی حمایت میکنند. 90 درصد از افراد از سیستم حکومت ایران رضایت دارند. 60 درصد از پاسخ دهندگان موافق این هستند که یک نهاد متشکل از فقها (شورای نگهبان) بر قوانین مملکتی نظارت کرده و در صورت لزوم بتوانند قوانین را باطل کند.

اکثر افراد گفته اند که نحوه انتخاب رهبر (ولی فقیه) با اصول دموکراسی مطابقت دارد و 60 درصد اظهار داشته اند که با اضافه کردن قدرت ولی فقیه موافقند. اکثریت قابل توجهی از افراد گفته اند که در ایران می توان بدون واهمه از مجازات و اذیت و آزار، عقاید خود را آزادانه بیان کرد. اکثریت افراد گفته اند که دولت بایستی حق این را داشته باشد که از انتشار اخباریکه باعث تزلزل در نظام میشود جلوگیری کند.

همانطور که گفته شد، این اولین بار نیست که موسسه مزبور دست به انتشار چنین نظرسنجی های آخوند پسند میزند. در آغاز سال 2007 و در حالیکه شورای امنیت سازمان ملل و دولت آمریکا بدنبال افزایش تحریم ها علیه حکومت آخوندی بودند، این موسسه با برگزاری یک شوی مطبوعاتی که تریتا پارسی و دو تن از متحدان وی بنامهای ویلیام میلر و ژوزف سیسریونه در آن شرکت داشتند به اطلاع همگان رساند که مردم ایران بجای نارضایتی از جمهوری اسلامی، بیشتر از آمریکا و دولت آمریکا متنفرند. 4-3

برطبق آن نظرسنجی 70 درصد از سوال شوندگان گفته بودند که در ایران به حقوق بشر احترام گذاشته میشود، 61 درصد از آنان نظر مثبتی به نقش سوریه در جهان داشتند. این نظر مثبت در باره حزب الله 75 درصد، شیخ نصر الله 56 درصد، حماس 56 درصد، مقتدا صدر 58 درصد بود. بر طبق این نظرسنجی "علمی" 91 درصد از ایرانیان گفته بودند که داشتن چرخه سوخت اتمی برای ایران حیاتی است و اکثریت قاطع سوال شوندگان از برنامه هسته ای رژیم آخوندی دفاع کرده بودند.

با مطالعه این دو نظر سنجی می توان با برخی از دوستان وفادار رژیم آخوندی در آمریکا و تلاش های آنان برای سر پا نگاه داشتن این حکومت قرون وسطائی آشنا گردید.

یادداشت ها

  1. http://www.worldpublicopinion.org/pipa/pdf/sep09/IranUS_Sep09_rpt.pdf
  2. http://www.worldpublicopinion.org/pipa/articles/brmiddleeastnafricara/639.php?nid=&id=&pnt=639&lb
  3. http://www.sfcg.org/sfcg/sfcg_new_publicop.html

http://www.worldpublicopinion.org/pipa/articles/brmiddleeastnafricara/312.php

اسامی تعدادی از دستگیر شدگان 27 شهریور

Kategorie: Nachricht

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده تعداد زیادی از خانواده های دستگیر شدگان که اکثرا خانواده های 27 شهریور هستند از صبح امروز در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین دست به تجمع اعتراضی زدند.آنها خواستار اطلاع یافتن از عزیزان خود و آزادی آنها هستند.

روز دوشنبه 30 شهريور ماه بيش از 100 نفر از خانواده هاي بازداشت شده ها كه اكثرا خانواده بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهريور بودند در مقابل دادگاه انقلاب دست به تجمع اعتراضی زدند و خواهان آزادي و با خبر شدن از وضعيت عزيزانشان و مكان نگهداري آنها بودند.اسامي اين بازداشت شده ها هنوز از طرف دادگاه انقلاب تاييد نشده .

يكي از شيوه هاي دادگاه انقلاب براي اذیت و آزار خانواده ها عدم تاييد اسامی بازداشت شده ها تا چند روز بعد از بازداشت است كه باعث نگراني و فشار روحي مضاعف روي خلانواده ها مي شود. همچنین شيوه هاي دیگر دادگاه انقلاب براي اذیت و آزار خانواده ها به خصوص مادران اين است كه وقتي مادران براي گرفتن استعلام رايانه اي و تاييد اسم فرزند خود به عنوان بازداشتي به دادگاه انقلاب مراجعه مي كند و شناسنامه خود را ارائه مي دهند دادگاه انقلاب شناسنامه مادر را قبول نمي كند و مي گويد بايد شناسنامه پدر بازداشتي و يا شناسنامه خود بازداشتي ارائه شود در صورتي نام بازداشت شده به عنوان فرزند در شناسنامه مادر ثبت شده است .و با توجه به مسافت هاي طولاني در تهران مادران مجبور هستند با نگراني به خانه بر گردند و روز بعد با شناسنامه پدر و يا خود بازداشتي مراجعه كنند تا جوابي دريافت كنند. امروز به خانواده بازداشتي هاي جديد گفته مي شد برويد خانه اينجا هيچ كاري نمي توانيد بكنيدو بدین طریق ازپاسخگویی به خانواده ها خوداری می کردند .

تعدادي ديگر از اين خانواده ها به زندان اوين مراجعه کردند تا شايد اسامي بازداشت شده ها در آنجا اعلام شود كه آنجا هم اسامي هيچ كدام از بازداشتي ها تاييد نشد تعدادي از اين بازداشت شده ها بعد از دستگيري با خانواده خود تماس گرفته اند و خيلي كوتاه خبر دستگيري خود را بدون گفتن مكان نگهداري اعلام كرده اند.كه عدم اطلاع خانواده ها از مكان نگهداري عزيزانشان باعث فشار روحی و بلاتكليفي خانواده ها شده است.عدم اعلام محل بازداشت آنها باعث نگرانی شدید خانواده ها است که آنها در بازداشتگاههای مخفی ولی فقیه تحت شکنجه های جسمی ،جنسی و روحی قرار گیرند که تا به حال شواهد قاطع و گزارشهای متعددی از طرف قربانیان انتشار یافته است.

از طرفي امروز در سالن ملاقات زندان اوين حدود 60 نفر از خانواده هاي بازداشت شده ها تجمع كردند و خواستار ملاقات با عزيزان خود بودند كه به تعدادي از خانواده بازداشت شده هاي قديم ملاقات كابيني داده شد اما با توجه به عدم تاييد نام بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهريور در زندان اوين به اين خانواده ها گفته شد چنين اشخاصي را به عنوان بازداشتي در اينجا نداريم كه صداي اعتراض خانواده ها بالا رفت كه عزيزانمان را شما بازداشت كرديد اگر اينجا نيستند كجا بايد به دنبال آنها بگرديم كه مسئولين زندان اوين تنها جوابي كه دادند مراجعه خانواده ها به به دادگاه انقلاب بود.

لیست اسامي تعدادي از بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهريور كه در بازداشتگاههای مخفی ولی فقیه بسر می برند برای سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.

1- محسن اماني 26 ساله دانشجوي جامعه شناسي دانشگاه پيام نور در ونك توسط لباس شخصي ها بازداشت شده

2- عليرضا ميرزايي 30 ساله ليسانس طراحي صنعتي و متاهل در وليعصر بازداشت شده

3- جواد حميدي تبريزي 24 ساله دانشجوي ماشين آلات در ونك بازداشت شده

4- نويد حسني 28 ساله در وصال بازداشت شده

5- محمد حسين عظيمي 21 ساله دانشجوي عمران در هفت تير بازداشت شده

6- ابراهيم خليلي مقدم 30 ساله ليسانس جامعه شناسي در انقلاب بازداشت شده

7- شاهين ميرباقري 27 ساله فوق ليسانس برنامه نويسي در انقلاب بازداشت شده

8- حسام محمدي 20 ساله در ونك بازداشت شده

9- مجتبي قدياني 29 ساله فوق ديپلم سراميك در وليعصر بازداشت شده

10- رضا محسني نجف آبادي 25 ساله دانشجو در حوالي فردوسي بازداشت شده

11- احمد شريف زاده 34 ساله و متاهل در انقلاب بازداشت شده

12- كيوان جليلوند 27 ساله ليسانس كشاورزي در ونك بازداشت شده

13- بهرام خسرو شاهي 22 ساله دانشجوي رياضي كاربردي در هفت تير بازداشت شده

14- ايمان خانزاده 26 ساله در وليعصر بازداشت شده

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیریهای گسترده اخیر ،انتقال آنها به نقاط نامعلوم و بی اطلاع نگه داشتن خانواده های آنها را محکوم می کند و مسئولیت جان آنها به عهدۀ شخص علی خامنه ای ولی فقیه رژیم است از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد برای نجات جان آنها خواستار اقدامات عملی و فوری برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی است.

30 شهریور 1388 برابر با 21 سبتامبر 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

دفتر دبیرکل سازمان ملل

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر

راه پيمايی ˝روز قدس˝ و يک نکته ی شايد ضروری
محمد علی اصفهانی



خميني، در مرداد ۱۳۵۸ نُه سال قبل از مرداد ۱۳۶۷ و صدور فرمان قتل عام چند هزار زندانی در ظرف کمتر از دوماه، آخرين جمعه ی ماه رمضان هر سال را ˝روز قدس˝ اعلام کرد؛ و اندک زمانی پس از آن نيز، راه رهايی قدس را به همه نشان داد:
ـ راه قدس، از کربلا می گذرد.
و برای رسيدن به قدس از طريق کربلا، می بايست خود را به سلاح های اسراييلي، مجهز کرد. همان سلاح هايی که اسراييلی ها برای آزادسازی قدس از چنگ خودشان، به خمينی می فروختند و يا اصلاً به حساب بدهی های زمان شاه به ايران، تحويل او می دادند.
و او خود مگر چگونه بر مسند قدرت نشسته بود؟ با توافق ها و قول و قرار های پنهان با اصلی ترين حاميان جهانی اسراييل. در نوفل لوشاتو و گوادلوپ، به هنگام اوجگيری انقلابی که از آنِ او نبود...

ماجرای ايران کنترا، يک مورد لو رفته ی خريداری يا تحويل گرفتن سلاح از اسراييل به منظور مبارزه با اسراييل و ˝آزادسازی قدس˝ بود. چند موردِ (هنوز) لو نرفته ی ديگر، و ای بسا مهمتر از مورد لو رفته در کار بوده است؟
همکاری های ˝ويژه˝ ی اسراييل وحکومت خمينی را نمی گويم. اين مورد هم جزء مواردِ (تاحدودی) لو رفته است. از موارد لو نرفته، يعنی هنوز لو نرفته حرف می زنم.

ماجرای ايران کنترا را بعد از ماجرای واتر گيت، و قبل از ماجرای ابوغريب، بعضی ها بزرگترين رسوايی سياسی آمريکا معرفی کرده اند.
البته رسوايی ˝اکتبر سورپرايز˝، يعنی تبانی خمينی با ريگان در مورد ادامه ی نگاهداری گروگان های سفارت آمريکا در ايران به منظور شکست جيمی کارتر و پيروزی ريگان را هم فراموش نکنيم. که گرچه به قول م. اميد: ˝خاموشی سرآغاز فراموشی است˝، اما فراموشی هم سرآغاز خاموشی است.

و عجيب شباهتی است ميان شيوه ی آخوند ها و کلاه شرعی سازی هاشان، با شيوه ی آمريکا و اسراييل در ماجرای ايران کنترا:
مطابق قانون وقت آمريکا:
ـ فروش سلاح به ايران، ممنوع است.
ـ فروش سلاح، به تروريست های ضد انقلابی نيکاراگوآ (موسوم به کنترا) نيز از ترس آبرو، يعنی ˝آبرو˝، ممنوع اعلام شده است.
جنگ ايران و عراق هم که بايد ادامه پيدا کند و هر دو کشور تضعيف شوند. چرا که:
۱ ـ منافع آن به جيب آمريکا می ريزد. چون:
ـ هم صدام را روز به روز به آمريکا نيازمند تر می سازد،
ـ هم بعضی ˝شرارت˝ های خمينی را تا حدودی مهار می کند،
ـ و هم ايران را همراه با پتانسيل انقلابی مردم آن، که دارند محاسبات و قرار و مدار های گوادولوپی را به هم می ريزند و انقلاب خود را به همان سمتی سوق می دهند که هدف اوليه اش بود، درگير تنش هايی خارج از موضوع، با بيرون و درون خود می کند.
۲ ـ منافع آن به جيب اسراييل می ريزد. چون:
ـ اسراييل، از عراق صدام حسين، به دليل ناسيوناليسم بعثی او، و به دليل تلاش هايش در جهت اتمی شدن، می ترسد؛
ـ مثل هميشه، مثل پريروز و ديروز و امروز و فردا و پس فردا، يک ايران بزرگ و مستقل و يکپارچه و وسيع و پرتوان و سرشار از امکان پيشرفت با سرعت نجومي، که بتواند خود را به عنوان نيرومند ترين و شايسته ترين و برترين قدرت خاورميانه تثبيت کند، کابوس هميشگی اسراييل بود و هست و خواهد بود.

پس چه کنيم؟ خيلی ساده است:
اسراييلی ها که خودشان بلدند چه طور با خمينی و خمينيون تنظيم رابطه کنند. ناسلامتی هر دو از يک جنسند: آخوند. يکی آخوندِ به قول خودش مسلمان. و ديگری آخوندِ به قول خودش يهودی.
آن ها مشغول کار خودشان هستند و تجربه دارند. ما هم با استفاده از تجربه های آن ها، و توسط آن ها، سلاح های آمريکايی را تحويل حکومت ايران می دهيم، و برای جبران کار خود، درآمد حاصل از اين معامله را تقديم ضد انقلابيون نيکاراگوآ می کنيم.

نقل می کنند که شادروان (يا به قول امروزی ها زنده ياد) ملا نصرالدين، گوسفند های مردم ده بالا را می دزديد و می کشت و گوشتشان را بين فقرای ده پايين تقسيم می کرد و می گفت که گناه دزدی با ثواب کمک به فقرا جبران می شود و در اين ميان، سيرابی شيردانی و پوست و دنبه يی هم به ما می رسد.

در هر حال، در اينجا غرض، پرداختن به ماجرای ايران کنترا و مک فارلن و بقيه ی قضايا نيست. همچنان که پرداختن به همکاری های ˝ويژه˝ ی اسراييل با دم و دستگاه خمينی. به اين ماجرا و ماجرا ها از آن رو اشاره رفت که نخست، همگان به ياد آوريم که داعيه های حکومت ايران در دفاع از فلسطين، از همان زمان حضرت امام خمينی (رَه) تا زمان حضرت امام خامنه ای (لَه) تا چه اندازه ياوه است.
کسانی را هم که کمک مالی به حماس را نشان حمايت حکومت ايران از مقاومت فلسطين، و يا نشان وابستگی اين مقاومت به حکومت ايران می دانند، به دو مقاله ی مفصل و مستندي٭ ارجاع می دهم که قبلاً نوشته ام. در ايام قتل عام نظامی اخير (و نه اول و نه آخر) اسراييل در غزه، علاوه بر قتل عام روزمره ی مردم غزه از طريق بی رحمانه ترين و بی شرمانه ترين تحريم های قابل تصور عليه ساکنان اين ˝اردوگاه مرگ˝ اسراييلی با طول و عرض تقريبی ۳۵ در ۱۰ کيلومتر و تعداد تقريبی يک ميليون و نيم زندانی که روی همديگر تل انبار شده اند و نيمی از آنان را کودکان غالباً بيمار از سوء تغذيه و انواع آسيب های روحی و جسمي، و بدون برخورداری حتی از حق دارو و درمان، تشکيل می دهند...

خوشبختانه:
ـ تمام چهره های مطرح جنبش خرداد، و تمام تشکل های سهيم در اين جنبش، از تشکل های اصلاح طلب گرفته تا تشکل های چپ (مسلمان و غير مسلمان و مذهبی و غير مذهبی و سوسياليست و غير سوسياليست و کمونيست و غير کمونيست و لاييک و غير لاييک و غيره و غير غيره) مثلاً تشکل های دانشجويی و کارگري، کوچک ترين توهمی نسبت به دولت جنايتکار و کودک کش اسراييل ندارند، و تظاهر سالوسان حاکم بر ايران به ˝حمايت˝ از فلسطين نيز خللی در شناختشان از، و احساس مسئوليتشان نسبت به، رنج و درد مردم بی پناه فلسطين ايجاد نکرده است.
ـ موجوداتی که سر در پی طمع های خام خود و رؤيا های شوم هرگز تحقق نيافتنی خود، در پروسه ی شکل گيری ماهيت، سرانجام، وارد مرحله ی عالی تکامل خود که خدمتگزاری اسراييل است و توجيه جنايات او (به همان صورت که از جمله در جريان تجاوز نظامی اخير اسراييل به غزه، و قبل از آن و پس از آن نيز شاهد بوده ايم و هستيم) شده اند، کوچکترين نقشی در جنبش خرداد ندارند و کاری از دستشان بر نمی آيد.

و اما متأسفانه:
ـ در ميان نسل جوانِ عمدتاً ˝غير سياسي˝ ما که به طور طبيعي، ازخواست های مدنی به سوی خواست های سياسی سوق داده شده است، گاهی به مواردی بر می خوريم که قوانين جاذبه و دافعه، به صورت خود به خودي، به اختلالات و چپ و راست زدن های مقطعی يی در نگاه بخش هايی از اين نسل به دوست و دشمن، منجر شده است.
نمونه يی از اين موارد را، به خصوص در هفته های اخير، به صورت بعضی موضعگيری های ضد فلسطينی شاهد بوده ايم. موضعگيری هايی که می تواند در راهپيمايی ˝روز قدس˝ نيز خود را ـ هرچند کمرنگ ـ نشان دهد.
کسانی که دستی از نزديک در کار پيگيری نظرات نويسندگان و تحليلگران مترقی و چپ (در معنای درست و وسيع کلمه ی چپ) جهانی دارند، قطعاً متوجه شده اند که بخش عمده يی از اين نويسندگان و تحليلگران، به دلايلی که نيازمند به تفصيل فراوان است، در برابر جنبش بزرگ و مستقل و سربلند و سرافرازی که در ايران جريان دارد، دچار سردرگمی و حتی بدتر از سردرگمي، يعنی اشتباه محاسبه هستند، و با ديده ی ترديد به آن می نگرند. مخصوصاً با توجه به تجربه ی آنچه در سال های اخير، به ˝تجربه ی انقلاب های رنگي˝ معروف شده است. البته فرهيختگانی چون نوآم چامسکی و ديگران، پيوسته در رفع اين سوء تفاهم، و در تصحيح اين درک نادرست کوشيده اند و می کوشند. تا حدودی با موفقيت. و تا حدودی با عدم موفقيت...
... بگذريم از اين که در ميان اپوزيسيون ايرانی نيز بعضی از غافلگير شدگانی که خود را قيّم مردم ايران می دانند و از فرط احساس ˝خود انقلابی بيني˝، و ـ از آن بدتر و از آن بيشتر ـ از فرط تظاهر و انقلابی نمايي، دچار نوعی پارانويا شده اند، جوهر کلامشان همان است، و اين که گويا آمريکا و اسراييل و غرب، توطئه کرده اند تا ابتکار عمل را از ˝انقلابيون˝ ـ که خود اين حضراتِ به هنگام عبور کاروان خلق، در خواب مانده هستند ـ بربايند و ˝عناصر خودشان˝ را ـ که در اينجا اتفاقاً همان عناصری هستند که طفلک حسين شريعتمداري، و طفلک رهبر معظم انقلاب و طفلک ها امامان جمعه و فرماندهان سپاه و متجاوزين و شکنجه گران کهريزک ها می گويند ـ روی کار بياورند و حق ˝انقلابيون واقعي˝ را بخورند!
بگذريم. واقعاً بگذريم. که بايد گذشت...

اما علاوه بر بخشی از نخبگان، روی هم رفته، باز هم به دلايلی که نياز به تفصيل دارد، افکار عمومی بخش قابل توجهی از ˝جهان سومي˝ ها، به خصوص خاورميانه يی ها، هنوز نتوانسته است موضع درست و شايسته و بايسته يی در قبال جنبش جاری در ايران داشته باشد.
در چنين شرايطی است که شعار های جنبش، در راه پيمايی ˝روز قدس˝، می تواند به رفع سوء تفاهم ها کمک کند، و يا بر عکس: بر سوء تفاهم ها بيافزايد.

قطعاً بايد محور اصلی شعار ها، مسأله ی خاص الخاص خود جنبش باشد. بيشتر از هميشه. پر توان تر از هميشه. و ريشه يی تر و بنيادی تر از هميشه.
اما همچنين بايد مراقب شعار هايی باشيم که احياناً می توانند سوء تفاهم ها را دامن بزنند. سوء تفاهم ها به نزد افکار عمومی ˝جهان سومي˝ ها و به خصوص خاورميانه يی ها، و نيز به نزد نويسندگان وتحليلگرانی که هميشه در کنار توده های ستمکشيده و استثمار شده و استعمار شده ی سراسر جهان قرار داشته اند و دارند.

شايد يکی از درست ترين شيوه ها، همراه کردن شعار های هميشگی جنبش با شعار هايی باشد که پيوستگی و همخوانی و همسانی جنبش و مردم ما را با مردم و جنبش های مردمی خاورميانه و فلسطين از سويي، و پيوستگی و همخوانی و همسانی ضد مردم و ضد جنبش، يعنی قاتلان فرزندان مردم ايران را با قاتلان فرزندان مردم خاورميانه و فلسطين، از سوی ديگر، به نمايش بگذارد.
اين شعار ها را ذوق سرشار و بی پايان مردم، خود خواهد ساخت و خواهد پرداخت.
من اما همچنان، به شعار درخشانی می انديشم که از شامگاه قيام جنبش دانشجويی ۱۸ تير ۱۳۷۸ تا به امروز، و تا بامداد پيروزي، پيوسته در خون جنبش های مردمی ما جاری بوده است و خواهد بود:
- ايران شده فلسطين
مردم! چرا نشستين؟

۲۴ شهريور ۱۳۸۸
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
٭ غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيان
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/haft-porsesh.html
استريپ تيز مکتب ˝انسان دوستان˝ در تهاجم اسراييل به غزه
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/gaza-ensan.html

24 شهریور 1388
انتقال شبنم مددزاده به بند نگهداری مجرمین خطرناك

خبرنامه امیرکبیر : شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحكیم وحدت و دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران كه هم اكنون بیش از 7 ماه است در بازداشت موقت به سر می برد، به بند مجرمین خطرناک منتقل شده است.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر مددزاده به همراه 5 زندانی زن دیگر از جمله شیوا نظر آهاری و مهسا نادری از سه روز پیش به بندی موسوم به بند متادون كه ويژه نگهداری مجرمین خطرناك است، منتقل شده اند.

این مسئله اگرچه با اعتراض شدید مددزاده و هم بندانش همراه بود اما هیچ دلیل قانونی دال بر انتقال آن ها به بند مذكور عنوان نشده است.

لازم به ذكر است كه بند متادون سابق بر این برای نگهداری افراد دارای اعتیاد شدید استفاده می شد كه هم اكنون به حالت نیمه متروكه در آمده است و از نظر وضعیت بهداشتی در بدترین وضعیت ممكن است. به طوری كه گرفتگی فاضلاب حمام و سرویس های بهداشتی و بوی گاز ناشی از آن باعث ایجاد حالت تهوع و خفگی شدید در شبنم مددزاده و دیگر زندانیان در این بند شده است.

دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران در تماسی تلفنی با خانواده اش خبر از ممنوع الملاقات بودن خود نیز داد كه این مسئله با توجه به گذشت بیش از 4 ماه از پایان بازجویی ها و مرحله تحقیقات، عملی غیرقانونی است كه بنا بر روال سابق مسئولین زندان هیچ دلیل قانونی و قانع كننده ای برای آن ذكر نكرده اند.

شیوا نظر آهاری كه از بعد از انتخابات در بازداشت به سر می برد نیز در این بند در بازداشت است. پیش از این سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر از صدور وثیقه 200 میلیونی برای آزادی شیوا نظرآهاری خبر داده بود.

گرچه صبح دیروز خانواده نظرآهاری قرار وثیقه ی 200 میلیونی را تامین كردند اما كماكان خبری از آزادی وی در دست

کاریکاتور


greenwavearchive2.blogspot


نيک آهنگ کوثر

مکالمات بی سیم نیروی انتظامی در روز قدس

Breaking News: Sephah's Leaked radio on ghods Day September 18 09

دستگیری بازاریان در بازار تهران ادامه دارد

By jonbeshekhordad

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده ،مامورین وزارت اطلاعات با یورش به محل کار آقای جواد لاری از بازاریان بازار تهران او را دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل کردند.
آقای جواد لاری حدودا 51 ساله روز چهارشنبه 25 شهریور ماه ،با یورش مامورین وزارت اطلاعات به محل کار ایشان در بازار تهران وی را دستگیر کردند.مامورین وزارت اطلاعات محل کارش را بازرسی کردند و دفتر تلفن او را ضبط کردند.
سپس آنهاهمراه با آقای لاری به منزل شخصی اش مراجعه کردند و تمامی نقاط خانه را مورد بازرسی قرار دادند.آنها در حین بازرسی وسائل را پخش می کردند و به عمد آنها را تخریب می کردند.مامورین وزارت اطلاعات مقداری زیادی از وسائل شخصی خانواده را ضبط کردند و با خود بردند از جملۀ آنها ؛ مدارک شناسائی،دست چکها،آلبوم عکس خانوادگی،دفترچه تلفن،دست نوشته ها،کتاب و سی دی و موارد دیگر .
مامورین وزارت اطلاعات از تمامی نقاط خانه فیلم برداری کردند و همچنین از اعضای خانواده اش اقدام به فیلم برداری نمودند!
پس از بازرسی که چند ساعت بطول انجامید .آقای لاری را همراه با وسائل شخصی اش به بند 209 زندان اوین منتقل کردند.
علت دستگیری او را هنوز به خانواده اش اعلام نکردند.از زمان دستگیری تا به حال از وضعیت و شرایط او هیچ خبری در دست نیست.
لازم به یادآوری است که آقای جواد لاری از زندانیان سیاسی دهۀ 60 می باشد که بیش از 4 سال را در زندانهای ولی فقیه بسر برد. در طی مدت بازداشتش او تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشت.
قبل از آقای لاری یکی از بازاریان شناخته شده بازار تهران بنام آقای محسن دکمه چی دستگیر شده بود که از وضعیت و شرایط او هیچ خبری در دست نیست.
تهدیدات و دستگیریهای اخیر باعث خشم و انزجار اکثر بازاریان، بازار تهران شده است واین اعمال غیر انسانی را به عنوان تعدی و اهانت به بازاریان می دادنند. گفته می شود که در صورت عدم آزادی فوری همکارانشان آنها قصد دارند که به اقدامات اعتراضی دست بزنند.