۱۳۹۶ مرداد ۶, جمعه

آزاده نامداری روی جلد روزنامه پرتیراژ سوییسی، با تیتر: دورویی
 
2rooyee1.jpg2rooyee2.jpg
منبع:پژواک ایران

نخستین شماره‌ی فصل‌نامه‌ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقطه، در بهار ١٣٧٤/١٩٩٥ به انتشار رسید.

فصل نامه

نخستین شماره‌ی فصل‌نامه‌ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقطه، در بهار ١٣٧٤/١٩٩٥ به انتشار رسید. مدیر مسئول فصل‌نامه، بهزاد لادبن بود و مسئول امور فنی آن (تا شماره‌ی ٧)، کریم صادق. صفحه‌آرایی آن را علی‌رضا یاوری بر عهده داشت. تا شماره‌ی ٧، سردبیری نقطه با ناصر مهاجر بود. شماره‌های ٨ و ٩، به کوشش رضا ناصحی به انتشار رسید.
نقطه زیر نظرهیئت تحریریه به انتشار می‌رسید. اعضای اصلی هیئت‌تحریریه‌ی نشریه، از کوشندگان سیاسی چپ‌گرایى بودند که پس از سرکوب فراگیر سال‌های نخست دهه‌ی ١٣٦٠/١٩٨٠ به ناگزیر ایران را ترک کردند. نام آنها که در شماره‌های نقطه اعلام نشده، چنین است: رضا ناصحی، سیروس جاویدی، مهناز متین و ناصر مهاجر. نام کسانی که با هیئت تحریریه همکاری داشتند، به این قرار است: تراب‌ حق‌شناس، شهرام قنبری، شهلا شفیق، علیرضا مناف‌زاده و علیرضا یاوری.
بیشتر آنچه در فصل‌نامه‌ی نقطه آمده، نوشته‌های تحلیلی و پژوهشی‌ست؛ اما سهمی هم برای بازتاب خبرهاى مهم در نظر گرفته شده بود. سرمقاله‌ی نقطه، به مسائل سیاسی روز ایران اختصاص داشت. نوشته‌های دیگر نشریه، مسائل گوناگونی را در برمی‌گرفت: از مسائل اجتماعی و رویدادهای مهم فرهنگی، سیاسی و تاریخی ایران گرفته، تا حقوق بشر، مسئله‌ی زن و تبعیض جنسی، نقد ادبی و هنری، ووو. مسئله‌ی دین و اسلام شيعى، جایگاه آن در مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران، لزوم جدایی دین از دولت و سکولاریزاسیون، از موضوعاتی دیگری بودند که در نقطه مورد نقد و بررسی قرار گرفتند. مسائل بین‌المللی نیز همواره مورد توجه نشريه‌‌ی نقطه بوده است.
صفحات پایانی شماره‌های نخست نقطه (تا شماره‌ی ٥-٤)، بخشی را در برمی‌گرفت که «زندگی مردم از زبان رسانه‌های دولتی ایران» را بازمی‌نمایاند.
معرفی کتاب‌ها و نشریه‌های تازه، به ویژه آنچه در خارج از کشور به چاپ می‌رسید، یکی از تم‌های هر شماره‌ی نشریه بود.
در پشت جلد هر شماره‌ی نقطه، فهرست نوشته‌ها و چکیده‌ای از هرکدام به انگلیسی درج شده است.
از شماره‌ی ٢ تا پایان کار نقطه، در هر شماره، مجموعه‌ی ویژه‌اى درباره‌ى موضوع یا مقوله‌ای مهم گشوده شد. مسئله‌ی کردستان، سانسور در ایران، انقلاب ١٣٥٧، شکنجه و زندان، جنبش چپ، روشنفکر و روشنفکری، کفر و الحاد، از موضوع‌هاى این ويژه‌نامه‌ها هستند.
بیشتر نوشته‌هایی که در فصل‌نامه‌ی نقطه آمده، ره‌آورد پژوهش روشنفکران ایرانی‌ست؛ اما برگردان به فارسی پاره‌ای مقاله‌ها و مصاحبه‌ها نیز در دستور کار نشریه قرار داشت.
نشريه‌ى نقطه از این امتیاز كم مانند برخوردار بود که نقاش، طراح و کاریکاتوریست بزرگ ایران، زنده‌یاد اردشیر محصص، با آن همکاری می‌کرد و روی جلد و صفحات هر شماره‌ی مجله را – متناسب با موضوع آن شماره – با چند اثر ارزشمند خود می‌آراست.
هنرمندان برجسته‌ی دیگری نیز با نقطه همکاری تنگاتنگ داشتند؛ به ویژه ناصر درخشانی (خاور)؛ و کسانی كه با نام مستعار، كارهاى‌شان را ارائه می‌دادند، از جمله میتی، قدسی، اختر.
نقطه بنا داشت فصل‌نامه باشد و سالی چهار شماره منتشر کند. اما دشواری‌های کار انتشاراتی در تبعید که در سرسخن برخی شماره‌های نشریه به آن اشاره شده، نقطه را در عمل به گاهنامه تبدیل کرد. با چاپ شماره‌ی ٩ نشریه در تابستان سال ١٣٧٨/١٩٩٩، انتشار فصل‌نامه‌ی نقطه پایان گرفت.

  • فصل نامه ی نقطه 9

    فصل نامه ی نقطه ۹

  • فصل نامه ی نقطه 7

    فصل نامه ی نقطه ۷

  • فصل نامه ی نقطه 8

    فصل نامه ی نقطه ۸

  • فصل نامه ی نقطه 6

    فصل نامه ی نقطه ۶

  • فصل نامه ی نقطه 4-5

    فصل نامه ی نقطه ۴-۵

  • فصل نامه ی نقطه 3

    فصل نامه ی نقطه ۳

  • فصل نامه ی نقطه 2

    فصل نامه ی نقطه ۲

  • فصل نامه ی نقطه 1

    فصل نامه ی نقطه
     

کتاب نقطه

کتاب نقطه که دو شماره از آن بین سال‌های ١٣٧٤/١٩٩٥ و ١٣٧٦/١٩٩٧ به ویراستاری ناصر مهاجر به چاپ رسید، از جمله انتشارات نقطه بود.
کتاب نقطه زمينه‌ى انتشار نوشته‌هائى را فراهم می‌‌آورد که در صفحه‌هاى محدود یک فصل‌نامه نمی‌گنجید. در سرسخن شماره‌ی اول کتاب نقطه می‌خوانیم:
««کتاب نقطه» می‌خواهد به مقولات نظری، تاریخ و ادبیات بپردازد: پرسش‌های بنیادینی که جامعه‌ی روشنفکری ما با آن روبروست
– دین و دولت، بافت اقتصادی- اجتماعی، مسئله‌ی ملی و ملیت‌ها، فرهنگ و روانشناسی اجتماعی، مدرنیته، سوسیالیسم، و…
– پیشینه‌ی گروه‌های سیاسی و جریان‌های روشنفکری ایران…
– شعر، داستان، نمایشنامه و نقد ادبی.
«کتاب نقطه» جای نوشته‌هایی است که به دلایل گوناگون در نشریه‌ی «نقطه» نمی‌گنجند. پاره‌ای به این دلیل که بسیار بلندند؛ پاره‌ای به این دلیل که فنی‌اند و کارشناسانه. «کتاب نقطه» گاهنامه‌ایست که بر آنست به تناوب موضوع ویژه‌ای را برگزیند و بیشتر نوشته‌های خود را به آن اختصاص دهد».
  • 2 کتاب نقطه

    کتاب نقطه شماره ی ۲

  • 1 کتاب نقطه

    کتاب نقطه شماره ی ۱

واژگونی مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی، درحیاط دانشگاه فردوسی مشهد

 واژگونی مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی، درحیاط دانشگاه فردوسی مشهد

نیاز به پژوهشی جامع، همه سویه و سنجش‌گرایانه درباره‌ی سازمان چریک‌های فدایی خلق از سال‌ها پیش احساس می‌شد. تورج اتابکی و ناصر مهاجر دو تاریخ‌نگار نام آشنای ما در حد توان خود کوشیده‌اند که به این نیاز پاسخ دهند.

توضيح ناشر

نیاز به پژوهشی جامع، همه سویه و سنجش‌گرایانه درباره‌ی سازمان چریک‌های فدایی خلق از سال‌ها پیش احساس می‌شد. تورج اتابکی و ناصر مهاجر دو تاریخ‌نگار نام آشنای ما در حد توان خود کوشیده‌اند که به این نیاز پاسخ دهند. در چند و چون این کوشش در پیش‌گفتار راهی دیگر آورده‌اند:

از شماری از چریک‌های پیشین خواستیم تا روایت خود را از زندگی روزمره‌ی رهروان مبارزه‌ی مسلحانه‌ی دهه‌ی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران به رشته‌ی نگارش کشند. در کنار اینان، پژوهشگرانی را که یا شاهد عینی بودند و یا با بازخوانی اسناد، روایتی نزدیک به شاهد عینی داشتند، فراخواندیم تا به جرگه‌ی نویسندگان بپیوندند و زمانه و پی‌آیند‌های این کنشگری را به دست دهند و روایت چریک‌های چپگرای ایرانی را در متن تاریخ بنشانند… فاصله‌ی به نسبت کم تاریخ آن جنبش با امروز ما، و این نکته‌ی مهم که بخش بزرگی از بازماندگان و رهروان چریک‌های فدایی خلق هنوز در میان مایند و می‌توانند روایت خود را به دست دهند، از جمله دیگر عواملی بود که این پژوهش را در دستور کار قرار می‌داد.
اما انجام چنین پژوهشی که ویژگی آن نگاشتن توأمان تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی‌ست نمی‌توانست سهل و آسان باشد. در این باره تورج اتابکی و ناصر مهاجر نوشته‌اند:
روایت‌های این مجموعه، دوره‌ی تاریخی‌ای را در برمی‌گیرد که از دهه‌ی ۱۳۴۰ آغاز می‌شود و با فروپاشی نظام سلطنت در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پایان می‌رسد. در فراهم آوردن این روایت‌ها، بنا را بر جایگاه امروزین راویان قرار ندادیم. از راویان خواستیم تا از امروزشان فاصله بگیرند، خود را در مقام راوی مستقلی ببینند تا آنچه را که بر آنان رفته است روایت کنند؛ بی‌کم و کاست. این کار البته آسان نبود و نیاز به گفتگوها و هم‌اندیشی‌ها با راویان داشت. در پاره‌ای موارد که نتوانستیم راوی را متقاعد کنیم که عینک امروزینش را برای بازبینی دیروز از دیده بردارد و به گونه‌ای عینی، بی‌پیشداوری و حُب و بغض‌های شخصی و سیاسی به بازگویی روایت خود بنشیند، ناچار از راوی دیگری خواستار همکاری شدیم. در زمینه‌هایی نیز کوشیدیم با گردآوری داده‌ها و کارگیری گزارش‌ها‌یی از گفتار و کردار رهروان جنبش مسلحانه، روایت درست و دقیقی بازسازیم تا به فهم بهتر چند و چون جنبش چریکی و مناسبات آن با بودوباشِ کارگران و تهیدستان یاری رساند و تأثیر این جنبش را بر شعر و موسیقی، داستان و تئاتر و سینما و نقاشی دهه‌ی چهل و پنجاه خورشیدی بنمایاند.
اثرگذاری جنبش چریکی بر پهنه‌ی هنر و ادبیات ایران در دو دهه‌ی پایانی حکومت شاه، راهی‌ دیگر را از سایر نوشته‌ها و پژوهش‌هایی که درباره‌ی جنبش چریکی ایران شده به کلی جدا می‌کند. با این حال دو تاریخ‌دانی که این کتاب را ویراسته‌اند مدعی نیستند که راهی دیگر «کارنامه‌ای فراگیر را از بودوباشِ کنشگران جنبش مسلحانه به دست می‌دهد» به باور آن‌ها:
این مجموعه کامل نیست و پاره‌هایی از زندگی اجتماعی متأثر از جنبش مسلحانه را در خود بازتاب نداده است. از جمله در ارائه‌ی روایتی با درون‌مایه‌ی ملی و قومی…
آنچه درباره‌ی سبک و سیاق کارشان می‌گویند نیز در خور یادآوری‌ست:
سیاق کارمان در تهیه‌ی این مجموعه چنین بود که با تأکید بر تدقیق کارشناسانه روایت‌ها، از پی ثبت هر روایت، آن را در اختیار بازبینانی قرار دهیم که در گستره‌ی رشته‌ی خود کارشناسند. از بازبینان مستقل خواستیم تا بدون دخالت دادن دیدگاه‌های خود، روایت راویان برای اینان ناشناس را بازخوانند و درستی و نادرستی داده‌ها و یافته‌ها را بررسند. همه‌جا ملاک‌مان، تکیه بر بازبینی عینی دانشگاهی و دانش‌پژوهانه بوده است و نه جز آن.
نگاهی به نام پژوهشگران و راویانی که در این مجموعه مشارکت داشته‌اند نشان دهنده‌ی باور ویراستاران این مجموعه به این اصل است که پدیده‌های تاریخی را تنها رنگین‌کمانی از دیدگاه‌ها می‌توانند بازگویند و بازنگرند.
دفتر نخست:
پیشگفتار (تورج اتابکی ـ ناصر مهاجر)، نام این دفتر (نسیم خاکسار)، بنیادها و سیر اندیشه‌ی چریکهای فدایی خلق ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۶ (مهرداد وهابی ـ ناصر مهاجر)، کارگران در گفتار و کردار چریکهای فدایی (تورج اتابکی)، دیدگاههای بینالمللی فدائیانخلق ایران (حیدر تبریزی)، سازمانِ محبوب من (ناهید قاجار)، نگاهی به ساختار سازمان چریکهای فدایی ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۵ (مجید عبدالرحیم پور)، چاپخانهی مخفی (مرضیه تهی دست)، کموکیف عملیات نظامی چریکها (حمید نوذری)، زنان فدایی در زندان (رقیه دانشگری)
دفتر دوم:
تشکیلات مردان فدایی در زندان (ناصر رحیم خانی ـ ناصر مهاجر)، سچفخا در دانشگاه تبریز (ابوالفضل محققی)، سچفخا و زنان دانشگاه تبریز (سرور علیمحمدی)، کنفدراسیون دانشجویی و چریک‌ها (علی ندیمی)، از مهرآباد جنوبی تا دانشکده‌ی فنی (سیاوش رنجبر دائمی)، روایت یک “شاهد عینی” (آزاده اخلاقی)، شعری ستایشگر شور (سعید یوسف)، بازتاب مبارزه ی چریکی در ادبیات داستانی (نسیم خاکسار)، رستاخیز ترانه (محمود خوشنام)، نگاهی به پشتِ‌سر (اسفندیار منفردزاده)، سینما و سیاهکل (حمید فدوی)،سایه‌ی جنبش چریکی بر گستره ی تئاتر (هومن آذرکلاه)، کتاب شناسی سازمان چریک های فدایی خلق (ناصر مهاجر).
گریز ناگزیرجنايات و مکافات

گریز ناگزیر



گریز ناگزیر

گریز ناگزیر
سی روایت گریز از جمهوری اسلامی ایران، به کوشش میهن روستا، مهناز متین، سیروس جاویدی، ناصر مهاجر1387/2008، در دو جلد، 1130 صفحه

توضيح ناشر

فرار و زندگی در تبعید، تجربه‌ای‌ست مهم در تاریخ مبارزاتِ سیاسی و اجتماعی ایران. ثبتِ این تجربه و انتقال آن به نسل‌های پسین، از اهمیتی به سزا برخوردار است. هم از این رو، ویراستاران گریز ناگزیر، کند و کاو این دوره‌ی مهم از کوچ گسترده‌ی ایرانیان در تاریخ معاصر ایران را در دستور کار گذاشتند تا از این رهگذر، به سهم خود از فراموشی این پاره از تاریخ اجتماعی- سیاسی میهن‌مان، پیشگیری کنند.
دوره‌ی زمانی‌ای این کند و کاو، سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ است؛ گرچه فرار از جمهوری اسلامی، نه با سال ۶۰ آغاز شد و نه پس از سال ۶۵ پایان گرفت. اما ویژگی‌ موج‌های دیگر جلای وطن در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ و سال‌های دهه‌ی ۱۳۷۰ و پس از آن، پژوهشی دیگر می‌خواهد که امید است جای خالی آن را پژوهشگرانی دیگر پُر کنند.
سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵، سال‌هایی‌ست که عناصر طیف چپ و دموکرات، کنشگران سیاسی، کوشندگان اجتماعی، دست‌اندکاران اتحادیه‌های کارگری، اندیشه‌ورزان و پژوهشگران، نویسندگان، هنرمندان و شاعران دگراندیش و دگرخواه، هم‌وطنان پیرو ادیان و مذاهبِ زردشتی، یهودی، مسیحی و بهایی، در یک کلام، آن‌ها که از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، امید و انتظار برقراری حکومتی مبتنی بر ارزش‌های انسان‌گرایانه و آزادی‌خواهانه داشتند، به گونه‌ای گسترده مجبور به ترک ایران شدند.
در دو دفتر گریز ناگزیر، سی زن و مرد از قشرها‌ی گوناگون اجتماعی، با وابستگی‌های گوناگون سیاسی و مسلکی و مذهبی و در رده‌های گوناگون سنی، به بازگویی دلایل‌شان پرداخته‌اند، برای ترکِ وطن، چگونگی گریختن از یکی از مرزهای ایران و پناهنده شدن به این کشور و آن کشور جهان.
به این سان، تجربه‌‌ی نسلی به نسل‌های دیگر منتقل شده است؛ به «نسلی که پیوندش با نسل ما گسیخته شده؛ چه  آن‌ها که این بیست و چند سال گذشته را در ایران زیسته‌‌اند، در اختناق جمهوری اسلامی روییده‌‌اند و برداشت جامعی از روزگاران سپری شده ندارند؛ و چه آنها که بیرون از ایران رشد کرده‌اند و امروز می‌پرسند: چه شد که از خاک و ریشه‌مان جدا گشتیم و چون بنفشه‌ها به هر کجا برده  شدیم؟»
چند میلیون ایرانی در بیرون از ایران روزگار می‌گذرانند. اینها همه کنشگر سیاسی نبوده‌اند و به این دلیل جلای وطن نکرده‌اند. حتا در همان دوره‌ی ۶۵-۱۳۶۰، بسیاری به این دلیل از ایران کوچیدند که جمهوری اسلامی هویت و حقوق اولیه‌شان را یک سره انکار می‌کرد و آنها هم نمی‌خواستند به قوانین شرعی و سیاست‌های «مکتبی» حکومت تن دهند و از این رو، در معرض اذیت و آزار مستمر حاکمان قرار داشتند.
ویراستاران مدعی نیستند که کارشان بی کم و کاست است. رک و روشن می‌گویند: «نتوانستیم از همه‌ی گروه‌های اجتماعی و سیاسی، نمونه‌ای در این مجموعه بیاوریم. برخلاف طرحی که ریخته بودیم، برخی نمونه‌ها را نیافتیم. برخی‌ها را زمانی یافتیم که دیگر بسی دیر شده بود.»

نوشته‌های همسان

  • از کجا تا ناکجا

    از کجا تا ناکجا

  • نقشی از دوست

    نقشی از یک دوست، نقشی از یک دوستی

  • آشنای نا آشنا

    آشنای نا آشنا

  • از تهران تا استالين آباد

    از تهران تا استالین آباد

JOURNALISTS WON’T SLEEP TONIGHT AFTER SEEING WHAT SCARAMUCCI DID SECONDS...

The Young Turks Live! 7.27.2017