۱۳۹۴ آذر ۱, یکشنبه
انعکاس برخی گفته ها درنهج الفصاحه از پیامبر اسلام درمقاله ۸
انعکاس برخی گفته ها درنهج الفصاحه از پیامبر اسلام درمقاله ۸، تا آنجا آمدیم که حدیث ۲۷۵۰ می گوید: “هرکس ببلیه دخترداری مبتلاشود وباآنها نیکوکاری کند، پرده وی ازآتش جهنم شود”. یعنی به بلا و مرض دختر داری گرفتار آید. در واقع دختر داری نوعی ابتلاء به یک “مریضی” بس سخت است. اگر کسی به بلیه دختر داری مبتلا شود، پرده او ازآتش جهنم است! در صورتی که والدین هیچکدام تقصیری ندارند که فرزندشان دختر شود یا پسر. طبیعت یا خدای موهومی این کار را کرده است. این است نظر پیامبر در مورد زنان. فکر نمی کنم هیچ توجیه گری بتواند انسان عاقلی را در میان بانوان قانع کند که چنین پیامبری را بپرستند. در هرحال این بیانات را نمی توان نوع دگری تفسیر کرد وکلاه برسر دختران و زنان در جهان اسلام گذاشت. در حدیث دیگری برای اولین مرتبه است که پیامبر بر له زنان آن هم اگر در خانه ی خویش اشتغال داشته باشند، چیز مثبتی گفته است که ثواب او با مجاهدان یکی خواهد بود. درحدیث ۲۸۹۲ صفحه ۷۴۶ آمده است: “(ای زنان) هر یک از شما با اشتغال در خانه خویش اگر خدا خواهد ثواب مجاهدان خواهد یافت”. تازه آن هم اگر خدا اراده کند و بخواهد، در غیر آن صورت نه!! این نکته در واقع تهمت نیست اگر گفته شود. پیامبرانسان زرنگی بوده است وتوانسته است مردم باورمند رافریب دهد، بدین معنی که گاهی پس از آنهمه هشدار به مرد و آنهمه توهین به زن، نکاتی برای دلخوشی و جمع آوری سیاهی لشگر بسود نیمی از جامعه گفته باشد.
درحدیث ۲۹۲۵ صفحه ۷۵۲ بیاناتی آمده است که درتضاد باحدیث ۲۷۵۰ است وآن می گوید: “هرکه سه دختر داشته باشد و تربیتشان کند و شوهر شان دهد و با آنها نیکوئی کند پاداش او بهشت است”. این را باداشتن دختر بعنوان بلا ونیکوئی با اوپرده اش ازآتش دورخ است، چگونه مطابقت دارد و حل می شود؟! ما از این تضاد گوئیها درگفتار پیامبر زیاد داریم. حتا در قرآن مجید نیز وجود دارد. پس نمی توان چنین پیامبری را پرستید وبه حرفش اعتماد کرد. او در حدیث زیر به روشنی می گوید که همسرجزء دارائی فرد است. در حدیث ۲۹۲۹ صفحه ۷۵۳ آمده است: “هر که همسر کسی یامملوک اورافریب دهد از مانیست”. یعنی مسلمان نیست و کافر است. جالب است که درباره علم و عالم درحدیث ۲۹۴۲ صفحات ۷۵۵ و ۷۵۶ گوید: “هرکه بوسیله علم نان خوردخدا چهره اورا دگرگون کند وکارش را واژگون کند وجهنم سزاوار او باشد”. این جمله را برای کسب کنندگان علم گفته است که با آن نان خودرا کسب می کنند. پس همه علما اسلام باید بروند جهنم چون بنا به گفته پیامبر کارشان واژگون است و به غیر از علم اسلام چیزی نمی دانند و ازآن نان می خورند. پیامبر دربیشتر احادیث زهر خودرا برزنان می ریزد و برملک بودن آنان و مانند ابزار خریداری شده، تأکید می کند. در حدیث ۳۰۳۱ صفحه ۷۷۱ می گوید: “هرکه مملوک خویش رابستم بزند روزقیامت ازاو تقاص کنند”. همانطور که در بالا اشاره شد مملوک منظور زن خود است. آنهم اگر بی گناه بزند نه تقصیر کار! بهرحال پیامبر در جای دیگر و در حدیث ۳۱۴۵ صفحه ۷۸۸ گوید: مردم (قابل اعتنا) دو کسند عالم وعلم آموز و درغیر آنها خیری نیست”. خوب این عالم وعلم آموزباید از علم شان نان بخورند! لذا این درتضاد باحدیث ۲۹۴۲ قرار می گیرد! پس همانطوریکه اشاره شد، نمی توان به گفته های پیغمبراسلام اعتماد کرد. بطوریکه هم درقرآن اشاره شده وهم درکتب تاریخی آمده است، پیامبرخود بدون زن نمی توانسته زندگی کند ودر عین حال ضدزن بوده. تمام احادیث درمورد زنان در پنهج الفصاحه گواهی بر این مدعاست. باز هم مکرر درحدیث ۳۱۵۳ صفحه ۷۸۹ می گوید: “زنان دامهای شیطانند”. یعنی اززنان باید ترسید و به این دام خطر ناک گرفتار نشد. او در احادیث ۳۱۵۸ و ۳۱۶۰ صفحه ۷۹۰ درمورد صحت و سلامت گوید: “به سبزه نگریستن بینائی را فزون می کند” ونیز “دیدن زن خوبروی وسبزه بینائی را فزون می کند”. پس پیامبر ازدیدن زن خوبروی وسبزه طبیعت بدرستی لذت می برده، اما درعین حال در کنترل زن نهایت سفارش راکرده است و نهایت حسادت را داشته است تا جائی که کسی حق نداشت بعد از او با زنان جوان اش، مانند عایشه که هنگام مرگ پیامبر ۱۶ یا ۱۷ سال داشت، ازدواج کند. از همه اینها که بگذریم، در عالم شیعه اسلام، داریم که حدود ۱۳۰۰ سال است برای امامان سربریده شده حالا باگناه یا بی گناه، ماه محرم و آشورا و تاسوعا دارند و قمه زنی و زنجیر زنی وعزاداری بی حد می کنند و اشک ها می ریزند. خود پیامبر در حدیث ۳۱۶۲ صفحه ۷۹۱ می گوید: “نوحه گری از عمل جاهلیت است”.
یعنی مویه وگریه و زاری و شیون بر مرده مال دوران جاهلیت است. اما اینها برای سر گرم کردن مردم در هر سال یک ماه و همه روزه در مساجد پای منبرها انسانهارا به گریه وا می دارند و عزا داری می کنند. برایشان مهم نیست که پیامبر چه گفته است! این نکته را برای آن زنان با سواد اجتماعی و مؤمن به اسلام می نویسم و بسیار مایلم فقط اندکی بفکر فرو روند. آیا می خواهند بنابه آیات قرآن مجید واحادیث پیامبر و امامان، بنده و برده شوهران خود باشند یا حقوق مساوی داشته باشند؟ پیامبر عزیز آن ها در احادیث ۳۱۶۷ و ۳۱۶۸ صفحه ۷۹۲ نهج الفصاحه خود می گوید: “مردان که اطاعت زنان کنند بهلاکت افتند”. یعنی اگر مردی حرف زنش را بشنود ذلیل شود یا توانائی ندارد. در ادامه: “آنها، یعنی زنان، چیره تراند. هدیه چشم خردمند را ببندد”. به دیگر سخن زنان چیره دست مانند عایشه، زینب، ماریه و جویریه یهودی دختر حارث از آن چیره دستان بودند که پیامبر را کلافه کردند. بهمین دلیل او از چیرگی زنان نام می برد. در واقع آنها پیامبر را محصور خود کرده بودند. معمولا زنازاده هاخر به نه فقط اسلام، بلکه به دین هم آب نمی دهند، اما پیامبر درحدیث ۳۱۸۶ صفحه ۷۹۶ درباره آنها می گوید: “زنازاده اگر زنا کند ازپدر و مادر خویش بدتر است”. در اینجا پیامبر می شود نخود هر آشی. زنا زاده که کافر است و جهنم بایذ برود و هیچ هم لایق اصلاح نیست، پس چه نگرانی برای پیامبر هست که حدیثی برای آنها بگوید؟ درهمان صفحه در حدیث ۳۱۹۰ باز هم اخطار به زنان می گوید: “وای بر زنان از دو چیز رنگین طلا و جامه زیبا”. در اواخر احادیثش یعنی در حدیث ۳۱۹۱ همان صفحه می گوید: “وای بر امت من ازعلمای بد”. هر انسان باورمندی باید ازخود بپرسد اگرعلما بدباشند چرا وای برامت شود؟ امت چه گناهی مرتکب شده اند اگر عالم بد باشد؟!
لایق ذکر است که پیامبر اسلام برای خون شهدا بسیار ارزش قایل بوده و برای دانشوران و علما بیشتر بطوری که در حدیث ۳۱۸۱ صفحه ۷۹۵ می گوید: “مرکب دانشوران را با خون شهیدان هم سنگ کردند اولی سنگین تربود”. و دراحادیث ۳۲۲۲ و ۳۲۲۳ صفحه ۸۰۲ می گوید: “روزقیامت مرکب دانشوران وخون شهیدان راهمسنگ کنند و مرکب دانشوران برخون شهیدان مرجح شود”. بنا بر این، انسان در تعجب است، باوصف این که پیامبر هم درقرآن و هم دراحادیث تأکید کرده که علم برخون شهدا مقدم است، چرا پیامبر که به بهشت نگریست فقط ابلهان را دید و چرا بی سوادی و انتحاریون درجهان اسلام بی اندازه بالا است؟ درپایان این مقاله که پایان نگاهی به احادیث پیامبر است یکی ازخطبه های رسول اکرم در باره حقوق مردان و زنان بهمدیگر را دراینجا می آورم. پیامبر درصفحان ۸۲۷ و ۸۲۸ نهج الفصاحه می گوید: “ای مردم زنانتان برشما حقی دارند وشما نیز برآنها حقی دارید. حق شما برزنهایتان اینست که غیر شما رابه بسترتان ننشانند وکسی را که از او کراهت دارید بی اجازه شما بخانهایتان نیارند و کار زشت نکنند و اگر کردند خدا بشما اجازه داده که آزارشان کنید و درخوابگاهها ازآن ها دوری جوئید و به اعتدال کتکشان بزنید اگربس کردند وباطاعت آمدند روزی وپوشش ایشان به شایستگی بعهده شماست که زنان نزد شما اسیرند و در کار خویش اختیاری ندارند، آنها را به امانت خدا گرفته اید بترسید و با آنها نیک رفتارکنید، ای گروه! آیا ابلاغ کردم، خدایاگواه باش”. این مطلب، اگر زن نا فرمانی کرد و یا گوش به نصیحت مرد نداد، درقرآن مجید، سوره النساء، آیه ۳۴ آورده شده است. من دقیق خطبه پیامبردرنهج الفصاحه را آورده ام.
هایدلبرگ، آلمان فدرال ۱۵٫ ۱۱٫ ۲۰۱۵ دکتر گلمراد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com
درحدیث ۲۹۲۵ صفحه ۷۵۲ بیاناتی آمده است که درتضاد باحدیث ۲۷۵۰ است وآن می گوید: “هرکه سه دختر داشته باشد و تربیتشان کند و شوهر شان دهد و با آنها نیکوئی کند پاداش او بهشت است”. این را باداشتن دختر بعنوان بلا ونیکوئی با اوپرده اش ازآتش دورخ است، چگونه مطابقت دارد و حل می شود؟! ما از این تضاد گوئیها درگفتار پیامبر زیاد داریم. حتا در قرآن مجید نیز وجود دارد. پس نمی توان چنین پیامبری را پرستید وبه حرفش اعتماد کرد. او در حدیث زیر به روشنی می گوید که همسرجزء دارائی فرد است. در حدیث ۲۹۲۹ صفحه ۷۵۳ آمده است: “هر که همسر کسی یامملوک اورافریب دهد از مانیست”. یعنی مسلمان نیست و کافر است. جالب است که درباره علم و عالم درحدیث ۲۹۴۲ صفحات ۷۵۵ و ۷۵۶ گوید: “هرکه بوسیله علم نان خوردخدا چهره اورا دگرگون کند وکارش را واژگون کند وجهنم سزاوار او باشد”. این جمله را برای کسب کنندگان علم گفته است که با آن نان خودرا کسب می کنند. پس همه علما اسلام باید بروند جهنم چون بنا به گفته پیامبر کارشان واژگون است و به غیر از علم اسلام چیزی نمی دانند و ازآن نان می خورند. پیامبر دربیشتر احادیث زهر خودرا برزنان می ریزد و برملک بودن آنان و مانند ابزار خریداری شده، تأکید می کند. در حدیث ۳۰۳۱ صفحه ۷۷۱ می گوید: “هرکه مملوک خویش رابستم بزند روزقیامت ازاو تقاص کنند”. همانطور که در بالا اشاره شد مملوک منظور زن خود است. آنهم اگر بی گناه بزند نه تقصیر کار! بهرحال پیامبر در جای دیگر و در حدیث ۳۱۴۵ صفحه ۷۸۸ گوید: مردم (قابل اعتنا) دو کسند عالم وعلم آموز و درغیر آنها خیری نیست”. خوب این عالم وعلم آموزباید از علم شان نان بخورند! لذا این درتضاد باحدیث ۲۹۴۲ قرار می گیرد! پس همانطوریکه اشاره شد، نمی توان به گفته های پیغمبراسلام اعتماد کرد. بطوریکه هم درقرآن اشاره شده وهم درکتب تاریخی آمده است، پیامبرخود بدون زن نمی توانسته زندگی کند ودر عین حال ضدزن بوده. تمام احادیث درمورد زنان در پنهج الفصاحه گواهی بر این مدعاست. باز هم مکرر درحدیث ۳۱۵۳ صفحه ۷۸۹ می گوید: “زنان دامهای شیطانند”. یعنی اززنان باید ترسید و به این دام خطر ناک گرفتار نشد. او در احادیث ۳۱۵۸ و ۳۱۶۰ صفحه ۷۹۰ درمورد صحت و سلامت گوید: “به سبزه نگریستن بینائی را فزون می کند” ونیز “دیدن زن خوبروی وسبزه بینائی را فزون می کند”. پس پیامبر ازدیدن زن خوبروی وسبزه طبیعت بدرستی لذت می برده، اما درعین حال در کنترل زن نهایت سفارش راکرده است و نهایت حسادت را داشته است تا جائی که کسی حق نداشت بعد از او با زنان جوان اش، مانند عایشه که هنگام مرگ پیامبر ۱۶ یا ۱۷ سال داشت، ازدواج کند. از همه اینها که بگذریم، در عالم شیعه اسلام، داریم که حدود ۱۳۰۰ سال است برای امامان سربریده شده حالا باگناه یا بی گناه، ماه محرم و آشورا و تاسوعا دارند و قمه زنی و زنجیر زنی وعزاداری بی حد می کنند و اشک ها می ریزند. خود پیامبر در حدیث ۳۱۶۲ صفحه ۷۹۱ می گوید: “نوحه گری از عمل جاهلیت است”.
یعنی مویه وگریه و زاری و شیون بر مرده مال دوران جاهلیت است. اما اینها برای سر گرم کردن مردم در هر سال یک ماه و همه روزه در مساجد پای منبرها انسانهارا به گریه وا می دارند و عزا داری می کنند. برایشان مهم نیست که پیامبر چه گفته است! این نکته را برای آن زنان با سواد اجتماعی و مؤمن به اسلام می نویسم و بسیار مایلم فقط اندکی بفکر فرو روند. آیا می خواهند بنابه آیات قرآن مجید واحادیث پیامبر و امامان، بنده و برده شوهران خود باشند یا حقوق مساوی داشته باشند؟ پیامبر عزیز آن ها در احادیث ۳۱۶۷ و ۳۱۶۸ صفحه ۷۹۲ نهج الفصاحه خود می گوید: “مردان که اطاعت زنان کنند بهلاکت افتند”. یعنی اگر مردی حرف زنش را بشنود ذلیل شود یا توانائی ندارد. در ادامه: “آنها، یعنی زنان، چیره تراند. هدیه چشم خردمند را ببندد”. به دیگر سخن زنان چیره دست مانند عایشه، زینب، ماریه و جویریه یهودی دختر حارث از آن چیره دستان بودند که پیامبر را کلافه کردند. بهمین دلیل او از چیرگی زنان نام می برد. در واقع آنها پیامبر را محصور خود کرده بودند. معمولا زنازاده هاخر به نه فقط اسلام، بلکه به دین هم آب نمی دهند، اما پیامبر درحدیث ۳۱۸۶ صفحه ۷۹۶ درباره آنها می گوید: “زنازاده اگر زنا کند ازپدر و مادر خویش بدتر است”. در اینجا پیامبر می شود نخود هر آشی. زنا زاده که کافر است و جهنم بایذ برود و هیچ هم لایق اصلاح نیست، پس چه نگرانی برای پیامبر هست که حدیثی برای آنها بگوید؟ درهمان صفحه در حدیث ۳۱۹۰ باز هم اخطار به زنان می گوید: “وای بر زنان از دو چیز رنگین طلا و جامه زیبا”. در اواخر احادیثش یعنی در حدیث ۳۱۹۱ همان صفحه می گوید: “وای بر امت من ازعلمای بد”. هر انسان باورمندی باید ازخود بپرسد اگرعلما بدباشند چرا وای برامت شود؟ امت چه گناهی مرتکب شده اند اگر عالم بد باشد؟!
لایق ذکر است که پیامبر اسلام برای خون شهدا بسیار ارزش قایل بوده و برای دانشوران و علما بیشتر بطوری که در حدیث ۳۱۸۱ صفحه ۷۹۵ می گوید: “مرکب دانشوران را با خون شهیدان هم سنگ کردند اولی سنگین تربود”. و دراحادیث ۳۲۲۲ و ۳۲۲۳ صفحه ۸۰۲ می گوید: “روزقیامت مرکب دانشوران وخون شهیدان راهمسنگ کنند و مرکب دانشوران برخون شهیدان مرجح شود”. بنا بر این، انسان در تعجب است، باوصف این که پیامبر هم درقرآن و هم دراحادیث تأکید کرده که علم برخون شهدا مقدم است، چرا پیامبر که به بهشت نگریست فقط ابلهان را دید و چرا بی سوادی و انتحاریون درجهان اسلام بی اندازه بالا است؟ درپایان این مقاله که پایان نگاهی به احادیث پیامبر است یکی ازخطبه های رسول اکرم در باره حقوق مردان و زنان بهمدیگر را دراینجا می آورم. پیامبر درصفحان ۸۲۷ و ۸۲۸ نهج الفصاحه می گوید: “ای مردم زنانتان برشما حقی دارند وشما نیز برآنها حقی دارید. حق شما برزنهایتان اینست که غیر شما رابه بسترتان ننشانند وکسی را که از او کراهت دارید بی اجازه شما بخانهایتان نیارند و کار زشت نکنند و اگر کردند خدا بشما اجازه داده که آزارشان کنید و درخوابگاهها ازآن ها دوری جوئید و به اعتدال کتکشان بزنید اگربس کردند وباطاعت آمدند روزی وپوشش ایشان به شایستگی بعهده شماست که زنان نزد شما اسیرند و در کار خویش اختیاری ندارند، آنها را به امانت خدا گرفته اید بترسید و با آنها نیک رفتارکنید، ای گروه! آیا ابلاغ کردم، خدایاگواه باش”. این مطلب، اگر زن نا فرمانی کرد و یا گوش به نصیحت مرد نداد، درقرآن مجید، سوره النساء، آیه ۳۴ آورده شده است. من دقیق خطبه پیامبردرنهج الفصاحه را آورده ام.
هایدلبرگ، آلمان فدرال ۱۵٫ ۱۱٫ ۲۰۱۵ دکتر گلمراد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com
نمونه ای ازنتایج «گسترش اسلام »در منطقه در اثر انقلاب خمینی/ عکس هولناک
ذبح یک نوجوان و ارسال آن برای خانواده اش
گروهی تروریستی در منطقه سیدی بوزید تونس اقدام به ذبح یک نوجوان و ارسال آن برای خانواده اش کردند.
آفتاب : یک گروه تروریستی اقدام به بریدن سر یک نوجوان ۱۶ ساله تونسی به نام «الراعی مبروک السلطانی» و ارسال آن برای خانوادهاش توسط کودکی دیگر کرد.
به گزارش ابنا، این خبر را شامگاه جمعه ۱۳ نوامبر وزارت کشور تونس تایید کرده است.
این جنایت وحشتناک در منطقه جبل مغیله در حومه سیدی بوزید واقع در مرکز تونس روی داد.
به گفته «ولید الوقینی» سخنگوی وزارت کشور تونس به خبرگزاری دولتی این کشور، کدخدای روستا پلیس را در جریان حادثه قرار داد.
وی توضیح داد که دو نوجوان گلهای از گوسفندان را برای چرا به نزدیکی کوه مغیله برده بودند که آنجا گروهی تروریست جلوی آنها را گرفتند.
به گفته سخنگوی وزارت کشور تونس به نقل از کدخدای روستا، گروه تروریست اقدام به بریدن سر نوجوان بزرگتر و فرستادن آن توسط کودک کوچکتر ۱۳ ساله به خانوادهاش کردند.
بنا بر این گزارش، این گروه تروریستی هیچ پیامی برای خانواده کودک مقتول نفرستادند.
واحدهایی از نیروهای امنیتی و ارتش تونس جستجو در منطقه را برای یافتن عاملان جنایت آغاز کردند.
این دومین جنایت قتل از این نوع در تونس است. چند هفته پیش نیز یک چوپان توسط گروهی با نام گردان عقبه بن نافع که تروریستی به شمار میآید. یک چوپان را در استان قصرین به قتل رساند. هنوز گروه عامل جنایت اخیر مشخص نشده است.
نگاهی به لیست بلندبالای دریافت یارانه مطبوعات در هشت سال دوره احمدینژاد
نگاهی به لیست بلندبالای دریافت یارانه مطبوعات در هشت سال دوره احمدینژاد به وضوح نشان میدهد ولخرجیهای احمدینژاد برای روزنامههای خاص، آنقدر چرب بوده که تخصیص حسابشده و دقیق دولت یازدهم در امر یارانه مطبوعات، به مذاق تندروهای دلواپس خوش نیاید و هر روز به بهانهای دولت را بنوازند و خود نیز اعتراف کنند که قطع یارانهشان خیلی به آنها فشار آورده است.
به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان در ادامه نوشت: جدول زیر که بر اساس اسناد منتشر شده در سایت وزارت ارشاد گردآوری و استخراج شده، دریافتی روزنامههای کیهان، وطن امروز، جوان، رسالت و برخی روزنامههای دیگر است. روزنامههای همشهری، جام جم، جوان و کیهان با تدبیر ویژه ارشاد در دولت یازدهم، بهخاطر وابسته بودن به بودجههای عمومی از لیست دریافت یارانه حذف شدند و این یارانه به بخش خصوصی اختصاص یافت.
تفاوت معنادار عدد دریافتی روزنامههای کیهان و وطن امروز را در جدول زیر میتوان عامل اصلی حملات تند و بداخلاقیهای هر روزه این دو روزنامه عنوان کرد. بد نیست بدانید روزنامه وطن امروز در سال ۸۷ آغاز به کار کرد و رقم دریافتی حدود ۳ میلیارد تومانیاش در دولت احمدینژاد تنها برای پنج سال است! روزنامه ۱۲ صفحهای کیهان نیز که این روزها به خاطر عدم دریافت یارانه سخت در مضیقه است و نمایشگاه مطبوعات را هم به همین دلیل تحریم کرد، در دولت احمدینژاد بالاترین رقم دریافتی یارانه را داشته به طوری که عدد دریافتیاش حدود ۱۰ درصد کل یارانه پرداختی به همه روزنامههای کشور است.
دانیل لازار: خودکفائی مالی داعش دروغ است این سعودیها و شیخهای خلیج فارس هستند که همچنان سیل پول و اسلحه را بسوی سازمانهار تروریست جاری میکنند:
☚ دانیل لازار، محقق امریکائی، در 20 نوامبر 2015، مقالهای، زیر عنوان «ارتباط دولت سعودی با تروریسم» انتشار داده که واجد این اطلاعات است:
● کنگره امریکا برضد سوریها بسیج شده و طرح تصویب میکند که پناهندگان سوری را نباید به امریکا راه داد. سازمانهای اطلاعاتی امریکا گزارش میکنند که داعش هزینههای خود را با انجام یک رشته فعالیتهای غیر قانونی تأمین میکند: فروش اشیاء عتیقه و باستانی و آدم ربائی و رها کردنش در ازای دریافت پول و بانک زنی و فروش نفت شمال عراق و سوریه به قیمت ارزان و مالیات زور ستانی.
اما اگر اینطور است امریکا راحت میتوانست با گسیل شکاری بمب افکنهای اف – 18 تأسیسات نفتی در اختیار داعش را از میان بردارد و دست داعش را از پول کوتاه کند. اوباما میگوید داعش قوت نگرفته و تضعیف نیز شدهاست. برنامه ما مهار داعش بود و به این کار موفق شدهایم. داعش در عراق پیشرفت نکرده است.در سوریه نیز بسط قلمرو ندادهاست. برنامه ما اینست که ساختار داعش را متلاشی کنیم. ما موجهای انسانی که از خارج به قلمرو داعش میرفتند را کاهش دادهایم.
اما دلایل جز این میگویند. دلیل اول این که در طول دو دهه اخیر، حکومت امریکا به کاستن از ترور موفق نشده و سیاستش موجب گسترش آن نیز شدهاست. امروز، شبکه های ترور از بنگلادش تا افریقا و اروپا استقرار جسته اند.
● اما درباره درآمدهای داعش نیز اغراق میشود. یک به یک منابع مالی داعش را بررسی کنیم:
1. درآمد از محل فروش عتیقهها: تلویزیون ان.بی.سی گزارش میکند که سال پیش، داعش 7 میلیارد دلار از فروش عتیقه و اشیاء باستانی درآمد داشته است. اما این رقم اغراق آمیز است. زیرا کل بازار اینگونه اشیاء، 2 میلیارد دلار است. بازار این اشیاء، بازار سیاه است. بنابراین، داعش نمیتوانسته است 7 میلیارد دلار از فروش عتیقه پول بدست بیاورد. بخصوص که برای داعش، فروش محرمانه این اشیاء تا بخواهی مشکل است. زیرا خطر ردیابی افراد و شبکههایش را حداکثر میکند.
2. بانک زنی: رقم حاصل از بانک زنی نیز اغراق آمیز است. زیرا میگویند بهنگام تصرف شهر ها توسط داعش، 400 میلیون دلار پول موجود در بانکها به تصرف داعش درآمد. اما کارمندان بانکها میگویند ما از پیش آگاه شدیم و پولها را از دسترس داعش خارج کردیم. بدست آنها یک ورقه نیز نیفتاد.
3 . اما آدم ربائی و آزاد کردنش در ازای باج، پولی عاید نمیکند. مالیات از مردمی که در قید اقتصادی میرا هستند و درآمد چندانی ندارند نیز پولی عاید داعش نمیکند.
4. اما فروش نفت غیر قانونی میتواند پول زیادی عاید داعش کند: اگر داعش نفت را بشکه ای 30 دلار بفروشد، با کامیونهائی که هواپیماهای امریکا بمبارانشان کردند، چه اندازه میتواند نفت بفروشد؟ در عوض میدانیم که داعش دست به گریبان عملیات بسیار وسیعی است. هر جنگنده از ماهی 350 تا 800 دلار مزد میگیرد. ارزیابی سیا از اعضای داعش 150 هزار تا 200 هزار است. رقم 100 هزار به واقعیت نزدیک تر است. بدین ترتیب، ماهانه باید دهها میلیون دلار تنها مزد بپردازد. آیا با فروش نفتی که بار حدود 100 کامیون میکند، میتواند تنها از پس مزدهائی برآید که باید بپردازد؟
پس بودجه داعش از جای دیگر تأمین میشود:
● ارتباط دولت سعودی با داعش:
در واقع، هزینه داعش از کشورهای خلیج فارس، کویت و قطر و امارات متحده عربی و دولت سعودی، تأمین میشود. این کشورها هم رژیمهای استبدادی مذهبی دارند و هم سنی متعصب دارند و هم گرفتار بنبست ایدئولوژیک دردآوری هستند. رژیم سعودی بس متزلزل است. این رژیم نسبت به متهم شدن به غیر مشروع بودن بسیار حساس است. خاطر تزلزلی که بدان گرفتار آمدهاست، در یمن و بحرین و سوریه، دست به جنگ مذهبی زدهاست.
در جنگ داخلی در سوریه، میانهروهائی که در آن شرکت داشته باشند، بسیار نادرند. این سنیهای اعضای القاعده و رقیب افراطیترش، داعش هستند که با رژیم اسد میجنگند. داعش گرچه مستقلتر است، اما هم متکی به منابع مالی این کشورها و هم شبه نظامیان تحت فرمان شیخهای خلیج فارس است. مدارک برخورداری داعش از این کمکها فراوان هستند. حتی روزنامهای مثل نیویورک تایمز نتوانستهاست این مدارک را نادیده بگیرد:
- گزارشهای سری مربوط به سال 2009 که ویکیلیکس انتشار داد، یکی قول هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت امریکا است: «پول دهندگان عربستانی به داعش، همچنان به این سازمان پول میدهند و این پول بزرگترین منبع درآمد گروههای سنی تروریست در سطح جهان است».
5 شنبه، در شورای روابط خارجی، خانم کلینتون که اینک نامزد ریاست جمهوری امریکا است، گفت: یکبار برای همیشه، دولتهای سعودی و قطر و کشورهای دیگر باید شهروندان خود را از پول دادن به سازمانهای تروریستی افراطی و مساجد و مدارسی که تروریست میپروند، باز بدارند.
- گزارشی به تاریخ اوت 2012، که سازمان اطلاعات وزارت دفاع تهیهاش کردهاست، حاکی است که القاعده و سلفیها و اخوانالمسلمین بر شورشیان سوریه مسلط هستند و هدف آنها استقرار یک ولایت تحت حاکمیت سلفیها در شرق سوریه است. همانجا که اینک داعش بساط خلافت اسلامی را گسترده است. دو ماه پیش از آن، گزارش سیا حاکی از این بود که سیا با سلفیها همکاری میکند و بودجه را هم قطر تأمین میکند.
- جو بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا، در اکتبر 2014، در کندی اسکول هاروارد، به صراحت گفت: سعودیها و قطریها و دیگران چنان مصمم به سرنگون کردن رژیم اسد هستند که حاضر شدهاند صدها میلیون دلار و دهها هزار تن اسلحه در اختیار همه کسانی بگذارند که بخواهند با رژیم اسد بجنگند. تنها به جبهةالنصرة و القاعده پول و اسلحه نمیهند.
- نیویورک تایمز خبر میدهد که دولتهای سعودی و قطر و کویت همچنان به جریان دادن پول به طرف داعش ادامه میدهند.
● پول سحن میگوید:
چرا گفتن حقیقت چنین سخت است؟ یک دلیل بزرگ آن پول است. زیرا امریکا و فرانسه و دیگر قدرتهای غربی به کشورهای نفتی وابسته اند. هم بخاطر نفت و هم بدین خاطر که بازار اسلحه و... هستند و هم بخاطر پولهای نفت که به نظام بانکی غرب سپرده میشوند.
ماه گذشته، وزارت دفاع امریکا اعلان کرد 4 کشتی جنگی به مبلغ 11.25 میلیارد دلار به دولت سعودی فروخته است. در هفته گذشته، به مبلغ 1.29 میلیارد دلار بمب فروخت تا که جانشین بمبهائی بگردد که دولت سعودی، در جنگ با شیعه، بر یمن فرو ریختهاست. بدینسان، امریکا به دولت سعودی بمب میفروشد و این دولت محلههای شهرهای یمن را با خاک یکسان میکند. نتیجه، بیشتر شدن پناهندهها و قوت گرفتن القاعده. و امریکا، هواپیماهای بدون خلبان را مأمور شکار آنها میکند. این پولها است که نمیگذارند دولت امریکا و دولتهای دیگر حقیقت را بگویند. ناگزیر میشوند این دروغ را که داعش بلحاظ مالی خودکفا است را بسازند و پخش کنند.
در حالی که اروپا را بیگانه هراسی و بیگان ستیزی به حال انفجار درآوردهاست، مسئله واقعی نه عربها و نه اسلام هستند، بلکه رابطه «ویژه» امریکا و دولت سعودی است که حتی از رابطه با اسرائیل نیز «مقدس» تر است. این رابطه است که امریکا را ناگزیر میکند ببیند و بشنود و دم نزند.
انقلاب اسلامی: افزون بر پول و نفت، سیاست امریکا بمثابه سلطه گر نیز باید لحاظ شود. این سیاست است که داعش و القاعده میسازد.
☚ به گزارش آنتی وار (20 نوامبر 2015) 81 درصد تروریستهای داعش که امریکا توقیف کرده است، شهروند امریکائی بودهاند. امریکا 68 تن را دستگیر کرده است که 55 تن شهروند امریکائی بوده است و از 13 نفر بقیه، هیچ یک اهل سوریه نیستند. و تنها 3 نفر از آنها بعنوان پناهنده به امریکا آمده بودهاند. و دو سوم آنها در امریکا بدنیا آمده اند.
نوشتاری از پروانه فروهر به مناسبت زادروز دکتر مصدق - ١٤ اسفند ١٣٥٧
خاطره ي آخرين ديدار مصدق با نفس كشيدن هاي آرام، در فضاي غم آلود اتاق شماره ي ٦٣ بيمارستان نجميه و نگاه بي اميد پزشك جوان و پرستار مهربان كه تمامي شب را بر بالينش نگران چشم دوخته بودند، چه تلخ در ذهنم نشسسته است .
آن شب را تا سپيده به نماز ايستادم و با تمامي دل سال ها و روزهاي خوب باقي مانده ی عمرم را پيشكش كردم. چشمهايم و قلبم را به نذر نهادم تا مگر مصدق بهبود يابد و بماند تا دشمن را به همت «هم ميهنان عزيزش» و «فرزندان مبارزش» از پاي در آورد و او، آن دريا دل، آن معيار پاكي و آزادگي، آن شرف مطلق، ميهن را آزاد و سربلند بار ديگر نظاره كند .
صبحگاهان با چشماني از غبار غم به خون نشسته و جسمي درد آلود و قلبي پر از اندوه، چنان مرغي كه انتظار تير صياد مي كشد، بي تاب از اين سو به آن سو مي شدم كه صداي بغض آلود “مريم“ از آن سوي سيم تلفن دنيا را بر سرم كوبيد .
سيل اشك بودم كه فرو مي باريد. هر چه بيشتر مي گريستم ، غم افزون تر مي شد.
جاده طولاني و تاريك جلوي چشمم گويي تا ابديت كشيده شده بود. ولي سرانجام به بيمارستان رسيدم. كشاورز صدر و باقر كاظمي كه خدا رحمتش را بر هر دوی آنها ارزاني دارد، روی پله اشكريزان نشسته بودند. صدای گريه ی اين دو يار وفادار پيشوا هنوز در گوشم زنگ مي زند. دكتر غلامحسين خان مصدق تلفني پيرامون وصيت پيشوا با هويدا صحبت كرد و نتيجه اين شد كه اجازه ی دفن در گورستان شهدای سي ام تير به رغم وصيت مصدق داده نشد و پس از مشورتي كوتاه، فرزندان تصميم به خاكسپاری در تبعيد گاه گرفتند.
جسم بي جان مصدق، آن راه گشا، آن دشمن شكن كه هراس از شكوه خاطره اش نيز شاه را به لزره وا مي داشت، به آمبولانس منتقل گرديد. نزديك در بيمارستان دربان قديمي گوسفندي قرباني كرد و سپس به راه افتاديم.
آمبولانس آژيركشان و سرعتي سرسام آور مي رفت و انگشت شمار ياران مصدق و نزديكانش در خطي از اشك او را دنبال مي كردند .
در ابر آلود غمناك آن صبح به سوي احمد آباد روان شديم. گريه امانم نمي داد. با خود مي انديشيديم كه چه روزها و چه شب ها آرزوی ديدار پيشوا در احمد آباد در دلم پركشيده و اينك راهي احمد آباد، ولي چه تلخ و دردناك.
جاده ی اتوبان و سپس جاده ی قزوين. در دوراهي آبيك وارد جاده ی خاكي شديم.
من در ذهنم احمد آباد را بارها تصوير كرده بودم و عجيب كه آن تصوير چقدر با واقعيت نزديك بود. جاده ی خاكي، ريل راه آهن و دشت زير گندم. آبي كه خروشان از چاهي بدر ميآمد و از بلندی فرو مي ريخت و سرانجام در بزرگ رنگ و رو رفته ی قلعه ی احمد آباد، به يكي پس از ديگری رسيديم.
پس از رسيدن آمبولانس، روستاييان احمد آباد از هر سو دوان دوان به قلعه آمدند. پيرمردی كه كلاه نمدی بر سر و چهره ای مهربان داشت، گريه كنان آمد و گوشه ی ديوار نشست و در تمام مدت آيه هايي كه از قرآن قرائت كرد. چنان صميمي مي خواند كه غلط ادا كردن زير و بم كلمات را از ياد مي بردی.
پشت اتاقك چوبي سبز رنگ متحركي كه روي جوي آب قرار داشت و مي گفتند مصدق روزهايي كه باد تند مي وزيد در آن مي نشست، پرده ی سفيدی كشيدند تا مقدمات غسل فراهم گردد.
ياران روزهای تنهايي پيشوا، روستاييان صميمي و مهربان احمد آباد با چشماني سرخ از گريستن در جنب و جوش بودند. وقتي همه چيز آماده شد، دستهای دكتر سحابي كه تازه از زندان آزاد شده بود آخرين شستشوی بدن مصدق را انجام داد.
در آن غربت نيمروز باد زوزه كشان به هر سو مي دويد تا مگر به رغم كوشش وحشتناك دستگاه سانسور فاجعه را همه جا فرياد كند و صدا در دهد كه شير پير در زنجير، چشم از جهان پر نيرنگ و فريب فرو بست. روستاييان، آن ياران روزهای تنهايي، خشم، اندوه و نگراني پيشوا، چهره بر خاك مي ماليدند و زار زار مي گريستند .
ظهر هنگام بچه های مدرسه نيز به اين گروه سوگوار پيوستند و آن “هميشه پدر“ را ميان اشك های كودكانه طلب كردند. پسركي نگران لباس عيدی بود كه هر سال “بابا براي آنها تهيه مي كرد و دختركي مهرباني های او سر داده بود و مي پرسيد كه جای خالي او را چه كسي پر خواهد كرد.
آنروزها مصدق كنار پله ها مي نشست و بچه ها را به آب نباتي كه در جيب داشت، مهمان مي كرد . . . . . آه كه ياد آن روزها چه تلخ و پر اندوه بر سينه مي نشيند. زني زاری كنان مي گفت: “نگو آدمي مرده كه عالمي مرده“ و زن ديگری كه چهره ی گندمگون لاغرش را سيل اشك پوشانده بود، ناله مي كرد كه “ديگر از دست و پای اين زنداني زنجير ها را باز كنيد“. با دستهای مهندس حسيبي كه چهره اش يادآور مبارزه های ملي شدن صنعت نفت است و نگاه مهربانش گويای ايمان بي پايانش و داريوش فروهر رهروی راستين و وفادار راه مصدق كه او هم به تازگي از زندان آزاد شده بود و با كمك بچه های ده كه خاك مي بردند و سنگ مي آوردند، مزار مصدق كنده و آماده شد .
با رسيدن آيت الله زنجاني همه به نماز ايستادند. كشاورز صدر بر خلاف هميشه ساكت بود و به پهنای صورت اشك مي ريخت. ك - استوان نويسنده ی كتاب موازنه ی منفي كه خدا رحمتش كند و دكتر صديقي كه در آخرين لحظات افسرده و غمگين با حلقه ی بزرگي از گل رسيد. سرهنگ مجللي از ياران جوان مصدق، هوشنگ كشاورز صدر، حسن پارسا، منصور سروش و منوچهر مسعودی و ديگران كه از آنها كسي جز خانواده ی مصدق كسي را به ياد نمي آورم، بودند. نماز در محيطي بيشتر شبيه افسانه بر پا گرديد و مصدق كه وصيت كرده بود در مزار شهدای سي ام تير به خاك سپرده شود بنا بر سنت اسلامي به گونه ی امانت به خاك سپرده شد و بدينسان احمدآباد كه نزديك سي سال تبعيدگاه اين رهبر پر خروش و تسليم ناپذير بود، برای مدتي كه آنروز نمي توانستيم درازای آن را تصور كنيم مزار او نيز گرديد.
سي سال از زندگي تاريخ آفرين سردار پير در دهكده ی كوچك و قلعه ی نيم ويران احمد آباد سپری گرديد و عجيبا كه به هنگام مرگ نيز به همانجا آورده شد.
دوازده سال پيش در نخستين ساعات بامداد چهار دهم اسفند ماه قهرمان مبارزه های ضد استعماری و ضد استبدادی ديده از جهان فرو بست و مرگش نيز چنان زندگي اش بارور و سرشار از پيام مقاومت و تداوم گرديد.
مصدق، دليل راه، معيار پاكي و آزادی و رقمزن سياست مبارزه ی منفي، از جواني تا مرگ در يك خط بي تزلزل و بی انحراف بر عليه ستم و بي داد و سلطه ی بيگانه جنگيد. پيگير و بي امان مبارزه كرد و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نورزيد.
خبر درگذشت او را روزنامه هاي اطلاعات و كيهان در دو جمله اعلام كردند و استبداديان از نشر تسليت نيز جلوگيری به عمل آوردند.
نام مصدق چنان خشمي در دل پاسداران فساد ايجاد كرد كه بيست و پنج سال به جرم داشتن عكسی از او و گفتن كلامي درباره اش، زندان و شكنجه انتظارمان را مي كشيد و من خوب به ياد دارم كه يك سال تمام از ديدار همسرم به دليل آن كه درختي در حياط قزل قلعه به مناسبت سالروز مرگ پيشوا نشانده بود محروم شدم. خدا را سپاس كه همه آن سالهای سياه و نكبت بار پايان يافته و ثمر آن زندان ها، مقاومت ها، شكنجه ها و شهادت ها امروز هوای پاك آزادی است كه ميهن سوخته ی ما را مي رود به بوستاني از گلهای رنگارنگ بدل سازد.
دشت هايمان را بارور كند و خاطره ی اندوهمان را زلال شادی بخشد و آسمان ابر آلودمان را رنگين كمان پيروزی بپوشاند.
باشد كه فردا بر شانه هايمان تابوت هميشه پييشوای نميرای ميهن، مصدق بزرگ را بنهيم و راهي مزار شهداي سي ام تير گرديم و خاطر او را كه در پايان عمر از سردي فضای ميهن، از داغ جوانان به خون خفته و از ويراني و نابساماني كشور آزرده بود، رضا بخشيم و نامش را كه بر تارك تاريخ نشسته، از غبار تزوير و ريا و انحصار طلبي پاك كنيم.
چنين باد.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، روز جمعه از اجتماع پنج هزار نفری کارگران استان تهران به مناسبت سالروز تصویب قانون کار گزارش داده است.
بنا براین گزارش، این گروه از کارگران از نقاط مختلف استان تهران خود را به مقابل سازمان تامین اجتماعی رسانده و با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار تضمین امنیت شغلی کارگران و منتفی شدن طرح "تجمیع بیمهها" شدند.
علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر و رئیس فراکسیون کارگری مجلس، به عنوان یکی از سخنرانان این تجمع گفت "همه باید بدانند کارگران برای دفاع از حقوق خودشان جمع شدهاند؛ ما امروز به اینجا آمدیم تا بگوییم پای حقوقمان و سطر سطر قانون کار ایستادهایم و خواستار اجرای دقیق این قانون کار هستیم."
او به کسانی که موافق طرح ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی در سازمان بیمه سلامت هستند، هشدار داد که "جامعه کارگری مقابل آنها خواهد ایستاد".
کارگران معترض هم در یک بیانیه شش بندی تاکید کردند "ما به کسانی که تصور می کنند تحت عناوینی قادر خواهند بود مهمانان ناخوانده برای تأمین اجتماعی ایجاد کنند، هشدار میدهیم که با مقابله شدید جامعه کارگری و بیمه شدگان مواجه خواهید شد."
ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی با سازمان بیمه سلامت که از سوی وزارت بهداشت پیگیری میشود مدتهاست که با اعتراض فعالان حقوق کارگری مواجه شده است.
اشتراک در:
پستها (Atom)