خیمهشب بازی تکراری، محمد ملکی
بسم الحق
تقدیم به آنها که سالهاست دل در گروی یک انتخابات آزاد و مردمی دارند
خیمه شب بازی نوعی نمایش است برای سرگرم کردن تماشاگران. بالای جعبه فردی قرار میگیرد با تعدادی نخ که هر یک به بدن عروسکی وصل است و با صدایی ویژه خبرهایی میگوید و عروسکها را به ورجه وورجه وا میدارد. تماشاچی میپندارد صدا صدای عروسکهاست و آنها خود به این سو و آن سو حرکت میکنند درحالیکه همه چیز در دست بازیگردان است. علامه دهخدا در تعریف خیمه شب بازی مینویسد: «نوعی نمایش است که در آن عروسکهایی به شکلهای مختلف میسازند و به روی صحنه میآورند، و آن عروسکها به نخهایی نازک متصل است که به وسیله آن نخها عروسکها بحرکات مختلف وا داشته میشوند.»
داستان «انتخابات» در نظام ولایی همان داستان خیمه شب بازیست که یک نفر به میل خود عروسکهای رنگارنگ را به حرکت وا میدارد و حرف و سخنها را در دهان آنها میگذارد. در سی و هفت سالی که ما در کشورمان شاهد «انتخاب»های متعدد بودهایم فقط شکل عروسکها تغییر کرده و دو گرداننده مجری این بازی بودهاند: آقایان خمینی و خامنهای. بسته به زمان و مکان و حوادث، گرداننده هر بار سعی دارد به شیوهای عمل را تکرار کند و کار مورد نظر خود را انجام دهد و اینکار چیزی نیست جز فریب مردم برای آوردن آنها به مکان خیمه شب بازی.
قلم زن این سطور باقتضای سن و سال و توجه به مسایل اجتماعی و سیاسی، انتخابات بسیاری را چه در زمان شاه و چه در زمان شیخ شاهد و ناظر بوده است. اگر چه در نظام گذشته کسانی چون دکتر مصدق و الهیار صالح توانستند به مجلس راه یابند اما انتخابات در آن رژیم هم پر از خدعه و دروغ و تقلب بود و بیشتر کسانی به مجلس شورا و سنا راه مییافتند که به نوکری و چاکری شاه افتخار میکردند. نقش دربار و حاکمان و ملاکان و مزدوران در انتخاب افراد بسیار برجسته بود.
پس از تغییر نظام و بر پایی نظام ولایی هم جز چند انتخابات اولیه که به دلیل عدم تسلط کامل آقای خمینی و دار و دستهاش چند نفری از منتقدین توانستند به مجلس خبرگان و شورای ملی راه یابند، اکثریت قریب به اتفاق راه یافتگان به این دو مجلس از وابستگان به حزب جمهوری و وابستگان به نظام ولایی بودند. بعد از حوادث دههٔ شصت و کشت و کشتاری که در کشور بر پا شد، مردم کم کم به ماهیت نظام پی بردند و خیمه شب بازی انتخابات کم بیننده و کساد شد. بعنوان مثال اگر آقای خامنهای در دوره اول ریاست جمهوری ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار رای آورد، در دوره دوم با وجود افزایش جمعیت توانستند فقط ۱۲ میلیون رای را به بنام ایشان به صندوقها بریزند. پس از ایشان آقای هاشمی رفسنجانی در دوره اول با ۱۵ میلیون و در دور دوم با ۱۰ میلیون رای به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد.
این امر موجب وحشت حاکمیت شد تا آنجا که با برنامه ریزی طرحی نو در انداختند و سعی کردند مردم را به دو گروه تقسیم کنند. گروهی را ذوب شده در ولایت و گروه دیگر را اصلاح طلب و مخالف گروه اول که وابستگی شدید به ولی فقیه داشتند معرفی کردند و چنین در مهندسی خود وانمود نمودند که دو جبهه در مقابل هم قرار گرفتهاند و مردم بیخبر و بیامید که از گروه ولاییها صدمه دیده بودند، برای نجات خود به طرف مقابل متمایل شدند و به این ترتیب محمد خاتمی رای آورد و این برنامه به انواع مختلف ادامه داشت تا امروز.
این روزها هم چون سالهای گذشته برای یک نمایش انتخابات دیگر، باز خیمه شب بازها به میدان آمدهاند که با صحنه سازیهای جدید و مهندسی شده، دیگر بار بازی را آغاز کنند و دو جناحی را که هر دو از یک منبع تغذیه میکنند وارد میدان نمایند وبا وعدههای پوچ بار دیگر گروهی از مردم را فریب دهند و به تماشای خیمه شب بازی بنشانند. غافل از اینکه مردم کم کم هوشیار میشوند و فریب آنها را نمیخورند.
در حکومتی که سردار سپاه به مهندسی انتخابات ۸۸ بطور علنی اعتراف میکند دیگر معنای انتخابات چیست؟ جالب اینکه در این نزاع بخش باصطلاح انتخابی نظام هم هیچ اراده و قدرتی برای مقابله با بخش ولایی ندارد. بطور مثال روز ۲۰ بهمن ۹۴ جناب آقای روحانی میگوید: «ما در مسئلهٔ فساد و رانت و انحصار مشکل داریم، یک دستگاهی وجود دارد که نمیخواهم نام ببرم، کالای قاچاق وارد میکند و جلوی رشد تولید را میگرد». مقصود ایشان از آن دستگاه کیست و چیست؟ آیا همان نیست که اعلام میکند مهندسی انتخابات در دست ماست؟ پس چرا جناب روحانی که رییس جمهور برآمده از باصطلاح انتخابات است، جرات ندارد نام این دستگاه را که به احتمال قریب به یقین سپاه پاسداران است بگوید؟ آیا با این وضعیت رئیس جمهور میتواند جلوی اعمال و رفتار و دخالتهای سپاه را بگیرد؟ من باور ندارم و بهمین دلیل در انتخاباتی که توسط سپاه و منصوبان ولی فقیه مهره چینی شده است شرکت نمیکنم، اگر چه بعضی خیال پردازانه میگویند شرکت در انتخابات گامی است به سوی دموکراسی! سئوال من از آنها این است شرکت در کدام انتخابات؟ انتخابات آزاد با تمام شرایط آن یا انتصابات؟ باید از این جماعت پرسید شما در این ۳۷ سال با شرکت در انتخابات نظام ولایی چقدر به آزادی نزدیک شدهاید؟ خودمان را فریب ندهیم و با اعمال و رفتارمان عمر نظام ولایی را طولانی نکنیم.
در پایان باید تاکید کنم که تلاش معتقدین و ملتزمین به نظام ولایی برای اینکه نشان دهند مردم ایران تنها در دو دسته اصول گرایان (بنیاد گرایان) و اصلاح طلبان (استمرارطلبان) خلاصه میشوند بزرگترین ظلم به ملت ایران است. آیا جز این دو گروه بقیهٔ مردم بحساب نمیآیند و گروههای خارج از این دو دسته همه گروهک و غیرخودی هستند و هیچگونه حق و حقوقی ندارند؟ آیا به بخش بزرگی از مردم که به انتخابات شما بیتفاوت هستند و نمیخواهند در این خیمه شب بازی شرکت کنند حق اظهار نظر و نقد و انتقاد میدهید یا با برچسبهای های گوناگون آنها را از میدان بیرون میکنید؟
بس کنید! مردم آرام آرام راه خود را مییابند و با فراهم کردن شرایط یک انتخابات آزاد و همگانی بساط شما را بر میچینند. مطمئن باشید دور نخواهد بود روزی که ظالمان و ستم پیشه گان باید جای خود را به منتخبان آزاده و آزادی طلب مردم بسپارند.