دکتر رامین پوراندرجانی قربانی اعتقادات پاک خود و تعهدش به سوگند پزشکی شد. وی که بعنوان پزشک وظیفه در کهریزک حضور یافته بود، از همان اولین روزهای فعال شدن کهریزک بر علیه جنبش سبز، گزارشاتی را بعنوان پزشک کهریزک از وضعیت زندانیان و شکنجه ها و آسیبهای شدید جسمی و بویژه تجاوزات انجام شده به فرمانده قرارگاه ناجا ارسال نمود که بهمین دلیل بشدت توبیخ شد. دکتر رامین بار دیگر بهنگام حضور همزمان با سردار رادان در کهریزک، تلاش کرد تا جنایتهای انجام شده را به وی گزارش دهد که با برخورد عصبی رادان مواجه و این سردار شقاوت، با توهین و الفاظ رکیک به دکتر رامین هشدار داده بود که سرش بکار خودش باشد و در امور بازداشتگاه دخالت نکند.
حتی هنگامی که خبر نگهداری شهید محسن روح الامینی در کهریزک لو رفت، دکتر رامین بعنوان یکی از مظنونین درز اطلاعات، توسط حفاظت اطلاعات ناجا بازجویی شد و پرونده ای برایش تشکیل دادند. در آن مقطع به پدر شهید روح الامینی و سرداران بازنشسته که پیگیر وضعیت فرزند همکارشان بودند پاسخ می دادند که محسن در اوین و شرایطش عادی می باشد و توصیه های لازم برای مراعات حال وی انجام شده است. این اطلاعات را دفتر رهبری به سرداران مذکور داده بود. چندی بعد، واکنش ناگهانی این سرداران به دفتر رهبری که با اطلاعاتی دقیق مدعی شده بودند که مطلعند محسن نه در اوین بلکه در کهریزک نگهداری می شود و حتی سردار علائی به گلپایگانی رئیس دفتر رهبری گفته بود که خبر شکنجه شدید محسن را هم شنیده اما به پدر وی اطلاع نداده است، سبب شد تا حکومت بدنبال منبع نشت اطلاعات بگردد.
سردار علائی که بواسطه سالها مدیریت پروژه مصلی تهران دارای روابط نزدیکی با بیت رهبری و رفت و آمد با آنان می باشد بارها موضوع شهید روح الامینی را قبل از شهادت وی از طریق دفتر رهبری پیگیری کرده بود و بخصوص پس از اینکه سرداران از طریق وزارت اطلاعات اطلاع یافتند که در کهریزک، زندانیان را تا سرحد مرگ شکنجه می کنند، تلاش خود برای روشن شدن وضعیت محسن را تشدید نمودند که همزمان، بطور مخفیانه طرح انتقال زندانیان از کهریزک به اوین به دستور رهبر در حال اجرا بود بدون اینکه به سرداران محترم کوچکترین اطلاعی بدهند. البته شهید محسن و برخی دیگر از شهدای سبز، جنازه اشان به اوین رسید.
کهریزک در حقیقت سلاح برنده ای بود که کودتاچیان برای زهرچشم گرفتن از معترضین به تقلب در انتخابات، از قبل آماده کرده بودند و تا بالاترین مقام نظام، مقام معظم رهبری، نیز از آن مطلع بودند. قرار بود نیروی انتظامی در کهریزک دستش کاملاً باز باشد و چنان درسی به مخالفین بدهد که حداقل برای چندین سال از یاد مردم نرود.
دکتر رامین نیز یکی از جوانان وطن بود که اگر بخاطر وظیفه پزشکی اش با لباس سفید در کهریزک نبود قطعاً باز هم سر از کهریزک در می آورد اما اینبار با مچ بندی سبز و در مقام یک اسیر. سرنوشت هر دو نیز سرانجام یکی شد. چه در جایگاه محسن روح الامینی و چه بنام رامین پوراندرجانی، عاقبت جوان ایرانی در برابر استبداد، فدا شدن و افشاء کردن چهره کریه دیکتاتور است.
پس از فاش شدن فجایع کهریزک، همه تکاپوی حکومت بر این قرار گرفت که خسارات کهریزک را به حداقل برساند و طبق فرمول همیشگی، تقصیرات را بر گردن تعدادی افراد دون پایه کهریزک انداختند. دادستان و فرمانده نیروی انتظامی و وزیر و وکیل، همه بیخبر از آنچه در کهریزک گذشته و بیگناه و بی تقصیر. مقام معظم رهبری که حتی نام کهریزک را هم به عمرش نشنیده بود، همانطور که روحش از قتلهای زنجیره ای خبر نداشت و هرگز نام سعید امامی را هم نمی دانست. حتی مقام معظم رهبری وقایع کهریزک را جنایت نامیده و فرمودند که با مسببین آن بشدت برخورد خواهد شد، دلیلی از این محکم تر برای پاک بودن دامن رهبری؟
در مورد علی خامنه ای، حتی طرفداران سرسختش نیز بر این نکته توافق دارند که وی فردی یک دنده و بدون گذشت است، اگر ارادۀ کاری را بکند، به هر طریقی شده و با هر هزینه و مشقتی، آن کار را خواهد کرد. قاطعیت و سماجت علی خامنه ای مورد تردید نیست. بهمین دلیل اظهارات بدون عمل وی در محکومیت جنایات کهریزک و وعده برخورد با مسببین، فقط می تواند به خودتمسخری علی خامنه ای تعبیر شود. چرا که اگر وی واقعاً نیتی جدی از این اظهارات خودش داشت، مسببین کهریزک ظرف چند ساعت به مجازات می رسیدند. ولی متأسفانه این خود تمسخری تلفات و خساراتی نیز در بر داشت که شهادت دکتر رامین از این جمله است.
پس از ادای شهادت دکتر رامین در جلسه كميته ويژه حقیقت یاب مجلس در خصوص جنایات کهریزک، وی به یکی از مراکز امنیتی متعلق به اطلاعات سپاه احضار و در آنجا به ایشان گفته شده بود که دو نفر از دفتر رهبری مایلند که با وی صحبت کنند. این دو نفر از دکتر خواسته بودند که آنچه در جلسه خصوصی کمیته ویژه مجلس بیان کرده و هر اطلاعات دیگری در مورد کهریزک دارد را بی کم و کاست بیان کند تا عیناً به اطلاع رهبری رسانیده شود زیرا رهبر مایل است که به همه اتفاقات کهریزک رسیدگی شود، از کل اظهارات دکتر فیلمبرداری نیز بعمل آمده بود. دکتر رامین شاید می دانست که دارد با "قاصدین مرگش" سخن می گوید، شاید هم همانند برخی از هموطنانمان، هنوز به عمق خباثت این حکومت و رهبرش پی نبرده بود. شهید رامین می توانست بر اساس آنچه حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی از وی خواسته بود، اظهار کند که هیچ اطلاع خاصی از کهریزک ندارد، ولی وی با بخطر انداختن جانش تلاش کرد، شده حتی گامی کوچک برای احقاق حق جوانانی که در کهریزک مورد تجاوز قرار گرفتند و وحشیانه شکنجه شدند و جان باختند بردارد.
مهم نیست که این دو نفر واقعاً از دفتر رهبری بوده اند یا از اطلاعات سپاه، به هر حال از قبیله آدم خوارها می آمده اند و با هدف از بین بردن همه شواهد و رد پاهای جنایات کهریزک. آنها قاتلین شهید دکتر رامین پوراندرجانی هستند.
نام کهریزک اینک دیگر با نام علی خامنه ای پیوند خورده و این دست و پا زدنها نه تنها چاره ساز نیست بلکه برگهای دیگری بر کتاب جنایات حکومت اضافه می کند.
۱۳۸۸ آذر ۳, سهشنبه
دکتر رامین پوراندرجانی قربانی اعتقادات پاک خود و تعهدش به سوگند پزشکی شد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر