۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه

ماموریت ارتش اسرائیل در حمله به غزه چیست؟











ماموریت ارتش اسرائیل در حمله به غزه چیست؟


۱۰ دی ۱۳۸۷ admin
حماس و الفتح تا کنون به موافقتنامه مشترکی مبنی برچگونگی به پایان رسیدن دوره ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان فلسطینی که در نهم ژانویه ۲۰۰۹ به انتها می رسد، دست نیافته اند. یکی از اهداف این حمله آنست که عباس برای مدت بیشتری در قدرت باقی بماند، ضمن آنکه حماس نیز قادر نباشد طرفداران خود را برای فشار به او جهت کناره گیری بسیج نماید

نِوی گوردون*
دانشگاه بن گوریون، اسرائیل
برگردان المیرا مرادی
دنیای ما
ماموریت ارتش اسرائیل در حمله به غزه چیست؟

اولین بمباران ۳ دقیقه و ۴۰ ثانیه به طول انجامید. ۶۰ جت جنگنده اف-۱۶ اسرائیلی، ۵۰ نقطه از غزه را بمباران کردند که طی آن ۲۰۰ فلسطینی کشته و نزدیک به ۱۰۰۰ نفر دیگر زخمی شدند.
ساعاتی بعد از این حمله هوایی مرگبار، ایهود المرت، نخست وزیر اسرائیل در حالیکه زیپی لیونی وزیر امور خارجه و ایهود باراک وزیر دفاع در معیت او بودند، در یک مصاحبه مطبوعاتی در تل آویو حاضر شد. در این مصاحبه اولمرت اعلام کرد :” ممکن است زمان ببرد، اما همه ما تک به تک می بایستی صبور باشیم تا این ماموریت به پایان برسد.”
اما واقعا “ماموریت” اسرائیل چیست؟
گرچه اولمرت چیزی بیشتر از این اظهار نکرد، اما این ” ماموریت” چهار هدف را در بر می گیرد.
اولین هدف از این ” ماموریت” نابودی «حماس» می باشد، هدفی که کاملا غیرواقع بینانه است. حتی با اینکه شکی نیست که نابودی صدها کادر و برخی رهبران کلیدی این سازمان، به آن ضربه وارد می آورد، اما حماس جنبشی سیاسی محکم و مقاومی است که حمایت های گسترده و ریشه در بنیان جامعه دارد و بسیار نامحتمل است که از مبارزه دست کشیده و یا بدنبال تعرض نظامی اسرائیل تسلیم خواست های اسرائیلیان گردد. از طنز روزگار، هر تلاش اسرائیل در بکارگیری نیروی نظامی برای نابودی حماس و یا بکارگیری زور و خشونت علیه آنان، همواره منجر به تقویت سازمان حماس و نتیجتا استحکام عقیدتی آنان شده است.
هدف دوم با مسئله انتخابات پیش روی اسرائیل در ارتباط است. حمله به غزه، به نیت کمک به دو حزب «کادیما» و «کارگر» جهت مقابله با حزب «لیکود» و رهبرش بنجامین نیتان یاهو صورت می گیرد، که هم اکنون طبق نظر سنجی ها از بقیه پیش افتاده است. تصادفی نیست که دو رقیب نیتان یاهو، یعنی لیونی و باراک هر دو به کنفرانس مطبوعاتی نخست وزیر دعوت شده بودند و از حالا ببعد قضییه برای نیتان یاهو که همیشه اینان را به داشتن رویه ” نرم” در برابر فلسطینی ها متهم می کرد، سخت تر خواهد شد.
گرچه گفتن این دشوار است که تا چه حد ویرانی ها در غزه ؛ به لیونی در شکست نیتان یاهو کمک خواهد کرد و یا باراک در انتخابات ماه فوریه، آرا بیشتری را کسب خواهد نمود، اما استراتژی رقابت با جنگ طلبی چون نیتان یاهو، آنهم با شیوه کوبیدن بر طبل جنگ، حکایت از بسیاری چیزها در مورد این سه رقیب دارد.
هدف سوم ، ارتش اسرائیل را در بر می گیرد. پس از وضعیت “خفت باری” که ارتش اسرائیل در جریان حمله به لبنان در تابستان سال ۲۰۰۶ متحمل آن شد، IDF ،” نیروهای دفاعی اسرائیل” در جستجوی فرصتی بود تا در منظر جهانی آبرو و موقعیت خود را ترمیم کند. در بهار گذشته، آنها سوریه را بعنوان آزمایشگاه خود مورد استفاده قرار دادند و اینک تصمیم بر این گرفته اند که غزه را از این نظر مورد آزمایش قرار دهند. تاکید مبرم ارتش اسرائیل به حمله به ۵۰ نقطه در غزه، آنهم فقط در مدت ۳ دقیقه و ۴۰ ثانیه ، یکی از شیوه هایی است که ارتش اسرائیل برگزیده است تا آبروی بین المللی خود را بازیابی نماید.
سرانجام آخرین هدف: حماس و الفتح تا کنون به موافقتنامه مشترکی مبنی برچگونگی به پایان رسیدن دوره ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان فلسطینی که در ۹ ژانویه ۲۰۰۹ به انتها می رسد، دست نیافته اند. یکی از اهداف این حمله آنست که عباس برای مدت بیشتری در قدرت باقی بماند، ضمن آنکه حماس نیز قادر نباشد طرفداران خود را برای فشار به او جهت کناره گیری بسیج نماید.
آنچه که بطور وضوح از لیست اهداف اسرائیلی ها غایب است، تلاش برای توقف آتش ” راکت های قسام” بر شهرهای جنوبی اسرائیل است. برخلاف اهدافی که قید کردم - البته این اهداف از طریق گفتگوبا مقامات رسمی بدست نیامده است - این یک مورد از سوی حکومت اسرائیل بعنوان هدف عمده عملیات ذکر شده است. با وجود این، در حالیکه اسرائیل از مدتها پیش قادر بوده است که به حمله راکت ها پایان بدهد، اما عملا افکار عمومی را گمراه می کند. در واقع، یک آرامش نسبی در طول ۶ ماه آتش بس موقت با حماس وجود داشت، آرامشی که اغلب اوقات در واکنش به خشونت اسرائیل شکسته می شد: مانند اعدام ناحق یک میلیشیای فلسطینی یا تحمیل یک محاصره کامل که مانع از ورود کالاهای اساسی مانند مواد غذایی و دارو به نوار غزه می شد. حکومت اسرائیل یکبار دیگر، به جای آنکه آتش بس را حفظ کند، استراتژی خشونت را برگزید، خشونتی که خشونت حماس را هم آرایش می دهد. خشونت اسرائیلی که بسیار بسیار مهلک تر و کشنده تر از خشونت سایرین است. در انتها باید این نکته را نیز متذکر شوم که چنانچه دولت اسرائیل واقعا در مورد شهروندانش دغدغه و نگرانی داشت و می خواست که کشورش در خاورمیانه دوام بیاورد، دست از بکار گیری خشونت می کشید و راه گفتگو و مذاکره با دشمنان خود را بر می گزید.
*« نوی گوردون» در دپارتمان «سیاست و دولت» در دانشگاه بن گوریون در اسرائیل تدریس می کند. از جمله کتاب های او، کتاب ”
Israel’s Occupation” می باشد. گوردون بعنوان استاد میهمان در آمریکا در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، دانشگاه آن آربور میشیگان و انستیتوی واتسون در دانشگاه براون تدریس نموده است.

هیچ نظری موجود نیست: