منصور امان
راستهای سُنتی در باند ولی فقیه تحرُک تازه ای را برای ترمیم جایگاه تضعیف شُده خود در هیرارشی قُدرت آغاز کرده اند. دیدارهای پایوران این گرایش با روحانیون پُرنفوذ قُم با همین هدف و در راستای شکل دادن به یک آرایش سیاسی در برابر رُقبا صورت گرفته است.
اگر چه گرایش یاد شُده کوششهای خود در این راستا را زیر تابلوی "وحدت ملی" نشانده است و با چهره ای دلواپس از "حوادث پس از انتخابات" به این سو و آن سو سرک می کشد، با این وجود همنوایی آنها در اُرکستر امنیتی – نظامی برای سرکوب جُنبش اعتراضی و پافشاری بر سیاستی که به ظاهر از آن ابراز نگرانی می کُنند، از درونمایه و هدفگیری به کُلی مُتفاوت این پروژه حکایت می کُند.
چنین می نماید که تشویش خاطر آقایان عسگراولادی، مهدوی کنی، لاریجانی، ناطق نوری، باهُنر و دوستان، به علت اشتهای سیراب نشدنی شُرکای نظامی - امنیتی آنها برای به زیر ناخُن کشیدن مُتصرفاتی باشد که باند ولایت در مجموع ابتدا توسُط "یکدست سازی" دستگاه قُدرت و سپس از طریق شُعبده بازی انتخاباتی بدان دست یافته است.
مُلاهای حُکومتی قُم نیز با کمال میل در این نگرانی شریک هستند. "مراجع تقلید" و حوزه های دینی که در جریان سه دهه استبداد مذهبی در دستگاه حُکومت ادغام شُده اند و به واسطه داشتن امتیاز انحصاری مشروعیت بخشی دینی به "نظام"، اجر دُنیوی و نفوذ سیاسی قابل قبولی از آن می برند، به گونه روزافزون با احساس مشکوک بی نیازی "آقا" و تُفنگچیهای چکمه پوش وی به خدمات خود روبرو شُده اند.
آنان احساس می کُنند ولی فقیه کُنونی که نه در سلسله مراتب حوزوی جایگاه مُعتبری دارد و نه عمامه رهبری را خود بر سر نهاده، پای از گلیم درازتر کرده است. اما این فقط می تواند نیمی از حقیقت باشد هنگامی که آیت الله ها گُلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی یا سُبحانی در طول سالهای گُذشته وی را برای رسیدن به چنین نُقطه ای تشویق و پُشتیبانی کرده اند و در مُقابل به گونه شاهانه پاداش گرفته اند.
از این زاویه می توان گُفت که از موتلفه اسلامی تا روحانیت مُبارز و از مُکلاهای تهران تا مُلاهای قُم هر کس بسته به اشتهایش، به دیگ آش "وحدت ملی" ادویه مخصوص خود را اضافه می کُند. به جُنبش اعتراضی و مُطالبات آن از این "وعده"، کاسه ای نمی رسد حتی اگر هنوز کسانی وجود داشته باشند که پُشت در خیمه ولایت قاشُق بزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر