۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

نقدى بر تاريخچه‌ى گلوباليسم و پروژه‌ى سياسى - اقتصادى سوسيال دمکراسى

فرشيد فريدونى
بعد از فرو‌پاشى کشور‌هاى “سوسياليستى” بورژوازى جهانى “اقتصاد بازار آزاد با ابعاد اجتماعى” را به عنوان ضرورتى براى تحقق دمکراسى جلوه داد و يک تعرض گسترده‌ى تبليغاتى بر عليه سوسياليست‌ها و کمونيست‌ها را سازمان‌دهى کرد. اين تبليغات موجب توهم افکار عمومى شد، که در آينده‌ى نزديک تمام کشور‌ها و بخصوص کشور‌هاى اروپاى شرقى با استفاده از اين سياست اقتصادى موفق به کسب يک ساختار اجتماعى شبيه کشور‌هاى پيشرفته‌ى سرمايه‌دارى خواهند شد. در اين تبليغات پايان دوران ايدئولوژى‌ها اعلام گشت و عده‌اى کمر به کشتار هر‌گونه داد‌خواهى بستند.
محافل ايرانى خارج از کشور نيز از قافله عقب نماندند و به ترويج اين تبليغات پراختند. برخى از محققين حتا در تئورى “سياست اقتصادى اسلامى” يک نمونه‌ى خاص از “اقتصاد بازار آزاد با ابعاد اجتماعى” را کشف کردند (١). برخى ديگر از رئيس جمهور وقت نظام اسلامى، حجت‌الاسلام هاشمى رفسنجانى، به عنوان نماينده‌ى جناح ليبرال دفاع کردند، او را گورباچوف ايران ناميدند و مبلغ رفرم و خواهان انتخابات آزاد در ايران شدند (٢). برخى از اين افراد، شيفته‌ى صحت “تحليل‌هاى سياسى” خود، قربانى تروريسم دولت اسلامى در رستوران ميکونوس برلين شدند (٣).
بعد از سپرى شدن بيش از يک دهه از فرو‌پاشى کشور‌هاى “سوسياليستى” فعالين چپ به جمع‌آورى قواى خود پرداخته و پيگير يک فرم مناسب سياسى براى طرح مسائل اجتماعى شده‌اند. دليل تغيير فضاى سياسى تبديل توهم‌هاى تبليغاتى به يک واقع‌بينى است، که روند آگاهى مبحثى به آگاهى عملى را سنديت مى‌بخشد. اين واقعيت همان جهانيت سرمايه‌دارى يا پديده‌ى گلوباليسم است، که نقش خود را براى طبقه‌ى کارگر به صورت يک کابوس ايفا مى‌کند. جهانى شدن سرمايه‌دارى همان‌گونه که هلووى قانع کننده طرح مى‌کند، در ذات سرمايه مى‌باشد (٤). اين پديده را مارکس و انگلس در مانيفست کمونيسم بيش از ١٥٠ سال قبل پيش‌بينى کرده‌اند.
“موجوديت بورژوازى وابسته به تکميل مداوم کليه‌ى ابزار‌هاى توليدى و تسهيل بى‌حد و اندازه‌ى وسائل ارتباط است. بدين وسيله بورژوازى حتا وحشى‌ترين ملل را به سوى تمدن مى‌کشاندـ کالا‌هاى مرغوب و ارزان بورژوازى شبيه توپخانه‌ى سنگينى است که با آن ديوار‌هاى چين را در هم مى‌کوبد و حتا لجوج‌ترين وحشيان را وادار به تسليم مى‌کند. وى ملت‌ها را ناگزير مى‌کند که اگر نخواهند نابود شوند شيوه‌ى توليد بورژوازى را بپذيرند و آنچه به اصطلاح تمدن نام دارد نزد خود رواج دهندـ بدين معنى که آن‌ها نيز بورژوآ شوند. بورژوازى يک جهان از تصوير خود مى‌آفريند.” (٥
).

دنباله مقاله

هیچ نظری موجود نیست: