بحران خشکسالی در سیستان، سیاست کار طبیعت را تمام کرد
روزگاری سیستان را انبار غله ایران می گفتند و در تاریخ آمده که این دشت تفتیده امروز، روزی جنگلی سر سبز بوده است. امروز منطقه سیستان با تغییرات اقلیمی شگرفی مواجه است که ممکن است، همه این منطقه وسیع را به کویری لم یزرع و برهوتی بی مردم تبدیل کند. خشکسالی و بیکاری و بی آیندگی در سالهای اخیر ۲۵ درصد جمعیت استان سیستان و بلوچستان را به کوچ واداشته است. مردم منطقه دیگر حتی شهرهای زابل و زاهدان را نیز محل مطمئنی برای اقامت نمی بینند و مهاجرت از این دو شهر بزرگ استان سیستان و بلوچستان به نواحی خراسان و حاشیه های مشهد، رشد قابل توجه ای داشته است.
اما چرا سیستان چنین بلازده شده است و آیا می توان کاری کرد و شرایط را تغییر داد بلکه سیستانی باقی ماند و در غبار افسانه از یاد نرود.
باد ماند و خاک
خشکسالی یک پدیده اقلیمی موقت است ولی وقتی علیرغم کمبود بارش از ذخایر آبی بیش از اندازه استفاده شد، دیگر بحرانِ خشکسالی نام میگیرد. در تعریف علمی "خشکسالی" به دوره های پیوسته کم بارشی میگویند که رطوبت کافی به خاک نمی رسد و به تدریج با تبخیر همان رطوبت اندک، زمین با خشکیدگی مواجه میشود. میزان رطوبت خاک به موازنه میان بارش و میزان تبخیر وابسته است. در فواصلی از سال که بارندگی کاهش داشته و دمای هوا هم افزایش می یابد رطوبت خاک هم به حداقل میرسد. متاسفانه منطقه سیستان به دلیل تغییرات اقلیمی و کاهش سطح بارندگی به مدت بیست سال متوالی با درجاتی از خشکسالی روبه رو شده است و اکنون به گفته مقامات، ۱۰۰ درصد این استان از خشکسالی متوسط تا بسیار شدید رنج میبرد.
طبق آمار هواشناسی، استان سیستان و بلوچستان با دریافت ۱۶.۹ دهم میلی متر بارش از ابتدای سال ۹۶ تا پایان آذرماه با کاهش ۶۴.۸ درصدی در رتبه دوم کم بارش ترین استان کشور بعد از یزد قرار گرفت. همچنین هواشناسی اعلام کرده بهار ۹۷ استان سیستان و بلوچستان شاهد افزایش دمای یک و نیم درجه ای خواهد بود که در نتیجه به خورندگی بیشتر خاک منجر خواهد شد. به این معنا که رطوبت خاک در قسمتهای کم فشار از بین میرود، خاک پوک شده و به صورت گرد از زمین بلند میشود. در سال ۹۶ بادهای ۱۲۰ روزه سیستان در نتیجه کاهش پوشش گیاهی و خورندگی خاک، تا ۱۹۶ روز ادامه داشت در حالیکه بر سرعت باد هم افزوده شده بود. توفان شن و ریزگردها که در دهه های گذشته فقط در فصول بهار و تابستان رخ میداد در سالهای اخیر در تمام طول سال و در هر زمانی که باد به سرعت ۷۰ کیلومتر بر ساعت میرسد، گستره بزرگی از سیستان را دربر می گیرد.
زمین داغ و هوا پر گرد است
مهمترین عاملی که اقلیم یک منطقه را تعیین میکند بسته به تابشی است که بر سطح آن می تابد. به دلیل تابش شدید خورشید در تابستان و فقدان پوشش گیاهی و مسطح بودن دشت وسیع سیستان، زمین گرمای شدید را جذب می کند و همین امر موجب افزایش دما میشود. تغییر در میزان جذب تابش در هر منطقه مراکز فشار مختلف می سازد و در نهایت سبب حرکت هوا میشود. اختلاف فشار بین مناطق پست و مرتفع در شرق فلات قاره ی ایران باعث وزش بادهای ۱۲۰ روزه شده و افزایش دما بر سرعت و تعداد روزهای وزش باد افزوده است.
براساس مطالعات دانشگاهی، علت اصلی وقوع باد صد و بیست روزه در سیستان، اختلاف فشاری است که در طول دوره گرم سال میان منطقه کم فشار پاکستان و پرفشار دریای خزر در شرق فلات قاره ایران ایجاد میگردد. مک ماهان در قرن نوزدهم درباره بادهای سیستان مینویسد "اگر منطقه ی شایسته عنوان سرزمین بادها باشد؛ آن سرزمین سیستان است." تغییرات اقلیمی بر میزان و سرعت وزش بادها افزوده، خاک بی رمق شده و کم آبی دشمن شماره یک مردم سیستان شده ولی میتوان آن را کنترل و مهار کرد اگر با شناخت مشکل و مدیریت صحیح، تدبیر جای تخدیر را بگیرد.
ریزگردها به ویژه توفان های شن جریان زندگی و معیشت را در سیستان مختل کرده و باعث مهاجرت مردم محلی به استانهای همجواری چون خراسان شده است. این تغییرات شدید اقلیمی اما نه تنها به سیاست سازگاری با اقلیم و مدیریت بهینه منابع آبی منجر نشد بلکه بهانه ی بهره برداری وسیع از سفره های آب زیرزمینی در دشتهای سیستان شد تا جانمایه اعماق خاک صرف آبیاری درخت پرتقال و خودکفایی در گندم شود. سیاستهای غلط حکومت در افزایش جمعیت بر خانوارهای سیستانی افزوده و نرخ رشد ۱.۸۴ درصد در سیستان خشکیده به امید یارانه و حقابه و کشاورزی سوبسیدی به تقاضای بیشتر آب منجر شده است.
هیرمند شریان حیات سیستان
یکی از عواملی که پیوسته درباره بحران آبی سیستان از طرف دولت مطرح میشود، عهدشکنی افغانستان بر سر حقابه ایران از هیرمند است. رودخانه ی هیرمند بزرگترین و مهمترین رودخانه افغانستان است که از شرق، وارد خاک ایران شده و به رود پریان و تالاب هامون می ریزد. وابستگی آبی دشت سیستان به هیرمند از زمان جدایی هرات به این سو همواره منشا اختلاف بوده و مذاکرات بین دولتهای افغانستان و ایران گاه با میانجیگیری بریتانیا و گاهی آمریکا و در سالهای اخیر سازمان ملل پیش رفته است.
ایران همیشه مدعی و خواهان مذاکره بوده چون قراردادها و معاهدات فیمابین را متناسب با نیازهای آبی سیستان نمی دانسته و اغلب از نتیجه ناراضی بوده است و همین زمینه مذاکرات بیشتر و انعقاد قرارداد تازه شده است. در آخرین معاهده ای که در سال ۱۳۵۱ بین دو کشور منعقد شد حقآبه ایران ۲۶ متر مکعب در ثانیه در نظر گرفته شد که حدود ۸۲۰ هزار متر مکعب در سال است. این درحالی است که بنابر گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال ۸۴ میزان نیاز منطقه سیستان به آب اعم از شرب، صنعتی، خدماتی، تولیدی و کشاورزی در طول یک سال در حدود ۸/۱ تا ۲ میلیارد متر مکعب است. در گزارش مرکز پژوهشها تأکید شده است: برای جوابگویی به نیازها و رعایت حقوق مسلم مردم منطقه سیستان باید معاهده جدیدی مطابق با حقوق عرف بینالملل در خصوص رودهای مرزی تهیه، تدوین و جایگزین معاهده فعلی شود.
البته این پیشنهاد با توجه به حساسیت موضوع هرگز به طور رسمی توسط تیم سیاست خارجی ایران دنبال نشد و آنچه در این سالها بر آن مستمر تاکید شده درخواست برای اجرای تمام و کمال معاهده ۱۳۵۱ از سوی افغانستان و تضمین حقابه ایران بنا بر توافق صورت گرفته است. ایجاد کارگروه مشترک ایران و افغانستان برای احیای تالاب هامون درخواست برای حقابه طبیعت است تا با زنده نگه داشتن تالاب از بیابانی شدن زیستگاه تاریخی سیستان جلوگیری شود. در آنسوی مرز، دولت نوپای افغانستان در عطش توسعه و مدیریت بهینه ی منابع آبی خود اقدام به سد سازی برای تولید برق و آبیاری زمین های زراعی کرده است که به دلیل نادیده گرفتن شرایط اقلیمی در سیستان موجبات خشم و اعتراض مردم محلی و واکنش دولت ایران شده است.
***************************************************************
گزارش شده که در شهرهای جنوبی سیستان و بلوچستان دمای هوا به بیش از ۵۰ درجه رسیده است. افزایش دمای هوا باعث قطعی برق، کمبود آب آشامیدنی و آسیب به محصولات کشاورزی شده و تعرفههای بالای برق هم برای مردم مشکلساز شده است. شماری از امامان جمعه اهل سنت ایران از مقامهای مسئول خواستهاند تا به خاطر افزایش شدید دما در استان سیستان و بلوچستان تعرفه برق را برای مصرفکنندگان در این استان کاهش دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر