۱۳۹۴ شهریور ۵, پنجشنبه

جنگ ایران و عراق
برای توضیحات بیشتر به توضیح المسائل آیت الله خمینی مراجعه کنید
گروه جهاد و مقاومت مشرق - دکتر چمران در زمان حیات زمینی اش آنچنان به اطرافیانش احترام می گذاشت و آن ها را مورد تفقد قرار می داد و در همان دیدار اول، می شد عاشقش شد. دکتر مصطفی طرف مقابلش را در آغوش می گرفت و با عبارت «عزیز» او را شیفته محبتش می کرد. این چند فریم، گوشه ای از ابراز محبت او به نوجوانانی است که دست از بازی های بچگانه شسته و به جبهه های نبرد رفته بودند

جنگ یک رحمت الهی است ـ روح‌الله خمینی

جنگ یک جنایت سازمان یافته است ـ اسمیدلی باتلر
جنگ جنایتی سازمان یافته است. همیشه بوده است.
جنگ احتمالا قدیمی ترین٬ به راحتی سودآورترین٬ و مطمئناً شریرترین هاست. جنگ تنها  چیز در حوزه بین المللی  است که سودهایش به دلار است و ضررهایش جان انسان هاست.
جنگ نه آن چیزی است که به نظر اکثریت مردم می رسد٬ بلکه به عنوان جنایتی سازمان یافته٬ بهترین توصیف جنگ است. فقط یک گروه کوچک «داخلی» درباره اش می دانند. جنگ جهت سودمند شدن عده ای کم  به هزینه بسیاری مردم مدیریت می شود. از قبال جنگ بخت و اقبالی بزرگ نصیب عده معدودی می گردد.
چند نفر از این میلیونرهای جنگ،اسلحه به دوش گرفته اند؟ چند نفر از آن ها سنگر حفر کرده اند؟چند نفر از آن ها معنی گرسنگی را  در یک سنگر آلوده به موش می دانند؟ چند نفر از آن ها بی خوابی کشیده اند٬ شب های وحشت زده ای داشته اند٬ از انفجار ترکش قطعات٬ پوسته ها و گلوله های مسلسل جا خالی داده اند؟ چند نفر از آن ها در برابر سرنیزه دشمن قرار گرفته اند و دشمن را پس رانده اند؟ چند نفر از آن ها در جنگ زخمی یا کشته شده اند؟
در جنگ مردم عادی با خون خود هزینه را می پردازند
ارائه دهندگان این هزینه٬ بده کاری های وحشتناکی دارند. سنگ قبرهای تازه گذاشته شده٬ بدن های تکه و پاره شده٬ افکاری آشفته٬ قلب های شکسته٬ خانواده های از هم پاشیده شده٬ بی ثباتی اقتصادی٬ افسردگی و تمام بدبختی های همراه با آن٬ ومالیات کمرشکن برای نسل اندر نسل.
امروز۴۰ میلیون مرد مسلح در جهان وجود دارد٬ و دولت مردان و دیپلومات های ما آن قدر پر رو و گستاخند که بگویند در حال ساختن جنگ نیستند.
زنگ  آغاز جنگ به صدا درآمده است! آیا این ۴۰ میلیون مرد برای رقاصی آموزش داده می شوند؟
آری٬ آن ها جهت جنگ دیگری آماده می شوند. چرا که نه؟ بهره حاصل از جنگ بالا است.
اما مردانی که کشته شده اند چه سودی می برند؟ مادران و خواهران آن ها٬ هم سران و دلبرانشان چه سودی می برند؟ کودکان آن ها چه سودی بی برند؟
چه کسی سود می برد بجز همان چند نفری که جنگ برای آن ها به معنی سود بسیار بزرگ است؟
آری٬ و جنگ چه سودی برای ملت/کشور دارد؟
این جنایت سازمان یافته٬ برای عده کمی مانند قاچاقچیان و دیگر جنایت کاران حرفه ای٬ سودهای تفننی می آورد٬ اما هزینه عملیات همیشه به مردمی که هیچ سودی ندارند منتقل داده می شود .
جنگ،این جنایت سازمان یافته،یک رحمتِ الهی است ـ "امام"خمینی
میزانِ تلفات انسانی وخسارانِ مالی درجنگ ایران وعراق
این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.
آیت‌الله خامنه‌ای در ۲/۷/۹۳ در دیدار با جمعی از فرماندهان نظامی و انتظامی دیدگاه خود در این خصوص را توضیح داد. وی ضمن اشاره به هزینه‌های جنگ تحمیلی به ویژه شهدای گرانقدری که تقدیم انقلاب اسلامی شد، گفت: «با وجود آن که هزینه‌های مادی و معنوی جنگ تحمیلی بالا بود اما دستاوردهای ملت ایران در هشت‌سال دفاع مقدس، در مقابل هزینه‌ها، بسیار عظیم است…تجربه‌ هشت‌سال دفاع مقدس نشان داد که با وجود همه تنگناها و فشارها و نبود اعتبارات مالی و مشکلات فراوان، می‌توان با عزم راسخ و توکل بر خدا، در مقابل زورگویی و توقعات بی‌جای قدرت‌های جهانی ایستاد… به واسطه‌ ایستادگی ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس، بسیاری ازشخصیت‌های اثرگذار و ذهن‌های فعال در کشورهای اسلامی و غیراسلامی، به دفاع مقتدرانه با دست خالی، اعتقاد راسخ پیدا کردند.»
آخوند کاظم صدیقی در خطبه دوم نماز جمعه  تهران طی سخنانی خواستار آموزش دوران دفاع مقدس در مهدهای کودک شد و افزود:‌ نباید از آموزش فرهنگ دفاع مقدس در مهدهای کودک غفلت شود .اعزام ده هزارکودک به جبهه های جنگ
در تابستان ۱۳۶۷ و تنها یک ماه پس از پایان جنگ هشت ساله با عراق روح الله خمینی در نامه محرمانه ای فرمان قتل هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد. این حادثه در تاریخ معاصر ایران به کشتار ۶۷ معروف شده است. این مجموعه  نگاهی است به این جنایت هولناک.
1- احمد خمینی
دومین پسر خمینی که در زمستان سال 1374 بر سر یک «بیماری» که تاکنون حتی نام آن نیز اعلام نشده است به طرز مشکوکی درگذشت!
2- علی خامنه ای
رییس جمهور وقت و جانشین روح الله خمینی که از سال 1368
3- میرحسین موسوی
نخست وزیر وقت و نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 1388
4- اکبر هاشمی رفسنجانی
رییس مجلس شورای اسلامی در زمان کشتارهای سال 67 و فرمانده ی جنگ هشت ساله ی جمهوری اسلامی با عراق
5- عبدالکریم موسوی اردبیلی
رییس شورای عالی قضایی و رییس دیوان عالی کشور در سال 67
6- محمد موسوی خویینی ها
دادستان کل کشور در سال 67
7- محمد محمدی ری شهری
وزیر اطلاعات وقت
8- محمد خاتمی
وزیر ارشاد و رییس موسسه ی کیهان در سال 1367
9- حسینعلی نیری
حاکم شرع هیات سه نفره ی مرگ
10- مرتضی اشراقی
دادستان تهران و عضو هیات مرگ
11- مصطفی پورمحمدی
معاون و نماینده ی وزیر اطلاعات در هیات مرگ
12- اسماعیل شوشتری
رییس سازمان زندانها در سال 67
13- روح اللّه خمینی
رهبرو فرماندهنده ی کشتار 67
----------------------
کشتار دهه ۶۰وسال ۱۳۶۷هنوزجاری است
نگارش : پریسا کلاه قوچی
«…کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام‌اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام» [[i]]
این  حکم سر دسته جلادانی است که حکومت اسلامی را رهبر بود. خمینی این حکم را در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ نوشت و به دست احمد خمینی داد تا به جلادان سپرده شود. به اینگونه هیئت مرگ از سوی خمینی انتخاب شد.
این حکم جنایت‌بار، آنچنان خوفناک است که سران وقت حکومت اسلامی از جمله آیت الله موسوی اردبیلی، رئیس قوه قضاییه  حکومت اسلامی که خود مشوق و مبلغ کشتارها بود، سیداحمد خمینی،‌ رئیس دفتر و پیک خمینی جنایتکار، که خود پس از چندی به وسیله باند رفسنجانی/ خامنه‌ای به وسیله دارو حذف شد، جانشین خمینی یعنی آیت الله  حسینعلی منتظری … را به پرسش و تعجب واداشت.
سیداحمد خمینی که زمان تدارک و پیشبرد این جنایت تاریخی، رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامه‌ای در مورد اعدام‌ها می‌پرسد و یادآور می‌شود که آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شده‌اند و دوران زندان‌شان به زودی تمام می‌شود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستان‌هایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ  آیت خداروح‌الله خمینی  این است:
«بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.»[[ii]]
از هفته نخست مرداد ماه تا آخر شهریور سال ۱۳۶۷ در آن تابستان خونبار، و نیز مهر ماه کشتاری آفریده شد که شمار قربانیان را دستکم تا ۵۰۰۰ نفر به گونه‌ای مستند با نام ونشان و عکس گزارش شده است. قربانیان از کمونیستها، سوسیالیست‌ها، آزادیخواهان و مجاهدین و  مخالفین حکومت اسلامی بودند.
کمیسیون مرگ به دستور خمینی جدا از نماینده وزارت اطلاعات و رئیس زندان‌،‌افراد زیر بودند:
حسینعلی نیری
این جنایت‌‌کار، سردسته هیات سه نفره ای که معروف به «هیات مرگ» است . گزارش شده است که در زمان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ وی به صورت مرتب با هلیکوپتر بین زندانهای گوهر دشت و اوین جابجا می شده است.
مرتضی اشراقی
دادستان تهران و عضو هیات مرگ. مرتضی اشراقی پس از پایان کشتار ۶۷ مخفی شد و چندان پستی نیافته است. اشراقی علاوه در مقام دادستان انقلاب اسلامی اصفهان و تهران جنایات بسیاری در پیشبنه دارد.
مصطفی پورمحمدی
معاون و نماینده‌ی وزیر اطلاعات، فلاحیان در هیات مرگ. او  وزیر کشور دولت احمدی نژاد در دوره‌ی اول بود و سپس از این مقام کنار گذاشته شد. او اینک رئیس سازمان بازرسی کل کشور در دولت حسن روحانی است تا «اصلاح طلبی» سید محمد خاتمی و «سازندگی» سردار اکبر رفسنجانی را با اعتدال به پیش برد.
اسماعیل شوشتری
رییس سازمان زندانها در سال ۶۷ و رییس دادگستری دولت خاتمی در هر دو دوره و برای چند دوره نماینده ی مجلس شورای اسلامی نیز بوده است.
در بسیاری منابع به ویژه در گزارش‌های مجاهدین خلق به اشتباه  به جای حسینعلی نیری، ایرج نیری آمده است و نویسنده و استاد جامعه شناسی در آمریکا  یرواند آبراهامیان بدون توجه ، مرتضی اشراقی را رییس هیات و آیت‌الله می‌خواند بدون آنکه بداند و یا اشتباه زدایی کند که وی روحانی نبوده است و در نامه خمینی هم، هیچ لقبی ندارد.  با برداشت از کتاب اشتباه آلود دکتر رضا غفاری در خاطرات زندان، مرتضی اشراقی را که از آخوندها نبوده و اکنون در تهران دفتر حقوقی دارد،‌ آیت‌الله اشراقی می‌خواند. دکترمسعود انصاری نیز، در کتاب خود به نام کشتار۶۷، عکسی از آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی (داماد خمینی) را که سال ۶۰ در نتیجه سکته مغزی ماهها در کما بود و همان سال ۱۳۶۰ درگذشت و از بنی صدر و لیبرال‌ها طرفداری می کرد را منتشر و او را به سال ۱۳۶۷ می‌کشانند و  آیت‌لله اشراقی معرفی می‌کنند.
جلادان به دستور سردسته جنایت‌ کار خمینی به کشتار هولناک اسیران آماده شدند.
از جمله سالن های حسینیه در  اوین و گوهر دشت، را با تیرآهن‌هایی زیر سقف، و دارها برای به دار آویختن دستجمعی صدها نفره و گورهای دستجمعی برای اسیران چپ وکمونیست از جمله در خاوران تهران تدارک دیده شد. مردان مرتد را بایستی به دار آویخت . اما بنابر آیه‌هایی از قرآن، زنان مرتد،  چپ و کمونیست بنا به موازین و شرع اسلام، نباید زود با چوبه دار به یکباره کشت. باید آنان را با شلاق زجر کش می‌کردند تا اسلام بیاورند. در گزارشی از  تنی چند انگشت شماران حان به در برده از کشتار ۶۷، چنین آمده است:
” جواب نه برای نماز خواندن حکم تعزیر را داشت … همه را پنج بار در راهرو آسایشگاه شلاق می زدند. یک نفر خودکشی کرده بود و چند نفر هم اقدام به خودکشی کرده بودند، ولی موفق نشده بودند. هر کس نماز خواندن را میپذیرفت، بعد از چند روز به بند برش می گرداندند، جیره شلاق برای کسانیکه نمی پذیرفتند نماز بخوانند، بیست و پنج روز ادامه داشت. همه به شدت زخمی شده بودند. گفته بودند همه شان را اعدام میکنند … صدای شلاق خوردن بچه ها در وعده های نماز، دیوانه ام میکرد. یکبار من و چند نفر دیگر را برای اعدام نمایشی بردند. یک بار ما را به بیشه ای در اوین بردند و گفتند چشم بندهای مان را برداریم. تعداد زیادی را روبروی ما دار زده بودند و ما را مجبور میکردند به آنها نگاه کنیم … بلاتکلیفی و آشفتگی بند، چهار ماه ادامه داشت. تنها پس از برقراری مجدد ملاقاتها و تماس با خانواده ها بود که عمق فاجعه برایمان روشن شد. تنها از بند ما حدود ۱۲۰۰ نفر اعدام شدند.»[[iii]]
خاوران در تهران دهان گشود. دست‌های قربانیان از زیر خاکی که با شتاب و شبانه با کمپرسی به گودال‌ها افکنده شده بودند،‌ نمایان شدند. گویی برای فراخوانی دادگاهی انقلابی جانیان، از جهانیان یاری می‌خواستند.
این یک پرونده جهانی است، همچنان بازگشوده مانده، برای محاکمه همه جنایتکاران، آمران، زنده و مرده، مجریان و جلادان و دست اندرکاران، تا عبرت شود.
کشتارسال های ۵۷ تا دهه شصت در کردستان و تمامی ایران، ‌و سال ۱۳۶۷ تا اکنون همانند رودی خونین و سرشار از پیکر اسیران، همچنان جاری است.  به دار آویختن سیروان نژاوی در دو روز پیش به اتهام “محاربه” و به اتهام عضویت در پژاک، صبح روز یکشنبه ۱۸ مردادماه ۱۳۹۴ در زندان تبریز به دار آویخته است.  او زحمتکشی از اهالی سردشت بود که به حکم شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی جوادی کیا  محاکمه شد. نزدیک به یک سال بعد در فروردین ماه سال ۹۱ به مرگ با چوبه دار محکوم گردید. سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی‌پور ۲۹ بهمن سال گذشته جهت اجرای حکم اعدام از زندان مرکزی ارومیه به زندان مرکزی تبریز منتقل شدند ولی حکم اعدام اجرا نشده بود.
ما نه می‌بخشاییم و نه فراموش می‌کنیم. پرونده‌ای گشوده  تا سرنگونی حکومت ومناسباتی که برای دوام خویش، به چنین جنایتی دست می زند. جنایت علیه بشریت. بدون شک در فردای پیروزی انقلاب کارگری حتا اگر مرتکبین این جنایت اسلامی/ فاشیستی سرمایه، یک تن اشان زنده نمانده باشند، دادگاه انقلاب کارگران به آن رسیدگی خواهد کرد و داوری دادگرانه‌ای پیش روی جهانیان خواهد نهاد.
کشتار حکومتی ادامه دارد، جنایت‌کاران حاکم با پیشه‌ی آدمکشی، برای ادامه حاکمیت سرمایه‌داری و بقا انگلی خویش هرروزه  در سراسر ایران و برون ازایران به قتل و ترور مشغولند. تا مناسبات ضد انسانی و حاکمیت سیاسی آن برپاست، این جنایات نیز ادامه دارد. این‌ها لازم وملزوم هم هستند. در برابر این خشونت هولناک، باید ایستاد، قهر انقلابی نخستین پاسخ ماست.

 [[i]] متن نامه خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۴ در (سایت آیت‌الله منتظری).
[[ii]]  متن نامه اسکن شده منسوب به روح‌الله خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۶ در (سایت آیت‌الله امنتظری).
[[iii] ] ” همه بلاتکلیف بودیم”، ف. آزاد، چشم انداز، شماره ۱۴، زمستان ۷۳
۳۷ ناصر مهاجر کشتار بزرگ سال۶۷


دهه شصت، دهه تو”آره”، تو” نه” یی ها دهه قهرمانی ها
نگارش: فریبا مرزبان

نوشته حاضرپیش کش می شود به آنان که با یکی ازآرهونهگفتن های زندان بان ها دیگردرمیان ما نیستد.
http://www.hafteh.de/wp-content/uploads/hgzrt87.jpg
براستی خدا کیست وچیست؟؛که خمینی خطاب به هیأت مرگ می گوید:
قاطعیت اسلام دربرابردشمنان خدا ازاصول تردید ناپذیرنظام اسلامی است.
دین چیست؟که بقول خمینی باید برای کشتن مخالفانش قاطعیت داشت.

خدای من! خدایی وجود ندارد - My God! There Is No God
آیا خدا ودین،توجیه گرِستمهای طبقه حاکم نیستند؟
نه تنها فراموش نمی کنیم ونمی بخشیم،بلکه انتقام نیزخواهیم گرفت وآنروز دیرنیست
به امید پیروزی کارگران درسراسرِ جهان

هیچ نظری موجود نیست: