۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

به مناسبت شهادت جانگداز "دکتر حسين فاطمي"و نقش سه آخوند مرتجع و خائن در کودتای ۲۸ مرداد و پيام آنها به شاه پس از کودتا: بروجردی، کاشانی و خميني !























منبع : مقدمه کتاب "۲۳ سال علي دشتي" قسمت دوم

سركوب بهائيان
تعقيب و كشتار بابيان و بهائيان از سرگرميهاى هر روزى ملايان و پادشاهان قاجار بود . روند بابى و
بهائى كشى تا اواخر دوران قاجاريه به بهانه هاى دينى و سياسى ادامه داشت . در جنبش مشروطيت
ايران، بابيان سهم چشمگيرى داشتند و مى توان ادعا كرد كه تلاشهاى آنان در ايجاد انقلاب
مشروطه ايران بسيار مهم و كار ساز بود . اما اين نه به اين معنى است كه بهائيان طرفدار مشروطيت
نبودند، بلكه مى بايد چنان تعبير گردد كه رهبران بهائى تأكيد داشتند كه بهائيان در سياست دخالت
نكنند تا بلكه جامعه نو بنياد بهاىى از آسيب مشروعه خواهان متعصب كه همگى ملايان زمان خود
بودند در امان بماند . در زمان رضا شاه بهائى كشى در چند شهر ايران اتفاق افتاد ، اما بطور كلى
تعقيب بهائيان در آن دوران از سياستهاى دوران رضا شاهى به شمار نمى رفت . رضا شاه در پى
شدن توسعه يافت و ت ا » ملت « محدود ساختن قدرت روحانيت بود . در دوران رضا شاه انديشه
داد . جامعه اى كه ميرفت تا همه ساكنين ايران، » ملت « جاى خود را به » امت « حدودى انديشه دينى
خود را ايرانى بدانند، بدون آنكه مذهب، مرام سياسى و قومى در آن دخالت آشكارى داشته باشد .
اما در سالهاى پس از سقوط رضا شاه آهسته آهسته اين سياست به فراموشى سپرده شد و
به حوزه سياست رسوخ كرد و جنگ سرد عليه اتحاد جماهير شوروى » امت اسلامى « بازگشت فكر
و بلوك شرق اين انديشه را در ميان رجال سياسى ايران تقويت كرد .
تأسيس فدائيان اسلام پس از خروج رضا شاه از ايران براى مقابله با چپگراىى در ايران بود . در
دهه سالهاى ۲۰ و ۳۰ تعقيب اقليت هاى مذهبى، بويژه بهائيان به بهانه مخالفت با افكار شبه مذهبى و
انداخت و » امت اسلامى « چپگراىى، دولت هاى پس از شهريور ۱۳۲۰ و شاه را در كوره راه
آشكارا در مخالفت آرمانهاى انقلاب مشروطيت و اصول قانون اساسى دولت مشروطه قرار داد .
تقريبا همه رجال سياسى، وابسته و ملى، به اين بيراهه سياسى كمك شايانى كردند و شتاب بيشترى
به بيگانه ساختن جامعه مدنى ايران از آرمانهاى دموكراتيك جنبش مشروطيت ايران نمودند . فرصت
مغتنمى براى استحكام دموكراسى در ايران از دست رفت و كسب رأى مردم براى پشتيبانى از رفورم
و اصلاحات ، حتى در محدوده كنترل شده آن، از چنگ شاه و دولت خارج گرديد . با خروج رضا شاه ،
رضا شاه زدائى با شدت هر چه تمامتر آغاز گرديد . دستگاه روحانيت، چون موريانه به خائيدن اركان
» تجدد، ترقى و آزاديخواهى « دموكراسى مشغول شد و تمامى جلوه هاى زندگى مدرن و انديشه
بازيچه دست قدرت هاى ارتجاعى در ايران گرديد . دستگاه روحانيت شيعه با كمك همه زمامداران
پس از شهريور ۲۰ در پى بازگشت زنان به زير چادر و چاقچور بود و تعطيل مدارس مختلط ر ا
در » حقايق و احكام اسلامى « خواستار گشت . كانونها و انجمن هاى تبليغات اسلامى براى نشر
سراسر كشور افتتاح گرديد و به انتشار جزوات و روزنامه هاى دينى روزانه، هفتگى و ماهانه ب ا
مشغول شد . » اسلامى « و يا » اسلام « پسوند
در مجموع عقده ديرينه روحانيون پس از ظهور جنبش بابى و سپس بهائى در ايران، دوباره سرباز
كرد و ميدان براى ابراز نفرت و دشمنى عليه اقليت هاى مذهبى به ويژه بهائيان و همچنين براندازى
فراختر گرديد . » بيدارى و روشنگرى ايرانيان « انديشه
با پافشارى مراجع تقليد در برنامه دروس دبستانها و » تعليمات دينى « و » تبليغات اسلامى «
دبيرستانها گنجانده شد . تمامى اين فعاليتها در تهران و شهرستانها در دهه ۲۰ و پس از آن گرد
محور مخالفت عليه بهائيان، كسروى و طرفدارانش و حزب توده و هوادارانش كه زير نظر دولت و در
بيشتر مواقع با كمك مالى و سازمانى دولت انجام ميگرفت، دور ميزد . در حقيقت اين دستگاه روحانيت
را در ايران ريشه دار ساخت كه هر چه در ايران انجام ميگيرد » دائى جان ناپلئونى « بود كه فكر
كه ، » يادداشتهاى كينيازدالگوركى « ساخته قدرتهاى خارجى است . آثار جعلى و ساختگى چون
35
ساخته قلم خيال پرداز على جواهر كلام بود و با كمك مالى آستان قدس رضوى و تشويق مراجع
شيعه چاپ و انتشار يافت، تنها يكى از ترفندهاى دستگاه روحانيت بود . 62
از مغز » هر انديشه غير اسلامى ساخته بيگانگان است « اصولا انتشار و تبليغ اين فكر مزورانه كه
كپك زده ملايان سرچشمه مى گرفت كه به اين وسيله ميل داشتند آنچه را اسلامى نبود و مانعى براى
قدرت گيرى دكانداران دين شيعى در ايران مى شد، ضد ايرانى و بيگانه بخوانند . اين بيگانه سازى
مزورانه و پراكندن تخم نفاق و دشمنى تنها دامن اقليت هاى دينى و يا احزاب مترقى ملى و چپ
مستقل را نگرفت، بلكه خود دولت و حكومت مشروطه، در دراز مدت به زير سئوال رفت و سبب شد كه
بالاخره ملايان در سطح وسيعى انقلاب مردمى مشروطيت ايران را كه عليه قدرت روحانيت و حكومت
استبدادى قاجاريه انجام گرفته بود، از ساخته هاى روس و انگليس بنامند و به تبليغ اين فكر مشغول
گردند كه حكومت مشروطه و قوانين غير شرعى از بنيان با دين مبين اسلام و تاريخ ايران در تضاد
است .
گفتيم كه پس از كودتاى ۲۸ مرداد، ملايان سهم ويژه دستگاه روحانيت را از شركت در كودتا مى
خواستند و اين تنها با سركوب حزب توده و بهائيان ممكن بود . واعظ مشكوك و معروف حجت الاسلام
محمد تقى فلسفى در خاطرات خود ياد آور شده است كه سخنرانى هاى او عليه بهائيان با توافق قبلى
آيت الله بروجردى و محمد رضا شاه صورت گرفت . فلسفى در مصاحبه اى با خبرنگار اتحاد ملى در
قبل از اينكه ماه مبارك « : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۳٤ در باره ملاقات خود با آيت الله بروجردى گفت
رمضان پيش آيد به قم مشرف شدم و در آنجا آيت الله بروجردى را بسيار ملول ديدم و گفتند حالا كه
قضيه نفت حل شده و كار توده ايها هم به انجام رسيده، بايد براى بهائيان فكرى كرد و قد علم
.» نمود
آيت الله برجردى به من پيغام مى « : خود مى نويسد » خاطرات و مبارزات « محمد تقى فلسفى در
دادند كه موضوع [ بهائىان ] را به مقامات دولتى بگويم ... بالاخره ايشان بعد از ماه رمضان سال
۱۳۳۲ نامه اى مرقوم فرمودند كه شاه را ملاقات كنم و اعتراض و گله مندى معظم له از وضعيت
بهائى ها را به اطلاع او برسانم ... در سال ۱۳٤۳ قبل از شروع ماه مبارك رمضان به آيت الله
بروجردى عرض كردم كه آيا موافق هستيد مسئله بهائى ها را در سخنرانى هاى مسجد شاه كه به
طور مستقيم از راديو پخش مى شود ، تعقيب كنم؟ ايشان قدرى فكر كردند و بعد فرمودند : اگر
بگوئىد خوب است، حالا كه مقامات [ احتمالا سركوب و نابودى بهائىان را ] گوش نمى كنند، اقلا بهائىها در برابر افكار عمومى كوبيده شوند . ايشان گفتند لازم است قبلا اين را به شاه بگوئيد كه
بعدا مستمسك به دست او نيايد كه كار شكنى بكند و پخش سخنرانى از راديو قطع گردد، زيرا اين
مطالب براى مسلمانان خيلى گران خواهد بود و باعث تجرى هر چه بيشتر بهائىها ميشود ... به دفتر
آيت الله بروجردى نظر موافق دارند « : شاه تلفن كردم و وقت ملاقات خواستم . در ملاقات با او گفتم
مسئله بهائيان كه موجب نگرانى مسلمانان شده است در سخنرانىهاى ماه رمضان كه از راديو
پخش مى شود مورد بحث قرار گيرد . آيا اعليحضرت هم موافق هستند؟ به روايت فلسفى شاه لحظه
سفير روسيه تزارى در ايران . بين سالهاى ۱۸٤٥ تا ۱۸٥٤ . در Dalgorukov 62 [ پرنس ديمترى دالگوروكوف
اثر ذهن بيمار على جواهر كلام، تلاشى بود تا جنبش باب و » يادداشتهاى كينيازدالگوركى « كتاب جعلى و ساختگى
بها را به روسيه تزارى منتسب كند . اين كتاب در نخست سروصدائى در ايران به پا كرد، اما پس از مدت كوتاهى
جعلى بودن آن مورد توجه محققين تاريخ و مذهب قرار گرفت . استاد عباس اقبال آشتيانى در مقاله اى مشروح اين
يادداشتها را جعلى و كار شيادان مى شمرد(مجله يادگار سال پنجم، شماره هاى ۸ و ۹). استاد مجتبى مينوى اين
. يادداشتها را مجعول و جاعل را نيز از اهل ايران دانسته ( مجله راهنماى كتاب سال ششم، شماره هاى ۱ و ۲
از دكتر فريدون آدميت ] » اميركبير و ايران « همچنين مراجعه كنيد به كتاب
36
» برويد بگوئيد . 63 « اى سكوت كرد و بعد گفت
فلسفى از سال ۱۳۲۷ عليه حزب توده در ماه رمضان سخنرانى ميكرد . قلع و قمع بابيان و بهائيان
هميشه خواسته قلبى ملايان و شركاى ديوانى آنها بود و در همان ايام هم در تهران و شهرستانه ا
شايع بود كه سركوب بهائيان و تخريب مراكز ادارى و دينى بهائيان در برنامه دولت هست، اما ت ا
رمضان سال ۱۳۳٤ ، زمان آن نرسيده بود .
به خواسته آيت الله بروجردى، بلا فاصله پس از ۲۸ مرداد، تعقيب بهائيان با سخنرانىهاى محمد تقى
۱۹٥٥ آغاز شد . وى حملات شديدى را عليه بهائيان براه انداخت و مراكز / فلسفى در رمضان ۱۳۳٤
بهائيان در تهران و شهرستانها بدست دولت افتاد . در تهران تيمسار باتمانقليچ رئيس ستاد بزرگ
ارتشتاران و تيمور بختيار فرمانده نظامى تهران، در مقابل دوربين خبرنگاران خارجى و داخلى، كلنگ
در دست گرفتند و گنبد مركز بهائيان را خراب كردند . مركز بهائيان سالها به محل فرماندارى نظامى
تبديل شد .
در » معاون قدرتمندترين دستگاه دولت يعنى سازمان اطلاعات و امنيت كشور « سرتيپ محمد آيرملو
يك روز صبح تيمسار باتمانقليج رئىس ستاد ارتش و تيمسار بختيار « : خاطرات خود مى نويسد
فرماندار نظامى روى بام حظيرة القدس [ مركز بهائىان در تهران ] باشگاه مذهبى بهائىان رفته كلنگ
بدست گرفتند و به ويران كردن گنبد آن پرداختند . صبح روز بعد وابسته نظامى آمريكا به دفتر من
آمد و با چهره اى برافروخته گفت : اين چه كارى بود كه از رئيس ستاد ارتش سرزد . چرا بايد يك
رئىس ستاد ارتش كلنگ بدست بگيرد و جلوى چشم همگان ساختمانى را خراب كند، آن هم
ساختمانى كه مورد علاقه و احترام شمارى از مردم كشور شما است؟ كشور من به ايران كمك مى
كند تا به تعمير خرابى ها بپردازد، آن وقت شما جاهاى آباد را هم خراب مى كنيد .... ؟
من كه خود نتوانسته بودم يك دليل منطقى براى اين تخريب، آن هم بدست رئيس ستاد ارتش پيدا كنم
در برابر سرزنشهاى وابسته نظامى آمريكا دهانم بسته ماند و پاسخى ندادم . چند ساعت بعد
شادروان باتمانقليج من را خواست و بى صبرانه پرسيد كه وابستگان نظامى در باره رخداد ديروز چه
مى گويند؟ من صريحا گفته هاى وابسته نظامى آمريكا را بازگو كردم و افزودم چند نفر ديگر از
وابستگان نظامى نيز در اين كار شگفتى و تأسف نشان دادند . هنگاميكه آثار ناراحتى در چهره ى
ايشان نمودار شد پرسيدم؟ تيمسار براستى انگيزه ى شما در اين كار چه بوده است؟ ايشان سر ر ا
بلند كرده گفتند : من انگيزه اى نداشتم اين دستور ارباب بود . كه مقصود شان شادروان محمد رض ا
شاه بود . بگونه اى كه بعدها در كتابها خواندم محمد رضا شاه اين دستور را براى بدست آوردن دل
چاپ چهارم، صفحه » مركز اسناد انقلاب اسلامى « انتشارات » خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفى «] 63
۲۰۰ به بعد . در همين كتاب اسناد و مداركى يافت ميشود كه ملايان و رجال سياسى دست در دست يكديگر عليه جامعه
بهائيان و سركوب و آزار آنان، حتى در فكر تهيه لايحه غير قانونى كردن جامعه بهائى بودند . اين اسناد نشان ميدهد
كه شاه و اسدالله علم نخست وزير انتصابى او شريك در اين ماجراها بودند .
ناشر : محفل روحانى ملى بهائىان آلمان ) پس از رد سياسى بودن ) » آئين بهائى يك نهضت سياسى نيست « در كتاب
اين آئين، به ايراداتى كه سران جمهورى اسلامى به بهائيان مى گيرند جواب داده و از جمله نويسنده و يا نويسندگان
اين كتاب متذكر ميشوند كه در دوران محمد رضا شاه بهائيان چه مشكلاتى را با دولت هاى شاه داشته اند.در
۱۹٤۳ مراكز بهائى در / ۱۹٤۱ عده اى از بهائيان يزد به اتهام بهائى بودن به زندان مى افتند.در سال ۱۳۲۲ /۱۳۲۰
۱۹٤٦ در كاشان و شاهرود عده اى از بهائيان به قتل / شهرستانها تصرف و برخى تخريب ميشوند . در سال ۱۳۲٥
۱۹٥۱ جهاد عليه بهائيان اعلام ميگردد و آنان را به همبستگى ب ا / ميرسند و قاتلين دستگير نمى شوند.در سال ۱۳۳۰
۱۹٥٥ ، بهائيان در سراسر كشور / كمونيستها متهم ميكنند.پس از سخنرانيهاى شيخ محمد تقى فلسفى در سال ۱۳۳٤
۱۹٥٦ به سبب اين اقدامات بهائيان به سازمان ملل شكايت ميكنند . / تعقيب و عده اى به قتل ميرسند . در سال ۱۳۳٥
/ در فاصله ۱۹٥٦ تا ۱۹٦۳ اجتماعات بهائى از طرف دولت غير قانونى اعلام ميگردد و بالاخره در سپتامبر سال ۱۳٥۷
۱۹۷۸ ساواك ترتيب يك قيام ضد بهائى را در شيراز ميدهد و هدف آن است كه عمليات ضد دولتى را منحرف و به يك
شورش ضد بهائى تبديل نمايد . بيش از سيصد خانه بهائى تاراج و سپس به آتش كشيده ميشود . در همين زمان آيت
الله خمينى در پاريس سخنرانى كرد و به اين قضيه اشاره نمود ]
37

چند آخوند با نفوذ آن زمان به ويژه سيد ابوالقاسم كاشانى صادر كرده بود ... جالب آن است كه
شادروان محمد رضا شاه ۲٥ سال پس از اين حادثه نتيجه رو دادن به آخوندها را ديد و نيز پس از
۲٥ سال تيمسار باتمانقليج هنگامى كه در تلاطم انقلاب ۱۳٥۷ دستگير و محاكمه شد از اين واقعه
» براى دفاع نسبتا موفقيت آميز خود سود جست . 64
اقدامات آيت الله بروجردى و اصولا تلاشهاى دستگاه روحانيت شيعه عليه بهائىان تنها براى حفظ
انجام نمى گرفت . بلكه وسيله اى بود تا خود را شريك كودتاى ۲۸ مرداد و » بيضه دين مبين اسلام «
شاه قلمداد نمايند .
شاه و دولت هاى پس از كودتاى ۲۸ مرداد با انجام خواسته هاى غير قانونى مراجع تقليد و
روحانيون در واقع بر شراكت آنان در قدرت دولت مهر تأييد مى زدند . با مطالعه اسناد، نامه ها و
اعلاميه هاى روحانيون پس از كودتاى ۲۸ مرداد تا انقلاب ٥۷ در مى يابيم كه چگونه روابط دربار و
دولت با روحانيت تنگ و صميمانه است . اين روابط صميمانه به آنجائى كشيده بود كه آيت الله
بروجردى براى رسيدن به اميال و هوسهاى شيطانى خود از شاه و نخست وزير حسين علاء مى
خواهد قانون اساسى كشور مشروطه را تغيير دهند . عين نامه بشرح زير است :
بسم الله الرحمن الرحيم . جناب آقاى [ حسين علاء ] نخست وزير دام اجلاله . مرقومه جنابعالى مورخ «
پنجم تيرماه ۱۳۳٤ كه حاكى از صدور اوامر لازمه از طرف اعليحضرت همايونى به دولت در اجراى
نظرياتى كه حقير در عريضه مورخه بيست و هفتم شوال ۱۳۷٤ عرض كرده بودم وسيله جناب آقاى
حاج قائم مقام الملك رفيع واصل گرديد و شرح نظريات حقير را مرقوم داشته بوديد :
۱- از تبليغات مضره فرقه بهاىى كه بر خلاف دين مبين اسلام است جلوگيرى شود .
۲- محافل و مراكز تبليغاتى آنها در هر نقطه مملكت كه مفتوح شده است موقوف گردد .
۳- مستخدمينى كه اقرار بر خلاف اديانى كه در قانون اساسى مصرح است بنمايند، پس از رسيدگى
بر طبق قانون استخدام كشورى اخراج شوند و بالملازمه آنها هم مشمول اين دستور خواهند بود ....
خداوند عزشأنه ديانت مقدسه اسلام و استقلال مملكت ايران را از گزند حوادث و تهاجم معاندين
محفوظ و اعليحضزت همايونى و اولياى امور را در حفظ مصالح مملكت و تقويت ديانت مقدسه موفق
٦ تير ۱۳۳٤ حسين / و مؤيد فرمايد . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته . هفتم ذيقعدة الحرام ۱۳۷٤
» الطباطباىى . 65
محمد تقى فلسفى در آن دوران و هم چنان پس از آن در مساجد و تكاياى تهران و شهرستانها ب ا
بازاريان، كارمندان، دانشجويان، دانش آموزان، كارگران غيرتمند ايران قيام « : صداى بلند ميگفت
كنيد و با اين بى دينان و بهائى مسلكان [ منظور شاه، نخست وزير و وكلاى مجلس شوراى ملى بود ]
مبارزه كنيد و ريشه آنها را بركنيد تا ثابت شود كه [ امام ] على زنده است . پيغمبر [ اسلام ] زنده است
و دين اسلام زوال پذير نيست . بيش از اين اجازه ندهيد اين دولت غير قانونى دين اسلام را خوار
.»... كند
دستگاه روحانيت پس از شركت موفقيت آميز خود در كودتاى ۲۸ مرداد، هرگونه اصلاحات سياسى،
اجتماعى و اقتصادى را به بهائيان نسبت مى داد و با اين كار احساسات دينى و ضد بهائى خفته در
جامعه ايران را بيدار مى كردند و هر گاه شاه و دولت از اصلاحات اعلام شده عقب نشينى ميكردند،
بنا به « و يا » شكست دولت « و » قرارداد بين دولت و روحانيون « روحانيون و مراجع تقليد به آن
خواست خداوند و با پشتكار شما ملت قهرمان مسلمان و سعى و كوشش خستگى ناپذير علماء فتح و
[ نوشته تيمسار محمد آيرملو، چاپ نخست در آلمان، صفحه ۲۱۳ و ۲۱٤ » يادواره يك بچه قزاق «] 64
[ صفحه ٤۹۸ » مرجعيت در عرصه اجتماع و سياست « 65 [ كتاب
38
عنوان ميدادند . 66 » پيروزى با ما شد
بستن كانون فساد دينى و مملكتى [ حظيرة « آيت الله سيد محمد بهبهانى در تلگرافى به شاه از
القدس، مركز بهائيان ]... به وسيله ارتش اسلام تشكرات صميمانه تقديم و آن را عيدى از اعياد
به طورى كه مكرر از م ا « : شاه در جواب آيت الله بهبهانى خاطر نشان ساخت » مذهبى بر شمرد
شنيده ايد هميشه خود را در اجراى مقررات اسلام موظف دانسته و ادامه اين توفيق را از خداوند
.» متعال خواهانيم
سلطنت ايران ناميده و به » دشمنان و اخلالگران « آيت الله بروجردى در تلگرافى به شاه بهائيان را
خداوند عز شأنه، ديانت مقدسه اسلام و سلطنت ايران را از گزند دشمنان و « : شاه مينويسد
.» اخلالگران حفظ فرموده، وجود مبارك را براى مسلمين مستدام دارد
او به » خدمات پر قيمت « مرجع تقليد شيعيان، آيت الله بروجردى در نامه اى به محمد تقى فلسفى از
قدردانى كرد و ابراز داشت كه » ديانت مقدسه اسلام بلكه مطلق ديانات و نسبت به قرآن كريم «
بهائيان در دستگاه دولت نفوذ كامل دارند و لذا اهم امور در اين مقام تسويه ادارات و وزارتخانه ها و
پستهاى حساس مملكت است از اين فرقه . وى در مصاحبه اى در كيهان ويران كردن حظيرة القدس،
طرد بهائيان از ادارات و بنگاههاى دولتى و تصويب طرحى براى اخراج تمامى بهائيان از ايران ر ا
خواهان شد .
محمد تقى فلسفى بر روى منبر حتى از پراكندن شايعات و جعليات لحظه اى درنگ نمى كرد و براى بر
انگيختن مردم عامى، خرافاتى و متعصب عليه بهائيان به حربه قديمى همه روضه خوانان متوسل شد و
يكى از افراد توده اى نزد خود من اقرار كرد و گفت چون طرق فعاليت به روى م ا « : به دروغ گفت
بسته شده ... چون شنيديم بهائيها در سال آينده قصد كودتا دارند بدين لحاظ به سوى آنان گرويديم ت ا
بتوانيم در آن موقع عمل حادى انجام دهيم و حتى براى اينكه خود را خيلى علاقمند به مذهب بهائى
وى در جواب اعتراضات مجامع و مؤسسات بين .» نشان دهيم به آئين و روش آنان از آنها زن گرفتيم
الملى و احتمالا اعتراضات كشورهاى غربى عليه سركوب بهائيان در ايران به ترفند ديگرى دست زد و
ما در باره مذهب صحبت نكرده ايم، بلكه راجع به دسته اى كه نقاب مذهبى به « : در بالاى منبر گفت
وى خود بر روى منبر اعتراف ميكند كه با كارمندان سفارت آمريكا، »... صورت زده بحث نموده ايم
به « روابط نزديكى دارد و با صداى بلند ميگويد ، » لانه جاسوسى « بگفته آيت الله روح الله خمينى
آمريكائيها پيام دادم كه مسلمانان با توده ايها مبارزه كرده اند و شما اگر بخواهيد از بهائيان حمايت
بدين سان محمد تقى .» نمائيد مثل اين است كه توده ايها را كه دشمن آمريكا هستند تقويت كرده ايد
فلسفى خود را يكى از عوامل آنان براى مقابله با انديشه هاى كمونيستى و سوسياليستى در ايران
مى شناساند و به كنايه سياست جنگ سرد آمريكائيان و اروپائيان را وسيله اى براى مبارزه ب ا
بهائيان و سركوب آنان را هم در راستاى همان سياست قالب مى كند . بدين معنى كه مبارزه ب ا
بهائيان يك سبقه دينى ندارد، و تنها يك مبارزه براى حفظ يكپارچگى ايران، بلكه جزئى از مبارزه عليه
كمونيسم جهانى است . 67
اقدامات ضد بهاىى آيت الله بروجردى تنها با تشويق فلسفى واعظ براى سخنرانى عليه دين بهاىى
پايان نمى گرفت؛ بلكه وى به سراسر ايران طلبه و چماقداران خود را گسيل مى داشت تا با هميارى
مردم متعصب مذهبى وتحريك شده، به قتل و غارت بهاىىان مشغول شوند . تنها از ميان صدها سند ،
نگارنده اشاره اى مختصر به اقدامات شيخ حسينعلى منتظرى ميكنم كه يكى از شرورترين ملايان
ا ز انتشارات مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت » زبان گوياى اسلام، حجة الاسلام محمد تقى فلسفى «] 66
اطلاعات، جلد نهم ]
از انتشارات بنياد مطالعات ايران در آمريكا شماره ويژه » ايران نامه « 67 [ براى اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به
[» جوامع غير مسلمان ايران «
39
حوزه درس آيت الله بروجردى بود .
آيت الله « شيخ حسينعلى منتظرى در آن دوران طلبه اى جوان بود اما بعدها در سنين كهولت به مقام
آيت الله روح الله خمينى رسيد وى دفتر قطور » پيشوا و رهبر انقلاب اسلامى « و نيابت » العظماىى
اعمال خود را باز ميكند و بدون هيچ پرده پوشى، حتا با افتخار، به مسائلى اشاره ميكند كه ما تنه ا
فرازهاىى از آن را نقل مى كنيم :
مرحوم بروجردى خيلى ضد بهاىى بود، مثلا در طرف هاى يزد يك بهاىى را كشته بودند و بنا بود «
قاتل را اعدام كنند ... آقاى بروجردى در اين قضيه خواب نداشت و مى خواست به هر قيمتى كه هست
از اعدام او جلوگيرى كند [ قاتل به سبب تلاشهاى غير قانونى آيت الله بروجردى و دولت آزاد
شد ]... يك سال كه ماه رمضان كه آقاى فلسفى از راديو صحبت مى كرد آقاى بروجردى به او گفته بود
كه عليه بهاييها صحبت كند، آيت الله كاشانى هم با اين معنا موافق بود، آقاى فلسفى در ماه رمضان
شروع كرد عليه بهاييها صحبت كردن، صحبت آقاى فلسفى در آن سال خيلى گل كرد و مردم همه
منتظرى مأمور مى » اطراف راديو جمع ميشدند صحبتهاى آقاى فلسفى را گوش كنند ... همان ايام
من از آيت الله بروجردى راجع به معاشرت و خريد و فروش و معامله ب ا « شود كه برود نجف آباد
بهاييها سئوالى كردم و ايشان در جواب [ فتواىى ] مرقوم فرمودند : بسمه تعالى، لازم است مسلمين ب ا
اين فرقه معاشرت و مخالطه و معامله را ترك كنند ... اعلاميه در سطح شهر پخش شد و تبليغات
زيادى در مساجد و جاهاى ديگر انجام گرفت ... با خوانده شدن اين حكم، جو گسترده اى عليه
بهائىت در نجف آباد ايجاد شد . آن وقت كارى كه من كردم اين بود كه تمام طبقات و اصناف نجف
آباد را دعوت كردم ، همه عليه بهائيت اعلاميه دادند، مثلا نانوا ها نوشتند ما به بهاييها نان نمى
فروشيم، راننده ها امضا كردند كه ما ديگر سوارشان نمى كنيم ... خلاصه كارى كرديم كه از نجف
آباد تا اصفهان كه كرايه ماشين يك تومان بود يك بهاىى التماس مى كرد پنجاه تومان بدهد و او ر ا
نمى بردند، البته همه اين نبردنها هم از روى ايمان نبود، خيلى ها از ديگران و از جو عمومى جامعه
مى ترسيدند ... بالاخره با اين حركت آنها در نجف آباد متلاشى شدند ... بعد از اين قضيه متفرق
شدند و در همه جا از چشم مردم خود را مخفى مى كردند ... بعد اين قضيه را ما به اصفهان هم
كشانديم ... در آنجا هم سروصداى گسترده اى عليه بهائىت بر پا شد ... بالاخره پس از مدتى
»... مشخص شد كه مؤسس و محرك اين جريان من هستم . 68
با دسيسه همين فقيه عادل، آيت الله منتظرى، غارت و چپاول و آوارگى بهاييان نجف آباد آغاز شد و
مركز بهاييان نجف ، » ولايت فقيه « دولت هيچ كارى انجام نداد . حتى بدستور همين مروج و مغز متفكر
كاملا در جريان [ كارهاى من ] « آباد را به آتش كشيدند . منتظرى اعتراف ميكند كه آيت الله بروجردى
.» بودند و از فعاليتهاى من خوشحال بودند
نرسيد و حتا از مراد و » نيابت امام « منتظرى به سبب دسيسه ملايانى شنيع تر از خودش به مقام
براى هميشه » روحانيت مبارز « ٦۸ نامه اى دريافت كرد كه در تاريخ /۱/ پيشواى خود در تاريخ ٦
جاويد خواهد ماند . خمينى بدون ذكر عنوان آيت اللهى به منتظرى خطاب مى كند :
جناب آقاى منتظرى، با دلى پر خون و قلبى شكسته چند كلمه برايتان مى نويسم تا مردم روزى در «
جريان امر قرار گيرند . شما ... صلاحيت و مشروعيت رهبرى آينده نظام را از دست داده ايد ... [ از
اين پس ] به طلابى كه پول براى شما مى آورند بگوييد به قم منزل آقاى پسنديده [ برادرم ] و يا در
تهران به جماران [ منزل خودم ] مراجعه كنند، به حمدالله از اين پس شما مسئله مالى [ از صدقه سر
آنگاه حضرت امام .»... انقلاب اسلامى و چپاول و غارت اموال مسلمين و غير مسلمين ] هم نداريد
از آنجا كه ساده لوح « : نايب خود را ابله مى خواند و به زبان آخوندى خطاب به منتظرى مى نويسد
و آنگاه خمينى در » شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد « در خانه خود زندانى هستيد » هستيد
موجب خيانتى بزرگ به سربازان گمنام امام زمان روحى له « : آخر نامه علت را هم مى نويسد كه شما
[ 68 [ خاطرات آيت الله حسينعلى منتظرى، صفحات ۹٤ تا ۹٦
40
الفدا [ منظور خيانت به مأمورين ساوما و واواك است ] و خونهاى پاك شهداى اسلام و انقلاب كرديد
نايب .» براى اين كه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد شايد خدا كمكتان كند
امام خمينى حضرت آيت الله العضمى حسينعلى منتظرى در جواب اين نامه توهين آميز در كمال
به من اجازه فرماىىد هم چون گذشته يك طلبه كوچك و حقير در « : حقارت و بيچارگى مى نويسند
حوزه علميه به تدريس و فعاليتهاى علمى ... زير سايه رهبرى حكيمانه حضرتعالى اشتغال داشته
»... باشم . 69
پس از پايان ماه رمضان ۱۳۳٤ خورشيدى علماى اعلام و ائمه جماعت و همه وعاظ و مبلغين اهل منبر
و هم چنين نماينده آيت الله بروجردى در منزل آيت الله خوانسارى جمع شدند و پس از شور و
نوشتند و خواهان » حضور اعليحضرت همايونى « مشورت، شركت كنندگان در آن جلسه در نامه اى به
تسريع و يك سره كردن كار بهائيان در ايران شدند . علماى اعلام در آن نامه وفادارى خود را به
سلطنت با آب و تاب بيان كردند و از شاه خواستند كه كار بهائيان را هم به مانند سركوب خونين توده
.» ديگر استخوان لاى زخم گذاشته نشود « ايها به آخر رساند . تا
آرام آرام تبديل به جنبش ضد » فرقه ضاله و منحرف بهائى « مبارزه براى پاك سازى ايران از وجود
غربى و ضد آمريكاىى شد و نهايتا در طول چند دهه تبديل به مبارزه براى سرنگونى سلطنت پهلوى
در ايران گرديد .
حضور دو امير عالى رتبه ارتش در خراب كردن حظيرة القدس بهائيان نشانه رضايت شاه و سياست
دولت وى براى تعقيب و سركوب بهائيان و نمايشى خارج از دور انديشى و آينده نگرى، براى جلب
توجه آيات عظام بود ....
انجام نمى گرفت . بلكه اهرمى » بيضه دين مبين اسلام « اقدامات ملايان عليه بهائيان تنها براى حفظ
بود تا قدرت دستگاه مرجعيت و روحانيت را به رخ دولت كشند و براى عامه مردم به نمايش گذارند .
دستگاه روحانيت بر خلاف فكر عاميانه اى كه در ميان مردم رواج يافت و از حماقت هاى حزب توده
را تاجبخش قلمداد مى كردند . اما واقعيت چيزى ديگر بود . اين » شعبان خان جعفرى « ، ايران بود
دستگاه روحانيت بود كه هر زمان اصلاحات اجتماعى، ظاهرى مخالف دستگاه روحانيت پيدا مى
كرد، به حافظه شاه و دولت تلنگر مى زدند كه تاج و تخت و قدرت را از صدقه سر مجاهدتهاى ما در
كودتاى ۲۸ مرداد دارى .
در نامه هاى آيت الله بروجردى و نامه ها و سخنرانيهاى آيت الله خمينى قبل از ۱٥ خرداد، و همچنين
خاطرات روحانيون آن زمان كه اكنون وسيله رژيم اسلامى در ايران منتشر ميشود . اين عقيده باره ا
ابراز شده و بكرات مى خوانيم كه به شاه هشدار مى دهند كه تاج دوباره يافته خود را مديون
عليه دولت دكتر مصدق است و گاه در نامه هاى خود به او اخطار ميكنند » روحانيت مبارز « اقدامات
رنجشى پيدا نمايند، آنها مى توانند و قدرت آن را دارند » فقها « و » روحانيت « كه اگر كارى كند كه
كه او را از تاج و تخت به زير كشند . 70
دكتر مهدى حائرى يزدى، فرزند آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى، مرجع تقليد شيعيان و بنيادگذار
حوزه علميه قم، پس از تحصيل در حوزه قم و اخذ درجه احتهاد در انگليس، آمريكا و كانادا به
آموختن فلسفه غرب پرداخت و سپس در آنجا به تدريس و تحقيق در زمينه هاى فلسفى مشغول شد .
[ 69 [ خاطرات آيت الله حسينعلى منتظرى، صفحات ٥۳۹ و ٥٤۰
چاپ تهران پائىز ۱۳۷۹ ، با مكاتبات فراوانى از روابط ، » مرجعيت در عرصه اجتماع و سياست « 70 [ در كتاب
شاه و دولتهاى او با مراجع تقليد و آيات عظام آيت الله ميرزا محمد حسين نائينى، حاج سيد ابوالحسن اصفهانى،
حاج آقا حسين قمى، حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى و حاج آقا حسين بروجردى آشنا مى شويم كه باعث اعجاب هر
پژوهنده اى خواهد شد . نقل همه اين اسناد در اين مقدمه باعث تطويل كلام مى گردد ]
41
طرح تاريخ شفاهى ايران « آقاى دكتر حبيب لاجوردى خاطرات دكتر مهدى حائرى يزدى را در سلسله
، وابسته به مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه هاروارد به صورت گفت و گو منتشر كرده است كه
قسمتهاىى از آن به وقايع بعد از ۲۸ مرداد، نقش روحانيون در سقوط دكتر مصدق و اتحاد شاه و
روحانيون در اداره كشور مربوط ميشود كه خواندنش مىتواند كليد فهم تحولات سياسى و مذهبى در
ايران باشد .
اينها، [ حكومت اسلامى ] ، ب ا « معتقد است كه » ولايت فقيه « دكتر مهدى حائرى يزدى پيرامون نظريه
اين تفسير به هيچ وجه ريشه ندارد . نخير، حداقل من نتوانسته ام مدركى در عقل، كتاب و سنت
حائرى يزدى رابطه بسيار نزديكى با آيت الله بروجردى داشت و بيان ميكند كه .» برايش پيدا كنم
در مسائل مذهبى دستور مى داد به حكومت . و هيئت حاكمه هم دستور او را انجام « آقاى بروجردى
مى داد ... مثلا دكتر مصدق را تأييد نكرده يا نمى كرد ولى شاه را وقتى كه از ايتاليا آمد، تأييد
كرد ... دكتر مصدق هم خيلى از ايشان احترام مى كرد تا آنجا كه از قانون اختيارات خودش استفاده
كرد و يك قانون خاصى براى آقاى بروجردى وضع كرد كه هر روزنامه اى كه اهانت به مرجع تقليد
بكند بدون محاكمه روزنامه اش تعطيل خواهد شد . اين قانون ايشان فقط به خاطر آقاى بروجردى
وضع كرد كه حتى آقاى [ آيت الله ] كاشانى از اين جريان بدش آمد . يكى از جهاتى كه آقاى كاشانى
رابطه اش با دكتر مصدق به هم خورد همين مسئله بود كه دكتر مصدق جانبدارى آقاى بروجردى ر ا
.»... كرد
دكتر حائرى يزدى خاطره اى از آيت الله مير سيد محمد بهبهانى نقل ميكند كه بسيار خواندنى و
عبرت انگيز است زيرا با توجه به گفته ايشان آيت الله بهبهانى از نقشه كودتاى ۲۸ مرداد با خبر بوده
است . ايشان اعتراف ميكند :
از خانه آيت الله بهبهانى » درست صبح روز ۲۸ مرداد، هنوز آفتاب نزده بود تلفن خانه ام صدا كرد «
دارند . » يك كار واجبى « به ايشان پيغام مى دهند كه فورا بياييد به خانه آيت الله بهبهانى، ايشان
شما همين امروز صبح برويد به قم ... پيش « : حائرى يزدى به آنجا مى شتابد و آيت بهبهانى ميگويد
آقاى بروجردى و از طرف من بگوىىد كه آقا، مملكت در شرف اضمحلال است . در شرف از بين رفتن
است، براى اين كه صحبت جمهورى اين مملكت است . شاه رفته بيرون و همين امروز و فردا است كه
اصلا تمام اوضاع و احوال مملكت به هم بخورد . اصلا مملكت ديگر مى افتد آن طرف پرده آهنين . نه
اسمى از دين خواهد بود، نه اسمى از ايشان، نه اسمى از مرجعيت، نه اسمى اصلا از اصل دين،
اصلا كمونيستى مى شود ... ايشان هر چه زودتر يك فكرى بكنند ... يك دست خطى، يك حكمى صادر
بكنند كه بالاخره مردم آگاه بشوند از اين حقيقت، بيايند جلوى توده اى ها را بگيرند . خلاصه نگذارند
كه مملكت كمونيستى بشود ... عرض كنم حضورتان كه [ آيت الله بروجردى ] البته همان نحوى كه
بهاىىها را مخل امنيت و استقلال ايران مى دانست، توده اى ها را هم مى دانست و به همان ترتيبى
مبارزه مى كرد . » كه با بهاىى ها مبارزه مى كرد با توده اى ها هم
جريان مبارزه خيلى شديد و علنى با بهاىى ها بعد از ۲۸ « پيرامون دخالت آيت الله بروجردى از
آيت الله بروجردى ] نقش عمده ر ا ]« : سئوال مى شود . دكتر حائرى جواب مى دهد ، » مرداد
داشتند ... عرض كنم كه آن وقت آقاى خمينى جزو نزديكان آقاى بروجردى بود و حتى معروف بود كه
وزير خارجه آقاى بروجردى است . هنوز رابطه اش با آقاى بروجردى به هم نخورده بود، حد اقل يك
بار در آن قضيه، آقاى خمينى از طرف آقاى بروجردى به دربار رفت و شاه را ملاقات كرد، بعد از اين
كه شاه را ملاقات كرد، من خودم ايشان را ديدم، آقاى خمينىى را ديدم . خودش براى من تعريف
كرد . گفت كه بله، از طرف آقاى بروجردى رفتم شاه را ملاقات كردم . در آن جلسه آقاى خمينى واقعا خيلى شاداب و نيرومند به نظر مى رسيد . آقاى خمينى به طورى كه براى خود من نقل كرد، گفت بله
من به اعلىحضرت گفتم كه شاه فقيد پدر تاجدار فقيد شما، اين گروه ضاله [ بهاىى ] را داد به طويله
بستند ... آقاى خمينى ادامه داد : و الان هم مردم ايران همان جريان را از شما انتظار دارند . اين
مطلبى بود كه خود آقاى خمينى براى بنده نقل كردند ... عرض كنم كه آقاى بروجردى با شاه توطئه
كرده بود كه يك مقدار زيادى اينها [ بهائيان ] را كنترل كند . از جمله اين كه مركز تبليغاتشان را كه
همان حظيرة القدس در خيابان حافظ است، تعطيل نمايد ... آن وقت به همين مناسبت تصميم به توطئه
گرفته بودند، توطئه چيده بودند با خود شاه كه اين كار را بكنند . به فلسفى هم دستور داده بودند كه
برود بالاى منبر، توى ملت، ماه رمضان در مسجد شاه، مردم را آماده براى اين كار بكند و اين كار
»... را هم كردند . 71
شاه براى رضايت ملايان، يك اقليت بى آزار دينى را قربانى آنان كرد . در حالى كه همه از پير و جوان
در ايران ميدانستند كه بهائيان هيچ مخالفتى با حكومت مشروطه نداشته و ندارند و از دشمنان شاه
بشمار نمى رفتند
را براى مبارزه عليه » انجمن خيريه حجتيه مهدويه « پس از آن، باز هم براى رضايت ملايان، ساواك
بهائيان به وجود آورد كه شعب آن زير نظر ساواك 72 در سراسر كشور تأسيس شد و به فعاليتهاى
مذهبى و آموزش خبر گيرى و خبر رسانى و ايجاد آشوب در ميان اقليتهاى دينى بويژه بهائيان
مشغول گرديد . رفته رفته همين انجمن حجتيه كه بى ترديد با تأييد شاه بوجود آمده بود، بر خلاف نظر
گرديد .... » سازمان مجاهدين خلق « و » هيئت هاى مؤتلفه اسلامى « بنيانگذارانش، خود شكارگاه....

هیچ نظری موجود نیست: