سایت اینترنتی ادوار نیوز (وابسته به ادوار تحکیم وحدت) که توسط برخی از فعالین دانشگاه به روز می شود، اخیرا اقدام به نشر مقاله ای از مهدی امینی زاده از پدرخواندگان دفتر تحکیم وحدت نموده است. عموما نقد کل اظهار نظرهایی که امروز از بازماندگان ویرانه دوم خرداد و التقاطیون ملی مذهبی منتشر می شود هیچگاه هدف و مشغله ما نبوده و نیست. اما آنچه که جالب است و به نظر نگارنده باید آن را صد بار بزرگ کرد و جلوی دیدگان دیگر فعالین عرصه دانشگاه قرار داد، موضعی به شدت فرصت طلبانه توام با ژستی چاکرمنشانه این طیف از دفتر تحکیم در برابر هیات حاکمه امریکاست. باید صد بار این موضع را بزرگ کرد که روزی چه کسانی زعامت جنبش دانشجویی را در دست داشتند و در غیاب یک قطب قدرتمند آزادیخواه و برابری طلب چپ، جنبش دانشجویی ایران باید دستاویز کدام دسته از سیاست مداران شریف خود باشد. و اما لیبرال دموکرات های تحکیم وحدت چه می گویند؟ ایالات متحده با سیاست حمله نظامی خود به کشورهایی که دولتهای آنان به تشخیص ایشان یاغی باشند، در چند ماهی که به پایان قدرت جمهوری خواهان باقی مانده احتمال حمله نظامی به ایران را دامن زده است. بحث بر سر احتمال، کیفیت و گستره دامنه احتمالی چنین فاجعه ای را به فرصتی دیگر موکول می کنیم. اما مساله ای را که باید برجسته کرد نقش نیروهایی است که به هر رو به نوعی در همسویی با این حمله از منظر لیبرال دموکراسی قرار دارند. کل ماهیت تمرکز نقد این طیف به سیاست امریکا نه بر سر ارتجاعی بودن نفس حمله به ایران است. جوهره اصلی نقد این ها به سیاست های امریکا حتی با اقرار به حضور تیم «جمهوری خواهانی» چون علی افشاری و محسن سازگارا هم در تلویزیون صدای امریکا، قرار گرفتن امکانات تلویزیونی پرمخاطب در دست سلطنت طلبان است. نارضایتی دفتر تحکیم در کم لطفی صدای امریکا در رقابت با سلطنت طلبان است. اما چنین کم لطفی ای ابدا از خصومت صدای امریکا (که همواره در ادبیاتش جنبش دانشجویی را دانشجویان طرفدار اصلاحات معرفی می کند) با طلایه داران تحکیم وحدت نیست. دوستان ما شیپور را از سر گشادش می نوازند. در نفس اینکه دولت امریکا در رسانه رسمی اش به نیروهای لیبرال همسو، به اندازه کافی تریبون نمیدهد، باید تردیدی جدی نمود. مساله این است که کل چنین نقدی را باید با رجوع به نگرشی دید که از انتظار دیگری سر چشمه میگیرد. باید این انتظار لیبرالیسم ایرانی را نشان داد و ماهیت ارتجاعی اش را افشا نمود. با قوت گرفتن اولین گمانه های خطر حمله نظامی امریکا به ایران که با اشغال افغانستان و عراق شدت یافت، نیروهای زیادی در صفحه سیاسی ایران آرزوی یکسانی برای ایران داشتند. که البته با فاجعه ای که در چند سال اخیر در عراق در حال رخ دادن است بی سر و صدا آن موضع را پس گرفته اند. اما همان وقت جناح های مختلفی از نیروهای راست طرفدار جنگ، رقابتی را برای تبدیل شدن به کرزای ایران آغاز نمودند. در این میان، رقابتی بین طیف های سلطنت طلب آریایی، لیبرال ها و جمهوری خواهان و دیگر شعبات دوم خرداد که از حاکمیت فاصله گرفته بودند، صورت گرفت. با فاجعه عراق چنین رقابتی اساسا چنان وقیح می نمود که رنگ خود را از دست داد. اما در چند ماهی که به پایان قدرت جمهوری خواهان در امریکا باقی مانده است، از سوی دیگر مانور نظامی چند روز گذشته سپاه پاسداران احتمال حرکتی ضربتی در اندک زمان باقی مانده قوت گرفته است. درست در چنین بستری است که تحکیم وحدت فغان از بی مهری امریکا در برابر رقیب سر می دهد و هنوز نمی خواهد باور کند که این صدای امریکاست. انتظار این ها در شرایط جنگی، مورد تاکید واقع شدن و برجسته شدن هر چه بیشتر به عنوان آلترناتیو حکومتی است. اما آنچه که در این خیال خام مضحک به نظر می رسد، چشم بسته بودن این ها به آنچه که گذشته است. تیپ هایی چون علاوی در عراق هنوز به اینها درس نیاموخته است که با حمله نظامی امریکا و ترکیدن دمل چرکینی از نفرت های قومی و عقب مانده ترین احساسات ضد بشری و پرتاب شدن آنها به صحنه جامعه به عنوان نیروهای تعیین کننده حیات انسان ها دقیقا به چه معناست. لیبرالیسم ایرانی حتی توان تشخیص منفعت های یک بورژوای شهری را نیز ندارند. نمی دانند که تمامی نیروهایی که در قالب یک جامعه مدنی قابل تعریف هستند اولین قربانیان هرگونه حمله نظامی هستند. اما هیچیک از اینها مهم نیست. مهم رقابتی است که شاخه های گوناگون مدافع سیاست های غرب در دنیای خود سودای ظفرش را در سر دارند. انتظار برای سیه روزی یک جامعه به قیمت اینکه مشتی را به نان و نوایی برساند هر چه باشد نیت یک سیاست شرافتمندانه نیست. اما شاید افول دفتر تحکیم هنوز دلیلی مناسب برای پدرخواندگان همیشگی آن نیست تا نگاهی به جایی که ایستاده اند، بیاندازند. پدرخواندگان تحکیم هر آنچه که میگویند، راست می گویند. اینها راست می گویند که تلویزیون «صدای امریکا»، صدای واقعی دولت امریکا نیست. اما نه به آن جهت که آقایان تحکیمی اعتقاد دارند که در چنبره سلطنت طلبان قرار دارد، بلکه این را هم باید افزود که صدای امریکا آن چهره های ادکل و کروات زده ای نیست که تصویرش هر شب میهمان سفره های شام خانواده های ایرانی است. صدای واقعی امریکا، صدای انفجار بمب و خمپاره بر سر زن و کودک عراقی است که با جان دادنشان باید بهای تحقق لیبرال دموکراسی در عراق را بدهند. صدای واقعی امریکا، صدای پوتین سربازانی است که بر نعش بشریت در عراق و افغانستان می کوبند. و مفسران "بی طرف" و "بی منظور" صدای امریکا شغلشان این است که مزد بگیرند تا دروغ خالص تحویل مردم می دهند. و در پایان بی مناسبت نیست که این نکته را یکبار دیگر یادآوری کنیم که دانشجویان آزایخواه و برابری طلب، در دانشگاه های ایران با شعار «نه به جنگ» تنها نیرویی بودند که در برابر خطر جنگ ایستاده اند و البته هزینه اش را داده اند. بگذارید تحکیم وحدت چرتکه اندر احوالات تقسیم دقایق رسانه های غرب با سلطنت طلبان بیاندازد. مبارکشان باشد. * این نوشته با نام « تحکیم وحدت و چرتکه اندازی با صدای دولتی آمریکا» در سایت ازادی و برابری منتشر شده است.
۱۳۸۷ تیر ۲۶, چهارشنبه
صدای واقعی آمریکا... کاوه حیدری
سایت اینترنتی ادوار نیوز (وابسته به ادوار تحکیم وحدت) که توسط برخی از فعالین دانشگاه به روز می شود، اخیرا اقدام به نشر مقاله ای از مهدی امینی زاده از پدرخواندگان دفتر تحکیم وحدت نموده است. عموما نقد کل اظهار نظرهایی که امروز از بازماندگان ویرانه دوم خرداد و التقاطیون ملی مذهبی منتشر می شود هیچگاه هدف و مشغله ما نبوده و نیست. اما آنچه که جالب است و به نظر نگارنده باید آن را صد بار بزرگ کرد و جلوی دیدگان دیگر فعالین عرصه دانشگاه قرار داد، موضعی به شدت فرصت طلبانه توام با ژستی چاکرمنشانه این طیف از دفتر تحکیم در برابر هیات حاکمه امریکاست. باید صد بار این موضع را بزرگ کرد که روزی چه کسانی زعامت جنبش دانشجویی را در دست داشتند و در غیاب یک قطب قدرتمند آزادیخواه و برابری طلب چپ، جنبش دانشجویی ایران باید دستاویز کدام دسته از سیاست مداران شریف خود باشد. و اما لیبرال دموکرات های تحکیم وحدت چه می گویند؟ ایالات متحده با سیاست حمله نظامی خود به کشورهایی که دولتهای آنان به تشخیص ایشان یاغی باشند، در چند ماهی که به پایان قدرت جمهوری خواهان باقی مانده احتمال حمله نظامی به ایران را دامن زده است. بحث بر سر احتمال، کیفیت و گستره دامنه احتمالی چنین فاجعه ای را به فرصتی دیگر موکول می کنیم. اما مساله ای را که باید برجسته کرد نقش نیروهایی است که به هر رو به نوعی در همسویی با این حمله از منظر لیبرال دموکراسی قرار دارند. کل ماهیت تمرکز نقد این طیف به سیاست امریکا نه بر سر ارتجاعی بودن نفس حمله به ایران است. جوهره اصلی نقد این ها به سیاست های امریکا حتی با اقرار به حضور تیم «جمهوری خواهانی» چون علی افشاری و محسن سازگارا هم در تلویزیون صدای امریکا، قرار گرفتن امکانات تلویزیونی پرمخاطب در دست سلطنت طلبان است. نارضایتی دفتر تحکیم در کم لطفی صدای امریکا در رقابت با سلطنت طلبان است. اما چنین کم لطفی ای ابدا از خصومت صدای امریکا (که همواره در ادبیاتش جنبش دانشجویی را دانشجویان طرفدار اصلاحات معرفی می کند) با طلایه داران تحکیم وحدت نیست. دوستان ما شیپور را از سر گشادش می نوازند. در نفس اینکه دولت امریکا در رسانه رسمی اش به نیروهای لیبرال همسو، به اندازه کافی تریبون نمیدهد، باید تردیدی جدی نمود. مساله این است که کل چنین نقدی را باید با رجوع به نگرشی دید که از انتظار دیگری سر چشمه میگیرد. باید این انتظار لیبرالیسم ایرانی را نشان داد و ماهیت ارتجاعی اش را افشا نمود. با قوت گرفتن اولین گمانه های خطر حمله نظامی امریکا به ایران که با اشغال افغانستان و عراق شدت یافت، نیروهای زیادی در صفحه سیاسی ایران آرزوی یکسانی برای ایران داشتند. که البته با فاجعه ای که در چند سال اخیر در عراق در حال رخ دادن است بی سر و صدا آن موضع را پس گرفته اند. اما همان وقت جناح های مختلفی از نیروهای راست طرفدار جنگ، رقابتی را برای تبدیل شدن به کرزای ایران آغاز نمودند. در این میان، رقابتی بین طیف های سلطنت طلب آریایی، لیبرال ها و جمهوری خواهان و دیگر شعبات دوم خرداد که از حاکمیت فاصله گرفته بودند، صورت گرفت. با فاجعه عراق چنین رقابتی اساسا چنان وقیح می نمود که رنگ خود را از دست داد. اما در چند ماهی که به پایان قدرت جمهوری خواهان در امریکا باقی مانده است، از سوی دیگر مانور نظامی چند روز گذشته سپاه پاسداران احتمال حرکتی ضربتی در اندک زمان باقی مانده قوت گرفته است. درست در چنین بستری است که تحکیم وحدت فغان از بی مهری امریکا در برابر رقیب سر می دهد و هنوز نمی خواهد باور کند که این صدای امریکاست. انتظار این ها در شرایط جنگی، مورد تاکید واقع شدن و برجسته شدن هر چه بیشتر به عنوان آلترناتیو حکومتی است. اما آنچه که در این خیال خام مضحک به نظر می رسد، چشم بسته بودن این ها به آنچه که گذشته است. تیپ هایی چون علاوی در عراق هنوز به اینها درس نیاموخته است که با حمله نظامی امریکا و ترکیدن دمل چرکینی از نفرت های قومی و عقب مانده ترین احساسات ضد بشری و پرتاب شدن آنها به صحنه جامعه به عنوان نیروهای تعیین کننده حیات انسان ها دقیقا به چه معناست. لیبرالیسم ایرانی حتی توان تشخیص منفعت های یک بورژوای شهری را نیز ندارند. نمی دانند که تمامی نیروهایی که در قالب یک جامعه مدنی قابل تعریف هستند اولین قربانیان هرگونه حمله نظامی هستند. اما هیچیک از اینها مهم نیست. مهم رقابتی است که شاخه های گوناگون مدافع سیاست های غرب در دنیای خود سودای ظفرش را در سر دارند. انتظار برای سیه روزی یک جامعه به قیمت اینکه مشتی را به نان و نوایی برساند هر چه باشد نیت یک سیاست شرافتمندانه نیست. اما شاید افول دفتر تحکیم هنوز دلیلی مناسب برای پدرخواندگان همیشگی آن نیست تا نگاهی به جایی که ایستاده اند، بیاندازند. پدرخواندگان تحکیم هر آنچه که میگویند، راست می گویند. اینها راست می گویند که تلویزیون «صدای امریکا»، صدای واقعی دولت امریکا نیست. اما نه به آن جهت که آقایان تحکیمی اعتقاد دارند که در چنبره سلطنت طلبان قرار دارد، بلکه این را هم باید افزود که صدای امریکا آن چهره های ادکل و کروات زده ای نیست که تصویرش هر شب میهمان سفره های شام خانواده های ایرانی است. صدای واقعی امریکا، صدای انفجار بمب و خمپاره بر سر زن و کودک عراقی است که با جان دادنشان باید بهای تحقق لیبرال دموکراسی در عراق را بدهند. صدای واقعی امریکا، صدای پوتین سربازانی است که بر نعش بشریت در عراق و افغانستان می کوبند. و مفسران "بی طرف" و "بی منظور" صدای امریکا شغلشان این است که مزد بگیرند تا دروغ خالص تحویل مردم می دهند. و در پایان بی مناسبت نیست که این نکته را یکبار دیگر یادآوری کنیم که دانشجویان آزایخواه و برابری طلب، در دانشگاه های ایران با شعار «نه به جنگ» تنها نیرویی بودند که در برابر خطر جنگ ایستاده اند و البته هزینه اش را داده اند. بگذارید تحکیم وحدت چرتکه اندر احوالات تقسیم دقایق رسانه های غرب با سلطنت طلبان بیاندازد. مبارکشان باشد. * این نوشته با نام « تحکیم وحدت و چرتکه اندازی با صدای دولتی آمریکا» در سایت ازادی و برابری منتشر شده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر