۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

سِر شاپور ريپورتر و کودتاي 28 مرداد 1332 قسمت دوّم

سِر شاپور ريپورترو کودتاي 28 مرداد 1332
قسمت دوّم
سند بيوگرافيگ شاپور ريپورتر در ام. آي. 6
اولين سندي که معرفي مي شود، سند بيوگرافيک شاپور ريپورتر در سرويس اطلاعاتي بريتانيا (MI6) است که سير زندگي شاپور و مسئوليت هاي او را بيان مي دارد. [33]
در رابطه با اين سند دو توضيح ضرور است:
اوّل: سند فوق دو برگ تايپي است فاقد سر برگ و مهر و امضا که در آن زندگينامه مختصر شاپور بيان شده است. اين رويه اي است که در سرويس هاي اطلاعاتي مرسوم است و، به دلايل امنيتي، معمولاً، بجز در موارد خاص و ضرور و از جمله در مکاتبات رسمي اداري، اسناد مهم بدون سربرگ و امضا و هر نوع علامت ديگر تنظيم مي شود. براي اين که مقايسه اي به دست دهم، به يک سند داخلي سيا در رابطه با کودتاي 28 مرداد 1332 استناد مي کنم. اين سند، صفحه اوّل تاريخچه عمليات کودتاي 28 مرداد است که به وسيله دکتر دونالد ويلبر براي آژانس مرکزي اطلاعات آمريکا (سيا) تهيه شده است. سند فوق از مشخصات ظاهري مشابه با سند بيوگرافيک شاپور ريپورتر برخوردار است.
تصويرصفحه اول تاريخچه کودتا منسوب به دونالد ويلبر

دوّم: سند بيوگرافيک شاپور فاقد تاريخ است ولي با بررسي دقيق مي توان زمان تنظيم آن را مشخص کرد:
1- در آغاز سند، درجه شاپور ريپورتر «سرتيپ» ذکر شده است. تصويري از شاپور در لباس نظامي ارتش بريتانيا در دست است که در پشت آن شاپور با دستخط خود زمان برداشتن اين عکس را سال 1969 ميلادي ذکر کرده است. اين تصوير را در پيوست هاي جلد دوّم ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (در کنار عکس لرد ويکتور روچيلد) منتشر کرده ام. در اصل عکس درجه سرهنگ تمامي شاپور به وضوح نمايان است. بنابراين، سند بيوگرافيک شاپور به بعد از برداشتن اين عکس تعلق دارد يعني مربوط به زماني است که شاپور به درجه سرتيپي ارتقا يافت.

شاپور ريپورتر در لباس نظامي ارتش بريتانيا با درجه سرهنگ تمامي (1969)

2 - در سطر اوّل سند بيوگرافيک، شاپور به عنوان دارنده «نشان خدمات برجسته» (DSO) معرفي شده است. اين رويه رسمي در بريتانياست که نشان هاي اشخاص را بعد از نام ذکر مي کنند. پس، سند فوق به زماني تعلق دارد که شاپور هنوز «نشان امپراتوري بريتانيا» (OBE) را دريافت نکرده، يعني به عضويت طريقت امپراتوري بريتانيا در نيامده، و به رده بالاتر، يعني شهسواري طريقت امپراتوري بريتانيا (KBE)، نيز ارتقا نيافته است.

شاپور در 11 نوامبر 1969/ 19 آبان 1348 در کاخ باکينگهام نشان امپراتوري بريتانيا را از ملکه اليزابت دوّم دريافت کرد.
فرمان عضويت شاپور ريپورتر درطريقت امپراتوري بريتانيا به امضاي ملکه اليزابت دوم (بالاي صفحه) و امصاي پرنس فيليپ استاد اعظم فرقه فوق (پايين صفحه)، مورخ 11 نوامبر 1969

3 - مقايسه فوق روشن مي کند که شاپور ريپورتر در اوايل سال 1969 درجه سرهنگي داشت، اندکي بعد به درجه سرتيپي ارتقا يافت و در نوامبر 1969/ آبان 1348 نشان امپراتوري بريتانيا (OBE) را دريافت کرد. بنابراين، زمان تنظيم سند بيوگرافيک شاپور را بايد در بهار يا تابستان 1969/ 1348 دانست. طبق رويه متعارف، اين بيوگرافي براي ارائه به دربار بريتانيا و طي مراحل مقدماتي اعطاي نشان امپراتوري بريتانيا تنظيم شده و به اين دليل نسخه اي از آن در اختيار شاپور قرار گرفته است.
[ترجمه سند]
تاريخچه مختصر زندگي سرتيپ شاپور ا. ريپورتر، دارنده نشان خدمات برجسته
[34]
متولد ايران (تهران) در سال 1920، پسر مرحوم سِر اردشيرجي ريپورتر داراي نشان KCBE (بارونت) و ليدي شيرين بانو.
[35]
در کالج هاي وستمينستر و کينگ دانشگاه کمبريج تحصيل کرد و در سال 1939 با درجه عالي در دروس علوم سياسي، تاريخ، زبان و ادبيات انگليسي فارغ التحصيل شد. در زمان فارغ التحصيلي از سوي رياست دانشگاه براي کار در اداره خدمات ويژه
[36] وابسته به وزارت امور خارجه پيشنهاد شد.
او در فرانسه، خاورميانه و در مرزهاي هند و برمه با پشتکار خدمت کرد و به اين دليل مورد تقدير کتبي قرار گرفت و به دريافت نشان خدمات برجسته مفتخر شد.
در اکتبر 1943 در اداره خدمات ويژه دهلي نو منصوب شد و در آنجا راديو فارسي را براي ايران و افغانستان سازماندهي و اداره کرد.
در سال 1945 در اداره خدمات ويژه خليج فارس (بحرين) منصوب شد و يک سال بعد به چين اعزام گرديد که در آنجا به خاطر [فعاليت چشمگيرش در] انعکاس حوادث به دريافت تقديرنامه خدمات ويژه نائل آمد.
در سال 1947 به وزارت امور خارجه هند مأمور شد و در تهران در مقام دبير اوّل ارشد نخستين سفير هند در ايران خدمت کرد.
در دوران بحران نفت و براي يک دوره سه ساله به وزارت امور خارجه ايالات متحده آمريکا مأمور شد و در مقام مشاور سياسي هندرسون، سفير کبير، خدمت کرد. او در تمامي دوراني که به سرنگوني مصدق انجاميد مسئوليت عمليات در صحنه
[37] را به عهده داشت. در اين دوران، او همچنين در دانشکده سلطنتي ستاد [دانشگاه جنگ] در تهران تدريس مي کرد و گزارشگر تايمز (لندن)، يو. اس. ريپورت اند ورلد نيوز [38] و ساير روزنامه ها بود.
در پايان مأموريت او در سفارت ايالات متحده آمريکا، وزارت امور خارجه ايالات متحده به پاس «خدمات درخشان» آقاي ريپورتر «به اهداف مشترک» [آمريکا و بريتانيا] مقام عضويت دائمي وزارت امور خارجه و شهروندي ايالات متحده را به او اعطا کرد.
او به درجه سرهنگ تمامي ارتقا يافت و در مقام افسر رابط [سرويس اطلاعاتي بريتانيا] با اعليحضرت شاه [
39] منصوب گرديد. در اين سمت توانمندي وي سهم بزرگي در پيوندهاي مستقيم و بسيار مهم و حياتي [40] سرويس [اطلاعاتي بريتانيا] با شاه داشت.
هر چند سرتيپ ريپورتر، داراي نشان خدمات برجسته، غالباً از لندن و واشنگتن ديدن مي کند، ولي همچنان مورد اعتماد پايدار شخص شاه در تهران است؛ در شهري که وي با تشخّص فراوان در آنجا خدمت مي کند. او مشاور اصلي رئيس [اينتليجنس سرويس بريتانيا] در امور مربوط به ايران و شاه است. او به دليل پيوندهاي قومي و ديني اش با ايران براي تصدي اين مسئوليت بسيار خطير واجد شايستگي فراوان است. او متأهل و داراي دو فرزند است.

سرگرمي: او چند کتاب درباره اصطلاحات انگليسي- فارسي تأليف کرده است.

.بيوگرافي مختصر شاپور ريپورتر در ام. آي6
سند بيوگرافيک شاپور از اهميت تاريخي فراوان برخوردار است به ويژه در آنجا که جايگاه شاپور را در مقام رئيس
عمليات داخلي (عمليات صحنه) در طرح مشترک سيا و ام. آي. 6 براي کودتاي 28 مرداد 1332 بيان مي دارد. با اتکا بر اين سند امروزه ما مي توانيم ابعاد ناشناخته و جديدي از کودتاي 28 مرداد را ترسيم کنيم. در طرح کودتا، که آمريکايي ها نام رمز "عمليات تي. پي. آجاکس" [41] و انگليسي ها نام "عمليات چکمه"[42] را بر آن نهاده بودند، کرميت روزولت از سوي سيا و کريستوفر وودهاوس از سوي ام. آي. 6 مسئوليت عالي داشتند. اين دو مسئولين منطقه و ايران در سرويس هاي اطلاعاتي متبوع خود بودند و به دليل اهميت عمليات کودتا طي يک دوره کوتاه در ايران مستقر شدند. معهذا، مسئوليت مستقيم اين عمليات مشترک را در ايران سرهنگ دوّم شاپور ريپورتر به عهده داشت و اين نکته اي است که در اسناد و کتب و مقالاتي که تاکنون درباره کودتا منتشر شده ناگفته مانده است. تنها استثنا خاطرات وودهاوس است که در آن اشاره اي کوتاه به نقش شاپور ريپورتر شده است. وودهاوس مي نويسد:
[رابين] زهنر همچنين يک پارسي اهل بمبئي را که همشاگردي شاه بود
[43] به من معرفي کرد. اگر چه در آن موقع او آدم مهمي نبود ولي بعدها به واسطه خدماتي که براي ما انجام داد به لقب سر شاپور ريپورتر مفتخر شد. [44]
در زمان تدوين ظهور و سقوط سلطنت پهلوي درباره اين گفته وودهاوس داوري زير را به دست دادم:
اين جمله وودهاوس تصادفي درز نکرده... و در چارچوب مجموعه اطلاعات انحرافي قابل ارزيابي است که به منظور منحرف ساختن توجه... از نقش و اهميت شاپورجي انتشار يافت. اين اطلاع انحرافي چنين القا مي کند که گويا شاپورجي عامل بومي کم اهميتي در ام. آي. 6 بود که ارتباطات وي از طريق رابين زهنر تأمين مي شد.
[45]
سند بيوگرافيک شاپور ريپورتر صحت ارزيابي نگارنده را به اثبات رسانيده و نقش برجسته او را در عمليات کودتا مسجل مي سازد
.
تصويري از شاپور ريپورتر که بوسيله يک نقاش در دهه 1320 ترسيم شده است.
***********************
زيرنويسها و مآخذ:
33- مرکز اسناد مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، سند 1- 32 - 129 الف، صص 47113- 47114.
34- Distinguished Service Order (D.S.O.)
نشان نظامي ارتش بريتانيا كه به خاطر خدمات عملياتي برجسته اعطا مي شود.
35- احتمالاً تنظيم کننده سند اشتباه کرده و منظور او شهسوار فرمانده امپراتوري بريتانيا(Knight Commander of the British Empire) است که نام اختصاري آن KBE است نه KCBE. شاپور ريپورتر نيز بعدها، در سال 1973، به اين مقام دست يافت و شهسوار فرمانده طريقت امپراتوري بريتانيا شد.بارونت رده اي است در ميان لرد (بارون) و شهسوار (شواليه)، و به اين دليل دارندگان اين عنوان در مجلس لردها عضويت ندارند. بارونت بر تمامي رده‏هاي شهسواري، بجز شهسوار بند جوراب (شواليه گارتر)، برتري دارد. بارونت ها، مانند شواليه ‏ها، با عنوان "سِر" شناخته مي ‏شوند و زنان ايشان "ليدي" خوانده مي شوند. اين عنوان در 22 مه 1611 در زمان جيمز اول استوارت پديد شد. علت پيدايش آن نياز مالي دربار بريتانيا بود كه آن را به فروش القاب و مناصب درباري از يكسو و تحركات شديد ماوراء بحار از سوي ديگر وادار کرد.
36- Special Duty
37-Field Operations
38- US Report and World News
39- Liaison Officer
40- vitally important links
41- Operation TP- Ajax
42- Operation Boot
43- چنانکه در ظهور و سقوط سلطنت پهلوي نيز متذکر شده ام، ادعاي همشاگرد بودن شاپور ريپورتر و شاه صحت ندارد.
44-کريستوفر م. وودهاوس، عمليات چکمه، ترجمه فرحناز شکوري، تهران: انتشارات نور، 1367، صص 20 -21.
45- ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، صص 178- 179 (زيرنويس).

هیچ نظری موجود نیست: