ترجمه بهروز عارفى
تهاجم اسرائيل به غزه از بسيارى لحاظ جنگ لبنان در تابستان ٢٠٠٦ را تداعى مى کند. پيداست که رهبران اسرائيل ظاهرا درس هائى از آن گرفته اند. البته اين عبرت ها شامل استراتژى نمى شود، چرا که آنان مى بايست با اتخاذ آنچه را که ,تصميم دردناک, مى خوانند، و در واقع چيز ديگرى غير از اجراى ساده حقوق بين المللى نيست، صلح پايدارى را با همسايگانشان پايه ريزى کنند. اما در عوض مسئولان اسرائيلى از ارتکاب مجدد خطاهاى مشابه نظامى و نيز در زمينه اطلاع رسانى و ارتباطات خوددارى کردند. به محاصره نظامى غزه از درون و ممنوعيت ورود به غزه که تماشاگران تلويزيون را از دسترسى به تصاوير اين سرزمين مصيبت ديده محروم کرد، تبليغات همه جانبه اى از خارج را نيز افزوده شد. هفته نامه انگليسى ,ابزرور, بر ملا مى سازد که ,براى تحت تاثير قرار دادن رسانه ها، مديريت جديد اطلاعات ايجاد شد و با توفيق خاصى هم بکار پرداخت. و هنگامى که تهاجم آغاز شد (...) انبوهى از ديپلمات ها، گروه هاى فشار، بلاگ نويس ها، و ديگر طرفداران اسرائيل به انتشار يک سلسله پيام پرداختند که با موشکافى تدارک ديده شده بودند. (١),. دان گيلرمن سفير پيشين اسرائيل در سازمان ملل فعال مايشاء اين کارزار بود. او تاييد مى کند که ,هرگز نديده بودم که (...) وزارت امورخارجه، وزارت دفاع، دفتر نخست وزيري، پليس و ارتش با چنين کارايى کار کنند. دفاع از خود اين واژه کليدى است. طرفداران بى قيد و شرط اسرائيل پشت سرهم تکرار مى کنند که هيچ دولتى نمى پذيرد که دست روى دست گذاشته و از پائيز سال ٢٠٠٠، مردم کشورش را بحال خود رها کند تا در وحشت پرتاب موشک هاى بيگانه زندگى کنند. اشاره شود که در آن هنگام، ارتش اسرائيل هنوز در غزه حضور داشت. بدون ترديد، هر حکومتى با چنين وضعى مواجه شود، واکنش نشان خواهد داد؛ اما به چه شکلي؟ با راه انداختن جنگى بسيار مرگبار تر يا از طريق گفتگو براى پايان بخشيدن به نبرد ها؟ شصت و يک سال است که اسرائيل با تاکيد بر اين که ,چاره ديگرى ندارد,، وارد جنگ مى شود. اين ادعا کاملا خلاف حقيقت است. مگر فلسطينى ها از سال ١٩٨٨ همسايه اشغالگر خود را برسميت نشناختند؟ و مگر جهان عرب در سال ٢٠٠٢، دست بسوى او دراز نکرد؟ نبايد از ياد برد که اگر اسرائيلى ها حق دفاع از خود را دارند، فلسطينى ها نيز داراى چنين حقى هستند... گسست اما، سخنگويان، ديپلمات ها و روزنامه نگاران مرتبا از تل آويو تکرار مى کردند که حماس آتش بس را نقض کرده است و فراموش مى کنند که بنا بر اعتراف شخص ايهود باراک، عمليات ,سرب سخت شده, را از شش ماه پيش تدارک مى ديدند. کسى انکار نمى کند که تا پايان اکتبر ٢٠٠٨، رزمندگان اسلام گرا تيراندازى را متوقف کرده بودند، حتى وزارت امور خارجه اسرائيل در سايت اينترنتى خود آن را تاييد مى کند. با اين همه، در ماه نوامبر پرتاب راکت از سر گرفته شد. و اغلب، دليل آن را عامدانه ,فراموش مى کنند,. ارتش اسرائيل در روز ٤ نوامبر ٢٠٠٨، طى عمليات نظامي، ٦ رزمنده حماس را به قتل رساند. و حماس به تلافى اين عمل پرداخت. نکته ديگرى که بندرت به آن اشاره شده، اين است که مى بايست، آتش بس با پايان محاصره باريکه غزه و گشايش مرزها همراه باشد و اسرائيل هرگز آن را نپذيرفت. و حتى بدتر از آن، در ماه اخير، محاصره اقتصادى تقريبا بصورتى کامل به اجرا در آمد، به شکلى که حتى پيش از تهاجم، هشتاد درصد جمعيت غزه مستقيما به کمک هاى غذائى سازمان ملل وابسته بودند. با حمله اسرائيل حتى آب، مازوت، برق و مايحتاج غذائى حياتى ناياب شد. محاصره در واقع، بايد تا ژانويه ٢٠٠٦ به عقب برگرديم. چرا که انتخابات عمومى بنا بر اراده گروه چهار جانبه (کوارتت خاورميانه)* برگزار شد و بيش از نهصد ناظر بين المللى بر آن نظارت کردند. در اين انتخابات، حماس اکثريت آراء را بدست اورد. منطق حکم مى کرد که اسرائيل با پذيرفتن واقعيت، نخست وزير جديد را بمثابه مخاطب به رسميت شناسد. اما، تل آويو نه تنها حکومت فلسطين را بايکوت کرد بلکه ايالات متحده و اتحاديه اروپا نيز بنا به خواست اسرائيل چنين کردند و بهانه آن را عدم شناسائى اسرائيل از سوى حماس اعلام نمودند. و هنگامى که حکومت وحدت ملى حماس-الفتح در ماه مارس ٢٠٠٧ تشکيل شد، اين محاصره همچنان ادامه يافت. در حالى که برنامه اين حکومت، ايجاد دولت فلسطين بر روى سرزمين اشغال شده در سال ١٩٦٧ بود. پس از آن نيز، حماس اين رويکرد را چندين بار تکرار کرده است. (٢) عدم تناسب بن درور يمينى بر روى تارنماى وزارت امور خارجه اسرائيل مى نويسد:
تهاجم اسرائيل به غزه از بسيارى لحاظ جنگ لبنان در تابستان ٢٠٠٦ را تداعى مى کند. پيداست که رهبران اسرائيل ظاهرا درس هائى از آن گرفته اند. البته اين عبرت ها شامل استراتژى نمى شود، چرا که آنان مى بايست با اتخاذ آنچه را که ,تصميم دردناک, مى خوانند، و در واقع چيز ديگرى غير از اجراى ساده حقوق بين المللى نيست، صلح پايدارى را با همسايگانشان پايه ريزى کنند. اما در عوض مسئولان اسرائيلى از ارتکاب مجدد خطاهاى مشابه نظامى و نيز در زمينه اطلاع رسانى و ارتباطات خوددارى کردند. به محاصره نظامى غزه از درون و ممنوعيت ورود به غزه که تماشاگران تلويزيون را از دسترسى به تصاوير اين سرزمين مصيبت ديده محروم کرد، تبليغات همه جانبه اى از خارج را نيز افزوده شد. هفته نامه انگليسى ,ابزرور, بر ملا مى سازد که ,براى تحت تاثير قرار دادن رسانه ها، مديريت جديد اطلاعات ايجاد شد و با توفيق خاصى هم بکار پرداخت. و هنگامى که تهاجم آغاز شد (...) انبوهى از ديپلمات ها، گروه هاى فشار، بلاگ نويس ها، و ديگر طرفداران اسرائيل به انتشار يک سلسله پيام پرداختند که با موشکافى تدارک ديده شده بودند. (١),. دان گيلرمن سفير پيشين اسرائيل در سازمان ملل فعال مايشاء اين کارزار بود. او تاييد مى کند که ,هرگز نديده بودم که (...) وزارت امورخارجه، وزارت دفاع، دفتر نخست وزيري، پليس و ارتش با چنين کارايى کار کنند. دفاع از خود اين واژه کليدى است. طرفداران بى قيد و شرط اسرائيل پشت سرهم تکرار مى کنند که هيچ دولتى نمى پذيرد که دست روى دست گذاشته و از پائيز سال ٢٠٠٠، مردم کشورش را بحال خود رها کند تا در وحشت پرتاب موشک هاى بيگانه زندگى کنند. اشاره شود که در آن هنگام، ارتش اسرائيل هنوز در غزه حضور داشت. بدون ترديد، هر حکومتى با چنين وضعى مواجه شود، واکنش نشان خواهد داد؛ اما به چه شکلي؟ با راه انداختن جنگى بسيار مرگبار تر يا از طريق گفتگو براى پايان بخشيدن به نبرد ها؟ شصت و يک سال است که اسرائيل با تاکيد بر اين که ,چاره ديگرى ندارد,، وارد جنگ مى شود. اين ادعا کاملا خلاف حقيقت است. مگر فلسطينى ها از سال ١٩٨٨ همسايه اشغالگر خود را برسميت نشناختند؟ و مگر جهان عرب در سال ٢٠٠٢، دست بسوى او دراز نکرد؟ نبايد از ياد برد که اگر اسرائيلى ها حق دفاع از خود را دارند، فلسطينى ها نيز داراى چنين حقى هستند... گسست اما، سخنگويان، ديپلمات ها و روزنامه نگاران مرتبا از تل آويو تکرار مى کردند که حماس آتش بس را نقض کرده است و فراموش مى کنند که بنا بر اعتراف شخص ايهود باراک، عمليات ,سرب سخت شده, را از شش ماه پيش تدارک مى ديدند. کسى انکار نمى کند که تا پايان اکتبر ٢٠٠٨، رزمندگان اسلام گرا تيراندازى را متوقف کرده بودند، حتى وزارت امور خارجه اسرائيل در سايت اينترنتى خود آن را تاييد مى کند. با اين همه، در ماه نوامبر پرتاب راکت از سر گرفته شد. و اغلب، دليل آن را عامدانه ,فراموش مى کنند,. ارتش اسرائيل در روز ٤ نوامبر ٢٠٠٨، طى عمليات نظامي، ٦ رزمنده حماس را به قتل رساند. و حماس به تلافى اين عمل پرداخت. نکته ديگرى که بندرت به آن اشاره شده، اين است که مى بايست، آتش بس با پايان محاصره باريکه غزه و گشايش مرزها همراه باشد و اسرائيل هرگز آن را نپذيرفت. و حتى بدتر از آن، در ماه اخير، محاصره اقتصادى تقريبا بصورتى کامل به اجرا در آمد، به شکلى که حتى پيش از تهاجم، هشتاد درصد جمعيت غزه مستقيما به کمک هاى غذائى سازمان ملل وابسته بودند. با حمله اسرائيل حتى آب، مازوت، برق و مايحتاج غذائى حياتى ناياب شد. محاصره در واقع، بايد تا ژانويه ٢٠٠٦ به عقب برگرديم. چرا که انتخابات عمومى بنا بر اراده گروه چهار جانبه (کوارتت خاورميانه)* برگزار شد و بيش از نهصد ناظر بين المللى بر آن نظارت کردند. در اين انتخابات، حماس اکثريت آراء را بدست اورد. منطق حکم مى کرد که اسرائيل با پذيرفتن واقعيت، نخست وزير جديد را بمثابه مخاطب به رسميت شناسد. اما، تل آويو نه تنها حکومت فلسطين را بايکوت کرد بلکه ايالات متحده و اتحاديه اروپا نيز بنا به خواست اسرائيل چنين کردند و بهانه آن را عدم شناسائى اسرائيل از سوى حماس اعلام نمودند. و هنگامى که حکومت وحدت ملى حماس-الفتح در ماه مارس ٢٠٠٧ تشکيل شد، اين محاصره همچنان ادامه يافت. در حالى که برنامه اين حکومت، ايجاد دولت فلسطين بر روى سرزمين اشغال شده در سال ١٩٦٧ بود. پس از آن نيز، حماس اين رويکرد را چندين بار تکرار کرده است. (٢) عدم تناسب بن درور يمينى بر روى تارنماى وزارت امور خارجه اسرائيل مى نويسد:
,چند تن از عيب جويان اسرائيل نوشته اند که در قبال مرگ هر اسرائيلي، صد فلسطينى کشته شده اند. معروف است که نيمى از حقيقت بد تر از دروغ است. اما، در اينجا حتى با نيمى از حقيقت نيز سر و کار نداريم، اين يک فريب است. در واقع، نکته اصلى در مسئله پرتاب موشک، آن هم بمدت ماه ها و سال ها بسوى غيرنظاميان، شمار کشته شدگان نيست,. حتى اگر او از ابراز ترحمى بسيار معمولى پرهيز مى کند، اما، اين آندره گلوکسمن**اسرائيلى (٣) دست کم مى توانست بر اين ارقام صحه بگذارد: در مدت سه سال، از زمان تخليه نوار غزه توسط اسرائيل تا شروع جنگ اخير، موشک هاى قسام موجب مرگ ١١ اسرائيلى شده اند، در حالى که در همين فاصله زماني، اسرائيل ١٧٠٠ فلسطينى را کشته که بايد ١٣٠٠ قربانى عمليات ,سرب سخت شده, را نيز بر آن افزود؛ تلفات اسرائيل در اين جنگ ١٣ نفر بود. همان طورى که آوى شلائيم (مورخ) مى نويسد: ,حکم توراتى ,چشم در برابر چشم, بنوبه خود وحشيانه است. اما تهاجم ديوانه وار اسرائيل به غزه، ظاهرا از منطق يک چشم در برابر يک ابرو پيروى مى کند (٤),
. خوشبختانه برنار هانرى لوى*** اطمينان خاطر مى دهد: غزه ,با خاک يکسان نشد,، تنها ,بر اثر ضربه منگ, شد
(٥) توازن بيشتر تلويزيون هاى فرانسه، که نسبت به رعايت مو بموى توازن نگران بودند و نيز شايد مايل نبودند رئيس جمهور را به خشم آورند، تصاوير غيرنظاميان اسرائيلى را که در شهر سدروت بسوى پناهنگاه هاى زيرزمينى فرار مى کردند، با تصاوير شهروندان فلسطينى در زير آتش بمب اافکن هاى اف ١٦ و تانک ها، بصورت يک در ميان پخش مى کردند. درست است که هدف گيرى غيرنظاميان جوهر تروريسم محسوب مى شود يا دست کم ناقض فاحش کنوانسيون ژنو است. اما، آيا ميتوان خرابى چند خانه توسط موشک هاى دست ساز را از يک سو و مدارس ويران شده، بمباران بيمارستان ها، به آتش کشيدن ذخيره غذائى زير بمب و توپ هاى مدرن را يکى قلمداد کرد؟ غير نظاميان نينا بن آمى سخنگوى سفارت اسرائيل در پاريس که به احساساتى که اين وحشيگرى ها برانگيخته واقف است، به قصد اينکه اطمينان خاطر دهد مى گويد:
,حماس غيرنظاميان را هدف قرار مى دهد. ما تمام سعى مان را مى کنيم تا آنان را برحذر داريم.,(٦). استدلال نامعقول بنظر مى رسد. باريکه غزه، از پر جمعيت ترين نقاط دنياست. يک و نيم ميليون نفر بر روى ٣٧٠ کيلومترمربع زندگى مى کنند. تنها زمانى ميتوان تجسم کرد که رزمندگان مى توانند جاى ديگرى باشند به جز در ميان مردم که اصلا غزه را نديده باشى. و ادعاى اين امر که بمب ها دانه هاى خوب را از علف هرز تفکيک مى کنند، شوخى بيمارگونه اى است. دو سوم قربانيان تهاجم اسرائيل از رزمندگان نيستند. يک سوم آنان حتى ١٨ سال هم ندارند. و دليل آن روشن است. هواپيماها و تانک ها، همان طورى که ديديم مکان هاى عمومى و مسکونى را هدف قرار مى دهند. خانم بن امى ,علل مخففه , را پيش مى کشد و ميگويد ,ما پيش از بمباران ها با پخش اعلاميه به مردم اطلاع مى دهيم و از اهالى ميخواهيم فرار کنند, اما، اين مردم کجا مى توانند فرار کنند؟ هيچکس نمى تواند اين سرزمين را ترک کند نه از راه زمين و نه از طريق دريا. از سوى ديگر، اگر اسرائيل واقعا به حفاظت از اين جماعت در دام افتاده تمايل دارد، کمترين عمل، تسهيل کار صليب سرخ جهانى است. در حالى که آنتوان گراند مسئول صليب سرخ در غزه اعلام کرد ,ما براى کسب سريع موافقت اسرائيلى ها براى دخالت فورى بدنبال بمباران، با مشکلات زيادى روبرو هستيم. اين کار، گاهى ٦ تا ١٢ ساعت طول مى کشد و وضعيت انسانى فاجعه بار را وخيم تر مى سازد,(٧).اما مسئله زشت تر اين است که اگر ارتشى نگران حقوق جنگى باشد، آيا همان طورى که ثابت شده، از بمب هاى فسفرى استفاده مى کند؟ (٨) زئو استرن هل مورخ اسرائيلى مى نويسد: ,اين جنگ، خشونت بار ترين و وحشيانه ترين جنگ تاريخ ماست.(٩), نفرت وزير خارجۀ اسرائيل، تزيپى ليوني، دائماً با احساسات و با وقاحت از اوجگيرى ,نفرت از اسرائيل, ابراز تاسف مى کند. اما چه کسانى تخم نفرت را کاشته اند؟ آبا بايد از خشمى که ديدن بدن هاى متلاشى شده زنان، کودکان و سالمندان عليه رهبران اسرائيل بر مى انگيزد و حتى عليه کل اسرائيلى ها به حيرت افتاد؟، مگر نه اينکه اکثريت آنان از عمليات نظامى حمايت کردند. بدون تاييد اين انحراف که بر اصل مسئوليت جمعى تکيه مى کند که حتى شامل حال آلمانى ها نيز نشد، چگونه ميتوان در ريشه عوامل بروز اين نفرت تامل نکرد؟ يورى آونري، سالمندترين صلح طلب اسرائيلي، کاملا متوجه اين پديده است: ,آن چه در وجدان هاى جهانيان با آهن گداخته حک خواهد شد، چهره اسرائيل، به عنوان غولى خونخوار، آماده ارتکاب جنايات جنگى در هر لحظه و ناتوان از احترام به قيد وبندهاى اخلاقى است. اين امر بر آينده ما در درازمدت، بر وجهه ما در جهان و بخت ما در رسيدن به صلح و آرامش تاثيرات زيان بار خواهد گذاشت. درست که فکر کني، اين ها جناياتى عليه اسرائيلى ها و دولت اسرائيل نيز هست,(١٠). فرقه گرائى مذهبى احساساتى که اين وحشت ها بر مى انگيزد، علاوه بر اسرائيل، گريبان يهوديان را نيز مى گيرد. البته نميتوان اين انحرافات را توجيه کرد. فرانسويان متعلق به مذهب و فرهنگ يهودى در جنايات ارتش اسرائيل همان قدر مسئوليت دارند که فرانسويان مسلمان در جنايات القاعده. از سوى ديگر، چه کسى را ميتوان تنها به يک بعد مذهبى يا فرهنگى از هويتش کاهش داد؟ البته شايسته است که رؤساى فرقه هاى مذهبى نيز به فرقه گرائى دامن نزنند. رويه ريشار پراسکيه، رئيس شوراى نمايندگى نهادهاى يهودى فرانسه (کريف) بسيار متناقض است. از يک سو، او براى ,عدم سرايت نزاع خاورميانه به فرانسه , فراخوان مى دهد، و همزمان بر ,همبستگى بدون قيد و شرطش, با سياست اسرائيل تاکيد مى کند (١١) و البته پيش از آن نيز مى گويد که ,٩٥ درصد جامعه يهوديان فرانسه با سياست اسرائيل و عمليات ارتش آن کشور هماهنگى دارند., (١٢) يهود ستيزى رويدادهاى غزه بهانه اى داد تا چند اقدام ضديهودى در فرانسه رخ دهد. اگر چه خشونت هاى شديد نسبت به کنيسه ها و يا افرادى که يهودى شناخته مى شوند، واقعاً رخ داده است، اما فهرست رخدادهاى يادشده ، فحاشى و شعارنويسى بر روى اماکن را نيز در بر مى گيرد که ضمن محکوم بودن، وخامت کمترى دارند. تجربه انتفاضه دوم بايد رسانه ها را به مراقبت و احتياط بيشترى برانگيزد: افزايش خشونت هاى ضد يهودى در سال هاى ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٣ که بنادرستى به جوانان خارجى تبار نسبت داده شد(١٣)، بسيار سريع، موجى ضدعرب و ضد مسلمان در پى داشت؛ اما بدنبال يک سلسله تصميمات مقامات مسئول و تحت تاثير فعاليت هاى ضد نژادپرستي، شعله هر دو جريان يادشده فروکشيد. بر خلاف تصور رايج، نه تنها تظاهرات همبستگى که در بستر يافتنِ صلحى عادلانه معنى مى دهد، هيچکس را به نفرت نژادى بر نمى انگيزد، بلکه اين همبستگى به همگان امکان ميدهد که احساسات خود را بيان کرده و از افتادن به دام حرکت هاى غير مسئولانه جلوگير ى شود. صلح اسرائيل مدعى است که در جهت صلح حرکت مى کند: به اين صورت که اين دولت با وارد آوردن ضربه کارى بر حماس، صلح با ,ميانه روها, را تسهيل مى کند. اين تحليل اصلا قانع کننده نيست. حتى اگر عمليات ,سرب سخت شده, از نظر نظامى جنبش اسلام گرا را تضعيف مى کند، ولى از نظر سياسي، اين جنبش را نه تنها در فلسطين بلکه در منطقه تقويت مى کند. نظير حزب الله در سال ٢٠٠٦، مقاومت حماس در مقابل اسرائيل، اين جريان را تا حد قهرمان در جهان عربى-اسلامى ارتقا داد. از سوى ديگر، اگر ايهود اولمرت و وزيرانش ليونى و ايهود باراک خواهان مذاکره صميمانه با تشکيلات خود گردان فلسطين بودند، چرا به وعده هاى اجلاس آناپوليس در نوامبر ٢٠٠٧ ترتيب اثر ندادند؟ مى دانيم که پاسگاه هاى بازرسى (چک پوينت ها) بر چيده نشده اند، مستعمره سازى ها متوقف نشده و همچنين کشتارهاى هدفمند ادامه يافته است ... در نتيجۀ جنگ غزه، حماس تحکيم بيشترى يافته و تشکيلات خودگردان فلسطين بى اعتبار شده است. و به يقين هدف استراتژى اسرائيل هم همين بود. هدف، يک بار ديگر به تعويق انداختن تشکيل دولت فلسطين بود و بلکه حتى امکان ناپذير ساختن قطعى آن.
Plus le mensonge est gros � Par Dominique VIDAL Le Monde-Diplomatique, F�vrier
٢٠٠٩ توضيحات مترجم:
* کوارتت خاورميانه: گروه چهار جانبه متشکل از ايالات متحده ، اتحاديه اروپا، روسيه وسازمان ملل متحد که در سال ٢٠٠٢ تشکيل شد و هدفش برقرارى صلح در خاورميانه و از جمله ايجاد دولت فلسطين پيش از پايان سال ٢٠٠٥ بود.
** آندره گلوکسمنAndr� Glucksmann: ,فيلسوف, چپ سال هاى ٧٠ ميلادى که مدت هاست به راست گرائيده است. از طرفداران سياست سارکوزى رئيس جمهورى فرانسه و پشتيبان بى قيد و شرط دولت اسرائيل و تجاوز آمريکا به عراق
*** برنار�هانرى لوىBernard-Henri L�vy: نويسنده و ,فيلسوف, جنجالى و ميلياردر نزديک به حزب سوسياليست فرانسه، داراى نفوذ فراوان در رسانه ها . ,مدافع, حقوق بشر در يوگوسلاوى سابق، چچني، گرجستان و طرفدار سياست اسرائيل زمانى که مسئله فلسطين مطرح مى شود. در جنگ غزه، کاملا از ارتش و دولت اسرائيل حمايت کرد .
پاورقى ها :
١ � روزنامه ابزرور، چاپ لندن، شماره ٤ ژانويه ٢٠٠٩
٢ � مصاحبه با حالد مشعل با عنوان ,ما خواهان دولتى در مرزهاى سال ١٩٦٧ هستيم,، ٢٢ دسامبر ٢٠٠٨، سايت لوموند ديپلماتيک :
٣- مقاله روزنامه لوموند، با عنوان , Gaza, une riposte excessive غزه، پاتکى زيادى, ، ٦ ژانويه ٢٠٠٩
٤ � به مقاله آوى شلائيم از مورخين جديد اسرائيل نگاه کنيد: Avi Shla�m, , How Isra�l brought Gaza to the brink of humanitarian catastrophe ,, The Guardian, Londres, 7 janvier.
٥ - هفته نامه ,لو ژورنال دو ديمانش, چاپ پاريس، شماره ١٨ ژانويه ٢٠٠٩ مى نويسد: بر طبق خبر بى بى سي، چهار هزار ساختمان ويران و بيست هزار ديگر خسارت هاى سنگين ديده اند.
٦ � بحث تلويزيوني، کانا ,فرانس او, روز ١٢ ژانويه ٢٠٠٩ در ساعت ده و نيم شب.
٧ � روزنامه ليبراسيون، پاريس، ٦ ژانويه ٢٠٠٩
٨ - بر طبق خبر تايمز لندن، ٨ ژانويه ٢٠٠٩. کارشناسان معتقدند که فسفر سفيد عنصرى است که ايجاد سوختگى بر روى پوست کرده و بر کبد ، فلب و کليه ها آسيب مى رساند.گرچه اين سلاح توسط قراردادهاى بين المللى ممنوع نيست ولى پروتکل سوم کنوانسيون ١٩٨٠ درباره سلاح ها استفاده از آن را عليه غيرنظاميان يا عليه نظاميان مستقر در ميان جمعيت غير نظامى ممنوع ساخته است.
٩ � روزنامه هآرتص چاپ تل آويو، شماره ١٨ ژانويه ٢٠٠٩-٠٢-٠٨ ١٠ �
١٠ �
١١ - به نقل از برنامه راديوئى ,رک صحبت کنيم,، راديو فرانس انفو، ١٦ ژانويه ٢٠٠٩
١٢ � به نقل از روزنامه فيگارو، ٥ ژانويه ٢٠٠٩. پاسکيه در مصاحبه با راديو فرانس انفو، با تغيير صحبت قبلى به جاى ٩٥ در صد يهوديان فرانسه ، از اکثريت يهوديان فرانسه صحبت کرد.
١٣ � مطابق اخرين گزارش کميسيون ملى مشورتى حقوق انساني، دو سوم اعمال يهودستيزانه کار فرانسويان آفريقائى تبار يا شمال-آفريقائى تبار نيست.
7 اسفند 1387
7 اسفند 1387
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر