صفانه دلدار-امروز نتونستم برم بهشت زهرا اما اين فرصت برام بود كه به مصلا برم. خيلي سريع آماده شدم . تا با يكي از دوستان بريم مصلا. تا قبل از رسيدن به تونل رسالت مشكلي نبود. اما از تونل رسالت ترافيك خيلي زيادي بود. ترافيك كه شروع شد ماشينها شروع كردن به بوغ زدن :) داخل تونل با اون همه صداي بوغ واقعا خيلي جالب بود.از تونل كه بيرون اومديم طبق معمول نيروهاي گاردي سرصحنه بودن :) بعضي از نيروهاي گاردي وسط اتوبان وايستاده بودن كه جالب بود چون باعث شده بود ترافيك بيشتر بشه و مردم هم كه از خداشون بود ترافيك باشه بوغ ميزدن. به نزديكاي در شمالي مصلا كه رسيديم ماشين هاي گشت پليس كاملا ورودي رو بسته بودن يك سري نرده سبز رنگ هم جلوي ورودي كشيده بودن كه كاملا ورودي بسته بشه :) تصميم گرفتيم بريم جلو تا از در شرقي بريم تو مصلا دوتا ماشين پليس گذاشته بودن رمپ ورودي به خيابون راه كاملا بسته شده بود مردم بازم بوق ميزدن يه لحظه از كار مردم خيلي خوشم اومد چه خوبه از اين به بعد مردم با ماشين تظاهرات بكنن هم امنيتش بيشتره هم مردم توي ماشين هاشون ميتونن مجهز تر باشن حتي ميتونن از خودشون دفاع هم بكنن. ميگفتم ، از در شرقي هم نااميد شديم رفتيم به سمت سيدخندان از سيد خندان رفتيم سهروردي ، سهروردي هم كمي خلوت بود اما هرچي به سمت پايين مي رفتيم شلوغي بيشتر ميشد. از آپادانا يك سري به سمت مصلا حركت كردن يه چيز خيلي جالب اين بود كه وقتي پشت چراغ قرمز آپادانا بوديم ديدم يه موتور سوار از آدم هاي عادي كه حتي ماسك سبز دهنش زده بود يكي هم تركش نشسته بود داشت با موبايل صحبت ميكرد داشت ميكفت اين طرف خبري نيست نيرو ها رو اين طرف نفرستيد يه سري نيرو بفرستيد ميدون ونك پارك ملت !؟!؟ موبايلمو برداشتم الكي يه زنگي زدم ديدم كار ميكنه !؟ اين يعني چي؟ از وقاحت موتور سوار كه بگذريم ، موبايل قطع نيست ؟ حتما يه نقشه جديد درست كردن شايدم با موبايل ميتونن مردمو كنترل كنن!؟ خداعالمه!؟ :) از خيابون سهروردي وارد هويزه شديم. هرچي به سمت مصلا نزديك تر مي شديم شعار ها محسوس تر مي شد تا اينكه يه چراغ قرمز مونده به مصلا عملا خود تظاهركننده ها رو هم ديديم. به خيابون ضلع شرقي مصلا كه رسيديم پليس اجازه نداد به سمت جنوب بريم و گفت بايد بريد به سمت شمال!؟ دور زديم به سمت شمال از اولين كوچه برگشتيم به سمت سهروردي ، از نيلوفر به سمت پايين حركت كرديم ، به جرات مينونم بگم كه نيلوفر قرق مردم بود خيلي زياد بودن شعار مرگ بر ديكتاتور تمام خيابون رو گرفته بود. خيلي جمعيت زياد بود اصلا انتظار اين همه جمعيت رو نداشتم ولي بودن. رفتيم پايين تا رسيديم به ميدون تختي ترافيك فوق العاده بود مردم هم كه بوغ هاشون ديگه عادي شده بود توي ترافيك بوديم مردم هم داشتن بوغ ميزدن مردم هم داد ميزدن مرگ بر ديكتاتور. جلوي ساختمون وزارت تعاون ، يه مرد مسن بلند بلند داد ميزد بابا مردم با چه زبوني بگن شما رو نميخوان :) خيلي جالب بود يه دفعه دسته از نيروهاي گارد به سمت پياده رو حمله كردن به مردم حتي به اونايي كه شعار نميدادن و داشتن رد ميشدن ، يه آقايي داشت توي پياده رو حركت ميكرد كه گاردي ها بهش گفتن برگرد برو :) بيچاره برگشت رفت . من نميدونم اين پليس ها كه ميدونن مردم حتي اگه كتك هم بخورن بازم ميان بيرون چرا دارن مردم رو ميزنن ؟؟؟ از خيابون ضلع شرقي مصلا رفتيم به سمت بالا خيلي خيابون خلوت بود ، اما رفتيم :) جلوي در شرقي مصلاكه رسيديم جلوي مصلا خيلي شلوغ بود :) ماشينها خيليبوغ ميزدن رفتيم بهسمت بالا از اولين كوچه به سمت نيلوفر برگشتيم نزديكاي نيلوفر كه رسيديم تظاهرات كاملا منسجمي رو ديديم كه مردم عملا شعار مرگ بر ديكتاتور مي دادن :) دقت كردين ؟ مردم ديگه نه ميگن راي مارو پس بدين نه با احمدي نژاد كاري دارن فقط ميگن مرگ بر ديكتاتور :) اين يعني چي؟؟؟ :)) آتيش زدن سطل آشغال ها هم كه ديگه عادي شده . پشت سر تظاهرات حركت كرديم يه دفعه ديديم مردم دارن به سمت ما فرار ميكنن يكي به ما گفت ماشين تونو به سمت موتور سوارهاي گاردي ببريد كه نتونن بيان جلو ما هم رفتيم راه و بند آورديك نتونن بيان جلو ، مجبور شدن گاردي هايي كه ترك موتور نشسته بودن پياده بشن :)) تعدادشون نصف شد :) ولي جالب بود مردم كتك مي خوردن ولي از ميدون نميرفتن يكي از گاردي ها به ما گفت واي نستين برين جلو ما هم رفتيم به سمت ميدون تختي گاردي ها كه از پشت سر خيالشون ظاهرا راحت بود به سمت شمال ميرفتن ما هم به سمت جنوب يه دفعه ديديم كه از سمت جنوب مردم به سمت شمال رفتن از پشت به شمت گاردي ها رفتن و شعار ميدادن خيلي دلم ميخواست ببينم كه گاردي ها چه جور محاصره شدن به دوستم گفتم برگرده از خيابون شرقي مصلا بريم ببينيم چي ميشه :) از خيابون شرقي مصلا به سمت شمال كه ميرفتيم ديديم كه موتورسوارها از يكي از خيابونها فرار كردن داشتن به سمت خيابون شرقي مصلا ميومدن :) واي كه خنديديم :) يادم افتاد رمپ شمال شرقي مصلا كه بسته بود رو بريم ببينيم رفتيم اونجا هرچي پليس بود توي اونجا بود انگار :) پر بود از پليس تا نزارن مردم بيان داخل :) يه دفعه ياد اون متور سوار وقيح افتادم به دوستم گفتم مستقيم برو به سمت ونك :) نزديكاي ونك كه رسيديم ترافيك بازم زياد شد نزديكاي ونك سمت سرخه بازار مردم جمع شده بودن شعار ميدادن شايد باورش سخت باشه اما شعار جديدي شنيديم " استقلال آزادي جمهوري ايراني " واي كه اين مردم چه جالب شعار مي سازن :) به سمت ميدون ونك كه رسيديم متورسوارهاي چماقدار پر بودن :) به سمت پارك ملت رفتيم تمام مسير وليعصر از ونك تا پارك ملت خيابون از چماقدارها پر بود. :) خيلي برام جالب بود مردم با يه مديريت قشنگ تظاهرات خورد كرده بودن پليس ها هم مجبور شده بودن كه خورد بشن به همين خاطر نيرو كم آورده بودن :) يه سري چماقدار رفته بودن بهشت زهرا :) يه سري چماقدار رفته بودن مصلا دور تا دور مصلا همين بهشت زهرا و مصلا ، جون چماقدارها رو گرفته بود مجبور شدن لباس شخصي ها رو بفرتن به سمت ميدون ونك و پارك ملت ، مردم كه از ميدون وليعصر اومده بودن ميگفتن وليعصر هم از چماقدار ها پربوده :) شايد باور نكنيد ولي واقعا خستگي رو ميشد از چهره چماقدارها ديد :)) خودشونم ميدونن با مردم نميشه جنگيد اونم مردم كشور خودي :) من كه باور دارم خيلي زود پليس هم به مردم پيوند ميخوره شما چي ؟ :)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر