۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

اسلام چون سلاح سیاسی



بخش نهم يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۸ - ۱۷ ژانويه ۲۰۱۰

کاظم رنجبر
[Photo] اولین انقلاب سیاسی- اجتماعی ملت مصر علیه استعمار انگلیس اشغالگر در سال 1919.
به رهبری :سعد زغلول پاشا .

پیشگفتار :

سلطهً امپراطوری بریتانیا، بر مناطق سوق الجیشی سواحل دریا ها در تمام سطح دنیا ، قرنها است که بخش مهم سیاست استعماری این کشو است.این سیاست تا کنون نیز با پشتیبانی و همکاری مشترک با ایالات متحده آمریکا ، ادامه دارد.در راستای این سیاست، دریای مدیترانه ، همراه با پایگاه های دریائی این کشور ،درطول دو قرن گذشته، انحصارأ زیر سلطه نیروی دریائی انگلیس بود.در این راستا ، بریتانیا ، در سال 1704، تنگه جبل الطارق را که دریای مدیترانه را به اقیانوس اطلس متصل می کند، به اشغال خود در آورد. و نیز درهمین راستا و همین سیاست ، در 22 ژوئیه 1876، درست 7 سال بعد از گشوده شدن ، کانال سوئز در سال 1869، انگلستان ، توسط ژنرال :Carnet Wolseley- کمیسار عالی بریتانیا ، جزیره قبرس را اشغال کرد.اگرچه قبرس در سال 1960 به ظاهر به استقلال رسید، اما پایگاه دریائی انگلیس ، همراه با ناوگان ششم آمریکا ،و نیروی دریائی اسرائیل ، در حقیقت ، این سه قدرت ،سلطه خود را بر در یای مدیترانه ،براین منطقه حساس ،ازجنبه نظامی و استراتژیک ، حاکم کردند. به عبارت دیگر ، سیاست نظامی و استراتژیک انگلستان چه در سه قرن گذشته و چه امروز ، حفظ سلطه بر منطقه ورودی ، و خروجی در یای مدیترانه است، که این سیاست هنوز ادامه دارد.

در این سه قرن گذشته ، که دولتمردان و دریاسالاران انگلیسی ، طرح سلطه بر دریای مدیترانه خصوصأ ، منطقه حساس ورودی،و خروجی این در یا را در منطقه غرب و شرق، آن کاملأ در اختیار داشتند، در وطن بلاکشیده ما یعنی در ایران اسلام ناب محمدی آیت الله خمینی ،امروز در عصر مسافرت های کیهانی ، بحث «علمی » ، آیات اعظام و علمای اعلام در ایران ، بر سر این موضوع است ، که برای حفظ بیضه اسلام، مسلمانان برای ورود و خروج از مستراح ، باید با پای چپ وارد بشوند،و یا با پای راست؟!!!
به این نوشته کپی شده از سایت« کانون قران » در زیردقیق بشویم .
بسم الله النور.
با سلام و عرض ادب ،
وعرض تسلیت به مناسبت رسیدن ایام عزا داری حضرت ابا عبدالله الحسین و یا ران وفا دارش (علیه السلام).
دوست عزیز با تشکر از شما ، که با حساسیت دنبال دریافت به سئوالات دینی خود هستید ، حقیر در حد بضاعت ناچیز خود چیزی می نویسم و امید که در کنار پاسخ های تکمیلی اساتید ، به جواب خود برسید .ابتدا اینکه برخلاف ایرادی که مطرح می کنید،و آن اینکه اسلام دخالت کننده بیش از حد در امور زندگی می دانید، این نقطه قوت دین مبین اسلام است و نشان از تفوق و برتری آن نسبت به سایر ادیان ، به دلیل جامع و کامل بودن آن است، که می بینیم در برخی موارد جزئی نیز دستور ارشادی بر پیروان خود دارد، اماٌ بعد اینکه این دستورات ارشادی و انجام آن جزو مستحبات است، صد البته ،که حکمتی در پشت آن پنهان. اما شرع مقدس توصیه نموده برای ورود به مستراح،اول پای چپ راداخل درگاه دهیم،و در مسجد ابتدا با پای راست ورود نمائیم وحکمت آن شاید این است ، که اگر در آن هنگام مرگ انسان را فرا گرفت، در مورد اول ، از سقوط وجان دادن در مستراح ممانعت کنیم، ودر ورود با پای راست،« به مسجد» نیز در صورت فوت ، مرگ مان در خانه خداوند متعال می باشد، فکرش را بکن ، چه سعادتی است که انسان مرگش در خانه خالق محبوب اش باشد البته عکس آن ..والله اعلم، یا علی مدد.یا علی جان مقتدای من توئی .( ماًخد :کانون گفتمان قران .) کنترل سایت 13 ژانویه 2010

***** ***** ***** *****

استیلای بریتانیا بر مصر از 1882 -1914 .

در بخش ها گذشته توضیح دادیم ،که انگلستان نه تنها عملأ در پروژه کندن کانال سوئز شرکت نکرد و حتی سهام اهدائی و مجانی مربوط به کانال سوئزاز طرف حاکمان مصر را رسمأ رد کرد، اما همین انگلستان ، 13 سال بعد از گشایش کانال سوئز در سال 1869، نه تنها بر کانال سوئز ، بلکه برتمامی سرزمین مصر مسلط شد و مصر را تبدیل به مستعمره تحت الحمایه خود کرد.از این تاریخ ببعد مصر در یک رکود بظاهر آرا م همراه با بی نظمی و بعدالتی در روستا ها و شهر ها غوطه ور شد . در عین حال پیشرفت های فنی و تکنیکی لازم برای اشغال کشور از طرف انگلیسی ها ، سیمای شهر ها ی مصر را عوض کرد. به همراه آن نیز رفتار و آداب و رسوم جامعه به مروز تغیر پیدا کرد.از جنبه قضائی و حقوق بین المللی ، هنوز مصردر ظاهر یکی از ایالت های امپراطوری در حال انحطاط عثمانی محسوب می شد ، ولی مصر دیگر به دولت عثمانی مالیات نمی پرداخت . در حقیقت ، این امپراطوی بریتانیا بود ،که توسط کمیساریای عالی خو د به عنوان کنسول انگلیس ، برجان و مال ملت مصر مسلط بود.این کنسول ها عبارت بود ند از:


3-Evelyn Bring .
که بعداً به مقام لردی ی رسید وبا عنوان :Lorde Cromer ، از سال 1883، تا 1907 و Groset از 1907 تا 1911 و Kitchner از 1911 تا 1914، یعنی شروع جنگ جهانی اول رسمأ بر مصر در راستای منافع سیاسی ، اقتصادی انگلیس ، حکومت می کردند. مشاورین انگلیسی در پست های حساس مملکت بودند، و اولادان ذ کور محمد علی پاشا ، نیز بظاهر خدیو مصرمحسوب می شدند.( این زمان معاصر سلطنت قاجاریه ، زمان مظفرالدین شاه – محمد علی شاه ، احمد شاه در ایران است منتها فرقی که ایران با مصر داشت ، ایران در پنچه دو گرگ استعمار ، یعنی روسیه تزاری و بریتانیای کبیر در گیر بود .آخوند ها هم، یا به عبارت دیگر علمای اعلام و آیات اعظام مذهب شعیه در گیر همان مسئله «ملی و حیاتی جامعه بودند ، که برای حفظ بیضه اسلام ،ایرانیان باید با کدام پا وارد مستراح بشوند !!! )
در این سالها ، نظام کاپیتولاسیون ، در مصر حاکم بود. داد گاه های مصری حق تعقیب و محاکمه شهروندان خارجی را نداشتند.
در سال 1885، قدرت های خارجی بلاخره این حق مسلٌم مصری ها را به رسمیت می شناسند، که از در آمد حاصل از فعا لیت های اقتصادی شان در مصر ، به این کشور مالیات بدهند. به عبارت دیگر ،خارجی ها قبلأ حتی مالیات هم نمی پرداختند.کارهای زیر بنائی و ایجاد شبکه آبیاری ، بر وسعت مزارع پنبه مصر را افزایش داد ،و این کشور به بزرگترین تولید کننده محصولات نساجی انگلیس کرد.
اشغال سودان توسط انگلیس و مصر ، این بار باعث ظهور یک جنبش ناسیونلایزم ستیزه خواه به رهبری محمد احمد عبدالله ،که خود را مهدی زمان ، می نامید ،(مثل ایت الله خمینی ،که خود را در ایران به مقام امام سیزدهم رساند، و آقای سید علی خامنه ای هم در فکر رسیدن به امام چهاردهم هستند !!!) ، تمام توده مردم سودان را به حرکت در آورد.این حرکت های سیاسی مذهبی ، تا مرز های مصر نیز گسترش پیدا کرد.بلاخره این نهضت به کمک نیروهای انگلیسی و مصری ، به فرماندهی :kichiner سرکوب شد ، و سودان ، طبق قراردادی که در 19 ژانویه 1899 ، بین انگلستان و نخست وزیر مصر بتروس قالی (Boutros Ghali ) به امضا رسید، اداره سودان را مشترکأ بر عهده گرفتند.چند ماه بعد بتروس قالی ، توسط ناسیونالیست های مصر ، بخاطر همین قرارداد ، ترور شد وجان باخت.
به دنبال شکست مبارزات ملت مصر ، علیه حضور انگلیسی در این کشور ،و شکست مبارزات ملی احمد اعرابی پاشا،در سال 1882، این بار ، مبارزات به رهبری مصطفی کا مل پاشا (متولد 1874- 1908مرگ) با (مصطفی کمال –رهبر ترکیه نوین اشتباه نشود) که گروهای سیاسی را تجدید سازمان داده بود ، در سال 1907 شروع شد. خواست اساسی این مبارزات ، استقلال مصر ، تدوین قانون اساسی ،و انتخابات مجلس نمایندگان ملت مصر بود .

رسمیت بخشیدن به تحت الحمایگی مصر توسط انگلیس ، از سال 1914 تا 1924.

انگلیسی ها با تکیه بر اینکه امپراطوری عثمانی در جنگ اول جهانی به عنوان متحد آلمان و اطریش ، علیه انگلستان می جنگید ، نهایت سوء استفاده را کردند و رسمأ مصر را تبدیل به کشور تحت الحمایه خود نمودند، و از فردای شروع جنگ ،خد یو عباس دوم پاشا را که از سال 1892، بجای پدر خود توفیق پا شا بر مصر سلطنت می کرد ،و پشتیبان مبارزات ملت مصر برای آزادی و استقلال مصر بود ، از سلطنت ساقط کردند، حسین پاشا را که پسر خدیو پاشا بود ،به عنوان سلطان مصر بر تخت سلطنت نشاندند، بد ین طریق انگلستان ، به سلطه امپراطوری عثمانی ، که از زمان سلطان سلیم، یعنی از1516، بر مصر تسلط داشتند، بعد ازگذشت 398 سا ل بر این سلطه نقطه پایان گذاشت.
با مرگ حسین پاشا ، در سال 1917، برادرش فواد ، بجای او به سلطنت رسید،، درصورتیکه قدرت واقعی در دست کمیساریای عالی ، متشکل از مسئولین انگلیسی تبار بود، که کشور مصر را اداره می کردند و پول ملی مصر ، به لیره استرلینگ وابسته بود. با پایان جنگ اول جهانی ، ملٌی گرایان مصر، به رهبری سعد زغلول ،که رهبر حزبی بنام :وافد بود و وظیفه داشت ، در چهار چوب استقلال مصر در لندن ، با کشور های فاتح به مذاکره بنشینند، به پایتخت انگلستان فرستاد.دولت انگلیس نه تنها این نمایندگان ملت مصر را رسمأ نمی پذیرد،بلکه آنها را نیز دستگیر می کند. با این عمل تحقیر آمیز انگلستان ، نسبت به نمایندگان رسمی ملت مصر ، این ملت دست به شورش و انقلاب می زنند، که در تاریخ مصر از آن بنام انقلاب اول مصر ، یعنی انقلاب 1919 یاد می کنند.

سعد زغلول و اندیشه های سیاسی او .

سعد زغلول پاشا بن ابراهیم ،در ژوئن 1859 در منطقه غرابیه دلتا ی نیل بدنیا آمد و زمانی که 5 سال بیشتر نداشت، پدرش را از دست داد. او از یک خانوادهً کشاورز بود.او بعد از تحصیلات منظم و انتخاب رشته حقوق ، وارد دانشگاه الازهر شد، مدتی وکیل دادگستری بود ، زمانی مقام وزیر آموزش و پرورش را بر عهده داشت.او در این مقام در ترویج زبان عربی ، به عنوان زبان ملی ملت مصر ، تلاش میکرد.سعد زغلول در سال 1910، به مقام وزیر دادگستری رسید . او با با دختر مصطفی فهمی ، بنام صفیه فهمی که دختر نخست وزیر مصر بود ازدواج کرد. ملت مصر ،بخاطر همراهی صفیه فهمی در مبارزات شوهرش علیه استعمار انگلیس ، او را ، مصر الاًم (مادر مصر ) می گفتند.زغلول از سال 1918، رهبر مبارزات ملت مصر برای استقلال این کشور از یوغ انگلیسی ها معروف شد.انگلیسی ها سعی کردند، که با دستگیری ،سعد زغلول ، مبارزات ناسیونالیسم مصر را تضعیف بکنند، اما این عمل درست نتیجه عکس را با خود همراه آورد، و بر خشم و اعترا ضات ملت مصر افزود.
در 9 مارس 1919، که اکثر مصریان ، آنرا اولین انقلاب مصر می نامند، اعتراضات عمومی ، شهر قاهره را منفجر کرد،و این اعتراضات ، تمام کشور را در برگرفت.انگلیسی ها سعد زغلول را دستگیر کرده ، و او را به جزیره ما لت تبعید نموده و زندانی کردند. همین دستگیری و تبعید او ، بر خشم ملت مصر افزود، مدت سه هفته ، ملت مصر ، در مقابل نیروهای نظامی انگلیس ، دست به شورش و طغیان زدند. مورخین ، مجموع کشته های مصری این سه هفته را ، 800 نفرذکر می کنند.انگلیسی ها در مقابل خشم و طغیان ملت مصر ، مجبور شدند، سعد زغلول را در 7 آوریل 1919آزاد بکنند.
در 11 آوریل همان سا ل ، حزب وافد ، در کنفرانس صلح بعد از پایان جنگ اول جهانی ، در راستای اعلام استقلا ل مصر شرکت کرد.امٌا نمایندگان مصر ، از موضع گیری ایالات متحده آمریکا ، به نفع انگلیس ، که مصر را رسمأ کشور تحت الحمایه انگلیس می شناحت ، مایوس شدند. نمایندگان ارسالی مصر ، برای بار دوم ، در لندن ، با مقامات عالی رتبه وزارت خارجه انگلیس ،، در باره استقلال مصر ، به مذاکره نشستند، ولی مذاکرات ،به شکست منتهی شد. با شکست مذاکرات در لندن ، بار دیگر ،اعتراضات ملت مصر همراه با خشم و طغیان ، مصر را به شورش کشید. بار دیگر ، یک عده از مردم مصر بدست سربازان انگلیسی مستقر در مصر به خاک و خون کشیده شدند.درسا ل 1921، بار دوم، سعد زغلول ، توسط انگلیسی ها ، دستگیر شد، و اورا ابتدا به بندر عدن ،و بعد به مجمع الجزایر سیشل (Seychelles) واقع در اقیانوس هند ،در شمال جزیره ماداگاسگار تبعید کردند.
در سا ل 1922، انگلیس در مقابل ، فشار و طغیان ملت مصر ، حاضر به قبول استقلال مصر به دوشرط اساسی ، یعنی حفظ وزارت دفاع و وزارت امور خارجه شد، که در واقع یک نوع استقلال ظاهری و مردم فریبانه بود. کشوری که وزات دفاع و وزارت خارجه آن در اختیار یک قدرت استعماری باشد، صحبت از استقلال آن کشور کردند، یک نوع هزیان گوئی است .
بار چها رم ، انگلیسی ها ، در سال 1923، سعد زغلول را دستگیر کرده ،و این بار او را به پایگاه در یائی خود واقعه در تنگه جبل الطارق ، منتقل کردند. این بار نیز ، با دستگیری سعد زغلول ، ملت مصر دست به شورش زدند، و انگلیسی ها ، مجبور شدند، این مبارز ملی و میهنی مصر را آزاد بکنند.سعد زغلول در انتخابات 1924 ، مصر به نمایندگی از حزب وافد ، شرکت کرد ،و با کسب ،85 درصد رأی ملت مصر به مقام نخست وزیری مصر رسید. زغلول همان سال ازمقام نخست وزیری ، استعفا داد و در سال 1926، یک سال قبل از مرگ اش ، به مقام رئیس پارلمان مصر منتخب شد.. بغیر از عبدالناصر ، تاکنون هیچ شخصیت سیاسی مصر ، به حد محبوبیت ملی سعد زغلول نرسید ه است.احترام این شخصیت ملی و میهنی مصر ، تاکنون ادامه دارد .

نگاهی بر محتوی ایده ئولوژیک حزب وافد.

قبل از آنکه ، جامعه مصر ،و مبارزات این ملت را ، از طریق تحلیل و تفسیر ، ایده ئولوژی احزاب و صورتبندی های اجتماعی ، جامعه مصر ، مورد مطالعه قرار بدهیم، با در نظر گرفتن ، عنوان این سلسله مقالات :اسلام چون سلاح سیاسی ،،که در آینده ، تا ظهور سازمانهائی چون اخوان مسلمین در مصر ، فدائیان اسلام در ایران، و سیاست های پشت پرده قدرت های استعماری چون انگلستان، آمریکا ، ایجاد کشور اسرائیل در قلب خاورمیانه ،قدرت های مالی عربستان سعودی ، با یک نظام ارتجائی باز مانده از جامعه عشیره ای عربستان 14 قرن پیش ، را مورد مطاله قرار خواهیم داد. امٌا قبل از هر چیز ، این سئوالات را هر ایرانی ، می تواند از خود بکند ،که چرا وطن اش مدت 31 سال است ، توسط یک نظام برخاسته از اندیشه های جامعه عشیره ای عربستان سعودی اداره می شود؟آیا این نظام ، برحسب تصادف ، بر ایران حاکم شده است، یا در پشت این نظام قدرت های خارجی ، در راستای منافع استراتژیک دراز مدت آنها حا کم است؟ چگونه است ،که ملت مصر ، بیش از یک قرن ، برای استقلال خود ، از یوغ امپراطوری عثمانی ،و انگلیس ، با اندیشه های سیاسی مترقی و لائیک ،و حتی با الهیات پیشرفته محمد عبدو ، که در بخش های گذشته از مد نظر خوانندگان گذشت ، درست آن زمانی که به اهداف خود نزدیک می شود ، یک دفعه ،سازمان اخوان المسلمین به میدان می آید،و مدت بیش از 80 سال ، جامعه مصر و دست آورد های رهبران سیاسی و ملی و میهنی آنها را ، با عملیات تروریستی ،و حاکمیت جهل و خرافات ،به بن بست می کشد؟ در حالیکه حسن البنا ء، هرگز تحصیلات دینی ، و الهیات اسلامی نداشت؟ آیا ظهور چنین سازمان تروریستی با اندیشه های ارتجاعی برحسب تصادف بوده است ؟
ملت ایران ،که در آسیا اولین کشوری است که بلاخره در سال 1906، صاحب یک نظام حکومتی مشروطه و قانون اساسی و پارلمان می شود، ، امروز بعد از گذشت بیش از یک قرن از آن تاریخ، ایرانی اسیر یک نظام ارتجاعی ، فاسد ،و جانی است، که یک مشت آخوند نا آگاه از جهان سیاست ، برجان و مال و ناموس ملت حکم می رانند ! دلیل این قهقرای فرهنگی - سیاسی چیست؟ چه دستهائی در آن سالهائیکه وطن ما توسط نیرو های استعماری روس ، انگلیس ، آمریکا ، در سوم شهریور 1320 ، به اشغال نظامی خود در می آورند ،و شیرازه مملکت کاملآ از هم پاشیده شده بود، یک دفعه یک جوان 20 ساله ، بنام سید مجتبی میر لوحی ، معروف به نواب صفوی سازمان تروریستی فدائیان اسلام را راه می اندازد؟ در حالیکه این جوان ، چون رهبر اخوان المسلمین در مصر ، کوچکترین تحصیلات به معنی واقعی آن در الهیات اسلامی نداشت،همراه با یک عده جوان کاملأ بی سواد ، بنام اسلام و استقرار حکومت اسلامی دست به ترور شخصیت های سیاسی نظامی می زنند ، و از این ترور های آیت الله کاشانی ، روح الله خمینی آن زمان ، اما م سیزدهم امروز ، پشتبانی می کنند ؟ آیا این پدیده مذهبی - تروریستی کاملأ مستقل و برحسب تمایل این جوانان و چاقوکشان چون شعبان بی مخ ها و رمضان یخی ها طیب رضائی ها بود ، یا پشت این جریانات ، قدرت های خارجی دست داشتند، که تا امروز همین «اسلام خواهی ناب محمدی آقای خمینی » مملکت را تا جنگ 8 ساله عراق علیه ایران ، ورشکستگی اقتصادی ، قتل روشنفکران، مهاجرت و خود تبعیدی قشر تکنوکرات و تحصیل کرده کشور ، که بزرگترین ثروت واقعی بودند ، پیش کشیده است ، این همه وقایع ، برحسب تصادف ، بی برنامه و بدون طراحی و مشارکت قدرت های خارجی بوده است؟ چرا فدائیان اسلام ، زمانی که یک عده رجل وطن دوست مملکت ، برای ملی کردن صنعت نفت ، با پیر استعمار درگیر هستند، به کمک یک عده روحانیون بی وطن ،و بدون عرق ملی ، همراه با یک مشت چاقو کش ها وارد صحنه سیاسی می شوند؟ همه این وقایع برحسب تصادف بود؟
در مصر وقتی که جمال عبد الناصر ، به پیروی از زنده یاد دکتر مصدق ، می خواهد در سال 1956، کانال سوئز ، تنها منبع در آمد این کشور را ملی بکند، اخوان المسلمین ، وارد عملیات تروریستی می شوند می خواهند ناصر را بکشند ، همچنانیکه فدائیان اسلام می خواستند دکتر مصدق را از بین ببرند ؟ همه این سئوالات ، احتیاج به جواب های متکی بر اسناد تاریخی دارند، که برای ایرانیان وطن دوست ، نه تنها دانستن آنها لازم است ، بلکه واجب نیز هستد.
اگر بخشی از ملتهای اروپا بعد از قرنها جنگ های داخلی و مذهبی توانستند نظام های لائیک ، متکی بر حاکمیت منطق عقلانیت ، به عبارت دیگر ، جدائی دین از سیاست ،و حکومت را در کشور های خود حاکم بکنند، این خود تجربه بسیار با ارزشی است ، که رهبران سیاسی کشور های مسلمان باید از این تجربیات یاد بگیرند. وقتی در ایران ، یک عده از « روشنفکران !» خود را « روشنفکران مذهبی » می نامند ،و در درون سازمان سیاسی ، بنام « ملی – مذهبی » با یک مشت تئوری های بی معنی و بی محتوی ، یک عده را گمراه می کنند ، آیا حد اقل خودشان ، از خودشان پرسید ه اند ، که ترکیب دو مفهوم ملی و مذهبی ، دیگر چه صیغه ایست ؟ با تمام معذرت از خوانندگان ، فقط برای روشن کردن کنه مطلب این مثال را می آورم ، آیا اگر دزدی ، خود را « دزد صدیق» و فاحشه ای خود را « فاحشه عفیف » بنامد ، چگونه می توان ، معنی و مفوم این کلمات متضاد ردیف شده را در کنار هم فهمید ؟اگر حضرات ملی- مذهبی ها برحسب تصادف ، یا روند تاریخی ، به قدرت برسند ، در« جهموری ملی -مذهبی » این حضرات ،هموطن غیر مسلمان ، که اجدادشان ، قرنها قبل از استیلای اعراب بر ایران ، ساکن این سرزمین بودند، می توانند ، به عالی ترین مقام حکومتی در ایران برسند؟، حقوق انسانی ، اجتماعی و ایرانی ، این هموطنان در نظام ملی مذهبی ، چیست ؟ چرا از بیان آن تا امروز خوداری می کنند؟
در ادامه این تحلیل تاریخی و سیاسی کشور مصر و مقایسه آن با ایران، با تکیه بر اسناد تاریخی و آثار فلسفی – سیاسی ، پژوهشگران صاحب نام ، به این سئوالات جواب داده خواهد شد. (ادامه دارد )
پا ریس 17 ژانویه 2010
Kazem.randjbar@yahoo.fr
اقتباس بطور کامل یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملأ آزاد است
ماًخذ در زبان فرانسه :


http://www.askguran.ir/showthread.php?t=17498 1-Dufferin . http://fr.wikipedia.org
2-Malet . http://hebdo.ahram.org.eg/arab/ahram/2008/7/30/doss4.htm/wiki/Saad_ZaghloulEncyclopaedia universalis .Volume 5 paris 1978

هیچ نظری موجود نیست: