سخنی با آقای رضا پھلوی
٢٧ نوامبر ٢٠١٠ - ۶ آذرماه ١٣٨٩
حسن سيد رئيسی
آقای رضا پھلوی:
يکی دو ھفته پيش مدير تلويزيون انديشه، در لوس آنجلس ترتيب مصاحبه ای را با شما داده
بود. اوکارمند تلويزيونی است که صاحب آن از فدائيان پروپا قرص حکومت پدر و
پدربزرگتان است، مأمور است و معذور، اما من نه.
مصاحبه کننده پس از اتمام مصاحبه با شما در برنامه ديگری، خطوط تلفن را برای شنيدن
اظھار نظر بينندگان باز کرد. پس از يک يا دو تلفن از سوی مجيزگويان شما، خانم محترمی،
با سخنانی بس منطقی و مودبانه زبان به انتقاد از شما و پدرتان گشود. مصاحبه کننده به خيال
خود برگ برنده ای را برايتان بر زمين کوبيد و در جوابی تحکّم آميز چنين بيان داشت:
(نقل به معنی)
خانم . . . . آقای رضا پھلوی ١۶ سال بيشتر عمر نداشتند که به خارج آمدند.
چگونه ممکن است ايشان را بخاطر گذشته ای که در آن ھيچ دخالتی نداشتند
محکوم و يا حتا سرزنش کرد. آنچه در گذشته اتفاق افتاده ھيچ ربطی به "شاھزاده" ندارد.
شما بازمانده حکومت دو پادشاه، يکی پدر و ديگری پدربزرگتان ھستيد. به اين دليل مصاحبه
خطاب می کرد. بقيه علاقمندان شما و « شاھزاده » کننده شما را در طول مصاحبه
خطاب می کنند. و اين در حاليست « شاھزاده » پدربزرگتان نيز در شھر لوس آنجلس شما را
که طبق اسناد تاريخی غير قابل انکار، ھم پدرتان و ھم پدربزرگتان، به خواست بيگانگان،
در اثر اقدامات تجاوزگرانه آن ھا برعليه منافع ملت ايران، و تنھا برای حفظ منافع
اقتصادی/سياسی آن ھا و شرکت ھای بزرگ نفتی کشورھا روی کار آمده بودند. و چون از
سوی آن ھا به حکومت رسيده بودند پس از انجام وظايفی که بر عھده آن ھا گذاشته شده بود
از کار کنار گذاشته شدند. (طبق اسناد منتشره حتا از جانب سی آی اِ ھمانند حميد کرزای و
( احمد چلبی امروزی برای پدرتان ھم سالانه يک ميليون دلار حقوق معين کرده بودند.) ( ١
بنا براين وقتی مصاحبه کننده در تلويزيون انديشه و يا ھر مصاحبه گر ايرانی و يا غير
خطاب می کنند و شما نيز اعتراضی در رابطه با اين لقب نمی « شاھزاده » ايرانی شما را
کنيد بيش از يک معنا ندارد و آن اين است که شما پدر بزرگ و پدرتان را شاھی قانونی و
شاھی برحق می انگاريد. اين در واقع يک پيغام به انگليس و امريکا به حساب می آيد که شما
نيز چنانچه آن ھا بخواھند مثل پدر و پدربزرگتان آماده برای حفظ منافع اقتصادی و سياسی
در ايران ھستيد. آيا چنين (BP) آن ھا و شرکت ھای بزرگ نفتی نظير بريتيش پتروليوم
نيست؟.
آقای رضا پھلوی:
تاريخ تجاوزات اقتصادی و سياسی بيگانگان به ميھنمان و به مردم ستمديده مان حکم می کند
که از ريسمان سياه و سفيد ھم در رابطه با آينده ميھنمان بترسيم چه رسد به شما که اعتراضی
به لقب شاھزاده نداريد!. شما می توانيد با حفظ "روابط طبيعی پدر فرزندانه" با زبانی
ديپلماتيک خود را از پدر و پدر بزرگ در رابطه با حفظ منافع ملی و مردم ايران بجای حفظ
منافع بيگانگان متفاوت و مبرّا نشان دھيد وگرنه جوابی از آن نوع که مصاحبه گر شما در
تلويزيون انديشه در مقابل انتقاد بجا و درست به آن خانم ھموطن داد به گوش ميليون ھا تن از
مردم آگاه و و بيدار ايران نخواھد رفت.
پدر بزرگتان صرفنظر از اينکه شاھی غيرقانونی و برگزيده اجنبی بود، سوگند ياد کرد که به
قانون اساسی برآمده از انقلاب مشروطه وفادار و پايبند بماند. اما او حتا يک روز ھم به
قانون اساسی احترام نگذاشت. مشروطيت را به کلی تعطيل کرد. او مجلس شورای ملی را
طويله ميناميد و وکيل مجلس، رئيس مجلس و نخست وزير را ھم به باد دشنام ھای رکيک
می گرفت و گھگاه کتک می زد. او از آنجا که می دانست به خواسته مردم شاه نشده و بيگانه
او را بر تخت سلطنت نشانده است اعتقادی ھم به خواسته مردم برای تداوم سلطنت خود
نداشت. ميدانست ھمانطوری که او را سرِ کار آورده اند ھمانطور ھم خواھند برد، لذا
بلافاصله دزدی و غارت مردم را برای کسب ثروت آغاز کرد و در درازای مدت مأموريت
خود ادامه داد.
چنانچه فرض کنيم که تمام اسناد و مدارک در مورد املاکی که پدر بزرگتان با زور از مردم
می گرفت دروغ باشد و تنھا يک قطعه از املاک او از رودسر تا بجنورد به طول ٧٠٠
(ھفتصد) کيلومتر نبوده باشد. گيرم سند تکميلی پدربزرگتان در دفترخانه بندرعباس ھم که
« اين سند شامل وجوه نقدينه و سھام موجوده در بانکھای خارجی من می باشد » : ميگويد
دروغ است و ايشان بدون اينکه وجھی و يا سھامی در خارج از کشور داشته باشد آن را
نوشته است!. گيرم سخنرانی مويد احمدی در مجلس سيزدھم مبنی بر اينکه ۴۴٠٠٠ (چھل و
چھارھزار) سند مالکيت به نام رضاشاه صادر شده ھم دروغ محض باشد. ( ٢) و اظھارات
زنده ياد دکتر محمد مصدق ھم مبتنی بر اينکه رضاشاه بدون درج حتا يک آگھی ثبتی ۵٠٠٠
رقبه را سند مالکيت اخذ نموده است عاری از حقيقت باشد. با اين تفاصيل اقرار صريح
منافع املاک پدرم قبل از واگذاری آنھا به » پدرتان محمد رضا شاه را چه بايد کرد که گفت
دولت ھر سال ھفتاد ميليون تومان بود . . . . از اينروی به مجلس پيشنھاد کردم که با انتقال
(٣) «. املاک [ به من] موافقت کند و برای اداره اش خودم از نزديک مواظبت می کردم
يا با صورتمجلس مجلس شورای ملی چه بايد کرد که ھنوز ھم در بايگانی مجلس موجود
است که حجم يک فقره سپرده ثابت رضاشاه کبير! را در بانک ملی در حد بودجه کل کشور
و در حد نيمی از حجم اسکناس کل کشور برآورد می کند.
اين املاک پس از کودتای ٢٨ مرداد در زمان نخست وزيری زاھدی بدون تصويب مجلس به
( پدر تاجدارتان منتقل شد. ( ۴
پدرتان نه تنھا اموال پدری را حفظ کرد و برای مطالبات املاکش بسيار جدی بود بلکه در
مواردی حتا فراتر از پدرش پيش می رفت. او پس از وصول بھره مالکانه، برای وصول
ماليات خصوصی حتا به بمباران ھوائی روستائيان نيز دست می زد( ۵). طبق ماده ٣٧ و ٣٨
او حق داشت ھر مقدار که بخواھد از منابع طبيعی و زمين ھای ملی شده را بنام خود کند. از
اينروی ھر زمين و ملکی را که می پسنديد به وزير منابع طبيعی دستور می داد آن زمين و
ملک را ملی اعلام کند، سپس آن زمين و ملک را به خود منتقل می کرد.
گيرم سپرده ھای نجومی قيد شده در وصيتنامه پدرتان دروغ محض باشد. گيرم تمام مستندات
دريافت پورسانت خريد سلاح ھا از طريق ارتشبد طوفانيان ھم افسانه ای بيش نباشد. سرقت
اشياء عتيقه ھم از تخيلات مردم باشد، اما آيا می توان منکر شد که املاک پدرتان چندين
برابر بزرگ ترين ملّاک ايران بود؟. املاک اعليحضرت پدر مرحومتان در جريان
اصلاحات ارضی ھمانند ملک يک بيوه زن خرده مالک حتا بدون رعايت ضريب مالياتی
تقسيم شد. زيرا اعليحضرت اساساٌ دارای پرونده مالياتی نبودند.
ما ممکن است حق داشته باشيم به گفته ھای زنده ياد دکتر محمد مصدق شک کنيم که گفت
اعليحضرت قبوض اقساطی ١٢ ساله اصلاحات ارضی خود را بدون تسعير نقد می »
اما ديگر حق نداريم به اسناد امريکا که برای شما حجّت است ھم شک کنيم که می «. کردند
گويد؛ در گزارش سفير امريکا در تھران به وزارت خارجه امريکا آمده است که: بين مارس
۵۵٨ ميليون دلار به / ١ مليارد دلار فروش نفت تنھا ٨ / ١٩٧۵ و ژانويه ١٩٧۶ از مبلغ ٧
( حساب درآمد ايران منظور شده و بقيه ناپديد(بگو دزديده) شده است. ( ۶
اعليحضرت پدرتان اگر شاه خوبی نبود در عوض برای خودش تاجر خوبی بود. او بانکی با
به رياست آقای ھوشنگ رام تأسيس کرد. او ھر آنچه را که حتا يکصد « بانک عمران » نام
تومان ھم نمی ارزيد نزد بانک خود به وثيقه می نھاد و در قبال آن چندين و چند برابر وام
می گرفت و آن را با تبديل کردن به دلار به خارج انتقال می داد.
حال، آقای رضا پھلوی:
• بگذاريد بی پرده به شما بگويم که امروز ھر آنچه را که پدر بزرگتان رضا شاه و
پدرتان محمدرضا شاه با زور از مردم ايران و با حمايت و ھمکاری ساستمداران
دخالتجوی غرب از منابع ملی ما به خود تخصيص داده بودند يا به جيب فراخ خود
سرازير کرده بودند ھمه يکجا در جيب شماست. و البته؛
• ميدانيد و ميدانيم که انتقال اموال غير قانونی، زير ھر عنوان، با ھر روش، توسط ھر
فرد حقيقی و حقوقی به ھر فرد حقيقی و حقوقی ديگر باعث پاک شدن و يا قانونی
شدن اموال و دارائی ھا و درآمدھای مورد نظر نخواھد شد. اين قوانين صرفنظر از
اينکه در کشورھا مورد اجرا گذاشته می شود يا نمی شود، حتا در عقب مانده ترين
کشورھا و جوامع دارای ريشه، سابقه و وسعتی غيرقابل انکار است، چه رسد به
دامنه، وسعت و اھميت اين قوانين در کشور ما از ديرباز تاکنون و يا در کشورھای
غرب مثل امريکا و کشورھای اروپائی.
بنابراين، ھر ايرانی می تواند مدعی شھروند بودن شما بشود، زيرا ادعای شھروندی شما
مستلزم آن است که به تمام موارد نقض حقوق ملت و قانون اساسی به وسيله پدر و پدربزرگ
و جنايات آنان اقرار فرماييد و در پايان از آن برائت جوييد، انگاه بايد تمام اموال منتقل شده
به خود را به اضافه در آمدھای ناشی از آن طی سی و يک سال گذشته را به ملت محروم
مانده از حقوق خويش در ايران باز گردانيد، يا تا روزيکه ملت پس از سرنگونی نظام ولايت
مطلقه فقيه به حاکميت برسد در جای امنی به امانت بسپاريد. از آن پس اين ملت ايران است
که بخواھد شما را با توجه به سوابق به عنوان يک شھروند جديد بپذيرد يانه. آنگاه اين ملت
ايران است که به شما پروانه می دھد تا در تلويزيون انديشه يا ھر رسانه ديگر در مورد
مھندسی برای آينده ايران رھنمود بدھيد.
سند شماره ( ١) - برگرفته از صفحه ۶١۵ کتاب "جنبش ملی شدن نفت" و کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ سرھنگ غلامرضا
نجاتی:
١٣٢٠/١١/ ٢٠ از مذاکرات مجلس در جلسه مورخ ١٢ /٧/ ٢) روزنامه اقدام شماره ١٨ مورخ ١٣ )
٣٠ مصاحبه اخباراليوم با شاه ايران. /١/ ٣) باختر امروز شماره ۴٨۵ مورخ ١٨ )
۴) زاھدی درباره مطالبه شاه نسبت به دلارھای خرج نشده در کودتا گفت: اعليحضرتا، آن دلارھا خرج )
بازگردانيدن تاج و تخت گرديد. زاھدی با بازگردانيدن غيرقانونی اين املاک خواست غبن شاه را در مورد
بالاکشيدن دلارھای کودتا جبران کند!
۵) جوانرود و شاه آباد جزء املاک خصوصی شاه به شمار می رود و گذشته از ماليات معمول محصول زراعتی )
بايد مبالغی ھم به عنوان بھره مالکانه املاک اختصاصی شاه بپردازند. در اثر امتناع جوانرودی ھا از
پرداخت اين ماليات خصوصی ارتش ايران با توپخانه و ھواپيمای جنگی در روز ١٣ شھريور وارد عمل شد
سه روز بعد چھار قصبه کردی در آتش سوخت و منھدم شد و به سيزده قصبه ديگر خسارات زياد وارد شد.
چاپ دوم « گذشته چراغ راه آينده است » ٢٩ به نقل از کتاب /۶/ باختر امروز شماره ٣۴٠ مورخ ٢٩
انتشارات ققنوس صفحه ۵۶٢
سرھنگ غلامرضا نجاتی به نقل از: « تاريخ بيست و پنج ساله ايران » ۶) نگاه کنيد به صفحه ۴٩٢ از کتاب )
United States Department Airgram “ Iran gold and Foreign Exchange Holdings”
CERP – 0231, Apr. 8, 1976( Interlock, Mark Hulbert, pp. 66-67
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر