۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

یادها و کلامها, وصیتنامه های جانباختگان در زندانهای جمهوری اسلامی - ( دفتر دوم )



  بهتر از من میدانی که تقریبا همه کسانی که از زندان آزاد می شوند, مشکلات جسمی دارند. معالجه و درمان گاه سالها طول می کشد. برخی سلامت گذشته شان را هرگز باز نمی یابند. دوستی دارم که در زندان جمهوری اسلامی فلج شد و اکنون بر صندلی چرخدار می نشیند. روحی قوی و جسمی ورزیده دارد. پیش از زندان سنگ – نورد بود. پس از زندان چند سالی خانه نشین شد. بعد با اراده ای که کم نظیر است و تحسین برانگیز, ساز ساختن آموخت و کار کرد. به خارج آمد. ورزش را ادامه داد و اکنون قهرمانی است در مرتبه های بالا. سازهای غربی می سازد و نواختن ویلون می آموزد. روحیه او, خنده های همیشگی او, زبان زد است. همیشه می خندد. اما فکر میکنم لحظه هائی دارد که هیچکدام از ما نمی بینیم. نمیدانیم که چهره همیشه شاد و سرحال او در خلوت چگونه است؟ در خوابهایم هرگز او را نشسته بر صندلی چرخدار ندیده ام.... آه های طولانی و غمش را تنها زمانی دیده ام که یاد دوستان اعدام شده اش را تازه می کند.
فریده زبرجد – لفت لیبراری







یادها و کلامها, وصیتنامه های جانباختگان در زندانهای جمهوری اسلامی - ( دفتر دوم )
راه و یادشان گرامی باد!
به گردهمائی چهارم سراسری زندانیان سیاسی در گوتنبرگ - سوئد
گزارشگران

بهروز سورن

هیچ نظری موجود نیست: