۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

سالگرد "ترور طلعت پاشا" یکی از جنایتکاران قرن بیستم:عباس گ. مقدم


http://www.google.fr/search?hl=fr&rlz=1T4RNWN_frFR277FR278&q=lemkin+rafaele++picture&meta=

http://denisdonikian.blog.lemonde.fr/2008/05/25/314-rafael-lemkin-de-1900-a-1940/

http://www.guardian.co.uk/world/video/2009/jan/04/gaza-invasion


بمناسبت هشتاد و هشتمین سالگرد ۱۴ مارس *



**********************************************************************************


قسمتي از مقا له فوق در مورد" نسل کشي"
ماده‌ ۲ ـ در قرارداد فعلی‌ مفهوم‌ کلمه‌ (ژنوسید) یکی‌ از اعمال‌ مشروحه‌ ذیل‌ است‌ که‌ به‌ نیت‌ نابودی‌ تمام‌ یا گروه‌ ملی‌ و قومی‌ و نژادی‌ و یا مذهبی‌ ارتکاب‌ گردد.
از اینقرار:

الف ـ قتل‌ اعضاء آن‌ گروه‌.
ب ـ صدمه‌ شدید نسبت‌ به‌ سلامت‌ جسمی‌ و یا روحی‌ افراد آن‌ گروه‌.
پ ـ قراردادن‌ عمدی‌ گروه‌ در معرض‌ وضعیت‌ زندگانی‌ نامناسبی‌ که‌ منتهی‌ بزوال‌ قوای‌ جسمی‌ کلی‌ یا جزئی‌ آن‌ بشود.
ث ـ اقداماتیکه‌ به‌ منظور جلوگیری‌ از توالد و تناسل‌ آن‌ گروه‌ صورت‌ گیرد.
ت ـ انتقال‌ اجباری‌ اطفال‌ آن‌ گروه‌ به‌ گروه‌ دیگر.
ماده‌ ٣ ـ اقدامات ذیل قابل مجازات خواهد بود:
الف ـ نسل کشی (ژنوسید) .
ب ـ تبانی‌ بمنظور ارتکاب‌ ژنوسید.
ث ـ تحریک‌ مستقیم‌ وعلنی‌ برای‌ ارتکاب‌ ژنوسید. ت ـ شروع‌ به‌ ارتکاب‌ به‌ ژنوسید.
ج ـ شرکت‌ در جرم‌ ژنوسید
********************************************************************** • هرچند لمکین نمی توانست پیش بینی کند، اما متاسفانه دشوارترین راه هنوز در پیش رو قرار داشت. تصویب عهدنامه در پارلمان کشورهای امضاء کننده، با مشکلات زیادی همراه بود. پس از گذشت چهار دهه، سازمان ملل موفق شد عهدنامه را برسمیت بشناسد و پنجاه سال پس از تصویب عهدنامه جامعه بین الملل و دادگاه بین المللی لاهه، از عهده محاکمه جنایتکاران به اتهام نسل کشی برآمد ...
مجمع‌ عمومی‌ متن‌ قرارداد ضمیمه‌ مربوط‌ به‌ جلوگیری‌ از نسل کشی را تصویب‌ و به‌ موجب‌ ماده‌ ۱۱ همان‌ قرارداد آنرا برای‌ امضاء و تصویب‌ و الحاق‌ در دسترس‌ دول‌ می‌گذارد. قرارداد برای‌ جلوگیری‌ ازنسل کشی:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ پس از پایان جنگ جهانی اول، قدرت های غربی پیروز بر ابعاد جنایت و نسل کشی ارامنه به دست ترکان عثمانی، آگاهی کامل داشتند. ولی سرنگونی تزار و پیروزی کمونیست ها، دول سرمایه داری را بشدت نگران کرده بود. این دول برای مقابله با نقش اتحاد شوروی در ایجاد انقلابات کارگری، در صدد ایجاد دژی در کشورهای همجوار شوروی بودند.
به همین دلیل می بایست ارتش شکست خورده عثمانی به دست یک نظامی یعنی مصطفی کمال (آتاترک) بازسازی می شد.

در چنین وضعیتی اگر غرب درصدد پیگرد جانیانی که دست به نسل کشی ارامنه زدند، بر می آمد، سپاه عثمانی متلاشی می شد. پس لازم بود برای حفظ سپاه ترک و انتقال قدرت به دست آتاترک، موضوع قتل عام ارامنه مسکوت گذاشته می شد.

همین چشم پوشی عمدی انگلستان و دیگر دول غربی، نسبت به نسل کشی ارامنه، که مایه ننگ ابدی "جهان متمدن" به حساب می آید، رافائل لمکین را بشدت آزار می داد.
۲ ـ در دادگاه نورنبرک اسناد زیادی توسط دادستان ارائه شد.
اغلب این اسناد، از اسناد سیاست خارجی آلمان بود که از آرشیو وزارت خانه مربوطه به دست آمده است. یکی از مهمترین اسنادی که ارائه شد، دومین سخنرانی هیتلر برای فرماندهان ارتش در تاریخ ۲۲ اوت ۱۹٣٣ می باشد. از آنجائیکه این سند اهمیت جهانی دارد، ضمن تشکر از خانم احمدی که زحمت ترجمه متن از آلمانی به فارسی را به عهده گرفتند، ترجمه متن و زیر نویس متن را جهت اطلاع علاقمندان در این جا ارائه می کنم:
یک سند از اسناد سیاست خارجی آلمان ۱۹۴۵ ـ۱۹۱٨ یادداشت بدون امضا (۱) دومین سخنرانی رهبر در تاریخ ۲۲ اوت ۱۹٣۹ این مسئله در رابطه با انگلستان و فرانسه می تواند به گونه ای دیگر هم اتفاق بیفتد. نمی توان با اطمینان پیش بینی کرد. من بیشتر روی تحریم اقتصادی حساب می کنم و نه محاصره و یا قطع رابطه. عزم راسخ! عقب نشینی در مقابل هیچ چیز! همه باید اینطور فکر کنند که ما ازهمان ابتدای امر برای مبارزه علیه قدرتهای غربی هم مصمم بودیم. مبارزه برای زندگی یا مرگ. آلمان هرگاه متحد بوده، هر جنگی را پیروز شده است. مخصوصا رهبران باید موضع راسخ و محکم، امیدواری، ایمان به پیروزی و غلبه کردن به مشکلات از طریق عادت کردن به فشارهای سخت را داشته باشند. زمان طولانی در حالت صلح ماندن برای ما خوب نیست بنابرین ضروری است که روی هرپیشامدی حساب کرد. مرد باشید!

این انسانها هستند که با هم کشتی می گیرند نه ماشینها و انسان برتر ما هستیم. عوامل روحی تعیین کننده هستند. طرف مقابل ما آدم های ضعیفی هستند. در سال ۱۹۱٨ ملت شکست خورد، برای اینکه پیش شرط های یک روحیه خوب بقدر کافی فراهم نبودند. فریدیش کبیر پیروزی نهایی خود را تنها مدیون روحیه قوی خود بود. انهدام لهستان در پیش رو است. هدف رسیدن به یک خط مشی مشخصی نیست بلکه از بین بردن نیروهای زنده است. حتی اگر در غرب جنگی آغاز بشود بازهم نابودی لهستان در اولویت خواهد بود. با در نظر گرفتن فصلی که در آن هستیم اتخاذ یک تصمیم فوری ضروری است. من مناسبت تبلیغاتی برای شروع جنگ را فراهم خواهم کرد، فرقی نمی کند که قابل قبول باشد یا نه. بعد ها از برنده جنگ پرسیده نخواهد شد که راست گفته است یانه. در شروع و پیشبرد جنگ مسئله پیروزی مطرح است و نه حق داشتن. ترحم به قلبهایتان راه ندهید، با خشونت و بیرحمی جلو بروید. هشتاد میلیون انسان باید حقشان را بگیرند. موجودیت آنها باید تضمین شود. حق با قوی تر ها است. با شدت تمام اقدام کنید! تعجیل در تصمیم گیری ضروری است. به سربازان آلمانی ایمان داشته باشید. بحران ها فقط از عجز و ناتوانی عصبی رهبران ناشی می شود. درخواست اول: نفوذ کردن تا Weichsel و تا Narew برتری تکنیکی ما اعصاب لهستانی ها را در هم خواهد شکست. هر نیروی زنده از نو متشکل شده لهستانی باید فورا نابود شود. انهدام باید ادامه پیدا کند. مرزبندی جدید آلمان باید با دیدگاههای سالم صورت بگیرد، شاید یک پوشش دفاعی در خط جلو لازم باشد. اما عملیات نظامی ملاحظه این مسئله را نباید بکند. هدف نظامی ویرانی کامل لهستان است. سرعت مسئله اصلی است. تعقیب تا نابودی کامل. اطمینان داشته باشید، قدرت آلمان توانائی این مطالبه را دارد. شروع کار دستور داده خواهد شد. احتمالا شنبه صبح.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) نگاه کنید به سند شماره ۱۹۲. در دادگاه سرکردگان جنایتکاران جنگی، دادستان به یک یادداشت دیگر در باره سخنرانی هیتلر ارجاع می دهد.
سندی بنام L-٣ که به عنوان مدرک اثبات در دادگاه بین المللی نظامی نورنبرگ ارائه نمی شود و برای همین در نسخه اداری مدارک اثبات وجود ندارد. این مدرک که در ترجمه انگلیسی British Ducuments سری ٣ باند ۷ شماره ٣۱۴ به عنوان ضمیمه چاپ شده است به شرح زیر است:


تصمیم برای حمله به لهستان در بهار. در ابتدای امر نگرانی از آرایش سیاسی بر عایه انگلستان و فرانسه و همزمان اجبار برای حمله به لهستان مطرح است. اما این ریسک را باید کرد.

همانطوریکه گورینگ توضیح داد اگر در جنگ آتی پیروز نشویم، برنامه چهار ساله شکست خورده و ما در آخر خط هستیم. از پائیز ۱۹٣٨ و از آن زمان که برای من روشن شده است که ژاپن با ما بی قید و شرط همراهی نمی کند و موسولینی از جانب حماقت پادشاه و بد جنسی خیانت آمیز ولیعهد تهدید می شود، تصمیم گرفته ام با استالین همراه شوم.
در واقع سه دولتمرد بزرگ در دنیا وجود دارند:
استالین، من و موسولینی. موسولینی که از همه ضعیف تر است، نه قدرت تاج و تخت را دارد و نه می تواند کلیسا را در هم بشکند. استالین و من تنها کسانی هستیم که فقط آینده را می بینند. بنا بر این چند هفته بعد در مرز مشترک آلمان و روسیه دست در دست استالین خواهم گذاشت و با او در باره تقسیم تازه جهان تصمیم خواهم گرفت. قدرت ما در سرعت و خشونت ما است. چنگیز خان میلیون ها زن و کودک را کشت، آگاهانه و با خشنودی قلبی. اما تاریخ از او فقط به عنوان موسس یک دولت بزرگ یاد می کند. آنچه که تمدن ضعیف اروپای غربی در باره من ادعا می کند هیچ اهمیتی برای من ندارد. من فرمان را داده ام و من هر کسی را که حتی یک کلمه انتقاد بکند، تکه تکه می کنم. رسیدن به اهداف جنگی، نه با دست یافتن به خطوط مشخصی، بلکه با نابودی فیزیکی دشمن تامین می شود. بنابراین من موقتا در شرق باند های آدمکش خود را آماده نگهداشته ام ، با این فرمان بیرحمانه و بدون دلسوزی هر مرد و زن و کودکی را که ریشه لهستانی و زبان لهستانی دارند، به هلاکت برسانند. فقط به این طریق می توانیم آن فضای زندگی مورد لزوم را بدست بیاوریم. امروز دیگر چه کسی از نابودی ارمنی ها حرف می زند؟ فرمانده کل Brauchitsch به من قول داده است که جنگ با لهستان را در عرض چند هفته بپایان برساند. اگر می گفت که برای این کار دو سال و یا حتی یکسال وقت لازم است، من فرمان حمله نمی دادم و بجای روسیه موقتا با انگلستان متحد می شدم، بخاطر اینکه ما نمی توانیم یک جنگ طولانی مدت را به انجام برسانیم. با وجود این حالا موقعیت تازه ای بوجود آمده است. من این کرم های بیچاره Daladier و Chamberlain را من در مونیخ دیده ام. آنها بزدل تر از آن هستند که دست به حمله بزنند. آنها حد اکثر اقدام به محاصره خواهند کرد که ما برای مقابله با آن خودکفائی اقتصادی خودمان و مواد خام روسیه را داریم.
لهستان خالی از سکنه خواهد شد و به جای آنها آلمانی ها اسکان داده خواهند شد. پیمان لهستان برای من بخاطر بدست آوردن زمان اضافی است و علاوه بر این، آقایان، برای روسیه همان اتفاق می افتد که من بلحاظ نظامی با لهستان می کنم. بعد از مرگ استالین که بسختی بیمار است روسیه را در هم می شکنیم. آن موقع طلوع حکومت آلمانی ها بر روی زمین است. کشور های کوچک نمی توانند مرا بترسانند، بعد از مرگ کمال، ترکیه بوسیله خل ها و احمق ها اداره می شود. کارل رومانیائی یک برده کاملا فاسد تمایلات جنسی خود است. پادشاه بلژیک و پادشاهان کشور های شمالی هم عروسک های خیمه شب بازی هستند که تابع شکم خود و خلق های خسته شان هستند. آشغال های ژاپن را هم باید بپذیریم. من به ژاپن یکسال وقت داده ام. قیصر لنگه دیگر آخرین تزارها است، ضعیف، بزدل و بی اراده، شاید هم در اثر نقلاب سقوط کند.
همراهی من با ژاپن پوپولیستی نبود.
ما کماکان به ناآرامی ها در خاور دور دامن خواهیم زد.
مثل ارباب ها فکر کنیم و این خلق ها را در بهترین حالت مثل نیمه میمونهای رنگ شده ای فرض کنیم که پیوسته می خواهند شلاق، و قدرت و خشونت را حس بکنند. موقعیت مناسبتر از هر زمان دیگری است، من فقط یک نگرانی دارم و آن اینکه Chamberlain و یا یک آدم رذل دیگری در آخرین لحظات با توصیه ها و کشته های جنگی پیش من بیاید.

این آدم با سر با پائین پله ها سقوط خواهد کرد حتی اگر مجبور باشم شخصا جلوی همه عکاس ها لگدی به شکم وی بزنم.
نه! برای این کار ها دیر شده است. حمله و نابودی لهستان صبح روز شنبه شروع می شود. من ترتیبی می دهم که چند گروهان با اونیفرم لهستان به Oberschlesien و یا به منطقه حفاظتی حمله بکند. اینکه دنیا این را باور بکند یا نکند، برای من فرقی ندارد. جهان فقط موفقیت را می بیند. آقایان ، قرن ها است که شهرت و افتخار به شما رو نکرده است. استوار باشید. بیرحم باشید. خشنتر سریعتر از دیگران اقدام کنید. شهروندان اروپای غربی باید از وحشت به خود بلرزند. این انسانی ترین راه جنگ کردن است. برای اینکه این طرز جنگیدن آنها را می ترساند. شیوه جدید جنگیدن منطبق بر یک مرزبندی جدید است. به Ribbentrop اختیار داده شده است، هر چیزی را پیشنهاد کند و هر پیشنهادی را بپذیرد.
من در غرب این حق را برای خودم حفظ می کنم که به لحاظ استراتژیک بهترین راه را تعیین بکنم.
اینجا می شود با هلند، بلژیک وFranzösisch – Lothringen به عنوان مناطق حفاظتی کار کرد. و حالا پیش بسوی دشمن. دیدار دوباره مان را در ورشو جشن می گیریم. سخنرانی با اشتیاق زیادی استقبال شد. گورینگ به بالای میز رفت، سپاسهای خونین و وعده های خونین. او دیوانه وارمی رقصید. تعداد کمی که هنوز مردد بودند، سکوت اختیار کردند. به هنگام صرف غذل، هیتلر گفت که او مجبور است در همین سال اقذام بکند. برای اینکه مدت زیادی زنده نخواهد ماند و جانشین او هم قادر به این کار نیست، علاوه بر این وضعیت نهایتا بعد از دوسال تسلی ناپذیر و نا امید کننده خواهد شد.
همچنین نگاه کنید به British Documents, Seite ٣,Band VII, Nr.٣۹۹.


٣ ـ پس از شکست عثمانی در جنگ جهانی اول ، طلعت از کشور گریخته بود.
دادگاهی وی را تحت فشار افکار عمومی، غیابا به اعدام محکوم نمود. ولی تلاش غرب در حمایت از "جمهوری ترکیه" چنان باعث وقاحت ترکان شد که دولت ترکیه با کتمان جنایات "ترکان جوان" مدعی شدند که: این ارامنه بودند که ترکان مسلمان را می گشتند!
و با بی شرمی هرچه تمام، طلعت جنایتکار را "شهید وطن" نامیدند! و قبر وی زیارت گاه ناسیونالیست های ترک گردید.
۴ ـ متن مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به عنوان یکی از اسناد مهم جهانی به حساب می آید:
کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی مجمع عمومی پس از موافقت با مضمون کنوانسیون، آن را طی قطعنامه،

(III) A مورخ ۹ دسامبر ۱۹۴٨ جهت تصویب و کسب قدرت اجرایی ارائه داده است.
ین کنوانسیون طبق ماده XIII از تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۵۱ قابل اجرا است. طرفین این قرار داد، ضمن بررسی اظهار نامه مجمع عومی سازمان ملل در قطعنامه شماره ۹۶(I) به تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۶ مبنی بر این که نسل کشی طبق قانون بین الملل جرمی خلاف نفس و اهداف سازمان ملل است و محکوم شده توسط دنیای متمدن محسوب می شود، با علم به این که نسل کشی ها در کلیه دوران تاریخ، ضایعات عظیمی را بر بشریت وارد کرده اند و با اعتقاد راسخ بر این امر مهم که برای خلاص کردن بشر از این نوع مصیبت شوم نیاز به همکاری بین المللی احساس می شود، به این وسیله بر موارد ذیل توافق می گردد:
مجمع‌ عمومی‌ متن‌ قرارداد ضمیمه‌ مربوط‌ به‌ جلوگیری‌ از نسل کشی را تصویب‌ و به‌ موجب‌ ماده‌ ۱۱ همان‌ قرارداد آنرا برای‌ امضاء و تصویب‌ و الحاق‌ در دسترس‌ دول‌ می‌گذارد.
قرارداد برای‌ جلوگیری‌ ازنسل کشی:
ماده‌ ۱ ـ طرفین تصدیق‌ و تأیید می‌کنند که‌ (ژنوسید) اعم‌ از اینکه‌ در موقع‌ صلح‌ صورت‌ گیرد یا جنگ‌ به‌ موجب‌ حقوق‌ بین‌المللی‌ جنایت‌ محسوب‌ می‌شود و تعهد می‌کنند از آن‌ جلوگیری‌ کرده‌ و مورد مجازات‌ قرار دهند.

ماده‌ ۲ ـ در قرارداد فعلی‌ مفهوم‌ کلمه‌ (ژنوسید) یکی‌ از اعمال‌ مشروحه‌ ذیل‌ است‌ که‌ به‌ نیت‌ نابودی‌ تمام‌ یا گروه‌ ملی‌ و قومی‌ و نژادی‌ و یا مذهبی‌ ارتکاب‌ گردد. از اینقرار:
الف ـ قتل‌ اعضاء آن‌ گروه‌.
ب ـ صدمه‌ شدید نسبت‌ به‌ سلامت‌ جسمی‌ و یا روحی‌ افراد آن‌ گروه‌.
ت ـ انتقال‌ اجباری‌ اطفال‌ آن‌ گروه‌ به‌ گروه‌ دیگر
.پ ـ قراردادن‌ عمدی‌ گروه‌ در معرض‌ وضعیت‌ زندگانی‌ نامناسبی‌ که‌ منتهی‌ بزوال‌ قوای‌ جسمی‌ کلی‌ یا جزئی‌ آن‌ بشود.

ث ـ اقداماتیکه‌ به‌ منظور جلوگیری‌ از توالد و تناسل‌ آن‌ گروه‌ صورت‌ گیرد.
ماده‌ ٣ ـ اقدامات ذیل قابل مجازات خواهد بود:
الف ـ نسل کشی (ژنوسید) .
ب ـ تبانی‌ بمنظور ارتکاب‌ ژنوسید.
ث ـ تحریک‌ مستقیم‌ وعلنی‌ برای‌ ارتکاب‌ ژنوسید.
ت ـ شروع‌ به‌ ارتکاب‌ به‌ ژنوسید. ج ـ شرکت‌ در جرم‌ ژنوسید.
ماده‌ ۴ ـ اشخاصیکه‌ مرتکب‌ ژنوسید و یا اعمال‌ مشروحه‌ در ماده‌ سوم‌ شوند اعم‌ از اینکه‌ اعضاء حکومت‌ یا مستخدمین‌ دولت‌ و یا اشخاص‌ عادی‌ باشند مجازات‌ خواهند شد.
ماده‌۵ ـ طرفهای‌ قرارداد ملتزم‌ می‌شوند که‌ بر طبق‌ قوانین‌ اساسی‌ مربوط‌ خود تدابیر قانونی‌ لازم‌ برای‌ تأمین‌ اجرای‌ مقررات‌ این‌ قرارداد را اتخاذ نمایند و مخصوصاً کیفرهای‌ موثر درباره‌ مرتکبین‌ ژنوسید یا یکی‌ دیگر از اعمال‌ مشروحه‌ در ماده‌ سوم‌ را در نظر بگیرند.

ماده‌ ۶ ـ اشخاص‌ متهم‌ بارتکاب‌ ژنوسید یا یکی‌ دیگر از اعمال‌ مشروحه‌ در ماده‌ سه‌ به‌ دادگاههای‌ صالح‌ کشوری‌ که‌ جرم‌ در آنجا ارتکاب‌ شده‌ و یا به‌ دادگاه‌ کیفری‌ بین‌المللی‌ که‌ طرفهای‌ متعاهد صلاحیت‌ آنرا شناخته‌ باشد جلب‌ خواهند شد.
ماده‌۷ ـ عمل‌ ژنوسید و اعمال‌ دیگر مذکوره‌ در ماده‌ سه‌ از لحاظ‌ استرداد مجرمین‌، جرم‌ سیاسی‌ محسوب‌ نمی‌شود. در این‌ قبیل‌ موارد طرفهای‌ قرارداد تعهد می‌کنند طبق‌ قوانین‌ کشور خود و قراردادهای‌ موجود استرداد، موافقت‌ نمایند.

ماده‌ ٨ ـ هر یک‌ از طرفین قرارداد می‌توانند از مراجع‌ صلاحیتدار سازمان‌ ملل‌ بخواهد که‌ بر طبق‌ منشور ملل‌ متحد برای‌ جلوگیری‌ و مجازات‌ ژنوسید یا اعمال‌ دیگر مذکور در ماده‌ ٣ اقدامات‌ مقتضی‌ بعمل‌ آورد.

ماده‌ ۹ ـ اختلافات‌ حاصله‌ میان‌ طرفین قرارداد‌ در خصوص‌ تفسیر و تطبیق‌ یا اجرای‌ این‌ قرارداد منجمله‌ اختلافات‌ راجع‌ به‌ مسئولیت‌ یک‌ دولت‌ در مورد عمل‌ ژنوسید یا اعمال‌ دیگر مذکور در ماده‌ ٣ به‌ تقاضای‌ یکی‌ از طرفین‌ اختلاف‌ به‌ دیوان‌ بین‌المللی‌ دادگستری‌ ارجاع‌ می‌شود.

ماده‌ ۱۰ ـ این‌ قرار داد که‌ متن‌های‌ چینی‌ و انگلیسی‌ و فرانسه‌ و روسی‌ و اسپانیولی‌ آن‌ متساویاً معتبر شناخته‌ می‌شود تاریخ‌ ۹ دسامبر ۱۹۴٨ را خواهد داشت‌.

ماده‌ ۱۱ ـ این‌ قرارداد تا ٣۱ دسامبر ۱۹۴۹ برای‌ امضای‌ اعضای‌ سازمان‌ ملل‌ متحد و هر دولت‌ غیرعضوی‌ که‌ مجمع‌ عمومی‌ در این‌ خصوص‌ از آن‌ دعوت‌ کرده‌ باشد آماده‌ خواهد بود. این‌ قرارداد بتصویب‌ رسیده‌ و نسخ‌ مصوب‌ آن‌ به‌ دبیرکل‌ سازمان‌ ملل‌ متحد تسلیم‌ خواهد گردید. از تاریخ‌ اول‌ ژانویه‌ ۱۹۵۰ هر عضو سازمان‌ ملل‌ یا هر دولت‌ غیر عضویکه‌ به‌ شرح‌ بالا از آن‌ دعوت‌ شده‌ باشد می‌تواند به‌ این‌ قرارداد ملحق‌ شود.
ماده‌ ۱۲ ـ هر دولت‌ متعاهدی‌ در هر موقع‌ می‌تواند با اعلام‌ به‌ دبیرکل‌ سازمان‌ ملل‌ متحد مقررات‌ این‌ قرارداد را به‌ کشورها یا یک‌ کشوری‌ که‌ امور خارجی‌ مربوط‌ به‌ آن‌ را عهده ‌دار است‌ شامل‌ نماید.

ماده‌ ۱٣ ـ همین‌ که‌ بیست‌ سند تصویب‌ یا اسناد الحاق‌ به‌ دبیرکل‌ سازمان‌ برسد صورت‌ مجلسی‌ در این‌ باب‌ از طرف‌ او تنظیم‌ شده‌ و رونوشت‌ آن‌ صورت‌ مجلس‌ را برای‌ تمام‌ اعضاء ملل‌ متحد و دول‌ غیر عضو مذکور در ماده‌ ۱۱ خواهد فرستاد. این‌ قرارداد پس‌ از نود روز از تاریخ‌ تسلیم‌ بیستمین‌ سند مصوب‌ یا اسناد الحاق‌ بموقع‌ اجرا گذاشته‌ خواهد شد. هر تصویب‌ یا الحاقیکه‌ بعد از آن‌ تاریخ‌ صورت‌ گیرد نود روز پس‌ از تسلیم‌ سند تصویب‌ یا الحاق‌ معتبر خواهد بود.

ماده‌ ۱۴ ـ مدت‌ قرارداد از تاریخ‌ اجرای‌ آن‌ ده‌ سال‌ خواهد بود پس‌ از پایان‌ مدت‌ مزبور نیز مادام‌ که‌ طرفهای‌ متعاهد لااقل‌ شش‌ ماه‌ قبل‌ از انقضاء آن‌ را فسخ‌ ننموده‌اند پنج‌ سال‌ خود بخود تمدید خواهد شد. فسخ‌ قرارداد مزبور کتباً اعلام‌ و بعنوان‌ دبیرکل‌ سازمان‌ ملل‌ متحد ارسال‌ خواهد گردید.
ماده‌ ۱۵ ـ هرگاه‌ برابر فسخ‌ این‌ قرارداد تعداد کشورهای متعهد،‌ به‌ کمتر از شانزده‌ برسد قرارداد مزبور از تاریخ‌ اعلام‌ فسخ‌ و از درجه‌ اعتبار ساقط‌ می‌گردد.
ماده‌ ۱۶ ـ هر یک‌ از طرفین قرارداد‌ در هر موقع‌ حق‌ دارد به‌ وسیله‌ اعلام‌ کتبی‌ به‌ دبیرکل‌ سازمان‌ ملل‌ تجدید نظر در این‌ قرارداد را تقاضا نماید. مجمع‌ عمومی‌ درباره‌ این‌ تقاضا به‌ نحو مقتضی‌ تدابیر لازم‌ اتخاذ خواهد کرد.

ماده‌ ۱۷ ـ دبیرکل‌ سازمان‌ ملل‌ متحد مراتب‌ ذیل‌ را به‌ کشورهای‌ عضو سازمان‌ و دولتهای‌ غیرعضو مذکوره‌ در ماده‌ ۱۱ اعلام‌ خواهد کرد:
الف‌ ـ امضاءها و تصویب‌ها و الحاقهائی‌ که‌ به‌ منظور اجرای‌ ماده‌ ۱۱ به‌ دبیرکل‌ واصل‌ گردد.
ب‌ ـ اعلام‌هائی‌ که‌ در اجرای‌ ماده‌ ۱۲ می‌رسد.
پ‌ ـ تاریخی‌ که‌ این‌ قرارداد بموجب‌ ماده‌ ۱٣ بموقع‌ اجرا گذارده‌ می‌شود.

ت‌ ـ اعلام‌ فسخ‌ قرارداد به‌ موجب‌ ماده‌ ۱۴ ث‌ ـ الغاء قرارداد بموجب‌ ماده‌ ۱۵ ج‌ ـ اعلامهائی‌ که‌ بموجب‌ ماده‌ ۱۶ دریافت‌ گردد.
ماده‌ ۱٨ ـ نسخه‌ اصلی‌ این‌ قرارداد در بایگانی‌ سازمان‌ ملل‌ متحد ضبط‌ خواهد گردید. یک‌ نسخه‌ معتبر‌ برای‌ هر یک‌ از اعضای‌ سازمان‌ ملل‌ متحد و دول‌ عضو مذکور در ماده‌ ۱۱ فرستاده‌ خواهد شد.

ماده‌ ۱۹ ـ این‌ قرارداد از طرف‌ دبیرکل‌ سازمان‌ ملل‌متحد در تاریخ‌ اجراء به‌ ثبت‌ خواهد رسید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح لازم : برای نگارش این مطلب ، کتاب "معضلی برخاسته از جهنم" نوشته سامانتا پاور، مورد استفاده قرار گرفته است. علاقمندان برای اطلاع بیشتر می توانند به این کتاب مراجعه نمایند.

هیچ نظری موجود نیست: