۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

تير، تير آخر به قلب شاملو بود!دهمين سالگرد غروب بامداد سر زمينمان ، شاملو


شاعر بزرگ ملى ايران، احمد شاملو
شاعر بزرگ ملى ايران، احمد شاملو

خانم آيدا شاملو، همسر شاعر بزرگ ملى ايران، احمد شاملو طى مصاحبهيى، از فشارهاى روحى و روانى او بهخاطر سرکوب قيام دانشجويان در سال ۸۷ ، گفت و تأکيد کرد واقعه ۱۸تير، تير آخر به قلب شاملو بود.
آيدا شاملو در مصاحبهيى که در سايت رسمى شاعر ملى ايران منتشر شده، در پاسخ به سوالى پيرامون رنج و فشارهاى اواخر عمر و قبل از خاموشى احمد شاملو گفت: تا لحظه‌ى آخر پشت کامپيوتر مى‌نشست و کار مى‌کرد ولى از ۱٨ تير ۷٨ و آنچه در کوى دانشگاه اتفاق افتاد شاملو ديگر سر بلند نکرد تا لحظه‌ى آخر. واقعه‌ى ۱٨ تير ۷٨ ، تير آخر بود به قلب شاملو. از بيمارستان آمده بوديم. که خبر به ما رسيد. از آن‌جا شاملو ديگر نتوانست بايستد. تا پيش از اين با عصا روى يک پا مىايستاد تا دوم مرداد سال بعد… هر وقت هم به ۱٨ تير مى‌رسيم عجيب به هم مى‌ريزم. چند روز حال غريبى دارم.

آيدا شاملو در بخش ديگرى از مصاحبه خود در مورد فشار و تضيقات ديکتاتورى آخوندى براى ممانعت از برگزارى مراسم سالگرد، شاعر بزرگ ملى ايران، گفت: «… نمى‌دانم چرا نيروى انتظامى مى‌خواهد که فاتحه بخوانيم و برويم. مگر قرار است چه کار کنيم جز اينکه گلى روى سنگ بگذاريم شمعى روشن کنيم و شعرى بخوانيم. يک بار گفتم اگر مى‌خواهيد يا ما را دار بزنيد يا به رگبارمان ببنديد. سر خاک عزيزم هم نيايم؟ سال ٨۷ دير وقت به آرامگاه رفتيم و باز هم حضور مردم توأم بود با حضور نيروى انتظامى. پايين سنگ نشسته بودم که گفت فاتحه بخوانيد و برويد که خواندم: «در زمينه‌ى سربى صبح سوار خاموش ايستاده است / و يال بلند اسبش در باد پريشان مى‌شود» ديدم عقب عقب مى‌رود. شروع کردم بلند اين شعر را خواندم».
وى مصاحبه خود را، با فرازى از شعر جاودانه ابراهيم در آتش، که شاعر بزرگ ملى، در سوگ مجاهد خلق مهدى رضايى سروده بود، پايان برد و گفت: پس «آهاى اسفنديار مغموم تو را آن به که چشم پوشيده باشى».



هیچ نظری موجود نیست: