۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

از صحرای کربلا تا پارکینگ شاه عبدالعظیم


میلاد مختوم

از حدود یک ماه پیش و در آستانه جلسه سالانه مجلس خبرگان رهبری خبرهایی در مورد پروژه حذف رئیس این مجلس آخوندی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، به بیرون درز کردند. البته همه چیز با خبرهای جانبی در مورد اعضای خانواده ایشان شروع شد. در ابتدا خبری در مورد دستگیری و آزادی سریع  فائزه هاشمی رفسنجانی در تجمعات اعتراضی یکم اسفند در تهران روی آنتن ها رفت. فائزه هاشمی رفسنجانی که پیش از این هم یک بار حین خرید ساندویچ، بنا بر گفته خودش، دستگیر و آزاد شده بود، این بار در حالی که مشغول خرید لباس برای شرکت در مراسم عزاداری بود، باز هم بر اساس گفته خودش، دستگیر و بلافاصله آزاد می شود. چند روز پس از آن، در هفتم اسفند فیلمی از هجوم و توهین یک گله وحشی حزب الهی به فائزه هاشمی رفسنجانی روی یوتیوب قرار گرفت، که باعث واکنش های بسیاری از جناح های مختلف گردید. حجم واکنش ها و تفسیرها و گزارش ها در این مورد در سایت های رادیو فردا و رادیو بی بی سی آنچنان زیاد و گسترده بود که سایر خبرها را تحت الشعاع خود قرار داد. به عنوان نمونه قتل حامد نورمحمدی، دانشجویی که در جریان تظاهرات در شیراز توسط گله های وحشی حزب الهی و مامورین امنیتی جمهوری اسلامی کشته شده بود، به فراموشی سپرده شد. حتی خبرهایی که از روز 25 بهمن در مورد بازداشت میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسران آنها به صورت گسترده و تشریحی و با آب و تاب منتشر می شدند، تحت الشعاع خبر هتاکی به فائزه هاشمی قرار گرفتند. مصاحبه های لحظه به لحظه سایت های رادیو فردا و رادیو بی بی سی با فرزندان و مشاوران ارشد کروبی و موسوی، در مورد وضعیت بازداشت، حصر خانگی، نصب دیوار آهنین، تعویض محافظ های شخصی آنها با یک سری افراد به احتمال زیاد حزب الهی تر، تهیه مواد غذایی آنها توسط مامورین حکومتی، دستگیری و ربایش، بی خبری مطلق، خاموش بودن چراغ ها و ... جای خود را به تحلیل ها و تفسیر ها در مورد هتاکی به یک زن محجبه مسلمان و پیامدهای آن دادند. گرد و خاک های برخاسته حول و حوش این موضوع ناموسی آنچنان چشم مشاوران ارشد و غیر ارشد و سخنگویان رسمی و غیر رسمی رهبران کذایی سبز سیدی را پوشانده بود، که آنها مجبور شدند برای بازگشت به صدر خبرهای روز، خبر زندانی شدن کروبی و موسوی و همسران آنها در زندان حشمتیه تهران را روی آنتن ها بفرستند و پس از چند روز با یک عقب نشینی جنجالی آن خبر مجعول را دوباره پس بگیرند و از روشن شدن چراغ خانه های آنها پس از هیجده روز خبر بدهند!

روز هشتم اسفند سایت رسمی علی اکبر هاشمی رفسنجانی در بیانیه ای حتی پای کارلا برونی، همسر رئیس جمهور فرانسه، را هم به میان کشید و خواهان واکنش مشابه ای از طرف پاسدار احمدی نژاد در مورد هتاکی به دختر هاشمی رفسنجانی شد. همزمان آیت اله بی بی سی هم ضمن یک روضه خوانی مفصل فتوا صادر کرد که:  "گروهی از معترضان به این حملات، دشنام های داده شده به خانم هاشمی را مصداق "حد قذف" دانسته اند که به معنای متهم کردن دیگران به زنا یا لواط است."

رادیو فردا با سرتیتر جنجالی "آیت‌الله بیات: آیا نباید با دیدن تصاویر هتاکی به فائزه هاشمی مرد" در روز نهم اسفند نوشت: آیت اله بیات زنجانی در واکنش به تصاویر منتشر شده گفت: "شاهد تصاویری بودم که حقیقتاً مصداق استرجاع و توسل به آیۀ شریفۀ "انّا لله و انا الیه راجعون" بود چرا که یقیناً پس از دیدن این تصاویر، تنها مأمنی که احساس کردم در این شرایط به جز او هیچ پناهگاهی وجود نداشته و ندارد، ذات مقدس حضرت حق است."
چند روز بعد بیدادستان تهران خبر از بازداشت عوامل هتاکی به فائزه هاشمی رفسنجانی داد. بالاخره سید علی خامنه ای هم وارد گود شد و در دیدار با اعضای مجلس خبرگان آخوندی در نوزدهم اسفند از خطر نفوذی ها سخن گفت و اعلام کرد: "هر گونه هتک حرمت و رفتارهای غیر اخلاقی و توهین آمیز، خلاف شرع، عقل سیاسی و ضربه ای به جمهوری اسلامی است."

پس از هتاکی به فائزه، استعفای محسن هاشمی رفسنجانی، پسر ارشد رفسنجانی، از مدیرت متروی تهران در اعتراض به دخالت های دولت در کار مترو به عنوان ضربه ای دیگر بر پیکر اهل بیت رفسنجانی به خورد مردم کوچه بازار داده شد. پیش تر از این هم، مهدی هاشمی رفسنجانی، پسر دیگر رفسنجانی که در لندن مشغول رتق و فتق امور دانشگاه آزاد اسلامی و گذراندن دوره دکترای وقاحت (لابد به سبک دکترای سیف الاسلام پسر معمر قذافی) است، مورد تهاجم قرار گرفته بود و همچنان شمشیر دستگیری در صورت بازگشت به ایران بر بالای سرش در چرخش است. بالاخره نوبت به خود روباه کوسه مکار درنده، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رسید و کنار کشیدن مزورانه او از ریاست مجلس خبرگان رهبری توسط کارشناسان کذایی مسائل ایران در واشینگتن تحت عنوان پر طمطراق "آخرین میخ بر تابوت اصلاحات در درون نظام حکومتی" ارزیابی شد. به نظر می رسد کارشناسان مسائل ایران در واشینگتن با تمام زرنگی و تیز هوشی هنوز در نیافته اند که درون این باصطلاح تابوت اصلاحات نظام، هیچ جنازه ای یافت نمی شود.

در ورای تمامی این جنجال های صادراتی آخوندها سناریوی "نیمچه عاشورای رفسنجانی" در حال شکل گیری است. پارکینگ شاه عبدالعظیم همان صحرای کربلا است و فائزه و خواهر زاده و برادر زاده اش هم، که برای شرکت در مراسم عزاداری رفته اند، باید مظلومیت اهل بیت امام حسین و طفلان بی دفاع را در اذهان تداعی کنند. مهاجمان گردن کلفت موسوم به بچه حزب الهی های شاه عبدالعظیم، لشکریان یزید اند و سردسته آنها، تاجیک مسئول ایثارگران پالایشگاه تهران، یک نوع شمر خفیف است که اگر چه گردن نمی زند اما فحش های رکیک ناموسی می دهد. محافظین فائزه هم برای آوردن آب نرفته اند و مشک آب بر دندان نگرفته اند، بلکه دوربین موبایل بر دندان گرفته اند، زیرا یزیدیان اگر چه دست های آنها را قطع نکرده اند، اما با شوک برقی از کار انداخته اند، از همین رو توان دخالت ندارند و نمی توانند "حسینی" باشند و فقط در کمال ایثار و از خود گذشتگی با فیلمبرداری شجاعانه از صحنه و گذاشتن آن در یوتیوب در معرض دید همگان تکلیف شرعی و اسلامی خود را انجام می دهند، تا دست کم "زینبی" باشند. و خلاصه یک بار دیگر اسلام و چه بسی مهم تر از آن ناموس اسلام در خطر است ...

زیر سایه سیاه ابرهای حاصله از این جنجال آفرینی ها رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی همچنان بدون کم و کاست و در کمال شقاوت به جنایت های خود در حق مردم ایران با اجرای بدون تنازل اصول قانون اساسی ادامه می دهد، پروژه استراتژیک دسترسی به تسلیحات اتمی را به پیش می برد، سلاح ها و سایر تجهیزات نظامی مورد نیاز را برای همدستان و مزدوران خود در چهار سوی جهان ارسال می کند و ... نیروهای اپوزیسیون هم منتظر نشسته اند تا رژیم در اثر یکی از این جراحی های بزرگ درونی از پای در آید! غافل از اینکه جراحی های اینچنینی تا کنون، اگر چه رژیم را بطور مقطعی تضعیف کرده اند، اما در نهایت عمر این رژیم ستمگر را طولانی تر کرده اند.

براستی چند نفر از ما در میان این جنجال ها در مورد روباه کوسه مکار درنده و کوسه زاده ها، از اجرای حکم 74ضربه شلاق در مورد زندانی محکوم به اعدام، صلاح‌الدین جعفری که به اتهام محاربه و اقدام علیه امنیت به 2 بار اعدام محکوم شده است و از سال 1383 در زندان گوهر دشت کرج در اسارت جمهوری اسلامی است، با خبر شدیم و اعتراض کردیم؟ آیا گزارش سازمان جهانی مبارزه با مواد مخدر در مورد مصرف بیش از 40 درصد از مواد مخدر صادراتی افغانستان در داخل ایران یا ارسال آن توسط باندهای قاچاق آخوندی از طریق ایران به اروپا و آسیا در میان غوغای بر پا شده در مورد ریاست مجلس خبرگان آخوندی توجه کسی را جلب کرد؟


12 مارس 2011

منبع: سايت ديدگاه

هیچ نظری موجود نیست: