۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

جعل و قلب سند و نام اشخاص همچنان ادامه دارد


که عنقا را بلند است آشيانه (حافظ) ,
بنام سعادت ملت ايران, جعل و قلب سند و نام اشخاص همچنان ادامه دارد متنى که روز
(۵/۳/۸۸ ) تحت عنوان اعلام تاسيس جمعيتى بنام ,
همبستگى براى دموکراسى و حقوق بشر,
، متعاقب دو متن ديگر در شبکه ى معين و شناخته شده اى از سايت هاى اينترنتى انتشار يافته است، سومين بار است که با مضمونى مشابه، اما اين بار با تفاوت هايى عمده در نام , امضا کنندگان,، که علت آن را درخواهيم يافت، پخش مى شود. در دو نوبت پيشين، چنانکه مى دانيم، اکثريت قريب به اتفاق احزاب، سازمان هاى سياسي، گروه هاى سياسى و اجتماعى و شخصيت هاى سياسى که در انتشار متن از امضاء آنان سوء استفاده شده بود بلافاصله اصالت امضاء منسوب به خود را رسمأ و قاطعانه تکذيب کردند. برو اين دام بر مرغ دگر نه در نوبت نخست متن تکذيب نامه ى جبهه ملى ايران بقرار زير بود:
اطلاعيه جبهه ملى ايران به اين وسيله به آگاهى هم ميهنان گرامى مى رساندکه جبهه ملى ايران باهيچ گروه و حزبى ائتلافى نکرده، و چنانچه اعلاميه اى دراين مورد از سوى افرادى منتشر شده باشد فاقد اعتبار است و مورد تائيد جبهه ملى ايران می باشد" بوده است.
تهران بيست ونهم فروردين ماه ۱۳۸۸ رئيس شوراى مرکزى وهيئت رهبرى جبهه ملى ايران ـ اديب برومند1 نهضت آزادى ايران نيز به صدور تکذيب نامه زير مبادرت کرده بود تکذيب خبر نادرست سايت پژواک در ارتباط با بيانيه اى که درسايت اينترنتى ,پژواک, با امضاى تعدادى از احزاب و شخصيت ها، از جمله نهضت آزادى ايران ، تحت عنوان , ائتلاف ملى, منتشر شده است بدين وسيله به اطلاع هم ميهنان عزيز مى رسانيم که نهضت آزادى ايران واعضاى آن ازصدور و انتشار چنين بيانيه اى بى اطلاع بوده اند و انتساب آن به نهضت آزادى ايران را قويا تکذيب مى کنيم. روابط عمومی ـ نهضت آزادى ايران چهار تن از شخصيت هاى حزبى و سياسى سرشناس نيز متفقأ تکذيب نامه ى زير را منتشر ساخته بودند. اطلاعيه به اطلاع هموطنان عزيز مى رساند که اخيراً بيانيه اى با عنوان ,ائتلاف ملى براى دموکراسى و حقوق بشر در ايران, که امضاى اينجانبان
1- عزت الله سحابى ,
2- خسرو سيف,
3- على اکبر معين فر,
4- حسين شاه اويسى, ه
م در زير آن گذاشته شده است ، در برخى سايت ها از جمله
) منتشر گرديده که بدينوسيله اين مورد تکذيب مى گردد.
عزت الله سحابى ، خسرو سيف ، على اکبر معين فر ، حسين شاه اويسى تهران ۳۱ فروردين ۱۳۸۸ با توجه به رسوايى بزرگ ناشى از اين همه تکذيب نامه و بازشدن مشت جعل کنندگان امضاء ها، جاعلان امضا و مدعيان به اصطلاح , ائتلاف, بايد به ترفند ديگرى متوسل مى شدند تا به تصور خود طنين بزرگ تکذيب نامه ها را در اذهان از ياد بزدايند. بدين منظور بود که به يک سناريوى ظاهرأ سياسى که تنها براى فريب اطفال دبستانى مؤثر مى توانست بود متوسل شدند. اطلاعی داده نمی شود به شديدترين وجهى مورد تهديد قرارگرفته اند،, بدين منظور بود که، بنا به اطلاعات ما از منابع موثق داخلى در جبهه ملى ايران، يکى از آقايان جاعل عده اى از همدستان را به جلسه اى در خانه ى مسکونى خود دعوت مى کند و در حين اين جلسه اعلام می شود که حاضران و بخصوص صاحبخانه از طريق تلفن ماًمورانی که از هويت آنان و بر اين اساس يک , خبر, ساختگى با عنوان:
,تهديد مهندس کورش زعيم توسط نيروهاى امنيتى, ,هفدهم ارديبشت ١٣٨٨, با جار و جنجالى يادآور اوصاف روز محشر ، در آن ِواحد از جانب همه ى سايت هاى شبکه ى وابسته ى خارج از کشور منتشر، و نيز از طريق اى ميل در داخل و خارج کشور به صد ها نشانى اينترنتى ارسال مى شود. , خبر, چنين آغاز مى شود:
,در جلسه اى که هم اکنون در منزل مهندس کورش زعيم عضو شوراى مرکزى جبهه ملى ايران در رابطه با تشکيل يک همبستگى براى دموکراسى و حقوق بشر تشکيل شده است، نيروهاى امنيتى طى تماسى در دقايق پيش ايشان را تهديد نموده و اعلام داشته ا ند: خدمت شما خواهيم رسيد., (لينک داده شود) و پس از ذکر نام هشت نفر از امضاکنندگان متن پيشين، در آن اعلام مى گردد که: , اينگونه استنباط مى شود که شخص مهندس زعيم هدف تهاجم و يا سوء قصد [!] قرار دارد در ضمن احتمال مى رود که کل جمع حاضر دستگير شوند. با اين شرايط پيش آمده حاضران تا کنون در منزل مهندس زعيم حضور دارند و درصورت هر گونه پيش آمد ديگرى ملت ايران را آگاه خواهند ساخت., البته، چنانکه مى دانيم، سناريو تنها بمنظور جنجال تبليغاتى به سود نويسندگان آن نوشته شده بوده و قرارهم نبوده است که مويى از سر کسى کم شود؛ و اتفاق ديگرى هم رخ نمى دهد. در پى اين صحنه سازى ها، و براى پيشگيرى از هر نوع توطئه ى جديد ديگري، که طراحان آن بار ديگر پاى جبهه ملى ايران را با سوء استفاده از نام بعضى از اعضاء و مسئولان ارگان هاى رهبري، به ميان کشيده، از اين طريق به حرکت تخريبى خود عليه اين سازمان ادامه دهند، شوراى مرکزى جبهه ملى ايران در روز چهارشنبه 18 ارديبهشت ماه اقدام به برگذارى اجلاس فوق العاده اى کرده، در تاً ييد اطلاعيه ى پيشين به امضاء ِ آقاى عبدالعلى برومند، مصوبه ى زير را با ,اکثريت قاطع آراء منهاى دو راًى, به تصويب می رساند.و منتشر مى کند : اطلاعيه جبهه ملى ايران در روزهاى اخير درباره خبرائتلافى که به موجب آن چندى پيش عده اى ازشوراى مرکزى درآن شرکت کرده بودند، پرسش هايى مى شود که در پاسخ آنها به آگاهى مى رساند: درجلسه فوق العاده شوراى مرکزى جبهه ملى ايران که روزچهارشنبه نهم اريبهشت ماه جارى تشکيل گرديد، پس از ساعاتى بحث ومذاکره، چنين نتيجه گيرى شد که: ۱- ائتلاف بين افراد ازسازمانهاى مختلف موضوعيت سياسى ندارد و همواره ائتلاف بين احزاب معمول بوده و سابقه داشته است آن هم دريک هدف مشخص ومدت معين. ۲ ? آرمان هاى ذکر شده دراين ائتلاف درمنشور جبهه ملى ايران گنجيده شده و، بنابراين، هر فعاليتى از اعضاى جبهه دراين راستا [ائتلاف] بايد در شوراى مرکزى انجام پذيرد ولاغير. درجلسه ی مذکور، پس از اعلام رسميت، راى اکثريت قاطع شورا (منهاى دونفر) عبارت ازين بود که شرکت اعضاى جبهه ملى درهيچ ائتلافى به عنوان عضو و نماينده جبهه به هيچوجه مجاز نيست و، درصورت تخلف، شرکت کننده مشمول مقررات آئين نامه انضباطى قرارخواهد گرفت.
[تأکيد افزوده] ازطرف شوراى مرکزى جبهه ملى ايران - تهران ـ اديب برومند ۱۸ ارديبهشت
۱۳۸۸
بدين ترتيب، مصوبه ى قاطع اجلاس فوق العاده ى شوراى مرکزي، با علم به اينکه انجام و تکرار نظائر اعمال بالا از دست جاعلان حرفه اى دست اندرکار در توطئه ى فوق الذکر ساخته، و قابل پيش بينى است، راه را بر وقوع هر نوع توطئه ى جديدى که در آن نام مسئولان و حتى اعضاء جبهه ملى ايران، به عنوان مشارکت در يک دسته بندى سياسى يا درامضاء متني، بدون تصويب قبلى ارگان هاى رهبرى سازمان، مورد سوء استفاده قرار گيرد، رسمأ و بدون هيچگونه ابهامى سد مى کند. اما از آنجا که برنامه ى کار جاعلان امضاهايى که در بالا ديديم، يک روزه طراحى نشده و طرح کنندگان آن خود را براى عبور از همه ى موانع سياسى و اخلاقى براى عملى ساختن نقشه ى مورد نظر آماده کرده اند، با مجموعه ى وسائل، شبکه ى افراد، سايت هاى اينترنتي، و شعبه هاى زرد ِساخته و پرداخته بنام جبهه ملى و با غصب نام اين سازمان هاى جبهه ملى در اروپا و آمريکا، نمى توانستند در نيمه ى راه متوقف شوند. آنان، همچنين براى پيشبرد برنامه ى دراز مدت خود، با برخوردارى از امکانات مالى و فنى وسيعى که با اتکاء منابعي، که در جاى خود ذکرآنها خواهد رفت، در اختيار دارند، همزمان طرح هايى را براى تعرض به همه ى تشکل ها و شخصيت هايى که از خط مشى و تشکيلات اصيل جبهه ملى ايران به دفاع برمى خيزند از قبل آماده کرده بودند. مجريان اين طرح ها که پيش از اين بيشتر به صورت سرازير کردن سيل تهديد ها و مستهجن ترين ناسزا ها، و طومار هايى از زننده ترين دشنام هاى متعلق به , فرهنگ, و زبان منحط ترين و پست ترين قشرهاى جامعه ى ايران1، از طريق اى ميل، بسوى مدافعان جبهه ملى ايران و راه مصدق به اجرا گذاشتته مى شد ( اکثر اين اى ميل هاى تهوع آور نگهدارى شده است.) اين بار با حربه ى تبهکارانه ى ديگرى وارد ميدان شدند که عبارت بود از جعل يک وبلاگ ساختگى با نام و علائم وبلاگ ,احترام آزادى,، يکى از وبلاگ هاى مؤثر سازمان هاى جبهه ملى ايران در اروپا، که با نشر سريع حقايق و افشاء اکاذيب و معرفى ابعاد توطئه اى که در جريان است در برابر آنان استوار ايستادگى مى کند. اين عمل مذموم و غير قابل تصور زمانى مورد استفاده قرار گرفت که بنيادگذاران سازمان هاى جبهه ملى ايران دراروپا، طى اعلاميه اى که در اين وبلاگ، و سايت هاى ديگرى منتشر شد، در پشتيبانى از مصوبه ى شوراى مرکزى جبهه ملى ايران، به روشنگرى درباره ى ابعاد ديگر توطئه ى مورد بحث پرداختند. به اين ترتيب، پيدا بود که ماشين توطئه، که فرمان آن در جاى ديگر و در دست کسانى ديگرى است، از حرکت نايستاده و بايد منتظر چشمه ى بعدى اين شعبده ى 2. آخرين مرحله ى کار همان است که در ابتداى اين آگاهى نامه ذکر شد. چنانکه ديديم، على رغم منع قاطع و رسمى شرکت اعضاء جبهه ملى ايران در اينگونه دسته بندى ها، که وقوع آن بايد , مشمول مقررات انضباطى, قرار گيرد، منعى که امضاء رييس شوراى مرکزى در زير آن قرار دارد، متن قبلى با تغيير يکى دو کلمه ى بى اهميت، و با امضاء جمعى زيادى از افراد نه چندان سرشناس يا بکلى گمنام، و در عين حال با استفاده از امضاء دو تن از کسانى که در تصويب و انتشار مصوبه ى شوراى مرکزى حساس ترين نقش را به عهده داشته اند، انتشار يافته است!
از آنجا که از نظر جبهه ملى ايران مصوبه ى شوراى مرکزى معتبر ترين سند بشمار مى رود و تخطى از آن براى هر عضو اين سازمان، در هر رده که باشد، به منزله ى کناره گيرى از اين سازمان محسوب مى گردد، پيداست که هيچيک از مسئولان اين سازمان نمى توانسته است امضاء خود را عليه مصوبه ى جبهه ملى در پاى متنى که ذکر آن رفت قرارداده باشد (معمولأ چنين حوادثى تنها در زير شکنجه اتفاق مى افتد و لاغير)؛
و از همين روست که بلافاصله پس از انتشار امضاء جعلى آقاى دکتر موسويان رئيس هيئت اجرائى جبهه ملى ايران تکذيب نامه ى زير، که با علنى کردن جعليات در ميان امضا هاى منتشر شده کل آن متن و امضاهاى آن را از اعتبار انداخت، از سوى شخص ايشان انتشار يافت: من فقط و فقط عضو جبهه ملى ايران هستم هموطنان عزيز در بيانيه اى که امروز (۵/۳/۸۸ ) بعنوان اعلام تاسيس جمعيتى بنام ,همبستگى براى دموکراسى و حقوق بشر, در سايت اى اينترنتى انتشار يافته است نام اينجانب جزو هيئت مؤسسين درج گرديده است. بدينوسيله به اطلاع هموطنان ارجمند مى رسانم که اينجانب در تاسيس اين جمعيت هيچگونه مشارکتى نداشته و ندارم، و از آنجا که دموکراسى خواهى و دفاع از حقوق بشر و ساير اصول اعتقادى ذکر شده براى اين جمعيت همان اصول اعتقادى جبهه ملى ايران است، کلا نيازى به تاسيس چنين جمعيتى نمى بينم. اينجانب فقط و فقط عضو جبهه ملى ايران و تابع تصميمات شوراى مرکزى آن هستم.
تهران ? دکتر سيد حسين موسويان رئيس هيئت اجرائيه و مسئول تشکيلات جبهه ملى ايران ۵ / ۳ / ۸۸ و به اين ترتيب، سومين متن منتشر شده و امضاهاى زير آن نيز مهر ابطال خورد، ابطالى مبتنى بر کشف جعل سند و امضاء؛ آری! جعل سند، آن هم به نام حقوق بشر و دموکراسی! تکذيب امضاهاى جعلی همچنان ادامه دارد. تقريبأ همزمان با انتشار تکذيب نامه ى آقاى دکتر موسويان، رئيس هيئت اجرائى جبهه ملى ايران، تکذيب نامه هاى ديگري، از جمله از جانب آقاى امير رضا امير بختيار عضو حزب ايران و جبهه ملى ايران 4 و تکذيب نامه ى ديگرى بصورت اعتراضى شديد اللحن از طرف دبيرکل ,کانون آينده نگرى ايران, منتشر شد، و بايد همچنان منتظر تکذيب امضا هاى جعل شده ى ديگر بود؛ در تکذيب نامه ى اخير از جمله مى خوانيم:
,من ضمن احترام به مردمسالارى و حقوق بشر، صدور اين بيانيه و عضويت در اين ائتلاف و هر گروه و جبهه و تشکل سياسى ديگرى را قويا تکذيب نموده، از صادر کنندگان اين بيانيه کذايى به‌دليل اينکه بدون اجازه و اطلاع اينجانب و جمع۲۰ نفرى اعضاى شوراى مرکزى کانون آينده نگري، نام من و تشکل متبوعم را ذيل اين متن درج کرده‌اند، به شدت گله مند و ناخرسندم.,. بدين ترتيب، اگر درباره ى مجعول بودن بخش مهمى از امضاهاى ذيل متن ,ائتلاف, کذايى که عنوان آن در نوبت سوم انتشار براى رد گم کردن به ,همبستگى, تبديل شده، ولى يکى از بانيان اصلى آن، حشمت الله طبرزدي، در مصاحبه ى خود ( با راديو ديويچه وله) از آن همچنان با همان عنوان,ائتلاف, نام مى برد، ترديدى مى توانست وجود داشته باشد، بدين ترتيب، جاى هيچگونه ترديدى در اين باب باقى نمانده است.
حال، هموطنان عزيز و اسير ما اين پرسش اجتناب ناپذيز نيز را مطرح کنند که در کشورى که به کمترين دستاويزى دوشيزگان جوان بى گناه اعدام مى شوند، رهبران تشکل هاى کارگرى بدون ارتکاب هيچ بزهى و تنها به دليل بيان خواست هاى مشروع شريکان رنج و سيه روزى خود به حبس هاى ظالمانه ى دراز مدت محکوم مى شوند؛ در نظامى که مردم تحت سلطه ى آن شاهد قتل هاى زنجيره اى کسانى بوده اند که جز پرداختن به کار نويسندگى و ترجمه و فعاليت هايى فرهنگى که به مذاق حکام خوش نيامده است قربانی قتل های زنجيره ای شده اند؛ در آب و خاکى که فروهر ها، در حريم خانه ى مسکونى خود، بدست ماًموران اسکات و قتل مخالفان، به طرزى هولناک، و بدون اينکه احدى از قـِبـَل اين جنايت مشمول محکوميتى شود، سلاخى مى شوند، تا :
, مايه ى عبرت سايرين گردند,؛ در کشورى که حتى ابراز کمترين آزادى و ابتکار عادى در امر پوشش بعنوان مخالفت با نظام حاکم مورد سخت ترين عتاب و عقوبت، و گاه مجازات هاى دهشتناک قرار مى گيرد؛ در حکومتى بتمام معنى جبار، که حتى روزنامه نگارن خارجي، به صرف ايرانى تبار بودن، دائمأ در معرض بازداشت و شکنجه و حتى مرگ هاى هول انگيز (چون مرگ زهرا کاظمى) قرار دارند، تا کسى جراًت نفس کشيدن نيابد، تا چه رسد که به حاکمان بگويد بالاى چشمتان ابروست؛ آري، در چنين وضع سياسى بيسابقه در تمام تاريخ کشور ما، اين مصونيت سياسى کامل براى به,مبارزه طلبيدن, حاکمان ِبى رحم و شفقت (!)، خشن، و فارغ از هرگونه رسوم و آداب انسانى و ايرانى نسبت به مردم اين کشور را چه کسى به مرتکبين اينگونه شيادى هاى سياسى عطا کرده است، که در ظاهر فعاليت سياسى براى تغيير نظام است ( اما در باطن براى تخريب تشکل هاى سياسى اصيل و قديمى مخالف) ؟
آري، می پرسيم به اعضاء اين گروه پرمدعي، جاهل، مبتلا به خودستايى به حد جنون، و تا بخواهيد گستاخ، چنين مصونيتى را چه کسی عطا کرده است؟ و اگر همگان از مصونيت بى حسابى که اين گروه غوغاگر از آن برخوردار است بهره داشتند، و به اندک نوشته، سخنرانى يا گردهمايى به شديد ترين وجهى مورد حمله ى چماقداران و قاتلان نظام قرار نمى گرفتند، آيا ديگران از مبارزه ى سياسى بخردانه اى که شايسته ى ملت ايران و تنها راه رهايى کشور از اسارت کنونى است، عاجز می بودند؟ در چنان صورتي، آيا جز اين چند تن عـَجـَزه ى فکرى و سياسى کسى براى ارائه ى طريق و تشکيل آلترناتيو سياسى براى کشور پيدا نمى شد؟ يکی از سردسته های اين توطئه، کورش زعيم، در مصاحبه ای با راديوی بين المللی فرانسه اعتراف می کند که سال هاست او و همدستانش به اين کار، يعنی درخفا از ارگان های نيروهای متشکل مخالف نظام، و در ماوراء خواست واختيار آنان به راه انداختن يک دسته بندی تحت عنوان کاذب "ائتلاف و همبستگی" ميان نيروهای سياسی سرشناس و متشکل کشور( علی رغم خط مشی نيروهای مؤثر مخالف رژيم و فارغ از فقدان امکانات عملی چنين اتحاد عملی ميان آنان) اشتغال داشته اند،بدين ترتيب ، فرد نامبرده، با تاًييد اينکه بيانيه ی نخست از سه بيانيه ی يکسانی که امضا و منتشر شده، نيز دست پخت همين دارودسته بوده ، تلويحأ اذعان می کند که هدف از همه ی اين تلاش ها در حقيقت تشکيل يک آلتونانيو زرد( و به گفته ی خود او در نوشته ای ديگر، تشکيل , يک دولت سايه5 )(!)،
[ برای "انقلاب مخملين؟ ]، زير چماق جمهوری اسلامی !) با سوء استفاده از حيثيت و اعتبار نيروهايی چون جبهه ملی ايران بوده است، ولی تاکنون در اين طرح خود موفق نشده بودند! او حتی پس از سرازير شدن سيل تکذيب نامه ها درباره ی امضا های جعل شده ی کسانی که گويا حضرات می خواسته اند آنان را کنار هم بنشانند ــ تکذيب نامه هايی که چند هفته است نشر آنها ادامه دارد ــ چنان صحبت می کند که گويی حال ديگر ائتلاف بزرگی ميان نيروهای سياسی مؤثر مخالف نظام رخ داده است؛ آري، رجز خوانی های او درين باره، بدون ذره ای شرم از کسانی که امضاهايشان جعل شده يا کمترين اثری از پشيمانی و پوزش خواهي، با همان صدای لرزان کسانی که درحين وقوع جرم از آنان مچ گرفته باشند، همچنان ادامه دارد. اينجا هم او، با همان صدای متضرعانه، هنوز می کوشد چنين وانمود کند که عدم تشکيل يک آلترناتيو ملی از راه يک ائتلاف استراتژيک ميان آن نيروهای تاريخی و مؤثر ملي، نه نتيجه ی اختناق حاکم (که البته شخص ايشان از آن مصون است)، بلکه ناشی از ناتواني، بيخردی و عدم تدبير رهبران آن نيروهاست، و شخص ناچيز او مسيحايی است متهور که يهوه با حواريانش برای رفع منازعات موجود به ميان فرقه های متشتت قوم يهود فرستاده است! در حالى که هرگونه تجمع، از مجالس ترحيم و بزرگداشت ِ درگذشتگان گرفته ، تا گردهمآيى براى بحث پيرامون به اصطلاح انتخاباتى که در پيش است، يکی همواره يا غير مجاز اعلام مى شود يا مورد تعرض عوامل ضرب وشتم قرار مى گيرد، و ديگری حتی رسمأ ممنوع اعلام شده است،؛ پس سؤال بايد کرد: اين چک سفيد برگذارى جلسات متعدد ,ائتلاف, براى ,تغيير نظام, (؟) و صدور مکرر بيانيه درباره ى هدف ها و وسائل، و اعلام رسمى اسامى مبتکران آن را چه کسى بدست ابن رهبران خود خوانده ى مردم داده، و بخصوص به دو سرکرده ى بى فرهنگ آنان، که حتى توانايى نگارش بدون غلط يک متن را به زبانى که مدعى نجات فرهنگ آن اند، ندارند؛ عطا کننده ی اين مصونيت چه کسی است که حال نمى تواند با دو سيلى جانانه چک سفيدش را پس بگيرد؟ مگر آنکه دچار اين پندار شويم که حضرت ايشان نظر کرده ى ائمه ى اطهار و شخص امام غايب و منتـَظـَر است؛ امامى که احمدى نژاد به او سخت عشق مى ورزد و از او سخت حساب مى برد؛ ضمن اينکه رئيس جمهوري، صد البته، مکاتبه هاى دلسوزانه و مهرآميز اين ,نظرکرده ى, عزيز با او، درباره ى مذاکرات هسته اى ايران و غرب، را نيز از ياد نبرده است. درباره ى اين, شخصيت, بوالعجب و بتمام معنى استثنائي، ما در جاى ديگر باز هم سخن خواهيم گفت. پرسش اساسى ديگر اين است که چنين گروهک جَعالي، که براى پيش برد کارى که مى کوشد آن را مبارزه ى سياسى جلوه دهد، مربيانش روشى جز جنجال هاى ميان تهي، و تکرار هاى بى شمار سخنان و کليشه هاى بى مغز، به سبک مبتذل ترين آگهى هاى تجاري، بدانان نياموخته اند، و بر پرچم آنان جز کلمات جعل، فريبکاري، دروغ و دشنام به حروف درشت نقش نشده است؛ گروهکى که در رأس سرويس پخش اعلام هايش شخصى چون سياوش عبقرى از برگذار کنندگان نشست پاريس
(گروه: کنت تيمرمن6، حسين باقر زاده عضو سابق ,شوراى ملی مقاومت, و پهلوى چى کنوني، عبقرى ها، حسن ماسالى عضو سابق همان ,شوراى مقاومت,، پهلوى چى کنونى و سخنگوى رسمى حشمت الله طبرزدي،...) قرار دارد، با کدام آبرو و اعتبارى مى پندارد که بتواند خود را بعنوان منادى آزادى ايران و مبشر حقوق بشر به ملت ايران بقبولاند؟ آيا اينان با ,فهم, کوتاه خود چنين تصور مى کنند که مردم ايران به آن درجه از خوارى و نادانى تنزل کرده اند که حال، حاضرند بار ديگر خود را ملعبه ى دست چند دست آموز مبتدى آموزگاران پشت پرده اى نه کمتر مبتدى سازند، دست آموزانى که تنها امتياز آنان برخوردارى از شبکه ى تبليغاتى وسيعى است که در ايران و خارج در اختيار آنان قرارگرفته است؟ اگر چنين باشد بايد بار ديگر گفت :
بدا به حال‌ بر چنين ملتى! اما مسلم آن است که جبهه ى ملى ايران نه در داخل کشور ونه در برون مرز اجازه رشد به چنين بدخواهان حيله گری را در دامن يا در کنار خود نخواهد داد. ما بار ديگر اعلام مى کنيم که مکتب مصدق نيز، مشعلی که هر روز فروزان ترمی شود، پس از گذراندن ساليانی دراز در برزخ سانسور دو رژيم اختناق، و اينک سال هاست توطئه هاى بسيار وسيعى نيز با نشر کتاب هاى متعدد در جهت خاموش ساختن آن، آغاز شده و ادامه دارد، فکر و آموزش است و يک تجربه ی بی نظير سياسی و تاريخي؛ و انديشه و آموزش و تجربه را نمى توان با دروغ و دغلکارى و نيرنگ خشکانيد؛ هم مکتب و آموزش مصدق زنده است و هم فوج نيرومند حاملان مصمم و با اراده ى آن، از جمله امضا کنندگان زير، پايه گذاران قديمى سازمان هاى جبهه ملى ايران در اروپا زنده و آماده ى رو در رويى با توطئه هاى زهرآلودى هستند که به شکل مغالطه عليه تجربه و انديشه ى مصدق و بصورت شبيه سازى عليه سازمان او ترتيب داده مى شود. پاينده باد نام مصدق بزرگ زنده باد ملت ايران پايدار ايرانزمين
على راسخ افشار، على گوشه، على شاکری زند، خسرو شاکری زند، پرويز داورپناه نهم خرداد ماه
۱۳۸۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1)

بدنبال انتشار مصوبه ى شوراى مرکزى جبهه ملى ايران، اطلاعيه اى نيز، با خصوصياتی که در زير ديده می شود، منتشر گرديد که در آن استعمال عکس و ذکر نام آقاى دکتر هرميداس باوند، به عنوان ,دبير کل اين ائتلاف, قويأ مورد اعتراض قرار گرفته است، در حالى که نظير چنين عنوانى برای ايشان را بار ديگر در آخرين بيانيه اى که اين اعلاميه ى ما درباره ى آن نوشته شده است، همچنان مى بينيم، و اگر اين بار دوم نيز جعل امضا نيست پس چيست؟ و آيا صادر کننده ى آگاهى نامه ى زير مى تواند در اين متن سازمانى رسمى به جعل امضاء خود اعتراض کرده، آنگاه، چند روز بعد نيز به رضاى خاطر همان امضا را دراختيار جاعلان نام خود قرارداده باشد ؟ دفتر مردمدارى جبهه ملى ايران عين متن مورد استناد:
آگاهى نامه اخيرا متن بيانيه اى به عنوان ائتلاف ملى که در آن نام جبهه ملى ايران و آقايان اديب برومند، عباس اميرانتظام و ديگر شخصيت هاى شناخته شده و برخى سازمانهاى سياسى و مدني، و همچنين يک پيام نوروزى با عکس و امضاى آقاى دکتر هرميداس باوند به عنوان دبير کل اين ائتلاف، در يک وبلاگ دروغين منتشر شده که جعلى است و به اين وسيله تکذيب مى شود. جبهه ملى ايران در هيچ ائتلافى شرکت نکرده و آقاى اديب برومند چنين اعلاميه اى را امضاء نکرده اند و آقاى دکتر باوند هرگز آن پيام نوروزى را نداده اند.
پيام هاى نوروزى شخصيت هاى جبهه ملى ايران با امضاى شخصى ايشان در روز اول فروردين در سايت هاى معتبر وابسته به جبهه ملى ايران و در سايتها و وبلاگهاى شخصى خود آنان درج شده بوده است. ما اين تلاش مذبوحانه اشخاص معلوم الحال و وابسته را براى ايجاد اختلاف ميان سازمانها و شخصيت هاى مبارز ملى و جلوگيرى از همبستگى ها تقبيح مى کنيم.
دفتر مردمدارى جبهه ملى ايران تهران - 30 فروردين 1388 2 )
متن آگاهينامه اى که ,احترام آزادى,، و به پشتيبانى از آن، بسيارى از سايت هاى شرافتتمند، براى مبارزه با جعل و جلوگيرى از گمراهى خوانندگان ما و خود، و افشاء اين جعل تکان دهنده و باورنکردنی ، منتشر کردند. جـــعــــل وبلاگ هيئت تحريريه ى ,احترام آزادى, بدينوسيله به اطلاع مراجعان و خوانندگان عزيز اين وبلاگ مى رساند که از صبح روز چهارشنبه ۲۰ ماه مه (۳۰ ارديبهشت ماه)
يک وبلاگ تقلبى با استفاده از نام دارنده ى امتياز وبلاگ ما، ,پرويز داورپناه,، که در نشانى انترنتى آن بکار رفته، به راه افتاده که با کپى کردن علائم مخصوص ,احترام آزادى, و برخى از مطالب آن به منظور شبيه سازى و گمراه ساختن خوانندگان ما از اين طريق،همزمان مطالبى جعلى را نيز که هيچگونه سنخيتى با موضوعات و راه و رسم ما ندارد منتشر مى کند. مسئولان اين تقلب رسوا همزمان آدرس انترنتى تقلبى خود را نيز براى مراجعان ما فرستاده اند تا آنان را ندانسته به مراجعه به وبلاگ جعلى خود وادار کنند. از آنجا که خوانندگان آشنا با خط مشى و مطالب احترام آزادى مى توانند در وبلاگ تقلبى از برخورد با مطالب و سبکى که در وبلاگ ,احترام آزادى, با آن آشنا نبوده اند دچار شگفتى گردند، توجه آنان را به اين نکته جلب مى کنيم که براى رجوع به وبلاگ ما تنها از نشانى انترنتى احترام آزادي،
يعنى
استفاده نمايند و مطلع باشند که هر نشانى مشابه ديگرى جعلى است و ما مسئول مطالب آن نيستيم. درپى اين آگاهيينامه ى ما مقاله اى از آقاى سام قندچي، از دوستان نزديک آقايان طبرزدى و زعيم، به عنوان انتقاد به اينگونه روش هاى آنان منتشر شد که ما از جهت سنديت آن، بدنبال توضيح مختصر زير به به انتشار آن مبادرت کرديم. اطلاعاتى سودمند به قلم آقاى سام قندچى فردا که آفتاب حقيقت شود پديد / شرمنده رهروى که عمل بر مجاز کرد نوشته ى زير در تاريخ ۲۳ مه ۲۰۰۹ به قلم آقاى سام قند چى در وبلاگ ايشان موسوم به آينده نگر* منتشر شد. آقاى سام قندچى از دوستان و هواداران نزديک آقايان کورش زعيم و حشمت الله طبرزدى مى باشند و چند هفته پيش، آقاى طبرزدى را براى دور آينده ى انتخابات رياست جمهورى بمنظور انتخاب به اين سمت نامزد کرده اند. ما اين نوشته ى ايشان را تنها از جهت اطلاعات قابل توجهى که دربر دارد، بدون هيچگونه تفسيرى منتشر مى کنيم. يادآورى مى شود که در جملاتى که مورد تاًًکيد قرارگرفته است تاًکيد ها از ماست.
,احترام آزادى,
(*
ــــــــــــــــــــ آقاى سام قندچي، در مفاله ى خود، زير عنوان ,سخنى با برخى هواداران مهندس کورش زعيم, از آنجمله نوشته است:
... اگر هواداران من نيز کارهائى نظير به نام ديگران اسم ايميلى درست کردن و آنها را خراب کردن انجام دهند، اول کسى هستم که اقدام آنها را محکوم کنم, و نيز: , مهم نيست چقدر حتى خود من با شخصيت هاى مورد نظر اختلاف نظر دارم ولى اختلاف نظرم را با نام خودم چاپ ميکنم و نه آنکه ديگران را از پشت اسامى جعلى اينترنتى مورد ارعاب قرار دهم که آنها را به جائى بکشانم که عکس العمل نشان دهند که از آن بهره بگيرم. اين تاکتيکها برازنده هواردان شخصيتهائى که به خود اعتماد به بنفس دارند نيست و برازنده دستگاه هاى امنيتى کشورهاى عقب مانده است و بس.,
ــــــــــــــ تذکار: نوع دشنام هايى که اين طايفه با اى ميل طومار هايى از آن را براى ارعاب ما فرستاده اند و مى فرستند، و ما از تکرار حتى يک کلمه ى آنها در اينجا شرم داريم، از سنخ اهانت هايى است که در رژيم هاى ديکتاتورى شکنجه گران براى شکستن روحيه ى زندانيان سياسى به آنان وارد مى کنند. اين موضوع خود نشان مى دهد که درميان همکاران اين شبکه بايد چند نفر از شکنجه گران رژيم سابق که به خارج فرارى شده اند حضور فعال داشته باشند. 3)
سپس اعلاميه ى زير که ما از هويت ناشران آن آگاه نيستيم در تاريخ 21 ماه مى بدست ما رسيد، که ما به علت عدم اطلاع متقن از منشاء آن از انتشارش خوددارى کرديم هموطنان عزيز در پى انتشار بيانه اى از طرف جمعى که خود را هوادار جبهه ملى مى دانند و رهروان راه دکتر مصدق ، بايد مواردى را ياد آور شويم: متأسفانه گروهى در جبهه ملى تحت تأثير عوامل خارجى قصد انشعاب در اين جبهه را طرح ريزى مى کنند و با خط گرفتن از آقاى طبرزدى که پيش از آن صلاحيت اش از طرف جبهه ملى مورد تأييد قرار نگرفته با عضويت ايشان موافقت نشده است، مى خواهند به اهداف قدرت طلبانه خود دست پيدا کنند. آقايان کوروش زعيم و عيسى خان حاتمى طى جلسات متعدد با طبرزدى اين حرکت را پايه ريزى کرده اند.
آقاى زعيم با گرفتن امضاء سفيد از افرادى در جبهه ملى همچون خانم اردلان ، تيمسار فربد ، عزت زاده و ....تحت عنوان جبهه ملى پنجم قصد چنين کارى داشتند که با هوشيارى ديگر اعضا نتوانستند به هدف خود دست پيدا کنند. ما جوانان جبهه ملى ايران اين گونه حرکات را در راستاى منافع حاکميت و بعضا هماهنگ با آن برشمرده و از هيئت رهبرى و هيئت اجرائى جبهه ملى مى خواهيم همچون گذشته با اقتدار جلوى هر گونه خود محورى در اين جبهه را گرفته و افشا کنند در غير اين صورت ما خود عملا وارد عرصه شده و عواقب آن را بايد بپذيريد. پاينده ايران جمعى از جوانان جبهه ملى ايران4)
ــ الف: سند جعل امضاء آقاى امير رضا امير بختيار تکذيب بيانيه, همبستگى براى دمکراسى و حقوق بشر , بدينوسيله به آگاهى هموطنان ارجمند مى رسانم در بيانيه اى که به تاريخ ۵ / ۳ /۱۳۸۸ خورشيدى تحت عنوان ,همبستگى براى دمکراسى و حقوق بشر , در برخى رسانه ها انتشار يافته و اسم اينجانب نيز با عنوان عضو هيئت موسسين در آن درج گرديده است هيچ گونه عضويتى نداشته و در هيچ يک از جلسات آن شرکت نداشته ام. با احترام به کليه فعالين جنبش دمکراسى خواهى ملت ايران که در راستاى استقرار حاکميت ملى در سرزمينان کوشش مى کنند عضويت در اين جمعيت را تکذيب مى نمايم. اميررضا اميربختيار عضو حزب ايران و جبهه ملى ايران
ــ ب: سند تکذيب کانون آينده نگرى ايران تکذيبيه مهم بيانيه کذايى!
رامين ناصح اطلاعيه دبيرکل کانون آينده نگرى ايران در تکذيب امضاى يک بيانيه امروز متنى در سايتهاى اينترنتى منتشر شد با عنوان ,اعلام موجوديت همبستگى براى دموکراسى و حقوق بشر در ايران, و امضاى جمعى از شخصيتهاى مختلف سياسى و حقوق بشرى در ذيل آن ذکر شده است. با کمال تعجب مشاهده نمودم در اين بيانيه نام اينجانب نيز در ميان نامهاى کسانى که با آنها داراى کمترين اشتراک در ديدگاهها هستم، ذکر شده است. و طرفه‌تر اينکه نام من با ذکر عنوان دبير تشکل فرهنگى ,کانون آينده‌نگرى, آمده است!
من ضمن احترام به مردمسالارى و حقوق بشر، صدور اين بيانيه و عضويت در اين ائتلاف و هر گروه و جبهه و تشکل سياسى ديگرى را قويا تکذيب نموده، از صادر کنندگان اين بيانيه کذايى به‌دليل اينکه بدون اجازه و اطلاع اينجانب و جمع ۲۰ نفرى اعضاى شوراى مرکزى کانون آينده نگري، نام من و تشکل متبوعم را ذيل اين متن درج کرده‌اند، به شدت گله مند و ناخرسندم. مرزبندى من و کانون با بسيارى افرادى که نام آنها ذکر شده، آشکار است.
ما اين اقدام غير اخلاقى را محکوم نموده، خواستار درج اين تکذيبيه در تمام رسانه‌هايى که بيانيه مزبور را چاپ کرده‌اند، مي‌باشيم. به اميد نهادينه شدن روحيه و منش اخلاقى در بين نخبگان و فعالان مدنى ايرانى! رامين ناصح، دبير کانون آينده نگرى ايران 5) ) نشانی اين , دولت سايه, در نوشته ی کورش زعيم، و , فرضيه ی , مصونيت آن در برابر سرکوب جمهوری اسلامی(!) را، همدست و مفسر اين دارو دسته در خارج، اسماعيل نوری علا، به صورت زير ارائه می دهد: (..)
اکنون، خوشبختانه، می بينم عنايت به مسئلهء ايجاد آلترناتيوی در قالب ,دولت سايه, (و نه ,دولت موقت,، که بيشتر با مقولهء ,براندازی, تناسب دارد) در مقطع حساس کنوني، و آن هم در داخل کشور، شکلی جدی بخود گرفته است و حتی در هفتهء گذشته در بيان يکی از شخصيت های سياسی ايران (آقای مهندس کورش زعيم) و از قول ,ما, ئی که متأسفانه هنوز معلوم نشده بود افرادش چه کسانی هستند، خوانديم که ,ما، مانند يک دولت سايه، بر همهء عملکرد نظام تا روز پايانش نظارت خواهيم داشت و آنچه درست است [را] به مردم اعلام خواهيم کرد,. بنظر من، در شرايط کنونی ايران و جهان، اعلام موجوديت يک ,دولت سايه, گامی بلند و منطقی برای دور شدن از خشونت القائی ,براندازی, و نزديک شدن به ,انحلال طلبی, منطقی و قانونی است. چرا که، در ظل اينگونه ساختارهای سياسي، دور هم نشستن عده ای و کوشيدن برای ايجاد يک ,دولت سايهء انحلال طلب, (که معنای دقيق ,آلترناتيو, واقعی است) کار را بر حکومت يکه خواه سرکوبگر که به دنبال بهانه می گردد مشکل می سازد [همانگونه که تا کنون نيز جمهوری اسلامی که کمترين حرکت عدم رضايتی از ديد دستگاه هايش پنهان نمی ماند، در هرگونه ممانعتی در برابر اقدامات دليرانه ی طبرزدی و زعيم احساس محظور و رودربايستی کرده است!].
تشکيل ,دولت سايه, نه می تواند به توطئهء براندازی تعبير شود، نه بر خلاف قانون اساسی است و نه قابل تعقيب جزائی و لذا، حتی در يک حکومت بی قانون همچون جمهوری اسلامی هم، در انظار عمومی و بين المللي، بخاطر هزينه ای که تنگ گرفتن بر آن برای حکومت در بر خواهد داشت، می تواند آفرينندهء منطقهء امنی باشد که عموماً تشکلات رزمنده با حکومت و برانداز نمی توانند به آن دست بيابتذ[ عجبا از اينهمه پيشگويی های پيامبرانه که نويسنده توانسته فقط و فقط در جام جهان نمای خود بدانها دست يابد !]. (...) البته، در پی انتشار پيشنهاد آقای زعيم، بيانيهء اعلام موجوديت ,همبستگى براى دمكراسى و حقوق بشر در ايران, نيز منتشر شده است که در زير آن نام اشخاص متعددی (که دو سه تن از آنان بلافاصله پس از انتشار اعلاميه، شراکت خود در اين ,همبستگی, را تکذيب کرده اند!) بجشم می خورد و از آقای زعيم هم بعنوان يکی از اعضاء مؤسس و ,دبير سياسی, اين تشکل نام برده شده است و، در نتيجه، صدور اين بيانيه می تواند اين تصور را به ذهن متبادر کند که تشکل جديد همان ,دولت سايه, ای است که آقای زعيم قبلاً از آن سخن گفته و در سخن خود از آن ,ما, ی مبهم استفاده کرده اند. من صميمانه اميدوارم که چنين باشد و اين اجتماع جديد از آدميان شجاعی که بپا خواسته اند[چنين است در اصل] تا انحلال حکومت اسلامی را متحقق ساخته [!] و امکان حکومتی سکولار، دموکرات و تابع حقوق بشر را برای کشورمان به ارمغان آورند بتواند براستی و درستی و شفافيت تمام و با داشتن ,ذهنيت دولت سايه, بکار مشغول شود(...)در عين حال، وجود تشکل های واجد ,دولت سايه, با اشخاص معين و مشخص، اين امکان را پيش می آورد که گروه های مزبور بتوانند، در مقاطعی از کار خود، بر سر اصولی کلی و قابل قبول همگانی با يکديگر ائتلاف کنند. تجربهء سی سالهء اخير بخوبی به ما نشان داده است که در فقدان اينگونه تشکلات علنی و با برنامه، و در بسنده کردن به ,اشخاص منفرد,، نمی توان در را بر ايجاد وفاق ملی گشوده و راه را بر پيروزی يک جنبش انحلال طلب هموار ساخت. ( تاًکيد با حروف سياه همه جا از ماست)
برگرفته از newsecularism@gmail.com 6)

هیچ نظری موجود نیست: